از کتاب خاطرات رفسنجانی

@Aagahi_mardom

‏«زمزمه‌های صدور مجوز برداشت «برُم» از دریاچه‌ی ارومیه به چینی‌ها به گوش می‌رسد.»

مگه اربابان چینی و روسی نیازی به مجوز رعیت دارن؟!

@Aagahi_mardom

اسلام درس‌گاه فراموشی‌ست و دانشگاهی‌ست مملو از انواع افیون و آموزگار این فراموشی ملاست، اگر همه یاد بگیرند که فقط فراموش نکنند کار اسلام و ملا در ایران ساخته خواهد شد.

#موتا_را_بشنوید
#ریدم_به_اسلام
#خرابکاری_ملی

@iranarchismnews
کانال پشتیبان در تلگرام
@mouta6
کانال یوتیوب جنبش براندازی را دنبال کنید:
https://www.youtube.com/poetrycollege

یک آن دیدم در حال نعوظ هستم. به خدا گفتم به آن قسمت وارد نشو و در حنجره‌ام بمان.

حقیقتا ما انسان‌های سالمی نیستیم؛
یعنی نمی‌توانیم باشیم، یعنی نمی‌گذارند که باشیم.
آدمی که با علم به اینکه صبح که از خانه بیرون می‌زند هر مادون انسانی می‌تواند به خودش اجازه بدهد برای رنگ لباسش هم او را در خیابان مواخذه کند، لگد بزند، بکشد و بازداشت کند نمی‌تواند وضعیت روانی سالمی داشته باشد.
ما چندان فرقی با آن زندانیان اردوگاه‌های آشوویتس و داخوا نداریم که نمی‌دانستند به چه جرم نکرده‌ای اکنون با صابونی در دست گروه گروه به انتظار مرگ نشسته‌اند نداریم. آن روزی که خبر اعدام نوید افکاری را شنیدم به خوبی به یاد دارم، روز مرگ پوریا را هم خوب به یاد دارم،‏روز مرگ مهسا را، نیکا را، حدیث و محمد مرادی را هم خوب به یاد دارم.
روز اعدام محسن شکاری و مجیدرضا رهنورد را هم به خوبی به یاد دارم. خوشحالی و رقص گله‌ای باتوم به دست در خیابان را هم خوب به یاد دارم. روزهای حمله شیمیایی به مدارس دخترانه را هم خوب به یاد دارم. آن شبی که مجید کاظمی‏و دوستانش آن تکه کاغذ "نگذارید ما را بکشند" را نوشتند هم خوب به یاد دارم.
با دیدن هرکدام از این صحنه‌ها، روح و روان سخت‌جان‌ترین انسان‌ها هم نابود می‌شود‌. چگونه می‌توان اندکی شرافت و وجدان در درون خویش داشت و بعد از چنین مصیبت‌هایی همچنان خود را به ندیدن و نشنیدن و ندانستن زد؟‏نمی‌شود.
اگر حالتان خراب است، اگر تصویری از یکی از کشته‌شدگان در گالری گوشی‌تان ذخیره است، اگر گه‌گاهی با شنیدن نام یکی از ما که رفته است آه می‌کشید هنوز چیزی به نام وجدان در درونتان وجود دارد و این چیز کمی نیست. عزیزان من رویایی به شما نمی‌فروشم اما در گستره‌ی پهناور تاریخ بشر،‏مردمانی هزاران بار بدتر از امروز ما زیسته‌اند و آرزوها به گور برده‌اند و تاریکی‌ها دیده‌اند اما دوران سرکوبگرانشان به سر آمده است. آن‌جا که سرکوبگر خود را خدا می‌خواند و قدرتش را به رخ مشتی کور، کر و دست و پا بسته می‌کشد، آن‌جا هم امیدی برای پایان هست. هیچ کجا، هیچ سرکوبگر و‏شروری هیچ‌گاه قدرتش از قدرت مردمانش پیشی نگرفته است. او همیشه مجبور به سرکوب است در حالی که مردمانش فقط یک بار باید پیروز شوند. آن‌ها شما را ناامید و شکست خورده می‌خواهند و هیولای هزار دست و هزار سر و هزار دهانش فقط یک چیز می‌گوید "شما شکست خورده‌اید و ما پیروزیم"‏و این تنها چیزی است که باور آن پیروزی او را ادامه می‌دهد. اما آزادی نه می‌میرد و نه خاک می‌شود و نه به بند کشیده می‌شود؛ تا زمانی که ساریناها در گوشه اتاقشان آن پروپاگاندای هزار دهان را با یک ویدیو به چالش می‌کشند، تا زمانی که تنها یک نفر وجود دارد که می‌داند "امید را‏نمی‌توان کشت" و تا زمانی که آخرین ما امید دارد که بر گور آخرین آن‌ها تف کند؛ ما ادامه داریم و تمام نمی‌شویم. زنده باد آزادی، زنده باد ایران.

https://twitter.com/mohammadaleph2/status/1742083681223619039?t=6-0Fm8WvFD66R0bJ4PwL8w&s=19

فیلمی از ادامه اعتصاب طلافروشان یزد در روز دوشنبه ۱۱ دی


@Aagahi_mardom

بخش ۲

❈ اعتراض جنبش براندازی انقلاب

• در بخش پیشین فازهای گوناگون کنش ها و پارامتر هایشان را بیان کردم و هم اکنون به انفعال و اعتراض میپردازم

انفعال
• انفعال اجتماعی حالتیست مبتنی بر عدم اقدام یا عدم توانایی هرگونه اقدام عملی از جانب جامعه در جهت مخالفت با سیاست های حاکم و یا تلاش برای بدست آوردن حقوق از طریق اعتراض

• دلایل گوناگونی میتواند زمینه ساز انفعال در جامعه باشد که
به برخی از این دلایل و چگونگی برون رفت در اینجا و اینجا اشاره کردم

اعتراض
• کنش اجتماعی مبتنی بر مخالفت با سیاست های اعمالی از جانب حاکمیت یا مطالبه گری از جاعش غالبا در چارچوب قوانین اسلامی با پیشفرض پاسخگویی جاعش و احقاق حقوق از جانب آن

• اگرچه که اعتراض مبنای ورود به جنبش و تمرین سازماندهی است اما طبق تعریفم ماندن در موضع اعتراض به دلیل آنکه‌ غالبا مطالبه گری در راستای قوانین جاعش و پاسخگو درنظر گرفتن آن است همواره با سرکوب و تقلیل خواست مواجه میشود

• تکرار این فرآیند باعث محدودتر و مقطعی تر شدن موج های اعتراضی شده و با تکرار شکست دوباره نفس کنش حق طلبانه را لوث خالی از معنا و محکوم به شکست جلوه میدهد

#رافا
@rafa_in_reallife

«ترمینال جنوب از بالا»
«گوشۀ پایین سمت چپ عکسْ سوله‌ای می‌بینید که تا چند سال پیش گرم‌خانه بود و بی‌خانمان‌ها در آنجا می‌خوابیدند و غذای رایگان می‌خوردند و حمام می‌رفتند.
از وقتی بخشی از مسجد قدس در آن سوی خیابان تبدیل به حوزۀ علمیه شد، بی‌خانمان‌ها را بیرون کردند و گرم‌خانه هم شد سالن ورزش آخوندها.»

@Aagahi_mardom

ایرانی خنثی و ساکت و بی تفاوتش هم در امان نخواهد بود..
رژیم اسلامی فقط خون جوان ایرانی میخورد..
تداوم رژیم اسلامی یعنی داغدار شدن همه ایرانیان..

@Aagahi_mardom