Forwarded from مدرسه طبيعت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Hajar taghipour
"پروانه ی کوچک صورتی رنگ من"
پاییز چهره اش را نمایان کرده بود.
هوا سرد شده بودو باد سردی هم می وزید.
پنجره ها را بستم.اما پرده ها همچنان جمع شده باقی مانده بود.
نمیخواستم دخترم را از همین باریکه ی نوری که به خانه می تابید محروم کنم.
سرم گرم کارهایم بود.
دخترکم با برقی در نگاهش به سمت من آمد.
هیجان زده بود.دستانم را گرفت و
گفت:
(یه خبر شگفت انگیز.
یه صدایی از تو حیاط میومد.منم درو وا کردم و دیدم این صدای آب دادن به گلها و باغچه نیست.
مامان این صدای بارونه.
فکر نمیکنی باید بریم توحیاط،زیر بارون گشت بزنیم؟)
یک آن خواستم بگویم نه،من کلی کار دارم اما..
اما نگاهش مرا تسخیر کرده بود.
بارانی ام را تنم کردم.
با او هم قدم شدم.
پایمان که به حیاط رسید دستانم را رها کرد.
چون پروانه ی کوچک صورتی رنگی شده بود که از دستان دخترک بازیگوشی رها شده است.
دوید و وسط حیاط ایستاد.سرش را رو به آسمان کرد و دستانش را بالا برد.
با هر قطره ی بارانی که به صورتش میخورد شادمانه تر میخندیدوبسی پرنشاط تر میپرید و میچرخید.
خنده های مستانه اش ،کودکیهایم را زنده کرده بود.روزهایی را که زیر باران به دنبال مرغابی ها دویده بودم.
روزهایی که در چاله های آب کوچه میپریدم و تمام وجودم خیس وگلی میشد.
روزهایی که به زیباترین شکل ممکن زندگی اش کرده بودم.
پروانه ی کوچک صورتی رنگی که در حیاط خانه شادمانه و سرخوشانه میخندید و میپرید و میچرخید، همان دخترک بازیگوشی بود که سالها پیش از درخت بالا رفته بود،در میان گندمزار دویده بود،پاهایش را در شالیزار فرو برده بود،همان کودکی که زیر باران ترانه خوانده بود.
او خود من بود که اینک در ردای دخترک موفرفری شیرین سخنی دوباره متولد شده است.
دختری که دستهای باران را میگیرد اورا در آغوش میکشد و گونه اش را میبوسد.
دختری که با گرمای لبخندش سرمای پاییز را دل انگیز میکند.
هاجر تقی پور.
تسهیلگر مدرسه طبیعت درنا،بهشهر.
@Dornanatureschool
پاییز چهره اش را نمایان کرده بود.
هوا سرد شده بودو باد سردی هم می وزید.
پنجره ها را بستم.اما پرده ها همچنان جمع شده باقی مانده بود.
نمیخواستم دخترم را از همین باریکه ی نوری که به خانه می تابید محروم کنم.
سرم گرم کارهایم بود.
دخترکم با برقی در نگاهش به سمت من آمد.
هیجان زده بود.دستانم را گرفت و
گفت:
(یه خبر شگفت انگیز.
یه صدایی از تو حیاط میومد.منم درو وا کردم و دیدم این صدای آب دادن به گلها و باغچه نیست.
مامان این صدای بارونه.
فکر نمیکنی باید بریم توحیاط،زیر بارون گشت بزنیم؟)
یک آن خواستم بگویم نه،من کلی کار دارم اما..
اما نگاهش مرا تسخیر کرده بود.
بارانی ام را تنم کردم.
با او هم قدم شدم.
پایمان که به حیاط رسید دستانم را رها کرد.
چون پروانه ی کوچک صورتی رنگی شده بود که از دستان دخترک بازیگوشی رها شده است.
دوید و وسط حیاط ایستاد.سرش را رو به آسمان کرد و دستانش را بالا برد.
با هر قطره ی بارانی که به صورتش میخورد شادمانه تر میخندیدوبسی پرنشاط تر میپرید و میچرخید.
خنده های مستانه اش ،کودکیهایم را زنده کرده بود.روزهایی را که زیر باران به دنبال مرغابی ها دویده بودم.
روزهایی که در چاله های آب کوچه میپریدم و تمام وجودم خیس وگلی میشد.
روزهایی که به زیباترین شکل ممکن زندگی اش کرده بودم.
پروانه ی کوچک صورتی رنگی که در حیاط خانه شادمانه و سرخوشانه میخندید و میپرید و میچرخید، همان دخترک بازیگوشی بود که سالها پیش از درخت بالا رفته بود،در میان گندمزار دویده بود،پاهایش را در شالیزار فرو برده بود،همان کودکی که زیر باران ترانه خوانده بود.
او خود من بود که اینک در ردای دخترک موفرفری شیرین سخنی دوباره متولد شده است.
دختری که دستهای باران را میگیرد اورا در آغوش میکشد و گونه اش را میبوسد.
دختری که با گرمای لبخندش سرمای پاییز را دل انگیز میکند.
هاجر تقی پور.
تسهیلگر مدرسه طبیعت درنا،بهشهر.
@Dornanatureschool
Forwarded from Esmail.
💕خیلی وقتها به امتحان دیکته فکر می کنم، اولین امتحانی که در کودکی با آن روبرو شدم.
چه امتحان سخت و بی انصافانه ای بود.
امتحانی که در آن، نادانسته های یک کودک بی دفاع، مورد قضاوت دانسته های معلم قرار می گرفت.
امتحانی که در آن با غلط هایم قضاوت می شدم نه با درست هایم.
اگر دهها صفحه هم درست می نوشتم، معلم به سادگی از کنار آنها می گذشت اما به محض دیدن اولین غلط دور آن را با خودکار قرمز جوری خط می کشید که درست هایم رنگ می باخت. جوری که در برگه امتحانم آنچه خود نمایی می کرد غلط هایم بود.
دیگر برای خودم هم عادی شده بود که آنچه مهم است داشته ها و توانایی هایم نیست بلکه نداشته ها و ضعف هایم است.
آن روزها نمی دانستم که گرچه نوشتن را می آموزم اما ...
بعدها وقتی به برادر کوچکترم دیکته می گفتم همان گونه قضاوت کردم که با من شد وحتی بدتر.
آنقدر سخت دیکته می گفتم و آنقدر ادامه می دادم تا دور غلط های برادرم خط بکشم.
نمی دانم قضاوتهای غلط با ما چه کرد که امروز از کنار صفحه صفحه مهربانی و معرفت و محبت دیگران می گذریم اما با دیدن کوچکترین خطا چنان دورش خط می کشیم که ثابت کنیم تو همانی که نمی دانی، که نمی توانی.
کاش آن روزها معلمم، چیز مهمتری از نوشتن به من می آموخت.
این روز ها خیلی سعی می کنم دور غلط های دیگران خط نکشم.
بله، این روز ها خیلی سعی می کنم که وقتی به دیگران می اندیشم خوبیهاشان را ورق ورق
چه امتحان سخت و بی انصافانه ای بود.
امتحانی که در آن، نادانسته های یک کودک بی دفاع، مورد قضاوت دانسته های معلم قرار می گرفت.
امتحانی که در آن با غلط هایم قضاوت می شدم نه با درست هایم.
اگر دهها صفحه هم درست می نوشتم، معلم به سادگی از کنار آنها می گذشت اما به محض دیدن اولین غلط دور آن را با خودکار قرمز جوری خط می کشید که درست هایم رنگ می باخت. جوری که در برگه امتحانم آنچه خود نمایی می کرد غلط هایم بود.
دیگر برای خودم هم عادی شده بود که آنچه مهم است داشته ها و توانایی هایم نیست بلکه نداشته ها و ضعف هایم است.
آن روزها نمی دانستم که گرچه نوشتن را می آموزم اما ...
بعدها وقتی به برادر کوچکترم دیکته می گفتم همان گونه قضاوت کردم که با من شد وحتی بدتر.
آنقدر سخت دیکته می گفتم و آنقدر ادامه می دادم تا دور غلط های برادرم خط بکشم.
نمی دانم قضاوتهای غلط با ما چه کرد که امروز از کنار صفحه صفحه مهربانی و معرفت و محبت دیگران می گذریم اما با دیدن کوچکترین خطا چنان دورش خط می کشیم که ثابت کنیم تو همانی که نمی دانی، که نمی توانی.
کاش آن روزها معلمم، چیز مهمتری از نوشتن به من می آموخت.
این روز ها خیلی سعی می کنم دور غلط های دیگران خط نکشم.
بله، این روز ها خیلی سعی می کنم که وقتی به دیگران می اندیشم خوبیهاشان را ورق ورق
Forwarded from دهکده کودکی وی ول(سنندج)
بچه ها به دنیا نیامده اند که در آموزشگاهها، پاساژها، شهر بازیهای لوکس، مقابل تلویزیون و در مطب روانپزشکان کودکی شان را تلف کنند.
کمی به تخیلاتشان و به خوابهایی که می بینند توجه کنیم.
کی دیده اید که کودکی با هیجان از لباسهای شیک و مارک داری که تخیل کرده است برایتان بگوید؟
کجا دیده اید کودکی وقتی صبح بیدار شد بگوید من دیشب خواب ریاضی دیده ام؟
خط تخیلات و خوابها و رویاهاشان را بگیریم و برویم تا ببینیم به کجا می رسیم: «دشت هایی چه فراخ، کوههایی چه بلند...». به پروانه می رسیم، به زنبورهایی که از ترس نیش زدنشان در خواب فریاد می زنند. به بچه گربه هایی می رسیم که هرگز در پارکینگ خانه وجود خارجی نداشته اند اما آنها رنگ خال پشتشان را هم با جزییات برایمان شرح می دهند.
کی دیده اید کودکی از مبل و میز ناهارخوری و تابلوهای دیوار با خودش و دوستش حرف بزند؟
کجا دیده اید کودکی از اینکه می تواند شبیه آمریکایی ها و با لهجه آنها درختی که هنوز تنه اش را لمس نکرده tree بخواند، احساس شادمانی کند؟
عاقلانه رفتار کنیم...
کودکان باید کودکی کنند....
@vivelnatureschool
@kudakk
کمی به تخیلاتشان و به خوابهایی که می بینند توجه کنیم.
کی دیده اید که کودکی با هیجان از لباسهای شیک و مارک داری که تخیل کرده است برایتان بگوید؟
کجا دیده اید کودکی وقتی صبح بیدار شد بگوید من دیشب خواب ریاضی دیده ام؟
خط تخیلات و خوابها و رویاهاشان را بگیریم و برویم تا ببینیم به کجا می رسیم: «دشت هایی چه فراخ، کوههایی چه بلند...». به پروانه می رسیم، به زنبورهایی که از ترس نیش زدنشان در خواب فریاد می زنند. به بچه گربه هایی می رسیم که هرگز در پارکینگ خانه وجود خارجی نداشته اند اما آنها رنگ خال پشتشان را هم با جزییات برایمان شرح می دهند.
کی دیده اید کودکی از مبل و میز ناهارخوری و تابلوهای دیوار با خودش و دوستش حرف بزند؟
کجا دیده اید کودکی از اینکه می تواند شبیه آمریکایی ها و با لهجه آنها درختی که هنوز تنه اش را لمس نکرده tree بخواند، احساس شادمانی کند؟
عاقلانه رفتار کنیم...
کودکان باید کودکی کنند....
@vivelnatureschool
@kudakk
قزوين صاحب دومين مدرسه طبيعت خود شد.مدرسه طبيعت پرسه مباركباد. 09195439171
@madresehtabiat
@natureschool
@madresehtabiat
@natureschool
Forwarded from باغ آرتانیک (Shiva Ahyaee)
🍁شروع کار آزمایشی مدرسه طبیعت آرتانیک 🍂
رودهن نیز دارای مدرسه طبیعت شد.
☎️ 09123447248
@Artaniknatureschool
رودهن نیز دارای مدرسه طبیعت شد.
☎️ 09123447248
@Artaniknatureschool
شروع كار آزمايشي مدرسه طبيعت بابا مسعود در كرمان مباركباد.براي جناب حامد مهدوي عزيز و همكارانش آرزوي توفيق دارم. +989151178527
@madresehtabiat
@natureschool
@madresehtabiat
@natureschool
Forwarded from مدرسه طبیعت وارش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Micro🅱iologyNews میکروبیولوژی بیوتکنولوژی
🔮تاثیر میکروب های خاک بر سلامتی انسان/کودکان را از خاک بازی منع نکنید
میکروب های خاک علاوه بر اینکه در تولید آنتی بیوتیک، تثبیت نیتروژن و دی اکسید کربن، قوام و غنی سازی خاک نقش دارند، می توانند بر سلامتی انسان تاثیر شگرفی داشته باشند.
باکتری Mycobacterium vaccae
میکروبی است که اخیرا دانشمندان متوجه شباهت آن با داروی ضد افسردگی پروزاک شده اند. همچنین پژوهش ها نشان داده اند تماس با این میکروب نتایج بسیار خوبی بر روی سلامتی و کاهش استرس بیماران سرطانی داشته است.
سروتونین ارتباط مستقیمی با افسردگی، استرس و بیماری های وسواسی و دوقطبی دارد و این میکروب که در خاک زندگی می کند دارای توانایی تحریک کننده سروتونین است بدون اینکه هیچ عوارضی برای بدن داشته باشد.
غالب باغبان ها می گویند که مزرعه و باغ آنها جای بسیار آرامبخشی است و کار باغبانی باعث کاهش استرس و احساس شادمانی آنها می شود. در حقیقت یکی از دلایل کاهش استرس به واسطه حضور این میکروب هاست.
میکروب های ضد افسردگی در خاک، با افزایش سطح سایتوکاین ها سبب افزایش سروتونین در خون می شوند. کمبود این ماده در بدن است که سبب افسردگی و بیماری های روحی و ذهنی می شود. این باکتری بر روی موش آزمایشگاهی به صورت تزریقی و خوراکی تست شده است و مشخص شده است که سبب کاهش استرس و افزایش تمرکز در آنها شده است.
باغبان ها و کشاورزان از طریق تنفس، این باکتری را وارد جریان خون خود می کنند. مشخص شده است که اثرات مثبت آن تا سه هفته در بدن می ماند.
💥پس اگر می خواهید حال خوبی داشته باشید و از استرس و فشارهای زندگی نجات پیدا کنید خاکبازی فراموش نشود.
💠پ.ن: مطالعات دانشمندان در سالهای اخیر بیش از پیش این نکته را آشکار ساخته است که وسواس و اصرار افراد بر عاری نگه داشتن محیط زیست شان از هر نوع باکتری و میکروب، نتیجه ای معکوس به بار می آورد و منجر به تضعیف سیستم ایمنی بدن شده و بر میزان آسیب پذیری آنان در قبال انواع بیماریها می افزاید.
🔴لینک خبر:
https://www.newsday.com/lifestyle/columnists/jessica-damiano/bacteria-in-soil-has-antidepressant-effects-1.12833160
💥نشر دهید💥
✅🔬به ما بپیوندید👇
💟Microbiology💎News💟
🔻✨🔻✨🔻✨🔻✨🔻✨
https://t.me/joinchat/AAAAADuxVULOQVCjsGMvWA
میکروب های خاک علاوه بر اینکه در تولید آنتی بیوتیک، تثبیت نیتروژن و دی اکسید کربن، قوام و غنی سازی خاک نقش دارند، می توانند بر سلامتی انسان تاثیر شگرفی داشته باشند.
باکتری Mycobacterium vaccae
میکروبی است که اخیرا دانشمندان متوجه شباهت آن با داروی ضد افسردگی پروزاک شده اند. همچنین پژوهش ها نشان داده اند تماس با این میکروب نتایج بسیار خوبی بر روی سلامتی و کاهش استرس بیماران سرطانی داشته است.
سروتونین ارتباط مستقیمی با افسردگی، استرس و بیماری های وسواسی و دوقطبی دارد و این میکروب که در خاک زندگی می کند دارای توانایی تحریک کننده سروتونین است بدون اینکه هیچ عوارضی برای بدن داشته باشد.
غالب باغبان ها می گویند که مزرعه و باغ آنها جای بسیار آرامبخشی است و کار باغبانی باعث کاهش استرس و احساس شادمانی آنها می شود. در حقیقت یکی از دلایل کاهش استرس به واسطه حضور این میکروب هاست.
میکروب های ضد افسردگی در خاک، با افزایش سطح سایتوکاین ها سبب افزایش سروتونین در خون می شوند. کمبود این ماده در بدن است که سبب افسردگی و بیماری های روحی و ذهنی می شود. این باکتری بر روی موش آزمایشگاهی به صورت تزریقی و خوراکی تست شده است و مشخص شده است که سبب کاهش استرس و افزایش تمرکز در آنها شده است.
باغبان ها و کشاورزان از طریق تنفس، این باکتری را وارد جریان خون خود می کنند. مشخص شده است که اثرات مثبت آن تا سه هفته در بدن می ماند.
💥پس اگر می خواهید حال خوبی داشته باشید و از استرس و فشارهای زندگی نجات پیدا کنید خاکبازی فراموش نشود.
💠پ.ن: مطالعات دانشمندان در سالهای اخیر بیش از پیش این نکته را آشکار ساخته است که وسواس و اصرار افراد بر عاری نگه داشتن محیط زیست شان از هر نوع باکتری و میکروب، نتیجه ای معکوس به بار می آورد و منجر به تضعیف سیستم ایمنی بدن شده و بر میزان آسیب پذیری آنان در قبال انواع بیماریها می افزاید.
🔴لینک خبر:
https://www.newsday.com/lifestyle/columnists/jessica-damiano/bacteria-in-soil-has-antidepressant-effects-1.12833160
💥نشر دهید💥
✅🔬به ما بپیوندید👇
💟Microbiology💎News💟
🔻✨🔻✨🔻✨🔻✨🔻✨
https://t.me/joinchat/AAAAADuxVULOQVCjsGMvWA
Forwarded from محمد درویش
🇮🇷: @darvishnameh
🔴متهم شماره یک در ایست قلبی دانش آموز کلاس هشتم کیست؟!🔴
1⃣ با کمال تاسف، نظامِ بیمار آموزش و پرورش کشور، یک نوجوان معصوم دیگر را قربانی #ماشین_تست_زنی و ترس از #غول_کنکور کرد و با خود برد! چرا؟
👇
https://t.me/hevallaeen/16598
2⃣ ظاهراً این حادثه تلخ در سه شنبه گذشته، پیش از برگزاری امتحان سمپاد کلاسهای هشتم دبیرستان تیزهوشان علامه طباطبایی #تبریز رخداده و ضربان قلب علی علوی نژاد به خاطر استرس، چنان بالا رفت که دچار ایست قلبی شد. 😭 آیا عبرت می گیریم؟ آیا دوباره به میثاق نامه هفتاد سال پیشِ #دارالفنون - که در یادداشت پیشین به آن اشاره کردم - باز می گردیم؟
👇
https://t.me/darvishnameh/6490
3⃣ در تایید این مدعا، یکی از معلمان مدارس استعدادهای درخشان به خبرگزاری تسنیم گفته: «در #مدارس_سمپاد فشار روانی به دانش آموزان برای کسب نمرات و معدل تعیین شده بالاست و گاه برای کسب رتبه در #جشنواره_خوارزمی برای ارایه طرحهای پژوهشی و قبولی در المپیادها دچار استرس بسیار میشوند. از سوی دیگر برای قبولی در کنکور تاکید بسیاری به رشتههای پزشکی میشود. همچنین به دلیل غربالگری نادرست برای جذب دانشآموزان در مدارس تیزهوشان گاه شاهد هستیم که دانش آموزان سختکوش گزینش میشوند و برای کسب نمرات تعیین شده، باید تلاش بسیاری کنند و همین مساله استرس بسیاری را به دانش آموزان وارد میکند.
👇
http://l1l.ir/38ba
4⃣ آیا اینک اجازه می دهیم تا مکتب تربیتی شادروان #توران_میرهادی و استاد #عبدالحسین_وهابزاده - #مدارس_طبیعت - آرام آرام پوست انداخته و کودکان و نوجوانان با عشق و انگیزه در پی کسب معرفت و دانش باشند؟ آن هم بدون ترس از عقب افتادن در مسابقه ای که برنده ای ندارد! دارد؟ نگاه کنید به آمارِ روبه افزایش اختلالات روانی و افسردگی در بین دانشجویان ۲۰ دانشگاه برتر کشور تا دریابید که به دست خود چه گورِ تلخی برای جوانانی که باید با زندگی عشق کنند، آفریدیم.
5⃣ یادمان باشد: ما اگر نتوانیم شادی، عشق، شور، مودت و همراهی را به کودکان مان بیاموزیم؛ و ما اگر عاجز از تربیت نسلی شویم که نداند "او هست، چون این سرزمین هست"؛ آنها هرگز انسانهایی توانمند، کارساز و موفق به حال خود و کشورشان نخواهند شد. پیشرفتهای جنون آمیز نسل امروز در حوزه ساخت جنگ افزارهایی مرگبارتر، تشدید شیوه های نوین بیوتروریسم و چشم پوشی آشکار و عریان از موازین اخلاقی - از تقلب در انتشار مقالات ISI گرفته تا دزدی پایان نامه و دستکاری در ماتریسهای ارزیابی و ... - همه و همه نشانه کارنامه ای مردود و شرم آور برای روشهای قدیمی و پوسیده نتیجه محور در اغلب نظامهای آموزش و پرورش جهان است. بیاییم نترسیم و دست به جراحی بزرگ در نظام آموزش و پرورش خود زده و بچه ها را دوباره با مدرسه آشتی دهیم تا مثل آن کودک زلزله زده کرمانشاهی در مصاحبه با واحد مرکزی خبر از با خاک یکسان شدن مدرسه اش آنگونه شادمانی نکند!
🔴متهم شماره یک در ایست قلبی دانش آموز کلاس هشتم کیست؟!🔴
1⃣ با کمال تاسف، نظامِ بیمار آموزش و پرورش کشور، یک نوجوان معصوم دیگر را قربانی #ماشین_تست_زنی و ترس از #غول_کنکور کرد و با خود برد! چرا؟
👇
https://t.me/hevallaeen/16598
2⃣ ظاهراً این حادثه تلخ در سه شنبه گذشته، پیش از برگزاری امتحان سمپاد کلاسهای هشتم دبیرستان تیزهوشان علامه طباطبایی #تبریز رخداده و ضربان قلب علی علوی نژاد به خاطر استرس، چنان بالا رفت که دچار ایست قلبی شد. 😭 آیا عبرت می گیریم؟ آیا دوباره به میثاق نامه هفتاد سال پیشِ #دارالفنون - که در یادداشت پیشین به آن اشاره کردم - باز می گردیم؟
👇
https://t.me/darvishnameh/6490
3⃣ در تایید این مدعا، یکی از معلمان مدارس استعدادهای درخشان به خبرگزاری تسنیم گفته: «در #مدارس_سمپاد فشار روانی به دانش آموزان برای کسب نمرات و معدل تعیین شده بالاست و گاه برای کسب رتبه در #جشنواره_خوارزمی برای ارایه طرحهای پژوهشی و قبولی در المپیادها دچار استرس بسیار میشوند. از سوی دیگر برای قبولی در کنکور تاکید بسیاری به رشتههای پزشکی میشود. همچنین به دلیل غربالگری نادرست برای جذب دانشآموزان در مدارس تیزهوشان گاه شاهد هستیم که دانش آموزان سختکوش گزینش میشوند و برای کسب نمرات تعیین شده، باید تلاش بسیاری کنند و همین مساله استرس بسیاری را به دانش آموزان وارد میکند.
👇
http://l1l.ir/38ba
4⃣ آیا اینک اجازه می دهیم تا مکتب تربیتی شادروان #توران_میرهادی و استاد #عبدالحسین_وهابزاده - #مدارس_طبیعت - آرام آرام پوست انداخته و کودکان و نوجوانان با عشق و انگیزه در پی کسب معرفت و دانش باشند؟ آن هم بدون ترس از عقب افتادن در مسابقه ای که برنده ای ندارد! دارد؟ نگاه کنید به آمارِ روبه افزایش اختلالات روانی و افسردگی در بین دانشجویان ۲۰ دانشگاه برتر کشور تا دریابید که به دست خود چه گورِ تلخی برای جوانانی که باید با زندگی عشق کنند، آفریدیم.
5⃣ یادمان باشد: ما اگر نتوانیم شادی، عشق، شور، مودت و همراهی را به کودکان مان بیاموزیم؛ و ما اگر عاجز از تربیت نسلی شویم که نداند "او هست، چون این سرزمین هست"؛ آنها هرگز انسانهایی توانمند، کارساز و موفق به حال خود و کشورشان نخواهند شد. پیشرفتهای جنون آمیز نسل امروز در حوزه ساخت جنگ افزارهایی مرگبارتر، تشدید شیوه های نوین بیوتروریسم و چشم پوشی آشکار و عریان از موازین اخلاقی - از تقلب در انتشار مقالات ISI گرفته تا دزدی پایان نامه و دستکاری در ماتریسهای ارزیابی و ... - همه و همه نشانه کارنامه ای مردود و شرم آور برای روشهای قدیمی و پوسیده نتیجه محور در اغلب نظامهای آموزش و پرورش جهان است. بیاییم نترسیم و دست به جراحی بزرگ در نظام آموزش و پرورش خود زده و بچه ها را دوباره با مدرسه آشتی دهیم تا مثل آن کودک زلزله زده کرمانشاهی در مصاحبه با واحد مرکزی خبر از با خاک یکسان شدن مدرسه اش آنگونه شادمانی نکند!
Telegram
کانال خبری "هوال" لایین
سه شنبه امتحان سمپاد کلاسهای هشتم دبیرستان تیزهوشان علامه طباطبایی
دانش اموزی بنام علوی نژاد به خاطر استرس ایست قلبی کرد
سر امتحان ضربان قلبش رفت بالا دیگه نتونستن احیاش کنن😔
قابل توجه والدین نتیجه گرا
که فراتر از توانای بچه انتظار دارن
#هوال_لاین …
دانش اموزی بنام علوی نژاد به خاطر استرس ایست قلبی کرد
سر امتحان ضربان قلبش رفت بالا دیگه نتونستن احیاش کنن😔
قابل توجه والدین نتیجه گرا
که فراتر از توانای بچه انتظار دارن
#هوال_لاین …
درسهايي از مدرسه طبيعت
— — — — — — — — —
نيما در نامه يي به خواهرش ، ناكتا ، در وصف جايگاه مناسب پرورش كودك مي گويد
"من معتقدم ، كاملا اعتقاد دارم ،كه اطفال را دور از شهرها تربيت كنيم ولي طبيعت نيز ، ناكتا ، محتاج به مدد است و اين مدد مدرسه اسم دارد و پيش من هرجا كه بخوانند و فكر و روح انساني را اعتلا بدهند".
#درسهايي_از_مدرسه_طبيعت
@madresehtabiat
@natureschool
— — — — — — — — —
نيما در نامه يي به خواهرش ، ناكتا ، در وصف جايگاه مناسب پرورش كودك مي گويد
"من معتقدم ، كاملا اعتقاد دارم ،كه اطفال را دور از شهرها تربيت كنيم ولي طبيعت نيز ، ناكتا ، محتاج به مدد است و اين مدد مدرسه اسم دارد و پيش من هرجا كه بخوانند و فكر و روح انساني را اعتلا بدهند".
#درسهايي_از_مدرسه_طبيعت
@madresehtabiat
@natureschool
براي ايجاد نسلي حساس نسبت به سرزمين و محيط پيرامون نيازي به موعظه ي محيط زيستي براي كودكان نيست.بگذاريم آنها از كودكي و سرزمين خويش لذت ببرندحتما دغدغه ي حفظ آن خواهند داشت.از متن زير، متعلق به يكي از بچه هاي مدارس طبيعت و مادرش ،فقط نامها حذف شده و باقي همه واقعي است.
"مامان من یک چیزی نوشتم ولی دوست ندارم به کسی نشون بدم ...آخه به دوستام گفتم من رو مسخره کردن"
به کودکم می گویم که اگر دوست دارد میتواند آنرا به من نشان دهد و درباره اش صحبت کنیم .من بسیار مشتاقم که نوشته اش را بخوانم.
کاغذ را به دستم میدهد. میخوانمش. خودم را کنترل میکنم که اشکهایم فرو نریزند. با خط درشت و با املای درست و غلط پیامی نوشته است.مفهومش این است که آدم بزرگها اگر به فکر نباشید بچه هایتان از کم آبی و بی آبی می میرند.
خودم را مرور می کنم ...من کی به او چنین پیامی داده ام؟؟ حتما زیاد...مستقیم به او نگفته ام که اب دارد تمام میشود اما دغدغه اش را دارم...با دیگران به صحبت نشسته ام بدون اینکه گوشه ی چشمی هم به دو چشم کنجکاو و نگران او داشته باشم....
"مامان میدونی من دو تا دوست خیالی دارم...اسم یکی اب و اسم یکی دیگه ش هم هواست با هم میشن اب و هوا...اصلا هم دیده نمیشن! !"
بغلش می کنم میگویم عزيزم نگرانی؟" چشمانش پر از اشک میشود. می بوسمش "عزیزم اینها همه اش پیش بینی آدم هاست. ممکن اصلا درست در نیاد و اتفاق نیافته. ممکن از امسال یا سال دیگه کلی بارندگی داشته باشیم و یا کلی آبهای زیر زمینی پیدا کنیم که تا حالا نمی دونستیم. اصلا قنات قصبه که چند وقت پیش دیدیم ،میدونی چقدر عمر داره؟بیشتر از هزار سال که داره اب ازش میاد بیرون....تازه زمین خودش میدونه چطور از خودش مراقبت کنه ..."
نمیدانم توانستم آرامش کنم یا نه اما در ذهنم دنبال راه حل های دیگر می گردم. ..اینکه به او بگویم نگران نباش و بعد خودم دغدغه ی لحظه به لحظه ام باشد،مسخره است. دروغ بزرگی است که دیگر برای او جواب نمیدهد.
بهتر است از زمین لذت ببرم، با او از درآمدن برگی جدید در گلدان مان به وجد بیایم، سنگ های جمع کرده اش را لمس کنم و "ناز"بودنشان را با تمام وجود حس کنم...بهتر است....با او در آسمان دنبال ستاره ها و در زمین به دنبال یک نفس سبز بگردم....
او که دلش میخواهد جوجه تیغی و وزغ حیوان خانگی اش باشد ، با زمین مهربان تر از من خواهد بود.
@madresehtabiat
@natureschool
"مامان من یک چیزی نوشتم ولی دوست ندارم به کسی نشون بدم ...آخه به دوستام گفتم من رو مسخره کردن"
به کودکم می گویم که اگر دوست دارد میتواند آنرا به من نشان دهد و درباره اش صحبت کنیم .من بسیار مشتاقم که نوشته اش را بخوانم.
کاغذ را به دستم میدهد. میخوانمش. خودم را کنترل میکنم که اشکهایم فرو نریزند. با خط درشت و با املای درست و غلط پیامی نوشته است.مفهومش این است که آدم بزرگها اگر به فکر نباشید بچه هایتان از کم آبی و بی آبی می میرند.
خودم را مرور می کنم ...من کی به او چنین پیامی داده ام؟؟ حتما زیاد...مستقیم به او نگفته ام که اب دارد تمام میشود اما دغدغه اش را دارم...با دیگران به صحبت نشسته ام بدون اینکه گوشه ی چشمی هم به دو چشم کنجکاو و نگران او داشته باشم....
"مامان میدونی من دو تا دوست خیالی دارم...اسم یکی اب و اسم یکی دیگه ش هم هواست با هم میشن اب و هوا...اصلا هم دیده نمیشن! !"
بغلش می کنم میگویم عزيزم نگرانی؟" چشمانش پر از اشک میشود. می بوسمش "عزیزم اینها همه اش پیش بینی آدم هاست. ممکن اصلا درست در نیاد و اتفاق نیافته. ممکن از امسال یا سال دیگه کلی بارندگی داشته باشیم و یا کلی آبهای زیر زمینی پیدا کنیم که تا حالا نمی دونستیم. اصلا قنات قصبه که چند وقت پیش دیدیم ،میدونی چقدر عمر داره؟بیشتر از هزار سال که داره اب ازش میاد بیرون....تازه زمین خودش میدونه چطور از خودش مراقبت کنه ..."
نمیدانم توانستم آرامش کنم یا نه اما در ذهنم دنبال راه حل های دیگر می گردم. ..اینکه به او بگویم نگران نباش و بعد خودم دغدغه ی لحظه به لحظه ام باشد،مسخره است. دروغ بزرگی است که دیگر برای او جواب نمیدهد.
بهتر است از زمین لذت ببرم، با او از درآمدن برگی جدید در گلدان مان به وجد بیایم، سنگ های جمع کرده اش را لمس کنم و "ناز"بودنشان را با تمام وجود حس کنم...بهتر است....با او در آسمان دنبال ستاره ها و در زمین به دنبال یک نفس سبز بگردم....
او که دلش میخواهد جوجه تیغی و وزغ حیوان خانگی اش باشد ، با زمین مهربان تر از من خواهد بود.
@madresehtabiat
@natureschool
Forwarded from Maryam Taghidust
هزینه_فایده مدرسه طبیعت
انتخاب مدرسه طبیعت برای بسیاری از والدین با چالشها، پرسشها و تردیدهای جدی روبه روست.لذا بر آنم در این یادداشت کوتاه آنچه را در این مسیر آموختم با سایرین به اشتراک گذارم:
مدرسه طبیعت به قول ایده پرداز آن _دکتر وهاب زاده_ امپراتوری کودکان است.فضایی سرشار از آزادی و رهایی چه از باب ایده پردازی و تفکر خلاق و چه از منظر پیگیری و اجرای نقشه ها و بازی های کودکانه.به گواهی اکثریت قریب به اتفاق مکاتب فلسفی، روانشناسی و صد البته مذهبی و معنوی "آزادی" نیاز ذاتی انسان و شرط رشد و بالندگی اوست و ناگفته روشن است که امروز کودکان ما علی الخصوص در جوامع شهری تا چه اندازه از فقر این موهبت انسانی در رنج اند. محدودیت های مکانی از یکسو و تنگناهای نظری از سوی دیگر، آزادی کودک را مورد هجوم قرار داده و نظام رسمی آموزش و پرورش نیز نهایتا تیر خلاصی بر پیکر این موجود انسانی وارد میکند. لذا آنچه پیشاپیش سایر عوامل، سودمندی مدرسه طبیعت را بر من آشکار ساخت؛ تجربه ای ناب از آزادی و رهایی کم نظیری بود که هر روز کمتر از گذشته برای کودکان دست یافتنی می شود. به شخصه معتقدم تجربه "آزادی" کودک را به درکی صحیح از مفهوم و مرزهای "آزادی" میرساند. شناختی که هرگز از دل آموزش های معمول بر نمی آید و تنها محصول یک فرایند ذهنی ناخودآگاه در کودکی است. فرایندی که معتقدم تاثیری انکارناپذیر براستقلال شخصیت و ثبات فکری و نظری کودکان در آینده خواهد داشت.نگاهی اجمالی به وضعیت اسفبار تعداد قابل توجهی از نوجوانان، اهمیت این تجربه در کودکی را روشن تر می سازد. کودکانی که کمتر فرصت تمرین و تجربه ازادی را داشته اند با رسیدن به سنین نوجوانی با کمترین درکی از آزادی و حدود و ثغور مرزهای آن، سر به عصیان برداشته و سعی در تجربه ای هنجارشکنانه از آن دارند. از سوی دیگر کودکی که در مهد همواره با برنامه ای از پیش تعیین شده رو به روست؛ با چالشی برای طراحی بازی، انتخاب هم بازی و پیشبرد نقشه های ذهنی خود مواجه نمی شود.همه چیز از قبل معلوم است.همه بچه ها ملزم اند در ساعت نقاشی، نقاشی بکشند؛در ساعت خمیر بازی، خمیر بازی کنند و به همین ترتیب برنامه از پیش تعیین شده هر روز را اجرا نمایند و آنچه در این میان اساسا اهنیتی ندارد میل و علاقه کودک به پیگیری این برنامه هاست. اما فراتر از ماجرای علاقه کودک، آنچه به زعم من مهمتر است توانایی کودک برای یک برنامه ریزی شخصی و پیشبرد آن است که اساسا در چنین فضاهایی امکان طرح و رشد نخواهد یافت.
_ دومین عاملی که مرا در انتخاب مدرسه طبیعت به یقین رساند تاکید آن بر نقاط قوت و توانایی های منحصر به فرد هریک از کودکان است. مدرسه طبیعت تحت تاثیر رویکرد انسانگرا در روانشناسی پست مدرن، نگاه خود را بیش از هرچیز بر تواناییها و نقاط قوت کودک متمرکز ساخته و از اینرو در سطح بالایی از اعتماد با کودکان برخورد میکند.درست بر خلاف نظام آموزشی رفتارگرا در روانشناسی مدرن که نقاط ضعف و کمبودهای انسان را در راس توجهات خود قرار می دهد و نتیجتا انسان و به ویژه کودک انسان را مستحق شدیدترین و دقیق ترین نظارتها می داند. از همین روست که کودک سه ساله در مدرسه طبیعت اره ای واقعی به دست گرفته و چوب میبرد یا از طنابی آویزان شده و تاب می خورد؛ بی آنکه صدمه ای جدی به خود وارد کند. تجربه من از حضور پسرم در مدرسه طبیعت به من آموخت که کودک انسان به خلاف نگرانی های مادرانه من بسیار تواناست و به مراتب بیش از آنچه ما به عنوان والدین انتظار داریم؛ قادر به حفظ بقا و سلامت خویش است. کمااینکه در گذشته ای نه چندان دور والدین ما در سنین کودکی، مسءولیت هایی جدی بر دوش گرفته و اساسا از اینهمه نظارت و خدماتی که ما امروز به کودکان اراءه می دهیم برخوردار نبودند. بدیهی است محصول این نگاه به کودک که "تو می توانی" پرورش نسلی توانمند، مستقل و با اعتماد به نفس است که از پس خود و زندگی اش برآمده و چون بسیاری از جوانان امروز در مواجهه با اولین دشواری های زندگی مستاصل نمی شود!
_ سومین عاملی که مدرسه طبیعت را به نحو بارزی از نظام رسمی آموزش و پرورش متمایز می سازد؛ به رسمیت شناختن تفاوت های فردی کودکان است. درست به خلاف نظام آموزشی رفتار گرا که با انداختن کودکان در دام رقابتی _به زعم خود سازنده_ سعی در یکسان سازی آنها نموده و تلاش میکند با نادیده گرفتن تفاوت های جسمی و روحی از یکسو و اختلافات نژادی، قومی، زبانی، فرهنگی، مذهبی و عقیدتی از سوی دیگر ایشان را به سمت الگویی واحد و از پیش تعیین شده هدایت نماید. در رویکرد مدرسه طبیعت کودکان به سادگی قضاوت نمی شوند و هرگز برمبنای رفتارهای کوتاه مدت و موقتی، برچسب آرام یا بیش فعال، ترسو یا شجاع، باهوش یا کندذهن نمی گیرند. لطمه ای که این قبیل قضاوتها به روح و شخصیت کودکان وارد می کند بر نسل ما که مکررا قربانی این نگاه به آموزش و تربیت انسان بوده ایم؛ به روش
انتخاب مدرسه طبیعت برای بسیاری از والدین با چالشها، پرسشها و تردیدهای جدی روبه روست.لذا بر آنم در این یادداشت کوتاه آنچه را در این مسیر آموختم با سایرین به اشتراک گذارم:
مدرسه طبیعت به قول ایده پرداز آن _دکتر وهاب زاده_ امپراتوری کودکان است.فضایی سرشار از آزادی و رهایی چه از باب ایده پردازی و تفکر خلاق و چه از منظر پیگیری و اجرای نقشه ها و بازی های کودکانه.به گواهی اکثریت قریب به اتفاق مکاتب فلسفی، روانشناسی و صد البته مذهبی و معنوی "آزادی" نیاز ذاتی انسان و شرط رشد و بالندگی اوست و ناگفته روشن است که امروز کودکان ما علی الخصوص در جوامع شهری تا چه اندازه از فقر این موهبت انسانی در رنج اند. محدودیت های مکانی از یکسو و تنگناهای نظری از سوی دیگر، آزادی کودک را مورد هجوم قرار داده و نظام رسمی آموزش و پرورش نیز نهایتا تیر خلاصی بر پیکر این موجود انسانی وارد میکند. لذا آنچه پیشاپیش سایر عوامل، سودمندی مدرسه طبیعت را بر من آشکار ساخت؛ تجربه ای ناب از آزادی و رهایی کم نظیری بود که هر روز کمتر از گذشته برای کودکان دست یافتنی می شود. به شخصه معتقدم تجربه "آزادی" کودک را به درکی صحیح از مفهوم و مرزهای "آزادی" میرساند. شناختی که هرگز از دل آموزش های معمول بر نمی آید و تنها محصول یک فرایند ذهنی ناخودآگاه در کودکی است. فرایندی که معتقدم تاثیری انکارناپذیر براستقلال شخصیت و ثبات فکری و نظری کودکان در آینده خواهد داشت.نگاهی اجمالی به وضعیت اسفبار تعداد قابل توجهی از نوجوانان، اهمیت این تجربه در کودکی را روشن تر می سازد. کودکانی که کمتر فرصت تمرین و تجربه ازادی را داشته اند با رسیدن به سنین نوجوانی با کمترین درکی از آزادی و حدود و ثغور مرزهای آن، سر به عصیان برداشته و سعی در تجربه ای هنجارشکنانه از آن دارند. از سوی دیگر کودکی که در مهد همواره با برنامه ای از پیش تعیین شده رو به روست؛ با چالشی برای طراحی بازی، انتخاب هم بازی و پیشبرد نقشه های ذهنی خود مواجه نمی شود.همه چیز از قبل معلوم است.همه بچه ها ملزم اند در ساعت نقاشی، نقاشی بکشند؛در ساعت خمیر بازی، خمیر بازی کنند و به همین ترتیب برنامه از پیش تعیین شده هر روز را اجرا نمایند و آنچه در این میان اساسا اهنیتی ندارد میل و علاقه کودک به پیگیری این برنامه هاست. اما فراتر از ماجرای علاقه کودک، آنچه به زعم من مهمتر است توانایی کودک برای یک برنامه ریزی شخصی و پیشبرد آن است که اساسا در چنین فضاهایی امکان طرح و رشد نخواهد یافت.
_ دومین عاملی که مرا در انتخاب مدرسه طبیعت به یقین رساند تاکید آن بر نقاط قوت و توانایی های منحصر به فرد هریک از کودکان است. مدرسه طبیعت تحت تاثیر رویکرد انسانگرا در روانشناسی پست مدرن، نگاه خود را بیش از هرچیز بر تواناییها و نقاط قوت کودک متمرکز ساخته و از اینرو در سطح بالایی از اعتماد با کودکان برخورد میکند.درست بر خلاف نظام آموزشی رفتارگرا در روانشناسی مدرن که نقاط ضعف و کمبودهای انسان را در راس توجهات خود قرار می دهد و نتیجتا انسان و به ویژه کودک انسان را مستحق شدیدترین و دقیق ترین نظارتها می داند. از همین روست که کودک سه ساله در مدرسه طبیعت اره ای واقعی به دست گرفته و چوب میبرد یا از طنابی آویزان شده و تاب می خورد؛ بی آنکه صدمه ای جدی به خود وارد کند. تجربه من از حضور پسرم در مدرسه طبیعت به من آموخت که کودک انسان به خلاف نگرانی های مادرانه من بسیار تواناست و به مراتب بیش از آنچه ما به عنوان والدین انتظار داریم؛ قادر به حفظ بقا و سلامت خویش است. کمااینکه در گذشته ای نه چندان دور والدین ما در سنین کودکی، مسءولیت هایی جدی بر دوش گرفته و اساسا از اینهمه نظارت و خدماتی که ما امروز به کودکان اراءه می دهیم برخوردار نبودند. بدیهی است محصول این نگاه به کودک که "تو می توانی" پرورش نسلی توانمند، مستقل و با اعتماد به نفس است که از پس خود و زندگی اش برآمده و چون بسیاری از جوانان امروز در مواجهه با اولین دشواری های زندگی مستاصل نمی شود!
_ سومین عاملی که مدرسه طبیعت را به نحو بارزی از نظام رسمی آموزش و پرورش متمایز می سازد؛ به رسمیت شناختن تفاوت های فردی کودکان است. درست به خلاف نظام آموزشی رفتار گرا که با انداختن کودکان در دام رقابتی _به زعم خود سازنده_ سعی در یکسان سازی آنها نموده و تلاش میکند با نادیده گرفتن تفاوت های جسمی و روحی از یکسو و اختلافات نژادی، قومی، زبانی، فرهنگی، مذهبی و عقیدتی از سوی دیگر ایشان را به سمت الگویی واحد و از پیش تعیین شده هدایت نماید. در رویکرد مدرسه طبیعت کودکان به سادگی قضاوت نمی شوند و هرگز برمبنای رفتارهای کوتاه مدت و موقتی، برچسب آرام یا بیش فعال، ترسو یا شجاع، باهوش یا کندذهن نمی گیرند. لطمه ای که این قبیل قضاوتها به روح و شخصیت کودکان وارد می کند بر نسل ما که مکررا قربانی این نگاه به آموزش و تربیت انسان بوده ایم؛ به روش
Forwarded from Maryam Taghidust
نی محسوس و مشهود است. لذا به رسمیت شناختن تفاوت های فردی کودکان و تاکید بر نقاط قوت و توانایی های ایشان از هر نوع که باشد؛ از مهمترین ویژگی های مدارس طبیعت و اساسا رویکرد انسانگرا به مقوله آموزش است.
در نهایت وقوع همه این مطلوب ها در بستری غنی و منحصر به فرد به نام "طبیعت" لطف این انتخاب را صد چندان می نماید. بستری سرشار از تنوع و تکثر که قوه خلاقه کودکان را بیش از هر ابزار آموزشی دیگری به فعالیت واداشته و امکان رشد و بالندگی آنرا فراهم می آورد.
برای من با همه نگرانی های مادرانه ام تحمل رنجها و زخم هایی که بعضا بر جسم نحیف کودکم وارد می شود به مراتب آسانتر از زخم ها و رنجهایی است که در یک نظام آموزشی و تربیتی رفتارگرا بر روح و جان و شخصیت او تحمیل می گردد. زخمی که بر دست و پای کودکان می نشیند؛ به زودی بهبود یافته و اثری بر جای نمی نهد؛ حال آنکه زخم قضاوتها و برچسب های مکرر شخصیتی تا همیشه با او همراه خواهد بود....
مریم تقی دوست
در نهایت وقوع همه این مطلوب ها در بستری غنی و منحصر به فرد به نام "طبیعت" لطف این انتخاب را صد چندان می نماید. بستری سرشار از تنوع و تکثر که قوه خلاقه کودکان را بیش از هر ابزار آموزشی دیگری به فعالیت واداشته و امکان رشد و بالندگی آنرا فراهم می آورد.
برای من با همه نگرانی های مادرانه ام تحمل رنجها و زخم هایی که بعضا بر جسم نحیف کودکم وارد می شود به مراتب آسانتر از زخم ها و رنجهایی است که در یک نظام آموزشی و تربیتی رفتارگرا بر روح و جان و شخصیت او تحمیل می گردد. زخمی که بر دست و پای کودکان می نشیند؛ به زودی بهبود یافته و اثری بر جای نمی نهد؛ حال آنکه زخم قضاوتها و برچسب های مکرر شخصیتی تا همیشه با او همراه خواهد بود....
مریم تقی دوست
Forwarded from نوج🌱
با احترام و ارادت، خطاب به شما که از رشته ی تحصیلی تان، از شغل تان و از مرگ تدریجی رؤیاهاتان در حسرتاید، شمایی که هر گاه از کودکیتان حرف میزنید، چشمهاتان برق زده و بیاختیار لبخند میزنید و پس از بازگشت از این سفر چشمان خیستان گواه فریاد اعتراض در گلو مانده و آه در سینه حبس شده است، و شمایی که گاه در خلوتتان بر جنازه رؤیاهاتان زار میزنید و بر هرچه اجبار و تحمیل، لعنت میفرستید؛ هر کجا که هستید و به هر کاری که مشغولاید، لحظهای مکث کنید و دست بکشید. به خانه بروید و سعی کنید فرزندتان را پیدا کنید. فقط یک شبانهروز به زندگیاش دقیق شوید. "عیار تجربیات" او را در این یک شبانهروز بسنجید و "کیفیت زندگیاش" را ارزیابی کنید. خوشحال است؟ سالم است؟ آنچه هست و می کند خواست خودش است یا به زور تشویق، تنبیه، مقایسه و رقابت؟ میزان دقایقی که او خندیدن، دویدن، هیجان، حیرت، دستورزی، کاوشگری، بازی در طبیعت، باران، برف، سرما، گرما و آزادی را تجربه میکند چه میزان است؟ میزان دقایقی که او در بند کامپیوتر، تلویزیون، موبایل، تبلیغات، آموزش و برنامههای از پیش طراحیشده است چه مقدار است؟
میان حسرتها و نارضایتیهای خود و این نوع زندگی فرزندتان چه فصل مشترکی میتوانید پیدا کنید؟ علت نارضایتی تان چیزی جز اجبارِ دیگری ست؟ خود آیا اکنون با فرزندتان جز این می کنید؟ اگر معتقدید جبر زمانه شما را از رؤیاهایتان دور کرد، خود اکنون نکند جبر زمانه ی فرزندتان باشید؟ در پس هر آه، یک اجبار نهفته و در پی هر تحمیل یک عمر حسرت. رهایش کنید تا بشکفد. آزادش بگذارید تا برویَد.
عارف آهنگر، تسهیلگر #مدرسه_طبیعت_نوج
#مدرسه_طبیعت
@natureschool
@noojnatureschool
میان حسرتها و نارضایتیهای خود و این نوع زندگی فرزندتان چه فصل مشترکی میتوانید پیدا کنید؟ علت نارضایتی تان چیزی جز اجبارِ دیگری ست؟ خود آیا اکنون با فرزندتان جز این می کنید؟ اگر معتقدید جبر زمانه شما را از رؤیاهایتان دور کرد، خود اکنون نکند جبر زمانه ی فرزندتان باشید؟ در پس هر آه، یک اجبار نهفته و در پی هر تحمیل یک عمر حسرت. رهایش کنید تا بشکفد. آزادش بگذارید تا برویَد.
عارف آهنگر، تسهیلگر #مدرسه_طبیعت_نوج
#مدرسه_طبیعت
@natureschool
@noojnatureschool
Forwarded from نوج🌱
روزنامه شهروند چهارشنبه ۲۲ آذر از قول آقای جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور نوشت: مدیران بی انگیزه "آویزان" کشور شده اند، که نه شجاعت دارند بگویند ما نمی توانیم کار بکنیم و کنار بروند و نه کسی جرات کنار زدن آنها را دارد. ... مدیریت های کشور باید خلاق و توانمند بشوند، و همچنین شجاع و توانمند شده و پای کار بایستند و از تمامی توان، نیرو و آبروی خود مایه بگذارند.
باید از ایشان بپرسیم: چگونه می شود یک آدم سی، چهل ساله را خلاق، شجاع و توانمند کنیم. آن زمان که آنها بایستی این صفات را کسب می کردند از دست رفته و آن نهال نرم و نازک به تنه ضخیم و انعطاف ناپذیری تبدیل شده. رؤیاها نابود و اشتیاق و سرزندگی جایش را به سکون و رخوت و بی انگیزگی داده است. آنها تبدیل به ربات هایی شده اند که حرفهای یکدیگر را تکرار می کنند و جملگی بر آنند که پول حلال مشکلات شخصی و اجتماعی ست.
آقای جهانگیری، بایستی کودکان را دریابیم.
شهره اقبالزاده، حامیِ #مدرسه_طبیعت_نوج
@natureschool
@noojnatureschool
باید از ایشان بپرسیم: چگونه می شود یک آدم سی، چهل ساله را خلاق، شجاع و توانمند کنیم. آن زمان که آنها بایستی این صفات را کسب می کردند از دست رفته و آن نهال نرم و نازک به تنه ضخیم و انعطاف ناپذیری تبدیل شده. رؤیاها نابود و اشتیاق و سرزندگی جایش را به سکون و رخوت و بی انگیزگی داده است. آنها تبدیل به ربات هایی شده اند که حرفهای یکدیگر را تکرار می کنند و جملگی بر آنند که پول حلال مشکلات شخصی و اجتماعی ست.
آقای جهانگیری، بایستی کودکان را دریابیم.
شهره اقبالزاده، حامیِ #مدرسه_طبیعت_نوج
@natureschool
@noojnatureschool
دوستان فعال در مدارس طبيعت ، علاقمندان ، عاشقان و مروجان اين مكتب سلامت:
اين روزها از گوشه و كنار شايد بشنويد كه مدارس طبيعت براي گسترش خود در چارچوب سازمان حفاظت محيط زيست با موانعي رو به رو شده اند. لازم ديدم كه در اين مورد توضيحاتي عرض كنم .
نخست بايد بگويم كه اين موانع قابل رفع اندو نه جاي نگراني، اما مهمتر از آن اينكه مدارس در ابتدا بيرون از اين دايره شكل گرفت و سازمان محيط زيست نه نقطه شروع كار اين مكتب دروانساز بوده و نه پايان آن خواهد بود.
مدارس طبيعت به عنوان يك گفتمان پرورشي بديل مي روند تا نيرومندانه در سراسر اين آب و خاك بگسترند وشادابي ، سلامت و خلاقيت و عشق به سرزمين و طبيعت را در فرزندان اين كشور بپرورند.پاي گرفتن و گسترش مدارس طبيعت نخست در ذهن و انديشه ي تك تك ما و سپس بر روي زمين بوده است و اين انديشه هر روز اميدوارنه ابعاد جديدي مي يابد و پشتيبانان تازه يي مي جويد.طبيعيست كه يك حركت اجتماعي با اين گستردگي با كج فهمي ،تصلب فكري ،مشكلات اداري و موانعي از اين دست هم رو به رو باشد اما چه باك از اين سنگهاي پيش پا.هركسي طاووس خواهد جور هندوستان كشد.
اكنون خيل علاقمندان ، دلسوزان و مروجان مدرسه طبيعت كه هريك از ما بخشي موثر از آنيم، بيشمار است و هر روز از نقطه يي نداي كمك جديدي مي رسد. افراد ،سازمانها و نهادهاي مختلف هر روز بيشتر به كمك مدارس طبيعت مي آيند.هرجا كه انسانهاي خوش فكر، دردمند و صديق از نيات و نتايج كار شما مي شنوند دست ياري به سويمان دراز مي شود :سازمان تحقيقات كشاورزي ،سازمان جنگلها و مراتع ، شهرداريها ، دانشگاه ها، بهزيستي،آموزش و پرورش،كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان ، خيرين و نهادهاي خيريه ، مصلحين اجتماعي، سازمانهاي مردم نهاد ، كارآفرينان و از همه مهمتر خانواده ها.
ما امروز لشكري از نيروهاي پرتوان ، علاقمند و مصمم هستيم كه هيچ مانعي را در راه كمك به فرزندان خود، در راه رهايي آنها از زندانهاي طلايي كلاس و آموزش تحميلي و در راه تامين تجربه طبيعت و بازي رها در محيط بيرون برنمي تابيم. جز اميدواري و پيشرفت در اين راه نو احساسي نداريم و بيائيد جز اميد هيچ نكاريم، كه "نوميدان را معادي مقدر نيست".پيروز باشيد.
@madresehtabiat
@natureschool
اين روزها از گوشه و كنار شايد بشنويد كه مدارس طبيعت براي گسترش خود در چارچوب سازمان حفاظت محيط زيست با موانعي رو به رو شده اند. لازم ديدم كه در اين مورد توضيحاتي عرض كنم .
نخست بايد بگويم كه اين موانع قابل رفع اندو نه جاي نگراني، اما مهمتر از آن اينكه مدارس در ابتدا بيرون از اين دايره شكل گرفت و سازمان محيط زيست نه نقطه شروع كار اين مكتب دروانساز بوده و نه پايان آن خواهد بود.
مدارس طبيعت به عنوان يك گفتمان پرورشي بديل مي روند تا نيرومندانه در سراسر اين آب و خاك بگسترند وشادابي ، سلامت و خلاقيت و عشق به سرزمين و طبيعت را در فرزندان اين كشور بپرورند.پاي گرفتن و گسترش مدارس طبيعت نخست در ذهن و انديشه ي تك تك ما و سپس بر روي زمين بوده است و اين انديشه هر روز اميدوارنه ابعاد جديدي مي يابد و پشتيبانان تازه يي مي جويد.طبيعيست كه يك حركت اجتماعي با اين گستردگي با كج فهمي ،تصلب فكري ،مشكلات اداري و موانعي از اين دست هم رو به رو باشد اما چه باك از اين سنگهاي پيش پا.هركسي طاووس خواهد جور هندوستان كشد.
اكنون خيل علاقمندان ، دلسوزان و مروجان مدرسه طبيعت كه هريك از ما بخشي موثر از آنيم، بيشمار است و هر روز از نقطه يي نداي كمك جديدي مي رسد. افراد ،سازمانها و نهادهاي مختلف هر روز بيشتر به كمك مدارس طبيعت مي آيند.هرجا كه انسانهاي خوش فكر، دردمند و صديق از نيات و نتايج كار شما مي شنوند دست ياري به سويمان دراز مي شود :سازمان تحقيقات كشاورزي ،سازمان جنگلها و مراتع ، شهرداريها ، دانشگاه ها، بهزيستي،آموزش و پرورش،كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان ، خيرين و نهادهاي خيريه ، مصلحين اجتماعي، سازمانهاي مردم نهاد ، كارآفرينان و از همه مهمتر خانواده ها.
ما امروز لشكري از نيروهاي پرتوان ، علاقمند و مصمم هستيم كه هيچ مانعي را در راه كمك به فرزندان خود، در راه رهايي آنها از زندانهاي طلايي كلاس و آموزش تحميلي و در راه تامين تجربه طبيعت و بازي رها در محيط بيرون برنمي تابيم. جز اميدواري و پيشرفت در اين راه نو احساسي نداريم و بيائيد جز اميد هيچ نكاريم، كه "نوميدان را معادي مقدر نيست".پيروز باشيد.
@madresehtabiat
@natureschool
عددش به بيست و سه رسيد.هربار گروهي تازه با دلهاي پراميد و لبهاي خندان به شوق زندگي بهتر براي كودكان اين سرزمين و البته طبيعتي دلپذيرتر نيز
@madresehtabiat
@natureschool
@madresehtabiat
@natureschool
مدرسه طبيعت رونا در بابلسر كار آزمايشي خويش را آغاز كرد🤗. آرزوي موفقيت دارم +989127703560
@madresehtabiat
@natureschool
@madresehtabiat
@natureschool
Forwarded from محمد درویش
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🇮🇷: @darvishnameh
✅ طولانی است، میدانم! اما اگر این گفتگوی طولانی را تماشا کنید، حال تان خوب و دل تان خنک میشود! بیایید همه علیه این نظام آموزش و پرورش خلاقیت کُش متحد و از #مدارس_طبیعت حمایت کنیم.
✅ طولانی است، میدانم! اما اگر این گفتگوی طولانی را تماشا کنید، حال تان خوب و دل تان خنک میشود! بیایید همه علیه این نظام آموزش و پرورش خلاقیت کُش متحد و از #مدارس_طبیعت حمایت کنیم.
Forwarded from دغدغههای محیط زیستی و دانشگاهی (Hossein Akhani)
یک تشکر از آقای کلانتری و یک انتظار
حسین آخانی
✅ در تاریخ 3 دی اینجانب به همراه تعدادی از دوستان و متخصصان از جمله آقایان عبدالحسین وهاب زاده، اصغر عبدلی، عباس محمدی و خانمها زهرا قلیچی پور و مژگان جمشیدی به ملاقات آقای کلانتری رئیس سازمان محیط زیست رفتیم. جلسه ابتدا با آقای مدنی در خصوص مدارس طبیعت شروع شد و سپس آقای کلانتری به ما پیوست.
✅ در این جلسه مباحث بسیاری مطرح شد و آقای کلانتری هم گفت با همه نظرات موافق است. یکی از مباحثی که توسط خانم جمشیدی بیان شد مسئله شفاف سازی در سازمان بخصوص گزارشات ارزیابیهای زیست محیطی بود. در آن جلسه آقای کلانتری موافقت خود را با انتشار این گزارشات اعلام کردند و با انتشار بخشنامهای که از ایشان منتشر شده است آن را عملی کردند. من از ایشان تشکر میکنم و بخصوص به آقای تجریشی پیشنهاد میکنم که هر گزارش ارزیابی را قبل از تصویب به مدت مشخص (مثلا 2 ماه) در سایت سازمان بگذارند تا هر کسی بتواند به آن دسترسی داشته باشد و تا جلسه تصمیم گیری اطلاعات و نظر خود را اعلام کند. در ضمن ترکیب جلسه تصمیم گیری به گونهای باشد که نمایندگانی از جوامع محلی که تحت تاثیر پروژه قرار می گیرند، متخصصان و سمن ها حضور داشته و حق رای داشته باشند.
✅ اما یکی از مباحثی که در جلسه مطرح شد بحث مدارس طبیعت بود. نظر آقای مدنی و کلانتری این بود که سازمان از نظر قانونی حق ورود به این حوزه را ندارد. مشکل اساسی هم دو چیز است: اول پذیرش مسئولیت است، در صورت حادثه برای بچهها سازمان نمیتواند از خود دفاع کند. دوم انتقاداتی است که به آموزش بچهها در این مدارس داده میشود، مثلا ارتباط آنها با حیوانات. البته همه اذعان داشتند که ایده مدارس طبیعت عالی و آنها هم از آن حمایت می کنند و سازمان محیط زیست هم مدارس موجود را نمیبندد. آقای وهاب زاده توضیحات مبسوطی دادند که در همان راستای تحقق آرمان هر ایرانی یک محیط بان است. من هم به آقای کلانتری گفتم این مدارس ظرفیت اشتغال زایی بالایی دارند. شما با آقای روحانی صحبت کنید و بگویید این همه فارغ التحصیل محیط زیست و رشته های وابسته بیکار است ، از طریق این مدارس بدون آنکه بار مالی روی دوش دولت گذاشته شود کلی شغل ایجاد میشود.
✅ میدانید که محور اصلی نا آرامیهایی اخیر اشتغال و بیکاری جوانان تحصیل کرده است. حال که همه از رهبری گرفته تا مقامات اصول گرا و اصلاح طلب و مقامات قضایی میگویند که باید به مطالبات مردم پاسخ مثبت داده شود، این هم یک مطالبه است، بیایید به آن پاسخ مثبت دهید. این کار هیچ هزینهای ندارد. فقط آن را در هیئت دولت مطرح کنید و از وزیر آموزش و پرورش بخواهید به مدارس بخشنامه کنند که مدارس رسمی میتوانند از ظرفیت آموزشهای محیط زیستی مدارس طبیعت استفاده کنند ودر هفته ساعاتی به عنوان اردو به این مدارس بروند. حالا که متاسفانه آموزش زبان انگلیسی را در مدارس ابتدایی ممنوع کردهاید، لااقل بگذارید بچهها با طبیعت آشنا شوند. بردن دانش آموزان به اردوهای دور همیشه با خطراتی مواجه است. در صورتی که مربیهای مدارس طبیعت آموزش دیده هستند و میتوانند افقی نو در آموزش ایجاد کنند.
✅ من از آقای روحانی و سایر اعضای کابینه درخواست میکنم به این خواست کوچک بی هزینه متخصصان محیط زیست پاسخ مثبت دهند. ما نماینده کودکانی هستیم که یارای بیان خواستههایشان را ندارند. این انتظار زیادی برای نسل آینده نیست. کودکان حق دارند ساعاتی در هفته را دور از دیوارهای آپارتمانها و به دور از موبایل و کامپیوتر در محیط آزاد با هم سن و سالهای خود بازی کنند. درست مانند من و شما که در روستا و شهرستان در گذشته چنین امکانی را داشتیم. آنها حق دارند در هوای باز نفس بکشند. پس به خاطر این غنچههای نو شکفته زندگی دستور دهید مدارس طبیعت حمایت و گسترش یابند. پیشاپیش از شما سپاسگزارم.
حسین آخانی
✅ در تاریخ 3 دی اینجانب به همراه تعدادی از دوستان و متخصصان از جمله آقایان عبدالحسین وهاب زاده، اصغر عبدلی، عباس محمدی و خانمها زهرا قلیچی پور و مژگان جمشیدی به ملاقات آقای کلانتری رئیس سازمان محیط زیست رفتیم. جلسه ابتدا با آقای مدنی در خصوص مدارس طبیعت شروع شد و سپس آقای کلانتری به ما پیوست.
✅ در این جلسه مباحث بسیاری مطرح شد و آقای کلانتری هم گفت با همه نظرات موافق است. یکی از مباحثی که توسط خانم جمشیدی بیان شد مسئله شفاف سازی در سازمان بخصوص گزارشات ارزیابیهای زیست محیطی بود. در آن جلسه آقای کلانتری موافقت خود را با انتشار این گزارشات اعلام کردند و با انتشار بخشنامهای که از ایشان منتشر شده است آن را عملی کردند. من از ایشان تشکر میکنم و بخصوص به آقای تجریشی پیشنهاد میکنم که هر گزارش ارزیابی را قبل از تصویب به مدت مشخص (مثلا 2 ماه) در سایت سازمان بگذارند تا هر کسی بتواند به آن دسترسی داشته باشد و تا جلسه تصمیم گیری اطلاعات و نظر خود را اعلام کند. در ضمن ترکیب جلسه تصمیم گیری به گونهای باشد که نمایندگانی از جوامع محلی که تحت تاثیر پروژه قرار می گیرند، متخصصان و سمن ها حضور داشته و حق رای داشته باشند.
✅ اما یکی از مباحثی که در جلسه مطرح شد بحث مدارس طبیعت بود. نظر آقای مدنی و کلانتری این بود که سازمان از نظر قانونی حق ورود به این حوزه را ندارد. مشکل اساسی هم دو چیز است: اول پذیرش مسئولیت است، در صورت حادثه برای بچهها سازمان نمیتواند از خود دفاع کند. دوم انتقاداتی است که به آموزش بچهها در این مدارس داده میشود، مثلا ارتباط آنها با حیوانات. البته همه اذعان داشتند که ایده مدارس طبیعت عالی و آنها هم از آن حمایت می کنند و سازمان محیط زیست هم مدارس موجود را نمیبندد. آقای وهاب زاده توضیحات مبسوطی دادند که در همان راستای تحقق آرمان هر ایرانی یک محیط بان است. من هم به آقای کلانتری گفتم این مدارس ظرفیت اشتغال زایی بالایی دارند. شما با آقای روحانی صحبت کنید و بگویید این همه فارغ التحصیل محیط زیست و رشته های وابسته بیکار است ، از طریق این مدارس بدون آنکه بار مالی روی دوش دولت گذاشته شود کلی شغل ایجاد میشود.
✅ میدانید که محور اصلی نا آرامیهایی اخیر اشتغال و بیکاری جوانان تحصیل کرده است. حال که همه از رهبری گرفته تا مقامات اصول گرا و اصلاح طلب و مقامات قضایی میگویند که باید به مطالبات مردم پاسخ مثبت داده شود، این هم یک مطالبه است، بیایید به آن پاسخ مثبت دهید. این کار هیچ هزینهای ندارد. فقط آن را در هیئت دولت مطرح کنید و از وزیر آموزش و پرورش بخواهید به مدارس بخشنامه کنند که مدارس رسمی میتوانند از ظرفیت آموزشهای محیط زیستی مدارس طبیعت استفاده کنند ودر هفته ساعاتی به عنوان اردو به این مدارس بروند. حالا که متاسفانه آموزش زبان انگلیسی را در مدارس ابتدایی ممنوع کردهاید، لااقل بگذارید بچهها با طبیعت آشنا شوند. بردن دانش آموزان به اردوهای دور همیشه با خطراتی مواجه است. در صورتی که مربیهای مدارس طبیعت آموزش دیده هستند و میتوانند افقی نو در آموزش ایجاد کنند.
✅ من از آقای روحانی و سایر اعضای کابینه درخواست میکنم به این خواست کوچک بی هزینه متخصصان محیط زیست پاسخ مثبت دهند. ما نماینده کودکانی هستیم که یارای بیان خواستههایشان را ندارند. این انتظار زیادی برای نسل آینده نیست. کودکان حق دارند ساعاتی در هفته را دور از دیوارهای آپارتمانها و به دور از موبایل و کامپیوتر در محیط آزاد با هم سن و سالهای خود بازی کنند. درست مانند من و شما که در روستا و شهرستان در گذشته چنین امکانی را داشتیم. آنها حق دارند در هوای باز نفس بکشند. پس به خاطر این غنچههای نو شکفته زندگی دستور دهید مدارس طبیعت حمایت و گسترش یابند. پیشاپیش از شما سپاسگزارم.