Forwarded from امیرقباد | قصههای من (Amirqobad Farrahi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from امیرقباد | قصههای من (Amirqobad Farrahi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به یاد تانگوی مرغ های دریایی هالیچ
بالهایم را گشودهام
و این تولد یک رویا
در دل چند خاطره سوخته است.
#امیرقباد | #هالیچ
https://t.me/mytale
بالهایم را گشودهام
و این تولد یک رویا
در دل چند خاطره سوخته است.
#امیرقباد | #هالیچ
https://t.me/mytale
Forwarded from امیرقباد | قصههای من (Amirqobad Farrahi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
... من فهمیدم دلم میخواهد با تو تا داروخانه؛ با تو تا اولین کافه؛ با تو تا اولین بوسه و با تو تا آخرین حرکت پلکها همراه شوم
#پاراگرافها | #امیرقباد
https://t.me/mytale
#پاراگرافها | #امیرقباد
https://t.me/mytale
Forwarded from امیرقباد | قصههای من (Amirqobad Farrahi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چشم بهار آیا به این دو خط خواهد اوفتاد؟
و دست ترانههایم را به دست باران خواهد سپرد؟
#ناگهان_همه_رفته_بودند | #امیرقباد | سوم امرداد ۱۳۹۷
https://t.me/mytale
و دست ترانههایم را به دست باران خواهد سپرد؟
#ناگهان_همه_رفته_بودند | #امیرقباد | سوم امرداد ۱۳۹۷
https://t.me/mytale
Forwarded from امیرقباد | قصههای من (Amirqobad Farrahi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from امیرقباد | قصههای من (Amirqobad Farrahi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من تمام راه را دویده ام
ناگهان رسیدهام
نخواب
لابلای قصهها سرک بکش
ببین
از تمام حقههای قصهگو
یکی
وز تمام شعرهای عاشقانه ام
دو بیت
لابلای بوسههای ناچشیدهات
دو کام
برفراز بام خوابهای ناتمام کودکانهات
دو پلک
وز مصاف رقص باد و گیسوان تاب خوردهات
سه تار
طعم کهنهی شراب ماجرای ماست
🍷
#امیرقباد | ۲۶ #دی #۱۳۹۷
#
#شعر #شعرفارسی #عاشقانه #بوسه #خواب #رقص #قصه #حقه #شراب #باد #ماجرا
T.me/mytale
ناگهان رسیدهام
نخواب
لابلای قصهها سرک بکش
ببین
از تمام حقههای قصهگو
یکی
وز تمام شعرهای عاشقانه ام
دو بیت
لابلای بوسههای ناچشیدهات
دو کام
برفراز بام خوابهای ناتمام کودکانهات
دو پلک
وز مصاف رقص باد و گیسوان تاب خوردهات
سه تار
طعم کهنهی شراب ماجرای ماست
🍷
#امیرقباد | ۲۶ #دی #۱۳۹۷
#
#شعر #شعرفارسی #عاشقانه #بوسه #خواب #رقص #قصه #حقه #شراب #باد #ماجرا
T.me/mytale
Forwarded from امیرقباد | قصههای من (Amirqobad Farrahi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باید از چیزی بنویسم که خیلی دقیق بین خودمان گذشته. چیزی که مرا شگفت زده کرد و میدانی.
از خندههایت حرف نمیزنم؛ راستش انتظاری جز همان حجم شادابی که از لبها و گونهها به چشمانت سرایت میکرد نداشتم. ضرورتی هم ندارد درباره صدایت حرف بزنم. خود صدا اهمیتی ندارد. حالا این را بهتر میدانم که صدا هم باید با درجه کلوین سنجیده شود و درجه حرارتش را باید از لحن استخراج کرد. با هر نوع صدایی میتوان خشم یا محبت، کینه یا عشق را منتقل کرد. این تعابیر در لحن جلوه میکنند.
چیزی که برایم مهم است؛ آنچه باید بنویسمش و بلدش نیستم آرامش است. چیزی که از حرکت انگشتانت روی گردن جان میگرفت. قطعا خودم را به آن لحظه آمدن و درخشیدنت مدیون میبینم. مرا با طنابی از رشتههای لبخند آرامت از قعر چه کنم و چه میشودها بیرون کشیدی. مرا مثل پرندهای که پرواز را نیازموده پر دادی. باید از شوق جیغ میزدم و خویشتنداری کردم.
هنوز همانجا ایستادهام. با حیرت خندههای تو را مرور میکنم و درخشیدنت آهنگ شب را عوض میکند. دلم میخواهد آن لحظه را هزار بار بنویسم و تو را هر هزار بار سر هر جمله بنشانم و از سر خط میگریزی.
#
#پاراگرافها | #امیرقباد
از خندههایت حرف نمیزنم؛ راستش انتظاری جز همان حجم شادابی که از لبها و گونهها به چشمانت سرایت میکرد نداشتم. ضرورتی هم ندارد درباره صدایت حرف بزنم. خود صدا اهمیتی ندارد. حالا این را بهتر میدانم که صدا هم باید با درجه کلوین سنجیده شود و درجه حرارتش را باید از لحن استخراج کرد. با هر نوع صدایی میتوان خشم یا محبت، کینه یا عشق را منتقل کرد. این تعابیر در لحن جلوه میکنند.
چیزی که برایم مهم است؛ آنچه باید بنویسمش و بلدش نیستم آرامش است. چیزی که از حرکت انگشتانت روی گردن جان میگرفت. قطعا خودم را به آن لحظه آمدن و درخشیدنت مدیون میبینم. مرا با طنابی از رشتههای لبخند آرامت از قعر چه کنم و چه میشودها بیرون کشیدی. مرا مثل پرندهای که پرواز را نیازموده پر دادی. باید از شوق جیغ میزدم و خویشتنداری کردم.
هنوز همانجا ایستادهام. با حیرت خندههای تو را مرور میکنم و درخشیدنت آهنگ شب را عوض میکند. دلم میخواهد آن لحظه را هزار بار بنویسم و تو را هر هزار بار سر هر جمله بنشانم و از سر خط میگریزی.
#
#پاراگرافها | #امیرقباد
Forwarded from امیرقباد | قصههای من (Amirqobad Farrahi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من
پیش از حادث شدن لبخندت
همان من بودم
عابری سردرگم
در انتظار خسته سبز شدن چراغ راهنما
با گشایش لبخندت اما
ناگهان از سایه من جستم
و در نور بیدریغ خورشید نگاهت
ما شدن شکوفه داد
راستش یک روز که باران
عرض خیابان سهروردی را میدوید
در انعکاس پنجره مغازهها
تو بودم
به پس از تو - نمیاندیشم -
پس از تو را گاهی کابوس میبینم
شبهایی که حادثه به تلخی فریاد شده
یا روزهایی که خستگی آوار است
و تنهایی یک گوشه برای خودش
ساز کوک میکند
من پس از تو دیگر همان من هم نیستم
و پس از خندههایت - که جاودانه باد -
کسی خواهم بود
که کوچههای فراموشکار نیز
پساش میزنند
نه! پس از تو از این هم کمتر
کسی نخواهم بود
چون سقف تهران برای اندوهم کوتاه است
و نفس نخواهم کشید
#امیرقباد
#تیر
#تابستان
#تهران
#شعر
#شعرفارسی
#من #تو #ما
#تنهایی
#خورشید
#باران
#شکوفه
پیش از حادث شدن لبخندت
همان من بودم
عابری سردرگم
در انتظار خسته سبز شدن چراغ راهنما
با گشایش لبخندت اما
ناگهان از سایه من جستم
و در نور بیدریغ خورشید نگاهت
ما شدن شکوفه داد
راستش یک روز که باران
عرض خیابان سهروردی را میدوید
در انعکاس پنجره مغازهها
تو بودم
به پس از تو - نمیاندیشم -
پس از تو را گاهی کابوس میبینم
شبهایی که حادثه به تلخی فریاد شده
یا روزهایی که خستگی آوار است
و تنهایی یک گوشه برای خودش
ساز کوک میکند
من پس از تو دیگر همان من هم نیستم
و پس از خندههایت - که جاودانه باد -
کسی خواهم بود
که کوچههای فراموشکار نیز
پساش میزنند
نه! پس از تو از این هم کمتر
کسی نخواهم بود
چون سقف تهران برای اندوهم کوتاه است
و نفس نخواهم کشید
#امیرقباد
#تیر
#تابستان
#تهران
#شعر
#شعرفارسی
#من #تو #ما
#تنهایی
#خورشید
#باران
#شکوفه