دل محبان خدا شکافته شده و آنان، جلال و عظمت پروردگار را به نور دل دیدند،
بدنهاشان این جهانی، و ارواحشان ملکوتی و عقولشان آسمانی است،
میان صفوف ملائکه می چمند و به عین الیقین مشاهده می کنند
و به آن اندازه که قدرت دارند، او را می پرستند،
آن هم نه به طمع بهشت و نه به دلیل ترس از جهنم بلکه از آن جهت که او را "دوست می دارند"
(جناب محی الدین عربی)
بدنهاشان این جهانی، و ارواحشان ملکوتی و عقولشان آسمانی است،
میان صفوف ملائکه می چمند و به عین الیقین مشاهده می کنند
و به آن اندازه که قدرت دارند، او را می پرستند،
آن هم نه به طمع بهشت و نه به دلیل ترس از جهنم بلکه از آن جهت که او را "دوست می دارند"
(جناب محی الدین عربی)
هر حیواﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺩﯾﺪﯼ ﻭ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﯽ ﺳﮓ ﻭ ﮔﺮﮒ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﺁﻫﻮ،
ﺑﺒﯿﻦ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺮﻏﺰﺍﺭ ﻭ ﺳﺒﺰﯾﻨﻪ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﻻﺷﻪ ﻭ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ؟!
ﺁﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﭼﻮﻥ ﻧﺸﻨﺎﺳﯽ، ﺑﺒﯿﻦ ﺑﻪ ﮐﺪﺍﻡ ﺳﻮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ؟!
#ﻣﻮﻻﻧﺎ
مجالس ﺳﺒﻌﻪ
ﺑﺒﯿﻦ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺮﻏﺰﺍﺭ ﻭ ﺳﺒﺰﯾﻨﻪ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﻻﺷﻪ ﻭ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ؟!
ﺁﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﭼﻮﻥ ﻧﺸﻨﺎﺳﯽ، ﺑﺒﯿﻦ ﺑﻪ ﮐﺪﺍﻡ ﺳﻮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ؟!
#ﻣﻮﻻﻧﺎ
مجالس ﺳﺒﻌﻪ
وقتی از جهان میخواهید که همراه شما باشد و مسیر را به سمت تکامل هدایت کند، متوجه خواهید شد که این نیروی دوست داشتنی بیش از پیش تمایل به گرفتن دست تان را دارد و یار قابل اعتماد شماست. این آگاه شما را نسبت به آنچه پیش رویتان است خوش بین و حتی سرزنده میکند.
دبی فورد
پاکسازی ضمیر
دبی فورد
پاکسازی ضمیر
نسیم صبح ، سلامم به دلستان برسان
پیام بلبل عاشق به گلْسِتان برسا
سحر گهست و ز اغیار در گهش خالی
دعای من به جنابش سحر گهان برسا
#سلمان_ساوجی
پیام بلبل عاشق به گلْسِتان برسا
سحر گهست و ز اغیار در گهش خالی
دعای من به جنابش سحر گهان برسا
#سلمان_ساوجی
کجا شد عهد و پیمانی که کردی دوش با بنده /
که بادا عهد و بدعهدی و حسنت هر سه پاینده
بخواه ای دل ، چه میخواهی ، عطا نقد است و شه حاضر /
که آن مه ، "رو نفرماید" ،که رو تا سال آینده
همه با ماست ، چه با ما ، که خود ماییم سرتاسر /
مثل گشتهست در عالم که جویندهست یابنده
حضرت مولانا
که بادا عهد و بدعهدی و حسنت هر سه پاینده
بخواه ای دل ، چه میخواهی ، عطا نقد است و شه حاضر /
که آن مه ، "رو نفرماید" ،که رو تا سال آینده
همه با ماست ، چه با ما ، که خود ماییم سرتاسر /
مثل گشتهست در عالم که جویندهست یابنده
حضرت مولانا
گفت خدا یکی است
گفتم اکنون تو را چه؟
چون تو در عالم تفرقهای،
صد هزاران ذره، هز ذره در عالمها پراکنده
پژمرده، فروافسرده...
... او یکی است، تو کیستی؟ تو ششهزار بیشی.
تو یکتا شو.
وگرنه از یکی او تو را چه؟
فیه ما فیه
حضرت مولانا
گفتم اکنون تو را چه؟
چون تو در عالم تفرقهای،
صد هزاران ذره، هز ذره در عالمها پراکنده
پژمرده، فروافسرده...
... او یکی است، تو کیستی؟ تو ششهزار بیشی.
تو یکتا شو.
وگرنه از یکی او تو را چه؟
فیه ما فیه
حضرت مولانا
عالم همه عشق است و از او هیچ نشان نیست
این نکته بجز در دل عُشاق عیان نیست
سرمایهء سودای غمش سوزِ نهانست
پیداست که سودی بجز این در دو جهان نیست.
#میرزامحمدمحققاردبیلیبیدگلی
این نکته بجز در دل عُشاق عیان نیست
سرمایهء سودای غمش سوزِ نهانست
پیداست که سودی بجز این در دو جهان نیست.
#میرزامحمدمحققاردبیلیبیدگلی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از تصنیف #کاروان
با صدای #استاد_بنان
شعر از #رهی_معیری
آهنگ از #مرتضی_محجوبی
اجرا در #دشتی
#گلهای_رنگارنگ ۲۱۷ ب
با صدای #استاد_بنان
شعر از #رهی_معیری
آهنگ از #مرتضی_محجوبی
اجرا در #دشتی
#گلهای_رنگارنگ ۲۱۷ ب
Dar Arezouy-e to
Banan
فایل صوتی
تصنیف «در آرزویِ تو»
با بهترین کیفیت اثر
با صدای استاد #بنان
آهنگ از #زرین_پنجه
دستگاه #همایون
تصنیف «در آرزویِ تو»
با بهترین کیفیت اثر
با صدای استاد #بنان
آهنگ از #زرین_پنجه
دستگاه #همایون
جانا شعاع رویت درجسم و جان نگنجد
و آوازه ی جمالت انــدر جهان نگنجد
وصلت چگونه جویم کاندر طلب نیاید
وصفت چگونه گویم کاندر زبان نگنجد
هرگز نشان ندادند از کوی تو کسی را
زیرا که راه کویت انــدر نشان نگنجد
آهی که عاشقانت از حلق جان برآرند
هم در زمان نیاید هم در مکان نگنجد
آنجا که عاشقانت یک دم حضور یابند
دل درحساب ناید جان در میان نگنجد
اندر ضمیـــر دلها گنجی نهان نهادیم
کز دل اگر برآیــــد در آسمان نگنجد
عطار وصف عشقت چون در عبارت آرد
زیرا که وصف عشقت اندر بیان نگنجد
#شیخ_عطار_نیشابوری
و آوازه ی جمالت انــدر جهان نگنجد
وصلت چگونه جویم کاندر طلب نیاید
وصفت چگونه گویم کاندر زبان نگنجد
هرگز نشان ندادند از کوی تو کسی را
زیرا که راه کویت انــدر نشان نگنجد
آهی که عاشقانت از حلق جان برآرند
هم در زمان نیاید هم در مکان نگنجد
آنجا که عاشقانت یک دم حضور یابند
دل درحساب ناید جان در میان نگنجد
اندر ضمیـــر دلها گنجی نهان نهادیم
کز دل اگر برآیــــد در آسمان نگنجد
عطار وصف عشقت چون در عبارت آرد
زیرا که وصف عشقت اندر بیان نگنجد
#شیخ_عطار_نیشابوری
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بـیابان وین راه بی نهایت
درین شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
#حافظ_رنــد
زنهار از این بـیابان وین راه بی نهایت
درین شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
#حافظ_رنــد
میخرامد آفتاب خوبرویان ره کنید
رویها را از جمال خوب او چون مه کنید
مردگان کهنه را رویش دو صد جان میدهد
عاشقان رفته را از روی او آگه کنید
از کف آن هر دو ساقی چشم او و لعل او
هر زمانی می خورید و هر زمانی خه کنید
جانب صحرای رویش طرفه چاهی گفتهاند
قصد آن صحرا کنید و نیت آن چه کنید
نک نشان روشنی در خیمهها تابان شدست
گوش اسبان را به سوی خیمه و خرگه کنید
آستان خرگهش شد کهربای عاشقان
عاشقان لاغر تن خود را چو برگ که کنید
در خمار چشم مستش چشمها روشن کنید
وز برای چشم بد را ناله و آوه کنید
شاه جانها شمس تبریزیست و این دم آن اوست
رخ بدو آرید و خود را جمله مات شه کنید
#مولانا
#غزل_شماره۷۵۴
رویها را از جمال خوب او چون مه کنید
مردگان کهنه را رویش دو صد جان میدهد
عاشقان رفته را از روی او آگه کنید
از کف آن هر دو ساقی چشم او و لعل او
هر زمانی می خورید و هر زمانی خه کنید
جانب صحرای رویش طرفه چاهی گفتهاند
قصد آن صحرا کنید و نیت آن چه کنید
نک نشان روشنی در خیمهها تابان شدست
گوش اسبان را به سوی خیمه و خرگه کنید
آستان خرگهش شد کهربای عاشقان
عاشقان لاغر تن خود را چو برگ که کنید
در خمار چشم مستش چشمها روشن کنید
وز برای چشم بد را ناله و آوه کنید
شاه جانها شمس تبریزیست و این دم آن اوست
رخ بدو آرید و خود را جمله مات شه کنید
#مولانا
#غزل_شماره۷۵۴
#حضرت_سعدی
اے مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
ڪان سوخته را جان شدوآواز نیامد
این مدعیان در طلبش بے خبرانند
ڪانرا ڪه خبر شد خبرے باز نیامد
اے مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
ڪان سوخته را جان شدوآواز نیامد
این مدعیان در طلبش بے خبرانند
ڪانرا ڪه خبر شد خبرے باز نیامد
من مے نه ز بهر تنگدستے نخورم
یا از غم رسوایے و مستے نخورم
من مے ز براے خوشدلے میخوردم
اڪنون ڪه تو بر دلم نشستے نخورم
#خیام
یا از غم رسوایے و مستے نخورم
من مے ز براے خوشدلے میخوردم
اڪنون ڪه تو بر دلم نشستے نخورم
#خیام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تنها ویدیو از قمرالملوک وزیری در سال ۱۳۳۰ که در فیلم مادر به اصرار دلکش همبازی او شد و دقایقی با ویلون ناصر زرآبادی به خواندن غزلی از سعدی پرداخت. او درآمد دوهزار تومان حاصل از فیلم را به بیمارستان شاهآباد اهدا کرد.
پیر طریقت گفت :
زندگان سه کس اند :
یکی زنده به جان
یکی زنده به علم
یکی زنده به حق
او که به جان زنده است ، زنده به قوت است و به باد
او که به علم زنده است ، زنده به مِهر است و به یاد
او که به حق زنده است ، زندگانی خود بدو شاد !
الهی ...
او که در راه تو به امید وصال تو کشته شود زنده جاودانی ست ...
... در کوی تو کشته بِه که از روی تو دور ! ...
#کشف_الاسرار
زندگان سه کس اند :
یکی زنده به جان
یکی زنده به علم
یکی زنده به حق
او که به جان زنده است ، زنده به قوت است و به باد
او که به علم زنده است ، زنده به مِهر است و به یاد
او که به حق زنده است ، زندگانی خود بدو شاد !
الهی ...
او که در راه تو به امید وصال تو کشته شود زنده جاودانی ست ...
... در کوی تو کشته بِه که از روی تو دور ! ...
#کشف_الاسرار
گر نبودی اختیار این شرم چیست
وین دریغ و خجلت و آزرم چیست؟
#مثنوی_مولانا
احساساتی مانند شرم, دریغ, خجالت و حیا, نشان دهنده وجود اختیار در انسان است.
وین دریغ و خجلت و آزرم چیست؟
#مثنوی_مولانا
احساساتی مانند شرم, دریغ, خجالت و حیا, نشان دهنده وجود اختیار در انسان است.
با درد بساز چون دوای تو منم
در کس منگر که آشنای تو منم
گر کشته شوی مگو که من کشته شدم
شکرانه بده که خونبهای تو منم #مولانای_جان
حدیث قدسي :
من طلبني وجدني و من وجدني عرفني و من عرفني احبني و من احبني عشقني و من عشقني عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعليّ ديته و من عليّ ديته فأنا ديته.
آن كس كه مرا طلب كند، مرا مي يابد و آن كس كه مرا يافت، مرا مي شناسد و آن كس كه مرا شناخت، مرا دوست مي دارد و آن كس كه مرا دوست داشت، به من عشق مي ورزد و آن كس كه به من عشق ورزيد، من نيز به او عشق مي ورزم و آن كس كه من به او عشق ورزيدم، او را مي كشم و آن كس را كه من بكشم، خونبهاي او بر من واجب است و آن كس كه خونبهايش بر من واجب شد، پس خود من خونبهاي او مي باشم.