تو شبی در انتظاری ننشسته‌ای چه دانی
که چه شب گذشت بر منتظران ناشکیبت

تو خود ای شب جدایی چه شبی بدین درازی
بگذر که جان سعدی بگداخت از نهیبت

#حضرت_سعدی

پس نکو گفت آن رسول خوش‌جواز
ذره‌ای   عقلت  به  از  صوم  و  نماز

زانک عقلت جوهرست این دوعرض
این دو  در  تکمیل  آن  شد مفترض

َ#مولانا

         "شبتون خوش"

تـو بہ تنهایـی
واسـم یہ دنیـایـی ...

‌ ‎‌‌
‌ ‎‌‌‌‎♡◇♡

صبح چو انوار سرافڪندہ زد
گل بہ دم باد وزان خندہ زد
چهرہ برافروخت چو اختر بہ دشت
وز در دل ها بہ فسون مے گذشت
ز آنچہ بہ هر جاے بہ غمزہ ربود
بار نخستین دل پروانہ بود
راہ سپارندہ ے بالا و پست
بست پر و بال و بہ گل بر نشست..!

#فریدون‌مشیری

#سلاااااام‌دوستان‌مهربونم‌پگاهتان‌روشن‌به‌نورعشق✋🏻☺️🌺

هیچ چیز این دنیا را نباید
سخت گرفت ، الا در آغوش گرفتن زنی که
تمام  علاقه اش را 
به پایت
می ریزد
و با هر نگاه از نسیم نگاه اش 
بغل بغل
ترانه ی
عشق می ریزد ...!




#امید_آذر

‌
.

تو بگو
چشم هایت
تشنه کدامین نسیم آشناییست
که هر روز صبح
تا نامی از عشق می برم
خورشید را
در آغوش میکشی !




#معصومه_قنبری

تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشانده‌ای مرا کنون به زورقی
ز عاج‌ها، ز ابرها، بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها

👤فروغ فرخزاد


با صدای زنده نام: #خسرو_شکیبایی

بیا مست از شمـیـم عـاشقی ها
دوباره دل بـه هـمـدیگـر ببـازیم

سـحـر پـاشـیده رنگ روشنی را
بیـا بـا عـشق صبحی نـو بسازیم


#مولانا

گفت ای مجنون شیدا ، چیست این؟
می نویسی نامه  ، بهر کیست این؟

گفت : مشق نام لیلی میکنم
خاطر خود را تسلی میکنم

چون میسر نیست من را کام او
عشق بازی میكنم با نام او...

#جامی

رنڪَ ِ رؤیا زده‌ام ، بر افقِ دیده و دل
تا تماشا ڪنم آن شاهدِ رؤیائی را


جان چه باشد ڪه به بازارِ تو آرد عاشق
قیمت ارزان نڪنی ڪَوهرِزیبائی را...!!

#شهریار

رفته ای برگرد جانم ای تمام باورم
دلخوشم با یادت اما در کنارت بهترم . . .

شادمهر

حالِ دل پرسیدے و
ڪَفتم؛ ڪه "خوبم" بارها
خوبم اما خوبِ ویرانم نفهمیدے مرا


#محمدرضانادرے




‎‌‌‌

عصرتون خنک😍😋☺️
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌


‎‌‌‌

او ندارد خواب و خور چون آفتاب
روحها را می‌کند بی‌خورد و خواب

که بیا من باش یا هم‌خوی من
تا ببینی در تجلی روی من


#مولانای_جان

معرفت درّگرانیست ڪه لایق نبودهر بشـری


درخورهرصدفی نیست ڪه زیبنـده بسـازدگهری


منصور_پیکانپور