بالاخره جناب وزير به حرف ما رسيدند و اين جاي خشوقتي بسيار است كه پاي كسب و كارهايي كه از رنجوري فرزندان ما فربه مي شوند از مدارس بريده شود.اميد كه چنين باشد.ممنونيم از بانيان اين تصميم .ايكاش جناب وزير دست از طرح شهاب نيز بردارند كه خود فردا دوباره دكاني خواهد شد براي دادن رتبه ي استعداد يابي.اينكه كشورهاي پيشرفته چنين ميكنند مجوز كاري نيست.بسياري از كشورهاي پيشرفته نيز در قافيه ي شعري كه با آموزش و پرورش خود گفته اند ، مانده اند.كودكان بهتر است آزاد گذاشته شوند تا خود استعدادشان را بيابند نه اينكه كسي دو باره آنها را در يك سراشيب ناخواسته بياندازد.
اما آيا ما بايد هر انحراف را ، به رغم هشدارهاي ناصحان ، تا آنجا تداوم دهيم كه به فاجعه بيانجامد و بعد در فكر رفعش برآئيم؟ نميتوان از سرچشمه مانع گل ألود شدن آب شد؟
@madresehtabiat
@natureschool
اما آيا ما بايد هر انحراف را ، به رغم هشدارهاي ناصحان ، تا آنجا تداوم دهيم كه به فاجعه بيانجامد و بعد در فكر رفعش برآئيم؟ نميتوان از سرچشمه مانع گل ألود شدن آب شد؟
@madresehtabiat
@natureschool
Forwarded from نگاه
#فوری
📌 خبر ويژه..
🔸🔸برگزاري هر نوع آزمون در دوره ابتدايي ممنوع شد.
🔻وزير آموزش وپرورش در مصاحبه با خبر ساعت 13 شبكه خبر با اشاره به مصوبه اخير شوراي عالي آموزش وپرورش، گفت: برگزاري هر نوع آزمون در دوره ابتدايي ممنوع شد.
🔻ظهر امروز سيدمحمد بطحايي در مصاحبه با اخبار ساعت13 شبكه خبر با اشاره به مصوبه اخير شوراي عالي آموزش وپرورش، اظهار كرد: به دليل آثار بسيار مخربي كه برگزاري آزمون ها در روحيه دانش آموزان دوره ابتدايي دارد، برگزاري هر نوع آزمون از جمله تيزهوشان ، نمونه دولتي و ساير مدارس خاص، ممنوع است و مدارس مذكور در سال تحصيلي آينده مانند مدارس عادي دانش آموزان را ثبت نام مي كنند؛ بنابراين دانش آموزان ورودی پايه هفتم در هيچ آزموني شركت نخواهند كرد.
🔻وزير آموزش وپرورش هدف ازاجراي اين طرح را كاهش استرس در دوره ابتدايي اعلام و عنوان كرد: براساس اين مصوبه ورود كليه مؤسسات علمي به بهانه برگزاري آزمون و همچنين تجويز و ارائه كتاب هاي كمك درسي در مقطع ابتدايي ممنوع است وآموزش وپرورش باهمكاري ، هم سويي وهم گرایی خانواده ها تلاش خواهد کرد تا فضاي با نشاطي را بر مدارس ابتدايي حاكم كند.
🔻وي ادامه داد: با حذف آزمون ورودی مدارس خاص، اجراي طرح شهاب در مدارس تقويت ودر قالب این طرح ، دانش آموزان داراي استعدادهاي گوناگون ، شناسايي و متناسب با توانایی هایشان در همان مدارس تحت پوشش وهدایت قرار می گیرند.
🔻بطحایی تاکیدکرد:این طرح از جدیدترین وموفق ترین طرح هایی است که در کشورهای توسعه یافته نیز اجرا می شود.
🔹نگاه، کانال رسمی آموزش و پرورش
📎 @irmoen
_________
📌 خبر ويژه..
🔸🔸برگزاري هر نوع آزمون در دوره ابتدايي ممنوع شد.
🔻وزير آموزش وپرورش در مصاحبه با خبر ساعت 13 شبكه خبر با اشاره به مصوبه اخير شوراي عالي آموزش وپرورش، گفت: برگزاري هر نوع آزمون در دوره ابتدايي ممنوع شد.
🔻ظهر امروز سيدمحمد بطحايي در مصاحبه با اخبار ساعت13 شبكه خبر با اشاره به مصوبه اخير شوراي عالي آموزش وپرورش، اظهار كرد: به دليل آثار بسيار مخربي كه برگزاري آزمون ها در روحيه دانش آموزان دوره ابتدايي دارد، برگزاري هر نوع آزمون از جمله تيزهوشان ، نمونه دولتي و ساير مدارس خاص، ممنوع است و مدارس مذكور در سال تحصيلي آينده مانند مدارس عادي دانش آموزان را ثبت نام مي كنند؛ بنابراين دانش آموزان ورودی پايه هفتم در هيچ آزموني شركت نخواهند كرد.
🔻وزير آموزش وپرورش هدف ازاجراي اين طرح را كاهش استرس در دوره ابتدايي اعلام و عنوان كرد: براساس اين مصوبه ورود كليه مؤسسات علمي به بهانه برگزاري آزمون و همچنين تجويز و ارائه كتاب هاي كمك درسي در مقطع ابتدايي ممنوع است وآموزش وپرورش باهمكاري ، هم سويي وهم گرایی خانواده ها تلاش خواهد کرد تا فضاي با نشاطي را بر مدارس ابتدايي حاكم كند.
🔻وي ادامه داد: با حذف آزمون ورودی مدارس خاص، اجراي طرح شهاب در مدارس تقويت ودر قالب این طرح ، دانش آموزان داراي استعدادهاي گوناگون ، شناسايي و متناسب با توانایی هایشان در همان مدارس تحت پوشش وهدایت قرار می گیرند.
🔻بطحایی تاکیدکرد:این طرح از جدیدترین وموفق ترین طرح هایی است که در کشورهای توسعه یافته نیز اجرا می شود.
🔹نگاه، کانال رسمی آموزش و پرورش
📎 @irmoen
_________
Telegram
attach 📎
مدرسه طبيعت جناج در شهرستان بستك كار خود را آغاز كرد.با آرزوي توفيق براي احسان عزيز
@JanahNatureSchool
@madresehtabiat
@natureschool
@JanahNatureSchool
@madresehtabiat
@natureschool
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اين آن چيزيست كه فرزندان ما درخورش هستند ،نه آزمون و كلاس و نه حتي طرح استعداديابي شهاب.با تشكر از مدرسه طبيعت كوچار
@madresehtabiat
@natureschool
@madresehtabiat
@natureschool
ما را سر باز ايستادن نيست.مدرسه ي عشق ، مدرسه اميد را با توقف كاري نيست.
@natureschool
@madresehtabiat
http://www.tabnak.ir/fa/news/775605/مدارس-جالب-و-متفاوتی-که-در-ایران-راه-افتاده%E2%80%8Cاند
@natureschool
@madresehtabiat
http://www.tabnak.ir/fa/news/775605/مدارس-جالب-و-متفاوتی-که-در-ایران-راه-افتاده%E2%80%8Cاند
سایت خبری تحلیلی تابناك|اخبار ایران و جهان|TABNAK
مدارس جالب و متفاوتی که در ایران راه افتادهاند
مدارس طبیعت میتوانند بدون تخریب محیطزیست یک و نیم میلیون شغل ایجاد کنند. ما به نسلی نیاز داریم که بر سر مواهب طبیعی معامله نکند.به گزارش روزنامه شهروند، خاک، آب، باغچه و کودکانی که طبیعت را تجربه میکنند. همه آنچه آموزش رسمی نمیتواند به کودکان بیاموزد…
روزي نيست كه خبري اميدبخش از گوشه يي از كشور در مورد مدارس طبيعت نرسد.اينبار مدرسه طبيعت كاوشگر از شهركرد خوش آمد.
@madresehtabiatsh
@kavoshgar_sh
09140219808
@natureschool
@madresehtabiatsh
@kavoshgar_sh
09140219808
@natureschool
با امضاي اين بيانيه از تصميمات جديد وزير آموزش و پرورش در حذف آزمونهاي مدارس ابتدايي و رفع تبعيض بين مدارس مختلف حمايت كنيم
https://fa.petitions24.com/hemayat_az_tasmim_vazire_amozesho_parvaresh
https://fa.petitions24.com/hemayat_az_tasmim_vazire_amozesho_parvaresh
Petitions.net
بیانیه حمایت از تصمیم وزیر آموزش و پرورش برای حذف آزمونهای دوره دبستان، کتابهای کمک درسی و تکالیف نوروز
به نام خداوند جان و خرد
نخوانیم کتابی که در آن باد نمی آید و کتابی که در آن پوست شبنم تر نیست.
سهراب سپهری
به نوروز نزدیک میشویم. نوروز در حافظه هزاران ساله این سرزمین، جشنی است برای یادآوری آفرینش و زمان ازلی، جشن پاسداشت آب و گیاه، زمین و برکات آسمان…
نخوانیم کتابی که در آن باد نمی آید و کتابی که در آن پوست شبنم تر نیست.
سهراب سپهری
به نوروز نزدیک میشویم. نوروز در حافظه هزاران ساله این سرزمین، جشنی است برای یادآوری آفرینش و زمان ازلی، جشن پاسداشت آب و گیاه، زمین و برکات آسمان…
Forwarded from عارفانه (عارف آهنگر)
خطاب به مهندسین کشورم، با احترام و ادب
امروز 5 اسفند را روز مهندس نامیدهاند. امروز را همه به مهندسین تبریک میگویند، اما لطفا کسی به من تبریک نگوید! چون من در عمر کوتاه حرفهی مهندسیام جزء عوامل طراحی و اجرای چندین ساختمان بودهام که حالا بابتشان شرمسارم. من ساختمانهایی ساختهام که در آن هیچ کودکی نمیتواند بدود. من ساختمانهایی ساختهام که در آن هیچ کودکی نمیتواند جیغ بکشد. من ساختمانی ساختهام که در آن پنجره رو به دیوار آپارتمان همسایه باز میشود. من ساختمانی ساختهام که در آن هوا نیست. من ساختمانی ساختهام که حق مادرزاد بازی را از کودکانی گرفت. ساختمانی که من ساختهام نه طلوع دارد نه غروب. نه باران دارد نه برف. نه آفتاب و نه سایه. روز به روز زمین را گرمتر و آسمان را آلودهتر میکند. این تبریک دارد؟
ما شهری ساختهایم که در آن هیچ پرندهای پر نمیزند. ما شهری ساختهایم که در آن جز موشهای ساکن جوبهای کثیف هیچ تنوع زیستی دیگری وجود ندارد. ما یادمان رفت شهر بیپرنده، جوبهایش موش میزایند. ما شهری ساختهایم که در آن درخت عروسک تزیین بلوارها و میادین است، نه یک موجودیت حیات بخش و اصیل. شهری که ما ساختهایم، هیچ کودکی در آن احساس امنیت نمیکند. شهر ما «محله» ندارد. شهر ما «هوا» ندارد. شهر ما «کوکی» یک نسل را خفه کرده است. چه کسی منظرهی میلیونسالهی بازی کودکان را از تابلوی شهر پاک کرد؟ اگر برای بیکاری جوانان نگرانایم، باید برای بازی نکردن کودکان مان هم نگران باشیم. اگر بیکاری عامل اعتیاد و بیماریست، بازی نکردن بچهها هم میتواند عامل این بحرانها باشد. بازی نکردن کودکان میتواند عامل بوجود آمدن یک نسل بیمار و پژمرده و بیتجربه باشد. چه کسانی فردا مسؤل این چنین نسلی هستند؟ در شهری که ما ساختهایم آب کجاست؟ خاک کو؟ درخت کجاست؟ سبزه کو؟
کدام مهندسی؟ کدام تبریک؟ هنوز وقت آن نرسیده که برگردیم و به آنچه ساختهایم نظری بیاندازیم؟ هنوز وقتش نرسیده است که آئینهای در برابر شهر نهاده و در آن بنگریم؟ این غول بیشاخودم دستکار خود ماست. این کشندهی بی روح، ساخته و پرداختهی خود ماست. این غیاب ترسناک کودک در کوچه پس کوچههای شهر محصول مهندسی من و توست. این سکوت وهمانگیز انسان و عربدهی آزارندهی ماشین هنر ماست. این شهر که هر روز خشونت، افسردگی، جنایت و طلاق می زاید، شاهکار من و توست. این سدها که عین طاعون به جان سرزمین افتادهاند و شیرهی جان طبیعت را مکیدهاند، دسته گلیست که ما به «آب» دادهایم! تشت رسوایی و ناکارآمدی مهندسی ما از بام به زمین افتاده و ما همچنان داریم به هم تبریک میگوییم.
عارف آهنگر، تسهیلگر #مدرسه_طبیعت
@natureschool
@madresehtabiat
لینک انتشار مطلب در سایت روزنامه اصفهان امروز:
http://esfahanemrooz.ir/?newsid=36236
امروز 5 اسفند را روز مهندس نامیدهاند. امروز را همه به مهندسین تبریک میگویند، اما لطفا کسی به من تبریک نگوید! چون من در عمر کوتاه حرفهی مهندسیام جزء عوامل طراحی و اجرای چندین ساختمان بودهام که حالا بابتشان شرمسارم. من ساختمانهایی ساختهام که در آن هیچ کودکی نمیتواند بدود. من ساختمانهایی ساختهام که در آن هیچ کودکی نمیتواند جیغ بکشد. من ساختمانی ساختهام که در آن پنجره رو به دیوار آپارتمان همسایه باز میشود. من ساختمانی ساختهام که در آن هوا نیست. من ساختمانی ساختهام که حق مادرزاد بازی را از کودکانی گرفت. ساختمانی که من ساختهام نه طلوع دارد نه غروب. نه باران دارد نه برف. نه آفتاب و نه سایه. روز به روز زمین را گرمتر و آسمان را آلودهتر میکند. این تبریک دارد؟
ما شهری ساختهایم که در آن هیچ پرندهای پر نمیزند. ما شهری ساختهایم که در آن جز موشهای ساکن جوبهای کثیف هیچ تنوع زیستی دیگری وجود ندارد. ما یادمان رفت شهر بیپرنده، جوبهایش موش میزایند. ما شهری ساختهایم که در آن درخت عروسک تزیین بلوارها و میادین است، نه یک موجودیت حیات بخش و اصیل. شهری که ما ساختهایم، هیچ کودکی در آن احساس امنیت نمیکند. شهر ما «محله» ندارد. شهر ما «هوا» ندارد. شهر ما «کوکی» یک نسل را خفه کرده است. چه کسی منظرهی میلیونسالهی بازی کودکان را از تابلوی شهر پاک کرد؟ اگر برای بیکاری جوانان نگرانایم، باید برای بازی نکردن کودکان مان هم نگران باشیم. اگر بیکاری عامل اعتیاد و بیماریست، بازی نکردن بچهها هم میتواند عامل این بحرانها باشد. بازی نکردن کودکان میتواند عامل بوجود آمدن یک نسل بیمار و پژمرده و بیتجربه باشد. چه کسانی فردا مسؤل این چنین نسلی هستند؟ در شهری که ما ساختهایم آب کجاست؟ خاک کو؟ درخت کجاست؟ سبزه کو؟
کدام مهندسی؟ کدام تبریک؟ هنوز وقت آن نرسیده که برگردیم و به آنچه ساختهایم نظری بیاندازیم؟ هنوز وقتش نرسیده است که آئینهای در برابر شهر نهاده و در آن بنگریم؟ این غول بیشاخودم دستکار خود ماست. این کشندهی بی روح، ساخته و پرداختهی خود ماست. این غیاب ترسناک کودک در کوچه پس کوچههای شهر محصول مهندسی من و توست. این سکوت وهمانگیز انسان و عربدهی آزارندهی ماشین هنر ماست. این شهر که هر روز خشونت، افسردگی، جنایت و طلاق می زاید، شاهکار من و توست. این سدها که عین طاعون به جان سرزمین افتادهاند و شیرهی جان طبیعت را مکیدهاند، دسته گلیست که ما به «آب» دادهایم! تشت رسوایی و ناکارآمدی مهندسی ما از بام به زمین افتاده و ما همچنان داریم به هم تبریک میگوییم.
عارف آهنگر، تسهیلگر #مدرسه_طبیعت
@natureschool
@madresehtabiat
لینک انتشار مطلب در سایت روزنامه اصفهان امروز:
http://esfahanemrooz.ir/?newsid=36236
اصفهان امروز
کسی به من تبریک نگوید!
امروز 5 اسفند را روز مهندس نامیدهاند. امروز را همه به مهندسین تبریک میگویند، اما لطفا کسی به من تبریک نگوید! امروز 5 اسفند را روز مهندس نامیدهاند. امروز را همه به مهندسین تبریک میگویند، اما لطفا
Forwarded from محمد درویش
🇮🇷: @darvishnameh
✅ یک اتفاق خوشایند و سبز در حوزه سیاست!
🖌 حمایت تمام قدِ یک حزب سیاسی - #مهستان -از ترویج و توسعه #مدارس_طبیعت، نفی #خودرومحوری و حمایت از پویش مردمی #سه_شنبه_های_بدون_خودرو را باید به فال نیک گرفت:
👇
به نام خدا
"بیانیه حزب مهستان در حمایت از مکتب مدارس طبیعت و ترویج زیستمحوری در مبلمان شهری"
طبیعت ایران دستکم در طول پنج هزار سال گذشته، هرگز با بحرانهایی اینگونه بزرگ، پیشرونده و بازگشتناپذیر روبهرو نبوده است. گزارشهای سازمان زمینشناسی تأکید میکند که در طول ۲۵ هزار سال گذشته، هرگز دریاچهی ارومیه چنین خشک نبوده است؛ همان سازمان از نشست زمین در استان فارس در حد ۱۴۰ برابر شرایط بحرانی در استانداردهای اتحادیهی اروپا یاد میکند؛ معاونت محیط طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست، شمار مجموع زیستمندان وحشی و ارزشمند کشور را به کمتر از ۱۱۰ هزار رأس اعلام کرده که این میزان یکدهم رقم مشابه در زمان تأسیس سازمان در حدود نیمقرن پیش است. در عین حال، قدمت آلودگی هوا و ترافیک در تهران از ۶۰ سال گذر کرده و سالانه هزاران نفر از ایرانیان به دستِ این قاتل خاموش به قتل میرسند...
و همهی این بحرانها در حالی شدت میگیرد که مسؤولان کشوری هنوز عمق فاجعه را درک نکرده؛ جریانهای سیاسی همچنان درگیرِ نبردهای جناحی هستند؛ جامعهی دانشگاهی و عموم مردم ایران بیشتر در حالتی از بُهت، تسلیم و بیعملی مشاهده میشوند تا رفتاری بخردانه و مؤثر برای مهار بحرانهای پیشگفته؛ و سخنان کنشگران و کوششهای تشکلهای مردمی در این فضا، آنچنان که بزرگیِ این فاجعه میطلبد، به گوشها نمیرسد...
چنین است که حزب مِهستان، با تأکید بر لزوم قرار گرفتن ملاحظات، موازین و آموزههای محیطزیستی در صدر اولویتهای راهبردی کشور، بر این باور است که در کنار گامهای کوتاهمدتِ مؤثر برای حل کردنِ این مشکلات بزرگ، راهبرد اصلی و درازمدت باید از کودکان آغاز شود و همهی ما و بهویژه مسؤولان باید با حمایت جدّیتر از تجربهی موّفق «مدارس طبیعت» کاری کنیم تا نسل آینده از انتخاب معیشتهایی حمایت و آنها را همراهی کند که به تخریب زیستبومش منجر نگردد. از این رو، از وزارت آموزش و پرورش میخواهیم تا به فراگیرتر شدنِ این مکتب تربیتی نوین یاری رسانده و از آن مؤثرتر و سزاوارانهتر، و با احکامی قانونی، حمایت کند.
در کنار چنین حرکتی اصولی و پایهای است که تغییر نگاه شهرداریها و مسؤولان گرامی شهرها به تغییر مبلمان شهری از خودرومحوری به زیستمحوری، با گسترش ترابریِ ریلی، اتوبوسهای تندرو، مسیرهای ایمن دوچرخهسواری و پیادهراه میتواند راهگشای آیندهای با آسمانی آبی، ترافیکی روان، بدون آلودگی صوتی و مردمانی سالم، باتحرک و پرنشاط باشد.
به باورِ ما، این، یگانه راه تحقق اهداف بلند ایران در سند چشمانداز بیست ساله در افق ۱۴۰۴ است.
هفتم اسفندماه ۱۳۹۶
✅ یک اتفاق خوشایند و سبز در حوزه سیاست!
🖌 حمایت تمام قدِ یک حزب سیاسی - #مهستان -از ترویج و توسعه #مدارس_طبیعت، نفی #خودرومحوری و حمایت از پویش مردمی #سه_شنبه_های_بدون_خودرو را باید به فال نیک گرفت:
👇
به نام خدا
"بیانیه حزب مهستان در حمایت از مکتب مدارس طبیعت و ترویج زیستمحوری در مبلمان شهری"
طبیعت ایران دستکم در طول پنج هزار سال گذشته، هرگز با بحرانهایی اینگونه بزرگ، پیشرونده و بازگشتناپذیر روبهرو نبوده است. گزارشهای سازمان زمینشناسی تأکید میکند که در طول ۲۵ هزار سال گذشته، هرگز دریاچهی ارومیه چنین خشک نبوده است؛ همان سازمان از نشست زمین در استان فارس در حد ۱۴۰ برابر شرایط بحرانی در استانداردهای اتحادیهی اروپا یاد میکند؛ معاونت محیط طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست، شمار مجموع زیستمندان وحشی و ارزشمند کشور را به کمتر از ۱۱۰ هزار رأس اعلام کرده که این میزان یکدهم رقم مشابه در زمان تأسیس سازمان در حدود نیمقرن پیش است. در عین حال، قدمت آلودگی هوا و ترافیک در تهران از ۶۰ سال گذر کرده و سالانه هزاران نفر از ایرانیان به دستِ این قاتل خاموش به قتل میرسند...
و همهی این بحرانها در حالی شدت میگیرد که مسؤولان کشوری هنوز عمق فاجعه را درک نکرده؛ جریانهای سیاسی همچنان درگیرِ نبردهای جناحی هستند؛ جامعهی دانشگاهی و عموم مردم ایران بیشتر در حالتی از بُهت، تسلیم و بیعملی مشاهده میشوند تا رفتاری بخردانه و مؤثر برای مهار بحرانهای پیشگفته؛ و سخنان کنشگران و کوششهای تشکلهای مردمی در این فضا، آنچنان که بزرگیِ این فاجعه میطلبد، به گوشها نمیرسد...
چنین است که حزب مِهستان، با تأکید بر لزوم قرار گرفتن ملاحظات، موازین و آموزههای محیطزیستی در صدر اولویتهای راهبردی کشور، بر این باور است که در کنار گامهای کوتاهمدتِ مؤثر برای حل کردنِ این مشکلات بزرگ، راهبرد اصلی و درازمدت باید از کودکان آغاز شود و همهی ما و بهویژه مسؤولان باید با حمایت جدّیتر از تجربهی موّفق «مدارس طبیعت» کاری کنیم تا نسل آینده از انتخاب معیشتهایی حمایت و آنها را همراهی کند که به تخریب زیستبومش منجر نگردد. از این رو، از وزارت آموزش و پرورش میخواهیم تا به فراگیرتر شدنِ این مکتب تربیتی نوین یاری رسانده و از آن مؤثرتر و سزاوارانهتر، و با احکامی قانونی، حمایت کند.
در کنار چنین حرکتی اصولی و پایهای است که تغییر نگاه شهرداریها و مسؤولان گرامی شهرها به تغییر مبلمان شهری از خودرومحوری به زیستمحوری، با گسترش ترابریِ ریلی، اتوبوسهای تندرو، مسیرهای ایمن دوچرخهسواری و پیادهراه میتواند راهگشای آیندهای با آسمانی آبی، ترافیکی روان، بدون آلودگی صوتی و مردمانی سالم، باتحرک و پرنشاط باشد.
به باورِ ما، این، یگانه راه تحقق اهداف بلند ایران در سند چشمانداز بیست ساله در افق ۱۴۰۴ است.
هفتم اسفندماه ۱۳۹۶
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سرزمين به يادمانده ، كاري از عليرضاي فرهادزاده عزيز كه كارهاي زيبايش همواره الهام بخش ماست.
@natureschool
@madresehtabiat
https://t.me/VareshNS
@natureschool
@madresehtabiat
https://t.me/VareshNS
Forwarded from مدرسه طبیعت وارش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اینجا
هرکسی
حق دارد رویایی داشته باشد.
(سید علی صالحی)
فیلم از علیرضا فرهادزاده
هرکسی
حق دارد رویایی داشته باشد.
(سید علی صالحی)
فیلم از علیرضا فرهادزاده
Forwarded from محمد درویش
🇮🇷: @darvishnameh
🔴 آنهایی که حقانیت #مدارس_طبیعت در وطن را انکار کنند، یا دنیای کودکی را نمی شناسند؛ یا عشقی به ایران ندارند و یا نگران برچیده شدنِ #مافیای_کنکور هستند!
👇
https://goo.gl/r9Y5Xd
🔴 آنهایی که حقانیت #مدارس_طبیعت در وطن را انکار کنند، یا دنیای کودکی را نمی شناسند؛ یا عشقی به ایران ندارند و یا نگران برچیده شدنِ #مافیای_کنکور هستند!
👇
https://goo.gl/r9Y5Xd
نوروز طلايه دار سالي پراميد در تامين تجربه طبيعت ، اين اكسير توانبخش و شادي افزا ،براي كودكان و نوجوانان باد.
@madresehtabiat
@natureschool
@madresehtabiat
@natureschool
Forwarded from نوج🌱
بخشی از یک گفتگو (1)
- حالا با همه توصیفات و تعاریفی که از مدرسه طبیعت میکنید،بفرمایید که مدرسه طبیعت چطور میتواند آیندهی فرزند مرا تضمین کند؟چه ضمانتی میدهید که اگر او به مدرسه طبیعت بیاید،در آینده خوشبختی،شغل و رفاه خواهد داشت؟آخر شما چه مدرکی به او من میدهید که فردا با آن بتواند کاری بکند و زندگیاش را پیش ببرد؟
- مدرسه طبیعت اساساً چنین چیزی که میفرمایید را تضمین نمیکند.هیچ نظام پرورشی ای،آیا چنین آیندهای را تضمین میکند؟به طور مثال،آیا مدرکی که بعد از چندین سال تحصیل به فرزندتان داده میشود،قابلیت تضمین کردن چنین آیندهای را برای او دارد؟من از شما میپرسم،برای اینکه فرزندتان آیندهای توأم با خوشبختی،شغل خوب و رفاه باشد به چه چیزهایی نیاز دارد؟به مدرک یا به توانمندی واقعی؟
مدرسه طبیعت به فرزند شما مدرک نمیدهد و تضمین هم نمیکند که او در آینده دارای شغل عالی و رفاه و خوشبختی حتمی باشد.اساساً مدرسه طبیعت با این نوع نگاه به زندگی که هر چیزی اعتبارش را معطوف به مفهوم «آینده» کسب کند،مخالف است.در مدرسه طبیعت،کودک در «حال» حاضر،هم خوشبختی دارد،هم رفاه و هم شغل! منتها اینها را کسی به او نمیدهد،بلکه او خودش برای خودش فراهمشان میکند.
مگر حجم شغلهایی که دولت یا شرکتها و کارخانهها بتوانند برای ما فراهم کنند چقدر است؟نامحدود که نیست.اگر به هر دلیلی فرد نتواند شغلی پیدا کند،چه باید بکند؟باید عنوان «بیکار» را با خود یدک کشیده و تمام امیدش را به زندگی از دست بدهد؟جامعهی امروز ما بیش از کارمند و کارگر،به «کارآفرین» محتاج است،جامعهی فردا هم به مراتب بیشتر.کارآفرین کجا و چگونه پرورش مییابد؟
بله مدرسه طبیعت به فرزند شما مدرک و ضمانت برای خوشبختی و رفاه و شغل نمیدهد اما چیزهایی میدهد که با آنها میتوان خوشبخت بود و شغل و رفاه داشت. میپرسید چه چیزهایی؟شادمانی،خلاقیت،اعتماد به نفس،جسارت،اتکا به خویش،رشد همه جانبه و سختکوشی.اگر انسانی مجهز به این ابزارها باشد میتوان به خوشبختی و رفاهاش تقریبا مطمئن بود.حالا بگردیم و ببینیم کودک در چه نظام پرورشی و آموزشیای به طور حقیقی،نه به گواهی یک برگ کاغذ،چنین توانمندیهایی را کسب میکند. البته این حرف به این معنی نیست که اگر فرزند شما فقط به یک سری مکان مشخص به اسم مدرسه طبیعت برود،چنین توانمندیهایی کسب میکند.این هم نگرش اشتباهی ست به عقیدهی من.در این نگرش هم ما دوباره منتظریم او چیزی را «کسب کند».و طبیعتاً این نوع نگرش یک نگرش معاملهای ست.پول میدهیم که خلاقیت،اعتماد به نفس و غیره به فرزند ما بدهند! در اینصورت باز هم دیر یا زود نیازمند مدرک خواهیم بود،چون هیچ معاملهای بیمدرک و سند معتبر نیست.اما مدرسه طبیعت حقیقی روی زمین نیست،توی ذهن ماست؛نگاه ماست؛سبک زندگی ماست.هرجایی که دیواری از جلوی کودکی برداشته شد،تا او «بازی» کند،آنجا مدرسه طبیعتی ساخته شد.هرزمان که حصار محدودیت و کنترل از محیط کودک برداشته شد تا او «تجربه» کند،همان زمان مدرسه طبیعتی متولد شد.میبینید؟در این تعریف از مدرسه طبیعت،آیا مدرک و تضمین معنایی دارد؟در این تعریف،این خود شمایید که تعیینکنندهاید.در مدرسه طبیعت شما مسؤلیت والدینیتان را تماماً به یک نهاد واگذار نکرده و در ازای هزینهای گزاف از او مدرک و تضمین برای آیندهی فرزندتان طلب نمیکنید.در مدرسه طبیعت شما «حال» فرزندتان را نمیفروشید و «آینده»اش را نمیخرید.در دنیایی که اینچنین پرشتاب و سرسامآور در حال دگرگونی است،چه کسی می تواند پیشبینی کند آینده چگونه است و در آن چه آموزشها و مدارکی برای خوشبختی و رفاه نیاز است؟این آینده ای که می خرید نکند جعلی باشد!
این تعجیل و شتاب غیرطبیعی و این نگاه بزرگسال محور و این نگرش محصول محوری که به کودک داریم،ما را دچار اشتباهات محاسباتی و خطاهای جبرانناپذیری میکند.عشق ما به جای آنکه برای فرزند دلبندمان آزادی،رضایت و شادمانی بیافریند،ممکن است او را به بند کشیده و ضعیف و وابسته کند.
شما کار امروز کودک را از او گرفتهاید و می خواهید برای آینده اش کار دست و پا کنید؟!کار او «بازی» ست،شغل،خوشبختی و رفاه او بازی ست.کافیست رهایش کنید و اجازه دهید به کار و بارش برسد! آینده از آن او خواهد بود اگر به میزان کافی در «خانه»ی واقعیاش که طبیعت است،بازی و تجربهی آزادانه کند.
عارف آهنگر، تسهیلگر #مدرسه_طبیعت_نوج
#مدرسه_طبیعت
@natureschool
@madresehtabiat
@noojnatureschool
- حالا با همه توصیفات و تعاریفی که از مدرسه طبیعت میکنید،بفرمایید که مدرسه طبیعت چطور میتواند آیندهی فرزند مرا تضمین کند؟چه ضمانتی میدهید که اگر او به مدرسه طبیعت بیاید،در آینده خوشبختی،شغل و رفاه خواهد داشت؟آخر شما چه مدرکی به او من میدهید که فردا با آن بتواند کاری بکند و زندگیاش را پیش ببرد؟
- مدرسه طبیعت اساساً چنین چیزی که میفرمایید را تضمین نمیکند.هیچ نظام پرورشی ای،آیا چنین آیندهای را تضمین میکند؟به طور مثال،آیا مدرکی که بعد از چندین سال تحصیل به فرزندتان داده میشود،قابلیت تضمین کردن چنین آیندهای را برای او دارد؟من از شما میپرسم،برای اینکه فرزندتان آیندهای توأم با خوشبختی،شغل خوب و رفاه باشد به چه چیزهایی نیاز دارد؟به مدرک یا به توانمندی واقعی؟
مدرسه طبیعت به فرزند شما مدرک نمیدهد و تضمین هم نمیکند که او در آینده دارای شغل عالی و رفاه و خوشبختی حتمی باشد.اساساً مدرسه طبیعت با این نوع نگاه به زندگی که هر چیزی اعتبارش را معطوف به مفهوم «آینده» کسب کند،مخالف است.در مدرسه طبیعت،کودک در «حال» حاضر،هم خوشبختی دارد،هم رفاه و هم شغل! منتها اینها را کسی به او نمیدهد،بلکه او خودش برای خودش فراهمشان میکند.
مگر حجم شغلهایی که دولت یا شرکتها و کارخانهها بتوانند برای ما فراهم کنند چقدر است؟نامحدود که نیست.اگر به هر دلیلی فرد نتواند شغلی پیدا کند،چه باید بکند؟باید عنوان «بیکار» را با خود یدک کشیده و تمام امیدش را به زندگی از دست بدهد؟جامعهی امروز ما بیش از کارمند و کارگر،به «کارآفرین» محتاج است،جامعهی فردا هم به مراتب بیشتر.کارآفرین کجا و چگونه پرورش مییابد؟
بله مدرسه طبیعت به فرزند شما مدرک و ضمانت برای خوشبختی و رفاه و شغل نمیدهد اما چیزهایی میدهد که با آنها میتوان خوشبخت بود و شغل و رفاه داشت. میپرسید چه چیزهایی؟شادمانی،خلاقیت،اعتماد به نفس،جسارت،اتکا به خویش،رشد همه جانبه و سختکوشی.اگر انسانی مجهز به این ابزارها باشد میتوان به خوشبختی و رفاهاش تقریبا مطمئن بود.حالا بگردیم و ببینیم کودک در چه نظام پرورشی و آموزشیای به طور حقیقی،نه به گواهی یک برگ کاغذ،چنین توانمندیهایی را کسب میکند. البته این حرف به این معنی نیست که اگر فرزند شما فقط به یک سری مکان مشخص به اسم مدرسه طبیعت برود،چنین توانمندیهایی کسب میکند.این هم نگرش اشتباهی ست به عقیدهی من.در این نگرش هم ما دوباره منتظریم او چیزی را «کسب کند».و طبیعتاً این نوع نگرش یک نگرش معاملهای ست.پول میدهیم که خلاقیت،اعتماد به نفس و غیره به فرزند ما بدهند! در اینصورت باز هم دیر یا زود نیازمند مدرک خواهیم بود،چون هیچ معاملهای بیمدرک و سند معتبر نیست.اما مدرسه طبیعت حقیقی روی زمین نیست،توی ذهن ماست؛نگاه ماست؛سبک زندگی ماست.هرجایی که دیواری از جلوی کودکی برداشته شد،تا او «بازی» کند،آنجا مدرسه طبیعتی ساخته شد.هرزمان که حصار محدودیت و کنترل از محیط کودک برداشته شد تا او «تجربه» کند،همان زمان مدرسه طبیعتی متولد شد.میبینید؟در این تعریف از مدرسه طبیعت،آیا مدرک و تضمین معنایی دارد؟در این تعریف،این خود شمایید که تعیینکنندهاید.در مدرسه طبیعت شما مسؤلیت والدینیتان را تماماً به یک نهاد واگذار نکرده و در ازای هزینهای گزاف از او مدرک و تضمین برای آیندهی فرزندتان طلب نمیکنید.در مدرسه طبیعت شما «حال» فرزندتان را نمیفروشید و «آینده»اش را نمیخرید.در دنیایی که اینچنین پرشتاب و سرسامآور در حال دگرگونی است،چه کسی می تواند پیشبینی کند آینده چگونه است و در آن چه آموزشها و مدارکی برای خوشبختی و رفاه نیاز است؟این آینده ای که می خرید نکند جعلی باشد!
این تعجیل و شتاب غیرطبیعی و این نگاه بزرگسال محور و این نگرش محصول محوری که به کودک داریم،ما را دچار اشتباهات محاسباتی و خطاهای جبرانناپذیری میکند.عشق ما به جای آنکه برای فرزند دلبندمان آزادی،رضایت و شادمانی بیافریند،ممکن است او را به بند کشیده و ضعیف و وابسته کند.
شما کار امروز کودک را از او گرفتهاید و می خواهید برای آینده اش کار دست و پا کنید؟!کار او «بازی» ست،شغل،خوشبختی و رفاه او بازی ست.کافیست رهایش کنید و اجازه دهید به کار و بارش برسد! آینده از آن او خواهد بود اگر به میزان کافی در «خانه»ی واقعیاش که طبیعت است،بازی و تجربهی آزادانه کند.
عارف آهنگر، تسهیلگر #مدرسه_طبیعت_نوج
#مدرسه_طبیعت
@natureschool
@madresehtabiat
@noojnatureschool
Forwarded from " توکا " پوریا قلیچ خانی
🌎 دیوارها را برداریم
آموزش بیشتر و آزمون بیشتر!
زمان آن است افراد آگاه در مقابل این جریان وحشتناک بایستند. بچه ها به آموزش رسمی بیشتر نیاز ندارند. آنها آموزش کمتر و آزادی بیشتر را لازم دارند
پیتر گری
آموزش بیشتر و آزمون بیشتر!
زمان آن است افراد آگاه در مقابل این جریان وحشتناک بایستند. بچه ها به آموزش رسمی بیشتر نیاز ندارند. آنها آموزش کمتر و آزادی بیشتر را لازم دارند
پیتر گری
درسهايي از مدرسه طبيعت
معمولا جانوران در دوران كودكي خصوصياتي دارند كه در بزرگسالي ممكن است ادامه نيابد.مثلا حيوان شايددر كودكي دم يا آبشش داشته باشد يا ساختمان گوش خارجي، ولي در بزرگسالي از بين برود.به لحاظ رفتاري نيز چنين است .بسيار ي از جانوران در كودكي بازيگوش و سربه هوايند ،وقت زيادي را در كندوكاو و رفتارهايي مي گذرانند كه مستقيما نتيجه ملموسي ندارد.نه به دريافت غذايي منجر مي شود نه آنها را از دشمني مصون مي دارد.اينگونه رفتارها گرچه توان جانور براي رويا رويي با مسائل بزرگسالي را تقويت مي كند اما فايده يي ملموس در زمان اجرايش ندارد. با رسيدن به مرحله بلوغ اين رفتارها متوقف ميشوند.در جانوران بزرگسال كمتر شاهد بازي و فعاليتهاي به ظاهر بي نتيجه هستيم مگر در جانوران دست آموز و خانگي كه از وظيفه دشوار تامين غذا ، پناهگاه و مصونيت از دشمنان معاف شده و دوباره فرصت بازي و تخيل يافته اند.
به رفتارهاي بازيگوشانه ي مثلا يك بچه گربه يا بزغاله توجه كنيد.فارغ از ترس دشمنان و بروز هرخطري ،به جست و خيز ، كنجكاوي ، تخيل و بازي مشغولند و وظيفه تامين نيازها به والدين سپرده شده است . اما وقتي بره يا بزغاله وحشي بزرگ شد و به استقلال رسيد ديگر بازي تمام شده است .كوچكترين غفلت و بازيگوشي مي تواند به قيمت جانش تمام شود .حال ديگر وقت كارهاي جديست.
اما گاهي برخي از صفات كودكي در بزرگسالي بعضي از جانوران نيز ادامه مي يابد ، خصيصه يي كه بين زيست شناسان به نئوتني(neoteny) معروف است.از جمله ي اين صفات حفظ تمايلات و رفتارهاي كودكانه انسان در بزرگسالي است.اين خصوصيت در خويشاوندان نزديك انسان نيز مشهود است اما اوج آن را در انسان مي توان ديد .در واقع انسان شدن ما مرهون تداوم و رشد اين خصيصه بود.انسان بزرگسال هنوز به بازي ، شادماني ، تخيل و كندوكاو مشغول است و همين هاست آنچه در نهايت برايش دستاوردهاي فني ، علمي، هنري ، ادبي وشناختي به بار مي آورد .هرچه جامعه پيچيده تر و اتكايش به دانش و فن بيشتر كودكيش مي بايدطولاني تر باشد.
در واقع شيميدان پژوهشگري كه اين ماده را روي آن ديگري مي ريزد و خواص تركيب هاي مختلف را مي كاود نتايجش قرار نيست به هيچ كاربرد ملموس و بلاواسطه يي در زمينه تامين غذا يا سرپناه و يا حفاظت در مقابل دشمان طبيعيش بيانجامد . اگر چنين است پس او هنوز هم در جايگاه يك استادو پژوهشگر (شايد حتي سالمند)به نوعي مشغول كودكيست.جامعه، به اين ترتيب ، پژوهشگر ، ايده پرداز ،فيلسوف ، موسيقيدان، شاعر يا هر هنرمند ديگري رااز رنج و محنت تامين روزانه نيازهاي زيستي مي رهاند تا از خلال فعاليتهاي بازيگونه اش شايد در آينده نتيجه ي ملموسي در عرصه يي نامعلوم حاصل آيد يا نيايد، فرآيندي كه به ظاهر اسراف كارانه مي نمايد اما در واقع جامعه ي پيشرفته كنوني محصول آنست.
بر اين اساس هرچه جامعه پيچيده تر و بيشتر متكي به علم و فن آوري باشد نيازش به كودكي طولاني تر است نه مختصرتر.
ما براي ميليون سال كودكان خود را از مسئوليت معاف مي داشتيم و اجازه بازي بي مرز و رها مي داديم، از هرگونه آموزش مستقيم پرهيز ميكرديم .هيچ مردم شناسي گزارش نكرده كه جوامع شكارچي- گردآورنده به كودكان خود چيزي آموزش بدهند حال آنكه اگر به دقت در يك شكارچي بدوي بنگريم كمتر كسي از جوامع مدرن در توانايي به گردش مي رسد.او جمله ي مهارتها و توانايي هاي خود را نه از وراي آموزش بلكه از بازيهاي كودكانه اش به دست مي آورد.فرصت مي داديم كه كودك از طريق بازي ، كنجكاوي و تخيل جهان را مستقل از آموزه هاي بزرگسالان بشناسد و اگر خود خواست چيزي را از آنها تقليد كند نه اينكه پشت ميز از كودكي نشانده شود و همچون انباني يافته هاي بزرگسالان بر او بار گردد.شاهكارهاي معماري و شهرسازي ، فلسفه ،انديشه ورزيها ي عالمان و هنر هنرمندان و شاعران بزرگ گذشته ما محصول اين فرايند بود كه در سنين بالاتر با بهره گيري از تجربيات بزرگسالان غنا مي يافت. اما توجه داشته باشيم كه خمير مايه آن محصول دوران طولاني بازي رها در كودكي بود.بدون آن ، هر اندازه آموزشِ دستاوردهاي بزرگترها به چيزِ دندانگيري نمي انجامد:افزارمند ، متخصص يا يك تحصيلكرده ي معمولي شايد ، اما از يك فيلسوف تراز اول ، شاعري الهام بخش يا كاشفي دورانساز خبري نخواهد بود.
از زماني بعد از انقلاب صنعتي ابتدا آغاز به آموزش كلاسيك بزرگسالان و سپس كودكان كرديم و هر روز بر دامنه آموزش كودكان افزوديم تا آنجا كه امروز براي كودك نوپا هم كتاب براي حمام ، كتاب براي توالت ، كتاب براي وقت خواب داريم و كودك را از طفوليت مدام زير رگباري از آموزشهاي جور واجور قرار مي دهيم .و اين دامنگستري آموزش به هزينه كاسته شدن از بازي رها بوده است .
امروز نه فقط در كشور ما كه در بسياري جوامع ديگر هم فرصت بازي آزاد از كودكان به كلي سلب شده است .گوئي مسير عكس تكاملي را در الگو برداري ازجانوران ساده تر در پي
معمولا جانوران در دوران كودكي خصوصياتي دارند كه در بزرگسالي ممكن است ادامه نيابد.مثلا حيوان شايددر كودكي دم يا آبشش داشته باشد يا ساختمان گوش خارجي، ولي در بزرگسالي از بين برود.به لحاظ رفتاري نيز چنين است .بسيار ي از جانوران در كودكي بازيگوش و سربه هوايند ،وقت زيادي را در كندوكاو و رفتارهايي مي گذرانند كه مستقيما نتيجه ملموسي ندارد.نه به دريافت غذايي منجر مي شود نه آنها را از دشمني مصون مي دارد.اينگونه رفتارها گرچه توان جانور براي رويا رويي با مسائل بزرگسالي را تقويت مي كند اما فايده يي ملموس در زمان اجرايش ندارد. با رسيدن به مرحله بلوغ اين رفتارها متوقف ميشوند.در جانوران بزرگسال كمتر شاهد بازي و فعاليتهاي به ظاهر بي نتيجه هستيم مگر در جانوران دست آموز و خانگي كه از وظيفه دشوار تامين غذا ، پناهگاه و مصونيت از دشمنان معاف شده و دوباره فرصت بازي و تخيل يافته اند.
به رفتارهاي بازيگوشانه ي مثلا يك بچه گربه يا بزغاله توجه كنيد.فارغ از ترس دشمنان و بروز هرخطري ،به جست و خيز ، كنجكاوي ، تخيل و بازي مشغولند و وظيفه تامين نيازها به والدين سپرده شده است . اما وقتي بره يا بزغاله وحشي بزرگ شد و به استقلال رسيد ديگر بازي تمام شده است .كوچكترين غفلت و بازيگوشي مي تواند به قيمت جانش تمام شود .حال ديگر وقت كارهاي جديست.
اما گاهي برخي از صفات كودكي در بزرگسالي بعضي از جانوران نيز ادامه مي يابد ، خصيصه يي كه بين زيست شناسان به نئوتني(neoteny) معروف است.از جمله ي اين صفات حفظ تمايلات و رفتارهاي كودكانه انسان در بزرگسالي است.اين خصوصيت در خويشاوندان نزديك انسان نيز مشهود است اما اوج آن را در انسان مي توان ديد .در واقع انسان شدن ما مرهون تداوم و رشد اين خصيصه بود.انسان بزرگسال هنوز به بازي ، شادماني ، تخيل و كندوكاو مشغول است و همين هاست آنچه در نهايت برايش دستاوردهاي فني ، علمي، هنري ، ادبي وشناختي به بار مي آورد .هرچه جامعه پيچيده تر و اتكايش به دانش و فن بيشتر كودكيش مي بايدطولاني تر باشد.
در واقع شيميدان پژوهشگري كه اين ماده را روي آن ديگري مي ريزد و خواص تركيب هاي مختلف را مي كاود نتايجش قرار نيست به هيچ كاربرد ملموس و بلاواسطه يي در زمينه تامين غذا يا سرپناه و يا حفاظت در مقابل دشمان طبيعيش بيانجامد . اگر چنين است پس او هنوز هم در جايگاه يك استادو پژوهشگر (شايد حتي سالمند)به نوعي مشغول كودكيست.جامعه، به اين ترتيب ، پژوهشگر ، ايده پرداز ،فيلسوف ، موسيقيدان، شاعر يا هر هنرمند ديگري رااز رنج و محنت تامين روزانه نيازهاي زيستي مي رهاند تا از خلال فعاليتهاي بازيگونه اش شايد در آينده نتيجه ي ملموسي در عرصه يي نامعلوم حاصل آيد يا نيايد، فرآيندي كه به ظاهر اسراف كارانه مي نمايد اما در واقع جامعه ي پيشرفته كنوني محصول آنست.
بر اين اساس هرچه جامعه پيچيده تر و بيشتر متكي به علم و فن آوري باشد نيازش به كودكي طولاني تر است نه مختصرتر.
ما براي ميليون سال كودكان خود را از مسئوليت معاف مي داشتيم و اجازه بازي بي مرز و رها مي داديم، از هرگونه آموزش مستقيم پرهيز ميكرديم .هيچ مردم شناسي گزارش نكرده كه جوامع شكارچي- گردآورنده به كودكان خود چيزي آموزش بدهند حال آنكه اگر به دقت در يك شكارچي بدوي بنگريم كمتر كسي از جوامع مدرن در توانايي به گردش مي رسد.او جمله ي مهارتها و توانايي هاي خود را نه از وراي آموزش بلكه از بازيهاي كودكانه اش به دست مي آورد.فرصت مي داديم كه كودك از طريق بازي ، كنجكاوي و تخيل جهان را مستقل از آموزه هاي بزرگسالان بشناسد و اگر خود خواست چيزي را از آنها تقليد كند نه اينكه پشت ميز از كودكي نشانده شود و همچون انباني يافته هاي بزرگسالان بر او بار گردد.شاهكارهاي معماري و شهرسازي ، فلسفه ،انديشه ورزيها ي عالمان و هنر هنرمندان و شاعران بزرگ گذشته ما محصول اين فرايند بود كه در سنين بالاتر با بهره گيري از تجربيات بزرگسالان غنا مي يافت. اما توجه داشته باشيم كه خمير مايه آن محصول دوران طولاني بازي رها در كودكي بود.بدون آن ، هر اندازه آموزشِ دستاوردهاي بزرگترها به چيزِ دندانگيري نمي انجامد:افزارمند ، متخصص يا يك تحصيلكرده ي معمولي شايد ، اما از يك فيلسوف تراز اول ، شاعري الهام بخش يا كاشفي دورانساز خبري نخواهد بود.
از زماني بعد از انقلاب صنعتي ابتدا آغاز به آموزش كلاسيك بزرگسالان و سپس كودكان كرديم و هر روز بر دامنه آموزش كودكان افزوديم تا آنجا كه امروز براي كودك نوپا هم كتاب براي حمام ، كتاب براي توالت ، كتاب براي وقت خواب داريم و كودك را از طفوليت مدام زير رگباري از آموزشهاي جور واجور قرار مي دهيم .و اين دامنگستري آموزش به هزينه كاسته شدن از بازي رها بوده است .
امروز نه فقط در كشور ما كه در بسياري جوامع ديگر هم فرصت بازي آزاد از كودكان به كلي سلب شده است .گوئي مسير عكس تكاملي را در الگو برداري ازجانوران ساده تر در پي
ش گرفته ايم كه كودكي محدوي دارند و كودك هرچه سريعتر وارد قلمروي فعاليتهاي مخصوص بزرگسالي مي گردد.
كودك انسان نه براي چنين شيوه ي زندگي آماده است و نه آن را مي پذيرد.نتايج فاجعه بار چنين انحرافي امروز به صورت افت تحصيلي افزايش اضطراب ، وسواس ،بيماريهاي روان-تني و اختلالهاي شناختي ، كاهش خلاقيت، افسردگي ،كاهش مهارتهاي اجتماعي و مهارتهاي زندگي و بسياري ناهنجاريهاي ديگر در كودكان و نوجوانان مشهود است.
برونوفسكي در مجموعه عروج انسان در بحث طول دوران كودكي مي گويد جوامع ساده كه بايد با سختي هاي معيشت دست و پنجه نرم كنند كودكي مختصري دارند و مثال از يك پسر بچه هفت ساله ايلاتي مي زند كه وظايف چوپاني بر عهده اش نهاده شده و كودكي اش ديگر به آخر رسيده است.او بايد مراقبت از رمه را به جد دنبال كند و يا در انتظار پي آمدهاي ناگوارش باشد.كاش امروز سر از گور بر مي داشت و مي ديد كه در جوامع مدرن و پيچيده ي كنوني كه كودك نياز به بازي بيشتر دارد تا خود را براي چالشهاي نامنتظر آينده بسازد كودكي نه در هفت سالگي كه در سه سالگي و يا كمتر از آن سقط مي شود.آيا به نظر شما عنوان انسان خردمند زيبنده ي ما هست؟
#درسهايي_از_مدرسه_طبيعت
@madresehtabiat
@natureschool
كودك انسان نه براي چنين شيوه ي زندگي آماده است و نه آن را مي پذيرد.نتايج فاجعه بار چنين انحرافي امروز به صورت افت تحصيلي افزايش اضطراب ، وسواس ،بيماريهاي روان-تني و اختلالهاي شناختي ، كاهش خلاقيت، افسردگي ،كاهش مهارتهاي اجتماعي و مهارتهاي زندگي و بسياري ناهنجاريهاي ديگر در كودكان و نوجوانان مشهود است.
برونوفسكي در مجموعه عروج انسان در بحث طول دوران كودكي مي گويد جوامع ساده كه بايد با سختي هاي معيشت دست و پنجه نرم كنند كودكي مختصري دارند و مثال از يك پسر بچه هفت ساله ايلاتي مي زند كه وظايف چوپاني بر عهده اش نهاده شده و كودكي اش ديگر به آخر رسيده است.او بايد مراقبت از رمه را به جد دنبال كند و يا در انتظار پي آمدهاي ناگوارش باشد.كاش امروز سر از گور بر مي داشت و مي ديد كه در جوامع مدرن و پيچيده ي كنوني كه كودك نياز به بازي بيشتر دارد تا خود را براي چالشهاي نامنتظر آينده بسازد كودكي نه در هفت سالگي كه در سه سالگي و يا كمتر از آن سقط مي شود.آيا به نظر شما عنوان انسان خردمند زيبنده ي ما هست؟
#درسهايي_از_مدرسه_طبيعت
@madresehtabiat
@natureschool