👈مهرگان، جشن پیروزی قهرمانان ایران زمین بر اهریمن زمان👉
@LoversofIRAN
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
⬅️ چرایی و پیدایش جشن مهرگان:
#مهرگان یا جشن #مهر،
یکی از بزرگترین جشنهای ایران است که در مهر روز از ماه مهر برگزار میشود.
«مهرگان» پس از #نوروز بزرگترین جشن ایرانیان باستان بودهاست. این جشن در جوامع ایرانی خارج از ایران نیز به گستردگی برگزار میشود.
امروزه ۱۰ مهرماه آغاز جشن مهرگان است و بخاطر دگرگونی های تقویم ایران پس از اسلام و هم رای نبودن کارشناسان در این باره، تا ۱۶ مهرماه را هفته جشن مهرگان در نظر می گیریم.
#ضحاک، هزار سال بر ایران اهورایی فرمانروایی کرد و ستم بسیار نمود.
هر شب دو جوان را می کشتند و مغزشان را تهی میکردند تا خوراک ماران ضحاک شود (استعاره از مغز شویی جوانان)!
اما روزی #کاوه که یک آهنگر بود، که ۱۸ پسرش بدست ضحاک کشته شده بودند، بر او خروشید و دادخواهی کرد و همان چرم آهنگری اش را به نماد دادخواهی بلند کرد.
مردم کوچه و بازار نیز با او همراه شدند و به نزد #فریدون_شاه که پنهانی در کوه برای خود ارتشی تدارک دیده بود رفتند.
قیامها با پیروزی فریدون بر ضحاک و به بند کشیده شدن ضحاک در کوه #دماوند پایان یافت.
فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش داشت این فرهی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی
آن روز شکست ضحاک، که در آغاز مهر ماه بود، جشن #مهرگان برپا کردند و فریدون شاه تاجگذاری کرد و جشن مهرگان را پایه گذاری نمود.
چرم آهنگری کاوه نیز از آن پس #درفش_کاویانی خوانده شد و هر شاهی که در ایران به تخت مینشست بر آن زر و گوهر می افزود و سپاه ایران آن را در همه ی جنگها به نماد پیروزی به همراه خود می بردند.... تا پس از یورش اعراب و زمان جنگ #قادسیه که این درفش گرانبها بدست اعراب تازی افتاد و سپس از بین رفت.
⬅️ سرچشمه ها (منابع) :
درباره جشن مهرگان اینجا را بخوانید👈yon.ir/r1tgG
درباره ضحاک در #شاهنامه، #اوستا، نوشته های #پهلوی و فارسی_میانه این جا را بخوانید و به بخش منابع هم توجه کنید 👈 yon.ir/O1x63
درباره کاوه آهنگر، قهرمان مردمی ایران زمین، این جا را بخوانید و به بخش منابع هم توجه کنید 👈yon.ir/S6VkP
درباره فریدون شاه پاک نهاد ایران زمین هم اینجا را بخوانید و توجه کنید به منابع 👈 yon.ir/czPZz
درباره درفش کاویانی، اینجا را بخوانید 👈yon.ir/gEQlA
(بخشی از نوشته، از کانال زرتشتیان ایران است. @zartoshtianIran)
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
بخشی از آیین های جشن مهرگان:
■چیدن خوان(سفره) ویژه جشن مهرگان،
■خواندن #شاهنامه بخش پیروزی فریدون بر ضحاک،
■سرایش اوستای #مهر_یشت
■برافراشتن #درفش_کاویانی
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
⬅️ چرایی و پیدایش جشن مهرگان:
#مهرگان یا جشن #مهر،
یکی از بزرگترین جشنهای ایران است که در مهر روز از ماه مهر برگزار میشود.
«مهرگان» پس از #نوروز بزرگترین جشن ایرانیان باستان بودهاست. این جشن در جوامع ایرانی خارج از ایران نیز به گستردگی برگزار میشود.
امروزه ۱۰ مهرماه آغاز جشن مهرگان است و بخاطر دگرگونی های تقویم ایران پس از اسلام و هم رای نبودن کارشناسان در این باره، تا ۱۶ مهرماه را هفته جشن مهرگان در نظر می گیریم.
#ضحاک، هزار سال بر ایران اهورایی فرمانروایی کرد و ستم بسیار نمود.
هر شب دو جوان را می کشتند و مغزشان را تهی میکردند تا خوراک ماران ضحاک شود (استعاره از مغز شویی جوانان)!
اما روزی #کاوه که یک آهنگر بود، که ۱۸ پسرش بدست ضحاک کشته شده بودند، بر او خروشید و دادخواهی کرد و همان چرم آهنگری اش را به نماد دادخواهی بلند کرد.
مردم کوچه و بازار نیز با او همراه شدند و به نزد #فریدون_شاه که پنهانی در کوه برای خود ارتشی تدارک دیده بود رفتند.
قیامها با پیروزی فریدون بر ضحاک و به بند کشیده شدن ضحاک در کوه #دماوند پایان یافت.
فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش داشت این فرهی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی
آن روز شکست ضحاک، که در آغاز مهر ماه بود، جشن #مهرگان برپا کردند و فریدون شاه تاجگذاری کرد و جشن مهرگان را پایه گذاری نمود.
چرم آهنگری کاوه نیز از آن پس #درفش_کاویانی خوانده شد و هر شاهی که در ایران به تخت مینشست بر آن زر و گوهر می افزود و سپاه ایران آن را در همه ی جنگها به نماد پیروزی به همراه خود می بردند.... تا پس از یورش اعراب و زمان جنگ #قادسیه که این درفش گرانبها بدست اعراب تازی افتاد و سپس از بین رفت.
⬅️ سرچشمه ها (منابع) :
درباره جشن مهرگان اینجا را بخوانید👈yon.ir/r1tgG
درباره ضحاک در #شاهنامه، #اوستا، نوشته های #پهلوی و فارسی_میانه این جا را بخوانید و به بخش منابع هم توجه کنید 👈 yon.ir/O1x63
درباره کاوه آهنگر، قهرمان مردمی ایران زمین، این جا را بخوانید و به بخش منابع هم توجه کنید 👈yon.ir/S6VkP
درباره فریدون شاه پاک نهاد ایران زمین هم اینجا را بخوانید و توجه کنید به منابع 👈 yon.ir/czPZz
درباره درفش کاویانی، اینجا را بخوانید 👈yon.ir/gEQlA
(بخشی از نوشته، از کانال زرتشتیان ایران است. @zartoshtianIran)
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
بخشی از آیین های جشن مهرگان:
■چیدن خوان(سفره) ویژه جشن مهرگان،
■خواندن #شاهنامه بخش پیروزی فریدون بر ضحاک،
■سرایش اوستای #مهر_یشت
■برافراشتن #درفش_کاویانی
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈استاد ابراهیم پورداوود و ایران شناسی 👉
@LoversofIRAN
⬅️ #ابراهیم_پورداوود،
زادهٔ ۲۰ بهمن ۱۲۶۴، #رشت - مرگ ۲۶ آبان ۱۳۴۷، تهران) #ایران_شناس معاصر، اوستاشناس، نخستین مترجم فارسی #اوستا و استاد فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی دانشگاه تهران
پورداوود را بنیانگذار #ایران_شناسی در #ایران، و زندهکنندهٔ "فرهنگ و زبان های #ایران_باستان" دانستهاند. وی از کودکی به دانستن اوضاع ایران کهن علاقه داشت و چون به سن رشد رسید، مطالعهٔ کتاب هایی را که درباره ایران باستان بود، بر مطالعهٔ کتاب های دیگر ترجیح داد و به خصوص کتاب های مربوط به دین #زردشتی بیش از همه توجه او را به خود جلب کرد.
او سال های دراز در اینباره به تحقیق پرداخت و با آگاهی وسیعی که از زبان های فرانسه، آلمانی، انگلیسی، عربی و ترکی و دیگر زبان های کهن داشت، تمام کتاب های مربوط به ایران قدیم را - که به زبان های گوناگون نوشته شده بود - در کتابخانهٔ شخصی گرد آورد و تا آخرین دقایق حیات به مطالعه و بررسی سرگرم بود.
او در این راه از مباحثه و مکاتبه با دانشمندان بزرگ ایرانشناسی دنیای غرب از جمله مارکوارت، مان، هارتمان، فرانک، شدر، براون، میتووخ، مینورسکی، ولف و بلوشه دریغ نمیکرد. بر اثر کوشش های پیگیر او ایرانیان میتوانند اوستا را به زبان فارسی سادهٔ امروزی مطالعه کنند و از اوضاع و رسوم و اخلاق و مواعظ و حِکم، معتقدات دینی، روایت های تاریخی و اساطیری نیاکان خود آگاه شوند.
خدمت بزرگ او دربارهٔ تفسیر اوستا به خدماتی تشبیه شدهاست که گروته و راولینسون در قرن نوزدهم نسبت به کشف الفبای میخی کردند و دنیا را از تاریخ قوم آریایی و ایران هخامنشی آگاه ساختند.
ترجمه و گزارش اوستا برجستهترین اثر پورداوود به شمار میرود. با در نظر گرفتن سیاق عبارت های اوستایی و دور بودن آنها از شیوهٔ #زبان #فارسی امروز و نیز با توجه به متن مشکل و پر از ابهام اوستای نخستین، اهمیت کار پورداوود روشن میشود.
او میکوشید ترجمهای روان از اوستا به دست دهد و بدون آنکه از حدود قواعد زبان فارسی دور شود، با استفاده از واژههای کهن، ترکیباتی رسا و خوشآهنگ پدید آورد. امتیاز دیگر کار او مقدمه و توضیحاتی است که برای هر یک از بخش های اوستا نگاشته است. این مجموعه علاوه بر تفسیر و ترجمه، لغتنامهٔ بزرگی در ریشهشناسی واژههای ایرانی نیز هست و از بهترین مآخذ برای پی بردن به فرهنگ ایران باستان بهشمار میآید.
پورداوود در طول سال ها معلمی خود، شاگردان فراوانی تربیت کرد که هریک خود معلمان و محققان نامدار در عرصهٔ ادب و فرهنگ ایران شمرده میشوند و از آن میان محمد معین، محمد مقدم، بهرام فرهوشی، احسان یارشاطر و جلیل دوستخواه بیش از دیگران شناختهشده هستند.
آثار
الف: ترجمه ها
1. گاتها (بمبئی، ۱۳۰۵)، نخستین بخش از اوستاست که جزو مجموعهٔ یسنا به شمار میآید و توسط انجمن زردشتیان ایرانی بمبئی و ایران لیگ چاپ شده، و به دستیاری دینشاه ایرانی به دو زبان پارسی و انگلیسی فراهم آمدهاست.
2. یشتها (بمبئی، ۱۳۰۷)، دو بخش. نخستین مجموعهٔ یسناست و دیباچهٔ آن به دستیاری دینشاه ایرانی به انگلیسی ترجمه شدهاست.
3.خردهاوستا (بمبئی، ۱۳۱۰)، گزارش و ترجمهٔ آخرین بخش اوستاست.
4.یسنا (بمبئی، ۱۳۱۲)
5.یادداشتهای گاتها (تهران، ۱۳۳۶)
6.ویسپرد (تهران، ۱۳۴۳)، بخش دیگری از اوستا
7.وندیداد، که جزو آثار منتشرنشدهٔ اوست.
ب: نثر وپژوهش ها
1.ایرانشاه(بمبئی، ۱۳۰۴)، در شرح مهاجرت زردشتیان ایران به هند.
2.خرمشاه(بمبئی، ۱۳۰۵)، بخشی از سخنرانیهای پورداوود دربارهٔ آیین و کارنامهٔ زبان باستان
3.گفتوشنود پارسی(بمبئی، ۱۳۱۲)، کتاب درسی آموختن زبان پارسی به هندوها.
4.سوشیانس(بمبئی، ۱۳۰۶)، رساله سخنرانی ها
5.فرهنگ ایران باستان(تهران، ۱۳۲۶)، گفتارهایی دربارهٔ فرهنگ ایران باستان و برخی واژهها
6.هرمزدنامه(تهران، ۱۳۳۱)، دربارهٔ گیاهان خوراکی، دارویی و واژهشناسی.
7.آناهیتا یا پنجاه گفتار(تهران، ۱۳۴۳)، مقالههایی دربارهٔ تاریخ، تمدن و زبان ایرانیان.
8.خوزستان ما(تهران، ۱۳۴۳)، رسالهٔ کوچکی دربارهٔ سرزمین ایلام و اقوام خوز که از اسناد مهم تاریخ خوزستان است.
9.بیژن و منیژه (تهران، ۱۳۴۴)، گزیدهای از شاهنامهٔ فردوسی همراه با پیشگفتار دقیقی و شاهنامه
10.فریدون (تهران، ۱۳۴۶)، گزیدهای از شاهنامهٔ فردوسی با توضیحات و حواشی
11.زین ابزار (تهران، ۱۳۴۷)، تاریخچهای از سلاحهای کهن ایرانی.
12.ترجمهٔ کیمیای سعادت امام محمد غزالی.
ج: شعرها
1.پوراندختنامه (دیوان اشعار)،۱۳۰۶
2.یزدگرد شهریار، یادبود جشن هزاره فردوسی۱۳۰۷
3.سرودههای پورداوود در گزارش خرده اوستا؛ سروده شده،۱۳۱۰
4. چکامهای در گزارش گاتها،۱۳۱۶
5.دو چکامه و دو غزل که ادوارد براون از پورداوود در کتاب تاریخ ادبیات
6.قطعهٔ کشاورز،۱۹۱۴
خلاصه شده ازکانال @ardestanialii
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
⬅️ #ابراهیم_پورداوود،
زادهٔ ۲۰ بهمن ۱۲۶۴، #رشت - مرگ ۲۶ آبان ۱۳۴۷، تهران) #ایران_شناس معاصر، اوستاشناس، نخستین مترجم فارسی #اوستا و استاد فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی دانشگاه تهران
پورداوود را بنیانگذار #ایران_شناسی در #ایران، و زندهکنندهٔ "فرهنگ و زبان های #ایران_باستان" دانستهاند. وی از کودکی به دانستن اوضاع ایران کهن علاقه داشت و چون به سن رشد رسید، مطالعهٔ کتاب هایی را که درباره ایران باستان بود، بر مطالعهٔ کتاب های دیگر ترجیح داد و به خصوص کتاب های مربوط به دین #زردشتی بیش از همه توجه او را به خود جلب کرد.
او سال های دراز در اینباره به تحقیق پرداخت و با آگاهی وسیعی که از زبان های فرانسه، آلمانی، انگلیسی، عربی و ترکی و دیگر زبان های کهن داشت، تمام کتاب های مربوط به ایران قدیم را - که به زبان های گوناگون نوشته شده بود - در کتابخانهٔ شخصی گرد آورد و تا آخرین دقایق حیات به مطالعه و بررسی سرگرم بود.
او در این راه از مباحثه و مکاتبه با دانشمندان بزرگ ایرانشناسی دنیای غرب از جمله مارکوارت، مان، هارتمان، فرانک، شدر، براون، میتووخ، مینورسکی، ولف و بلوشه دریغ نمیکرد. بر اثر کوشش های پیگیر او ایرانیان میتوانند اوستا را به زبان فارسی سادهٔ امروزی مطالعه کنند و از اوضاع و رسوم و اخلاق و مواعظ و حِکم، معتقدات دینی، روایت های تاریخی و اساطیری نیاکان خود آگاه شوند.
خدمت بزرگ او دربارهٔ تفسیر اوستا به خدماتی تشبیه شدهاست که گروته و راولینسون در قرن نوزدهم نسبت به کشف الفبای میخی کردند و دنیا را از تاریخ قوم آریایی و ایران هخامنشی آگاه ساختند.
ترجمه و گزارش اوستا برجستهترین اثر پورداوود به شمار میرود. با در نظر گرفتن سیاق عبارت های اوستایی و دور بودن آنها از شیوهٔ #زبان #فارسی امروز و نیز با توجه به متن مشکل و پر از ابهام اوستای نخستین، اهمیت کار پورداوود روشن میشود.
او میکوشید ترجمهای روان از اوستا به دست دهد و بدون آنکه از حدود قواعد زبان فارسی دور شود، با استفاده از واژههای کهن، ترکیباتی رسا و خوشآهنگ پدید آورد. امتیاز دیگر کار او مقدمه و توضیحاتی است که برای هر یک از بخش های اوستا نگاشته است. این مجموعه علاوه بر تفسیر و ترجمه، لغتنامهٔ بزرگی در ریشهشناسی واژههای ایرانی نیز هست و از بهترین مآخذ برای پی بردن به فرهنگ ایران باستان بهشمار میآید.
پورداوود در طول سال ها معلمی خود، شاگردان فراوانی تربیت کرد که هریک خود معلمان و محققان نامدار در عرصهٔ ادب و فرهنگ ایران شمرده میشوند و از آن میان محمد معین، محمد مقدم، بهرام فرهوشی، احسان یارشاطر و جلیل دوستخواه بیش از دیگران شناختهشده هستند.
آثار
الف: ترجمه ها
1. گاتها (بمبئی، ۱۳۰۵)، نخستین بخش از اوستاست که جزو مجموعهٔ یسنا به شمار میآید و توسط انجمن زردشتیان ایرانی بمبئی و ایران لیگ چاپ شده، و به دستیاری دینشاه ایرانی به دو زبان پارسی و انگلیسی فراهم آمدهاست.
2. یشتها (بمبئی، ۱۳۰۷)، دو بخش. نخستین مجموعهٔ یسناست و دیباچهٔ آن به دستیاری دینشاه ایرانی به انگلیسی ترجمه شدهاست.
3.خردهاوستا (بمبئی، ۱۳۱۰)، گزارش و ترجمهٔ آخرین بخش اوستاست.
4.یسنا (بمبئی، ۱۳۱۲)
5.یادداشتهای گاتها (تهران، ۱۳۳۶)
6.ویسپرد (تهران، ۱۳۴۳)، بخش دیگری از اوستا
7.وندیداد، که جزو آثار منتشرنشدهٔ اوست.
ب: نثر وپژوهش ها
1.ایرانشاه(بمبئی، ۱۳۰۴)، در شرح مهاجرت زردشتیان ایران به هند.
2.خرمشاه(بمبئی، ۱۳۰۵)، بخشی از سخنرانیهای پورداوود دربارهٔ آیین و کارنامهٔ زبان باستان
3.گفتوشنود پارسی(بمبئی، ۱۳۱۲)، کتاب درسی آموختن زبان پارسی به هندوها.
4.سوشیانس(بمبئی، ۱۳۰۶)، رساله سخنرانی ها
5.فرهنگ ایران باستان(تهران، ۱۳۲۶)، گفتارهایی دربارهٔ فرهنگ ایران باستان و برخی واژهها
6.هرمزدنامه(تهران، ۱۳۳۱)، دربارهٔ گیاهان خوراکی، دارویی و واژهشناسی.
7.آناهیتا یا پنجاه گفتار(تهران، ۱۳۴۳)، مقالههایی دربارهٔ تاریخ، تمدن و زبان ایرانیان.
8.خوزستان ما(تهران، ۱۳۴۳)، رسالهٔ کوچکی دربارهٔ سرزمین ایلام و اقوام خوز که از اسناد مهم تاریخ خوزستان است.
9.بیژن و منیژه (تهران، ۱۳۴۴)، گزیدهای از شاهنامهٔ فردوسی همراه با پیشگفتار دقیقی و شاهنامه
10.فریدون (تهران، ۱۳۴۶)، گزیدهای از شاهنامهٔ فردوسی با توضیحات و حواشی
11.زین ابزار (تهران، ۱۳۴۷)، تاریخچهای از سلاحهای کهن ایرانی.
12.ترجمهٔ کیمیای سعادت امام محمد غزالی.
ج: شعرها
1.پوراندختنامه (دیوان اشعار)،۱۳۰۶
2.یزدگرد شهریار، یادبود جشن هزاره فردوسی۱۳۰۷
3.سرودههای پورداوود در گزارش خرده اوستا؛ سروده شده،۱۳۱۰
4. چکامهای در گزارش گاتها،۱۳۱۶
5.دو چکامه و دو غزل که ادوارد براون از پورداوود در کتاب تاریخ ادبیات
6.قطعهٔ کشاورز،۱۹۱۴
خلاصه شده ازکانال @ardestanialii
@LoversofIRAN
عاشقان ایران
👈استاد ابراهیم پورداوود و ایران شناسی 👉 @LoversofIRAN ⬅️ #ابراهیم_پورداوود، زادهٔ ۲۰ بهمن ۱۲۶۴، #رشت - مرگ ۲۶ آبان ۱۳۴۷، تهران) #ایران_شناس معاصر، اوستاشناس، نخستین مترجم فارسی #اوستا و استاد فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی دانشگاه تهران پورداوود را…
آرامگاه خانوادگی زنده یاد استاد #ابراهیم_پورداوود، #ایرانشناس و نخستین مترجم کتاب #اوستا به زبان #فارسی، در سبزه میدان #رشت
#گیلان
یکی از آثار تاریخی شهر #رشت، که شاید کمتر کسی آن را بشناسند.
در کجارو بخوانید:
http://bit.ly/2Fr48Hn
بزرگان ایران زمین را ارج نهیم 💐
@LoversofIRAN
#گیلان
یکی از آثار تاریخی شهر #رشت، که شاید کمتر کسی آن را بشناسند.
در کجارو بخوانید:
http://bit.ly/2Fr48Hn
بزرگان ایران زمین را ارج نهیم 💐
@LoversofIRAN
👈شب چله، نگرانی هستیشناسانه از مرگ خورشید و پایان جهان
✍ #یعقوب_یسنا، پژوهشگر افغانستانی، دانشجوی دکترای ادبیات فارسی
جشنهای باستانی از نظر روانکاوی یونگی به ناخودآگاه جمعی ماقبل تاریخ جامعههای بشری رجعت میکند. جشن شب یلدا یا به تعبیر فارسی زبانان جشن #شب_چله نیز از جشهای باستانی ماقبل تاریخ است که بیانگر ناخودآگاه جمعی ما است. بصورت دقیق تاریخ پیدایش این جشن مشخص نیست، اما دریافت باستان شناسی نشان میدهد که ۸۰۰۰سال پیشینه دارد (آیین #میتراییسم) و در #خاورمیانه #ایران #افغانستان #آسیای_میانه برگزار میشدهاست
پیش از اینکه به خاستگاه این جشن پرداخته شود، لازم است اندکی درباره نامش توضیح داده شود. #یلدا، واژهی #سریانی است که زایش، تولد و پیدایش معنا میدهد. #چله، واژهی #فارسی است که برخی ها آن را یک دوره "چهل روزه" میدانند و برخی هم #چله را جدای از اینکه چندروز باشد یک دوره زمانی میدانند که بعد از آن، چله دیگری میآید. چلهی نخست را #چله_بزرگ و چلهی دوم را #چله_کوچک گویند
روستاییان #افغانستان شب چله را می شناسند وضمن برگزاری رسم و رواجها، آمادگی برای وقوع رویدادهای طبیعی فصل سرما را نیز میگیرند. تا جاییکه یاددارم، پدرم نشانههای زیاد برای سعد و نحسِ وقوع چله میشناخت که این سعد و نحس را بیشتر بر مبنای حرکت ستارهها در آن شب و چگونگی وقوع روز همان شب (فردا) درنظر میگرفت. بنابراین چله یک رویداد مهم #تقویمی در جامعه ما بودهاست که وقوع آن، هراسها و امیدهای هستیشناسانه را درپی داشته
این رویداد، شب اول زمستان، شب اول جدی (نام دیماه در افغانستان) است، درازترین شب سال که پس از آن، شبها کوتاهتر و روزها بلندتر شوند. بنابراین شب چله را میتوان یک رویداد طبیعی در بخشی از کرهی زمین دانست. چگونگی پیدایش این #جشن و دیگر جشنهای باستانی مانند #نوروز، #مهرگان و... بر اساس رویدادهای طبیعی تفسیرمیگرد. شب چله یک رویداد طبیعی است که انسان، هزارها سال پیش آن را شناخت و به آن واکنش داد. انسان باستان، رویدادهای طبیعی را حس میکرد اما بر اساس علت طبیعی نمیتوانست آنها را بشناسد. بنابراین، درک هر رویداد طبیعی را به رمز و راز اساطیری و دست غیر ربط میداد
این دست غیر، و رمز و راز برای انسان #باستان بر مبنای معرفت تقابل گرایانه (نیکی و بدی) قابل توجیه بود بخصوص در جغرافیای آسیای میانه، افغانستان و ایران بنا به واقعیت جغرافیا، فصل گرما و سرما به عنوان نیکی و بدی تعیینکننده بود. بنابراین، موقعی که متوجه شدند از پایان تابستان به بعد، روزها کوتاه میشود و شبها دراز؛ این گونه توجیه شد که شب، تاریکی و سرما (بدی) بر روز، روشنایی و گرما (نیکی) در حال چیرهشدن است، یا اینکه بین امر خیر و شر، جنگ و درگیری جریان دارد و معلوم نیست نیکی پیروز شود یا بدی!
این نگرانی تا نخستین شب چله ادامه مییافت و در آن شب به اوجِ اضطراب اساطیری میرسید. انسان باستان با نگرانی این شب را سحر میکرد و هر لحظه هراسان بود مبادا شب و تاریکی(بدی) بر روز و روشنایی(نیکی) چیره شود و زندگی انسان و جهان با چیرگی شر به پایان رسد! اینجاست که شب چله از درک یک رویداد طبیعی فراتر میرود و به درک یک رویداد معرفتی و هستیشناسانهی اساطیری غایتشناسانه میرسد که نگرانی و امید و ناامیدی انسان باستان را معنا میکند.
رویدادهای طبیعی بسیاری است که از رویداد حسی ساده، به مناسبات معنامند و فرهنگی رسید. مثلا هر سنگی مقدس نیست اما حجرالاسود مقدس است(مقدس/نامقدس بود شب چله و...)
در #اوستا، ماه جدی، «دی» نام دارد. دی(Day) در انگلیسی «روز» معنا میدهد. بنابراین فردای شب یلدا که اولین روز دیماه است را میتوان روز خورشید یا «خورشیدروز» نامید. «دی» در اوستا نام یک ایزد است.
پژوهش دربارهی شب چله به عنوان یک جشن ماقبل تاریخی نیاز به کار جدی از منظر اسطورهشناسی و باستانشناسی دارد که بر فرهنگهای دیگر بشری تاثیر گذاشتهاست. اسطورهشناسان به این باورند که جشن #کریسمیس، ادامه و تحول جشن چله در #اروپا بوده است که ۱۱ دی ماه برگزار میشود و بعد از رواج #مسیحیت، این جشن بنام تولد حضرت #عیسی برگزارشد
جشن چله از نظر هستیشناسی ما را از تاریخ به ماقبل تاریخ وصل میکند و به این میرساند که انسان روایتی ناتمام از امید و هراسهای معرفتی است. برای انسان باستان شب چله، جشن نبود، بلکه هراس جمعی از چیرگی شب بر روز بود؛ بنابراین فردای این شب که #خورشیدروز است، نیک و مبارک بود. این که ما شب چله را جشن میگوییم از تحول معرفتی است که نگرانی اساطیری باستان را ندارد. پس برای ادامه جشنهای کهن در زندگی مدرن باید از آنها استفاده فرهنگی برای شادمانی های جمعی شود. از این نگاه، چله باستانی باید به عنوان #میراث_فرهنگی احترام شود تا روایتهای بشری در کنار هم تجربههای متفاوت بشر را نمایش دهند
@LoversofIRAN
✍ #یعقوب_یسنا، پژوهشگر افغانستانی، دانشجوی دکترای ادبیات فارسی
جشنهای باستانی از نظر روانکاوی یونگی به ناخودآگاه جمعی ماقبل تاریخ جامعههای بشری رجعت میکند. جشن شب یلدا یا به تعبیر فارسی زبانان جشن #شب_چله نیز از جشهای باستانی ماقبل تاریخ است که بیانگر ناخودآگاه جمعی ما است. بصورت دقیق تاریخ پیدایش این جشن مشخص نیست، اما دریافت باستان شناسی نشان میدهد که ۸۰۰۰سال پیشینه دارد (آیین #میتراییسم) و در #خاورمیانه #ایران #افغانستان #آسیای_میانه برگزار میشدهاست
پیش از اینکه به خاستگاه این جشن پرداخته شود، لازم است اندکی درباره نامش توضیح داده شود. #یلدا، واژهی #سریانی است که زایش، تولد و پیدایش معنا میدهد. #چله، واژهی #فارسی است که برخی ها آن را یک دوره "چهل روزه" میدانند و برخی هم #چله را جدای از اینکه چندروز باشد یک دوره زمانی میدانند که بعد از آن، چله دیگری میآید. چلهی نخست را #چله_بزرگ و چلهی دوم را #چله_کوچک گویند
روستاییان #افغانستان شب چله را می شناسند وضمن برگزاری رسم و رواجها، آمادگی برای وقوع رویدادهای طبیعی فصل سرما را نیز میگیرند. تا جاییکه یاددارم، پدرم نشانههای زیاد برای سعد و نحسِ وقوع چله میشناخت که این سعد و نحس را بیشتر بر مبنای حرکت ستارهها در آن شب و چگونگی وقوع روز همان شب (فردا) درنظر میگرفت. بنابراین چله یک رویداد مهم #تقویمی در جامعه ما بودهاست که وقوع آن، هراسها و امیدهای هستیشناسانه را درپی داشته
این رویداد، شب اول زمستان، شب اول جدی (نام دیماه در افغانستان) است، درازترین شب سال که پس از آن، شبها کوتاهتر و روزها بلندتر شوند. بنابراین شب چله را میتوان یک رویداد طبیعی در بخشی از کرهی زمین دانست. چگونگی پیدایش این #جشن و دیگر جشنهای باستانی مانند #نوروز، #مهرگان و... بر اساس رویدادهای طبیعی تفسیرمیگرد. شب چله یک رویداد طبیعی است که انسان، هزارها سال پیش آن را شناخت و به آن واکنش داد. انسان باستان، رویدادهای طبیعی را حس میکرد اما بر اساس علت طبیعی نمیتوانست آنها را بشناسد. بنابراین، درک هر رویداد طبیعی را به رمز و راز اساطیری و دست غیر ربط میداد
این دست غیر، و رمز و راز برای انسان #باستان بر مبنای معرفت تقابل گرایانه (نیکی و بدی) قابل توجیه بود بخصوص در جغرافیای آسیای میانه، افغانستان و ایران بنا به واقعیت جغرافیا، فصل گرما و سرما به عنوان نیکی و بدی تعیینکننده بود. بنابراین، موقعی که متوجه شدند از پایان تابستان به بعد، روزها کوتاه میشود و شبها دراز؛ این گونه توجیه شد که شب، تاریکی و سرما (بدی) بر روز، روشنایی و گرما (نیکی) در حال چیرهشدن است، یا اینکه بین امر خیر و شر، جنگ و درگیری جریان دارد و معلوم نیست نیکی پیروز شود یا بدی!
این نگرانی تا نخستین شب چله ادامه مییافت و در آن شب به اوجِ اضطراب اساطیری میرسید. انسان باستان با نگرانی این شب را سحر میکرد و هر لحظه هراسان بود مبادا شب و تاریکی(بدی) بر روز و روشنایی(نیکی) چیره شود و زندگی انسان و جهان با چیرگی شر به پایان رسد! اینجاست که شب چله از درک یک رویداد طبیعی فراتر میرود و به درک یک رویداد معرفتی و هستیشناسانهی اساطیری غایتشناسانه میرسد که نگرانی و امید و ناامیدی انسان باستان را معنا میکند.
رویدادهای طبیعی بسیاری است که از رویداد حسی ساده، به مناسبات معنامند و فرهنگی رسید. مثلا هر سنگی مقدس نیست اما حجرالاسود مقدس است(مقدس/نامقدس بود شب چله و...)
در #اوستا، ماه جدی، «دی» نام دارد. دی(Day) در انگلیسی «روز» معنا میدهد. بنابراین فردای شب یلدا که اولین روز دیماه است را میتوان روز خورشید یا «خورشیدروز» نامید. «دی» در اوستا نام یک ایزد است.
پژوهش دربارهی شب چله به عنوان یک جشن ماقبل تاریخی نیاز به کار جدی از منظر اسطورهشناسی و باستانشناسی دارد که بر فرهنگهای دیگر بشری تاثیر گذاشتهاست. اسطورهشناسان به این باورند که جشن #کریسمیس، ادامه و تحول جشن چله در #اروپا بوده است که ۱۱ دی ماه برگزار میشود و بعد از رواج #مسیحیت، این جشن بنام تولد حضرت #عیسی برگزارشد
جشن چله از نظر هستیشناسی ما را از تاریخ به ماقبل تاریخ وصل میکند و به این میرساند که انسان روایتی ناتمام از امید و هراسهای معرفتی است. برای انسان باستان شب چله، جشن نبود، بلکه هراس جمعی از چیرگی شب بر روز بود؛ بنابراین فردای این شب که #خورشیدروز است، نیک و مبارک بود. این که ما شب چله را جشن میگوییم از تحول معرفتی است که نگرانی اساطیری باستان را ندارد. پس برای ادامه جشنهای کهن در زندگی مدرن باید از آنها استفاده فرهنگی برای شادمانی های جمعی شود. از این نگاه، چله باستانی باید به عنوان #میراث_فرهنگی احترام شود تا روایتهای بشری در کنار هم تجربههای متفاوت بشر را نمایش دهند
@LoversofIRAN