تصور کن! که صبح است و، هوایی مملو از بویش
و دســـتت اول صبـحی...تنیـده لای گیــسویـش
تنش در بند بازویت،دلت محصـــور جادویش
به خواب ناز دلدارت ، و تو محو بَر و رویش
خداوندا...چنین صبحی، نصیب عاشقان گردان
#حمید_احمدی_اصل
و دســـتت اول صبـحی...تنیـده لای گیــسویـش
تنش در بند بازویت،دلت محصـــور جادویش
به خواب ناز دلدارت ، و تو محو بَر و رویش
خداوندا...چنین صبحی، نصیب عاشقان گردان
#حمید_احمدی_اصل
.
جمعهها
دفتر شعر و
قلم و تنهایی....
غرق رویای توام ٬ وه!!! چِقَدَر زیبایی...
ماندهام تاچه ڪنم،رحم ڪنی بردل من.....
بعداز این شعر
اڪَر ڪَریه ڪنم،میآیی....؟
#حمید_بیرانوند
جمعهها
دفتر شعر و
قلم و تنهایی....
غرق رویای توام ٬ وه!!! چِقَدَر زیبایی...
ماندهام تاچه ڪنم،رحم ڪنی بردل من.....
بعداز این شعر
اڪَر ڪَریه ڪنم،میآیی....؟
#حمید_بیرانوند
زان لحظه كه ديده بررخت واكردم
دل دادم و شعــر عشق انشاء كردم
ني، ني غلطم، كجــا سرودم شعري
تو شعر سرودي و من امضاء كردم
#حمید_مصدق
دل دادم و شعــر عشق انشاء كردم
ني، ني غلطم، كجــا سرودم شعري
تو شعر سرودي و من امضاء كردم
#حمید_مصدق
چشم ها پنجره را غرق محبت کردند
پیچ ها بر لب دیوار تو عادت کردند
مهربانی تو دل را به اسارت برده
بس که از گرمی احساس تو صحبت کردند
#حمید_حسینی
پیچ ها بر لب دیوار تو عادت کردند
مهربانی تو دل را به اسارت برده
بس که از گرمی احساس تو صحبت کردند
#حمید_حسینی
اول صبح غزل روی لبم گل کرده
بوسه ای از لب تو پای مرا شُل کرده
باز کن پنجره و شعر مرا زمزمه کن
کوچه باغم هوس نغمه ی بلبل کرده
#حمید_بیرانوند..
بوسه ای از لب تو پای مرا شُل کرده
باز کن پنجره و شعر مرا زمزمه کن
کوچه باغم هوس نغمه ی بلبل کرده
#حمید_بیرانوند..
بوسهای تقدیم لب کردی و من شیدا شدم
من سکوتی بی هدف بودم ولی غوغا شدم
دست تقدیر غزل با دل هم آوایی نمود
تا که از شیرینی لب بوسهات معنا شدم
من پراز شعرم که شورت در درون انداختی
با نگاه مست تو همسو و هم آوا شدم
سر بر آن بالین مهرت میگذارم ؛ خوب من
تا ببینی من چگونه مست و بیپروا شدم
در پریدنهای عشق از بلبل شیدا بپرس
تا بگويد از چه رویی؟ با تو من تنها شدم
من که خود در بام تو مست و غزلخوانم هنوز
در پس شعر و غزل، آوارهی رؤیا شدم
#حمید_حسینی
من سکوتی بی هدف بودم ولی غوغا شدم
دست تقدیر غزل با دل هم آوایی نمود
تا که از شیرینی لب بوسهات معنا شدم
من پراز شعرم که شورت در درون انداختی
با نگاه مست تو همسو و هم آوا شدم
سر بر آن بالین مهرت میگذارم ؛ خوب من
تا ببینی من چگونه مست و بیپروا شدم
در پریدنهای عشق از بلبل شیدا بپرس
تا بگويد از چه رویی؟ با تو من تنها شدم
من که خود در بام تو مست و غزلخوانم هنوز
در پس شعر و غزل، آوارهی رؤیا شدم
#حمید_حسینی
مي روم از رفتن من شاد باش
از عذاب ديدنم آزاد باش
گرچه تو تنهاتر از من میشوی
آرزو دارم شبی عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را
#حمید_مصدق
از عذاب ديدنم آزاد باش
گرچه تو تنهاتر از من میشوی
آرزو دارم شبی عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را
#حمید_مصدق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
براے دوست داشتنت
نہ ڪلبہاے میخواهم ،
نہ خلوتڪَاهے ڪہ هیچڪس نباشد ،
نہ رودخانہاے میخواهم ،
و نہ ترنمے ڪہ لحن آب را بنماید
براے دوست داشتنت همینجا خوب است
همینجا ڪنار عصر
همینجا ڪنارتـــو
همینجا ...
ڪنار ماهڪَون صورتت ...
#حمید_رها
نہ ڪلبہاے میخواهم ،
نہ خلوتڪَاهے ڪہ هیچڪس نباشد ،
نہ رودخانہاے میخواهم ،
و نہ ترنمے ڪہ لحن آب را بنماید
براے دوست داشتنت همینجا خوب است
همینجا ڪنار عصر
همینجا ڪنارتـــو
همینجا ...
ڪنار ماهڪَون صورتت ...
#حمید_رها