ما و تلویزیون توشیبا
تماشای فوتبال از تلویزیون سیاه و سپید هم الگوهای خاص خودش رو داشت توی داربی تا میاومدی نشون کنی که کی داره به کی گل میزنه بازی تموم میشد. مجریهای اونزمان هم به پاس مجاهدتهای ما تو تماشای فوتبال همون اول بازی میگفتن که تیمی که از چپ به راست تو تلویزیونهای سیاه و سپید توپ میزنه تیم استقلال و از راست به چپ پرسپولیسه، انگار تو تلویزیونهای رنگی جهتشون فرق میکرد، فقط میخواستن ما رو شرمنده کنن. از اون وقتی که کانال ۳ اومد بدبختی ما هم شروع شد یه تلویزیون توشیبا داشتیم که طی آیین خاصی روشن میشد یعنی من و مامان همزمان باید دگمه پاور و دوشاخه رو به پریز میزدیم تلویزیون به سبک شکنجههای گوانتانامو و ابوغریب یه شوک ملویی بهش وارد میشد و روشن میشد و تا یه هفته هم خستگی در میکرد. خلاصه تو همون دوره که کانال ۳ اومده بود ما با نذر و نیاز و سلام و صلوات تلویزیون رو روشن میکردیم و اونهم طی زمانهای خاصی که مثلا وقتی پرواز۵۷ داشت. از اونجایی که بابام به دورریختن وسایل و خریدن وسایل تازه اعتقادی نداشت شل میگرفتی اون تلویزیون رو میذاشت تو جهیزیهم. اونوقت الان تو اتاق بچه یه تلویزیون میذارن که شب به شب خنداننده شو ببینه و وقتی از پوشک میگیرنش دچار استرس و بیقراری نشه، بعد ما روزهایی که فروشگاه از شبکه ۳ پخش میشد خودمون رو تو مدرسه شطرنجی میکردیم که کسی ازمون نپرسه این قسمتش چی شد، موبایل و تبلت و نت هم نبود که دانلودش کنیم از این افههای تحریم تلویزیون هم نبود که پشتش خودمون رو قایم کنیم، ولی بهجاش الان بچه که بهدنیا میاد یه تبلت هم تو سیسمونیش میذارن واسه یه همچین روزهایی که شرمنده همکلاسیهاش تو هیچ مقطعی نشه!
@mahdisasafarikhah
#لم_داده_با_کیبورد
#بی_قانون
تماشای فوتبال از تلویزیون سیاه و سپید هم الگوهای خاص خودش رو داشت توی داربی تا میاومدی نشون کنی که کی داره به کی گل میزنه بازی تموم میشد. مجریهای اونزمان هم به پاس مجاهدتهای ما تو تماشای فوتبال همون اول بازی میگفتن که تیمی که از چپ به راست تو تلویزیونهای سیاه و سپید توپ میزنه تیم استقلال و از راست به چپ پرسپولیسه، انگار تو تلویزیونهای رنگی جهتشون فرق میکرد، فقط میخواستن ما رو شرمنده کنن. از اون وقتی که کانال ۳ اومد بدبختی ما هم شروع شد یه تلویزیون توشیبا داشتیم که طی آیین خاصی روشن میشد یعنی من و مامان همزمان باید دگمه پاور و دوشاخه رو به پریز میزدیم تلویزیون به سبک شکنجههای گوانتانامو و ابوغریب یه شوک ملویی بهش وارد میشد و روشن میشد و تا یه هفته هم خستگی در میکرد. خلاصه تو همون دوره که کانال ۳ اومده بود ما با نذر و نیاز و سلام و صلوات تلویزیون رو روشن میکردیم و اونهم طی زمانهای خاصی که مثلا وقتی پرواز۵۷ داشت. از اونجایی که بابام به دورریختن وسایل و خریدن وسایل تازه اعتقادی نداشت شل میگرفتی اون تلویزیون رو میذاشت تو جهیزیهم. اونوقت الان تو اتاق بچه یه تلویزیون میذارن که شب به شب خنداننده شو ببینه و وقتی از پوشک میگیرنش دچار استرس و بیقراری نشه، بعد ما روزهایی که فروشگاه از شبکه ۳ پخش میشد خودمون رو تو مدرسه شطرنجی میکردیم که کسی ازمون نپرسه این قسمتش چی شد، موبایل و تبلت و نت هم نبود که دانلودش کنیم از این افههای تحریم تلویزیون هم نبود که پشتش خودمون رو قایم کنیم، ولی بهجاش الان بچه که بهدنیا میاد یه تبلت هم تو سیسمونیش میذارن واسه یه همچین روزهایی که شرمنده همکلاسیهاش تو هیچ مقطعی نشه!
@mahdisasafarikhah
#لم_داده_با_کیبورد
#بی_قانون
معضل جهانی خواب بچه
خوبوندن بچه دو مرحله داره تو مرحله اول همه تمرکزت رو میذاری روی صداسازی، از صدای بزک زنگوله پا تا پاتریک تو باب اسفنجی و آلو تو کارتون توتفرنگی رو پکیج میکنی ارائه میدی به بچه، تو این مرحله با چشمان کاملا گرد شده که نشونی از خواب نداره بهت زل میزنه و تو باورت نمیشه که شکست خوردی. تو این مرحله کم نیارین برای حسن ختام برنامه گنجشک لالا رو بخونین و بعد هم برفک پخش کنین یعنی معجزه هزاره سوم همین آهنگه. در مرحله پیش از خواب بچه شما کلی ایده و کار انجام نشده تو ذهنت چیدی که سرفرصت بهشون برسی از نجات دنیا و مطالعه کتاب و تماشای فیلم و گردگیری کمد لباسها تا پختن تارت توتفرنگی از همه مهمتر یه چرت بیستدقیقهای برای بازگشت به زندگی اما تا بچه به میخوابه کل فلسفه این فعالیتها به نظرت پوچ میاد و مهمترین فعالیتت میشه رفرش کردن تلگرام. اینجوری میشه که تا ٨ سالگی بچه هیچوقت فرصت نمیکنی که به اون کارهات برسی نهایت فعالیتت چهارتا لایک و دو تا فوروارد و سه تا بااجازه شئر میکنم، دیگه خیلی که وقت اضافه داشتهباشی دو تا لایو چک میکنی یکی لایو دنیا جهانبخت یکی هم وحید خزایی، شما در لایو دنیا جهانبخت یاد میگیرین از کانسیلر چهجوری در جهت کوچیک کردن بینی استفاده کنین و تو لایو وحیدخزایی هم میفهمی چهجوری بدون یاد گرفتن زبان انگلیسی و ترکی میشه دو سال تو ترکیه دووم آورد و زنده موند و این براتون مفرحتر از چرت بیستدقیقهای تو فواصل خواب بچهتونه البته اگه شانس یارتون باشه شاید تتلو هم اون وسط یه کنسرت تو لایوش گذاشت، یعنی همینجوری که ژاپنیها از زمان خوابیدن بچهشون برق تولید میکنن شما یه سری اسپم به محتویات مغزتون اضافه میکنین اونهم با اصرار خودتون!
@mahdisasafarikhah
#لم_داده_با_کیبورد
#بی_قانون
خوبوندن بچه دو مرحله داره تو مرحله اول همه تمرکزت رو میذاری روی صداسازی، از صدای بزک زنگوله پا تا پاتریک تو باب اسفنجی و آلو تو کارتون توتفرنگی رو پکیج میکنی ارائه میدی به بچه، تو این مرحله با چشمان کاملا گرد شده که نشونی از خواب نداره بهت زل میزنه و تو باورت نمیشه که شکست خوردی. تو این مرحله کم نیارین برای حسن ختام برنامه گنجشک لالا رو بخونین و بعد هم برفک پخش کنین یعنی معجزه هزاره سوم همین آهنگه. در مرحله پیش از خواب بچه شما کلی ایده و کار انجام نشده تو ذهنت چیدی که سرفرصت بهشون برسی از نجات دنیا و مطالعه کتاب و تماشای فیلم و گردگیری کمد لباسها تا پختن تارت توتفرنگی از همه مهمتر یه چرت بیستدقیقهای برای بازگشت به زندگی اما تا بچه به میخوابه کل فلسفه این فعالیتها به نظرت پوچ میاد و مهمترین فعالیتت میشه رفرش کردن تلگرام. اینجوری میشه که تا ٨ سالگی بچه هیچوقت فرصت نمیکنی که به اون کارهات برسی نهایت فعالیتت چهارتا لایک و دو تا فوروارد و سه تا بااجازه شئر میکنم، دیگه خیلی که وقت اضافه داشتهباشی دو تا لایو چک میکنی یکی لایو دنیا جهانبخت یکی هم وحید خزایی، شما در لایو دنیا جهانبخت یاد میگیرین از کانسیلر چهجوری در جهت کوچیک کردن بینی استفاده کنین و تو لایو وحیدخزایی هم میفهمی چهجوری بدون یاد گرفتن زبان انگلیسی و ترکی میشه دو سال تو ترکیه دووم آورد و زنده موند و این براتون مفرحتر از چرت بیستدقیقهای تو فواصل خواب بچهتونه البته اگه شانس یارتون باشه شاید تتلو هم اون وسط یه کنسرت تو لایوش گذاشت، یعنی همینجوری که ژاپنیها از زمان خوابیدن بچهشون برق تولید میکنن شما یه سری اسپم به محتویات مغزتون اضافه میکنین اونهم با اصرار خودتون!
@mahdisasafarikhah
#لم_داده_با_کیبورد
#بی_قانون
زُل میزنم، پس هستم
رئیس اتحادیه صنف آسانسور گفته: "۹۰تا ۹۵ درصد آسانسورهای کشور استاندارد نیستن." یعنی تا قبل از این آمار اگر از کلاسترو فوبیا و ترس از مکانهای بسته رنج میبردین، بعد از این آمار یا باید ساعتی ۵۰۰هزار تومن بدین به مشاور که یادتون بیاره تو بچگی که تو کمد لباسها قایم میشدین تا ثابت کنین چقدر تخسین، باید فکر این روزها رو میکردین یا اینکه مثل بقیه دردهای فیزیکی و روحی فوقش سه دهه دیگه هم بهروی خودتون نیارین که این بیماری رو دارین. از آسانسورهامون غیراستانداردتر بعضی از آدمهایی هستن که سوارشون میشن. دسته اول اونهایی هستن که بهمحض ورود لبخند میزنن و روبروت وایمیستن آدم فکر میکنه الان میخوان استندآپ کمدی اجرا کنن. یعنی از خارجیبازی همین لبخند زدن رو یادگرفتن نمیدونن اون لبخند تو مکانبسته به آدم چهاسترسی وارد میکنه یا اون لبخند ماسیدهت رو جمعکن یا پشتت رو بکن به آدم. وقتی رسیدیم خود خانومه تو آسانسور خبرت میکنه. دسته دوم اونهایی هستن که با هندزفری وارد میشن آدم استرس داره از اتاق فرمان بهشون پیغام بدن همین الان خودت و آسانسور رو بترکون. دسته سوم اونهایی هستن که مسواک نزده با هندزفری وارد میشن اینها تا بهت ثابت نکنن که کارگزاراعظم بورسن و ۵تا شرکت زنجیرهای دارن و "همهچیز هم زیر سر خودشونه" که ولکن ماجرا نیستن. بهنفع خودتونه تا اینها رو دیدی همون طبقه دوم پیاده بشین و بقیه راه رو با پلهها برین تا مسموم نشدین. این وسط هم یهکمپین راه بندازیم با هشتگ درآسانسور زل نزنیم به هم، اگه چیز خندهداری هم یادمون اومد وقتی رسیدیم به مقصد بخندیم نه بین طبقه پونزدهم شونزدهم که اوج استرس تو آسانسوره و بقیه نه راه پس دارن نه راه پیش!
@mahdisasafarikhah
#لم_داده_با_کیبورد
#بی_قانون
رئیس اتحادیه صنف آسانسور گفته: "۹۰تا ۹۵ درصد آسانسورهای کشور استاندارد نیستن." یعنی تا قبل از این آمار اگر از کلاسترو فوبیا و ترس از مکانهای بسته رنج میبردین، بعد از این آمار یا باید ساعتی ۵۰۰هزار تومن بدین به مشاور که یادتون بیاره تو بچگی که تو کمد لباسها قایم میشدین تا ثابت کنین چقدر تخسین، باید فکر این روزها رو میکردین یا اینکه مثل بقیه دردهای فیزیکی و روحی فوقش سه دهه دیگه هم بهروی خودتون نیارین که این بیماری رو دارین. از آسانسورهامون غیراستانداردتر بعضی از آدمهایی هستن که سوارشون میشن. دسته اول اونهایی هستن که بهمحض ورود لبخند میزنن و روبروت وایمیستن آدم فکر میکنه الان میخوان استندآپ کمدی اجرا کنن. یعنی از خارجیبازی همین لبخند زدن رو یادگرفتن نمیدونن اون لبخند تو مکانبسته به آدم چهاسترسی وارد میکنه یا اون لبخند ماسیدهت رو جمعکن یا پشتت رو بکن به آدم. وقتی رسیدیم خود خانومه تو آسانسور خبرت میکنه. دسته دوم اونهایی هستن که با هندزفری وارد میشن آدم استرس داره از اتاق فرمان بهشون پیغام بدن همین الان خودت و آسانسور رو بترکون. دسته سوم اونهایی هستن که مسواک نزده با هندزفری وارد میشن اینها تا بهت ثابت نکنن که کارگزاراعظم بورسن و ۵تا شرکت زنجیرهای دارن و "همهچیز هم زیر سر خودشونه" که ولکن ماجرا نیستن. بهنفع خودتونه تا اینها رو دیدی همون طبقه دوم پیاده بشین و بقیه راه رو با پلهها برین تا مسموم نشدین. این وسط هم یهکمپین راه بندازیم با هشتگ درآسانسور زل نزنیم به هم، اگه چیز خندهداری هم یادمون اومد وقتی رسیدیم به مقصد بخندیم نه بین طبقه پونزدهم شونزدهم که اوج استرس تو آسانسوره و بقیه نه راه پس دارن نه راه پیش!
@mahdisasafarikhah
#لم_داده_با_کیبورد
#بی_قانون
یکی از معضلات اساسی جوونای امروز، اینه که کی پلنگ واقعیه و کی فوتوشاپه.کی به زور جراحی پلاستیک، پلنگ شده کی تو نسخه دیآنآی هفت جدو آبادش پلنگ بودن تعریف شده. اما زمان ما این مشکلات نبود، اوج دافیت تو پوشش بود.پوشیدن مانتوی پیچاسکین بنفش، هم در حد آخرین فشن ویک نیویورک بود، آپشن اِپُل رو هم نباید فراموش می کردیم، اونوقتا مکملهای بدنسازی و باشگاههای بدنسازی و این قرتیبازیها نبود، با همین اِپُل میتونستی حقت رو از عالم وآدم بگیری، وقتی میخواستی بری مهمونی هم سعی می کردی اِپُل های مانتوت رو بزرگتر انتخاب کنی، یه جوری نقش سیکس پَک رو بازی میکرد، البته خیلی زنونه و مِلو. اونوقتا برای ازدواج گزینههای روی میز هم اینقدری متنوع نبود، هر دختری یه مرد آرزوها داشت در حد لینچان و عباس جدیدی و یه واقعیت که مثل پُتک میخورد تو سرش و همیشه هم با همون واقعیته ازدواج می کرد و خوشبخت میشد. این واقعیت هم به دو دسته تقسیم میشد یا با پیس پیس تو محله، خودش و طرف رو ضایع میکرد یا از دور طرف رو نشون می کرد سر فرصت با مادرش میاومد خواستگاری طرف . در هر حال دو طرف باهم خوشبخت میشدن اصلاً جز هپی اِندینگ برای ازدواج هیچ چارهدیگهای نبود،مثل الان ازدواجا پایان باز نداشت.
#بی_قانون
#لم_داده_با_کیبورد
@mahdisasafarikhah
#بی_قانون
#لم_داده_با_کیبورد
@mahdisasafarikhah
وقتی تو لفت میدهی
مهدیسا صفریخواه
بحثهای اجتماعی همیشه تو فامیل ما جواب عکس میده. همین دیروز از گرونی دلار شروع کردیم و آخرش دختر داییم کار رو به اینجا رسوند که چرا تو عروسی من سکه تمام ندادی من تو عروسیت سکه تمام دادهبودم. لعنتی حالیش هم نمیشد که من اگر کل داراییم رو بذارم تو حراج کریستی هم یک میلیون هشتصد نمیشه که بدم پای سکه واسه اون در حالیکه همون سکه رو ده سال پیش ۱۸۵ هزار تومن خریده بود. بحث کردن تو گروه فامیلیمون همیشه تلفات میده و نتیجهاش اینه که دو نفر قهر میکنن و لفت میدن؛ دو نفر دیاکتیو میکنن و تو افق محو میشن؛ بقیه هم پیامرسان داخلی نصب میکنن تا دورهمی از خاطرات خوش دلار ۵۵۰۰ تومنی بگن. البته تا لحظه تدوین این متن این قیمت دلار بود؛ بدبختی اینه که بحث فرهنگی هم نمیشه کرد؛ یعنی کافیه بهشون بگی چرا سریالهای نوروزی همچین شدن؛ یهجور بلک اند ریپورتت میکنن که خودت هم نمیدونی از کجا سردرآوردی و بهخودت میای میبینی هم روبیکا نصب کردی داری حسینی کانال ۳ رو تماشا میکنی؛ هم داری تو کانالهای سروش پیغام فرهنگی میفرستی. متأسفانه این بحثها وقتی صورت میگیره که طرف عیددیدنیش رو اومده؛ عیدیش رو گرفته و دمپاییهای توالت رو خیس کرده؛ حجم وایفای رو تموم کرده؛ بادوم هندیها رو سوا کرده و ما تا دوسال و نیم دیگه باید فقط تخمه کدو و تخمه جابونی ـ خودم میدونم بابا درسته اینه ـ بشکنیم. در حالیکه اگر این بحثها دو هفته پیش شروع میشد میدونستیم که باید چه برخوردی داشتهباشیم و کلاً یه نقشه پشتیبانی هم در نظر میگرفتیم و با اون بچه محترم دهه نودی جوری تا نمیکردیم که آخرش بهمون بگه: «خاله دستت درد نکنه؛ امسال قوی عمل کردی تو این حوزه.» و لااقل در حد دوتا چشم غره یواشکی از خجالتش درمیاومدیم. امیدوارم سال بعد این ضعفهای فرهنگی رو رفع کنم و یهجور دیگه در خدمت فامیل باشم و با اقتدار از گروه خانوادگیمون لفت بدم!
#لم_داده_با_کیبورد
#بی_قانون
@mahdisasafarikhah
مهدیسا صفریخواه
بحثهای اجتماعی همیشه تو فامیل ما جواب عکس میده. همین دیروز از گرونی دلار شروع کردیم و آخرش دختر داییم کار رو به اینجا رسوند که چرا تو عروسی من سکه تمام ندادی من تو عروسیت سکه تمام دادهبودم. لعنتی حالیش هم نمیشد که من اگر کل داراییم رو بذارم تو حراج کریستی هم یک میلیون هشتصد نمیشه که بدم پای سکه واسه اون در حالیکه همون سکه رو ده سال پیش ۱۸۵ هزار تومن خریده بود. بحث کردن تو گروه فامیلیمون همیشه تلفات میده و نتیجهاش اینه که دو نفر قهر میکنن و لفت میدن؛ دو نفر دیاکتیو میکنن و تو افق محو میشن؛ بقیه هم پیامرسان داخلی نصب میکنن تا دورهمی از خاطرات خوش دلار ۵۵۰۰ تومنی بگن. البته تا لحظه تدوین این متن این قیمت دلار بود؛ بدبختی اینه که بحث فرهنگی هم نمیشه کرد؛ یعنی کافیه بهشون بگی چرا سریالهای نوروزی همچین شدن؛ یهجور بلک اند ریپورتت میکنن که خودت هم نمیدونی از کجا سردرآوردی و بهخودت میای میبینی هم روبیکا نصب کردی داری حسینی کانال ۳ رو تماشا میکنی؛ هم داری تو کانالهای سروش پیغام فرهنگی میفرستی. متأسفانه این بحثها وقتی صورت میگیره که طرف عیددیدنیش رو اومده؛ عیدیش رو گرفته و دمپاییهای توالت رو خیس کرده؛ حجم وایفای رو تموم کرده؛ بادوم هندیها رو سوا کرده و ما تا دوسال و نیم دیگه باید فقط تخمه کدو و تخمه جابونی ـ خودم میدونم بابا درسته اینه ـ بشکنیم. در حالیکه اگر این بحثها دو هفته پیش شروع میشد میدونستیم که باید چه برخوردی داشتهباشیم و کلاً یه نقشه پشتیبانی هم در نظر میگرفتیم و با اون بچه محترم دهه نودی جوری تا نمیکردیم که آخرش بهمون بگه: «خاله دستت درد نکنه؛ امسال قوی عمل کردی تو این حوزه.» و لااقل در حد دوتا چشم غره یواشکی از خجالتش درمیاومدیم. امیدوارم سال بعد این ضعفهای فرهنگی رو رفع کنم و یهجور دیگه در خدمت فامیل باشم و با اقتدار از گروه خانوادگیمون لفت بدم!
#لم_داده_با_کیبورد
#بی_قانون
@mahdisasafarikhah