Maede's Books
1.18K subscribers
632 photos
85 files
66 links
Download Telegram
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#205

Horror Movie
Paul Tremblay

Length:
277 pages
7 hrs 23 mins

#Fiction #Horror

فایل‌ها در کامنت ↓


چند تا بچه یه فیلم مثلاً ترسناک با هم می‌سازند.
فیلم هیچوقت منتشر نمی‌‌شه.
فقط سه صحنه‌ش در اینترنت پخش میشه.
همون سه صحنه طرفدارهای آتشی پیدا می‌کنه.
سال‌ها بعد قراره فیلم بازسازی بشه.

اگر در یک جمله قسمت قفل داستان رو هم بنویسم، کل کتاب همینه. تمام مدت داری غرغرهای یک کاراکتر نچسب رو می‌شنوی و اگرم این نیست داری متن فیلم‌نامه رو می‌خونی که اصلاً معلوم نیست کجاش ترسناکه و جز خشونت بی‌معنی چی داره؟ آخرشم در یک کله معلق ناگهانی همه چیز به همه چیز وصل میشه و تمام. مزخرف.

۱۴۰۳/۷/۲۳
#206

The Fate of Fausto
#Oliver_Jeffers

Length:
96 pages

#Picture_Book

فایل‌ در کامنت ↓


با کسی که بگه این کتاب، کتاب کودکه، حاضرم بجنگم.

عاقبت فاستو یک کتاب تصویری کوچک اما دربرگیرنده‌ی یک مفهوم فلسفی بزرگه. الیور جفرز که الان می‌تونم راحت بگم از بزرگترین داستان‌گویان زمان ماست در این داستان کوتاه با تصاویر تیره و سردش به سراغ مفاهیم دارایی، میل بی‌نهایت انسان به داشتن و بیهودگی اینکار رفته.

فاستو مردیه که معتقده صاحب همه چیزه و روزی راه میوفته که دنیا رو مال خودش کنه. بعد از اینکه گل،‌ گوسفند، درخت و حتی کوه رو مالک میشه، باز هم راضی نمیشه و به دنبال بیشتر میره. اینجاست که طبیعت بالاخره جلوش می‌ایسته و بهش نشان میده که انسان مالک این دنیا نیست.

بعضی وقت‌ها که خیلی غمگینم یا اضطراب فلجم می‌کنه، میرم یوتیوب و ویدیوهایی رو می‌بینم که از یک نقطه روی زمین شروع می‌کنند و بعد دور و دورتر میشن. انسان میشه یک نقطه وسط کوه‌ها و جنگل‌ها، زمین میشه یک تکه خشکی وسط آب‌ها، کره‌ی زمین میشه یک نقطه‌ی آبی وسط سیاهی نامتناهی و همینطور دورتر و دورتر. آروم میشم از اینکه من انقدر کوچک و بی‌اهمیتم. از اینکه این جهان بدون من و داشته‌هام و دستاوردهام بوده و هست و خواهد بود.

فکر می‌کنم این پیام این کتابه. آگاهی تلخ‌ اما رهاکننده از اینکه هیچ‌چیز در این دنیا مال تو نیست.

۱۴۰۳/۷/۲۴
#207

Pet Sematary
#Stephen_King

Length:
395 pages
15 hrs 41 mins


#Fiction
#Horror

فایل‌‌ها در کامنت ↓


فرض کن سال‌ها کابوس آدم‌های دیگه رو نوشته باشی و این بار کابوس خودت رو بنویسی.

پادشاه ژانر وحشت، استفن کینگ، این کتاب رو ترسناک‌ترین کتاب خودش می‌دونه. داستانی که در مورد وحشت از دست دادن و مرگ نوشته شده. کینگ که مدتی در خانه‌ای کنار یک جاده زندگی می‌کرده، در لحظه‌ی آخر پسر کوچکش رو از تصادف با یک کامیون نجات میده، ولی اون ترس کشنده هرگز رهاش نمی‌کنه. شاید این دلیلیه که بین تمام کتاب‌هایی که ازش خواندم، فقط با این یکی من رو به هم ریخت و ذهنم آشفته شد. بین صفحه‌های این کتاب ترس واقعی مخفی شده.

و اون ترس فقط یک دلقک بالن به دست، موجود تغییر شکل دهنده یا انرژی شیطانی نیست، خود مرگه.

لوئیس پزشکیه که برای کار در درمانگاه یک دانشگاه با خانواده‌ش به خانه‌ای در یک شهر کوچک نقل مکان می‌کنه. خانه‌ای که درست پشتش یک راه پر پیچ و خم از بین جنگل به یک قبرستان عجیب حیوانات خانگی میرسه. ولی اون تنها قبرستان عجیب اونجا نیست.

مثل همه‌ی کتاب های کینگ برای خوندن این کتاب و رسیدن به اصل داستان باید صبوری کنید. خیلی. کینگ هیچ عجله‌ای برای رسیدن به اون صفحه‌های آخر که نفستون رو حبس می‌کنه و توی دلتون رو خالی می‌کنه نداره. داستان گاهی انقدر سیاه بود که دلم نمی‌‌خواست بخونمش، ولی نمی‌تونستم زمین بگذارمش‌. تا لحظه‌ای که کتاب رو بستم حتی نمی‌دونستم نظرم درباره‌ش چیه، ولی به هر نوشته‌ای که انقدر قدرت داشته باشه که روان من رو حتی برای چند ساعت در صفحه‌های آخر اینطور درگیر خودش کنه نمی‌تونم امتیاز کمی بدم.

اگر داستان ژانر وحشت می خواید این داستان خود خودشه‌.در غیر این صورت دست به این کتاب نزنید و کابوس کینگ رو به حال خودش رها کنید.

۱۳۹۹/۳/۲۸
#ریویوهای_قدیمی
#208

The Book on the Taboo Against Knowing Who You Are
Alan W. Watts

Length:
178 pages
4 hrs 32 mins

#Nonfiction

فایل‌‌ها در کامنت ↓


اگر کتاب نان‌فیکشن رو می‌شد به سبک سیال ذهن نوشت، این کتاب پدر این سبک می‌شد.

آلن واتس کی بوده؟

آدم عجیبی بوده. بسیار عجیب. آلن واتس از شناخته‌‌شده‌ترین فلاسفه‌ی قرن ۲۰ محسوب میشه و فردیه که با جدیت سال‌ها فلسفه‌ی شرقی رو به جوامع غرب معرفی کرده. در بحبوحه‌ی جنبش پادفرهنگ دهه‌ی ۶۰ در آمریکا و انگلیس هم واتس از تاثیرگذارترین شخصیت‌ها برای جوانانی بود که به دنبال دید دیگری از دنیا بودند. بسیاری از منابع محبوبیت ناگهانی و شدید گیاهخواری، یوگا، روان‌درمانی و مدیتیشن در این دهه رو به تلاش‌های آلن واتس مربوط می‌دونند. جالبه که من با خواندن این کتاب ازش و گوش دادن به بعضی مصاحبه‌هاش حس می‌کنم با نسخه‌ی هیپی جردن پیترسون طرفم. یعنی با اینکه افکار بسیار متفاوتی دارند، همون جدیت، کاریزما، ذکاوت و «همه چیز و هیچی نگفتن» رو در هر دو می‌بینم.

کتابی با نام «کتاب»
آلن واتس در این کتاب مستقیم به سراغ مفهوم «خود» رفته و خودآگاهی و فردیت رو با نگاه به فلسفه‌ی هندی ودانتا (Vedanta) بررسی می‌کنه. بحث اصلی کتاب اینه که خودی وجود نداره و اینکه ما خودمون رو جدای از دیگران و جهان جدا می‌دونیم توهمی بیش نیست. جملات کتاب در عین حال ساده و پیچیده، متمرکز و پراکنده و بامفهوم و بی‌معنی هستند. کتاب از فلسفه شرق میگه، لحظه‌ای بعد از کوه علم بالا میره و بعد گریبان دین رو می‌گیره و دنبال خودش می‌کشه.


آیا من فهمیدم آلن واتس دقیقاً می‌خواد چی بگه؟ نه.
آیا دنبال کردن قطار افکارش آسون بود؟ ابداً.
آیا بالاخره بعد از این همه مدت خواندن مطالب تکراری و فقط علمی، خواندن دیدی متفاوت از یک فیلسوف هیپی‌وار جذاب بود؟ قطعاً.

۱۴۰۳/۷/۲۹
Alan Watts What to tell children about God and The universe.pdf
1.4 MB
این متن که برام از جالب‌ترین و به یادماندنی‌ترین قسمت‌های این کتابه، در مورد اینه که اگر آلن واتس بخواد این مسئله رو به یک کودک توضیح بده، چطور این‌کار رو با استعاره و داستان اسطوره‌ای انجام میده.
#209

The Better Angels of Our Nature: Why Violence Has Declined
Steven Pinker


Length:
832 pages
36 hrs 39 mins

#Nonfiction

فایل‌‌ها در کامنت ↓

چهار و نیم ستاره

من به معنای واقعی کلمه سر خوندن این کتاب پیر شدم. کتاب رو فوریه ۲۰۲۴ شروع کردم و الان ۹ ماهه بعده که بالاخره تمومش می‌کنم. اما می‌دونم که این غول ۹۰۰ صفحه‌ای جزو به‌یادماندنی‌ترین کتاب‌هایی میشه که در عمرم خواندم و با مطالبش در قلمرو‌ای پا گذاشتم که هرگز نمی‌شناختم.

استیون پینکر در این کتاب یک هدف جدی‌ رو دنبال می‌کنه: اینکه شما رو راضی کنه که دنیای الان به نسبت گذشته جای امن‌تریه.

چنین ادعایی با وجود اخبار هر روز جهان که پر از مرگ، بمب، خون و آوارگیه در نگاه اول مسخره به نظر میاد. اما پینکر دنبال استدلال سبک و سطحی نیست و شما رو با خودش به عمق تاریخ می‌بره و انقدر براتون از جنگ و خشونت در گذشته میگه که آخر دست‌هاتون رو به نشانه‌‌ی تسلیم بالا ببرید. ده فصل کتاب با وجود اینکه همه در راستای هدف اصلی نوشته شدند، می‌تونن یک کتاب کوتاه در ارتباط با موضوع خودشون باشند. برای مثال فصل دو پروسه‌‌ی ایجاد صلح و کاهش خشونت رو با دلایل احتمالیش توضیح میده یا فصل هفت در مورد انقلاب حقوق انسانیه و به تاریخچه‌ی از بین بردن برده‌داری و توجه به حقوق زنان و سایر اقلیت‌ها می‌پردازه.

پینکر در نهایت معتقد نیست که در آینده جنگ بزرگی رخ نخواهد داد، اما با تاریخ، آمار و علم به خواننده قرن ۲۱ ثابت می‌کنه که فعلاً داره در طولانی‌ترین دوره‌ی صلح تاریخ شناخته شده زندگی می‌کنه. در مورد جنگ‌های آینده برای مثال جنگ اتمی یا جنگ به خاطر تغیرات اقلیمی هم ایده‌های جالب توجهی داره و احتمالشون رو بررسی می‌کنه. اما به نظرم بزرگترین درس من از این کتاب در مورد کاهش بزرگترین نمود خشونت یعنی جنگ نیست. پینکر چشم‌هام رو به این باز کرد که خشونت در بافت زندگی انسان‌ها به طرز قابل توجهی کمتر شده و نشانه‌هاش رو میشه در طرز فکر متفاوت مردم در مورد تربیت کودکان، برخورد با زنان، برده‌داری، حقوق حیوانات، نحوه‌ی مجازات مجرمانو خیلی مسائل دیگر دید.

نقطه ضعف کتاب برای من با نقطه مثبتش به هم تنیده. از طرفی این جزئیات نشان دهنده‌ی اینه که نویسنده چقدر باسواده و چقدر کارش رو دقیق انجام داده. واقعاً گاهی که به میزان تحقیق و مطالعه‌ای که برای چنین کتابی انجام داده فکر می‌کردم متحیر می‌شدم. اما از طرف دیگه این جزئیات گاهی سرسام‌آور می‌شد و نخ اصلی کتاب رو از دست می‌دادم. مخصوصاً اگر اون موضوع مخصوص برام جالب نبود، خواندن اون همه مطلب شکنجه بود.

خلاصه اگر سراغ این کتاب رفتید، اول اینکه دعای خیر من بدرقه‌ی راهتون و بعد اینکه خودتون رو برای طوفان اطلاعات آماده کنید. پینکر برای بازی نیومده.

۱۴۰۳/۷/۳۰
#210

It's Lonely at the Centre of the Earth
Zoe Thorogood

Goodreads Score: 4.20

Length:
196 pages

#Comic

فایل‌‌ها در کامنت ↓


افسردگی تجربه‌‌ایه که ذاتش تو رو تنها می‌کنه، چون هرکس به شیوه‌ی سیاه خودش تجربه‌ش می‌کنه. نقشه‌ی هزارتوی تاریکی که مجبور میشی ازشون عبور کنی برای هیچ دو نفری دقیقاً یکسان نیست. اما شباهت‌هایی وجود داره که بهت نشان میده این اول و آخر هم یک تجربه‌ی انسانیه و شاید از هزارتوی تاریکی که فکر می‌کردی درونش کاملاً تنهایی، انسان دیگری‌ هم عبور کرده.

تجربه‌ی خواندن کمیک/زندگینامه‌ی زوئی توروگود و مخصوصاً دیدن آرت کتاب برام اثبات همین بود. زندگی من و تجربم از افسردگی، با زندگی و تجربه‌ی زوئی کیلومترها فاصله داره. ما تقریباً هیچ نقطه مشترکی با هم نداریم. اما وقتی هیولای افسردگیش رو دیدم که بلندتر از خودش بالای شونه‌هاش ایستاده و نه تنها خمش کرده، روی زندگیش هم سایه انداخته، دلم لرزید. کتاب هیچ داستان خاصی نداره. درسته که داره شش ماه از زندگی زوئی و تقلاش برای زنده موندن رو نشان میده و حتی گذاری به گذشته می‌زنه، اما نمیشه گفت ماجرای مهمی داره.

ولی این کمیک برای داستانش نوشته نشده. برای این نوشته شده که هنر، افسردگی و اضطراب رو روی کاغذ بیاره و هنرمند بتونی دردش رو از توی سرش بیرون بکشه و نشان بده. چون چیزی که درد رو انقدر دردناک می‌کنه اینه که دیدنی و گفتنی‌ نیست و به سختی در زنجیر تصویر و کلمه قرار می‌گیره. زوئی توروگود اما به نظرم در مورد اول به طرز غریب و حتی آزاردهنده‌ای موفق بوده.
زوئی و هیولای افسردگی
بسیاری از صفحات رنگی و بسیاری سیاه و سفید هستند که به خوبی لنز تیره‌ای که افسردگی رو‌ چشم‌ها می‌اندازه رو به تصویر می‌کشند. هیچوقت یادم نمیره که بعد از سخت‌ترین دوره‌ی افسردگیم که تقریباً من رو کشت، یک لحظه متوجه شدم که دوباره دارم رنگ‌ها رو می‌بینم و آنچنان گریه کردم که انگار کسی رو از دست داده بودم. اما در واقع رنگ‌هایی که حتی نمی‌دونستم از دست دادم به زندگیم برگشته بودند.

زوئی تقریباً هرجا در اجتماعه و در خلوت تنهاییش نیست، خودش رو با نقاب سفیدی به تصویر می‌کشه که صورت واقعیش رو نشان نمیده. سر انسان‌های دیگر رو هم با حیوانات مختلف به تصویر کشیده و این صفحه‌ها غایت حس بیگانگی و جدایی از دنیای اطراف هستند. عدم تعلق بی‌نهایتی که تمام مغز رو در تاریکی خودش غرق می‌کنه. همچنین، در فریم‌هایی از کمیک که مخصوصاً با خودش تنهاست، چند نسخه از خودش دائم در حال بحث و تصمیم‌گیری هستند. نسخه‌ی کودک و امیدوار خودش، نسخه‌ی بزرگسال و سرزنش‌گر خودش و موجودی که نماد عقلشه، اما عقلی که از اضطراب و افسردگی مصون نمانده و مسموم شده.

خیلی از نوشته‌های بیست سالگی من درباره‌ی صداهای توی سرم بودند و اصلا می‌نوشتم که برای چند لحظه خودم کنترل رو در دست بگیرم. منی که مثل زوئی اکثر اوقات فقط شنونده‌‌ی دعوای توی سرم بودم. تقریباً از بعد از بیست و نه سالگی حس کردم که صدای خودم از صداهای درون سرم بلندتر شده و از همون زمان بود که ماسک روی صورتم هم خیلی وقت‌ها میوفته و من شبیه خودم میشم و آدم‌ها بیشتر خودم رو می‌بینن. این‌ها رو می‌نویسم که بگم تجربه‌ی زندگی در روان و بدنی که توسط انگل افسردگی و اضطراب فراگیر تصاحب شده، تجربه‌ی ترسناکیه که صفحه‌های این کتاب به خوبی استیصالش رو منتقل می‌کنه.

۱۴۰۳/۸/۶
صداهای درون سر زوئی
حس اضطراب در بدن (کرم‌های زیر پوست)