معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.1K photos
12.3K videos
3.22K files
2.77K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
Audio
راز از دیدگاه خیام و مولانا

#مصطفی_ملکیان
Audio
عشق به خدا يعنی چه؟


#مصطفی_ملکیان
مرگ در اندیشه‌ی مولانا پایان‌بخش است یا ارزش‌بخش؟!


وقتی گفته می‌شود آیا مرگ پایان‌بخش است یا ارزش‌بخش، باید هر دو تلقی پایان‌بخش یا ارزش‌بخش را به زندگی اضافه کنید. آن وقت معنا این خواهد شد که آیا مرگ پایان بخش زندگی‌ست یا ارزش‌بخش به زندگی؟ آیا مرگ به زندگی آدمی پایان می‌دهد یا به زندگی ایشان ارزش می‌بخشد؟

می‌توان گفت همه‌ی تلقی‌هایی که در طول تاریخ در باب مرگ وجود داشته، به این دو تلقی عمده فروکاسته شده است. یک تلقی این است که مرگ کاری نمی‌کند جز اینکه به زندگی پایان می‌بخشد؛ وقتی که مرگ آمد یعنی زندگی رفته است بنابراین حضور مرگ به معنای غیاب زندگی است. و به این تعبیر مرگ را باید پایان‌‌بخش زندگی تلقی کرد.

اما دیدگاه دومی وجود دارد که برعکس تلقی اول، قائل است به اینکه مرگ ارزش‌بخش به زندگی‌ست و اگر مرگ نمی‌بود زندگی معنایی نمی‌داشت. به واقع اگر زندگی مغتنم و ارزشمند است، به جهت این است که مرگی در کار است. اگر مرگی در کار نبود زندگی ارزشی نمی‌داشت.

به تعبیر دیگر ارزش زندگی به جهت محدودیت زندگی‌ست و نه برعکس. اگر زندگی نامحدود و نامتناهی بود ارزشی نداشت. بنابراین اگر مرگ را به زندگی نچسبانده بودند، زندگی ارزشمند نبود. وقتی مرگ را به زندگی چسباندند، ناگهان زندگی ارزشمند شد. درست مانند نهاد اقتصاد که اگر در این نهاد عرضه فراوان باشد، قیمت پایین می‌آید. در باب زندگی نیز اگر عرضه‌ی زندگی فراوان بود، ارزش آن پایین می‌آمد.

اینکه ارزش زندگی این چنین فراتر رفته است، به این دلیل است که عرضه‌ی آن کم است. بنابراین نباید گمان کنیم که چه خوب می‌بود که زندگی لایتناهی بود. اگر زندگی لایتناهی بود ارزشی نداشت.

شما می‌توانید از دفتر ششم مثنوی معنوی این دو تلقی یعنی مرگ به عنوان پایان‌بخش زندگی یا ارزش‌بخش زندگی را استخراج کنید. آنجا که مولانا در سه بیت به شیرینی هر چه تمام‌تر این دو تلقی را معرفی کرده است:

آن یکی می‌گفت خوش بودی جهان
گر نبودی پای مرگ اندر میان

یعنی در واقع اگر مرگ نبود زندگی خوش بود.

آن دگر گفت اَر نبودی مرگ، هیچ
کَه نیارزیدی جهان پیچ پیچ

یعنی اگر مرگ نبود زندگی به به پر کاهی نمی‌ارزید.

خرمنی بودی به دشت افراشته
مهمل و ناکوفته بگذاشته

به واقع در نظر مولانا وجود ما با مرگ است که به مرحله‌ی درو می‌رسد. و اگر مرگی در کار نباشد ما همانند خرمن‌هایی که آن‌ها را ندرویده‌اند، عاطل و باطل می‌شویم.


گزیده‌ای از سخنان استاد مصطفی ملکیان در نشست "رستخیز ناگهان"؛

#رستخیز_ناگهان
#مصطفی_ملکیان
#مولانا
خدایا ؛
اندیشه ام را در مسیری روحانی قرار ده، تا روحم را با تو درآمیزم و لذت بودن با تو را در لحظه لحظه‌ی زندگی‌ام دریابم.

خدایا ؛
به من بینشی عطا کن که هیچ وقت خود را با دیگران مقایسه نکنم، بر آنهایی که از من برتر هستند حسد نورزم، و بر آنها که پایین ترند فخر نفروشم، و بر آنچه دارم قناعت کنم و همواره در این اندیشه باشم که از آنچه در حال حاضر هستم، فراتر بروم.
#مناجات
#مصطفی_ملکیان

شبتون در پناه خدا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بهترین کار در جهان تغییر خود است.

#مصطفی_ملکیان

این دو، وظیفه هر انسان شریفی است:
یکی کشف و اعلام حقیقت،
و دیگری کاهش درد و رنج.

یعنی این که باید به نحوی زندگی کنیم که تا می توانیم حقایق بیش‌تری را بشناسیم و بعد از شناخت، آن ها را به دیگران نیز اعلام بکنیم؛
و دیگری هم کاهش درد و رنج. یعنی به نحوی زندگی کنیم که لااقل از زندگی کردن ما درد و رنج دیگران افزوده نشود، بلکه حتی المقدور کاسته هم بشود.

#مصطفی_ملکیان
.


اگر دین به کاهش درد و رنج آدمیان نینجامد ، پشیزی ارزش ندارد ، دین برای #مداوای درد و رنج آدمیان آمده است .

به تعبیر #قرآن:

وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ

دین آمده است برای اینکه غل و زنجیرها را از دست و پاهایمان بردارد،
و ما را در رفتارهایمان چالاک تر و چابک تر بکند و اصر ما را ، یعنی بارهایی را که بر دوش ما هستند ، سبک‌تر کند .
اگر نمی تواند یکسره این بارها را از دوش ما بردارد، ولی در عین حال می‌تواند تا آنجا که امکان‌پذیر است ، کاهش دهد .
دربارهٔ #پیامبر (ص) نیز در قرآن آمده است که:
لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ…

یقیناً پیامبری از جنس خودتان به سویتان آمد که به رنج و مشقت افتادنتان بر او دشوار است، اشتیاق شدیدی به شما دارد


اصلاً دین برای همین است .



#مصطفی_ملکیان
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیده دریا کُنَم و صبر به صحرا فِکَنَم
وَاندر این کار دلِ خویش به دریا فِکَنَم

از دلِ تنگِ گنهکار برآرم آهی
کآتش اندر گُنَهِ آدم و حوا فکنم

مایهٔ خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست
می‌کنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم

بِگُشا بندِ قَبا ای مَهِ خورشید کُلاه
تا چو زلفت سَرِ سودا زده در پا فکنم

خورده‌ام تیرِ فلک، باده بده تا سرمست
عُقده در بندِ کَمرتَرکشِ جوزا فکنم

جرعهٔ جام بر این تختِ روان افشانم
غُلغُلِ چنگ در این گنبدِ مینا فکنم

حافظا تکیه بر ایّام چو سهو است و خطا
من چرا عِشرتِ امروز به فردا فکنم
 



#حافظ
#مصطفی_ملکیان
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انسان باید مانند دماسنج باشد؛
لزوماً نباید بر مواضع خود باقی بمانیم.



#مصطفی_ملکیان
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هماهنگیِ ظاهر و باطنِ انسان
و التزام عملی…



#مصطفی_ملکیان
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما دست از سیاست برداریم، سیاست دست از ما برنمی‌دارد…!



#مصطفی_ملکیان
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
︎به جبرگرایی اسپینوزایی قائلم



#مصطفی_ملکیان
.


تنهایی و تاثیر آن در اخلاقی زیس
تن


نظریه‌ای در  روانشناسی هست که می‌گوید:
انسانها در حاق واقع تنها هستند و وقتی احساس تنهایی نمی‌کنند دستخوش توهم‌اند.
بحثهای جالبی در اینجا هست چه از سوی کسانی که در عالم هنر بوده‌اند و چه از سوی فیلسوفان و  روانشناسان.
این نظریه معتقد است که اگر انسان در همه حالات زندگی خود به تنهایی‌اش وقوف داشت همواره اخلاقی زندگی می‌کرد.
بنابراین راه اخلاقی شدن غور هر چه  بیشتر در تنهایی عمیق و برطرف نشدنی انسانی است.
این مساله موضوع کتاب خیلی معروف رایزمن، روانشناس معروف اجتماعی، با عنوان «ازدحام تنهایان» اس
ت.
از قدیم نیز بعضی از فیلسوفان اخلاق معتقد بودند که اگر انسان در خود غور کند می‌یابد که به این دلیل کار غیر اخلاقی مرتکب شده است که احساس می‌کرده است کس یا کسانی هستند که از او حمایت  کنند.



#مصطفی_ملکیان
روانشناسی اخلاق
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM