من از چشم های تو
شعر می دزدم!
تو از لب های من
بوسه...
خوبِ من...
آزادی
سهم ماست از عشق
#علیرضا_اسفندیاری
من از چشم های تو
شعر می دزدم!
تو از لب های من
بوسه...
خوبِ من...
آزادی
سهم ماست از عشق
#علیرضا_اسفندیاری
با مـــن قدم بزن، تنهاتــــر از همه
اِی مصرعِ سکوت، در شعرِ همهمه
با مــن قدم بزن، چله نشینِ عشق
فرمانروای قلب در سرزمینِ عشق...
#علیرضا_آذر
اِی مصرعِ سکوت، در شعرِ همهمه
با مــن قدم بزن، چله نشینِ عشق
فرمانروای قلب در سرزمینِ عشق...
#علیرضا_آذر
گیسوی تو تعبیر ِ هزاران شب ِ بغداد
چون خوابِ شبِ بازپسین، نامتناهی
گیسوی بلافاصله از کفر و یقین ات،
هم فرشِ شیاطین شده هم عرشِ الهی!
#علیرضا بدیع
چون خوابِ شبِ بازپسین، نامتناهی
گیسوی بلافاصله از کفر و یقین ات،
هم فرشِ شیاطین شده هم عرشِ الهی!
#علیرضا بدیع
.
اولین مرحله ی عشق دگردیسی بود
یعنی از من به تو رفتن، به تو محدود شدن
یعنی از شاخه تبر، از تبر اَلوار سپس
خُرده هیزم شدن و عاقبتش دود شدن
#علیرضا_آذر
اولین مرحله ی عشق دگردیسی بود
یعنی از من به تو رفتن، به تو محدود شدن
یعنی از شاخه تبر، از تبر اَلوار سپس
خُرده هیزم شدن و عاقبتش دود شدن
#علیرضا_آذر
گیسوی تو تعبیر ِ هزاران شب ِ بغداد
چون خوابِ شبِ بازپسین، نامتناهی
گیسوی بلافاصله از کفر و یقین ات،
هم فرشِ شیاطین شده هم عرشِ الهی!
#علیرضا بدیع
چون خوابِ شبِ بازپسین، نامتناهی
گیسوی بلافاصله از کفر و یقین ات،
هم فرشِ شیاطین شده هم عرشِ الهی!
#علیرضا بدیع