چه زيباست
كه چون صبح، پيام ظفر آريم
گل سرخ، گل نور،
ز باغ سحر آريم.
چه زيباست، چو خورشيد،
درافشان و درخشان
زآفاق پر از نور، جهان را خبر آريم
#فریدون_مشيری
كه چون صبح، پيام ظفر آريم
گل سرخ، گل نور،
ز باغ سحر آريم.
چه زيباست، چو خورشيد،
درافشان و درخشان
زآفاق پر از نور، جهان را خبر آريم
#فریدون_مشيری
ای روی تو کعبه ی دل و قبله ی جان
چون شمع ز غم سوختم ای شعلهٔ جان
بردار حجاب و رخ به عاشق بنمای
تا چاک زند به دست خود خرقهٔ جان
#مولانای_جان
چون شمع ز غم سوختم ای شعلهٔ جان
بردار حجاب و رخ به عاشق بنمای
تا چاک زند به دست خود خرقهٔ جان
#مولانای_جان
دلبر جان
هر روز صبح
مرااا ب بودنت دعوت کن
حضور نازنینت رااا
در
فنجانم بریز
تاااا
عطر دوست داشتنت
تمام وجودم رااا پر کند؛؛؛؛!!!!!
هر روز صبح
مرااا ب بودنت دعوت کن
حضور نازنینت رااا
در
فنجانم بریز
تاااا
عطر دوست داشتنت
تمام وجودم رااا پر کند؛؛؛؛!!!!!
این من نه منم آنکه منم گوئی کیست؟!
گویا نه منم در دهنم گوئی کیست؟!
من پیرهنی بیش نیم سر تا پای
آن کس که منش پیرهنم گوئی کیست؟!
#مولانای_جان
گویا نه منم در دهنم گوئی کیست؟!
من پیرهنی بیش نیم سر تا پای
آن کس که منش پیرهنم گوئی کیست؟!
#مولانای_جان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
منتظر بودم ڪہ
بڪَشاید بر رویم آسمانِ تار
دیدڪَان صبحِ سیمین را
تا بنوشم از لب
خورشیدِ نورافشان
شهد سـوزان هــزاران
بوسۂ تبدار و شیرین را...
#فروغفرخزاد
سلامصبحتونباشڪوه
بڪَشاید بر رویم آسمانِ تار
دیدڪَان صبحِ سیمین را
تا بنوشم از لب
خورشیدِ نورافشان
شهد سـوزان هــزاران
بوسۂ تبدار و شیرین را...
#فروغفرخزاد
سلامصبحتونباشڪوه
زیبا شود به کارگه عشق کار من
هر گه نظر به صورت زیبا کنم تو را
رسوای عالمی شدم از شور عاشقی
ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو را
#فروغی_بسطامی
هر گه نظر به صورت زیبا کنم تو را
رسوای عالمی شدم از شور عاشقی
ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو را
#فروغی_بسطامی
در دامِ تو محبوسم، در دستِ تو مغلوبم
وز ذوقِ تو مدهوشم، در وصفِ تو حیرانم
دستی ز غمت بر دل، پایی ز پِیات در گِل
با این همه صبرم هست، وز رویِ تو نتوانم
#سعدی
وز ذوقِ تو مدهوشم، در وصفِ تو حیرانم
دستی ز غمت بر دل، پایی ز پِیات در گِل
با این همه صبرم هست، وز رویِ تو نتوانم
#سعدی
عـاشقان را در بهشت آرام نیست
عشق بازی کار هر خودکام نیست
کـام نتوان یافتن در راه عــشــق
غیر نـاکامی درین ره کام نیست
#فیض_کاشانی
عشق بازی کار هر خودکام نیست
کـام نتوان یافتن در راه عــشــق
غیر نـاکامی درین ره کام نیست
#فیض_کاشانی
دامن عشق پر از حادثه ی خونین است
ضربه اش کاری و نابودگر و سنگین است
خوش به حال دل فرهاد که در مدت عمر
مزه ی تلخ ترین خاطره اش شیرین است
#جواد_مزنگی
ضربه اش کاری و نابودگر و سنگین است
خوش به حال دل فرهاد که در مدت عمر
مزه ی تلخ ترین خاطره اش شیرین است
#جواد_مزنگی
ناز کمتر کن، که من اهل تمنّا نیستم
زنده با عشقم، اسیر سود و سودا نیستم
اشک گرم و خلوت سرد مرا، نادیده ای
تا بدانی اینقدر ها هم شکیبا نیستم
#معینی_کرمانشاهی
زنده با عشقم، اسیر سود و سودا نیستم
اشک گرم و خلوت سرد مرا، نادیده ای
تا بدانی اینقدر ها هم شکیبا نیستم
#معینی_کرمانشاهی
من نگاهش میکنم اوهم نگاهم میکند
او برای دل بریدن من برای دلبری...
عشق یعنی تار موهای تنت می ایستند..
هر زمان که اسم او را روی لب می آوری
#فریدون_مشیری
او برای دل بریدن من برای دلبری...
عشق یعنی تار موهای تنت می ایستند..
هر زمان که اسم او را روی لب می آوری
#فریدون_مشیری
در حیــرتم از مَــرام ایــن مــردم پَـست
ایـن طـایفـه زنـده کُـش و مُـرده پـرست
تا هسـت بـه ذلـت بکشندش بـه جَـفا
گـر مُـرد بــه عـزت ببـرندش سـر دســت
#اقـبال لاهوری
ایـن طـایفـه زنـده کُـش و مُـرده پـرست
تا هسـت بـه ذلـت بکشندش بـه جَـفا
گـر مُـرد بــه عـزت ببـرندش سـر دســت
#اقـبال لاهوری
ما درین وحشت سرا آتش عنان افتادهایم
عکس خورشیدیم در آب روان افتادهایم
بر نمیدارد عمارت این زمین شورهزار
ما عبث در فکر تعمیر جهان افتادهایم
#صائب_تبریزی
عکس خورشیدیم در آب روان افتادهایم
بر نمیدارد عمارت این زمین شورهزار
ما عبث در فکر تعمیر جهان افتادهایم
#صائب_تبریزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هفته خوب وخوشی داشته باشید.
♡♡♡
♡♡♡
Yal Yal Bazi Gorgan
Javad Nekai
چه آهنگِ شاااااد و خوشگلی😍
شاااااد باشین ☺️💃
❤️صبحتون شاد
دوستان گلم❤️
شاااااد باشین ☺️💃
❤️صبحتون شاد
دوستان گلم❤️
گفتی که «به وصلم برسی زود، مخور غم»
آری ، برسم ، گر ز غمت زنده بمانم...
# اوحدی
آری ، برسم ، گر ز غمت زنده بمانم...
# اوحدی
زندگی مثل سیابازی است، آدم هر چهقدر
دوستدارانش فراوانتر، خودش تنهاتر است
گاه میگویم که باید چشمهایم را ... ولی
هرچه محکمتر ببندم چشم، او پیداتر است
دوستدارانش فراوانتر، خودش تنهاتر است
گاه میگویم که باید چشمهایم را ... ولی
هرچه محکمتر ببندم چشم، او پیداتر است
اونجا که وصال شیرازی میگه:
گفتمش با غمِ هجران چه کنم؟ گفت بسوز!
گفتمش چارهی این سوز بگو؟ گفت: بساز...
گفتمش با غمِ هجران چه کنم؟ گفت بسوز!
گفتمش چارهی این سوز بگو؟ گفت: بساز...