آبْ ناخورده از این برکهی نیلوفرگون
همچو نیـلوفر تا حـلق چـرا در لَـژَنم؟
ای دریغا که چو گل عمر سبکپای برفت
که نخندید چـو اقـبال گـلی در چمنم
گـر از ایـن غـصه بمـیرم عـجبم مینـایـد
عجب افتد که من اندر عجب از زیستنم
#اثیرالدین_اخسیکتی
همچو نیـلوفر تا حـلق چـرا در لَـژَنم؟
ای دریغا که چو گل عمر سبکپای برفت
که نخندید چـو اقـبال گـلی در چمنم
گـر از ایـن غـصه بمـیرم عـجبم مینـایـد
عجب افتد که من اندر عجب از زیستنم
#اثیرالدین_اخسیکتی
Sharabe Asheghan
Hajir Mehrafrouz
شراب عاشقان
هژیر مهر افروز
غزل عراقی
هژیر مهر افروز
غزل عراقی
چه نیکو گفت آن پیر سخندان
بدان عامی سرگردان و حیران
که صوفی و امام و شیخ و زاهد
سه ماهه دار و قرآن خوان و عابد
مرقع پوش و صاحب تاج و کشکول
میان مردمان گردیده مقبول
خطیب و واعظ و مفتی و قاضی
مدبر بر وقوف حال و ماضی
همه گشتی و شد کارت به سامان
کنون وقت ست اگر گردی مسلمان
مسلمانی ورای این مقام است
بگویم با تو رمزی کان کدام است
به کس مپسند آنچت نیست درخور
مسلمانی همین است ای برادر
ولی ایمان ورای این و آن ست
که ایمان علم خاص الخاص جان ست
چو بشناسی یقین تو این معانی
حقیقت سرِّ ایمان را بدانی
#کنز_الحقایق
شيخ محمود شبستري
بدان عامی سرگردان و حیران
که صوفی و امام و شیخ و زاهد
سه ماهه دار و قرآن خوان و عابد
مرقع پوش و صاحب تاج و کشکول
میان مردمان گردیده مقبول
خطیب و واعظ و مفتی و قاضی
مدبر بر وقوف حال و ماضی
همه گشتی و شد کارت به سامان
کنون وقت ست اگر گردی مسلمان
مسلمانی ورای این مقام است
بگویم با تو رمزی کان کدام است
به کس مپسند آنچت نیست درخور
مسلمانی همین است ای برادر
ولی ایمان ورای این و آن ست
که ایمان علم خاص الخاص جان ست
چو بشناسی یقین تو این معانی
حقیقت سرِّ ایمان را بدانی
#کنز_الحقایق
شيخ محمود شبستري
من رها کردم جگر را هرچ خواهد گو بشو
بر دهانم زن اگر من زین سخن گویم دگر
بنده ساقی عشقم مست آن دردی درد
گوشهای سرمست خفتم فارغم از خیر و شر
#مولانا
بر دهانم زن اگر من زین سخن گویم دگر
بنده ساقی عشقم مست آن دردی درد
گوشهای سرمست خفتم فارغم از خیر و شر
#مولانا
تصاویری کمتر دیده شده از فضای داخلی آرامگاه #داریوش_بزرگ، نقش رستم، استان فارس
تصاویر از بایگانی دانشگاه شیکاگو است و حدود ۹۰ سال پیش گرفته شده
تصاویر از بایگانی دانشگاه شیکاگو است و حدود ۹۰ سال پیش گرفته شده
Sarkhoshan e Mast
Mohamad Reza Shajarian
#حافظ
#استاد_شجریان
*سرخوشان مست*
ما بی غمان مست دل از دست دادهایم
همراز عشق و همنفس جام بادهایم
ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیدهای
ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم
چون لاله می مبین و قدح در میان کار
این داغ بین که بر دل خونین نهادهایم
#استاد_شجریان
*سرخوشان مست*
ما بی غمان مست دل از دست دادهایم
همراز عشق و همنفس جام بادهایم
ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیدهای
ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم
چون لاله می مبین و قدح در میان کار
این داغ بین که بر دل خونین نهادهایم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرغ جانم زِ آشیانه تن
جز به "کویت" کجا کند پرواز.......
جناب فخرالدین عراقی
عشاق نامه
.
جز به "کویت" کجا کند پرواز.......
جناب فخرالدین عراقی
عشاق نامه
.
چون من همه "معشوق" شدم
عاشق كيست؟!!.....
اينجا عاشق عين معشوق امد
چه او را از خود "بودى" نبود
تا عاشق تواند بود
او هنوز "كما لم يكن"
در عدم برقرار خودست
و معشوق "كما لم يزل"
در قدم برقرار خود
و هو الان على ما عليه كان.....
معشوق وعشق وعاشق هرسه يكی ست اينجا
چون وصل درنگنجدهجران چه كار دارد؟!!....
جناب فخرالدین عراقی
لمعات
عاشق كيست؟!!.....
اينجا عاشق عين معشوق امد
چه او را از خود "بودى" نبود
تا عاشق تواند بود
او هنوز "كما لم يكن"
در عدم برقرار خودست
و معشوق "كما لم يزل"
در قدم برقرار خود
و هو الان على ما عليه كان.....
معشوق وعشق وعاشق هرسه يكی ست اينجا
چون وصل درنگنجدهجران چه كار دارد؟!!....
جناب فخرالدین عراقی
لمعات
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبح ظهور نفس زد
افتاب عنايت طلوع كرد
"نسيم هدايت" بوزيد
درياى وجود در جنبش امد
سحاب فيض چندان باران
"ثم رش عليهم من نوره"
بر زمين استعدادات بارانيد
كه "و أشرقت الأرض بنور ربها"
عاشق "سيراب اب حيات" شد
از خواب عدم برخاست
قباى وجود درپوشيد
كلاه شهود بر سر نهاد
كمر "شوق" بر ميان بست
قدم در راه "طلب" نهاد.....
جناب فخرالدین عراقی
لمعات
افتاب عنايت طلوع كرد
"نسيم هدايت" بوزيد
درياى وجود در جنبش امد
سحاب فيض چندان باران
"ثم رش عليهم من نوره"
بر زمين استعدادات بارانيد
كه "و أشرقت الأرض بنور ربها"
عاشق "سيراب اب حيات" شد
از خواب عدم برخاست
قباى وجود درپوشيد
كلاه شهود بر سر نهاد
كمر "شوق" بر ميان بست
قدم در راه "طلب" نهاد.....
جناب فخرالدین عراقی
لمعات
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چون به نام تو میشود آغاز
مهر یعنی بهار در پاییز
مهر یعنی تولد آواز
هدیه هشتادمین سالروز تولد #خسرو_آواز ایران تابلوی نقاشی رنگ و روغن کاری از خانم دکتر معصومه صالحی
مهر یعنی بهار در پاییز
مهر یعنی تولد آواز
هدیه هشتادمین سالروز تولد #خسرو_آواز ایران تابلوی نقاشی رنگ و روغن کاری از خانم دکتر معصومه صالحی
بهر خویش آن پاک جان را آفرید
بهر او خلقی جهان را آفرید
آفرینش را جزو مقصود نیست
پاک دامنتر ازو موجود نیست
آنچه اول شد پدید از غیب غیب
بود نور پاک او بیهیچ ریب
بعد از آن آن نور عالیزد علم
گشت عرش و کرسی و لوح و قلم
یک علم از نور پاکش عالمست
یک علم ذریتیست و آدمست
چون شد آن نور معظم آشکار
در سجود افتاد پیش کردگار
قرنها اندر سجود افتاده بود
عمرها اندر رکوع استاده بود
سالها بودند مشغول قیام
در تشهد بود هم عمری تمام
از نماز نور آن دریای راز
فرض شد بر جملهٔ امت نماز
حق بداشت آن نور را چون مهر و ماه
در برابر بیجهت تا دیرگاه
پس به دریای حقیقت ناگهی
برگشاد آن نور را ظاهر رهی
چون بدید آن نور روی بحر راز
جوش در وی اوفتاد از عزو ناز...
عطار منطق الطیر
بهر او خلقی جهان را آفرید
آفرینش را جزو مقصود نیست
پاک دامنتر ازو موجود نیست
آنچه اول شد پدید از غیب غیب
بود نور پاک او بیهیچ ریب
بعد از آن آن نور عالیزد علم
گشت عرش و کرسی و لوح و قلم
یک علم از نور پاکش عالمست
یک علم ذریتیست و آدمست
چون شد آن نور معظم آشکار
در سجود افتاد پیش کردگار
قرنها اندر سجود افتاده بود
عمرها اندر رکوع استاده بود
سالها بودند مشغول قیام
در تشهد بود هم عمری تمام
از نماز نور آن دریای راز
فرض شد بر جملهٔ امت نماز
حق بداشت آن نور را چون مهر و ماه
در برابر بیجهت تا دیرگاه
پس به دریای حقیقت ناگهی
برگشاد آن نور را ظاهر رهی
چون بدید آن نور روی بحر راز
جوش در وی اوفتاد از عزو ناز...
عطار منطق الطیر
Gol Hamrahe Nasim
Mahasti - [ Listen2Music.ir ]
شاعر: شمیم
آهنگساز: همایون خرم
خواننده: مهستی
آهنگساز: همایون خرم
خواننده: مهستی
رفت ایام جوانی، شوق در جانم نماند
هایهوی عندلیبان در گلستانم نماند
از پشیمانی سخن در عهد پیری می زنم
لب به دندان می گزم اکنون که دندانم نماند
صائب تبریزی
هایهوی عندلیبان در گلستانم نماند
از پشیمانی سخن در عهد پیری می زنم
لب به دندان می گزم اکنون که دندانم نماند
صائب تبریزی
Audio
دام عشق
سرود و صدا،، غریب نایینی
. ساز،، ویلون ابوالحسن صبا درمایه دشتی
سرود و صدا،، غریب نایینی
. ساز،، ویلون ابوالحسن صبا درمایه دشتی
عجب كارى !!
همه بعين اليقين جمال او بينند
چه در حقيقت جز احديت مجرد نيست
اما نمى دانند كه چه مى بينند؟
لاجرم "لذت" نمى یابند
لذت آن يابد كه بحق اليقين بداند كه
چه مى بيند
و به چه مى بيند
و از بهر چه مى بيند
و لكن "ليطمئن قلبى" مگر اشارت به
چنين يقينى تواند بود
اطمينان "قلب" و سكون نفس
جز بحق اليقين حاصل نيايد
از سهل بن عبد الله تسترى رحمه الله عليه پرسيدند كه:
"ما اليقين؟"
گفت: "اليقين هو الله"
پس تو نيز
"و اعبد ربك"حتى ياتيك اليقين......
درين ره گر "بترك خود" بگويى
يقين گردد ترا كو تو تو اويى.....
جناب فخرالدین عراقی
لمعات
.
همه بعين اليقين جمال او بينند
چه در حقيقت جز احديت مجرد نيست
اما نمى دانند كه چه مى بينند؟
لاجرم "لذت" نمى یابند
لذت آن يابد كه بحق اليقين بداند كه
چه مى بيند
و به چه مى بيند
و از بهر چه مى بيند
و لكن "ليطمئن قلبى" مگر اشارت به
چنين يقينى تواند بود
اطمينان "قلب" و سكون نفس
جز بحق اليقين حاصل نيايد
از سهل بن عبد الله تسترى رحمه الله عليه پرسيدند كه:
"ما اليقين؟"
گفت: "اليقين هو الله"
پس تو نيز
"و اعبد ربك"حتى ياتيك اليقين......
درين ره گر "بترك خود" بگويى
يقين گردد ترا كو تو تو اويى.....
جناب فخرالدین عراقی
لمعات
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دعاى عاشق همه اين بود كه:
"اللهم، اجعلنى نورا"
يعنى مرا در مقام "شهود" بدار
تا به تو بينم، كه من "تواَم"
آنگاه گويم:
"من رآنى فقد راى الحق"
و تو گويى:
"من يطع الرسول، فقد اطاع الله"
كه اگر من باشم ترا نبينم،
لاجرم گويم: "نور انى اراه"
خلق را روى كى نمايد او؟
در كدام آينه درآيد او؟
"و ما قدروا الله حق قدره".....
جناب فخرالدین عراقی
لمعات
"اللهم، اجعلنى نورا"
يعنى مرا در مقام "شهود" بدار
تا به تو بينم، كه من "تواَم"
آنگاه گويم:
"من رآنى فقد راى الحق"
و تو گويى:
"من يطع الرسول، فقد اطاع الله"
كه اگر من باشم ترا نبينم،
لاجرم گويم: "نور انى اراه"
خلق را روى كى نمايد او؟
در كدام آينه درآيد او؟
"و ما قدروا الله حق قدره".....
جناب فخرالدین عراقی
لمعات
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"محب و محبوب" را
یک "دایره" فرض کن
که ان را خطی به دو نیم کند
بر شکل دو کمان ظاهر گردد
اگر این خط که مینماید
که هست و نیست وقت منازله
(فرود امدن) از میان محو شود
دایره چنانکه هست مینماید
سِرِّ قاب قوسین پیدا اید....
جناب عراقی
لمعات
.
یک "دایره" فرض کن
که ان را خطی به دو نیم کند
بر شکل دو کمان ظاهر گردد
اگر این خط که مینماید
که هست و نیست وقت منازله
(فرود امدن) از میان محو شود
دایره چنانکه هست مینماید
سِرِّ قاب قوسین پیدا اید....
جناب عراقی
لمعات
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محب "سایه" محبوب است
هرجا که رود در پی او رود
سایه از نور کی جدا باشد؟
و چون در پی او رود "کژ" نرود
به حکم ان ربّی علی صراط مستقیم
ناصیه او بر دست اوست
جز بر راست نتواند رفت...
جناب فخرالدین عراقی
اللمعه
.
هرجا که رود در پی او رود
سایه از نور کی جدا باشد؟
و چون در پی او رود "کژ" نرود
به حکم ان ربّی علی صراط مستقیم
ناصیه او بر دست اوست
جز بر راست نتواند رفت...
جناب فخرالدین عراقی
اللمعه
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غیرت معشوقی
آن اقتضا کرد که عاشق
غیر او را "دوست" ندارد
و به غیر او محتاج نشود......
جناب فخرالدین عراقی
آن اقتضا کرد که عاشق
غیر او را "دوست" ندارد
و به غیر او محتاج نشود......
جناب فخرالدین عراقی