.
عصر ها عطر باغچه در آنسوی وسعت دلتنگی هایم پیچیده
من مانده ام و عطر گل های نیلوفر
و صندلی خالی با دو استکان چای👌❤️
#عصر_بخیر_مهربونا❤️
عصر ها عطر باغچه در آنسوی وسعت دلتنگی هایم پیچیده
من مانده ام و عطر گل های نیلوفر
و صندلی خالی با دو استکان چای👌❤️
#عصر_بخیر_مهربونا❤️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همیشہ یڪ دلیل هست براے اینڪہ ڪسے را
غیر معمولے دوست بداریم !
مثلا لبخندش
مثلا حرف هایش
مثلا چشم هایش ... ❤
♡♡♡
غیر معمولے دوست بداریم !
مثلا لبخندش
مثلا حرف هایش
مثلا چشم هایش ... ❤
♡♡♡
از سياهى چرا هراسيدن !؟
شب پر از قطره هاى الماس است
آنچه از شب به جاى ميماند
عطر خواب آور گل ياس است
َ#فروغ_فرخزاد
شب پر از قطره هاى الماس است
آنچه از شب به جاى ميماند
عطر خواب آور گل ياس است
َ#فروغ_فرخزاد
از دل همچون زغالم سرمه میسازم که دوست
در دل آیینه دریابد چه با ما میکند
نه تبسم، نه اشاره، نه سوالی، هیچ چیز
عاشقی چون من فقط او را تماشا میکند
#کاظم_بهمنی
در دل آیینه دریابد چه با ما میکند
نه تبسم، نه اشاره، نه سوالی، هیچ چیز
عاشقی چون من فقط او را تماشا میکند
#کاظم_بهمنی
آفتابم ڪه تو باشے غم بارانے نیست
اے شروع هیجان بے تو بهارانے نیست
به طلوع غزل و لحظه دیدار قسم
چون نسیم نفست عطر و گلستانے نیست
#سپیده_حاجیوند
اے شروع هیجان بے تو بهارانے نیست
به طلوع غزل و لحظه دیدار قسم
چون نسیم نفست عطر و گلستانے نیست
#سپیده_حاجیوند
عجب آن دلبر زیبا کجا شد
عجب آن سرو خوش بالا کجا شد
دلم چون برگ میلرزد همه روز
که دلبر نیم شب تنها کجا شد
َ#مولانا
عجب آن سرو خوش بالا کجا شد
دلم چون برگ میلرزد همه روز
که دلبر نیم شب تنها کجا شد
َ#مولانا
اے دریغا
ڪـه شب آمد همه ڪَشتیم جدا
خنڪـ آن را ڪـه به شب
یار و رفیقست خدا ...
#مولانا
ڪـه شب آمد همه ڪَشتیم جدا
خنڪـ آن را ڪـه به شب
یار و رفیقست خدا ...
#مولانا
خودت را جای من بگذار ، دلت بدجور می گیرد
تمام خاطراتم را کسی با زور می گیرد
همه گفتند ؏اشـِق شد ، همه گفتند خوشبخت است
ومن هرگز نفهمیدم که چشم شور می گیرد
تمام عمر ، ؏ِشـقَم را شبیه آتشی دیدم
که خشک و تر نمی فهمد به چندین جور می گیرد
تمام دلخوشی من همان تور سفیدی بود
همان پیراهنی که بویی از کافور می گیرد
کلاف سرنوشتِ من به دستان تــو وا می شد
ولی بی تــو دلم از نقطه های کور می گیرد
تـꨄـو رفتی و دل این ماهی تنها برایت مرد
و دست وحشی او را کسی با تور می گیرد
مرا در کاخ های بی طلوع خود رها کردی
ببین خوشبختی از چشم قشنگت نور می گیرد
#بهار حق شناس
تمام خاطراتم را کسی با زور می گیرد
همه گفتند ؏اشـِق شد ، همه گفتند خوشبخت است
ومن هرگز نفهمیدم که چشم شور می گیرد
تمام عمر ، ؏ِشـقَم را شبیه آتشی دیدم
که خشک و تر نمی فهمد به چندین جور می گیرد
تمام دلخوشی من همان تور سفیدی بود
همان پیراهنی که بویی از کافور می گیرد
کلاف سرنوشتِ من به دستان تــو وا می شد
ولی بی تــو دلم از نقطه های کور می گیرد
تـꨄـو رفتی و دل این ماهی تنها برایت مرد
و دست وحشی او را کسی با تور می گیرد
مرا در کاخ های بی طلوع خود رها کردی
ببین خوشبختی از چشم قشنگت نور می گیرد
#بهار حق شناس
ز بودنم چه افزون؟ نبودنم چه کاهد؟
که گویدم به پاسخ که زنده ام چرا من؟
ستاره ها نهفتم، در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من
#سیمین_بهبهانی
که گویدم به پاسخ که زنده ام چرا من؟
ستاره ها نهفتم، در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من
#سیمین_بهبهانی
هرکس که تو را دید پر از عصیان شد
سهمش فقط آوارگی و تاوان شد
بیچاره نسیم راه خود را می رفت
پیچید میان زلف تو طوفان شد!
#سیداکبر_سلیمانی
سهمش فقط آوارگی و تاوان شد
بیچاره نسیم راه خود را می رفت
پیچید میان زلف تو طوفان شد!
#سیداکبر_سلیمانی