بر ما در وصل بسته میدارد دوست
دل را به فراق خسته میدارد دوست
منبعد من و شکستگی بر در دوست
چون دوست دل شکسته میدارد دوست
#ابوسعید_ابوالخیر
دل را به فراق خسته میدارد دوست
منبعد من و شکستگی بر در دوست
چون دوست دل شکسته میدارد دوست
#ابوسعید_ابوالخیر
گر قُرب خدا می طلبی ، دلجو باش
وندر پس و پیشِ خلق، نیکوگو باش
خواهی که چو صبح،صادقُالقول شوی
خورشید صفت ،با همه کس یک رو باش
#ابوسعید_ابوالخیر
وندر پس و پیشِ خلق، نیکوگو باش
خواهی که چو صبح،صادقُالقول شوی
خورشید صفت ،با همه کس یک رو باش
#ابوسعید_ابوالخیر
ای عشق تو مایهٔ جنون دل من
حسن رخ تو ریخته خون دل من
من دانم و دل که در وصالت چونم
کس را چه خبر ز اندرون دل من
#ابوسعید_ابوالخیر
حسن رخ تو ریخته خون دل من
من دانم و دل که در وصالت چونم
کس را چه خبر ز اندرون دل من
#ابوسعید_ابوالخیر
جسمم همه اشک گشت و چشمم بگریست
در عشق تو بی جسم همی باید زیست
از من اثری نماند این عشق ز چیست
چون من همه معشوق شدم عاشق کیست
#ابوسعید_ابوالخیر
در عشق تو بی جسم همی باید زیست
از من اثری نماند این عشق ز چیست
چون من همه معشوق شدم عاشق کیست
#ابوسعید_ابوالخیر
گفتم که کرایی تو بدین زیبایی
گفتا خود را که من خودم یکتایی
هم عشقم و هم عاشق و هم معشوقم
هم آینه جمال و هم بینایی
#ابوسعید_ابوالخیر
گفتا خود را که من خودم یکتایی
هم عشقم و هم عاشق و هم معشوقم
هم آینه جمال و هم بینایی
#ابوسعید_ابوالخیر
ﮔﺮ ﺧﺎﮎ ﺗﻮﯾﯽ ﺧﺎﮎ ﺗﺮﺍ ﺧﺎﮎ ﺷﺪﻡ
ﭼﻮﻥ ﺧﺎﮎ ﺗﺮﺍ ﺧﺎﮎ ﺷﺪﻡ ﭘﺎﮎ ﺷﺪﻡ
ﻏﻢ ﺳﻮﯼ ﺗﻮ ﻫﺮﮔﺰ ﮔﺬﺭﯼ ﻣﯽﻧﮑﻨﺪ
ﺁﺧﺮ ﭼﻪ ﻏﻤﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﻏﻤﻨﺎﮎ ﺷﺪﻡ
#ابوسعید_ابوالخير
ﭼﻮﻥ ﺧﺎﮎ ﺗﺮﺍ ﺧﺎﮎ ﺷﺪﻡ ﭘﺎﮎ ﺷﺪﻡ
ﻏﻢ ﺳﻮﯼ ﺗﻮ ﻫﺮﮔﺰ ﮔﺬﺭﯼ ﻣﯽﻧﮑﻨﺪ
ﺁﺧﺮ ﭼﻪ ﻏﻤﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﻏﻤﻨﺎﮎ ﺷﺪﻡ
#ابوسعید_ابوالخير
چگفتم که کرایی تو بدین زیبایی
گفتا خود را که من خودم یکتایی
هم عشقم و هم عاشق و هم معشوقم
هم آینه جمال و هم بینایی
#ابوسعید_ابوالخیر
گفتا خود را که من خودم یکتایی
هم عشقم و هم عاشق و هم معشوقم
هم آینه جمال و هم بینایی
#ابوسعید_ابوالخیر
نی باغ به بستان نه چمن میخواهم
نی سرو و نه گل نه یاسمن میخواهم
خواهم زخدای خویش کنجی که در آن
من باشم و آن کسی که من میخواهم
#ابوسعید_ابوالخیر
نی سرو و نه گل نه یاسمن میخواهم
خواهم زخدای خویش کنجی که در آن
من باشم و آن کسی که من میخواهم
#ابوسعید_ابوالخیر
یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم
محتاج برادران و خویشان نشوم
بی منت خلق خود مرا روزی ده
تا از در تو بر در ایشان نشوم
#ابوسعید_ابوالخیر
محتاج برادران و خویشان نشوم
بی منت خلق خود مرا روزی ده
تا از در تو بر در ایشان نشوم
#ابوسعید_ابوالخیر
رفتم بطبیب و گفتم از درد نهان
گفتا که ز غیر دوست بر بند زبان
گفتم که غذا ؟ گفت همین خون جگر
گفتم پرهیز ؟گفت از هر دو جهان
#ابوسعید_ابوالخیر
گفتا که ز غیر دوست بر بند زبان
گفتم که غذا ؟ گفت همین خون جگر
گفتم پرهیز ؟گفت از هر دو جهان
#ابوسعید_ابوالخیر
ای آنکه دَوای دردمندان دانی
راز دلِ زار مستمندان دانی
حال دلِ خویش را چه گویم با تو
ناگفته تو خود هزار چندان دانی....
#ابوسعید
راز دلِ زار مستمندان دانی
حال دلِ خویش را چه گویم با تو
ناگفته تو خود هزار چندان دانی....
#ابوسعید
عمری به هوس باد هوی پیمودم
در هر کاری خون جگر پالودم
در هر چه زدم دست زغم فرسودم
دست از همه باز داشتم آسودم
#ابوسعید_ابوالخیر
در هر کاری خون جگر پالودم
در هر چه زدم دست زغم فرسودم
دست از همه باز داشتم آسودم
#ابوسعید_ابوالخیر
از کفر سر زلف وی ایمان می ریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
#ابوسعید ابوالخیر
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
#ابوسعید ابوالخیر
چشمی دارم همه پر از دیدن دوست
با دیده مرا خوشست چون دوست دروست
از دیده و دوست فرق کردن نتوان
یا اوست درون دیده یا دیده خود اوست
#ابوسعید_ابوالخیر
با دیده مرا خوشست چون دوست دروست
از دیده و دوست فرق کردن نتوان
یا اوست درون دیده یا دیده خود اوست
#ابوسعید_ابوالخیر
چشمی دارم همه پر از دیدن دوست
با دیده مرا خوشست چون دوست دروست
از دیده و دوست فرق کردن نتوان
یا اوست درون دیده یا دیده خود اوست
#ابوسعید_ابوالخیر
با دیده مرا خوشست چون دوست دروست
از دیده و دوست فرق کردن نتوان
یا اوست درون دیده یا دیده خود اوست
#ابوسعید_ابوالخیر
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بتپرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
#ابوسعید_ابوالخیر
گر کافر و گبر و بتپرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
#ابوسعید_ابوالخیر
در عشقِ تو گاه بُت پرستم گویند
گه رند و خراباتی و مستم گویند
اینها همه از بَهرِ شکستم گویند
من شاد به اینکه هر چه هستم گویند ...
#ابوسعید_ابوالخیر
گه رند و خراباتی و مستم گویند
اینها همه از بَهرِ شکستم گویند
من شاد به اینکه هر چه هستم گویند ...
#ابوسعید_ابوالخیر
ای آنکه دَوای دردمندان دانی
راز دلِ زار مستمندان دانی
حال دلِ خویش را چه گویم با تو
ناگفته تو خود هزار چندان دانی....
#ابوسعید
راز دلِ زار مستمندان دانی
حال دلِ خویش را چه گویم با تو
ناگفته تو خود هزار چندان دانی....
#ابوسعید
نه باغ ، نه بستان ، نه چمن میخواهم
نه سرو ، نه گل ، نه یاسمن میخواهم
خواهم ز خدای خویش کنجی که در آن
من باشم و آن کسی که من میخواهم
#ابوسعید_ابوالخیر
نه سرو ، نه گل ، نه یاسمن میخواهم
خواهم ز خدای خویش کنجی که در آن
من باشم و آن کسی که من میخواهم
#ابوسعید_ابوالخیر
ناکامیمٖ ای دوست ز خودکامی تست
ویـن سوختگیهای من از خامی تست
مگـذار کـه در عـشـق تـو رسـوا گردم
رسـوایی مــن بـاعـث بـدنـامی تست
#ابوسعید_ابوالخیر
ویـن سوختگیهای من از خامی تست
مگـذار کـه در عـشـق تـو رسـوا گردم
رسـوایی مــن بـاعـث بـدنـامی تست
#ابوسعید_ابوالخیر