﷽،
بِسْـــمِ اللَّهِ الرَّحْمـــــَنِ الرَّحِيـــــم
اَُلَُهــــــــے_بَُــــه_َُاَُمَُیَُــــد_َُتــــَُوُ
بِسْـــمِ اللَّهِ الرَّحْمـــــَنِ الرَّحِيـــــم
اَُلَُهــــــــے_بَُــــه_َُاَُمَُیَُــــد_َُتــــَُوُ
▫️
صبح آمده
با عشق بزن لبخندی
تا در به غم و غرور شب بر بندی
با عشق
بپا خیز خوشت باشد روز
ای آنکه چوگل به روی مامیخندی
#فریاد_فیروزی
#سـلام_مهــــربان
#امروزت_بے_علت_شادمان
#ولحظـــــاتت_درگـــــیرآرامش
صبح آمده
با عشق بزن لبخندی
تا در به غم و غرور شب بر بندی
با عشق
بپا خیز خوشت باشد روز
ای آنکه چوگل به روی مامیخندی
#فریاد_فیروزی
#سـلام_مهــــربان
#امروزت_بے_علت_شادمان
#ولحظـــــاتت_درگـــــیرآرامش
ای باد صبحدم خبر دلستان بگوی
وصف جمال آن بت نامهربان بگوی
دانم که باز بر سر کویش گذر کنی
گر بشنود حدیث منش در نهان بگوی
هر لحظه راز دل جهدم بر سر زبان
دل میتپد که عمر بشد وارهان بگوی
#سعـــدی
وصف جمال آن بت نامهربان بگوی
دانم که باز بر سر کویش گذر کنی
گر بشنود حدیث منش در نهان بگوی
هر لحظه راز دل جهدم بر سر زبان
دل میتپد که عمر بشد وارهان بگوی
#سعـــدی
باز مخمورم، کجا شد ساقی؟ آن ساغر کجاست؟
تشنگان عشق را آن آب چون آذر کجاست؟
همچو چشم خویش ساقی مست میدارد مرا
ما کجاییم، ای مسلمانان، و آن کافر کجاست؟
#اوحدی
تشنگان عشق را آن آب چون آذر کجاست؟
همچو چشم خویش ساقی مست میدارد مرا
ما کجاییم، ای مسلمانان، و آن کافر کجاست؟
#اوحدی
گفتگوی عقل در خاطر فرو ناید مرا
بندهٔ سلطان عشقم، تا چه فرماید مرا؟
بس که کردم گریه پیش مردم و سودی نداشت
بعد از این بر گریهٔ خود خنده میآید مرا
بستهٔ زلف پریرویان شدن از عقل نیست
لیک من دیوانهام، زنجیر میباید مرا
وعدهٔ وصل تو داد اندکی تسکین دل
تا رخ خوبت نبینم دل نیاساید مرا
#هـلالی_جغتــایی
بندهٔ سلطان عشقم، تا چه فرماید مرا؟
بس که کردم گریه پیش مردم و سودی نداشت
بعد از این بر گریهٔ خود خنده میآید مرا
بستهٔ زلف پریرویان شدن از عقل نیست
لیک من دیوانهام، زنجیر میباید مرا
وعدهٔ وصل تو داد اندکی تسکین دل
تا رخ خوبت نبینم دل نیاساید مرا
#هـلالی_جغتــایی
حسن تو همیشه در فزون باد
رویت همه ساله لاله گون باد
اندر سر ما خیال عشقت
هر روز که باد در فزون باد
#لسان_الغیب_حافظ
رویت همه ساله لاله گون باد
اندر سر ما خیال عشقت
هر روز که باد در فزون باد
#لسان_الغیب_حافظ
هر صبح غزل، ظهر غزل، عصر غــزل باز
قندِ لبِ تو هست، چه حاجت به عســل باز؟؟!
ای کاش شــود خاطــــره ها زنـده بـرایم
گیسـوی سیاهی و شبی بوس و بغل باز
#مجیدتیــموری
قندِ لبِ تو هست، چه حاجت به عســل باز؟؟!
ای کاش شــود خاطــــره ها زنـده بـرایم
گیسـوی سیاهی و شبی بوس و بغل باز
#مجیدتیــموری
طلوع صبح..
مشرقی ترین
جای " آغوش " تو است
خورشید را کنار می زنم!
"من"...
با گرمای وجودت
زنده خواهم شد
و با ناز نگاهت
زندگی خواهم کرد..
#فاطمه__دشتی
مشرقی ترین
جای " آغوش " تو است
خورشید را کنار می زنم!
"من"...
با گرمای وجودت
زنده خواهم شد
و با ناز نگاهت
زندگی خواهم کرد..
#فاطمه__دشتی
دست در دستِ نسیم و پابه پای سرنوشت
صفحه ی تقدیرِ من را ، روزگارم بد نوشت...
باز باران آمد اِمشب ، با صدای اشک من
بی محابا عاشقم کرده ، تبِ اردیبهشت...
#سید_امان_اله_درخشانی
صفحه ی تقدیرِ من را ، روزگارم بد نوشت...
باز باران آمد اِمشب ، با صدای اشک من
بی محابا عاشقم کرده ، تبِ اردیبهشت...
#سید_امان_اله_درخشانی
دختر اردیبهشت، ابرو کمان بالا بلند
ای فدای آن لب عنابیت، کمتر بخند
ناز دانه دختر شیطان بلای چهار فصل
برحذر از تو عزیزم هر چه آسیب و گزند
کل دنیا مست مست از عطر گلهایت شده
از عراق و مصر و لیبی تا حوالی مرند
من گمان دارم خدا هم گوشه چشمی داشته
اینچنین زیبا شدی ای دلبر مشکل پسند
دختر اریبهشتم، ماه خوب عاشقی
دور سرهامان بچرخانید ای یاران سپند...
#مهتاب_بهشتی
ای فدای آن لب عنابیت، کمتر بخند
ناز دانه دختر شیطان بلای چهار فصل
برحذر از تو عزیزم هر چه آسیب و گزند
کل دنیا مست مست از عطر گلهایت شده
از عراق و مصر و لیبی تا حوالی مرند
من گمان دارم خدا هم گوشه چشمی داشته
اینچنین زیبا شدی ای دلبر مشکل پسند
دختر اریبهشتم، ماه خوب عاشقی
دور سرهامان بچرخانید ای یاران سپند...
#مهتاب_بهشتی
لاجوردی رنگ مرگ کاشی است
مرگ شاعر مرگ در نقاشی است
مرگ های ارغوانی از تب اند
مرگ های آسمانی در شب اند
مرگ بیدل در پری طاووسی است
مرگ فردوسی به رنگ طوسی است
وقت مردن ابن سینا،لمس بود
مرگ مولانا غروب شمس بود
مرگ ما همواره رنگ آه ماست
مرگ ما چون سایه ای همراه ماست
#احمد_عزیزی_کرمانشاه
مرگ شاعر مرگ در نقاشی است
مرگ های ارغوانی از تب اند
مرگ های آسمانی در شب اند
مرگ بیدل در پری طاووسی است
مرگ فردوسی به رنگ طوسی است
وقت مردن ابن سینا،لمس بود
مرگ مولانا غروب شمس بود
مرگ ما همواره رنگ آه ماست
مرگ ما چون سایه ای همراه ماست
#احمد_عزیزی_کرمانشاه
از آن روزی که دل دیوانهی توست
به صد جان من شدم در شیون دل
منادی می کنند در شهر امروز
که خون عاشقان در گردن دل
#عطار
به صد جان من شدم در شیون دل
منادی می کنند در شهر امروز
که خون عاشقان در گردن دل
#عطار
سنگ شکاف میکند در هوس لقای تو
جان پر و بال میزند در طرب هوای تو
آتش آب میشود عقل خراب میشود
دشمن خواب میشود دیده من برای تو
#حضرت_مولانا
جان پر و بال میزند در طرب هوای تو
آتش آب میشود عقل خراب میشود
دشمن خواب میشود دیده من برای تو
#حضرت_مولانا
غمهای قدیمی همه را دور بریــــزیم
در خنده ی گل، مستی انگور بریزیم
با شور و صفا پنجـره ها را بگشاییم
صبح آمده در آینه ها نـــــور بریزیم
#شهراد_میدری
در خنده ی گل، مستی انگور بریزیم
با شور و صفا پنجـره ها را بگشاییم
صبح آمده در آینه ها نـــــور بریزیم
#شهراد_میدری