محفل خوبان شعر
3.54K subscribers
12.3K photos
5.79K videos
6 files
394 links
محفل خوبان شعر
🌺🌺 @mahfel_khoban_sheeer🌺🌺
Download Telegram
بر ما در وصل بسته میدارد دوست
دل را به فراق خسته میدارد دوست

من‌بعد من و شکستگی بر در دوست
چون دوست دل شکسته میدارد دوست

#ابوسعید_ابوالخیر
گر قُرب خدا می طلبی ، دلجو باش
وندر پس و پیشِ خلق، نیکوگو باش

خواهی که چو صبح،صادقُ‌القول شوی
خورشید صفت ،با همه کس یک رو باش

#ابوسعید_ابوالخیر
ای عشق تو مایهٔ جنون دل من
حسن رخ تو ریخته خون دل من

من دانم و دل که در وصالت چونم
کس را چه خبر ز اندرون دل من

#ابوسعید_ابوالخیر
جسمم همه اشک گشت و چشمم بگریست
در عشق تو بی جسم همی باید زیست

از من اثری نماند این عشق ز چیست
چون من همه معشوق شدم عاشق کیست

#ابوسعید_ابوالخیر
گفتم که کرایی تو بدین زیبایی
گفتا خود را که من خودم یکتایی

هم عشقم و هم عاشق و هم معشوقم
هم آینه جمال و هم بینایی

#ابوسعید_ابوالخیر
ﮔﺮ ﺧﺎﮎ ﺗﻮﯾﯽ ﺧﺎﮎ ﺗﺮﺍ ﺧﺎﮎ ﺷﺪﻡ
ﭼﻮﻥ ﺧﺎﮎ ﺗﺮﺍ ﺧﺎﮎ ﺷﺪﻡ ﭘﺎﮎ ﺷﺪﻡ
ﻏﻢ ﺳﻮﯼ ﺗﻮ ﻫﺮﮔﺰ ﮔﺬﺭﯼ ﻣﯽﻧﮑﻨﺪ

ﺁﺧﺮ ﭼﻪ ﻏﻤﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﻏﻤﻨﺎﮎ ﺷﺪﻡ

    #ابوسعید_ابوالخير
چگفتم که کرایی تو بدین زیبایی
گفتا خود را که من خودم یکتایی

هم عشقم و هم عاشق و هم معشوقم
هم آینه جمال و هم بینایی

#ابوسعید_ابوالخیر
نی باغ به بستان نه چمن می‌خواهم
نی سرو و نه گل نه یاسمن می‌خواهم

خواهم زخدای خویش کنجی که در آن
من باشم و آن کسی که من می‌خواهم

#ابوسعید_ابوالخیر
یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم

محتاج برادران و خویشان نشوم

بی منت خلق خود مرا روزی ده

تا از در تو بر در ایشان نشوم

#ابوسعید_ابوالخیر
رفتم بطبیب و گفتم از درد نهان 
گفتا که ز غیر دوست بر بند زبان

گفتم که غذا ؟ گفت همین خون جگر
گفتم پرهیز ؟گفت از هر دو جهان

#ابوسعید_ابوالخیر
ای آنکه دَوای دردمندان دانی
راز دلِ زار مستمندان دانی

حال دلِ خویش را چه گویم با تو
ناگفته تو خود هزار چندان دانی....

#ابوسعید
عمری به هوس باد هوی پیمودم
در هر کاری خون جگر پالودم

در هر چه زدم دست زغم فرسودم
دست از همه باز داشتم آسودم

#ابوسعید_ابوالخیر
از کفر سر زلف وی ایمان می ریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت

چون کبک خرامنده بصد رعنایی
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت


#ابوسعید ابوالخیر
چشمی دارم همه پر از دیدن دوست
با دیده مرا خوشست چون دوست دروست

از دیده و دوست فرق کردن نتوان
یا اوست درون دیده یا دیده خود اوست


         #ابوسعید_ابوالخیر
چشمی دارم همه پر از دیدن دوست
با دیده مرا خوشست چون دوست دروست

از دیده و دوست فرق کردن نتوان
یا اوست درون دیده یا دیده خود اوست

#ابوسعید_ابوالخیر
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ

این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ

#ابوسعید_ابوالخیر
در عشقِ تو گاه بُت پرستم گویند
گه رند و خراباتی و مستم گویند

اینها همه از بَهرِ شکستم گویند
من شاد به اینکه هر چه هستم گویند ...

           #ابوسعید_ابوالخیر
ای آنکه دَوای دردمندان دانی
راز دلِ زار مستمندان دانی

حال دلِ خویش را چه گویم با تو
ناگفته تو خود هزار چندان دانی....

#ابوسعید
نه باغ ، نه بستان ، نه چمن می‌خواهم
نه سرو ، نه گل ، نه یاسمن می‌خواهم

خواهم ز خدای خویش کنجی که در آن
من باشم و آن کسی که من می‌خواهم

#ابوسعید_ابوالخیر
ناکامیمٖ ای دوست ز خودکامی تست

ویـن سوختگیهای من از خامی تست

مگـذار کـه در عـشـق تـو رسـوا گردم

رسـوایی مــن بـاعـث بـدنـامی تست

#ابوسعید_ابوالخیر