معرفی عارفان
1.25K subscribers
34.1K photos
12.3K videos
3.22K files
2.77K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انسان کامل را شیخ و پیشوا و هادی و مهدی گویند و دانا و بالغ و کامل و مکمّل گویند
و امام و خلیفه و قطب و صاحب زمان گویند
و جام جهان نما و آئینه گیتی نمای و اکسیر اعظم گویند
و عیسی گویند که مرده زنده می کند
و خضر گویند که آب حیات خورده است
و سلیمان گویند که زبان مرغان می داند
و این انسان کامل همیشه در عالم باشد و زیادت از یکی نباشد از جهت آنکه تمامت موجوداتْ هم چون یک شخص است و انسان کاملْ دل آن شخص است و موجوداتْ بی دل نتوانند بود؛ پس انسان کامل همیشه در عالم باشد و دلْ زیادت از یکی نبود، پس انسان در عالم زیادت از یکی نباشد.

مقصد اقصی
عزیز الدین نسفی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پخته نخواهی شد،

مگر بعد از آنکه احساس کردی سرشار از سخنی،

ولی لازم نمی دانی به کسی چیزی از آن بگویی.

#جبران_خلیل_جبران
فردا اگر بدون تو باید به سر شود
فرقی نمی کند شب من کی سحر شود

شمعی که در فراق بسوزد سزای اوست
بگذار عمر بی تو سراپا هدر شود

رنج فراق هست و امید وصال نیست
این"هست و نیست"کاش که زیر و زبر شود

رازی نهفته در پس حرفی نگفته است
مگذار درد دل کنم و دردسر شود

ای زخم دلخراش لب از خون دل ببند
دیگر قرار نیست کسی با خبر شود

موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است
بگذار گفتگو به زبان هنر شود ...!

#فاضل_نظری
خوش آنساعت که دیدار ته وینم
کمند عنبرین تار ته وینم

نوینه خرمی هرگز دل مو
مگر آن دم که رخسار ته وینم

#باباطاهر

ای دل...
نه شهرهای ویران، نه باغهای سبز
دنیای پیش رویمان برهوتیست
تا آنسوی نهایت، تا … هیچ …
دیگر در ما
شور گلایه هم نیست
شور گلایه از بد، دشنام با بدی
دیگر در ما شور مردن هم نیست
رود شقاوت ما جاریست
تا چشمه سارِ خشک شکایت، تا … هیچ …
ما گله را سپردیم
به دره های پر گرگ.
کاریزهای ویران را
به فوج سوگوار کبوتر ها،
و بافه های فربه جو را
به اسبهای باد سپردیم.
ما راه افتادیم
از خشکسالِ فرجام،
تا چشمه ی بدایت …
تا … هیچ …

#منوچهر_آتشی
برای قلب قشنگ هیاهوگرت
چه بفرستم؟

منوچهر آتشی
شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فِراقِ یار نه آن می‌کند که بتوان گفت ...

#حافظ
‏خنک آن که چشمش بخسبد و دلش نخسبد ،
و وای بر آنکه چشمش نخسبد و دلش بخسبد!

#شمس_تبریزی
نگارینا دلم بردی خدایم بر تو داور باد
به دست هجر بسپردی خدایم بر تو داور باد

به تو من زان سپردم دل نگارا تا مرا باشی
چو دل بردی و جان بردی خدایم بر تو داور باد

#سنایی
تا پای تو رنجه گشت و با درد بساخت
مسکین دل رنجور من از درد گداخت

گویا که ز روزگار دردی دارد
این درد که در پای تو خود را انداخت


#ابوسعید_ابوالخیر
چو کس با زبان دلم آشنا نیست
چه بهتر که از شکوه خاموش باشم
چو یاری مرا نیست همدرد،بهتر
که از یاد یاران فراموش باشم


#علی_شریعتی
دل به دلبر دادم و دلدار ، دل را ، دل ندید

دل به دلبر دل سپرد ،دلدار ،پا از دل کشید

فیض کاشانی

جعلی

ناشناس
ز بس نامردمی از چشم نرم دوستان دیدم
اگر بر گل گذارم پا ز زخم خار میترسم


صائب تبریزی
خطر در آب زیر کاه بیش از بحر میباشد
من از همواری این خلق ناهموار میترسم


صائب تبریزی
فتح ما آزاد مردان در شکست خود بود
گو دل از ما جمع دارد دشمن نامرد ما


صائب تبریزی


دید مجنون را یکی صحرانورد
در میان بادیه بنشسته فرد

ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم
می‌زند حرفی به دست خود رقم

گفت ای مفتونِ شیدا چیست این؟!
می‌نویسی نامه سوی کیست این؟

هر چه خواهی در سوادش رنج بُرد
تیغ صرصر خواهدش حالی سترد

کی به لوح ریگ باقی ماندش
تا کسی دیگر پس از تو خواندش

گفت شرح حُسنِ لیلی می‌دهم
خاطر خود را تسلی می‌دهم

می‌نویسم نامش اول وز قفا
می‌نگارم نامه عشق و وفا

نیست جز نامی از او در دست من
زان بلندی یافت قدرِ پستِ من

ناچشیده جرعه‌ای از جام او
عشقبازی می‌کنم با "نام او"


#جامی


هر که را خواهی شناسی همنشینش را نگر
زانک مقبل در دو عالم همنشین مقبل‌ست

هر چه بر تو ناخوش آید آن منه بر دیگران
زانک این خو و طبیعت جملگان را شاملست

پنبه‌ها در گوش کن تا نشنوی هر نکته‌ای
زانک روح ساده تو زنگ‌ها را قابلست

هر که روحش از هوای هفتمین بگذشت رست
می خور از انفاس روح او که روحش بسملست

این هوا اندر کمین باشد چو بیند بی‌رفیق
مرد را تنها بگوید هین که مردک غافل‌ست

وصل خواهی با کسان بنشین که ایشان واصلند
وصل از آن کس خواه باری کو به معنی واصل‌ست

گرد مستان گرد اگر می کم رسد بویی رسد
خود مذاق می چه داند آنک مرد عاقلست


مولانا / دیوان شمس
فریاد مردمان همه از دست دشمن است
فریاد سعدی از دل نامهربان دوست

سعدی
داغ است لاله زار دل دردمند ما
خواند نوا به آتش سوزان سپند ما

تا دور ازان لب شکرین همچو نی شدیم
ترجیع بند ناله بود بندبند ما

ما از شراب لعل به همت گذشته ایم
سیلاب گیر نیست زمین بلند ما

از درد و داغ عشق تهی ساخت سینه را
کفران نعمت دل نادردمند ما

از قید عشق، بلبل ما خوش نوا شود
بند زبان ما چو قلم نیست بند ما

هر چند رشته می شود از پیچ و خم گره
گردد ز پیچ و تاب رساتر کمند ما

سنگین دلی تو، ورنه ز فریاد آتشین
سوراخ می کند دل مجمرسپند ما

از زهر چشم سنگدلان امن نیستیم
چون پسته در لباس بود نوشخند ما

سالم ز آب خنجر قصاب بگذرد
گر تن به فربهی ندهد گوسفند ما

موی سفید، غفلت ما را زیاده کرد
این تازیانه شد رگ خواب سمند ما

صائب چو آفتاب جهانگیر می شود
حسنی که خوش کند دل مشکل پسند ما

#صائب_تبریزی
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم

می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم

زلف را حلقه مکن تا نکنی دربندم
طره را تاب مده تا ندهی بر بادم

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم

رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
قد برافراز که از سرو کنی آزادم

شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را
یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم

شهره‌ی شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکنی فرهادم

رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس
تا به خاک در آصف نرسد فریادم

حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
من از آن روز که دربند توام آزادم

#حافظ
۲۰ نوامبر #روز_جهانی_کودکان است. در این روز کنوانسیون حقوق کودک در سازمان ملل به تصویب رسید. این روز برای افزایش توانمندی‌های کودکان و آشنایی با حقوق کودکان است. شعار امسال: آینده‌ای بهتر برای هر کودک