Forwarded from { CMO } چرکنویس مدیا🎈
《 نامه اعلام #تحصن
#زندانیان_سیاسی زن در#زندان_اوین 》
🎈ما مردم آزادیخواه و برابریطلب ایران
در ماههای اخیر،
برای سرنگونی رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی هم پیمان شدهایم و در شهرها و روستاها، خیابانها و خانههایمان ، در داخل
و خارج از کشور به پا خواستهایم.
🎈سرکوبهای وحشیانه و گسترده حکومت
در سراسر کشور ، موجب پراکنده شدن #اعتراضات قدرتمند خیابانی
طی روزهای اخیر شده و حکومت
به جای عقبنشینی از کشتار خیابانی و سرکوب، قدمی پیشتر نهاده و #اعدام را
برای ایجاد ارعاب آغاز کرده است.
🎈#اعدام کسانی که شانه به شانه هم
در خیابانها ایستاده بودند.
اعدام #محسن_شکاری
به عنوان یک معترض خیابانی،
جنایتی آشکار بود ، که جهان را
به حیرت واداشت.
🎈به پاس عهد و پیمان در قلبهایمان،
به پاس دستهای گرم در دست هم گذاشتهمان،
به پاس فریاد برخاسته از سینههایمان،
به بغض نشکسته در گلویمان ، تنهایشان نگذاریم و برای نجات جان به پا خاستگان در بند
و توقف #چرخه_قتل_حکومتی به پا خیزیم.
🎈برای پاره کردن ریسمان دور گلوی جوانانمان
و برای درهم شکستن چوبههای برافراشته مرگ
به پاخیزیم.
🎈راه دیگری وجود ندارد..!
این بار خیابانهای شهر را
با فریاد #اعدام_را_متوقف_کنید
تسخیر کنیم و #اعتصابات را با قدرت
و فراگیری بیشتر ادامه دهیم.
🎈ما نیز در کنار شما ، گرچه در زندان
همراهی خود را با #خیابان ، که به حکم اسارت
از آن محروم ماندهایم ، اعلام کرده،
و برای بیان مخالفت خود با #اعدام
در دفتر #افسر_نگهبان ، بند زنان #زندان_اوین در تاریخ ۲۱ آذرماه ۱۴۰۱
با خواندن سرود و سر دادن شعار
#تحصن میکنیم.
🎈اسامی امضاکنندگان به ترتیب حروف الفبا:
#فریبا_اسدی - #الناز_اسلامی - #گلرخ_ایرایی #نسرین_جوادی - #زهره_داوری - #زهره_زیوری #زهره_سرو - #زهرا_صفایی - #گلاره_عباسی #مرضیه_فارسی - #سپیده_قلیان
#صبا_کردافشاری _ #نرگس_محمدی
#عسل_محمدی - #فرنگیس_مظلوم
#پرستو_معینی - #پوران_ناظمی
#بهاره_هدایت
۲۱ آذر
#چرکنویس
#مهسا_امینی
#محسن_شکاری
#مجیدرضا_رهنورد
@Rfrens
#زندانیان_سیاسی زن در#زندان_اوین 》
🎈ما مردم آزادیخواه و برابریطلب ایران
در ماههای اخیر،
برای سرنگونی رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی هم پیمان شدهایم و در شهرها و روستاها، خیابانها و خانههایمان ، در داخل
و خارج از کشور به پا خواستهایم.
🎈سرکوبهای وحشیانه و گسترده حکومت
در سراسر کشور ، موجب پراکنده شدن #اعتراضات قدرتمند خیابانی
طی روزهای اخیر شده و حکومت
به جای عقبنشینی از کشتار خیابانی و سرکوب، قدمی پیشتر نهاده و #اعدام را
برای ایجاد ارعاب آغاز کرده است.
🎈#اعدام کسانی که شانه به شانه هم
در خیابانها ایستاده بودند.
اعدام #محسن_شکاری
به عنوان یک معترض خیابانی،
جنایتی آشکار بود ، که جهان را
به حیرت واداشت.
🎈به پاس عهد و پیمان در قلبهایمان،
به پاس دستهای گرم در دست هم گذاشتهمان،
به پاس فریاد برخاسته از سینههایمان،
به بغض نشکسته در گلویمان ، تنهایشان نگذاریم و برای نجات جان به پا خاستگان در بند
و توقف #چرخه_قتل_حکومتی به پا خیزیم.
🎈برای پاره کردن ریسمان دور گلوی جوانانمان
و برای درهم شکستن چوبههای برافراشته مرگ
به پاخیزیم.
🎈راه دیگری وجود ندارد..!
این بار خیابانهای شهر را
با فریاد #اعدام_را_متوقف_کنید
تسخیر کنیم و #اعتصابات را با قدرت
و فراگیری بیشتر ادامه دهیم.
🎈ما نیز در کنار شما ، گرچه در زندان
همراهی خود را با #خیابان ، که به حکم اسارت
از آن محروم ماندهایم ، اعلام کرده،
و برای بیان مخالفت خود با #اعدام
در دفتر #افسر_نگهبان ، بند زنان #زندان_اوین در تاریخ ۲۱ آذرماه ۱۴۰۱
با خواندن سرود و سر دادن شعار
#تحصن میکنیم.
🎈اسامی امضاکنندگان به ترتیب حروف الفبا:
#فریبا_اسدی - #الناز_اسلامی - #گلرخ_ایرایی #نسرین_جوادی - #زهره_داوری - #زهره_زیوری #زهره_سرو - #زهرا_صفایی - #گلاره_عباسی #مرضیه_فارسی - #سپیده_قلیان
#صبا_کردافشاری _ #نرگس_محمدی
#عسل_محمدی - #فرنگیس_مظلوم
#پرستو_معینی - #پوران_ناظمی
#بهاره_هدایت
۲۱ آذر
#چرکنویس
#مهسا_امینی
#محسن_شکاری
#مجیدرضا_رهنورد
@Rfrens
Forwarded from آموزشکده توانا
«هفت هشت روزی از بازداشتمان گذشته بود. هیچ خبری از بیرون نداشتیم. نمیدانستیم تجمعها تمام شده یا هنوز ادامه دارد. در اوج بیخبری و نگرانی نشستیم دور هم به صحبت، یک جایی از صحبت از این گفتیم که اگر بیرون کسی نباشد که از ما بگوید چقدر غمانگیز است و کاش ما را به یاد بیاورند.
وقتی برای اولین بار اجازه تماس یافته بودم و با مادرم تماس گرفتم، مادرم گوشی را گذاشت روی اسپیکر و فهمیدم کل خانوادهام بیرون از اوین هستند. بعد از دو دقیقه مامور زنی که روبهرویم ایستاده بودم گفت باید قطع کنم. تماس کوتاهی بود اما هر بار که دلتنگ میشدم با فکر همان تماس دو سه دقیقهای دلگرم میشدم.
بعدها در حیاط قرچک یکی از بچهها گفت "تو دانشجوی دانشگاه الزهرایی؟ بچههاتون ازت خیلی یاد کردن. چقدر خوبید" و من پر از قدرت و افتخار از داشتن چنین دوستان نادیدهای شدم.
و حالا از لحظهای که آزاد شدم به بهاره فکر میکنم. و روزی نیست که از فکر کردن به ظلمی که سالها به او تحمیل شده قلبم به درد نیاید. بهاره هدایت بعد از گذراندن ۷ سال زندان در زمان اعتراضات جنبش سبز، همچنان ادامه داده است و مقاومت را به امری روزمره تبدیل کرده.
بهاره! من و خیلی از همنسلانم شکستن فضای مردانه سیاست را از تو آموختیم و امروز نیز با یاداوری پایبندیت به تداوم فعالیت سیاسی سعی دارم انرژی از دست رفتهام را بازگردانم.
بهاره جانم وقتی بازجو بهم گفت "تو میخوای بهاره هدایت دوم بشی" . بهت افتخار کردم. به قدرت و شجاعتت که انقدر از آن ترسیدهاند که هر کاری میکنند که تو در دانشگاهها تکثیر نشوی.
در ماشین وقتی داشتند برای دفاع آخر میبردنمان دادسرای اوین دنیا بهم گفت تو هم بازداشت شدی و شبی که فهمیدی سلولم نزدیکت است طوری که بشنوم داد زدی "مائدههههه بهااارممم". پر از حسرت شدم که چرا صدایت را نشنیدم و کاش میدیدمت. وقتی فهمیدم فقط دو دیوار بینمان فاصله است، غربت و سنگینی فضا برایم کمتر شد. فردایش منتقلم کردند قرچک و نشد ایندفعه من داد بزنم "بهاااااررهه مااائدممم"!
بهاره هدایت در حال اجرای حکم چهارسالهاش در بند زنان زندان اوین است و من به این فکر میکنم ما که بعد از چند روز با فکر اینکه کسی به یاد ما نیست حالمان گرفته میشد، الان بهارهها بعد از چندین ماه و چندین سال حبس ظالمانه به چه فکرمیکنند؟ نکند فکرکنند فراموششان کردیم؟ کند فکر کنند این بیرون منتظرشان نیستیم؟ و به زندگیهای خود بازگشتهایم؟!
برای شما، برای زندگیتان و برای آزادیتان.»
از اینستاگرام مائده دلبری
#بهاره_هدایت #مائده_دلبری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«هفت هشت روزی از بازداشتمان گذشته بود. هیچ خبری از بیرون نداشتیم. نمیدانستیم تجمعها تمام شده یا هنوز ادامه دارد. در اوج بیخبری و نگرانی نشستیم دور هم به صحبت، یک جایی از صحبت از این گفتیم که اگر بیرون کسی نباشد که از ما بگوید چقدر غمانگیز است و کاش ما را به یاد بیاورند.
وقتی برای اولین بار اجازه تماس یافته بودم و با مادرم تماس گرفتم، مادرم گوشی را گذاشت روی اسپیکر و فهمیدم کل خانوادهام بیرون از اوین هستند. بعد از دو دقیقه مامور زنی که روبهرویم ایستاده بودم گفت باید قطع کنم. تماس کوتاهی بود اما هر بار که دلتنگ میشدم با فکر همان تماس دو سه دقیقهای دلگرم میشدم.
بعدها در حیاط قرچک یکی از بچهها گفت "تو دانشجوی دانشگاه الزهرایی؟ بچههاتون ازت خیلی یاد کردن. چقدر خوبید" و من پر از قدرت و افتخار از داشتن چنین دوستان نادیدهای شدم.
و حالا از لحظهای که آزاد شدم به بهاره فکر میکنم. و روزی نیست که از فکر کردن به ظلمی که سالها به او تحمیل شده قلبم به درد نیاید. بهاره هدایت بعد از گذراندن ۷ سال زندان در زمان اعتراضات جنبش سبز، همچنان ادامه داده است و مقاومت را به امری روزمره تبدیل کرده.
بهاره! من و خیلی از همنسلانم شکستن فضای مردانه سیاست را از تو آموختیم و امروز نیز با یاداوری پایبندیت به تداوم فعالیت سیاسی سعی دارم انرژی از دست رفتهام را بازگردانم.
بهاره جانم وقتی بازجو بهم گفت "تو میخوای بهاره هدایت دوم بشی" . بهت افتخار کردم. به قدرت و شجاعتت که انقدر از آن ترسیدهاند که هر کاری میکنند که تو در دانشگاهها تکثیر نشوی.
در ماشین وقتی داشتند برای دفاع آخر میبردنمان دادسرای اوین دنیا بهم گفت تو هم بازداشت شدی و شبی که فهمیدی سلولم نزدیکت است طوری که بشنوم داد زدی "مائدههههه بهااارممم". پر از حسرت شدم که چرا صدایت را نشنیدم و کاش میدیدمت. وقتی فهمیدم فقط دو دیوار بینمان فاصله است، غربت و سنگینی فضا برایم کمتر شد. فردایش منتقلم کردند قرچک و نشد ایندفعه من داد بزنم "بهاااااررهه مااائدممم"!
بهاره هدایت در حال اجرای حکم چهارسالهاش در بند زنان زندان اوین است و من به این فکر میکنم ما که بعد از چند روز با فکر اینکه کسی به یاد ما نیست حالمان گرفته میشد، الان بهارهها بعد از چندین ماه و چندین سال حبس ظالمانه به چه فکرمیکنند؟ نکند فکرکنند فراموششان کردیم؟ کند فکر کنند این بیرون منتظرشان نیستیم؟ و به زندگیهای خود بازگشتهایم؟!
برای شما، برای زندگیتان و برای آزادیتان.»
از اینستاگرام مائده دلبری
#بهاره_هدایت #مائده_دلبری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech