✨🍃🍂🌺🍃🍂🍀🍃
🍃🍂🍀🍃🍂
🍂🌺🍂
🍀 🍂
🌺
تو ای نسیم صباحی که پیک دلشدگانی/
علیالصباح روان شو به جستجوی صباحی
سراغ منزل آن یار مهربان چو گرفتی/
چو صبح خرم و خندان شتاب سوی صباحی
پس از سلام به کنجی نشین و بهر تحیت/
نخست صبحک الله بخوان به روی صباحی
هاتف اصفهانی
🍀
🌺🍂
🍂🍀🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🍀🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🍀🍃🍂
🍂🌺🍂
🍀 🍂
🌺
تو ای نسیم صباحی که پیک دلشدگانی/
علیالصباح روان شو به جستجوی صباحی
سراغ منزل آن یار مهربان چو گرفتی/
چو صبح خرم و خندان شتاب سوی صباحی
پس از سلام به کنجی نشین و بهر تحیت/
نخست صبحک الله بخوان به روی صباحی
هاتف اصفهانی
🍀
🌺🍂
🍂🍀🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🍀🍃🍂🌺🍃
هر چه در روی تو گویند به زیبایی هست
وان چه در چشم تو از شوخی و رعنایی هست
سروها دیدم در باغ و تأمل کردم
قامتی نیست که چون تو به دلارایی هست
#سعدی
وان چه در چشم تو از شوخی و رعنایی هست
سروها دیدم در باغ و تأمل کردم
قامتی نیست که چون تو به دلارایی هست
#سعدی
گذر زمان چیزی را حل نمیکند، تنها عشق حل میکند. زمان پشت گوش میاندازد، فراموش میکند، چشم میبندد و میگوید برو به یک زمان دیگر! آن زمان دیگر شاید عشق را یافتی، و آنگاه عشق همه چیز را حل خواهد کرد و آرامآرام، یکییکی و دانه به دانه مهرههای اعمال را باز خواهد گشود، قیود دیرین را خواهد گسست و در خویش، از خویش، همه چیز را خواهد زدود.
تنها عشق حل میکند،
تنها عشق آزادیبخش است.
حلمی | کتاب آزادی
#تنها_عشق
#آزادیبخش
تنها عشق حل میکند،
تنها عشق آزادیبخش است.
حلمی | کتاب آزادی
#تنها_عشق
#آزادیبخش
داری کم کم به گوشههای معمّایم راه مییابی، به حریمی که بر هیچ کس پیش از این گشوده نبود. پرده آرام آرام در حال فرو افتادن است و کلمه به کلمه زندگی نو در حال به دنیا آمدن است.
پیش از آن که به دنیا بیایم درِ گوشم گفت: از همه چیز الهام خواهی گرفت، از همه چیز خواهی نوشت، و همه چیز را خواهی گفت، در عینِ هیچ نگفتن، در حینِ مطلق خاموشی.
گفتم همه چیز را، و راه را گشودم و سفره را پهن کردم، به هزار ایما و اشاره، و آشکار و نهان. گفتم همه چیز را، چنان گویی که هرگز هیچ نگفتم. خاصیت کلمه چنین است.
یک آمد و رفت، دو سفرهی خویش گشود و ناتمام شد. سه در حالِ حاضر است. چهار را میبینم از رحم کائنات به صحن زمین. پنج را نیز میبینم، آن پنجِ دورِ در دست.
آن پنجِ دورِ در دست
منم.
حلمی | کتاب آزادی
#معما
#دور_در_دست
پیش از آن که به دنیا بیایم درِ گوشم گفت: از همه چیز الهام خواهی گرفت، از همه چیز خواهی نوشت، و همه چیز را خواهی گفت، در عینِ هیچ نگفتن، در حینِ مطلق خاموشی.
گفتم همه چیز را، و راه را گشودم و سفره را پهن کردم، به هزار ایما و اشاره، و آشکار و نهان. گفتم همه چیز را، چنان گویی که هرگز هیچ نگفتم. خاصیت کلمه چنین است.
یک آمد و رفت، دو سفرهی خویش گشود و ناتمام شد. سه در حالِ حاضر است. چهار را میبینم از رحم کائنات به صحن زمین. پنج را نیز میبینم، آن پنجِ دورِ در دست.
آن پنجِ دورِ در دست
منم.
حلمی | کتاب آزادی
#معما
#دور_در_دست
صداے عشق تنها
در دل هوشیار میپیچد...
بےا میخانه آنجا هم
صداے یار میپیچد...
مخور صائب فریب زهد
از عمامه زاهد...
که در گنبد ز بے مغزے
صدا بسیار میپیچد...
#صائب_تبریزی
در دل هوشیار میپیچد...
بےا میخانه آنجا هم
صداے یار میپیچد...
مخور صائب فریب زهد
از عمامه زاهد...
که در گنبد ز بے مغزے
صدا بسیار میپیچد...
#صائب_تبریزی
شراب عشرتش در جام و با خود خلوتی دارد
کَفَش ساقی، لبش مَیکش، چه بیغش صحبتی دارد!
به دلبردن ادایی خاص دارد هر سرِ مویش
نگه طرزی و لب رسمی و مژگان عادتی دارد
چه بزم است آن نمیدانم کز آنجا هرکه میآید
لبِ پر شِکوه میآرد ، دلِ پر حسرتی دارد
نه لذّت داند و راحت، نه خواب و خور نه آسایش
اسیرِ دردِ هجر از زندگانی تهمتی دارد
چنان راه نگاهی یافتم در بزمِ غیر امشب
که خواهد کُشت خود را مدّعی گر غیرتی دارد!
بلای دردِ عشقِ یار، شاپور از خدا خواهد
به مقصودش رسان یارب! که عالیهمّتی دارد
#شاپور طهرانی
کَفَش ساقی، لبش مَیکش، چه بیغش صحبتی دارد!
به دلبردن ادایی خاص دارد هر سرِ مویش
نگه طرزی و لب رسمی و مژگان عادتی دارد
چه بزم است آن نمیدانم کز آنجا هرکه میآید
لبِ پر شِکوه میآرد ، دلِ پر حسرتی دارد
نه لذّت داند و راحت، نه خواب و خور نه آسایش
اسیرِ دردِ هجر از زندگانی تهمتی دارد
چنان راه نگاهی یافتم در بزمِ غیر امشب
که خواهد کُشت خود را مدّعی گر غیرتی دارد!
بلای دردِ عشقِ یار، شاپور از خدا خواهد
به مقصودش رسان یارب! که عالیهمّتی دارد
#شاپور طهرانی
گفتی مگذر به کوی ما در زین پس
کامیختهای ز مهر با دیگر کس
این خود چه حدیث است؟ ولی دانم چیست
سیر آمدهای، بهانه میجویی و بس
#جمالالدین اصفهانی
دیوان کمالالدین عبدالرزاق اصفهانی،
کامیختهای ز مهر با دیگر کس
این خود چه حدیث است؟ ولی دانم چیست
سیر آمدهای، بهانه میجویی و بس
#جمالالدین اصفهانی
دیوان کمالالدین عبدالرزاق اصفهانی،
درین توفان صرصر آرزوی شعلگی خام است
نداری خانه گر در سنگ، نتوانی شرر گشتن
روایی هرچه بینی، نارواییها ازآن خوشتر
شدن سنگ سیه بهتر درین دوران که زر گشتن
#فیاض لاهیجی
نداری خانه گر در سنگ، نتوانی شرر گشتن
روایی هرچه بینی، نارواییها ازآن خوشتر
شدن سنگ سیه بهتر درین دوران که زر گشتن
#فیاض لاهیجی
من نمیخواهم که دستی باشم اندر پشت تو
پشت در پشت توام،اینگونه بالا میشود
خانه ات امن و دمت گرم و اجاقت گرمتر
واژه از من ،چشم از تو،شعر غوغا میشود...
#مهدی_اخوان_ثالث
پشت در پشت توام،اینگونه بالا میشود
خانه ات امن و دمت گرم و اجاقت گرمتر
واژه از من ،چشم از تو،شعر غوغا میشود...
#مهدی_اخوان_ثالث
ای حلاج...!
آنچه گفتی ، من بیش گفتم ،
به صدبار بیش گفتم.
تو در عبارت آوردی ،
من در اشارت نهفتم.
تو در شریعت ، به خود بیاشفتی ،
و من بر خود نیاشفتم.
لاجرم تو در مسند بلا افتادی ،
و من در مهد عنایت خفتم.
#خواجه_عبدالله_انصاری
📕 مجموعهٔ مناجات
ص۷۸
آنچه گفتی ، من بیش گفتم ،
به صدبار بیش گفتم.
تو در عبارت آوردی ،
من در اشارت نهفتم.
تو در شریعت ، به خود بیاشفتی ،
و من بر خود نیاشفتم.
لاجرم تو در مسند بلا افتادی ،
و من در مهد عنایت خفتم.
#خواجه_عبدالله_انصاری
📕 مجموعهٔ مناجات
ص۷۸
#صرفا_برای_اندیشیدن
هیچ رابطهی انسانی، وجود دیگری را به تملک خود در نمیآورد.
در دوستی یا عشق، هر دو نفر در کنار هم دستهای خود را برای یافتن چیزی که یک دست به تنهایی قادر به یافتن آن نیست دراز میکنند.
#جبران_خلیل_جبران
هیچ رابطهی انسانی، وجود دیگری را به تملک خود در نمیآورد.
در دوستی یا عشق، هر دو نفر در کنار هم دستهای خود را برای یافتن چیزی که یک دست به تنهایی قادر به یافتن آن نیست دراز میکنند.
#جبران_خلیل_جبران
یار صاحب نظر به دست آور
حاصل بحر و بر به دست آور
گر به شب آفتاب مے جوئی
ماده دور قمر به دست آور
هست در مصر نیشڪر بسیار
شڪر از نیشڪر به دست آور
این چنین دلبرے ڪه مے جوئی
رو به خون جگر به دست آور
خوش در این بحر ما در آ با ما
صدف پر گهر به دست آور
با هنرمند صحبتے مے دار
عارفانه هنر به دست آور
بندهٔ بندگان سید شو
حضرت معتبر به دست آور
#حضرت_شاہ_نعمت_اللہ_ولی
حاصل بحر و بر به دست آور
گر به شب آفتاب مے جوئی
ماده دور قمر به دست آور
هست در مصر نیشڪر بسیار
شڪر از نیشڪر به دست آور
این چنین دلبرے ڪه مے جوئی
رو به خون جگر به دست آور
خوش در این بحر ما در آ با ما
صدف پر گهر به دست آور
با هنرمند صحبتے مے دار
عارفانه هنر به دست آور
بندهٔ بندگان سید شو
حضرت معتبر به دست آور
#حضرت_شاہ_نعمت_اللہ_ولی
اے دل اگر آن عارض دلجو بینی
ذرات جهان را همه نیڪو بینی
در آینه ڪم نگر ڪه خودبین نشوی
خود آینه شو تا همگے او بینی
#ابوسعید_ابوالخیر
ذرات جهان را همه نیڪو بینی
در آینه ڪم نگر ڪه خودبین نشوی
خود آینه شو تا همگے او بینی
#ابوسعید_ابوالخیر
از پی دیدن رخت همچو صبا فتادهام
خانه به خانه در به در، کوچه به کوچه کو به کو
اقبال_لاهوری
خانه به خانه در به در، کوچه به کوچه کو به کو
اقبال_لاهوری