بوسه یی دادی و تا بوسهٔ دیگر مستم
کس شرابی نچشیده ست به این گیرایی
تا تو برگردی و از نو غزلی بنویسم
می گذارم که قلم پُر شود از شیدایی...
#حسین_منزوی
کس شرابی نچشیده ست به این گیرایی
تا تو برگردی و از نو غزلی بنویسم
می گذارم که قلم پُر شود از شیدایی...
#حسین_منزوی
از من بگریزید که می خورده ام امروز
با من منشینید که دیوانه ام امشب
ترسم که سر کوی تو را سیل بگیرد
ای بیخبر از گریه ی مستانه ام امشب
#فروغی بسطامی
با من منشینید که دیوانه ام امشب
ترسم که سر کوی تو را سیل بگیرد
ای بیخبر از گریه ی مستانه ام امشب
#فروغی بسطامی
چو پرید سوی بامت ز تنم کبوتر دل
به فغان شدم چو بلبل که کبوترم نیامد
چو پی کبوتر دل به هوا شدم چو بازان
چه همای ماند و عنقا که برابرم نیامد
#مولانا
به فغان شدم چو بلبل که کبوترم نیامد
چو پی کبوتر دل به هوا شدم چو بازان
چه همای ماند و عنقا که برابرم نیامد
#مولانا
شیخی که به آب دیده میکرد وضو
میبود همیشه منکر جام و سبو
درمجلس ما دوش بسی غوغا کرد
اوشیشه ما شکست و ما توبه او
#خیام
میبود همیشه منکر جام و سبو
درمجلس ما دوش بسی غوغا کرد
اوشیشه ما شکست و ما توبه او
#خیام
دو چشم مست تو را باده در سبوست هنوز
سبوی کام مرا گریه در گلوست هنوز
من از تو گل به تماشای خنده شادم و بس
رقیب سفله به سودای رنگ و بوست هنوز
#شهریار
سبوی کام مرا گریه در گلوست هنوز
من از تو گل به تماشای خنده شادم و بس
رقیب سفله به سودای رنگ و بوست هنوز
#شهریار
نیمه شب از لب آن بام بلند
می کند ماه به ویرانه نگاه،
بر سر مقبره عشق و نشاط
می چکد اشک غم از دیده ماه
ُ#فریدون_مشیری
🌛 #شبتوندرپناهحضرتدوست🌜
می کند ماه به ویرانه نگاه،
بر سر مقبره عشق و نشاط
می چکد اشک غم از دیده ماه
ُ#فریدون_مشیری
🌛 #شبتوندرپناهحضرتدوست🌜
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ایـــــــــوان بـــــانــــــــد♥️💞♥️
♡♡♡
♡♡♡
Bezar Hame Donya Bedoone
Aron Afshar [ TakMelody.ir ]
🎧 آرون افشار - بذار همه دنیا بدونه
♡♡♡
♡♡♡
Toye Shahr Jange
Sadeq Zeyn [ TakMelody.ir ]
🎧 صادق زین - توی شهر جنگه
♡♡♡
♡♡♡
﷽،
بِسْـــمِ اللَّهِ الرَّحْمـــــَنِ الرَّحِيـــــم
اَُلَُهــــــــے_بَُــــه_َُاَُمَُیَُــــد_َُتــــَُوُ
بِسْـــمِ اللَّهِ الرَّحْمـــــَنِ الرَّحِيـــــم
اَُلَُهــــــــے_بَُــــه_َُاَُمَُیَُــــد_َُتــــَُوُ
﷽
ما عاشقیم و بی سر و سامان و می پرست
قانع بهر چه باشد و فارغ ز هر چه هست
ای رند جرعه نوش، تو و محنت خمار
ما و نشاط مستی عشق از می الست
#هلالی_جغتایی
#صـبح_بخیـر
ما عاشقیم و بی سر و سامان و می پرست
قانع بهر چه باشد و فارغ ز هر چه هست
ای رند جرعه نوش، تو و محنت خمار
ما و نشاط مستی عشق از می الست
#هلالی_جغتایی
#صـبح_بخیـر
روزی که بر لب آید جانم در آرزویش
جان را بدو سپارم، تن را بخاک کویش
چون از وصال آن گل دیدم که: نیست رنگی
آخر بصد ضرورت قانع شدم ببویش
خورشید روی او را نسبت بماه کردم
زین کار نامناسب شرمنده ام ز رویش
#هلالی_جغتایی
جان را بدو سپارم، تن را بخاک کویش
چون از وصال آن گل دیدم که: نیست رنگی
آخر بصد ضرورت قانع شدم ببویش
خورشید روی او را نسبت بماه کردم
زین کار نامناسب شرمنده ام ز رویش
#هلالی_جغتایی
تنت قافست و جانت هست سیمرغ
ز سیمرغی تو محتاجی بـه سی مرغ
حجاب کوه قافت آرد و بس
چو منعت میکند یک نیمه شو پس
بـه جز نامی ز جان نشنیده تو
وجود جان خود تن دیدهٔ تو
#عطار
ز سیمرغی تو محتاجی بـه سی مرغ
حجاب کوه قافت آرد و بس
چو منعت میکند یک نیمه شو پس
بـه جز نامی ز جان نشنیده تو
وجود جان خود تن دیدهٔ تو
#عطار
چنان از طرح وضع ناپسند خود گریزانم
که گر دستم دهد از خویش هم سازم جدا خود را
گر این وضع است میترسم که با چندین وفاداری
شود لازم که پیشت وانمایم بیوفا خود را
#وحشی_بافقی
که گر دستم دهد از خویش هم سازم جدا خود را
گر این وضع است میترسم که با چندین وفاداری
شود لازم که پیشت وانمایم بیوفا خود را
#وحشی_بافقی
یا رب در خلق تکیه گاهم نکنی
محتاج گدا و پادشاهم نکنی
موی سیهم سفید کردی به کرم
با موی سفید رو سیاهم نکنی
#ابوسعید_ابوالخیر
محتاج گدا و پادشاهم نکنی
موی سیهم سفید کردی به کرم
با موی سفید رو سیاهم نکنی
#ابوسعید_ابوالخیر
سکّهی این مهر از خورشید هم زرینتر است
خون ما از خون دیگر عاشقان رنگینتر است
رود راهی شد به دریا، کوه با اندوه گفت
میروی اما بدان دریا ز من پایینتر است
#فاضل_نظری
خون ما از خون دیگر عاشقان رنگینتر است
رود راهی شد به دریا، کوه با اندوه گفت
میروی اما بدان دریا ز من پایینتر است
#فاضل_نظری
ﺑﺮﻧﻴﺎﻣﺪ ﺍﺯ ﺗﻤﻨﺎﯼ ﻟﺒﺖ ﮐﺎﻣﻢ ﻫﻨﻮﺯ
ﺑﺮ ﺍﻣﻴﺪ ﺟﺎﻡ ﻟﻌﻠﺖ ﺩﺭﺩﯼ ﺁﺷﺎﻣﻢ ﻫﻨﻮﺯ
ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﻓﺖ ﺩﻳﻨﻢ ﺩﺭ ﺳﺮ ﺯﻟﻔﻴﻦ ﺗﻮ
ﺗﺎ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺳﻮﺩﺍ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻣﻢ ﻫﻨﻮﺯ
#حافظ
ﺑﺮ ﺍﻣﻴﺪ ﺟﺎﻡ ﻟﻌﻠﺖ ﺩﺭﺩﯼ ﺁﺷﺎﻣﻢ ﻫﻨﻮﺯ
ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﻓﺖ ﺩﻳﻨﻢ ﺩﺭ ﺳﺮ ﺯﻟﻔﻴﻦ ﺗﻮ
ﺗﺎ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺳﻮﺩﺍ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻣﻢ ﻫﻨﻮﺯ
#حافظ
گفتم ای عشق بیا ،تا که بسازی ما را
یا نه ، ویرانه کنی ساخته ی دنیا را
گفتم ای عشق ،چه به روز تو آمده روز
که به تشویش سپردی، شب عاشق ها را
حیف از امروز که بی عشق به شب آمده
ای عشق ! کاش خورشید تو آغاز کند فردا را
.
یا نه ، ویرانه کنی ساخته ی دنیا را
گفتم ای عشق ،چه به روز تو آمده روز
که به تشویش سپردی، شب عاشق ها را
حیف از امروز که بی عشق به شب آمده
ای عشق ! کاش خورشید تو آغاز کند فردا را
.