عقل سرخ | مهدي محمدي
9.06K subscribers
1.28K photos
297 videos
157 files
857 links
مشاور رییس مجلس در امور راهبردی
@aqlesorkh
Download Telegram
درباره حمله به نفتکش ها در دریای عمان

یک- #ایران در یک ماه گذشته بسیار روشن گفته به سبب جنگ اقتصادی که امریکا علیه آن آغاز کرده به امریکا هزینه تحمیل خواهد کرد و برای این کار از همه ابزارهای قدرت ملی خود استفاده می کند. بنابراین، ایران طرفی نیست که کاری بکند و از پذیرش مسئولیت آن ترس داشته باشد.
دو- #امریکا نه قادر به اثبات دست داشتن ایران در انفجار کشتی ها در دریای #عمان است و نه اگر هم به خیال خود بتواند ثابت کند، جرئت واکنش به آن را دارد. اگر هم این اقدام مربوط به بازیگر دیگری باشد، یعنی کار از دست امریکا در رفته و دیگران هم تصمیم گرفته اند #سعودی و #امارات را تحقیر کند.
سه- #امریکا تصور می کرد قطع صادرات نفت از خلیج فارس بسیار غیرمحتمل است. حالا باید با نتایج بازی احمقانه ای که راه انداخته رویارو شود. در مهارت راهبردی ایران و حماقت دشمنانش همین بس که اکنون دشمنان آن هم کارهایی می کنند که نتیجه اش به نفع ایران است. برای نخستین بار خروج محموله های نفتی از خلیج فارس کاملا متوقف شده.
چهار- با تلاش عملی #امریکا برای صفر کردن صادرات نفت ایران، واشنگتن علیه ایران وارد جنگ اقتصادی شده و به تعبیر آقای #ظریف جنگ، جنگ است. #برجام قربانی خواهد شد ولی این همه کاری نیست که ایران می تواند بکند. حضور واسطه ها تنها وقتی کارساز است که حامل پیام تغییر محاسبات امریکا باشند.
@mahdi_mohammadi61
راه درست است، هدف را گم نکنیم
مهدی محمدی
وطن امروز/ 25 خرداد 1398

اول- به حدود یک ماه قبل برگردید. امریکا نام سپاه را در اقدامی که حتی پنتاگون هم تا امروز نتوانسته آن را هضم کند –و لذا به ارتباط رادیویی با سپاه در خلیج فارس و دریای عمان ادامه می دهد- در فهرست سازمان های تروریستی خارجی گذاشت. بعد هم به سرعت روشن کرد که معافیت های مربوط به صادرات نفت ایران را هم تمدید نخواهد کرد -و نکرد. این اقدامات امریکا، محصول دو پیش فرض کلیدی بود: اول اینکه گمان می کرد جامعه ایرانی در آستانه انفجار قرار دارد و اگر عزم امریکا را جزم ببیند و فشار اقتصادی بر آن «بی انتها» به نظر برسد، علیه حاکمیت بسیج خواهد شد و دوم، امریکایی ها از رفتار ایران در حدود یک سال ماقبل آن دچار این اشتباه محاسباتی شده بودند که ظاهرا هزینه فشار آوردن به ایران صفر است و ایران تصمیم گرفته بی آنکه دفاعی از خود بکند یا به برجام صدمه ای بزند، منتظر آینده بماند تا «زمان» مشکل آن با ترامپ را در انتخابات 2020 حل کند.
دوم- بی پروایی بی سابقه امریکا در اقدام علیه ایران محاسبات ایران را تغییر داد ولی نه در جهتی که امریکا می خواست بلکه در جهتی کاملا معکوس آن. ایران تصمیم گرفت تحمیل هزینه به امریکا را آغاز کند چرا که می دید جنگ اقتصادی که آغاز شده «تنها»، «شدیدترین» و «مهم ترین» جنگی است که امریکا می تواند علیه آن به راه بیندازد و اگر ایران اکنون نجنگد، زمان دیگری برای جنگیدن وجود نخواهد داشت. محمدجواد ظریف هم گفت: «جنگ، جنگ است». بنابراین ایران بی آنکه قصد پرده پوشی داشته باشد تصمیم گرفت از همه ابزارهای قدرت ملی خود برای تحمیل هزینه به امریکا، سعودی، امارات و اسراییل استفاده کند. در مهم ترین گام، سیگنال هایی ارسال که کرد به چند تعهد کلیدی در برجام از جمله در زمینه های انباشت مواد هسته ای، طراحی راکتور اراک، تحقیق و توسعه سانتریفیوژ ها و درصد غنی سازی پای بند نخواهد بود. «کاهش تعهدات برجامی» و «احساس تهدید در منطقه»، درکمتر از چند روز محاسبات امریکا و بقیه طرف هایی را که یک سال وقت را با لفاظی هدر داده بودند، تغییر داد.
سوم- امریکا تصمیم گرفت چند کار بکند. ابتدا سیلی از واسطه ها را به تهران فرستاد تا باب مذاکره را باز کنند و ایران را از عملی کردن تصمیمی که درباره برجام گرفته بود بازدارند. امریکا مدت هاست به این درک رسیده که اگر مذاکره آغاز نشود، استراتژی یک مسیره فشار کاملا ناکارآمد خواهد بود. واسطه ها همچنین مامور بودند «با اصرار» از ایران بخواهند تنش در منطقه بیشتر نشود! همزمان، امریکا شروع به بازی با ادوات جنگی کرد که همواره سعی کرده آنها را به عنوان پشتوانه دیپلماسی فعال نگه دارد و به موقع به کار بگیرد. اعلام شد یک ناوگروه هواپیمابر، چند بمب افکن استراتژیک و 1500 نیروی شاغل در بخش دفاع موشکی به منطقه اعزام می شوند. احتمالا محاسبه امریکا این بود که ایران تهدید نظامی آن را معتبر فرض می کند و از اقدام بیشتر پا پس خواهد کشید، و از ترس اینکه اروپا به امریکا ملحق شود پیشنهادهای نصفه و نیمه آن درباره «تلاش برای انجام اولین تراکنش ار طریق Instex» را مغتنم خواهد دانست. بنابراین ماموریت واسطه های خارجی و نظامیان امریکایی در واقع خیلی با هم متفاوت نبود: هر دو می خواستند با بزرگ نشان دادن تهدید، غیرمنطقی تصویر کردن هزینه مقاومت و مغتنم نشان دادن فرصت مذاکره، جامعه را علیه نظام تحریک کرده و با تولید فشار اجتماعی، نظام ایران را بی آنکه به برجام آسیب بزند، پای مذاکره با امریکا بنشانند. به همین دلیل است که می توان گفت واسطه ها، مبدل فشار به مذاکره اند و مذاکره، ابزار تبدیل فشار به نتیجه.
چهارم- ایران حمله به محاسبات امریکا را ادامه داد. چند پیام و تحرک ساده، سرفرماندهی مرکزی امریکا را به این نتیجه رساند که ناو آبراهام لینکلن را در 450 کیلومتری چابهار نگه دارد، بهتر از آن است که آن را وارد خلیج فارس کند. کمی که تنش ها بالا گرفت، ترامپ، پمپئو و بولتون آشکارا گفتند هدف آنها از انباشت نیرو در خلیج فارس دفاع است نه حمله و آماده اند هر زمان ایران بخواهد مذاکره کنند. در واقع ایران در زمانی حدود 15 روز، بی آنکه اقدام بسیار ویژه ای انجام بدهد، نشان داد که تهدید نظامی امریکا علیه آن، معتبر نیست و این را از زبان تیمی بیرون کشید که کسی جنگ طلب تر از آنها در واشینگتن نمی شناسد. اینکه بولتون بگوید ما نمی خواهیم به ایران حمله کنیم بلکه می خواهیم ایران به ما حمله نکند، دستاورد راهبردی مهمی بود که ایران در زمانی کوتاه و با پذیرفتن ریسکی محدود، به دست آورد. ضربه بعدی وقتی وارد شد که آژانس بین المللی انرژی اتمی گزارش خود را منتشر کرد. امریکا برای نخستین بار در آن گزارش دید که ایران 33 ماشین نسل 6 در نطنز نصب و به گازدهی به 10 ماشین را شروع کرده، پس آماده یک جهش در غنی سازی است. به یاد بیاورید که مطابق برجام ایران بین سال های 8 تا 10 برجام، فقط می تواند به 30 ماشین نسل شش، گاز تزریق کند. به رغم دیدگاه کسانی که می گفتند «افزایش تنش» سریعا به واکنش های بسیار خصمانه امریکا منجر خواهد شد، آنچه در عمل دیده می شد صرفا افزایش ترافیک واسطه ها در تهران بود و ابراز علاقمندی صریح تر به مذاکره از طرف امریکایی ها با ذکر این نکته برای اولین بار که شروط 12 گانه پمپئو، ابزار چانه زنی است و در واقع امریکا یک درخواست بیشتر ندارد و آن هم «توسعه برجام» به حوزه های غیر هسته ای است.
چهارم- امریکا در میانه راه تصمیم گرفت خودی نشان بدهد تا ثابت کند که قصد کوتاه آمدن ندارد. تحریم صادرات محصولات پتروشیمی ایران –که قبلا عینا انجام شده بود- تلاشی بود برای ارسال این پیام به ایران که محاسبات امریکا تغییر نکرده و روند فشار به ایران ادامه خواهد داشت. اما انتخاب این نوع تحریم خاص که در واشینگتن همه می دانند نه قابل اجراست –در تمام طول تحریم های 1390 به این سو محصولات پتروشیمی فروخته شده و پول آن هم وارد کشور شده- و نه اساسا تحریم جدیدی است، برای تهران روشن کرد کف گیر امریکا به ته دیگ خورده و با تهی شدن گزینه های فشار از واقعیت خود، همه این گزینه ها به ابزار عملیات روانی تقلیل پیدا کرده است. همین که ایران توانست نتیجه بگیرد سبد گزینه های امریکا خالی است و امریکا بیش از اقدام واقعی علیه ایران، روی سر و صدای غربگرایان و ایجاد اختلاف درباره هزینه مقاومت درون جامعه و حکومت ایران دل بسته اند، زمینه برای برداشتن گام های بزرگ تر مهیا شد.
پنجم- حضو هایکو ماس و شینزوآبه در تهران همزمان با تشدید عملیات یمنی ها علیه سعودی و ناامن تر شدن مسیر ترانزیت انرژی از خلیج فارس، دورنمای یک بحران کامل را به امریکا نشان داده است. ایران به وزیر خارجه آلمان گفت فرمول «کاهش پای بندی در ازای کاهش تعهدات» را در پیش گرفته و در صورتی که به خواسته هایش نرسد، گام دوم کاهش تعهدات در 18 تیر را به سرعت برخواهد داشت. آبه در ایران در پی آن بود که یک کانال مذاکره ویژه میان ترامپ و ایران ایجاد کند اما متوجه شد که پل های پشت سر ترامپ در ایران خراب شده و تا زمانی که محاسبات امریکا تغییر نکند، ایران از راهی که در پیش گرفته باز نخواهد گشت. آبه درک کرد که ایران مذاکره را مکمل فشار می داند و به همین سبب ظاهرا از شکست رایزنی خود در تهران ظاهرا چندان هم آشفته نشد.
ششم- اکنون – و در چند ماه آینده- الگوی تحولات چندان متغیر نخواهد بود. امریکا سعی خواهد کرد ایران را از ریل «هزینه مند کردن فشارها» خارج کند و پیشنهادهای مذاکره را جذاب تر نماید، بدون اینکه در حوزه جنگ اقتصادی امتیازی اساسی بدهد. همزمان، با نزدیک تر شدن به تحولات انتخابات مجلس، امید خواهد داشت که اختلاف های داخلی در ایران بالا بگیرد یا ناآرامی های اجتماعی از گوشه ای آغاز شود. اروپا تمرکز خود را بر عدم خروج ایران از برجام قرار خواهد داد بدون اینکه گام مهمی برای عمل به برجام مستقل از امریکا بردارد. متقابلا ایران باید درک کند که روند تغییر محاسبات در طرف مقابل آغاز شده اما پیچیدگی موضوع مانع از آن است که نتیجه فورا آشکار شود. «مقاومت استراتژیک» و روند تحمیل هزینه به امریکا و متحدانش باید ادامه پیدا کند تا وقتی که اولا امریکا علامتی معتبر از آمادگی برای پایان دادن به جنگ اقتصادی نشان بدهد و ثانیا «تولید کنندگان شر» در منطقه به اندازه کافی تنبیه شده باشند. اگر امریکا زبان عوض کرده و دیگران به تکاپو افتاده اند فقط به این دلیل است که ایران تصمیم گرفته «متحد و قدرتمند» عمل کند. حفظ این راهبرد، در زمانی کوتاه معادلات را تغییر خواهد داد به شرط اینکه از نشیب و فرازهای طول مسیر نترسیم، محدودیت های دشمن را که اکنون آشکار شده در طرح ریزی های خود وارد کنیم، کسانی که هدفشان در واقع متوقف کردن ایران است را «صادق» نپنداریم، فریفته پیشنهادی های توخالی نشویم و «هدف» را که پذیرش شکست درجنگ اقتصادی از سوی امریکاست گم نکنیم.
@mahdi_mohammadi61
توجه به این فکت ها اهمیت دارد: 1-ترامپ برای توجیه عدم پاسخ امریکا به ایران پیشاپیش با اعلام اشتباهی بودن شلیک به پهپاد امریکا هرگونه درگیری نظامی را منتفی کرده است. این یعنی دولت امریکا در حال جمع آوری دلیل برای اقدام نکردن است نه برعکس. 2-چاک شومر رییس دموکرات های سنا گفته امریکا به پاسخ های سنجیده به ایران فکر می کند. ریچارد هاس رییس شورای روابط خارجی قبلا گفته بود رییس جمهور امریکا هارت و پورت زیاد می کند اما نهایتا گزینه ای غیر از تحریم اقتصادی نخواهد داشت. وزیر دفاع سعودی هم بعد از دیدار با برایان هوک گفته سعودی از تحریم های اقتصادی علیه ایران حمایت می کند. همه اینها بدان معناست که امریکا نهایتا گزینه ای جز تحریم ندارد و آن گزینه هم دیگر به سقف رسیده و کار نمی کند. در واقع امریکا فاقد گزینه راهبردی در مقابل ایران است. 3-باربارا اسلاوین کارشناس ارشد امور ایران در شورای آتلانتیک در میزگرد الحدث بر این نکته تاکید کرده که چیزی به نام جنگ محدود با ایران وجود خارجی ندارد. این محاسبه مهمی است که امریکا باید روزی چند بار آن را مرور کند. 4- سنت کام هم در بیانیه خود گفته پهپاد ساقط شده ابزار نظارتی امریکا بوده. امریکایی ها مدت هاست در واژگان نظامی خود از عملیات جاسوسی به عنوان عملیات نظارتی یاد می کند.
@mahdi_mohammdi61
گزیده هایی از برنامه گفت وگوی ویژه خبری درباره تنش های اخیر میان ایران و امریکا پس از اسقاط پهپاد گلوبال هاوک👇
@mahdi_mohammadi61