مهدی جهان‌تیغی
927 subscribers
279 photos
31 videos
480 links
جهت ارتباط مستقیم به اکانت زیر پیام بدهید
🆔 @Mahdi_jahantighii
Download Telegram
⭕️ مشاور خائن پشت پرده یادداشت میرحسین موسوی کیست؟

✔️ لایه ضدامنیتی یادداشت موسوی

✍️ انتشار بخشی از یادداشت میرحسین موسوی که مقدمه او بر ترجمه عربی بیانیه‌های جنبش جعلی به اصطلاح سبز است با واکنش‌های متعددی رو به رو شده. ولی پشت‌پرده این یادداشت چیست؟!

1️⃣ در وهله اول مجموعه‌ای از دلایل برای انتشار و نوع محتوای این یادداشت می‌توان برشمرد. از میرحسین تندمزاج که خاطره خوبی از ایام عاشورا 88 ندارد و اساس افول خود را از آن نقطه می‌بیند، انتظار اینکه یک روز بعد از عاشورای 1401 دوباره با یاددآوری آن خاطره عصبانی شده و مجوز انتشار علنی یادداشتش را داده، هیچ بعید نیست. ضمن اینکه برای میرحسینی که فکر می‌کرد مثل یک قهرمان در افکار عمومی زنده خواهد ماند ولی در این چند سال به فراموشی سپرده شد، راهی جز اقدامات انتحاری برای جلب توجه باقی نمانده است.

2️⃣ با بازدداشت تاج‌زاده، جریان فتنه و اصلاح طلبان افراطی به نوعی تریبون و بلندگوی خود را از دست دادند و بعید نیست خواسته باشند دوباره با میرحسین یک بلندگو دیگر را روشن کنند. اما طی هفته‌های گذشته دشمن که از ایجاد اغتشاش به بهانه برخی نارضایتی‌ها و مطالبات معیشتی و صنفی ناامید شده بود، با تمام توان تلاش کرد که با دو قطبی‌سازی های کاذبی همانند با حجاب و بی‌حجاب به ظن خود گسل میان این دو طیف اجتماعی را به اوج خود برساند و جرقه برخی دعواهای اجتماعی را راه اندازی کند. شاید به ظن برخی طراحان پشت پرده پروژه ضد امنیتی کشف حجاب، انتشار یادداشت میرحسین موسوی و توهین صریح به مدافعان حرم، می‌توانست نقش یک کاتالیزور جدید برای ایجاد درگیری‌های اجتماعی باشد. البته بدیهی است که این نوع محاسبات همانند گذشته چقدر با متن جامعه ایران فاصله دارد.

3️⃣ اما به نظر می رسد که نباید از اصل یادداشت ترجمه شده عربی میرحسین که مقدمه نگارنده‌اش بر ترجمه عربی بیانیه‌های جنبش فتنه گر سبز است به راحتی گذشت. از میرحسین موسوی که در بهمن 89 نشان داد که این آمادگی را دارد که بخشی از پروژه سوریه‌سازی ایران باشد، نباید پس از دوازده سال تعجبی داشت که دوباره داوطلبانه خود را در یک پازل جدید ضدامنیتی تعریف کند و همچنان به ادامه ماموریت خود اصرار بورزد. از نظر نگارنده یادداشت میرحسین موسوی بیش از آنکه داخلی باشد بیشتر انتقال پیامی به محور عبری- عربی منطقه است و اعلام آمادگی مجدد برای شریک شدن در بازی های ضدامنیتی آنها و جلب توجه و حمایتشان هست.

4️⃣ داستان یادداشت میرحسین موسوی ظاهر یک طراحی شیک و مثلا پیچیده امنیتی دارد ولی در باطن ادامه همان محاسبات ساده‌لوحانه درباره محیط داخلی ایران است. هیچ بعید نیست دوباره ردپای مشاوران خائن ایرانی در کار باشد.

*مهدی جهان تیغی

تلگرام:
https://t.me/joinchat/O_wgT4ssrxyYuea6
Audio
✔️ سه لایه اعتقادی، سیاسی و امنیتی یادداشت توهین آمیز میرحسین موسوی درباره شهید همدانی

⭕️ گفتگو مهدی جهان تیغی با رادیو

تلگرام:
https://t.me/joinchat/O_wgT4ssrxyYuea6
⭕️ بازی غیرقانونی بودن شهردار تهران تمام شد؟!

✔️ خسارت بزرگ مدعیان به جبهه انقلاب با فریاد دروغین واقانونا

✍️ جریان انقلاب دو سال قبل ابتدا مجلس یازدهم را پس گرفت و سال گذشته هم پس از هشت سال التهاب آفرینی سیاسی و اقتصادی دولت غربگراها، دولت به دست انقلابیون افتاد. اتفاق مهم سوم نیز پیروزی جریان انقلاب در شورای شهر در پایتخت و انتخاب یکی از چهره های موثر انقلاب به عنوان شهردار بود. جریان غرب گرا که با شراکت جریان اصلاح طلب و اعتدالی شکل گرفته بود با توجه به کارنامه ضعیف خود هیچ راهی جز سکوت عامدانه برای گذر زمان نداشت تا فرصت‌هایی را برای احیا و طرح مجدد خود بدست بیاورد. همچنانکه مثلا در طرح صیانت مجلس فرصت را مناسب دید و عملیات رسانه ای کرد. یا در ایام اصلاح یارانه‌ها فرصت را مناسب دید و حملات گسترده‌ای را بر علیه دولت تدارک دید. از این دست مثال‌ها فراوان است و هر کدام‌ می‌توانیم مقاطع زیادی را به یاد بیاوریم. اما این تلاش‌ها هم البته یک نقطه هدف را دنبال می‌کند و آن نشان دادن ناکارآمدی جبهه انقلاب در اداره کشور به امید بازگشت دوباره جریان غربگرا به قدرت است.

درباره شهرداری اما فرصت تخریب کمی زودتر فرآهم شد. جریان غربگرا که بر اساس برنامه‌ریزی اولیه مجبور به سکوت در ماه های اول شهرداری تهران بود از همان روزهای اول سوژه‌ای را ناخواسته در مرکز عملیات رسانه‌ای خود دید که اتفاقا خود تولیدگر آن نبود و توسط برخی جریانات و فعالین سیاسی با روکش عدالتخواهی و انقلابی اتفاق افتاده بود. هدیه‌ای ناخواسته ولی شیرین که جریان غربگرا به خوبی از آن بهره مند شد. از همان ساعات اول زمزمه انتخاب دکتر زاکانی به عنوان شهردار تهران، برخی جریانات و افراد مدعی انقلابی‌گری با روکش عدالتخواهی و قانون‌گرایی بحث غیرقانونی بودن انتصاب دکتر زاکانی را مطرح کردند. موضوعی که چنان پر سر و صدا در پوشش عدالت‌خواهی و فریاد قانون‌خواهی گفته شد که حتی تا مدت ها برخی از فعالین جبهه انقلاب را نیز تحت تاثیر قرار داد. اما جریان غربگرا از فرصت ایجاد شده تلاش کرد کمال استفاده را ببرد و بحث غیرقانونی بودن شهردار تهران را در افکار عمومی پمپاژ کند. طبیعی بود طرح غیرقانونی بودن شهردار تهران برای جریان اصلاحات فرصتی بود که مشروعیت جریان انقلاب در اداره شهر را هدف قرار دهد و زیرساختی در افکار عمومی بسازد که دیگر هیچ کارنامه و عملکردی مشروعیت نداشته باشد. ضمن اینکه این زیرساخت می توانست در اثرگذاری شایعات بعدی همچون استعفا، برکناری، جابجایی شهردار و یا رفتن به دولت و... کمک بزرگی به آنها بکند.

در این میان دولت، هیات وزیران، وزارت کشور و پاسخ‌های دیوان عدالت اداری با تایید قانونی بودن انتخاب شهردار تهران در مراحل اولیه، تا حدی توانستند جلوی این القای غلط را بگیرد، ولی جریان مدعی روند خود را ادامه داد. همچنانکه رنگ مطالبه گری با ظاهر عدالتخواهانه جای خودش را به لجبازی بیشتر با وجود لو رفتن نیات سیاسی داد. آنها همچنان بر طبل دروغین و توخالی غیرقانونی بودن شهردار تهران کوبیدند و دیگر از تیتر یک شدن بی‌بی سی فارسی و رسانه های ضدانقلاب نه تنها ابایی نداشتند بلکه شاید برخی از آنها این تیترها را در راستای تولید فشار مناسب هم می‌دیدند!

در پایان نیز کار را به شکایت‌های متعدد به دیوان عدالت اداری رساندند و افکار عمومی را همچنان مورد عملیات رسانه‌ای خود قرار دادند. در روزهای اخیر رای نهایی و قطعی دیوان عدالت اداری برای همه شکایت‌های تو خالی با ظاهر قانون و عدالتخواهی صادر و همه رد شدند. حال بیشتر معلوم شد تمام نزدیک به یکسال جنجال آفرینی فقط بازی سیاسی بوده و مدعیان هیچ استدلال قانونی واقعی نداشته‌اند.

اما آنچه بر جبهه انقلاب تحمیل شد، خسارتی نابخشودنی است. اینکه بخشی از بدنه مدیریتی جبهه انقلاب که اتفاقا نقش مستقیم و پررنگی در ارائه خدمات زودبازده به مردم و ترمیم سرمایه اجتماعی نظام را دارد، مشروعیتش را با ادعای غیرقانونی بودن زیرآبش را بزنند و مردم را بدبین و دچار شبهه کنند، ظلمی آشکار و یک خسارت بزرگ نیست؟ هرچند مدعیان اگر دلسوزی برای جبهه انقلاب برایشان اولویت داشت، بسیاری از این روندهای سیاسی و رسانه‌ای را مدت‌ها قبل تعطیل می‌کردند.

در این میان ظلم بزرگی هم به افکار عمومی شد. بخش وسیعی از آنها فریاد واقانونا را شنیدند ولی این روزها اکثریت مطلق از رای نهایی دادگاه و نادرستی ادعاها خبردار نشدند.

مدعیان اما در ادامه چه خواهند کرد؟! آیا عذرخواهی خواهند کرد؟! آیا جبران خواهند کرد؟ آیا حاضرند در همان رسانه‌ها و توییترهای شخصی خود که از غیرقانونی بودن شهردار می‌گفتند، احکام نهایی دیوان عدالت اداری را در معرض دید و قضاوت مخاطبین‌شان بگذارند؟ آیا حاضرند حداقل به همان قانونی که مدعی آن بودند تمکین ظاهری کنند؟!

*مهدی جهان تیغی

تلگرام:
https://t.me/joinchat/O_wgT4ssrxyYuea6
👆👆👆هر سه دعوایی که علیه شهردار تهران مطرح شده بود در دیوان عدالت اداری رأی به تأیید حکم انتصاب شهردار صادر گردید
⭕️ رمزگشایی امنیتی از زنانه‌تر شدن موساد

✔️ از روی کار آمدن سردار کاظمی تا خانم «الف» و «ک» در موساد

✍️ این روزها رسانه‌های صهیونیستی در یک فرمان نادر ماموریت یافته‌اند خبر انتصاب زنان در پست‌های ارشد مدیریتی موساد را که در طول فعالیت این نهاد بی‌سابقه بوده رسانه‌ای کنند. بر اساس این گزارش‌ها در حال حاضر چهار زن در پست‌های مهم موساد در حال فعالیت هستند. به غیر از ریاست اداره اطلاعات موساد و بخش ایران این سازمان، دو زن دیگر نیز در سمت‌های معاون رئیس اداره اطلاعات و معاون رئیس اداره نیروی انسانی کار می‌کنند.

1️⃣ این سطح از مجوز اطلاع‌رسانی برای اولین بار در سرزمین‌های اشغالی اتفاق افتاده و به خوبی نشان می‌دهد که موساد از طریق این تغییرات اهداف تبلیغاتی را دنبال میکند و با انتخاب زنان به نوعی دنبال ترمیم وجهه خود و ایجاد فرصت تبلیغاتی بوده است. علاوه براین صهیونیست‌ها این موضوع را هم طرح کرده‌اند که این انتصابات با هدف تشویق جذب زنان بیشتر برای همکاری با موساد به شمار می‌آید. موساد سالهاست در کنار ارتقا استفاده از فناوری‌های نوین همچنان از زنان و ویژگی زنانگی آنها در دستیابی اهداف اطلاعاتی و عملیاتی به صورت گسترده استفاده می‌کند.

2️⃣ بر اساس اخبار منتشر شده در رسانه‌های صهیونیستی سه زن از چهار زن منصوب شده در مسئولیت‌های مهم اطلاعاتی موساد، یک سابقه مشترک دارند و آن فعالیت در حوزه‌های مرتبط با ایران است. به معنای دیگر این انتصاب‌ها نشان می‌دهد که موساد به دنبال ترمیم ضعف‌های خود در جنگ اطلاعاتی با ایران بوده و بیش از هر زمان دیگری اولویت خود را مقابله با ایران انتخاب کرده است. موضوعی که نشان می‌دهد در اسرائیل، هم سیاسیون و هم گردانندگان موساد از عملکرد افسران اطلاعاتی خود در برابر ایران ناراضی هستند تا جایی که کار به جابجایی در تخصصی‌ترین حوزه‌های مدیریتی اطلاعاتی نیز کشیده شده است.

3️⃣ مسئول جدید میز ایران با نام اختصاری خانم «ک» و مسئول جدید بخش جمع‌آوری و تحلیل اطلاعات موساد با نام اختصاری خانم «الف» از نزدیکان نفتالی بنت محسوب می‌شوند که در مواجه با ایران تلاش کرده معادلات جدید امنیتی ایجاد کند. او پس از شکست راهبرد «مرگ با هزاران جراحت» که طرح خود او بود، چند هفته قبل از راهبرد «هدف قراردادن سر هشت‌پا» دربرابر ایران رونمایی کرد. انتصاب و ارتقا زنان اطلاعاتی نزدیک به نفتالی بنت به معنای حرکت بیشتر موساد ذیل راهبرد گفته شده است.

4️⃣ جامعه اطلاعاتی اسرائیل چند هفته قبل شاهد یک تغییر بزرگ در حوزه فرماندهان اطلاعاتی در ایران بودند. به همین دلیل انتصاب سردار کاظمی به عنوان یک چهره شناخته شده در حوزه ضداطلاعاتی به سرعت مورد توجه جامعه تحلیلی اسرائیل قرار گرفت. مهمترین برداشت از تغییر فرماندهی در سازمان اطلاعات سپاه تهاجمی‌تر شدن این نهاد امنیتی در برابر اسرائیل و بالاتر رفت سطح حفاظت اطلاعات و گسترش عملیات‌های ضداطلاعاتی در جامعه امنیتی ایران بود. بدیهی است که این تغییر مهم، می‌توانست زمینه‌ساز ایجاد تغییرات اجباری در جامعه اطلاعاتی اسرائیل نیز بشود. تخصص و سابقه زنان منصوب شده، نشان می‌دهد این انتصابات به نوعی به روزسانی در برابر تغییرات امنیتی در ایران نیز بوده است. آنچه مسلم است مدیریت امنیتی اسرائیل در شطرنج اطلاعاتی در برابر ایران، پیشکسوت‌های جمع آوری خبر و عملیات خود را در برابر یکی ضداطلاعاتی ترین چهره‌های امنیتی ایران یعنی سردار کاظمی و دیگر نهادهای امنیتی ایران قرار داده است.

*مهدی جهان تیغی

تلگرام:
https://t.me/joinchat/O_wgT4ssrxyYuea6