معرفی عارفان
1.25K subscribers
34.1K photos
12.3K videos
3.22K files
2.77K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
و گفت:
اگر دوزخ را به من بخشند
هرگز هیچ عاشق را نسوزم
از بهر آنکه عشق
خود، او را صد بار
سوخته است...


📕 #تذکرة_الاولیا
#عطار
حکایت

و از او [ابوبکر واسطی] می‌ آید که یک روز در بیمارستانی شد. دیوانه‌ ای دید، های‌ و هو می‌ کرد و نعره می‌ زد. گفت: "آخر چنین بندی گران بر پای تو نهاده‌اند، چه جای نشاط است و های‌ و هو؟" گفت: "ای غافل! بند بر پای من است نه بر دل من."


📚 #کتاب
#تذکرة_الاولیاء  #عطار
#حکایت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
مقام زنان بزرگ در عرفان

نقل است که حسن بصری گفت: «شبانروزی پیش رابعه بودم و سخن طریقت و حقیقت می‌گفتم، چنان که نه بر خاطر من گذشت که من مَردَم، و نه بر خاطر او گذشت که: او زن است. آخرالامر چون برخاستم خود را مفلسی دیدم و او را مخلصی».


#تذکرة_الأولیاء
#ذكر_رابعه_عدویه
و گفت: دو خصلت است که دل را فاسد کند :
بسیار خفتن
و بسیار خوردن
.

#تذکرة_الاولیاء
#عطار_نیشابوری
نقل است
که زمستانی بود و عبدالله در بازار نیشابور می‌رفت.
غلامی دید با پیرهن تنها که از سرما می‌لرزید.

گفت؛ چرا با خواجه نگویی که از برای تو جبه‌ای سازد…
گفت؛ چه گویم؟
او خود می‌داند و می‌بیند…

عبدالله را وقت خوش شد.
نعره‌ای بزد و بیهوش بیفتاد.
پس گفت؛

طریقت از این غلام آموزید….

#تذکرة_الاولیا
و گفت:
«پرهیز کردن بر عمل، دشوارتر است از عمل. و بسی بُوَد که مرد عملی نیک می‌کند تا وقتی که آن را در دیوان علانیه نویسند. پس بعد از آن چندان بدآن فخر کند و چندان از آن باز گوید که آن را در دیوانِ ریا نویسند».



#تذکرة_الأولیاء
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گفتند:
بر می‌خیزند و رقص می‌کنند.‌‌‌.

گفت:
دست از ایشان بدارید ..
تا ساعتی با خدای خویش باشند..!



#عطار‌ ‌
#تذکرة_الاولیاء
.


و گفت:
«زاهدان، پادشاهانِ آخرت‌اند و عارفان، پادشاهانِ زاهدان‌اند».


#تذکرة_الأولیاء
#ذکر_ذوالنون_مصری
هرگز متکبّر بوی معرفت نشنود.

گفتند: نشان متکبّر چیست؟
گفت: آن که(در) هژده هزار عالم نفْسی بیند خبیث‌تر و پلیدتر از نفسِ خویش!





#تذکرة_الاولیاء
ذکر بایزید بسطامی
خدای را مَردان اند که قیام همه بِدوست 
و حرکت و سکون همه بِدوست
و همه زنده بِدو اند 
و پاینده به مشاهده ی او
اگر یک لحظه از مشاهده حق باز مانند،
"جان از ایشان برآید"
بِدو خسبند
و بِدو خورند
و بِدو گیرند
و بِدو روند
و بدو بینند
و بِدو شنوند
و بدو باشند...

#تذکرة الاولیا
گفتند:
بر می‌خیزند و رقص می‌کنند.‌‌‌.

گفت:
دست از ایشان بدارید ..
تا ساعتی با خدای خویش باشند..!


#عطار‌ ‌
#تذکرة_الاولیا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و گفت:
دوستی اهل این زمانه را چون خوردنی بازار یافتم، به بوی خوش، به طعم ناخوش.

#تذکرة_الاولیاء 
#ذکر_مالک_دینار
#عطار_نیشابوری
#حکایت

و پرسیدند: یا شیخ! دلهای ما خفته است که سخن تو در دلهای ما اثر نمی‌کند. چه کنیم؟

گفت: کاشکی خفته بودی که خفته را بجنبانی بیدار گردد. دلهای شما مرده است که هرچند می‌جنبانی بیدار نمی‌گردد.

#تذکرة_الاولیاء_عطار
#حکایت

و پرسیدند: یا شیخ! دلهای ما خفته است که سخن تو در دلهای ما اثر نمی‌کند. چه کنیم؟

گفت: کاشکی خفته بودی که خفته را بجنبانی بیدار گردد. دلهای شما مرده است که هرچند می‌جنبانی بیدار نمی‌گردد.

#تذکرة_الاولیاء_عطار
گفت:
مردمان دعا کنند
وگویندخداوندا مارا بسه موضع فریاد رس
یکی در وقت جان کندن
دوم در گور
سیم در قیامت
من گویم الهی مرا بهمه وقتی فریادرس
.




#عطار_نیشابوری
#تذکرة_الاوليا
نقلست که گفت:
یک روز دلم گم شده بود
گفتم الهی دل من باز ده
ندائی شنیدم که یا جنید ما دل بدان ربوده‌ایم تا با ما بمانی
تو بازمی‌خواهی که با غیر مابمانی.

#عطار
#تذکرة_الاولیاء
#ذکر_جنید_بغدادی
نقل است که گفت: یک روز دلم گم شده بود
گفتم الهی دل من باز ده.
ندایی شنیدم که یا جنید!
ما دل بدان ربوده‌ایم تا با ما بمانی.
تو باز می‌خواهی که با غیر ما بمانی؟

#تذکرة_الاولیاء_عطار
#حکایت
                         الهی...

                    دلم بگرفت،
                    كجا روم؟!

   من آن خانه‌‌ی سنگی يا كلوخی را   
                  نمی‌خواهم

               مرا تو می‌بايد

               رابعه_عدویه
            #تذکرة_الاولیاء
گفت:

باطن جای نظر حق است

ظاهر جای نظر خلق

جای نظرحق به پاکی سزاوارتراز نظرخلق جای
.




#تذکرة_الاوليا
#عطار_نیشابوری