اقتصاد در گذر زمان(م.ع مختاری)
4.47K subscribers
1.82K photos
538 videos
134 files
1.75K links
کانال شخصی محمد علی مختاری دکتری اقتصاد و پژوهشگر اقتصاد توسعه در ایران و سوئیس با هدف ترویج دانش اقتصاد
تماس با نویسنده:
@Ali_Mokh
Download Telegram
📜نامه ای به فرزند ندیده
امیررضا عبدلی

موهای ماها دانه دانه سفید شد پای ورق زدن خاطرات و حکایات آنها که زلزلۀ چهل سال پیش را به پا کردند. نسل باخاصیتی که شاخ و شانۀ شعله های خشمشان به سقف آسمان تاریک تاریخ رسید. امّا گویی خاصیتشان فقط در همان شعله کشیدن بود و به خاکستر نشستن. و البته به خاکستر نشاندن وارثانی بی خاصیت: ماها. نسلی که چهل سالش شد و تکلیفش را با دنیا که هیچ، با خودش هم ندانست.

این روزها سن سکته هی پایین تر می آید. شاید همین فکر مرگ زودرس است که وادارم کرده با تویی حرف بزنم که شاید هیچوقت نبینمت. در روزهایی که یادآور کودکی منند و کودکی مردمانم. بچه که بودم این روزها با پول توجیبی هایم اجق وجق های تزیینی می خریدم برای آذین بستن کلاس. برای جشن فرخنده.

حالا ولی نمیدانم چه احساسی دارم. جز اینکه احساس میکنم دورۀ باخاصیت بودن گذشته.

خودت باش بچه جان. بی خاصیت باشی بهتر از این است که کسی خاصیتت را برایت تعریف کند. استقلال خودت را به شعار واهی استقلال کشور نفروش. استعمار داخلی از استعمار خارجی صعب العلاج تر است. مستعمرۀ کسی نشو.

تا تو به خواندن این کلمات برسی شاید دوباره نفت آنقدر ارزان شده باشد که بشکه اش بیش از خودش بیرزد! خوش به حالت. مملکت بی نفت جای خیلی بهتری است. شماها به جای رانت نفتی، دنبال راهی برای معیشت و زنده ماندن خواهید گشت و حتماً پیدایش می کنید. شماها با افسونهای تقسیم عادلانه رانت فریفته نخواهید شد. شماها ثروتی نخواهید داشت و حسرت نخواهید خورد که چرا فقیرید و پولتان صرف اسلحه و جنگ و جشن چندهزارو چندصدساله و خیالات خام سروری دنیا میشود. خزانۀ بی دلارهای نفتی، نه چیزی برای قسمت کردن دارد و نه حرام کردن.

آب نیست. وای که آب نیست. و ایران بی آب بزرگترین شرمساری ماست پیش شما. ما آب «مجانی» را با خونسردی صرف شستن ماشینهایی کردیم که سالی سی هزار نفرمان را در جادّه ها می کشتند! نخند! به خدا راست میگویم! بدبختانه راست میگویم. ولی میدانم شماها عقلتان را روی هم میریزید و راهی پیدا میکنید. شماها درک خواهید کرد که چیزی که کم است ««باید»» گران باشد. لطفاً دانشگاه نرو و اقتصاد نخوان. اقتصاد هیچ چیز نیست غیر از درک کردن تلخی واقعیت همین جمله. نگذار شیرینی دروغ خامت کند. این چیزی بود که نسل باخاصیت نفهمید. و ما هم تا فهمیدیم دیر شده بود. نسل باخاصیت پروفسورهای اقتصاد هم داشت؛ ولی همانها پرشورتر از عوام برای وعدۀ مجانی شدن آب و برق هورا کشیدند. نسل باخاصیت آموخته بود که اقتصاد مال نوعی حیوان اهلی است. پس لطفاً بی خاصیت باش عزیزکم. اگر به مذهب علاقه داشتی یادت باشد که امام اول شیعیان گفته است: «من ترک القصد هلک». کسی که اقتصاد را کنار گذاشت به هلاکت می افتد. ما به هلاکت افتادیم. ولی شما از خاک سیاه بلند خواهید شد مثل همۀ مردمانی که روی پای خود می ایستند و میدانند از صندوق قدرت چیزی غیر از لعنت بیرون نمی آید.

به ثروت کسی رشک نبر. برابری برخورداری همگان، عدالت نیست. حسادتی است که خودش را بزک کرده. و دروغ کثیفی است برای باز شدن راه رانت و فساد و بهره کشی. خیالت راحت باشد که جهان پر از ظلم است و پر از ظلم باقی خواهد ماند. خود تو یا هرکس دیگری ممکن است معلول به دنیا بیایی. هیچ قدرتی نمیتواند عدالت را برایت اجرا کند. و همینطور برای من که حق ندارم ترا ببینم. امّا حتی اگر معلول هم بودی راه خودت را برو و تلاش کن هر روز بهتر باشی. به جای عدالت به ظلم فکر کن. و سعی کن به کسی ظلم نکنی. کاش نسل باخاصیت هم همین فکر را کرده بود. در آن صورت شاید من و تو میدیدیم همدیگر را. و شاید به این حرفها حاجتی نبود.

اگر حرفم را گوش نکردی و رفتی اقتصاد بخوانی به پول خیلی فکر کن. همه میپرسند پول کجاست. ولی تو بپرس پول چیست. من همینقدر فهمیدم که همۀ دودهای دنیا از آتش پول بلند می شوند. دولتها با پنبۀ پول سر مردمانشان را می برند و مردمان جاهل بدبخت دست دولتی را که پول بپاشد میبوسند. دو چیز دست دولتها را برای بزرگترین ظلمهای جهان باز میگذارد: پول بی پشتوانه و ایدئولوژی عدالتخواهی. و ریشۀ این هردو در جهالت و خوش باوری مردم است. نسل باخاصیت، حتی به اندازۀ اعتراف به جهالت و خوش باوری اش صداقت و آگاهی نداشت. با چنین اجدادی، خوش به حالت که هرچه ناخلف تر باشی خوشبخت تری.

بر ما گذشت نیک و بد امّا تو روزگار...

منبع: کانال نگارنده
@AmirrezaAbdolii

🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari
لطفاً از خیر این یکی بگذرید!

📌احمد زیدابادی

یکی از دستاوردهایی که مسوولان کشور برای موفق نشان دادن کارنامۀ دوران پس از انقلاب بر آن انگشت می‌گذارند، چندین و چند برابر شدن آموزش عالی نسبت به دوران پهلوی است.

از مسوولان خواهش می‌کنم از خیرِ بیان پرطمطراق این یکی دستاورد بگذرند! ای کاش آموزش عالی با حفظ کیفیت‌اش در همان حد و اندازۀ قدیم می‌ماند و رشد کمّیِ قارچ گونۀ این‌چنینی پیدا نمی‌کرد. آخر در هر نقطه‌ای از کشور، بدون هرگونه امکانات و تجهیزات و برخورداری از هیات علمی مجرب، ساختمانی را به دانشگاه تبدیل کردن زحمتی دارد؟

کارخانۀ تولید مدرک، آن هم با هزینه‌ کردن از جیب خانواده‌های ایرانی بدون آنکه دانشی آموخته شود یا فرصت شغلی مناسبی در انتظار فارغ التحصیلان باشد، چه حسن و افتخاری دارد که مسئولان این همه آن را به رخ مردم می‌کشند؟
در واقع آموزش عالی پس از انقلاب بیشترین صدمه را دیده و حتی شاید بتوان گفت از حیز انتفاع ساقط شده است.

افزودن یک تن آب در یک لیتر شیر در هیچ کجای دنیا دستاورد و هنر به حساب نمی‌آید؛ آنچه هنر است افزایش تولید شیر از یک لیتر به یک تن است!

🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari
◀️نانش دهید و از ایمانش مپرسید
✍🏻دکتر محمد فاضلی

✏️دو روز آخر هفته را به پیشنهاد دوستانی، زدیم به دل کویر، زیر آسمان پرستاره زیبا، بهشتی از ایران‌زمین؛ و هنگام بازگشت، از شاهرود عازم شدیم به روستای خرقان، به دیدار مقبره «شیخ ابوالحسن خرقانی» از بزرگان صوفیه، متولد 352 و متوفی به 425 قمری. قریب هزار سال پیش می‌زیسته است.

✏️تواریخ درباره مقامات و معارفش بسیار گفته‌اند. گویند که غمخوار خلق و دوستدار خدمت به ایشان بوده است. عبارتی را از او پیش‌تر نیز شنیده بودم و امروز در کنار مقبره‌اش بار دیگر خواندم و تکرار کردم.

✏️گفته بود در خانقاه شیخ ابوالحسن خرقانی بنویسند: «هر که در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید چه آنکس که به درگاه باری تعالی به جان ارزد البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد.»

✏️ شیخ حسن خرقانی، هزار سال پیش‌تر، آن‌ زمان که کشیشان مسیحی، بسیار از ایمان می‌پرسیدند و نه نان، که جان آدمیان نیز به ظن بی‌ایمانی می‌ستاندند، توصیه می‌کرد که نان آدمیان را پیوند به ایمان‌شان نزنید.

✏️گروهی باقی‌اند هنوز که فکر می‌کنند قادرند ایمان آدمیان را اندازه بگیرند، و خوش دارند از قدرت خویش برای پیوند نان و ایمان بهره بگیرند. شیخ خرقانی دریافته بود جامعه‌ای راه صلاح می‌پیماید که نان و ایمان را به هم درنیامیزد.

🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari
⭕️تحریم بانکی مهاجران: چرا؟!- سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم حميدرضا رضايي

https://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3494710

🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari
📈تکنولوژی های نجات بخش؟

دکتر محمد طبیبیان

اين مقاله در باره تكنولوژى جديدى است كه يك شركت كوچك سوييسى ابداع كرده و از طريق آن گاز كربنيك را مستقيما از هوا مى مكد با هزينه قابل تحمل. اين شركت گاز كربنيك جمع آورى شده در حد تن به كارخانه هاى نوشابه سازى و گلخانه ها مى فروشد. مقاله به تاريخچه مشابهى از ابداعات اشاره مى كند كه اثر شگرفى بر زندگى جوامع داشت. براى مثال كمى بيش از يك قرن پيش دانشمندى به نام هابر توانست مقدار ناچيىز ازت را از هوا بگيرد و با هيدرژن تركيب و كمى آمونياك توليد كند. آن فراگرد بسيار پر هزينه و كم بازده بود. سال ها بعد يك آلمانى به نام بُش تعدادى مهندس را گرد آورد تا همان فرگرد را به صورت توليد انبوه تبديل كند. كارى كه اول ناشدنى به نظر مى رسيد بالاخره اين هدف عملى شد و مراحل صنعتى توليد آمونياك به نتيجه رسيد و با آن كود شيميايى به مقدار فراوان و ارزان توليد شد، بُش براى اين كار جايزه نوبل گرفت و فرگرد هابر- بوش جهانى شد. اگر اين تكنولوژى جدید هم صنعتى شود شايد بتواند در كشور ما هم برای تمیز کردن هوا به کار آید.
اصل مقاله:
https://goo.gl/vkqQus

🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari
📈درباب بریگزیت: خروج سرمايه ها از انگليس؟

✍️معاونت بررسى هاى اقتصادى اتاق بازرگانى تهران

🔺مطالعه جديد مدرسه اقتصادى لندن كه ١١ فوريه ٢٠١٩ منتشر شد، نشان مى دهد كه بنگاههاى بريتانيايى بدليل برگزيت و نااطمينانى هاى ناشى از آن، حدود ١٠.٧ ميليارد دلار از سرمايه گذارى خود را به اتحاديه اروپا منتقل كرده اند. اين بنگاهها بيشتر تمايل دارند تا به جاى بازار داخلى، در اتحاديه اروپا، سرمايه گذارى كنند.

🔺از سوى ديگر، بنگاههاى اروپايى هم، سرمايه گذارى مستقيم خارجى خود را در انگليس كاهش داده اند. اين امر موجب شده تاكنون، بيش از ١٣ ميليارد دلار از حجم سرمايه گذارى خارجى در انگليس كاسته شود و كارشناسان انتظار دارند كه اين رقم در آينده نيز، افزايش يابد.

🔺از زمان راى دهى مردم بريتانيا به خروج انگليس از اتحاديه اروپا تاكنون، سرمايه گذارى جديد بنگاههاى انگليسى در اروپا، ١٢ درصد افزايش و سرمايه گذارى بنگاههاى اروپايى در انگليس حدود ١١ درصد، كاهش يافته است.

🔺كمتر از ٥٠ روز ديگر يعنى در ٢٩ مارس ٢٠١٩، انگليس به طور رسمى از اتحاديه اروپا جدا خواهد شد.

🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari
در بزنگاه تاریخی: روحانی اشتباه نکند.

✒️محمد علی شهابی

شنبه یکی از حساس ترین جلسات تاریخ مجمع تشخیص برگزار می شود؛ هرچند این مجمع یک تشکیلات خلاف قانون بود و در بازنگری ۶۸ به جای حذف ان متاسفانه به قانون اساسی اضافه گردید، اما حال که قانونی است باید ان را پذیرفت و غیر از این هم در کوتاه مدت نمیشود کاری کرد و تا زمانی که حضرات دلشون برای مملکت بسوزد و بازنگری در قانون اساسی و اصلاحات عمیق را شروع کنند باید تحمل کرد ؛ باز هم متاسفانه پای هاشمی در میان بود برای گنجاندن این تشکیلات در قانون اساسی

جدا از تاریخچه مجمع، اعضای ان عموما در انتخابات مختلف جزو رد شدگان نهایی انتخاب مردم بوده اند و اگر از احمدی نژاد فاکتور بگیریم سایرین هیچ کدام از نظر اجتماعی مانند حسن روحانی مورد انتخاب مردم قرار نگرفته اند و به همین دلیل تصمیمات این مجمع از نظر ماهوی جای ایراد دارد هر چند از نظر شکلی درست باشد

حسن روحانی عضو این مجمع است ، گرچه در جلسات گذشته و بخصوص از زمان انتصاب املی لاریحانی شرکت نداشته اما به استناد سخن واعظی او در حلسه حساس شنبه هم شرکت نخواهد کرد؛ شاید دلیل این ناراحتی حسن روحانی از انتصاب فردی از نظر حقوقی پایین تر از خود در راس این مجمع باشد که البته ناراحتی او بجاست؛ زیرا نمیشود دومین مقام عالی و رسمی کشور طبق همان قانون اساسی در جلسه ای بنشیند که رییس ان فردی دیگر باشد و این از اشکالات این قانون پر از تضاد منافع است

اما شنبه قرار است مجمع تشخیص و بخش انتصابی قانون اساسی درباره دو فقره از لوایح چهارگانه fatf یعنی پالرمو و سی اف تی تصمیم بگیرد که قبلا مورد اختلاف شورای نگهبان و مجلس قرار گرفته اند؛ اینجا هم ایراد وارد است یعنی مجلس از منظر منافع ملی قانونی را تصویب کرده است اما مجمع از منظر مصلحت نظام در ان دخالت می کند؛ یعنی ایران فدای نظام؛ همان بزرگترین اشتباهی که در این چهل سال از حاکمیت شاهد بودیم .به هر حال هرچقدر هم شکل کار درست باشد اما ماهیت قصه اشکال دارد و واقعا به قول عادل فردوسی پور باید فکری برای این ایرادهای اساسی اندیشیده شود.

ترک این جلسه از سوی روحانی و واگذاری دستور کار به دست افرادی که دغدغه چندانی برای تصویب این دو لایحه ندارند بزرگترین اشتباه حسن روحانی در این مقطع است.روحانی باید بدون هیچ اما و اگری در این جلسه
شرکت کند و این فرصت مهم را از دست ندهد و محکم از دلایل پیوستن ایران به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم دفاع کند؛شاید او گمان میکند که اگر لوایح تصویب نشوند قصوری متوجه او نخواهد شد؛ در ماهیت اری ولی در شکل ان نه.فردا متهم خواهد شد به کم کاری و یا حتی غرور بر سر جایگاه .غروری که البته بیجاست چون همین الان هم یک بخش انتصابی قدرت در فلان شهرستان به خود اجازه می دهد که مثلا سخنرانی رییس مجلس را کنسل کند( من نسبت فکری با لاریجانی ندارم ولی در مثل مناقشه نیست)

حسن روحانی نباید اشتباه کند ، او باید به همراه تیم حقوقی خود در جلسه شنبه شرکت کند و اخرین تلاش های خود را انجام دهد و در شرایطی که اجلاسی در ورشوی لهستان شروع شده است تلاش کند که به راحتی نتیجه این جلسه مجمع در راستای نتایج اجلاس ورشو قرار نگیرد.

از همه مهم تر بازار و بخش های اقتصادی هم منتظر نتیجه این جلسه اند و بعید نیست در صورت مخالفت مجمع با پالرمو و متعاقب ان سی اف تی ، شاهد افزایش قیمت ارز و دلار و استرس جدید ملی نباشیم.
منبع: کانال نگارنده
@mohammadalishahabi

اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari
خبر خوب
عبدالمالک سرباز معلم جوان در سیستان و بلوچستان با حصیر بافی و فروش در فضای مجازی و جذب کمک‌های مردمی ، نیاز لوازم‌التحریر ۷۰۰ دانش‌آموز مناطق محروم را تأمین کرده است

@shabcheragh_monthly
🔹وظیفه دانشگاه چیست؟

✍️دکتر جواد طباطبایی

📜وظیفۀ دانشگاه «علمی» کردن بحث «سیاسی»ـ امنیتی است و نه امنیتی کردن بحث علمی!


📋ایراد بزرگی که می‌توان به انقلاب فرهنگی گرفت، به اجمال، به دریافت نادرستی بازمی‌گردد که متولیان آن از علم داشتند و نمی‌دانستند که وظیفۀ دانشگاه «علمی» کردن بحث «سیاسی»ـ امنیتی است و نه امنیتی کردن بحث علمی! متولیان انقلاب فرهنگی، که به طور عمده مردمانی «سیاسی»ـ ایدئولوژیکی بودند، و نه دانشگاهی، چنین مسیری را انتخاب کرده بودند. خود آنان در بهترین حالت به دلایل «سیاسی»ـ ایدئولوژیکی انتخاب شده بودند و از آن پس نیز هرگز نتوانستند نعلین گشاد ایدئولوژی را از پای خود بیرون کنند. همین معیار «سیاسی»ـ ایدئولوژیکی موجب شد که انتخاب علمی استادان به گزینش سیاسی آنان فروکاسته شود و، بدین سان، به طور عمده، کسانی توانستند وارد دانشگاه شوند، یا در دانشگاه بمانند، که فعالان سیاسی بودند. از این‌رو، دانشگاه، به تدریج، جانشین شعبه‌های حزب‌های مفقود شد و روشنفکران ایدئولوژیکی به استادان تبدیل شدند.


جواد طباطبایی، نشریۀ قلم‌یاران، شمارۀ پانزده، صفحۀ 16-21

🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari
معرفی و بخشی از یک کتاب صوتی:
"چرا ملت‌ها شكست مي‌خورند؟"

🔴 تحسین شده از سوی شش برنده نوبل اقتصاد

🔵 یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های‌ نظری سال ۹۵-۹۶ ایران

🔴 توصیه شده توسط مارک زاکربرگ

دریافت: https://goo.gl/U7Nf8r

🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari
چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟ (نمونه)
navaar.ir
ده دقیقه از این کتاب ارزشمند:
🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari
🔹اگر منتخب نمی شوم، شاید منتصب شدم!!!!

یادداشت جالب امروز از عباس آخوندی در دنیای اقتصاد، یکی از مهمترین علل بن بست توسعه کشور را به زبانی ساده تبیین می کند. جان کلام اینکه:
گروهی جویای قدرت که بارها توسط ملت در انتخابات ها رد شده اند، همواره مدعی هستند راه حل های بکری در کیسه دارند ولذا مکررا دولت ها را با چالش مواجه می کنند تا چه بسا روزی نوبت به آنان برسد غافل از اینکه اولین قربانیان ناکارامدی نظام هستند. بخشی از یادداشت:
📜معادله‌های اصم و سیاست‌گذاری ملی

دکتر عباس آخوندی

گروهی به اصطلاح هوادار براندازی در بیرون و گروهی با ژست انقلابی‌گری و در هیات منجی در درون به شعار «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا» دل بسته‌اند....
سردبیر ارگان وابسته به دبیر مجمع تشخیص مصلحت نیز 13 بهمن 1397 در تابناک نوشت که: 
«اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!» او می‌نویسد که این «اگر چه شعاری بود که در کف خیابان‌ها در سال 1396 توسط عده‌ای از مردم علیه دو گرایش عمده سیاسی در کشور سر داده شد و در ابتدا کمی افراطی به نظر می‌رسید، اما حقیقتی که در دل این شعار نهفته، بی‌اعتمادی مردم نسبت به حرکت‌های ضدملی و ضدمردمی این دو گرایش سیاسی در کشور و قفل‌کردن امور در فضای بسته تفکر حزبی و قبیله‌ای خودشان... عملا نشان می‌دهند که اصولگرا، اصلاح‌طلب دیگر تمومه ماجرا!»
انتساب حرکت‌های ضدملی و ضدمردمی به دو جریان اصلی صحنه‌ سیاسی ایران جای تامل دارد. ایشان در ادامه، همانند کسی که خود تحریم را برای حذف رقیبان طراحی‌کرده و اقدامش موفق شده، با شادمانی می‌گوید: «تجربه ۱۰ سال اخیر نشان داد که دولت اصولگرا در نهایت اعلام کرد برای شکستن تحریم‌ها باید با آمریکا مذاکره کرد و با کسب اجازه از رهبری، مذاکره با آمریکا را در عمان با ویلیام برنز معاون سیاسی وقت وزارت خارجه آمریکا شروع کرد. دولت اعتدال هم از ابتدا برای شکستن تحریم‌ها به حضور آمریکا در گفت‌وگوها اصرار داشت؛ واقعیت این است که اصولگرا یا اصلاح‌طلب، اداره کشور را در دوران تحریم بسیار سخت و حتی گاهی غیرممکن دانسته‌اند؛ اما به هر حال در چند سال پیش رو تحریم هست و کشور هم باید اداره شود!» در پایان نتیجه‌ای که می‌گیرد بسیار جالب است: «برای اداره کشور در زمان تحریم حداقل دو اقدام واجب است؛ اول اطمینان از اینکه در داخل، دشمنی‌ها، برای مدتی به حداقل برسد» ولی، با توجه به اینکه هر دو جریان سیاسی کشور ضدملی و ضد مردمی هستند، این به حداقل رسیدن دشمنی‌ها، به مفهوم به‌رسمیت ‌پذیرفتن همه‌ گرایش‌های سیاسی و صلح اجتماعی نیست بلکه به معنی حذف و سرکوب همگان و تسلیم دودستی کشور به حضرات است. لذا تاکید می‌کند: «و دوم اینکه همه افرادی که پست مدیریتی دارند و معتقدند با تحریم‌ها نمی‌شود کار کرد همانند عباس آخوندی استعفا دهند و بروند! اشتباه نشود، زندگی با تحریم مورد پسند نیست! اما تحریم واقعیت است و کشور باید اداره شود.» شاید از خلال این موارد بشود حدس زد که حضرات چه خواب آشفته‌ای برای این ملت دیده‌اند.
📜متن کامل مقاله:
https://goo.gl/n6AquJ

🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari
از خواص گردش اطلاعات در فضای مجازی: جزایری هم رفتنی شد.

🖋محمدعلی شهابی

امام جمعه اهواز روز جمعه در اولین خطبه خود بعد از بازگشت از لندن بطور تلویحی اعلام کرده که شاید او دیگر نماینده ولی فقیه و امام جمعه نباشد و در کسوتی دیگر خدمتگزاری کند

سفر او به لندن با هزینه بیت المال و توجیه رییس دفتر او که گفت برای تبلیغ اسلام رفته است موجی از عصبانیت را در فضای مجازی به راه انداخت که پیش بینی می شد برکنار شود همان طور که ائمه ایلام و گیلان و تبریز و چندین شهرستان برکنار شدند

باید قدردان فضای مجازی و افکار حساس عمومی باشیم که در غیاب ناظران قانونی ، رکن اصلی نظارت بر مسوولان را برعهده گرفته است .چه کسی گمان میکرد علم الهدی یا احمد خاتمی که هرگز اهل عذرخواهی و پس گرفتن رفتارهای خود نبودند اقدامات اشتباه خود را پس بگیرند!!

خوشبختانه این موج مجازی دایره گسترده ای دارد و بیشتر جوانان اعم از اصولگرا و اصلاح طلب، عدالت خواه ،منتقد و مخالف و... دانسته اند که دیگر نباید به حاکمان و نهادهای ناظر متکی بود و مبارزه با فسادهای مختلف ، دروغ ، تزویر و سو استفاده بخصوص در پوشش دین و ولایت و رای مردم و ... باید در دستور کار قرار گیرد و هیچ مسوول و مقامی از نگاه تیزبین افکار عمومی و رسانه های مستقل در امان نباشد./کانال نگارنده

🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari
‼️ صحبت های مجدد سخنگوی کمیسیون قضایی در توجیه ازدواج زیر سن:
"دخترانی که در سنین پایین ازدواج می کنند کمتر طلاق می گیرند و در زایمان کمتر مرگ و میر دارند و زندگی بهتری دارند."
پی نوشت:اولا انتظار دارید کسانی که ازدواجشان با اذن پدر صورت گرفته، قدرت چانه زنی و امکان طلاق داشته باشند؟
ثانیا:در خصوص فاکتور های سلامتی لطفا منبع سخنان خود را مشخص کنید چون تمام پژوهش های جهانی در این زمینه نتایج دیگری نشان می دهند. نرخ مرگ و میر چه کسی کمتر است مادران یا نوزادان؟ فاکتورهای قد و وزن کودکان شاخص گویاتری نیست؟

ثالثا:چرا در این زمینه به متخصصان علوم پزشکی، جامعه شناسی و روانشناسی مراجعه نمی کنید؟ یا از مرکز پژوهشهای مجلس کمک نمی گیرید؟ جواب همه مسائل جهان را می دانید؟
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📈ظهور تکنولوژی های جدید بیکاری می آورد؟
این ویدئو کوتاه توضیح می دهد که در کوتاه مدت بله ولی در بلند
ظهور تکنولوژی جدید، موجب می شود مازاد نیروی کار به صنایع دیکری منتقل شوند یا با تکنولوژی جدید دست به ایجاد مشاغلی نو با بازدهی بالا بزنند و اثر کل ممکن است منفی نباشد. انقلاب های صنعتی اول و دوم و سوم نمونه های بارزی از این پدیده هستند.
📊اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari
📈ماهیگیری در آب بدون ماهی!!!

علی دینی ترکمانی
۲۸ بهمن ۱۳۹۷

این جمله را حتما از زبان برخی از کارشناسان، مشاوران، مدیران و مسئولان شنیده‌اید: برای کمک به دیگران، به جای ماهی دادن، به آنان باید ماهی‌گیری یاد داد.

این ضرب‌المثل چینی که به پندی کلیشه‌ای تبدیل شده، شبه‌گفتمانی است که در عین درست بودنش از منظر کلی درباره رابطه میان مهارت فنی و کاریابی، در شرایط خاص اقتصاد ایران، بسیار نادرست است. به جای کمک به توضیح ریشه‌ی اصلی اجتماعی بیکاری، تقصیر را بر گردن بیکاران می‌اندازد. مساله‌ای اجتماعی و مرتبط با عملکرد نطام حکمرانی را به مساله‌ای شخصی تقلیل می‌دهد.

وقتی در آب حیات اقتصادی و اجتماعی، ماهی نیست یا به اندازه‌ی خیلی کم هست، افراد، بهترین ماهیگیر هم که باشند، ناتوان از صید ماهی خواهند بود. برعکس، اگر در آب، به اندازه زیاد ماهی باشد، حتی اگر افراد، چندان دارای مهارت ماهیگیری نباشند، احتمالا به قلاب یا تورشان، صیدی خواهد افتاد.

تعداد فرصت‌های شغلی در اقتصاد، همچون تعداد ماهی در آب است. اگر این فرصت‌ها بسیار کم باشد، تمام بیکاران، به بهترین کارآفرین هم که تبدیل شوند، بسیاری از آنان بیکار خواهند ماند و روی هم انباشته خواهند شد. اگر فرصت‌های شغلی در داخل یا خارج، به اندازه کافی وجود داشته باشد، بسیاری از آنان کارفرینی را در عمل اثبات خواهند کرد و شاغل خواهند شد. برای مثال، در اوایل دهه ۱۳۷۰ که بازار کار ژاپن به‌روی ایرانیان باز شد، جوانانی بدون تجربه‌ی سفر خارجی و بدون حداقل توانایی تکلم در زبان ژاپنی و انگلیسی، سر از ژاپن در آوردند و در آنجا کار کردند و با پس‌اندازهای خیلی خوب ناشی از تبدیل دلار به ریال، در اینجا، سرمایه‌ای برای خود فراهم کردند و کسب و کاری را راه انداختند. برخی نیز یا آنجا ماندند و مقیم شدند یا از آنجا به استرالیا و آمریکا و کانادا مهاجرت کردند و سروسامانی خوب در ان دیارها پیدا کردند، با تجربه و مهارت‌های زندگی در محیط جهانی.

اقتصاد ایران با بحران بیکاری ساختاری مواجه است. طبق آمارها ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر بیکار و ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر شاغل یک تا ۴۴ ساعت در هفته هست. در جمع می‌شود ۵ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر. هر سال ۸۰۰ هزار نفر وارد بازار کار می‌شود که در بهترین حالت ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار نفر شاغل و بقیه به سپاه بیکاران اضافه می‌شوند. در بدترین حالت، کل این تازه واردان به بمب در حال انفجار بیکاران می‌پیوندند.

فرصت‌های شغلی باید متناسب با جمعیت فعال جویای کار شود. سرمایه‌گذاری‌های جدید با کیفیت بالا، به علاوه امکان استفاده از بازار کار کشورهای مواجه با کمبود نیروی کار، پیش‌شرط‌های کاهش عدم تعادل ساختاری در بازار کار است.. چشم‌انداز هر دو پیش‌شرط، به‌دلیل چالش‌های سیاسی و حکمرانی، به جای روشن بودن، تیره است. نه امیدی به انباشت سرمایه اشتغال‌زا وجود دارد و نه امیدی به امکان استفاده از بازار کار کشورهای دیگر. به این اعتبار، به جای تکرار شبه‌گفتمان مذکور، بهتر است که به ریشه‌ی اجتماعی مساله پرداخت.


منبع: کانال نگارنده
@alidinee

🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari
در باب یک خرده پوپولیست

امیر حسین خالقی

در دوران جوانی نگارنده یک کلیپ بامزه ای از گروه مشهور "پینک فلوید" به نام "دیوار" گل کرده بود که یحتمل خیلی ها ان را دیده اند، مضمون آن از قرار نقد سیستم آموزشی انگلستان بود که بچه ها را مواد خامی می دید که باید به شکل از پیش تعیین شده درآیند. کل سیستم آموزشی به خط تولیدی تشبیه شده بود که مواد خام (انسان ها) وارد آن می شدند و پشت سر هم در ترتیبی مشخص پیش می رفتند، همه یک شکل و یک اندازه به چیزی بدل می شدند که طراح سیستم می خواست. عجالتا همین جا این را نگه داریم تا به معرفی یک پدیده متاخر بپردازیم:

چندی است بزرگواری به نام دکتر مجید حسینی با حضور در رسانه ها و بد وبیراه گفتن به مافیای کنکور و سهمیه ها و ... بسیار سروصدا کرده است، نگارنده این سطور که ناله و غر را حق مسلم همه 80 میلیون نفر ایرانی می داند، البته مخالفتی با هرگونه نالیدن از جور دنیا ندارد، ولی حرف های که با مایه های دولت و اقتصاد از او شنیدم پیداست با یک خرده پوپولیست روبه رو هستیم. البته در این میان سرمایه داری هم طفل حرامزاده ای است که هرکس نقدی دارد باید به او لگدی بپراند که در مورد آموزش هم به زعم ایشان و خیلی های دیگر مقصر سرمایه داری است!

بزرگوار فرموده اند "وقتی همه چیز پول باشد؛ وقتی آموزش را، درمان را و خدمت به مردم را باید سنجید که صرفه دارد یا نه؟ وقتی که دانشجو، دانش آموز و حتی یک مریض؛ یک مشتری چرب برای دستگاه عظیم دکانداری ماست؛ انگاه اولین سوال اینست که حفظ جان انسانها صرفه دارد یا نه؟ آیا هر جان انسانی ارزش اقتصادی دارد که هزینه امنیت، راحتی، آرامش و ... ان را بدهیم، یا فقط یک مشتری چرب است؟ ... باید برگردیم به احترام به جان انسانها، باید دانشجو، دانشجو شود نه مشتری؛ باید آموزش از گروگان سرمایه داری نابرابر و مافیای آموزشی بدر آید؛ باید زندگی با ارزش انسانی جای پول به مردمان برگردد؛ چاره دیگری نیست". تا جایی که از حرف های پراکنده هم بر می آید پیشنهاد عملی هم دولتی کردن آموزش است، از جمله ممنوعیت مدارس غیرانتفاعی و معلم خصوصی را هم در محفلی پیشنهاد داده اند!

باری، وقتی شما فکر میکنید چیزی مجانی است، ان چیز به خودی خود رایگان نمی شود؛ فرقی نمی کند شما به کسی که خدمات آموزشی دریافت می کند بگویید انسان، مشتری یا دانشجو یا آینده ساز مملکت، منابعی باید صرف کرد تا ان خدمت ارائه شود! وقتی هم که خود طرف نپردازد باید کس دیگری در جای دیگری آن را پرداخت کند، پس ما چه بخواهیم مقاومت کنیم یا نکنیم با یک فرایند اقتصادی روبه رو هستیم که باید به صرفه اش فکر کرد؛ برای کار نیاز به استاد و معلم کاربلد و نرم افزار و سخت افزار مناسب است، اینها هم نیازمند صرف هزینه اند؛ نوآوری و ارتقای سطح ارائه خدمات و افزایش کارایی و کاهش هزینه ها همه در آموزش و تحصیلات هم به همان اندازه هر حوزه اقتصادی دیگر اهمیت دارند (لازم است تکرار کنیم مدیریت دولتی در چنین اموری چقدر کاستی دارد؟).

از همه خنک تر پیشنهاد بزرگوار برای جمع کردن همین به این اصطلاح موسسه ها و دانشگاه های پولی و "خصوصی" فعلی است، بعید می دانم کسی آنقدر خجسته دل باشد که نداند مثلا دانشگاه آزاد ما به هر چیز شبیه باشد به بخش خصوصی شباهتی ندارد، اساسا در بخش خصوصی واقعی سهمیه به شکل رایج آن در ایران نمی تواند به وجود آید. یادمان نرود در هیچ کشوری دولت کار آموزش را به طور کامل به حال خود نمی گذارد، ولی هر کسی ساختار سیاسی ایران را بشناسد می داند که خصوصی سازی آموزش و این حرف ها در ایران چیزی در مایه های قصه کلثوم ننه است، وقتی دولتی حتی به آموزش زبان در پیش دبستانی ها هم کار دارد، شوخی است فکر کنیم کار به بازار سپرده شده است. آموزش دولتی که دولت محتوا و سطح و شیوه آموزش را تعیین می کند به واقع کمتر از فاجعه نیست؛ آدم هایی متوسط با دانش نصفه و نیمه و ملاحظاتی سیاسی قرار است چه فتح الفتوحی را باعث شوند؟

به کارخانه ادم سازی پینک فلوید برگردیم، خود کارخانه مصیبت کمی نیست، حال فرض کنید که مسئولیتش را هم می خواهیم به یک مسئول نالایق بسپاریم که کاری به بازار ندارد، بلکه می خواهد محصولاتش چیزی باشد که خود می پسندد، کار نور علی نور است. در این حال و هوا از قضا باید تلاش کنیم تا هرچه می شود کار را از دست دولت در آورد، از تنوع حداکثری در محتوا و شیوه آموزشی دفاع کرد و به دشمن اصلی (یعنی دولت) تاخت، نه اینکه مافیا و سرمایه داری آموزشی را متهم کرد و از این راه کاسبی کرد. اگر تلاش برای حتی اندکی دور شدن از این ماشین خرفت سازی دولت قرار است انجام گیرد، چرا ناراحت باشیم و بدتر از آن بخواهیم همه کارها به زیر نظر دولت برگردد؟ والله اعلم.

کانال نگارنده: راهبرد
@RahbordChannel

🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari
بهرام پارسایی عضو فراکسیون امید گفته است:

🔹 "اگر دانستن حق مردم است،برای ثبت در تاریخ، مذاکرات مجمع تشخیص مصلحت درباره پالرمو و CFT پخش زنده شود تا استدلالهایی كه مصوبه مجلس را معطل نگاه داشته به گوش همه برسد. اگر هم مجمع امكان تصمیم‌گیری در فرصت اندک باقیمانده را ندارد،تصمیم نهایی را طبق اصل ۵۹ قانون اساسی به رفراندوم بگذاریم."

پ.ن: دوماه پیش در سوئیس رفراندوم برگزار شد که بریدن شاخ گاوها ممنوع شود یا خیر؟
ما انتظار چنین دموکراسی را هنوز در ایران نداریم. ولی سوال اساسی این است که چرا هرگز از این ظرفیت بزرگ قانون اساسی یعنی اصل 59 استفاده نمی کنیم؟ تا کی منتصبین به جای منتخبین تصمیمات مهم را بگیرند؟

اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari
طبقه خاص یا شایسته سالاری!؟

این گزارش ارزشمند از خانم قنبری در افق نو به برسی مشاغل تنی چند از فرزندان مسئولین کشور پرداخته است.
گزارش صرفا موارد دارای سند و مدرک را منتشر کرده است.
این گزارش مثال عینی دیگری است برای مفاهیم: حبس قدرت در طبقه خاص به جای شایسته سالاری و چرخه های بسته و شوم انحصار.
همان مفاهیمی که در کتاب چرا ملت ها شکست می خورند، نویسندگان با شواهد بسیار تاریخی ذکر می کنند.

https://telegra.ph/Ofogh-02-15-2

🔺رد خون در نرخ اشتغال و بیکاری کشور

▫️مینا قنبری: این روزها مدام پرسشی میان مردم ردوبدل می‌شود که منتسبان به خاندان‌های در مسند قدرت چه می‌کنند؟ از کجا و کدام خاندان آمده‌اند و در کجا شاغل هستند؟ در این گزارش و جداول آن سعی شده تا مشخصات تعداد کمی از وابستگان مقامات و مسئولین که به واسطه وابستگی به صاحب‌منصبان و البته فارغ از جناح آنها توانسته‌اند به مقام و منصبی برسند، بیاید. در این تحقیق تنها نام افراد و اشخاصی آورده شده که مدارک آن موجود بوده است. و البته تا زمان انتشار این گزارش ممکن است تغییرات معمول سالانه شرکت‌ها، اطلاعات این گزارش را به شکل جزئی تغییر داده باشد، از هرگونه توضیح و تصحیح استقبال خواهد شد. / افق نو


لینک مطلب در سایت افق‌نو:
http://ofogheno.com/?p=3444

اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari
سرنوشت برجام و آمریکا

دکتر محمد طبیبیان

در سايت خبرى كنگره ملى ايرانيان آمريكا NIAC، يك مطلبى درج شده مبنى بر اين كه ديروز كنگره ملى حزب دموكرات آمريكا تصويب كرده آمريكا مجدد به برجام بپيوندد.

اين خبر در صورت تاييد، از آن رو مهم است كه در صورت قدرت گرفتن حزب دموكرات در انتخابات رياست جمهورى ٢٠٢٠ اين امر از اولويت‌هاى دولت جديد خواهد بود./ کانال نگارنده

اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari
اقتصاد در گذر زمان(م.ع مختاری)
طبقه خاص یا شایسته سالاری!؟ این گزارش ارزشمند از خانم قنبری در افق نو به برسی مشاغل تنی چند از فرزندان مسئولین کشور پرداخته است. گزارش صرفا موارد دارای سند و مدرک را منتشر کرده است. این گزارش مثال عینی دیگری است برای مفاهیم: حبس قدرت در طبقه خاص به جای…
چرا ما نه؟

فردین علیخواه-جامعه شناس

رابرت مرتون، جامعه شناس امریکایی در سال 1938 نظریه معروف «فشار ساختاری» خود را مطرح کرد. روح انتقادی حاکم بر این نظریه آن است که چرا در جامعه، فرصت های مشروع برای دستیابی به اهداف به شکل عادلانه ای توزیع نمی شود؟ از نظر او همه افراد جامعه باید بتوانند بر اساس استعدادها و توانایی هایشان امکانِ برابرِ دسترسی به فرصت های مشروع را داشته باشند تا به اهداف شان برسند. مرتون این ویژگی را وضعیت مطلوب و نرمال یک جامعه می بیند.

کلوارد و اوهلین، دو جامعه شناسی بودند که بعدها نظریه مرتون را نقد کردند. آنها نام نظریه خود را « ساختار فرصت های نامشروع» نهادند. به باور این دو، فرصت های نامشروع هم به همان اندازۀ فرصت های مشروع مهم است. آنها، شاید به طعنه، معتقد بودند که نه تنها فرصت های مشروع، بلکه فرصت های نامشروع هم باید در بین مردم به شکل عادلانه ای توزیع شود، نه آنکه تنها عده معدودی به آنها دسترسی داشته باشند.

فرض کنید که یک کارگر ساده بخواهد اختلاس بزرگی انجام دهد، و یا نگهبان در ورودی یک درمانگاه بخواهد کالای قاچاق وارد کشور کند، و یا یک زن خانه دار بخواهد از شعبه مرکزی یک بانک وامی ده میلیارد تومانی دریافت کند، و یا یک جوان بیکار و بی پشتیبان بخواهد همزمان عضو هیأت مدیره چهارده سازمان اقتصادی باشد. همه اینها فرصت های نامشروعی هستند که افراد فاقدِ ژن خوب، اگر هم بخواهند، نمی توانند از آنها برخوردار شوند. در واقع این فرصت ها به شکلی عادلانه توزیع نمی شوند و فقط عدۀ معدودی به آنها دسترسی دارند. نکته کلوارد و اوهلین آن است که ساختار فرصت های نامشروع هم مهم است. پرسش آن است که فرصت های نامشروع بیشتر در دست چه کسانی قرار دارد؟ و چرا باید در توزیع این فرصت ها شاهد بی عدالتی باشیم؟

طی دهه گذشته همواره دانشجویانم شکایت می کردند که چرا توزیع فرصت های مشروع، بله مشروع ، در کشور عادلانه نیست؟ چرا شرایط برابر برای برخورداری از فرصت های مشروع مهیا نیست؟ اما در یکی دو سال اخیر گلایه های برخی از دانشجویانم مرا نگران می کند. در واقع طرح مسأله و نوع سوال آنها تغییر یافته است. آنان بر پایه آنچه که هر روز از طریق رسانه ها می بینند و می شنوند دیگر کمتر از بی عدالتی در توزیع فرصت های مشروع گلایه می کنند. دغدغه آنان بی عدالتی در توزیع فرصت های نامشروع است. بگذارید ساده تر بگویم. آنها می پرسند: چرا ما نباید بتوانیم دزدی کنیم؟ چرا ما هم مانند آنها نباید بتوانیم بخوریم؟ چرا ما نباید بتوانیم اختلاس کنیم؟ چرا اختلاس فقط باید متعلق به از ما بهتران باشد؟ چرا ما هم نباید بتوانیم از سفره انقلاب هر چقدر که میل مان می برد برداریم؟ و...

شاید این پرسش ها ساده به نظر برسند ولی نشانه تغییری نگران کننده در نگاه جوانان است.

🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari