This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با تو هر جزو جهان
باغچه و بستان است
در خزان گر برود رونق بستان
تو مرو
غزل ۲۲۱۵ مولانا
مخاطب این غزل بسیار زیبای مولانا شمس تبریزی است.
باغچه و بستان است
در خزان گر برود رونق بستان
تو مرو
غزل ۲۲۱۵ مولانا
مخاطب این غزل بسیار زیبای مولانا شمس تبریزی است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خود را غایت دوست میدارم.
#شمس_تبریزی
#مقالاتشمستبریزی
تصحيح: اشرفی و جمالپور
صفحه: ۱۸۷
☆ خودم را بینهایت دوست دارم. این خود، خودِ فنا شده در دوست، یعنی خداست.
ای محبوب
تو با من در عشق مصاف انصاف را نتوانی داد
زیرا اگر تو قدمی به من نزدیک شوی
من صد گام به تو نزدیک خواهم شد
من از نفس به تو نزدیک ترم
من از جان و نفَس به تو نزدیک ترم
غیر از من کیست که با تو چنین رفتار کند
مرا بر تو غیرت است
و دوست ندارم که تو را نزد غیر ببینم
حتی نخواهم که تو با خود باشی
نزدِ من باش تا نزد تو باشم
و چنان نزد من باش که از آن بی خبر باشی...
محی الدین ابن عربی
تو با من در عشق مصاف انصاف را نتوانی داد
زیرا اگر تو قدمی به من نزدیک شوی
من صد گام به تو نزدیک خواهم شد
من از نفس به تو نزدیک ترم
من از جان و نفَس به تو نزدیک ترم
غیر از من کیست که با تو چنین رفتار کند
مرا بر تو غیرت است
و دوست ندارم که تو را نزد غیر ببینم
حتی نخواهم که تو با خود باشی
نزدِ من باش تا نزد تو باشم
و چنان نزد من باش که از آن بی خبر باشی...
محی الدین ابن عربی
چنین نقل کرده اند آن روز درویشی از میان جمع از او پرسید که « عشق چیست» حلاج گفت: عشق آن است که امروز می بینی و فردا و پس فردا خواهی دید ،
آن روز او را بر سر دار بردند، کشتند. فردای آن روز جسدش را سوزاندند و پس فردای آن خاکسترش را بر باد دادند.
یعنی عشق ، مردن و سوختن و فنا شدن است...
عين القضات همداني
آن روز او را بر سر دار بردند، کشتند. فردای آن روز جسدش را سوزاندند و پس فردای آن خاکسترش را بر باد دادند.
یعنی عشق ، مردن و سوختن و فنا شدن است...
عين القضات همداني
دلم جز مِهرِ مَه رویان، طریقی بر نمیگیرد
ز هر در میدهم پندش، ولیکن در نمیگیرد
خدا را ای نصیحتگو، حدیثِ ساغر و مِی گو
که نقشی در خیالِ ما، از این خوشتر نمیگیرد
#حضرت_حافظ
ز هر در میدهم پندش، ولیکن در نمیگیرد
خدا را ای نصیحتگو، حدیثِ ساغر و مِی گو
که نقشی در خیالِ ما، از این خوشتر نمیگیرد
#حضرت_حافظ
بیا ای ساقی گُلرُخ، بیاور بادهٔ رنگین
که فکری در درونِ ما، از این بهتر نمیگیرد
صُراحی میکشم پنهان و مردم دفتر انگارند
عجب! گر آتشِ این زَرْق در دفتر نمیگیرد
#حضرت_حافظ
که فکری در درونِ ما، از این بهتر نمیگیرد
صُراحی میکشم پنهان و مردم دفتر انگارند
عجب! گر آتشِ این زَرْق در دفتر نمیگیرد
#حضرت_حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنان استاد شجریان
در مورد حضرت مولانا
به همراه شعر خوانی ایشان.
در مورد حضرت مولانا
به همراه شعر خوانی ایشان.
" رزق از وی جو مجو از زید و عمر
مستی از وی جو مجو از بنگ و خمر
وانگری زو خواه نه از گنج و مال
نصرت از وی خواه نه از عم وخال
این دم او را خواه و باقی را بمان
تا تو باشی وارث ملک جهان "
#مثنوی_مولانا دفترپنجم
📘روزیِ نیکو را از خداوند طلب کن و
نه از آدمیان. حال خوش را از او بخواه
و نه از اسباب مادی...
توانگری را در اتصال به او جستجو
کن و نه از گنج و مال. یاری از وی
بطلب و نه از یار و کسان.
او را بخوان و از دیگران دست بکش.
آنگاه خواهی دید که بر سر ملک جهان
امیر هستی ...
مستی از وی جو مجو از بنگ و خمر
وانگری زو خواه نه از گنج و مال
نصرت از وی خواه نه از عم وخال
این دم او را خواه و باقی را بمان
تا تو باشی وارث ملک جهان "
#مثنوی_مولانا دفترپنجم
📘روزیِ نیکو را از خداوند طلب کن و
نه از آدمیان. حال خوش را از او بخواه
و نه از اسباب مادی...
توانگری را در اتصال به او جستجو
کن و نه از گنج و مال. یاری از وی
بطلب و نه از یار و کسان.
او را بخوان و از دیگران دست بکش.
آنگاه خواهی دید که بر سر ملک جهان
امیر هستی ...
«آینهوار» به خود نگاه کن و «آینه» نمیتواند خود را ببیند بلکه انعکاسی از خود را میبیند که جهان است.
پس ما همه آینه هستیم و همه انعکاس خود را میبینیم. در نتیجه، هر چه میبینی خودت هستی. پس اگر شما در این دنیا که از آن پدیدار شدهاید، نفرت و کینهتوزی را میبینید، به خاطر آنست که خودتان را میبینید.
اما همانطور که رشد میکنید و «آینه» صیقلی و تمیز میشود، شروع به دیدن تصویری جدید میکنید:
شما در نقصها کمال را میبینید. در هرج و مرج و سردرگمی، «عشق و هماهنگی» را میبینید. زیرا اکنون گرد و غبار از آینه پاک شده است و شما تصویری حقیقی را میبینید.
#رابرت_آدامز
پس ما همه آینه هستیم و همه انعکاس خود را میبینیم. در نتیجه، هر چه میبینی خودت هستی. پس اگر شما در این دنیا که از آن پدیدار شدهاید، نفرت و کینهتوزی را میبینید، به خاطر آنست که خودتان را میبینید.
اما همانطور که رشد میکنید و «آینه» صیقلی و تمیز میشود، شروع به دیدن تصویری جدید میکنید:
شما در نقصها کمال را میبینید. در هرج و مرج و سردرگمی، «عشق و هماهنگی» را میبینید. زیرا اکنون گرد و غبار از آینه پاک شده است و شما تصویری حقیقی را میبینید.
#رابرت_آدامز
عقل او را آزمودم بارها
کرد پیری آن جوان در کارها
پیر پیر عقل باشد ای پسر
نه سپیدی موی اندر ریش و سر
#مولانای_جان
کرد پیری آن جوان در کارها
پیر پیر عقل باشد ای پسر
نه سپیدی موی اندر ریش و سر
#مولانای_جان
امروزْ سَرِ زلف تو مستانه گرفتیم
صد بار گُشادیمَش و صد بار ببستیم
رندان خرابات بِخوردند و برفتند
ماییم که جاوید بخوردیم و نِشَستیم
#غزل_مولانا
صد بار گُشادیمَش و صد بار ببستیم
رندان خرابات بِخوردند و برفتند
ماییم که جاوید بخوردیم و نِشَستیم
#غزل_مولانا
رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم
شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی...
حضرت حافظ
شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی...
حضرت حافظ