👈دربارهی روانشاد، ایرج افشار، از زبان استاد محمدرضا شفیعیکدکنی، برای ۱۶ مهر، زادروز ایرج افشار، #پدر_کتابشناسی ایران
@LoversofIRAN
⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش
قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گستردهای از سندها، متنها، یادداشتها، خاطرهها، سفرنامهها و «فكت»هاست و كوچكترین ضمیمهای از انشانویسی و عبارتپردازیهای رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشتهها و یادداشتهای او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.
حدود نیمقرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یك جملهی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی میخواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامهای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامهی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دستهای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم داشت و با آن زندگی میكرد و آن سیاست، مصلحتْاندیشی دربارهی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.
در مراكز علمی جهان و در حوزههای #ایرانشناسی دانشگاههای كره زمین، هیچكس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد میآورم.
در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصهی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانههای دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقیزاده، #محمدعلی_فروغی، #علیاصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیعالزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علیاكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار میگیرد؛ بیآنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچکدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.
پژوهشگرانِ عرصهی #ایرانشناسی در جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهرهی ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار
@LoversofIRAN
⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران
او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.
وی پایهگذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.
ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی و کتابداری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.
از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش
قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گستردهای از سندها، متنها، یادداشتها، خاطرهها، سفرنامهها و «فكت»هاست و كوچكترین ضمیمهای از انشانویسی و عبارتپردازیهای رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشتهها و یادداشتهای او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.
حدود نیمقرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یك جملهی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی میخواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامهای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامهی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دستهای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم داشت و با آن زندگی میكرد و آن سیاست، مصلحتْاندیشی دربارهی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.
در مراكز علمی جهان و در حوزههای #ایرانشناسی دانشگاههای كره زمین، هیچكس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد میآورم.
در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصهی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانههای دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقیزاده، #محمدعلی_فروغی، #علیاصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیعالزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علیاكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار میگیرد؛ بیآنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچکدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.
پژوهشگرانِ عرصهی #ایرانشناسی در جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهرهی ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار
@LoversofIRAN
⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران
او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.
وی پایهگذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.
ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی و کتابداری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.
از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
Telegram
محمدرضا شفیعیکدکنی
16 مهر زادروز استاد ایرج افشار، پدر کتابشناسی ایران، گرامی باد
@sereshk1318
@sereshk1318
Forwarded from عاشقان ایران
👈دربارهی روانشاد، ایرج افشار، از زبان استاد محمدرضا شفیعیکدکنی، برای ۱۶ مهر، زادروز ایرج افشار، #پدر_کتابشناسی ایران
@LoversofIRAN
⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش
قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گستردهای از سندها، متنها، یادداشتها، خاطرهها، سفرنامهها و «فكت»هاست و كوچكترین ضمیمهای از انشانویسی و عبارتپردازیهای رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشتهها و یادداشتهای او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.
حدود نیمقرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یك جملهی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی میخواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامهای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامهی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دستهای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم داشت و با آن زندگی میكرد و آن سیاست، مصلحتْاندیشی دربارهی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.
در مراكز علمی جهان و در حوزههای #ایرانشناسی دانشگاههای كره زمین، هیچكس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد میآورم.
در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصهی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانههای دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقیزاده، #محمدعلی_فروغی، #علیاصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیعالزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علیاكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار میگیرد؛ بیآنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچکدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.
پژوهشگرانِ عرصهی #ایرانشناسی در جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهرهی ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار
@LoversofIRAN
⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران
او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.
وی پایهگذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.
ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی و کتابداری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.
از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش
قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گستردهای از سندها، متنها، یادداشتها، خاطرهها، سفرنامهها و «فكت»هاست و كوچكترین ضمیمهای از انشانویسی و عبارتپردازیهای رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشتهها و یادداشتهای او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.
حدود نیمقرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یك جملهی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی میخواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامهای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامهی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دستهای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم داشت و با آن زندگی میكرد و آن سیاست، مصلحتْاندیشی دربارهی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.
در مراكز علمی جهان و در حوزههای #ایرانشناسی دانشگاههای كره زمین، هیچكس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد میآورم.
در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصهی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانههای دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقیزاده، #محمدعلی_فروغی، #علیاصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیعالزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علیاكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار میگیرد؛ بیآنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچکدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.
پژوهشگرانِ عرصهی #ایرانشناسی در جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهرهی ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار
@LoversofIRAN
⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران
او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.
وی پایهگذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.
ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی و کتابداری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.
از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
Telegram
محمدرضا شفیعیکدکنی
16 مهر زادروز استاد ایرج افشار، پدر کتابشناسی ایران، گرامی باد
@sereshk1318
@sereshk1318
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آذر۱۳۸۷
پاسخ پروفسور #حمید_احمدی
استاد #دانشگاه_تهران؛
به این پرسش VOA:
چرا #جمهوری_اسلامی_ایران رخداد مهم #ملی و میهنی #رهایی_آذربایجان در ۲۱آذر۱۳۲۵ را برای نسل جوان ایران تبلیغ نمیکند؟
@LoversofIRAN
پاسخ پروفسور #حمید_احمدی
استاد #دانشگاه_تهران؛
به این پرسش VOA:
چرا #جمهوری_اسلامی_ایران رخداد مهم #ملی و میهنی #رهایی_آذربایجان در ۲۱آذر۱۳۲۵ را برای نسل جوان ایران تبلیغ نمیکند؟
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آذر۱۳۸۷
پاسخ پروفسور #حمید_احمدی
استاد #دانشگاه_تهران؛
به این پرسش VOA:
#پیشه_وری میهن دوست بود یا #تجزیه_طلب؟
تفاوت پیشه وری پیش ازشهریور۱۳۲۴ و پس از آن...
#رهایی_آذربایجان
#آذربایجان
@LoversofIRAN
پاسخ پروفسور #حمید_احمدی
استاد #دانشگاه_تهران؛
به این پرسش VOA:
#پیشه_وری میهن دوست بود یا #تجزیه_طلب؟
تفاوت پیشه وری پیش ازشهریور۱۳۲۴ و پس از آن...
#رهایی_آذربایجان
#آذربایجان
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آذر۱۳۸۷
پاسخ پروفسور #حمید_احمدی
استاد #دانشگاه_تهران؛
وپروفسور #مهرا_ملکی
به این پرسش VOA
آیا واژه "نجات" آذربایجان درباره۲۱آذر۱۳۲۵ درست است؟
#رهایی_آذربایجان از اشغال #ارتش_سرخ #شوروی
@LoversofIRAN
پاسخ پروفسور #حمید_احمدی
استاد #دانشگاه_تهران؛
وپروفسور #مهرا_ملکی
به این پرسش VOA
آیا واژه "نجات" آذربایجان درباره۲۱آذر۱۳۲۵ درست است؟
#رهایی_آذربایجان از اشغال #ارتش_سرخ #شوروی
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آذر۱۳۸۷
سخن پروفسور #حمید_احمدی
استاد #دانشگاه_تهران در VOA درباره
نقش #ارتش #مردم #شاه درسرکوب فتنه #تجزیه
نبرد #قافلانکوه
کشتارفجیع #فرقه_دموکرات
#زنجان #آذربایجان
#رهایی_آذربایجان
@LoversofIRAN
سخن پروفسور #حمید_احمدی
استاد #دانشگاه_تهران در VOA درباره
نقش #ارتش #مردم #شاه درسرکوب فتنه #تجزیه
نبرد #قافلانکوه
کشتارفجیع #فرقه_دموکرات
#زنجان #آذربایجان
#رهایی_آذربایجان
@LoversofIRAN
👈افشاگری کنید، چنانکه هیچ جای ایران برای زورگویان و ستمگران، امن نباشد
تا تباه نشود خون بیگناه ریخته ی کودکان محروم ازامکانات در این سرزمین ثروتمند
روان دخترکان سوخته زاهدانی شادباد🥀
جان ایران می سوزد در این آتش بیداد 🖤
#افشاگری #شفافیت #شفاف_سازی
هر ایرانی، یک #رسانه آگاه کننده است
#اختصاصی_کانال
@LoversofIRAN
هرچه خواستم از این جاهل نوکیسه نافهم بگذرم و چیزی ننویسم نشد. رنج و درد دخترکان زیبای #زاهدان که در آتش نادانی مسوولان استانی و کشوری سوختند امانم نداد که سکوت کنم
شاخ و شانه کشیدن های نماینده دروغگو، فحاش وجاعل سراوان با رزومه جعلی نمایندگی (که گویا دنبال واردات خودرو به گمرک رفته بود)؛ در جلسه غیرعلنی دو روز پیش که برای رسیدگی به این آبروریزی تشکیل شده بود و همراهی برخی از مجلسیان با این نماینده در تهدید کارمندان حراست، ریاست گمرک و وزیر بخاطر افشاشدن فیلم ناسزاگویی این نماینده خطاکار، نشان از ریشه دواندن و گسترده شدن ویروسی پلید در بدنه حاکمیتی امروز ایران دارد!
این #ویروس همه جا را در می نوردد و برای خود هم پالکی هایی می یابد که او را در راه تباه ستم و فساد یاری کنند و از هیچ زشتکاری برای یکه تازی فرونمی گذارد. این ذهن های ویروسی آرزوی احیای #خان و #خانسالاری و #خانبازی دوره #قاجار و اوایل #پهلوی را دارند!
اینها با رفتارشان نشان می دهند شایسته زندگی در این دوره نیستند، چه رسد که جایگاه برجسته نمایندگی مجلس به دستشان بیافتد! سوءاستفاده ها خواهندکرد مانند این #محمدباسط_درازهی (به قول تهرانی ها، یک #دوزاری، آدمی کم ارزش و فرومایه)
دست افشاگران را باید بوسید و به مردم گفت، از فساد و زشتی پنهان و آشکار زورمداران در هیچ کجای ایران نگذرید و نترسید. بر حق پافشاری کنید. به ویژه فعالان شهرهای بزرگ که رسانه و سخنگاه بیشتری دارند از پیگیری و رساندن صدای مظلومیت مردم شهرهای کوچکتر به گوش #ملت_ایران کوتاهی نکنند
امان از آنکه این نماینده بی مقدار(شاهکار لیست #امید و #اصلاح_طلبان؛ البته نه اینکه #اصولگرایان و #مستقلین بهتراز اینها باشند. پراکنش #بیشعوری در همه طیف های سیاسی ایران تقریبا همسان است) تهدید به استعفا و تدریس در دانشگاه میکند! وای به حال آن #دانشگاه! لحظه شماری میکنیم برای حذف این عنصر ناشایست از #مجلس. ایکاش روند قضایی ای گذرانده شود که او و امثالش محاکمه شوند و پول کلانی را که از نمایندگی به جیب زده اند، پس دهند
با حقوق یکسال امثال درازهی، می شد چند مدرسه را در #سیستان_بلوچستان زیبا و رنج دیده، با سیستم گرمایشی استاندارد پوشش داد تا در سرمای نامردمی و ناکسی، آتش بی عدالتی بر بدنهای پاک کودکان ایران نیافتد؟ چند پاییزو زمستان دیگر بگذرد و جان ایران از این بی کفایتی ها آتش بگیرد؟
ملت اگر آگاه باشد با ابزارهای کنونی میتواند زمینه های هدر رفت سرمایه و ثروت کشور به دست جاهلان جاعل و رانت خواران لابی گر را ببندد و اجازه ندهد انسانهای بی مایه و بی مقدار، چنان بر صدر نشینند که خدا را بنده نباشند؛ چه رسد که قانون را !
https://t.me/LoversofIRAN/8358
تا تباه نشود خون بیگناه ریخته ی کودکان محروم ازامکانات در این سرزمین ثروتمند
روان دخترکان سوخته زاهدانی شادباد🥀
جان ایران می سوزد در این آتش بیداد 🖤
#افشاگری #شفافیت #شفاف_سازی
هر ایرانی، یک #رسانه آگاه کننده است
#اختصاصی_کانال
@LoversofIRAN
هرچه خواستم از این جاهل نوکیسه نافهم بگذرم و چیزی ننویسم نشد. رنج و درد دخترکان زیبای #زاهدان که در آتش نادانی مسوولان استانی و کشوری سوختند امانم نداد که سکوت کنم
شاخ و شانه کشیدن های نماینده دروغگو، فحاش وجاعل سراوان با رزومه جعلی نمایندگی (که گویا دنبال واردات خودرو به گمرک رفته بود)؛ در جلسه غیرعلنی دو روز پیش که برای رسیدگی به این آبروریزی تشکیل شده بود و همراهی برخی از مجلسیان با این نماینده در تهدید کارمندان حراست، ریاست گمرک و وزیر بخاطر افشاشدن فیلم ناسزاگویی این نماینده خطاکار، نشان از ریشه دواندن و گسترده شدن ویروسی پلید در بدنه حاکمیتی امروز ایران دارد!
این #ویروس همه جا را در می نوردد و برای خود هم پالکی هایی می یابد که او را در راه تباه ستم و فساد یاری کنند و از هیچ زشتکاری برای یکه تازی فرونمی گذارد. این ذهن های ویروسی آرزوی احیای #خان و #خانسالاری و #خانبازی دوره #قاجار و اوایل #پهلوی را دارند!
اینها با رفتارشان نشان می دهند شایسته زندگی در این دوره نیستند، چه رسد که جایگاه برجسته نمایندگی مجلس به دستشان بیافتد! سوءاستفاده ها خواهندکرد مانند این #محمدباسط_درازهی (به قول تهرانی ها، یک #دوزاری، آدمی کم ارزش و فرومایه)
دست افشاگران را باید بوسید و به مردم گفت، از فساد و زشتی پنهان و آشکار زورمداران در هیچ کجای ایران نگذرید و نترسید. بر حق پافشاری کنید. به ویژه فعالان شهرهای بزرگ که رسانه و سخنگاه بیشتری دارند از پیگیری و رساندن صدای مظلومیت مردم شهرهای کوچکتر به گوش #ملت_ایران کوتاهی نکنند
امان از آنکه این نماینده بی مقدار(شاهکار لیست #امید و #اصلاح_طلبان؛ البته نه اینکه #اصولگرایان و #مستقلین بهتراز اینها باشند. پراکنش #بیشعوری در همه طیف های سیاسی ایران تقریبا همسان است) تهدید به استعفا و تدریس در دانشگاه میکند! وای به حال آن #دانشگاه! لحظه شماری میکنیم برای حذف این عنصر ناشایست از #مجلس. ایکاش روند قضایی ای گذرانده شود که او و امثالش محاکمه شوند و پول کلانی را که از نمایندگی به جیب زده اند، پس دهند
با حقوق یکسال امثال درازهی، می شد چند مدرسه را در #سیستان_بلوچستان زیبا و رنج دیده، با سیستم گرمایشی استاندارد پوشش داد تا در سرمای نامردمی و ناکسی، آتش بی عدالتی بر بدنهای پاک کودکان ایران نیافتد؟ چند پاییزو زمستان دیگر بگذرد و جان ایران از این بی کفایتی ها آتش بگیرد؟
ملت اگر آگاه باشد با ابزارهای کنونی میتواند زمینه های هدر رفت سرمایه و ثروت کشور به دست جاهلان جاعل و رانت خواران لابی گر را ببندد و اجازه ندهد انسانهای بی مایه و بی مقدار، چنان بر صدر نشینند که خدا را بنده نباشند؛ چه رسد که قانون را !
https://t.me/LoversofIRAN/8358
Telegram
Lovers of IRAN
فیلم افشاشده از جلسه غیرعلنی دو روز پیش مجلس که دستور کارش افشاگری کارمندان گمرک از فحاشی نماینده سراوان بود 😏
مجلسی که برای رسیدگی به اعتراض ناوارد و ناحق نماینده خاطی سراوان بشکل پنهانی(غیرعلنی) جلسه می گذارد و به جای توبیخ و تنبیه این نماینده خاطی، برای…
مجلسی که برای رسیدگی به اعتراض ناوارد و ناحق نماینده خاطی سراوان بشکل پنهانی(غیرعلنی) جلسه می گذارد و به جای توبیخ و تنبیه این نماینده خاطی، برای…
عاشقان ایران
ادامه 👈 #زرتشت پیامبر، اهل #ری بود👉 ✍نوشته ای از استاد #فریدون_جنیدی ⬅️ بخش دوم مردم در آن زمان آسمان را ستايش می کردند و در طول چند هزار سالی که به آسمان نگاه می کردند، سرانجام توانستند «برج»هايی را از آسمان پيدا کنند و به آنها نامهايی بدهند و کم کم از…
ادامه👈زرتشت اهل ری بود👉
نوشتاری از استاد #فریدون_جنیدی
⬅️ بخش سوم
اين #سبزه ها را نگهداری می کردند تا روز #سيزدهم. البته ما امروزه روزها را می شماريم اما در #ايران_باستان روزها شمارش نمی شدند، بلکه هر روز را با نام ويژه خودش می شناختند.
نام روز سيزدهم «تيشتر» (Tištar) بوده است. #تيشتر نام ایزد«باران» است. در روز سيزدهم، اين سبزه ها را می بردند و با آيين ويژه و باشکوهی نثار آب روان می کردند و «تيشتر» را ستايش می کردند که تو به ما باران دادی و سبزه های ما بلند شده و جهان سبز شده، پس ما هم اين سبزه ها را به تو نثار می کنيم. امروزه هيچکس توجه نمی کند که چرا ما سبزه ها را به آب می دهيم؟ نخست می گويند که سيزدهم گجسته(نحس) است، که این باور هيچ معنایی ندارد؛ سپس سبزه ها را پرت می کنند در جوی های آب! در حالی که در ايران باستان با نياز و احترام اين کار را می کردند (و سبزه را به آب روان می سپردند).
اين #هفت_سبزه به #هفت_سين دگرگون شد که البته از ريشه خود چندان دور هم نيست. سماق و سياه دانه که گياه هستند و سرکه و سمنو هم که از گياه به دست آمده اند و تنها پسين سرکه به آن افزوده شد. پنجاه سال پيش کسانی با خودشان می انديشيدند که چون سرکه از انگور به دست می آيد و در ايران باستان #شراب (مرسوم) بوده است، پس اين هفت شين است نه هفت سين؛ که این سخن سد در سد (100%) من درآوردی و ساختگی است (به دست) گروهی لوکس و تازه پرست و بی خبر از آيين های #کهن ايرانی. اين #هفت_شين نيست که هيچ، هفت سين هم نيست و در اصل هفت سبزه بوده است.
اين آيين نوروز، آیینی ايرانی است و وابسته به همه #ايرانيان و به هيچ روی نمي توان خاستگاه روشن و ويژه ای برای آن پنداشت؛ برای نمونه وابسته به فلان کشور باشد. اين آيين از آن همه ايرانيان در پهنه ايران فرهنگی است و بايد به آن پرداخت.
چندین سال پیش، به پيشنهاد رييس جمهور #تاجيکستان «سال جهانی زرتشت» شناخته شد، چون #ازبکستان سال ها در تلاش بود تا به جهانيان بگويد زرتشت، #ازبک بوده است!!! و البته #يونسکو و سازمان ملل اين ادعا را نپذيرفتند. ازبک ها سال ها بود که می خواستند جشنی بگيرند ولی با نبود همکاری يونسکو و جامعه فرهنگی جهانی روبرو می شدند.
درست هنگاميکه #تاجيک ها چنين طرحی را پيشنهاد کردند و گفتند که می خواهيم "سه هزارمين سال زادروز زرتشت" را جشن بگيريم، يونسکو از آنها پشتيبانی کرد.
به پيشنهاد رييس جمهور تاجیکستان و با هزينه دولت و شرکت خود رييس جمهورشان، اين #جشن ها در تاجيکستان برگزار شد، اما شوربختانه رييس جمهور وقت ما (ایران) حتی در جشنی که #زرتشتيان در #دانشگاه_تهران گرفتند هم شرکت نکرد!!!
پس اگر کسانی بيدار شده اند و می خواهند بازمانده فرهنگیشان را بچنگ گيرند و ديگری نمی خواهد ... خوب نخواهد. بگذاريد کسانی که آگاهی دارند نگذارند اين کشتزار يا خانه، ويران شود!
اين گله ای است که بايد از خودمان در کشورمان بکنيم. #فرهنگ_ايران، مانند درخت تنومندی است که هم ريشه دارد هم ساقه و تنه و هم شاخه و ميوه.
اگر ريشه را ايران #پيش_از_اسلام بگيريم، تنه آن ايران #پس_از_اسلام خواهد بود و هيچکس نمی تواند منکر درخشش عظيم و بالندگی فرهنگ پس از #اسلام بشود. بزرگترين دانشمندان جهان در اين دوران ایرانی بوده اند و کارهای بزرگی کرده اند که بايد مايه افتخار ما باشد.
هر کدام از اين دو بخش که بکوشد خودش را از ديگری جدا کند به زودی خواهد خشکيد. بنابراين کسانی که گمان می کنند که تنها بايد ايران #باستان و پيش از اسلام را ستايش کنند، آنها هم شکست خواهند خورد، زيرا نمی توانند اين تنه شاداب، تناور، کهنسال و پربار را ناديده بگيرند و ريشه بدون پروردن از پوست و بدنه ساقه و شاخه ها خواهد خشکيد. پس کسی که ايران را دوست دارد بايد به همهٔ بخشهای اين گياه شاداب و زنده توجه کند.
/از بنیاد نیشابور@bonyad_neyshaboor
●بخش های یک و دو این نوشته را پیشتر بخوانید
@LoversofIRAN
نوشتاری از استاد #فریدون_جنیدی
⬅️ بخش سوم
اين #سبزه ها را نگهداری می کردند تا روز #سيزدهم. البته ما امروزه روزها را می شماريم اما در #ايران_باستان روزها شمارش نمی شدند، بلکه هر روز را با نام ويژه خودش می شناختند.
نام روز سيزدهم «تيشتر» (Tištar) بوده است. #تيشتر نام ایزد«باران» است. در روز سيزدهم، اين سبزه ها را می بردند و با آيين ويژه و باشکوهی نثار آب روان می کردند و «تيشتر» را ستايش می کردند که تو به ما باران دادی و سبزه های ما بلند شده و جهان سبز شده، پس ما هم اين سبزه ها را به تو نثار می کنيم. امروزه هيچکس توجه نمی کند که چرا ما سبزه ها را به آب می دهيم؟ نخست می گويند که سيزدهم گجسته(نحس) است، که این باور هيچ معنایی ندارد؛ سپس سبزه ها را پرت می کنند در جوی های آب! در حالی که در ايران باستان با نياز و احترام اين کار را می کردند (و سبزه را به آب روان می سپردند).
اين #هفت_سبزه به #هفت_سين دگرگون شد که البته از ريشه خود چندان دور هم نيست. سماق و سياه دانه که گياه هستند و سرکه و سمنو هم که از گياه به دست آمده اند و تنها پسين سرکه به آن افزوده شد. پنجاه سال پيش کسانی با خودشان می انديشيدند که چون سرکه از انگور به دست می آيد و در ايران باستان #شراب (مرسوم) بوده است، پس اين هفت شين است نه هفت سين؛ که این سخن سد در سد (100%) من درآوردی و ساختگی است (به دست) گروهی لوکس و تازه پرست و بی خبر از آيين های #کهن ايرانی. اين #هفت_شين نيست که هيچ، هفت سين هم نيست و در اصل هفت سبزه بوده است.
اين آيين نوروز، آیینی ايرانی است و وابسته به همه #ايرانيان و به هيچ روی نمي توان خاستگاه روشن و ويژه ای برای آن پنداشت؛ برای نمونه وابسته به فلان کشور باشد. اين آيين از آن همه ايرانيان در پهنه ايران فرهنگی است و بايد به آن پرداخت.
چندین سال پیش، به پيشنهاد رييس جمهور #تاجيکستان «سال جهانی زرتشت» شناخته شد، چون #ازبکستان سال ها در تلاش بود تا به جهانيان بگويد زرتشت، #ازبک بوده است!!! و البته #يونسکو و سازمان ملل اين ادعا را نپذيرفتند. ازبک ها سال ها بود که می خواستند جشنی بگيرند ولی با نبود همکاری يونسکو و جامعه فرهنگی جهانی روبرو می شدند.
درست هنگاميکه #تاجيک ها چنين طرحی را پيشنهاد کردند و گفتند که می خواهيم "سه هزارمين سال زادروز زرتشت" را جشن بگيريم، يونسکو از آنها پشتيبانی کرد.
به پيشنهاد رييس جمهور تاجیکستان و با هزينه دولت و شرکت خود رييس جمهورشان، اين #جشن ها در تاجيکستان برگزار شد، اما شوربختانه رييس جمهور وقت ما (ایران) حتی در جشنی که #زرتشتيان در #دانشگاه_تهران گرفتند هم شرکت نکرد!!!
پس اگر کسانی بيدار شده اند و می خواهند بازمانده فرهنگیشان را بچنگ گيرند و ديگری نمی خواهد ... خوب نخواهد. بگذاريد کسانی که آگاهی دارند نگذارند اين کشتزار يا خانه، ويران شود!
اين گله ای است که بايد از خودمان در کشورمان بکنيم. #فرهنگ_ايران، مانند درخت تنومندی است که هم ريشه دارد هم ساقه و تنه و هم شاخه و ميوه.
اگر ريشه را ايران #پيش_از_اسلام بگيريم، تنه آن ايران #پس_از_اسلام خواهد بود و هيچکس نمی تواند منکر درخشش عظيم و بالندگی فرهنگ پس از #اسلام بشود. بزرگترين دانشمندان جهان در اين دوران ایرانی بوده اند و کارهای بزرگی کرده اند که بايد مايه افتخار ما باشد.
هر کدام از اين دو بخش که بکوشد خودش را از ديگری جدا کند به زودی خواهد خشکيد. بنابراين کسانی که گمان می کنند که تنها بايد ايران #باستان و پيش از اسلام را ستايش کنند، آنها هم شکست خواهند خورد، زيرا نمی توانند اين تنه شاداب، تناور، کهنسال و پربار را ناديده بگيرند و ريشه بدون پروردن از پوست و بدنه ساقه و شاخه ها خواهد خشکيد. پس کسی که ايران را دوست دارد بايد به همهٔ بخشهای اين گياه شاداب و زنده توجه کند.
/از بنیاد نیشابور@bonyad_neyshaboor
●بخش های یک و دو این نوشته را پیشتر بخوانید
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آذر۱۳۸۷
سخن پروفسور #حمید_احمدی
استاد #دانشگاه_تهران در VOA درباره
نقش #ارتش #مردم #شاه درسرکوب فتنه #تجزیه
نبرد #قافلانکوه
کشتارفجیع #فرقه_دموکرات
#زنجان #آذربایجان
#رهایی_آذربایجان
@LoversofIRAN
سخن پروفسور #حمید_احمدی
استاد #دانشگاه_تهران در VOA درباره
نقش #ارتش #مردم #شاه درسرکوب فتنه #تجزیه
نبرد #قافلانکوه
کشتارفجیع #فرقه_دموکرات
#زنجان #آذربایجان
#رهایی_آذربایجان
@LoversofIRAN
👈علینقی عالیخانی از بنیانگذاران پان ایرانیسم و وزیر اقتصاد برجسته ایرانی درگذشت
⬅️ دکتر #علینقی_عالیخانی اقتصاددان برجسته ایرانی امروز ۴ تیرماه در سن ۹۱ سالگی در آمریکا درگذشت. روانش شاد
دکتر عالیخانی به همراه #محسن_پزشکپور و #محمدرضا_عاملی_تهرانی از بنیانگذاران مکتب #پان_ایرانیسم در دهه ۱۳۲۰ بود.
او یکی از سه نویسنده نخستین مانیفست #پان_ایرانیست ها به نام "بنیاد مکتب پان ایرانیسم" بود که در سال ۱۳۲۹ منتشر شد.
این اقتصاددان برجسته در میانه دهه ۱۳۳۰ دکترای اقتصاد دولتی خود را از دانشگاه پاریس دریافت کرد و از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۸ در دولتهای علم، منصور و هویدا وزیر اقتصاد بود.
شکوفایی اقتصادی و صنعتی ایران در آن دوران مرهون تلاشهای وی و مجموعه تکنوکراتهای میهن پرست تحت مدیرتش در وزارت اقتصاد بود. طرح اصلاحات ارضی در دوره صدارت او انجام شد.
دکتر عالیخانی در سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۰ ریاست #دانشگاه_تهران را بر عهده داشت و باعث و بانی ایجاد تحولاتی در دانشگاه شد.
دکتر عالیخانی وزیر و سیاستمدار عصر محمدرضاشاه پهلوی با ویراستاری خاطرات امیر #اسدالله_علم، وزیر دربار محمدرضاشاه، منبع تاریخی مهمی را برای آگاهی از تاریخ معاصر ایران، در دسترس علاقه مندان قرار داد.
/از کانالهای پان ایرانیست ،و ممالک محروسه/
@LoversofIRAN
⬅️ دکتر #علینقی_عالیخانی اقتصاددان برجسته ایرانی امروز ۴ تیرماه در سن ۹۱ سالگی در آمریکا درگذشت. روانش شاد
دکتر عالیخانی به همراه #محسن_پزشکپور و #محمدرضا_عاملی_تهرانی از بنیانگذاران مکتب #پان_ایرانیسم در دهه ۱۳۲۰ بود.
او یکی از سه نویسنده نخستین مانیفست #پان_ایرانیست ها به نام "بنیاد مکتب پان ایرانیسم" بود که در سال ۱۳۲۹ منتشر شد.
این اقتصاددان برجسته در میانه دهه ۱۳۳۰ دکترای اقتصاد دولتی خود را از دانشگاه پاریس دریافت کرد و از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۸ در دولتهای علم، منصور و هویدا وزیر اقتصاد بود.
شکوفایی اقتصادی و صنعتی ایران در آن دوران مرهون تلاشهای وی و مجموعه تکنوکراتهای میهن پرست تحت مدیرتش در وزارت اقتصاد بود. طرح اصلاحات ارضی در دوره صدارت او انجام شد.
دکتر عالیخانی در سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۰ ریاست #دانشگاه_تهران را بر عهده داشت و باعث و بانی ایجاد تحولاتی در دانشگاه شد.
دکتر عالیخانی وزیر و سیاستمدار عصر محمدرضاشاه پهلوی با ویراستاری خاطرات امیر #اسدالله_علم، وزیر دربار محمدرضاشاه، منبع تاریخی مهمی را برای آگاهی از تاریخ معاصر ایران، در دسترس علاقه مندان قرار داد.
/از کانالهای پان ایرانیست ،و ممالک محروسه/
@LoversofIRAN
👈استاد #احسان_اشراقی، شیخ المورخین و ایرانشناس برجسته درگذشت. روانش شاد باد
/ایرنا/
■ شیخالمورخین، حافظ فرهنگ ایران، ستاره درخشان مطالعات ایران و مدافع حریم تاریخ نگاری ایران القابی است که این روزها در وصف هشت دهه تلاش زنده یاد دکتر احسان اشراقی، تاریخ نگار این سرزمین شنیده میشود.
مرحوم اشراقی در زمان حیات یکی از نخبگانی بود که تا دریافت مدرک دکتری خود در رشته تاریخ #دانشگاه_تهران، آرام ننشست. او مدتی در #فرانسه اقامت کرد و با تقویت تسلط خود بر زبان فرانسوی، کار مطالعات تاریخی و جغرافیایی خود را تسهیل کرد.
این عضو پیوسته #فرهنگستان_علوم_ایران در طول سال های زندگی اش، به طور خاص بیشتر در باب #صفویه و #قزوین تحقیق و پژوهش کرد. شیخ المورخین قزوینی در حضور بزرگان زیادی همچون #مرحوم_اقبال، درس آموخته و یک قزوین شناس برجسته در ایران بود.
صفحات تاریخ قزوین شاهد مشاهیر یگانه ای همچون شیخ المورخین استاد احسان اشراقی است.
ضایعه درگذشت این نویسنده چیره دست اگرچه تاثر برانگیز است اما برگی از صفحات تاریخ این خطه را به نیکویی رقم زد و بر نام نام آوران گذشته، نام اشراقین را افزود. اهمیت استاد احسان اشراقی تنها به مطالعاتش درباره قزوین و حکومت #صفوی محدود نیست و در #تاریخ_ملی و گسترش تاریخ نگاری جدید نیز سهم بزرگی ایفا کرد.
زنده یاد اشراقی در عرصه بین المللی مرجع و ستاره درخشان مطالعات #ایرانشناسی در سطح جهان بود.
■ امین اشراقی: پدرم به #صفویه تعلق خاطر داشت
امین اشراقی، تک فرزند مرحوم احسان اشراقی در مورد پدرش نوشت: استاد اشراقی #ایران_شناس و پژوهشگری بود که #ایران_فرهنگی ( #ایران_زمین #ایرانشهر #ایران_بزرگ_فرهنگی) را در نظر داشت و در معرفی میراث مکتوب تاریخ و فرهنگ ایران از هیچ تلاشی مضایقه نکرد.
به گفته فرزند مرحوم اشراقی، تعلق خاطر او به صفویه ریشه بینشی دارد چون نیک می داند شکوفایی صفویه از قزوین بود و بستر فرهنگی و اجتماعی قزوین نقش مهمی در پیشرفت این حکومت داشت.
فرزند استاد اشراقی ادامه داد: پدرم علاوه بر تسلط کم نظیر به تاریخ صفویه از اشراف شگرفی به همه ادوار تاریخی برخوردار بود و نه تنها به تاریخ آگاهی داشت بلکه توجه و مطالعات او در سایر رشته ها مانند #ادبیات، #فلسفه و #عرفان، #جغرافیا، #تعلیم_تربیت و #اخلاق ستودنی بود.
■ به گزارش ایرنا، احسان اشراقی، تاریخ نگار ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان علوم، روز گذشته در بیمارستان مسیح دانشوری و در سن ۹۱ سالگی چهره در نقاب خاک کشید.
این استاد برجسته در سال ۱۳۲۸ مدرک کارشناسی خود را در رشته تاریخ و جغرافیا و چهار سال بعد مدرک کارشناسی ارشد را در رشته تاریخ و علوم اجتماعی از دانشگاه تهران دریافت کرد. مرحوم اشراقی موفق به دریافت مدرک دکتری تاریخ در سال ۱۳۴۸ شد.
این تاریخ شناس برجسته ایرانی، به مدت ۲۰ سال مدیر گروه تاریخ و ۲ سال معاونت آموزشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران را در کارنامه شغلی خود داشت.
ارائه بیش از ۵۰ مقاله در زمینه تاریخی، تالیف ۶ کتاب تاریخی و سه ترجمه از جمله آثار این استاد برجسته قزوینی به شمار می رود.
عنوان #استاد_ممتاز #دانشکده_ادبیات دانشگاه تهران در سال ۱۳۸۰ به علت پژوهشهای علمی و فرهنگی درباره شهر قزوین، از آن مرحوم اشراقی است.
@LoversofIRAN
/ایرنا/
■ شیخالمورخین، حافظ فرهنگ ایران، ستاره درخشان مطالعات ایران و مدافع حریم تاریخ نگاری ایران القابی است که این روزها در وصف هشت دهه تلاش زنده یاد دکتر احسان اشراقی، تاریخ نگار این سرزمین شنیده میشود.
مرحوم اشراقی در زمان حیات یکی از نخبگانی بود که تا دریافت مدرک دکتری خود در رشته تاریخ #دانشگاه_تهران، آرام ننشست. او مدتی در #فرانسه اقامت کرد و با تقویت تسلط خود بر زبان فرانسوی، کار مطالعات تاریخی و جغرافیایی خود را تسهیل کرد.
این عضو پیوسته #فرهنگستان_علوم_ایران در طول سال های زندگی اش، به طور خاص بیشتر در باب #صفویه و #قزوین تحقیق و پژوهش کرد. شیخ المورخین قزوینی در حضور بزرگان زیادی همچون #مرحوم_اقبال، درس آموخته و یک قزوین شناس برجسته در ایران بود.
صفحات تاریخ قزوین شاهد مشاهیر یگانه ای همچون شیخ المورخین استاد احسان اشراقی است.
ضایعه درگذشت این نویسنده چیره دست اگرچه تاثر برانگیز است اما برگی از صفحات تاریخ این خطه را به نیکویی رقم زد و بر نام نام آوران گذشته، نام اشراقین را افزود. اهمیت استاد احسان اشراقی تنها به مطالعاتش درباره قزوین و حکومت #صفوی محدود نیست و در #تاریخ_ملی و گسترش تاریخ نگاری جدید نیز سهم بزرگی ایفا کرد.
زنده یاد اشراقی در عرصه بین المللی مرجع و ستاره درخشان مطالعات #ایرانشناسی در سطح جهان بود.
■ امین اشراقی: پدرم به #صفویه تعلق خاطر داشت
امین اشراقی، تک فرزند مرحوم احسان اشراقی در مورد پدرش نوشت: استاد اشراقی #ایران_شناس و پژوهشگری بود که #ایران_فرهنگی ( #ایران_زمین #ایرانشهر #ایران_بزرگ_فرهنگی) را در نظر داشت و در معرفی میراث مکتوب تاریخ و فرهنگ ایران از هیچ تلاشی مضایقه نکرد.
به گفته فرزند مرحوم اشراقی، تعلق خاطر او به صفویه ریشه بینشی دارد چون نیک می داند شکوفایی صفویه از قزوین بود و بستر فرهنگی و اجتماعی قزوین نقش مهمی در پیشرفت این حکومت داشت.
فرزند استاد اشراقی ادامه داد: پدرم علاوه بر تسلط کم نظیر به تاریخ صفویه از اشراف شگرفی به همه ادوار تاریخی برخوردار بود و نه تنها به تاریخ آگاهی داشت بلکه توجه و مطالعات او در سایر رشته ها مانند #ادبیات، #فلسفه و #عرفان، #جغرافیا، #تعلیم_تربیت و #اخلاق ستودنی بود.
■ به گزارش ایرنا، احسان اشراقی، تاریخ نگار ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان علوم، روز گذشته در بیمارستان مسیح دانشوری و در سن ۹۱ سالگی چهره در نقاب خاک کشید.
این استاد برجسته در سال ۱۳۲۸ مدرک کارشناسی خود را در رشته تاریخ و جغرافیا و چهار سال بعد مدرک کارشناسی ارشد را در رشته تاریخ و علوم اجتماعی از دانشگاه تهران دریافت کرد. مرحوم اشراقی موفق به دریافت مدرک دکتری تاریخ در سال ۱۳۴۸ شد.
این تاریخ شناس برجسته ایرانی، به مدت ۲۰ سال مدیر گروه تاریخ و ۲ سال معاونت آموزشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران را در کارنامه شغلی خود داشت.
ارائه بیش از ۵۰ مقاله در زمینه تاریخی، تالیف ۶ کتاب تاریخی و سه ترجمه از جمله آثار این استاد برجسته قزوینی به شمار می رود.
عنوان #استاد_ممتاز #دانشکده_ادبیات دانشگاه تهران در سال ۱۳۸۰ به علت پژوهشهای علمی و فرهنگی درباره شهر قزوین، از آن مرحوم اشراقی است.
@LoversofIRAN
👈دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی دربارهٔ استاد #عباس_زریاب_خویی،بخارا، ۱۳۹۳
۱- دریغا #زریاب و دریغا #فرهنگ_ایرانی!
جز این چه میتوانم گفت، در این راسته بازار مدرکفروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو، سیاهی لشگری برابر تمام دانشگاههای فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری برای خویش میدانند.
میدانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر میبرد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکهگیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم. و #دولت با سادهلوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات میکند و چندان بیخبر است که این رتبههای کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی میکند
او در میان واپسینها، بیگمان، برجستهترین بود، برجستهترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت #ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق میورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا #ادبیات_فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغربزمین میگذرد در حوزه پژوهشهای ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از #افلاطون تا #هگل و #مارکس و ناقدان معاصرش
زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه #حکیم بود یعنی فرزانهای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و اندیشیده و منظومهای عقلانی برای تبیین جهان و #فرهنگ_ملی خویش تدارک دیده است که براساس آن نگران پیرامون خویش است
دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» #ابن_سینا (#پورسینا)، «اسفار» #صدر_المتالهین (#ملاصدرا)، #شاهنامه #فردوسی، «صیدنه» #ابوریحان_بیرونی، «دیوان #خاقانی»، فلسفه #تاریخ_ایران و تاریخ #فلسفه_ایران را در عالیترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره #گوته، #شیلر، #کانت، #هگل، #صادق_هدایت و مهدی #اخوان_ثالث سخن میگوید سخنش از ژرفترین ها باشد؟
۲- اکنون که دیگر در میان ما نیست، لحظه به لحظه، زیان بزرگ غیاب او را از آفاق فرهنگ معاصر ایران حس می کنم، چه غبن بزرگی بوده است محروم شدن #دانشگاه_تهران، در این پانزده ساله اخیر از وجود او. من ندانستم که چرا از یک سوی، دانشگاه تهران را از فیض دانش بیکران و بینش ژرف او، محروم کردند و از سوی دیگر با خواهش و اصرار او را به مؤسسات فرهنگی و تحقیقی دیگر، برای تدریس و تحقیق و تألیف و ترجمه، فراخواندند! جز اینکه خصومتهای شخصی را عامل این کار بدانم. با اینکه سی سال در محضر او شاگردی کردم و در «کتابخانه #مجلس_سنا» (#سنا)، #دایرهالمعارف_فارسی، و «دانشگاه تهران» افتخار همکاری داشتم، هرگز دلم بار نداد که در اینباره از او پرسشی کنم. او نیز سکوتی حکیمانه داشت
۳- در این عصر، با فضلا و شبه فضلای بسیار حشر و نشر داشتهام و آنها را در چند دسته دیدهام: گروهی -انبوه!- که «نخوانده»ها و «ندانسته»های خویش را به قلم میآورند و گاه با لعابی از اصطلاحات دهن پرکن شرقی و غربی، خیل عظیمی از «عوام #روشنفکران» را فریفته میکنند؛ هم ایناناند که اگر کسی از «تحقیقات» و نوشتههای خودشان امتحانشان کند از عهده پاسخ برنمیآیند. در نوشتههای اینان تمام «افعال مثبت» را میتوان «منفی» کرد و تمام «افعال منفی» را «مثبت» و آب از آب تکان نخورد!
گروه دوم، هر چه دارند همان است که نوشتهاند و گاه این نوشتهها تکرار گونههای یک «دانسته» است. گروه سوم، آنها که هرچه دانستهاند نوشتهاند یا به گونه یادداشت باقی گذاشتهاند، امثال #قزوینی #پورداوود #دهخدا #کسروی #تقیزاده #اقبال #معین #همایی #مینوی #خانلری (از گذشتگان) و جمعی از استادان حی و حاضر که خداوند آنان را در زینهار خویش نگه دارد! اینان سازندگان فرهنگ #ملی ما در عصر حاضر به شمار میروند، در کنار آفرینندگانی از نوع #ملک_الشعرای_بهار #هدایت #نیما_یوشیج #شهریار
نوع چهارم و نادری نیز هست که میراث تألیفی و مکتوب ایشان، از حجم دانستهها و ژرفای اطلاعات ایشان کمتر است، گیرم چندین اثر برجسته هم از ایشان باقی بماند، مانند دکتر #علیاکبر_فیاض (مصحح #تاریخ_بیهقی) و استاد #بدیعالزمان_فروزانفر؛ #زریاب_خویی نیز یکی دیگر از آنها
با اینکه تألیفات، ترجمهها و مقالات زریاب چشمگیر است و او را در صدر پدیدآورندگان #فرهنگ_ایرانی عصر ما قرار میدهد، ولی با اطمینان بگویم که دانستهها و خواندهها و اندیشیدههای او، چندین برابر آن چیزی است که از وی مکتوب باقی ماند
از این بابت نیز مرگ او غبن بزرگی است که چرا بیش از این ننوشت و یا دردناکتر در پیرانهسر - کارهای گلی برای گذران زندگی بر دوش او گذاشتند- نگذاشتند آنچه را دلش میخواست بنویسد!
@LoversofIRAN
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی دربارهٔ استاد #عباس_زریاب_خویی،بخارا، ۱۳۹۳
۱- دریغا #زریاب و دریغا #فرهنگ_ایرانی!
جز این چه میتوانم گفت، در این راسته بازار مدرکفروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو، سیاهی لشگری برابر تمام دانشگاههای فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری برای خویش میدانند.
میدانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر میبرد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکهگیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم. و #دولت با سادهلوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات میکند و چندان بیخبر است که این رتبههای کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی میکند
او در میان واپسینها، بیگمان، برجستهترین بود، برجستهترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت #ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق میورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا #ادبیات_فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغربزمین میگذرد در حوزه پژوهشهای ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از #افلاطون تا #هگل و #مارکس و ناقدان معاصرش
زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه #حکیم بود یعنی فرزانهای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و اندیشیده و منظومهای عقلانی برای تبیین جهان و #فرهنگ_ملی خویش تدارک دیده است که براساس آن نگران پیرامون خویش است
دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» #ابن_سینا (#پورسینا)، «اسفار» #صدر_المتالهین (#ملاصدرا)، #شاهنامه #فردوسی، «صیدنه» #ابوریحان_بیرونی، «دیوان #خاقانی»، فلسفه #تاریخ_ایران و تاریخ #فلسفه_ایران را در عالیترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره #گوته، #شیلر، #کانت، #هگل، #صادق_هدایت و مهدی #اخوان_ثالث سخن میگوید سخنش از ژرفترین ها باشد؟
۲- اکنون که دیگر در میان ما نیست، لحظه به لحظه، زیان بزرگ غیاب او را از آفاق فرهنگ معاصر ایران حس می کنم، چه غبن بزرگی بوده است محروم شدن #دانشگاه_تهران، در این پانزده ساله اخیر از وجود او. من ندانستم که چرا از یک سوی، دانشگاه تهران را از فیض دانش بیکران و بینش ژرف او، محروم کردند و از سوی دیگر با خواهش و اصرار او را به مؤسسات فرهنگی و تحقیقی دیگر، برای تدریس و تحقیق و تألیف و ترجمه، فراخواندند! جز اینکه خصومتهای شخصی را عامل این کار بدانم. با اینکه سی سال در محضر او شاگردی کردم و در «کتابخانه #مجلس_سنا» (#سنا)، #دایرهالمعارف_فارسی، و «دانشگاه تهران» افتخار همکاری داشتم، هرگز دلم بار نداد که در اینباره از او پرسشی کنم. او نیز سکوتی حکیمانه داشت
۳- در این عصر، با فضلا و شبه فضلای بسیار حشر و نشر داشتهام و آنها را در چند دسته دیدهام: گروهی -انبوه!- که «نخوانده»ها و «ندانسته»های خویش را به قلم میآورند و گاه با لعابی از اصطلاحات دهن پرکن شرقی و غربی، خیل عظیمی از «عوام #روشنفکران» را فریفته میکنند؛ هم ایناناند که اگر کسی از «تحقیقات» و نوشتههای خودشان امتحانشان کند از عهده پاسخ برنمیآیند. در نوشتههای اینان تمام «افعال مثبت» را میتوان «منفی» کرد و تمام «افعال منفی» را «مثبت» و آب از آب تکان نخورد!
گروه دوم، هر چه دارند همان است که نوشتهاند و گاه این نوشتهها تکرار گونههای یک «دانسته» است. گروه سوم، آنها که هرچه دانستهاند نوشتهاند یا به گونه یادداشت باقی گذاشتهاند، امثال #قزوینی #پورداوود #دهخدا #کسروی #تقیزاده #اقبال #معین #همایی #مینوی #خانلری (از گذشتگان) و جمعی از استادان حی و حاضر که خداوند آنان را در زینهار خویش نگه دارد! اینان سازندگان فرهنگ #ملی ما در عصر حاضر به شمار میروند، در کنار آفرینندگانی از نوع #ملک_الشعرای_بهار #هدایت #نیما_یوشیج #شهریار
نوع چهارم و نادری نیز هست که میراث تألیفی و مکتوب ایشان، از حجم دانستهها و ژرفای اطلاعات ایشان کمتر است، گیرم چندین اثر برجسته هم از ایشان باقی بماند، مانند دکتر #علیاکبر_فیاض (مصحح #تاریخ_بیهقی) و استاد #بدیعالزمان_فروزانفر؛ #زریاب_خویی نیز یکی دیگر از آنها
با اینکه تألیفات، ترجمهها و مقالات زریاب چشمگیر است و او را در صدر پدیدآورندگان #فرهنگ_ایرانی عصر ما قرار میدهد، ولی با اطمینان بگویم که دانستهها و خواندهها و اندیشیدههای او، چندین برابر آن چیزی است که از وی مکتوب باقی ماند
از این بابت نیز مرگ او غبن بزرگی است که چرا بیش از این ننوشت و یا دردناکتر در پیرانهسر - کارهای گلی برای گذران زندگی بر دوش او گذاشتند- نگذاشتند آنچه را دلش میخواست بنویسد!
@LoversofIRAN