مدرسه جیبی
1.51K subscribers
55.7K photos
63.1K videos
1.56K files
18.5K links
خردمند ، مسلمان و یا کمونیست نمی‌شود ، بویژه ایرانی با نخستین و بزرگترین تاریخ تمدن در جهان🌸

آگاهی ، روشنگری و براندازی
Download Telegram
Forwarded from بهرام مشیری
شرحی در باب نویسنده #تاریخنامه_طبری

#محمد_بن_جریر_طبری در سال ۲۲۴ هجری قمری برابر با ۲۱۸ هجری شمسی در آمل چشم به جهان گشود وی در عین مورخ بودن مفسری پرتوان نیز بود، وی کتاب تاریخ طبری را نگاشت که در آن وقایع به ترتیب سال تنظیم شده و تا سال ۳۰۲ هجری را در برمی گیرد.

تاریخ طبری مرجع عمده تاریخ جهان و ایران تا اول سده چهارم هجری است، همچنین این کتاب در واقع مأخذ عمده تمام کسانی واقع شده‌است که بعد از طبری به تألیف تاریخ اسلام اهتمام ورزیده‌اند.
وی از سنین پیش از نوجوانی در زادگاهش به فراگرفتن فنون و دانش از جمله دانش حدیث مشغول گردید.

پس از فراگرفتن مقدمات علوم در ۱۲ سالگی آمل را ترک گفت و به ری روآورد.
#طبری پس از مدتی میان ‌#رودان (#بین_النهرین) را ترک کرد و برای آشنایی با #اصحاب_ری عازم #مصر شد.
او در این سفر از راه شام و بیروت گذشت و در ۲۵۳ قمری هنگام حکومت #احمد_بن_طولون به مصر وارد شد و سه سال در آن دیار ماند و در شهر فسطاط مصر نزد پاره‌ای از دانشمندان آن دیار شاگردی کرد. طبری طی سفرهای بسیار خود بیش‌تر سفرنامه‌هایی را که حاوی تاریخ و جغرافیای پیش از زمان خود بود، مطالعه کرد. هم‌چنین، طی آن سفرها سیره نویسان گوناگونی را در جهان دیدار کرد و اطلاعات زیادی از آن‌ها به دست آورد.
او پس از زندگی سه ساله در مصر از راه شام به بغداد بازگشت و پس از زمان کوتاهی برای دیدار از وطنش راهی #طبرستان شهر علم و فلسفه شهر #آمل شد و در سال ۲۹۰ قمری به آمل آمد.
طبری پس از مدتی به بغداد بازگشت و در محلهٔ #رحیه_یعقوب اقامت نمود و مطالعات خود را ادامه داد.

#طبری در بغداد ضمن آن که دانش خود را در فقه، تاریخ، حدیث تکمیل می‌کرد، شاگردانی نیز تربیت نمود و زمانی که در محلهٔ قنطره البردان بغداد زندگی می‌کرد، نگارش تاریخ خود را با نام «#تاریخ_الرسل_ و_الملوک و اخبارهم و من کان فی زمن کل واحد منهم» که با نام #تاریخ_طبری شناخته می‌شود، آغاز کرد.

او که روزانه چهل برگه از تاریخ خود را گردآوری می‌کرد، نزدیک چهل سال به نوشتن #تاریخ_طبری پرداخت.
به این ترتیب که از ۴۸ سالگی شروع به گردآوری نسخه‌های پراکنده سفرنامه‌ها نمود و از ۶۵ سالگی به طور مستمر در #بغداد یادداشت‌های پراکنده خود را به مدت ۲۳ سال تنظیم کرد تا آن که پیش از مرگش آن را به پایان رساند.

طبری در کنار تنظیم تاریخ خود، به خواهش #المکتفی، #خلیفه_عباسی، کتابی درزمینهٔ وقف نوشت که در بر گیرندهٔ نظر همهٔ دانشمندان و فقیهان مسلمان تا آن زمان بود.
هم‌چنین، کتابی به نام #الفضایل نوشت که دربردارندهٔ زندگی #خلفای_راشدین بود .
او طی آن سال‌ها کتاب #جامع_البیان_عن_تاویل را نیز در تفسیر قرآن نوشت.

طبری در سال ۳۱۰ ه. ق. (۳۰۱ شمسی) در شهر بغداد دیده از جهان فروبست.

جامع البیان عن تأویل آی القرآن (معروف به تفسیر طبری) که به اشتباه جامع البیان فی تفسیرالقرآن خوانده می شود؛
این کتاب، اولین تفسیر در نوع خود است.
طبری تفسیر خود را از سال ۲۸۳ تا ۲۹۰ ق بر شاگردانش املا می‌کرده‌است.

تاریخ الامم والرسل والملوک (معروف به تاریخ طبری)؛ این کتاب از دو بخش تاریخ جهان و تاریخ اسلام تشکیل می‌شود و تاریخ عمومی از آغاز آفرینش تا سال ۳۰۲ را در بر می‌گیرد.
تاریخ تألیفات آن دقیقاً معلوم نیست ولی پس از تفسیر قرآن نوشته شده‌است.

#طبری بی تردید متأثر از ملاحظات دینی، سیاسی و دیدگاههای فقهی بوده‌است

تاریخنامه طبری گنجینه عظیمی از اطلاعات به دست می‌دهد و یکی از قدیمی ترین تواریخ عمومی در جهان است.

البته دیدگاه کلامی وی در تدوین تاریخش تاثیر گذاشته و تاریخ وی را به عدم بیطرفی در نقل تاریخ متهم کرده‌است.

طبری در شعر و ادب نیز در عصر خود شهره بوده‌است. هدف طبری از نگارش تاریخ ، عرضه‌ی تاریخ جهان از آغاز آفرینش تا زمان خود او بوده است.

ترجمه تاریخ طبری در جهان
هنوز پنجاه سال از درگذشت نویسنده، نگذشته بود که تاریخ الرسل و الملوک او را ابو علی محمد بن محمد بلعمی، وزیر دانشمند #منصور_بن_نوح_سامانی به سال ۳۵۲ قمری با تغییراتی، به فارسی درآورد.

#بلعمی به اندازه‌ای در تاریخ طبری دخل و تصرف کرده که نخستین ترجمه‌ی تاریخ طبری را از عربی به فارسی، به نام تاریخ بلعمی یاد کرده‌اند.
بعدها تاریخ بلعمی به ترکی نیز ترجمه شد.
نخستین اروپایی که با طبری آشنا شد، #توماس_ارپنیوس، خاورشناس هلندی، بود که خلاصه‌ی تاریخ طبری را به زبان لاتین ترجمه و اروپاییان را با #طبری آشنا کرد.

سپس، در سده‌ی نوزدهم میلادی #هرمان_زوتنبرگ تاریخ طبری را به زبان فرانسه در چهار جلد در پاریس به چاپ رساند.
#تئودور_نولد_که خاورشناس آلمانی نیز بخش ساسانیان تاریخ طبری را به آلمانی ترجمه کرده است.

اکثرعلما می‌گویند او از علمای و مفسران بزرگ است .


🍀@bahram_moshiriii
Forwarded from کــــانال نقـــــــداسـلام 2
🦅🦅🦅کــــانال نقــــداسلام2



🔥 #آیــــــــــات_شیـــــطانی ( پست دوم ) 🔥

💎 بعد از فشارهایی که قریشیان بر محمد و همراهانش آوردند ( که در پست قبل صحبت کردیم ) دوباره گرد هم آمدند تا نزد محمد روند و باز به گفت و گو بنشینند تا منطقی و متمدنانه مشکلات را حل کنند .

📚 #طبری ادامه ی داستان را بدین ترتیب نقل میکند :

حدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى الْحَرَشِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو خَلَفٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عِيسَى، قَالَ: حَدَّثَنَا دَاوُدُ، عَنْ عِكْرِمَةَ، عَنِ ابْنِ عباس، ان قريشا وعدوا رسول الله ص أَنْ يُعْطُوهُ مَالا فَيَكُونَ أَغْنَى رَجُلٍ بِمَكَّةَ، وَيُزَوِّجُوهُ مَا أَرَادَ مِنَ النِّسَاءِ، وَيَطَئُوا عَقِبَهُ، فَقَالُوا: هَذَا لَكَ عِنْدَنَا يَا مُحَمَّدُ، وَكُفَّ عَنْ شَتْمِ آلِهَتِنَا فَلا تَذْكُرْهَا بِسُوءٍ، فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَإِنَّا نَعْرِضُ عَلَيْكَ خَصْلَةً وَاحِدَةً فَهِيَ لَكَ وَلَنَا فِيهَا صَلاحٌ قَالَ: مَا هِيَ؟ قَالُوا: تَعْبُدُ آلِهَتَنَا سَنَةً، اللاتَ وَالْعُزَّى، وَنَعْبُدُ إِلَهَكَ سَنَةً، قَالَ: حَتَّى أَنْظُرَ مَا يَأْتِي مِنْ عِنْدِ رَبِّي! فَجَاءَ الْوَحْيُ مِنَ اللوح المحفوظ: «قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ» السُّورَةَ، وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: «قُلْ أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجاهِلُونَ» إِلَى قَوْلِهِ: «بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ» .

#ترجمه : ابن عباس میگوید : « قریشیان به پیامبر ثروتی را وعده دادند که غنی ترین مرد مکه شود و با هر زنی که میخواد ازدواج کند و سپس گفتند : این چیزها از نزد ما برای تو باشد ای محمد تا خدایان ما را #دشنام ندی و به بدی یاد نکنی و اگر این را نمیپذیری چیزی را به تو پیشنهاد میکنیم که هم به صلاح و هم به صلاح توست ، محمد گفت : آن چیست؟ گفتند تو یک سال خدایان ما لات و عزی را بپرست ، ما هم یک سال خدای تو را میپرستیم . پیامبر گفت : تا ببینم از جانب پروردگارم چه [دستوری] می آید .
و از لوح محفوظ سوره ی کافرون وحی شد .

قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ، لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ، وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ، وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ ، وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ، لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ

بگو اى كافران ، آنچه مى ‏پرستيد نمى ‏پرستم و آنچه مى ‏پرستم شما نمى ‏پرستيد و نه آنچه پرستيديد من مى ‏پرستم و نه آنچه مى ‏پرستم شما مى ‏پرستيد ، دين شما براى خودتان و دين من براى خودم .

و از پس آن آیات 64 تا 66 سوره ی زمر نازل شد

قُلْ أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجَاهِلُونَ ، وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ، بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ

بگو اى نادانان آيا مرا وادار مى ‏كنيد كه جز خدا را بپرستم ، و قطعا به تو و به كسانى كه پيش از تو بودند وحى شده است اگر شرك ورزى حتما كردارت تباه و مسلما از زيانكاران خواهى شد ، بلكه خدا را بپرست و از سپاسگزاران باش


📚 طبری در ادامه این بار از زبان ابن اسحاق همین ماجرا را نقل میکند و میگوید :

حدَّثَنِي يَعْقُوبُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ علية، عن محمد بن إسحاق، قال: حدثني سعيد بن ميناء، مولى أبي البختري، قال: لقي الوليد بن المغيرة والعاص بن وائل والأسود بن المطلب واميه بن خلف رسول الله ص، فقالوا: يا محمد، هلم فلنعبد ما تعبد، وتعبد ما نعبد، ونشركك في أمرنا كله، فإن كان الذي جئت به خيرا مما في أيدينا، كنا قد شركناك فيه، وأخذنا بحظنا منه، وإن كان الذي بأيدينا خيرا مما في يدك، كنت قد شركتنا في أمرنا، وأخذت بحظك منه فأنزل الله عز وجل: «قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ» ، حتى انقضت السورة.

#ترجمه : « ولید و عاص و اسود و امیة به دیدار پیامبر آمدند و گفتند : ای محمد ، بیا تا هم ما خدای تو را عبادت کنیم و هم تو خدایان ما را عبادت کنی و تو را در امور خویش شریک سازیم ، اگر دین تو بهتر بود ما هم از آن سودی میبریم و اگر دین ما بهتر بود تو هم از آن سود خواهی برد ، پس خداوند سوره ی کافرون را نازل کرد . »
@NAGHDEeslam2

📚 و باز ادامه میدهد :
Forwarded from کــــانال نقـــــــداسـلام 2
🦅🦅🦅کـــــانال نقــــداسلام2

@NAGHDEeslam2
🔥 #آیــــــــــات_شیـــــطانی ( پست سوم ) 🔥

🔎 در پست قبل گفتیم که شیطان آیاتی با مضمونِ 👈 « تلك الغرانيق العلا، وان شفاعتهن لترتجى » ؛ این بت ها والا مقام هستند و شفاعت آنها مورد پذیرش است 👉 را بر زبان پیامبر القا کرد ❗️ [به ادعای پیامبر اسلام]

📚 #طبری در ادامه ی داستان میگوید :

« و چون قریشیان این شنیدند خوشدل شدند و از ستایش خدایان خویش خوشحالی کردند و بدو گوش دادند و مومنان نیز وحی خدا را باور داشتند و او را به خطا متهم نمیداشتند و چون پیمبر در قرائت آیات به محل سجده رسید سجده کرد و مسلمانان نیز با وی سجده کردند و مشرکان قریش و دیگران که در مسجد بودند به سبب آن یاد که پیمبر از خدایانشان کرده بود به سجده افتادند و هر مومن و کافر آنجا بود سجده کرد ، مگر ولید بن مغیره که پیری فرتوت بود و سجده نمیتوانست کند و مشت ریگی از زمین برگرفت و به پیشانی نزدیک برد و بر آن سجده کرد .
گوید : و چون قریشیان از مسجد خارج شدند خوشدل بودند و میگفتند : « محمد از خدایان ما به نیکی یاد کرد و آن را بتان والا نامید که شفاعتشان مورد رضایت است . »
و قصه ی سجده به مسلمانان مقیم حبشه رسید و گفتند قریشیان اسلام آورده اند و بعضیشان بیامدند و بعض دیگر به جای ماندند ، و جبرئیل بیامد و گفت : « ای محمد چه کردی ، برای مردم چیزی خواندی که من ار پیش خدا نیاورده بودم و سخنی گفتی که خدای با تو نگفته بود . »

و پیمبر خدای سخت غمین شد و از خدای بترسید ،وخدای عزوجل با وی رحیم بود و آیه ای نازل فرمود و کار را بر او سبک کرد و خبر داد که پیش از آن نیز پیمبران و رسولان چون وی آرزو داشته اند و شیطان آرزوی آنها را در قرائتشان آورده است و آیه چنین بود :

« وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ [ حج ؛ 52 ]

#ترجمه: و پيش از تو [نيز] هيچ رسول و پيامبرى را نفرستاديم جز اينكه هر گاه چيزى تلاوت مى ‏نمود شيطان در تلاوتش القاى [شبهه] میکرد پس خدا آنچه را شيطان القا میکرد محو مى‏ گردانيد سپس خدا آيات خود را استوار مى‏ ساخت و خدا داناى حكيم است . »

و غم پیمبر برفت و ترس وی زایل شد و چیزی که شیطان به زبان وی انداخته بود منسوخ شد و این آیه آمد که :

« أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ الْأُنْثَى تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِيزَى إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى [نجم ؛ 21 إلی 26]

#ترجمه : آيا [به خيالتان] براى شما پسر است و براى او دختر در اين صورت اين تقسيم نادرستى است [اين بتان] جز نامهايى بيش نيستند كه شما و پدرانتان نامگذارى كرده‏ ايد [و] خدا بر [حقانيت] آنها هيچ دليلى نفرستاده است [آنان] جز گمان و آنچه را كه دلخواهشان است پيروى نمى كنند با آنكه قطعا از جانب پروردگارشان هدايت برايشان آمده است مگر انسان آنچه را آرزو كند دارد آن سرا و اين سرا از آن خداست و بسا فرشتگانى كه در آسمانهايند [و] شفاعتشان به كارى نيايد مگر پس از آنكه خدا به هر كه خواهد و خشنود باشد اذن دهد . »

و چون قریشیان این بشنیدند گفتند : « محمد از ستایش خدایان شما پشیمان شد و آن را تغییر داد و سخن دیگر آورد . » و این دو کلمه که شیطان به زبان وی انداخته بود به دهان مشرکان افتاده بود و سختی آنها با مسلمانان بیفزود ، و گروهی از مهاجران حبشه بیامدندو چوننزدیک مکه رسیدند شنیدند که خبر مسلمانی مکیان نادرست بوده و در پناه دیگران یا پنهانی وارد مکه شدند و این جمله سی و سه کس بودند که در مکه بماندند تا با پیمبر سوی مدینه مهاجرت کردند . »

#منبع :

📗 تاریخ طبری [ترجمه ی ابوالقاسم پاینده] ، جلد 3 ، صفحات 881 الی 883

ماجرای #آیــــــــــات_شیـــــطانی یا غرانیق ، یکی از ادله ی بزرگ برای اثبات این ادعاست که پیامبر اسلام از جانب هیچ خدایی ، هیچ کتابی نیاورده است و هر آنچه میگفت از زبان خودش بود .
اما حضور دو دوست خیالی با نام های "الله" و "شیطان" ، برای تثبیت آیات و یا نسخ آیاتی که از سرودن آنها پشیمان میشد ، در یک سناریوی تکراری برای پیامبر اسلام بسیار مهم و کارآمد بود .

@NAGHDEeslam2
یزیدبن مهلب به خلیفه هشام بن عبدالملک در شام نوشت: در #مازندران آنقدر #اسیر و #برده گرفته ام که اگر آنها را به ردیف کنم، یک سر آن نزد تو در شام و سر دیگرش نزد من در #طبرستان خواهد بود » و یزیدبن مهلب در لشکر کشی خوارزم اسیران را برهنه ساخت و جامه از ایشان بر گرفت تا در سرمای زمستان همه از سرما مردند و در طبرستان اسیران را تا دو فرسخ در دو سوی جاده ها به دار آویخت و پسر قتیبه سردار عرب در سال ۹۰ (هجری) چندین هزار تن از مردم #طالقان را که بر اعراب شوریده بودند به دار آویخت، چنانکه تیرها ب ه ردیف یکدیگر تا چهار فرسنگ برقرار بودند »
در حمله سپاه عرب به گرگان، مردم چندان دلیرانه جنگیدند که سعید بن عاص (سردار عرب) از وحشت
#نماز_خوف خواند، و سرانجام برای اینکه مردم #گرگان را به تسلیم وادارد ، بدانان أمان داد و سوگند خورد که «یک تن از مردم شهر را نخواهد کشت». اما چون آنان تسلیم شدند همه را ، بجز یک تن، به قتل رسانید و در توجیه نقض عهد خود گفت که من قسم خورده بودم که فقط یک تن از مردن را انکشم. و شمار سپاهیان عرب در این حمله هشتاد هزار تن بود .»
در حمله به
#سرخس، اعراب همه مردم شهر به استثنای صد تن را کشتند »
یزید بن مهلب در حمله به گرگان سوگند خورد که چندان بکشد از مردم آن که با خون آنان آسیا بگرداند و آرد لازم برای یک وعده غذای
ا- تاریخ
#طبری، ج ۵، ص ۱۹۵۸ ۲- نقل توسط میرزا آقاخان کرمانی در کتاب سه نامه چاپ دوسلدرف، ص ۸۱ ۳۔ #فتوح_البلدان، ص ۴۱۷ أ. عبداله مهدى الخطيب در «حکومت بنی امیه در #خراسان»، ترجمه فارسی،
- تاریخ
طبری، ج ۲، ص ۱۲۰۷ أ- تاریخ طبری، ج ۵، ص ۲۱۱۹، کامل، ج ۳، ص ۲۹۱, ۷- کامل، ج ۳، ص ۳۰۳
#پس_از۱۴۰۰سال
#شجاع_الدین_شفا

البته کار غیر اسلامی نکرده
خود محمد بیناموس هم در چندین جنگی که کرد چنین جنایاتی رو انجام داد
سند جنایاتش هم در
#تازینامه (#قرآن) هست و هم در تاریخ دین مبین اسهال 😡

بیدار شو هم میهن