عاشقان ایران
471 subscribers
4.39K photos
2.35K videos
163 files
887 links
ادمین @Lovers_of_IRAN_bot
عاشقان ایران
از باختر تا خاور پهنکوه ایران
از دریاچه کاسپی تاجنوب دریای پارس
#ایران بزرگترین دلیل کنارهم بودن ما با همه تفاوتهاست

دغدغه های ملی

راهنما👈 https://t.me/LoversofIRAN/2531

https://instagram.com/LoversofIRAN اینستا
Download Telegram
توییت #ظریف در گرامی‌داشت #زرتشت بعد از گلایه #سپنتا_نیکنام

ساعاتی بعد از توییت #سپنتانیکنام، رییس انجمن زرتشتیان #یزد و عضو شورای این شهر، درباره سالگروز درگذشت زرتشت و بی‌توجهی مسئولان به آن، #محمد_جوادظریف، وزیر امور خارجه #ایران، در توییتی یاد #زرتشت را گرامی داشت.

آقای #نیکنام با اشاره به نزدیکی میلاد #مسیح و درگذشت #زرتشت در توییتر نوشته بود پاسخ این سوال را نمی‌داند که چرا یکی از این مناسبت‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد و دیگری نه. او این توییت خود را با هشتگ "در_وطن_خویش_غریب" منتشر کرد.

#محمد_جواد_ظریف در توییتی که ساعاتی بعد منتشر شد، یاد #زرتشت را به عنوان "سراینده #گاتاها و پایه‌گذار اصول #پندار_گفتار و #کردار_نیک" گرامی داشت.

آقای #ظریف اشاره‌ای به توییت #سپنتا_نیکنام نکرده است.

از کانال بی بی سی پرشن

پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
🔴تصمیم ناگهانی ترامپ برای خروج نیروهای آمریکایی از سوریه، آیا نقشه ای خونبار است برای افروختن جنگی تازه در سوریه وشرق #فرات به دست ترکیه و دیگر بازیگران خارجی؟
ترکیه سرمست زیاده خواهی

اخبار متناقض از آغاز حمله ارتش #ترکیه و #ارتش_آزاد_سوریه (تروریست های تغییرنام داده #جبهه_النصره) برای کشتار نیروهای کُرد و عرب سوریه

به گزارش کردپرس روستای محسنلی در منبج سوریه، محل برخورد نیروهای ارتش ترکیه و کردهای YPG حکومت نظامی است از ساعت ۱۹:۳۰

ابوحاتم شقرا از رهبران #احرار_الشرقیه ( #القاعده سابق) و ارتش ملی مخالفان در توییتر نوشت؛ آغاز نبرد آزادسازی #شرق_فرات از کردهای PKK و PYD در #منبج است

ویدیویی منتشرشده که مدعی حرکت کاروان نظامی #الاصاله و #تنمیه از شاخه های احرار الشرقیه است

یک منبع نیز به اورینت گفته است؛ توپخانه ترکیه شامگاه سه شنبه بمباران سنگر #کرد های شمال منبج را آغاز کرده و احتمالا از سه محور #جرابلس و #باب و #الغندوره یورش آغاز خواهدشد

دیده بان حقوق بشر #سوریه که معتبرترین منبع کنونی به شمار می رود نوشت؛ دو طرف به حالت آماده باش بی سابقه درآمده اند، اما به وقوع حمله اشاره ای نکرده است

@Ban_turkey
38 - 1.mov
4.9 MB
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ برنامهٔ رادیویی #پنجره های_رو_به_مهتاب پیرامون #شاهنامهٔ #فردوسی با حضور #استاد فریدون جنیدی، شاهنامه پژوه، زبان شناس، ایران شناس و مدیر بنیاد نیشابور.

بخش سی و هشت
نیمهٔ اول

برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر لینک های زیر را لمس کنید 👇👇👇

تارنمای بنیاد نیشابور:
🔴 www.bonyad-neyshaboor.ir

کانال تلگرام بنیاد نیشابور:

🔴 @bonyad_neyshaboor
در بنياد نيشابور از يکشنبه تا چهارشنبه زبان پهلوي از زينه پايه تا خواندن متن هاي پهلوي چون کارنامه اردشير بابکان، يادگار بزرگمهر، خسروقبادان و ريدک، اندرزآتورپات مانسپندان، يادگار زريران، درخت آسوريک، گزارش شترنج ونهادن نيواردشير، آيين نامه نويسي، ارداويرافنامه، مينوي خرد، بن دهشن و... و متون اوستایی چون نیایش ها ی مقدماتی و ساده خرده اوستا، یشتها چون زامیاد، تیشتر، مهر و بهرام یشت و ... و بخشهایی از یسن چون هفتها و گاهان را فريدون جنيدي آموزش می دهد و گاه دانشجويان، کساني هستند که کمتر ازيکسال است با پهلوي آشنا شده اند اما بسادگي سخت ترين نوشته هاي اين زبان را بررسي مي کنند که دانشجويان فوق لیسانسه و دکتري آن را به سختي مي خوانند و در مي يابند، و چندگاه یکبار یا چندبار، سنگنوشته هاي پهلوي اشکاني و ساساني را استاد نسرين فروتن به دانشجویان چندسالهٔ استاد جنیدی آموزش می دهند، و سالهاست که  شاهنامه فردوسي هر شنبه به هنگام 5 پسين خوانده مي شود و گزارش می شود و ...؛
...
هنگامي که اين همه کار فرهنگي با فروتني و رايگان و با دست گشاده در بنياد نيشابور برگزار مي شود و بسيار کسان از آن نا آگاه هستند و يا آگاهند و به ديگران نمي گويند، آنگاه فريدون جنيدي و روشش در شناخت ايران و ايرانشاسي، نخوانده و آشنا نبوده از سوي بسيار کسان با يورش و ريشخند روبرو مي شود.
امروز، در ايران سنجۀ بسياري از دکتران آموزگار در دانشگاه و دانشجويان، براي داوري دربارۀ دانش کسي پيرامون نياکان و فرهنگ ايراني و زبان پارسي، شماره «مقاله هاي چاپ شده در نشريات علمي پژوهشي وISI و... »  آن کس است، و کسي که فلان نوشته را در فلان کشور نا ايراني  با فلان زبان نا ايراني نوشته، دانشمند است و دانش پژوه، و ديگران اغلب، دروغگويند و «بي سواد» و بي دانش و نوشته ها و گفته هايشان جايگاه استواري نيست. زهي تيره روزي! پيشنهاد نگارنده خواندن گفتار کوتاهي از دکتر کوروش صفوي است با نام«چرا ديگر نمي انديشيم.»

 چنانکه گفته آمد سخن  بسيار است و نگارنده به همين چند نمونه بسنده مي کند، از اين چند نمونه مي توان دريافت که خرد فريدون جنيدي در برابر هر گفتار و انديشه اي کرنش نمي کند، مگر آنکه آنرا با سنجۀ خرد بسنجد، و آنگاه اگر داوري را بخردانه بيابد، مي پذيرد، ور نه در راه دانشي اش همواره درِ پژوهش باز است و  در باره آنچه مي گويد و مي نويسد؛ جدا از درستي و نادرستي (که هر مردمي گفتار نادرست و درست در گفتارهايش فراوان است و استاد جنيدي از اين داد جدا نيست)، روش ويژه خود را داشتن، نترسي، باز نگاه داشتنِ درِ همۀ سوي ها و استوار بودن به نوشته هاي ايراني براي دريافت گذشتۀ ايرانيان، ويژه ترين افزارهاي وي هستند که ياوران راه دانشي چندين ساله اش گرديده اند. اين رشته سر دراز دارد و سخن درباره داستان ايران است. داستان ايران در نگاه جنيدي داستان کشش و کوشش و سختي ها و خستگي ها و انديشۀ سخته نياکان است، داستان با شرم و آزرم نگريستن به انديشه و نگاه ديگران است، داستان بالاندن جهان با جانِ جهان، داستان سختي مادران آريايي گيهان و داستان روان و فروهر و هماروانان است، داستان باور است نه گروش که گروش بي روشي است. داستان باور است. داستان ايران داستان دين است. داستان ايمان است. ايمان به هردمي که از نياکان بجاي ماندست و در خور بيمر سپاسست.
سخن در اين باره بسيار است، اما نگارنده بر همين چند نمونه بسنده مي کند.

زماني که بسياري از دانشجويان نمي دانند که تازه ترين و گسترده ترين فرهنگ هزوارشهاي پهلوي را فريدون جنيدي نوشته و با ياري آن نامه مي توانند بسادگي آوانوشت و ترجمه هر هزوارش را پيدا کنند و اين نامه در دسترس است؛ هنگامي که بسيار کسان در اين جا و آن جا مي گويند فريدون جنيدي هزوارش را نمي آموزد و نمي داند، اما ما مي دانيم اين سخن نادرست است و در نامۀ پهلواني بيش از زبان پهلوي ادبيات و دستور آن نوشته ژاله آموزگار و احمد تفضلي، و بيش از دستنامه پهلوي نوبرگ و هر نامه آموزشي زبان پهلوي،  رويه و سخن درباره هزوارش در دبيره پهلوي آمده، و دانش آموز بسادگي هزوارشها را فرا مي گيرد؛ هنگامي که بيشتر دانشجويان نمي دانند که
زرتشت اهل ری بود، از فريدون جنيدی

جهانيان «زرتشت» را پيامبری ايرانی می دانند و «گات ها» –که در کنار ديگر کتاب ها، از آتش سوزان اسکندر، سالم به دست ما رسيده است- سروده زرتشت است.
اينها همه برآمده از فرهنگ ايران است، چرا که همه اديان ديگری که پديد آمده اند فرهنگساز هستند، مگر دين ايران به اين معنا که ديگر اديان، همگی بر فرهنگ های کشورها و ملت هايی که آن اديان را پذيرفته اند تاثيراتی گذاشته اند و اين تنها دين ايرانی است که خود، از فرهنگ اين مرز و بوم برآمده و با فرهنگ آن همخوان و همراه است.
«ايرانيان» در هر جای جهان که باشند حق دارند «زرتشت» را از خودشان بدانند و البته در بعضی نقاط تعصب هايی در اين زمينه هست مثلا مردم «آذربايجان»، زرتشت را از خودشان می دانند و با تکيه به برخی روايات و با توجه به مرکزيت موبدان ساسانی در آتشکده «آذرگشسپ» آذربايجان، زرتشت را از آن ديار می دانند و يا در ميان «کردان» تعصب ويژه ای هست که زرتشت «کرد» بوده است. يا در «افغانستان» مردم، زرتشت را اهل «بلخ» می دانند. زيرا «لهراسب» پدر «گشتاسب شاه» در «آتشکده بلخ» نيايش می کرده است. ديگر اينکه بر اساس اخباری که امروزه به دست ما رسيده است، زرتشت هنگام نيايش و ستايش خداوند يکتا در آتشکده «نوبهار بلخ» و به دست يک مرد تورانی به نام «تور براتور» کشته می شود بنابر اين افغان ها هم زرتشت را از خودشان می دانند!
در تاجيکستان هم وضع چنين است، زيرا بسياری از رودهايی که در اوستا از آنها ياد شده است، چون «ونگهويی داييتی» و «ارنگ» که همان «آمو دريا» و «سير دريا» باشند، در تاجيکستان روان هستند و ديگر اينکه بر پايه پژوهش هايی که انجام داده ام، تاجيکستان خاستگاه نژاد آريا بوده که در اوستا و متون پهلوی از آن با نام «ائیرینه وئیجنگه» یا «ايران ويج» ياد شده است.
«ايران ويج» ياد شده در اوستا، همين «تاجيکستان» امروزی است. زيرا ما دراوستا در آغاز ونديداد، بخشی تاريخی-جغرافیایی داريم که در آنجا آمده است:
نخستين سرزمينی که من –اهورا مزدا- من بيافريدم «ايران ویج» بود، دومين سرزمين«خوارزم»، سومين آن «سغد» (همان سمرقند و بخارا) و چهارمين سرزمين که همان «مرو» باشد.
ترکمنستان نام «مرو» را به «ماری» دگرگون کرده است تا نشانه های فرهنگی ايران را از ميان ببرد يا نام شهر باستانی «چهار جو» که به معنی چهار جوی آب است و چهار رشته از رودهای پر آبی که از سرچشمه های «آمو دريا» هستند از آنجا سرچشمه می گيرد را به «ترکمن آباد» ديگر کرده است!

از سوی ديگر در «مهر يشت»، بندی هست که ايران ويج جايی است که در آن رودهای «ناوتاک» يعنی قابل کشتيرانی، سر به صخره ها می کوبند و به طرف دريا می روند. اندکی انديشه در مورد همين فراز نشان می دهد که چگونه می شود اگر رودی سر به صخره ها بکوبد، قابل کشتيرانی هم باشد؟ پاسخ اينکه دو رود «آمودريا» و «سير دريا» که در تاجيکستان جريان دارند، از کوهای «پامير» سرچشمه می گيرند و هنگاميکه به دشت رسيدند قابل کشتيرانی خواهند بود و به سمت دريا روان می شوند. منظور همان دريای «خوارزم» است که امروز با نام روسی «آرال» خوانده می شود و از زمان باستان نام آن «خوارزم» بوده است. پس چنين جايی ديگر از تاجيکستان نمی تواند باشد و از آن همه ایرانیان است. ما افتخار می کنيم که تاجیکان گرامی بيدار و زنده باشند و
نسبت به ارزش های فرهنگی و تاريخ کهن ايران، حساس. هر چقدر آنها بيدارتر و زنده تر باشند، اميد است که به خواب رفتگان اين سوی مرز نيز، اندک اندک بيدار شوند. به هر روی، چون «ايران ويج»، مرکز نژاد و تخمه آرياييان در تاجيکستان بوده است، تاجيک ها «زرتشت» را ازخودشان می دانند، در حالی که زرتشت در هيچ کجا نگفته است که من، خود از ايران ويج بوده ام. اين گرايش که همه ايرانيان برای نمونه زرتشت يا رستم را از قوم و قبيله خودشان بدانند، نشانه يک انديشه آگاه ملی است و بر آمده از باليدن ملی، ولی خويشکاری پژوهشگر اين است که «راستی» را بيان کند.
اگر راست اين ماجرا از من می خواهيد بشنويد، زرتشت اهل «ری» بوده است. در بندهای 16 تا 19 «يسنا 19» آشکارا اين موضوع بيان شده است که زرتشت اهل «ری» بوده است. ولی امروز هيچ کسی در ری نيست که سخت گيری داشته باشد تا بگويد زرتشت اهل ری بوده است. براستی زرتشت «رازی» نبوده است، بلکه ايرانی بوده و وابسته به تمام ايرانيان و هر ايرانی حق دارد اين بازمانده فرهنگی را چون ديگر بازمانده های فرهنگی مان، از خود بداند.

نمونه دیگر نوروز است...
در پايان هنگام (دوره) «جمشيدی» که چند هزار سال به طول انجاميده چشمان نياکان ما به آسمان بوده، چرا که تمام خوبی ها و بدی ها را از آسمان می ديدند. چون: برف، باران، تگرگ، تندر و روشنايی خورشيد جان بخش و ماه شب پيما، ستارگان، سيل، يخبندان و ...
زرتشت اهل ری بود، از فریدون جنیدی، بخش دوم

مردم در آن زمان آسمان را ستايش می کردند و در طول چند هزار سالی که به آسمان نگاه می کردند، سرانجام توانستند «برج»هايی را از آسمان پيدا کنند و به آنها نامهايی را بدهند و کم کم از روی حرکت ماه، شيوه ای «زمان سنجی» درست کردند که ما امروزه تنها از روی يک واژه می توانيم آنرا بشناسيم.
در زبانهای ایرانی، از «انگ» (ang-) اسم آلت می سازند. برای نمونه از مصدر «کليدن» kolidan که در زبان خراسانی به معنای کندن و کاويدن است با «انگ»؛ کلنگ را می سازند، به معنی آلت کاويدن و کندن خاک، يا از مصدر آويختن؛ آونگ را می سازند. مثال دیگر آنکه از ريشه «ما» در زبان اوستايی که به معنی سنجش و اندازه گيری است و امروزه در واژه هایی چون: آمار، شماردن، پيمانه، پيمودن، پيمايش و ... باقی مانده است، با «انگ»؛ تبديل به «ماونگ» یا «مانگ» می شود که امروزه هم در زبان های کردی و تالشی و تاتی به «ماه»؛ «مانگ» گفته می شود و در گيلان و طبرستان و نه به خود ماه، بلکه به تابش ماه «مانگ تو» (mang- tao) گفته می شود.
پس «مانگ» (ماه) يعنی «آلت اندازه گيری»!
البته «انگ» از سوی دیگر اوستاشناسان تنها نتیجهٔ تحولات آوایی واژهٔ ماه یا ماس یا دیگر واژه های اوستایی، در محیطی خاص از بافت متنی یا آوایی است. اما ما آن را در بسیاری از واژه ها پسوند می دانیم.
از روی اين واژه(ماه) در می يابيم که نياکان ما اول با ماه زمان را اندازه گيری می کرده اند و سال هم نداشته اند و تنها همين ماه ها بوده است! در طول زمان که به برجهای آسمانی نگاه می کردند سرانجام آدميان آگاه شدند که هم زمان با برآمدن خورشيد يکی از اين برج ها - که همان برج «بره» باشد - طول شب و روز با هم برابر می شود و می تواند آغاز درستی برای زمان سنجی ژرف نگر باشد. اين زمان سنجی، خوشبختانه نخستين زمان سنجی خورشيدی در جهان بوده که هنوز هم همه جهانيان از همين کار و انديشه نياکان ما بهره می گيرند.
البته خيام و گروهش در آغاز سده پنجم (ه. ش.) محاسبه های ديگری انجام دادند و گاهنامه یا تقویم جلالی یا خيامی را ساختند. «گرگوار» مسيحی هم از روی گاهنامه خيام، گاهنامه خودش را ساخت که در هر 3333 سال يک روز اختلاف دارد در حالی که گاهنامه خيامی – بر اساس محاسبات شادروان احمد بيرشک – هر يک ميليون و دويست و اندی هزار سال، يک روز نادرستی دارد! و بايد اين را در انديشه داشته باشيم که اين همه ژرف نگری نيازمند چه مقدار دانش و هوش است.
سال شماری خورشيدی و نوروز، نزديک به پايان هنگام جمشيدی پيدا شد.
ما اين گاهشماری را به جهانيان آشکار کرديم و برگزاری «جشن نوروز» برای ما بايد در براستی «جشن دانش» باشد. ولی وقتی چند هزار سال می گذرد و تنها مردم، اين جشن ها را برگزار می کنند، انديشه و فرهنگ توده مردم هم وارد آن می شود. امروز کسی نمی انديشد که بايد اين جشن را جهش بزرگ دانش بشری دانست. کاری که از آغاز آن هزاران سال می گذرد و هنوز روان است و تا جهان برجاست روان خواهد بود.
به هر روی اين جشن امروزه به شکل مردمی، گرفته می شود که بسيار بسيار نيکو است.
پس از همراهی مردم با هر پديده فرهنگی، فرهنگ  توده مردم هم به آن وارد می شود. از جمله اينکه هنگام آغاز سال نو، در نوروز در دربار شاهان ساسانی، سان بر اين بوده است که شاه در تالاری می نشسته و موبد موبدان نزد شاه آمده و در می زده است. شاه در پاسخ در زدن موبد می پرسيد؛ کيست؟ و موبد در پاسخ می گفت: سرسبزی و خرمي و نوروز و ... هستم. سپس در را باز می کرده اند و به همراه موبد هفت نفر با هفت ظرف در دست که در هر کدام يک نوع دانه، سبز کرده بودند وارد می شدند. اين هفت سبزه در بر دارنده: گندم، نخود، جو، عدس، لوبیا و ارزن بوده؛ به نشانه اینکه سال پیش رو، خرمی و سرسبزی با خود به همراه بیاورد و سالی «آبسال» (سالی که آب در آن زیاد است) باشد.
زرتشت اهل ری بود، از فریدون جنیدی، بخش سوم

اين سبزه ها را نگهداری می کردند تا روز سيزدهم. البته ما امروزه آنها را می شماريم اما در ايران باستان روزها شمارش نمی شدند، بلکه هر روز را با نام ويژه خودش می شناختند. نام روز سيزدهم «تيشتر» (Tištar) بوده است. تيشتر نام ایزد«باران» است. در روز سيزدهم، اين سبزه ها را می بردند و با آيين ويژه و باشکوهی نثار آب روان می کردند و «تيشتر» را ستايش می کردند که تو به ما باران دادی و سبزه های ما بلند شده و جهان سبز شده، پس ما هم اين سبزه ها را به تو نثار می کنيم. امروزه هيچکس توجه نمی کند که چرا ما سبزه ها را به آب می دهيم؟ نخست می گويند که سيزدهم گجسته(نحس) است که هيچ معنایی ندارد، سپس سبزه ها را پرت می کنند در جوی های آب! در حالی که در ايران باستان با نياز و احترام اين کار را می کردند.
اين هفت سبزه به هفت سين دگرگون شد که البته از ريشه خود چندان دور هم نيست. سماق و سياه دانه که گياه هستند و سرکه و سمنو هم که از گياه به دست آمده اند و تنها پسين سرکه به آن افزوده شد. پنجاه سال پيش کسانی با خودشان می انديشيدند که چون سرکه از انگور به دست می آيد و در ايران باستان «شراب» بوده پس اين هفت شين است نه هفت سين که سد در سد من درآوردی و ساختگی است.
گروهی لوکس و تازه پرست و بی خبر از آيين های کهن ايرانی بوده است. اين هفت شين نيست که هيچ، هفت سين هم نيست و در اصل هفت سبزه بوده است.
اين آيين نوروز آیینی ايرانی است و وابسته به همه ايرانيان و به هيچ روی نمي توان خاستگاه روشن و ويژه ای برای آن پنداشت برای نمونه وابسته به فلان کشور باشد. اين آيين از آن همه ايرانيان در پهنه ايران فرهنگی است و بايد به آن پرداخت.
چندین سال پیش، به پيشنهاد رييس جمهور تاجيکستان «سال جهانی زرتشت» شناخته شد، چون ازبکستان سال ها در تلاش بود تا به جهانيان بگويد زرتشت، ازبک بوده است! و البته يونسکو و سازمان ملل اين ادعا را نپذيرفتند. ازبک ها سال بود که می خواستند که جشنی بگيرند ولی با نبود همکاری يونسکو و جامعه فرهنگی جهانی روبرو می شدند.
درست هنگاميکه تاجيک ها چنين طرحی را پيشنهاد کردند و گفتند که می خواهيم سه هزارمين سال زادروز زرتشت را جشن بگيريم، يونسکو از ايشان پشتيبانی کرد.
به پيشنهاد رييس جمهور تاجیکستان و با هزينه دولت و شرکت خود رييس جمهورشان، اين جشن ها در تاجيکستان برگزار شد، اما شوربختانه رييس جمهور وقت ما حتی در جشنی که زرتشتيان در دانشگاه تهران گرفتند شرکت نکرد!
پس اگر کسانی بيدار شده اند و می خواهند بازمانده فرهنگیشان را بچنگ گيرند و ديگری نمی خواهد ... خوب نخواهد. بگذاريد کسانی که آگاهی دارند نگذارند اين کشتزار يا خانه، ويران شود!
اين گله ای است که بايد از خودمان در کشورمان بکنيم. فرهنگ ايران، مانند درخت تنومندی است که هم ريشه دارد هم ساقه و تنه و هم شاخه و ميوه.
اگر ريشه را ايران پيش از اسلام بگيريم، تنه آن ايران پس از اسلام خواهد بود و هيچکس نمی تواند منکر درخشش عظيم و بالندگی فرهنگ پس از اسلام بشود. بزرگترين دانشمندان جهان در اين دوران بوده اند و کارهای بزرگی کرده اند که بايد مايه افتخار ما باشد.
هر کدام از اين دو بخش که بکوشد خودش را از ديگری جدا کند به زودی خواهد خشکيد. بنابراين کسانی که گمان می کنند که تنها بايد ايران باستان و پيش از اسلام را ستايش کنند، آنها هم شکست خواهند خورد، زيرا نمی توانند اين تنه شاداب، تناور، کهنسال و پربار را ناديده بگيرند و ريشه بدون پروردن از پوست و بدنه ساقه و شاخه ها خواهد خشکيد. پس از نظر کسی که ايران را دوست دارد بايد به همهٔ بخشهای اين گياه شاداب و زنده توجه کند.
Mosahebe ba Forough Farokhzad - @Doholchi
Iraj Gorgin & Forough Farokhzad - @Doholchi
۸ دی، زادروز شاعر برجسته ایرانی #فروغ_فرخزاد ۱۳۱۳،۱۳۴۵
روانش شاد باد

"من پری کوچک غمگینی را
میشناسم
که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نی لبک چوبین
مینوازد آرام ، آرام"



■گفتگوی فروغ با ایرج گرگین؛
فروغ می گوید:
‏انسان متمدن کسی است که در تنهایی احساس تنهایی نکند.
مردم هیچ چیز به ما نمی‌دهند که خودمان از بدست آوردنش عاجز باشیم


@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
4_6042007696767451698.3gp
3.5 MB
ترانه زیبای "آیه" ۲۰۱۸
آواز #مژگان_عظیمی/ #افغانستان
ترانه #فروغ_فرخزاد #شهرام_فرشید
آهنگ و سناریو: شهرام فرشید(هنرمند ایرانی)

تحجر هنوز بر جان #زنان نجیب و بردبار خاورمیانه زخم می زند!
@LoversofIRAN
آیا روحانی اعتماد ۲۴میلیون ایرانی به خودش برای رییس دولت "کشور ایران و همه ایرانیان" بودن را فراموش کرده؟
چقدر از واگذاری های دولتی به #بخش_خصوصی تا امروز کارامد بوده که برای آموزش پرورش هم نقشه دارند؟
گویا #دولت و #مجلس تلاش دارند برای انتخابات ۱۴۰۰و ۱۳۹۸ چنان مردم را ناراضی کنند که پای صندوق رای نروند!
باشد، فهمیدیم؛
#انتخابات_را_تحریم_میکنیم

@LoversofIRAN

منصور مجاوری،مشاور اقتصادی وزیر #آموزش_پرورش به دلیل کامنتی انتقادی علیه #روحانی درپیج اینستاگرام معلم ایرانی، از مقام خود عزل و کارشناس بودجه شد/ صدای معلم/
برنامه جدید دولت که اعتراض تند مجاوری را در پی داشت:
از پول بیت المال نباید برای آموزش و پرورش هزینه کرد❗️

عضو کمیسیون آموزش وتحقیقات مجلس هم در واکنش به سخنان #رئیس_جمهور در صحن علنی مجلس گفت: گمان می‌کردم انقلاب ما برای اجرای اصل۳۰ قانون اساسی و توجه به قشر آسیب پذیر بود. رئیس جمهور در ارائه لایحه بودجه ۹۸ در صحن علنی مجلس درباره موضوع آموزش و پرورش نکته ای فرمودند که دل میلیون ها معلم و دانش آموز را به درد آورد:
از پول #بیت_المال نباید برای آموزش و پرورش هزینه شودو باید به بخش خصوصی واگذارشود❗️
این خانه قشنگ است ولی خانۀ من نیست

زنده‌یاد «دکتر خسرو_فرشیدوَرد» - استاد زبان و ادبیات دانشکده ادبیات دانشگاه تهران - این چامۀ زیبا را بر روزگار کوچیدگان از وطن سروده‌اند. در گوشه‌گوشۀ این چامۀ دلاویز، رسن‌های ناپیدا، اما استوار بازگشت به هویت ملی و فرهنگی ایرانیان به چشم می‌خورد. این سرودۀ زیبا را با هم می‌خوانیم.


این خانه قشنگ است ولی خانۀ من نیست
این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست
آن دختـــــــــرِ چشم‌آبیِ گیسوی‌طلایی
طناز و سیه‌چشــم، چو معشوقۀ من نیست
آن کشور نو، آن وطــــنِ دانش و صنعت
هرگز به دل‌انگیـــــزیِ ایران کهن نیست
در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان
لطفی است که در کَلگری و نیس و پکن نیست
در دامنِ بحر خزر و ساحــــل گیلان
موجی است که در ساحل دریای عدن نیست
در پیکر گل‌های دلاویــــز شمیران
عطری است که در نافۀ آهوی خُتن نیست
آواره‌ام و خسته و سرگشته و حیران
هر جا که رَوَم، هیچ کجا خانۀ من نیست
آوارگی و خانه‌به‌دوشی چه بلاییست
دردی است که همتاش در این دیر کهن نیست
من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ
در شهر غریبی که در او فهم سخن نیست
هر کس که زَنَد طعنه به ایرانی و ایران
بی‌شبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست
پاریس قشنگ است ولی نیست چو تهران
لندن به دلاویزی شیراز کهن نیست
هر چند که سرسبز بُوَد دامنۀ آلپ
چون دامن البرز پر از چین و شکن نیست
این کوه بلند است، ولی نیست دماوند
این رود چه زیباست، ولی رود تجن نیست
این شهر عظیم است، ولی شهرِ غریب است
این خانه قشنگ است، ولی خانۀ من نیست

 

لازم به توضیح است که استاد خسرو فرشید‌ورد متولد ۱۳۰۸ در ملایر بود و پس از اخذ مدرک دکترا در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد.
عنوان برخی از کتاب‌های فرشیدورد عبارتند از:
1-«ج‍م‍ل‍ه‌ و ت‍ح‍ول‌ آن‌ در زب‍ان‌ ف‍ارس‍ی»(1375/ انتشارات امیر کبیر)
2-«پ‍ی‍رام‍ون‌ ت‍رج‍م‍ه»‌(م‍ج‍م‍وع‍ه‌ م‍ق‍الات‌/1381/ وزارت‌ ف‍رهنگ‌ و ارش‍اد اس‍لام‍ی)‌
3-«ام‍لا، ن‍ش‍ان‍ه‌گ‍ذاری‌، وی‍رای‍ش‌: ب‍رای‌ ن‍اش‍ران‌، وی‍راس‍ت‍اران‌، دب‍ی‍ران‌، م‍درس‍ان‌ ادب‍ی‍ات»(1375/ انتشارات صفی‌علیشاه)‌
4-«ح‍م‍اس‍ه‌ ان‍ق‍لاب»‌(م‍ج‍م‍وع‍ه‌ ش‍ع‍ر ه‍م‍راه‌ ب‍ا م‍ق‍دم‍ه‌ای‌ درب‍اره‌ ش‍ع‍ر ام‍روز از خ‍س‍رو ف‍رش‍ی‍دورد)
5-« درب‍اره‌ ادب‍ی‍ات‌ و ن‍ق‍د ادب‍ی»( 1363/ انتشارات ام‍ی‍رک‍ب‍ی‍ر)
6-«در گ‍ل‍س‍ت‍ان‌ خ‍ی‍ال‌ ح‍اف‍ظ: ت‍ح‍ل‍ی‍ل‌ ت‍ش‍ب‍ی‍ه‍ات‌ و اس‍ت‍ع‍ارات‌ اش‍ع‍ار خ‍واج‍ه‌»(1357/نشر تهران)
7-«دس‍ت‍ور م‍خ‍ت‍ص‍ر تاریخی زبان فارسی»(1387/ انتشارات زوار‏ )
8-«دس‍ت‍ور م‍ف‍ص‍ل‌ ام‍روز ب‍ر پ‍ای‍ه‌ زب‍ان‍ش‍ن‍اس‍ی‌ ج‍دی‍د: ش‍ام‍ل‌ پ‍ژوه‍ش‍‌ه‍ای‌ ت‍ازه‌ای‌ درب‍اره‌ آواش‍ن‍اس‍ی‌ و ص‍رف‌ و ن‍ح‍و ف‍ارس‍ی‌ م‍ع‍اص‍ر و م‍ق‍ای‍س‍ه‌ آن‌ ب‍ا ق‍واع‍د دس‍ت‍وری‌»(1382/ نشر سخن)
9-«دستوری برای واژه‌سازی : ترکیب و اشتقاق در زبان فارسی ، ترکیب و تحول آن در زبان فارسی»(1387/ نشر زوار)
10-«ص‍لای‌ ع‍ش‍ق»‌(دف‍ت‍ر ش‍ع‍ر/1380/انتشارات امید مجد)
11-«گ‍ف‍ت‍اره‍ای‍ی‌ درب‍اره‌ دس‍ت‍ور زب‍ان‌ ف‍ارس‍ی»‌(ت‍رج‍م‍ه‌ و ن‍گ‍ارش‌/1375/ انتشارات امیرکبیر)
12-«ل‍غ‍ت‌س‍ازی‌ و وض‍ع‌ و ت‍رج‍م‍ه‌ اص‍طلاح‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ن‍ی‌ و ی‍ادداش‍ت‍ه‍ای‌ درب‍اره‌ ف‍ره‍ن‍گ‍س‍ت‍ان‌ و ب‍رن‍ام‍ه‌ری‍زی‌ ب‍رای‌ زب‍ان‌ و ادب‍ی‍ات‌ و ت‍اری‍خ‌ زب‍ان‌ ف‍ارس‍ی»‌(ت‍رج‍م‍ه‌ و ن‍گ‍ارش‌/138/ انتشارات سوره مهر)
13-«م‍ق‍ای‍س‍ه‌ ق‍ی‍ود و ع‍ب‍ارات‌ ق‍ی‍دی‌ ف‍ارس‍ی‌ ب‍ا واژه‌ه‍ا و ع‍ب‍ارات‌ ه‍م‍ان‍ن‍د آن‌ در ع‍رب‍ی»(نشر اصفهان)‌
14-«ن‍ق‍ش‌ آف‍ری‍ن‍ی‌ه‍ای‌ ح‍اف‍ظ: ت‍ح‍ل‍ی‍ل‌ زی‍ب‍اش‍ن‍اس‍ی‌ و زب‍ان‌ش‍ن‍اخ‍ت‍ی‌ اش‍ع‍ار ح‍اف‍ظ»(1375/ نشر صفی‌علیشاه)
15-«تاریخ مختصر زبان فارسی از آغاز تا کنون»(1387/ نشر زوار)
16-«ف‍ارس‍ی‌[ک‍ت‍اب‌‍‌های درس‍ی‌] س‍ال‌ س‍وم‌ دب‍ی‍رس‍ت‍ان»‌ (م‍ول‍ف‍ان‌ خ‍س‍رو ف‍رش‍ی‍دورد، ح‍س‍ن‌ اح‍م‍دی‌ گ‍ی‍وی/ نشر تهران)‌
17-«ع‍رب‍ی‌ در ف‍ارس‍ی»(1373/ انتشارات دانشگاه تهران)‌
18-«دستور مختصر امروز بر پایه زبان‌شناسی جدید: شامل پژوهش‌های تازه‌ای درباره آواشناسی و صرف و نحو فارسی معاصر و مقایسه آن با قواعد دستوری انگلیسی و فرانسه و عربی، با اشاراتی به فارسی قدیم و زبان محاوره‏ »(1388/ نشر سخن)

در سال 1377 نیز كمال حاج سید جوادی کتابی با عنوان «یادگارنامه استاد دکتر خسرو فرشیدورد» توسط انجمن آثار و مفاخر فرهنگی درباره این استاد زبان و ادبیات فارسی منتشر کرد.
در این کتاب به مباحثی چون دکتر #فرشیدورد و فرهنگ و ادب #ایران، ترجمه احوال استاد، کتاب‌شناسی کتاب‌ها و مقالات دکتر خسرو فرشیدورد، و نگاهی به آثار و نظریات ادبی و زبان‌شناسی او پرداخته شده است.

http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/2367-in-khane-ghashang-ast-khane.html
از کانال ایران بوم

پایگاه ایران دوستان مازندران


@jolgeshoma
📜💠🖋 نام‌های ایرانی مادران و همسران سلاطین عثمانی

وحید بهمن/ تقریبا هیچ یک از مادران و همسران سلاطین عثمانی ترک‌تبار نبودند و بیشتر از مسیحیان بودند و این نام های زیبای ایرانی را سلاطین عثمانی شخصا برای این بانوان بعد از ورود به دربار عثمانی انتخاب می کردند.

🔸 زبان پارسی از زمان تاسیس تا سالیان متمادی، زبان رسمی و دیوانی دولت عثمانی بود.


🆔 @ir_Bahman
📸 این عکس را با دقت نگاه کنید! جشن سالگرد #مشروطه، توسط #مشروطه_خواهان_ارومیه است که در سال 1330 هجری/1290 شمسی گرفته شده است.

📸 نکته جالب عکس لباس #مشروطه_خواهان است که با کمترین تفاوت ممکن، همانند لباسی است که مشروطه خواهان تهرانی و اصفهانی و بختیاری و آذری و ... می پوشیدند.

📸 در بین افراد حاضر در این عکس نیز قطعاً هم آذری هست، هم کرد، و چه بسا مسیحی ارمنی و آشوری. اما کسی نه لباس قفقازی تنش است، نه لباس کردی و نه هرگونه نشانه ای که دال بر قومیت او باشد!

⚠️ به راستی چه بر سر این مُلک آمده که امروز در مجلسش عده ای سوار بر #لباس_محلی می شوند و ادا و اطوار آزادی خواهی درمیاورند؟!

منبع عکس: بنیاد ایران شناسی شعبه آذربایجان غربی

از @Ir_Azariha

@LoversofIRAN
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رقص #تک_دست
گروه آئینی #مازندران
#سوادکوه
"امه #ایرون دامنه اتا مازرون"
ویدیو از
@jolgeshomali

یکی از هموندان کانال دیروز این پیام را فرستاد درباره این توژک(ویدیو):
رقص تک دستی مازندران شباهت عجیبی به رقص کُردی کُرمانجی خراسان دارد. در دانشنامه ایرانیکا آمده زبان مازنی باقیمانده کُردی کُرمانجی است

و پاسخ من به ایشان:
بله اما بسیار فراتر از آن، اینست که رقص تک دست، همانند رقص چوب مردان در جنوب خراسان و نیز سیستان و کردستان است
چرا؟
چون همه این رقص ها و آیین های محلی ریشه در یک بدنه و تنه دارند، یعنی "اندیشه و جهان بینی ایرانی"
دلیلش هم مشابهت فراوان آیین های شمال، جنوب، شرق و غرب ایران است

درخت یکسان تفکر ایرانی بوده است که اینهمه یکرنگی و یگانگی(وحدت)، همزمان با گوناگونی(کثرت)در ایران بزرگ داریم
در برخورد با زبان ها و آیین های #محلی ایرانی بهتراست یکی را وابسته و وامدار دیگری ندانیم(مثلا نگوییم مازنی، ادامه و امتداد کردی است و...) بلکه با دید کلان تر باید همه را وابسته به درخت تنومند #ایران دانست
با این نگرش، بجای تضاد بین ایرانیان، همبستگی جایگزین می شود که با اصالت ما سازگار است

@LoversofIRAN
نگاره چپ؛
افتتاح خط راه آهن #تبریز-جلفا توسط محمدحسن میرزا (آخرین ولیعهد قاجار و برادر احمدشاه) ایستاده در داخل واگن قطار/با سپاس از دکتر سعید میرسعیدی/

نگاره راست؛
فرزندان محمدحسن میرزا، آخرین ولیعهد قاجار؛
از راست به چپ، ایستاده:
محمدحسین میرزا (فرزند ارشد)، رکن الدین میرزا؛ نشسته: گیتی افروز خانم، حمید میرزا، شمس اقدس خانم - برگرفته از مجموعه شخصی سلطانعلی میرزا قاجار
از @qajariranhistory

بنا و راه اندازی نخستین خط آهن ایران به پایان دوره #قاجار می رسد و سپس در زمان #پهلوی با راهبری و برنامه ریزی اروپایی ها، گسترش شمال به جنوب یافت که بعدها دیدیم از این مسیر خط آهن شمال به جنوب در جنگ جهانی چگونه برای شکست آلمان سود بردند. اگرچه، سوای این استفاده و برنامه جاه طلبانه روس و انگلیس برای سوءاستفاده از خط آهن شمال به جنوب ایران، اما این خط، یکی از یادگارهای سودمند دوره پهلوی اول است که برای کشور تا امروز هم کارگشا و ماندگار بوده است.

روان همه آنها که برای میهن تلاش کردند شادباد از هر ایل و تبار و خاندان و گروه سیاسی که بودند.

@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
پیشنهاد کتاب:
در دهلیزهای قدرت، زندگی نامه سیاسی حسین علاء


اتحاد شوم قدرت های خاور و باختر برای زمین زدن ایران، تنها در جنگ تحمیلی #صدام نبود

این نقشه راچنددهه پیش هم پیاده کرده بودند
@LoversofIRAN
۹ دی روز اعدام گادفادر #خلق_عرب ها و #نئو_بعثی های خوزستان

بعثیسم، آمیزه‌ای از ناسیونالیسم افراطی عربی، #پانعربیسم و سوسیالیسم بود. #بعثیسم خواهان رنسانس و رستاخیز و یکی شدن جهان #عرب و تبدیل به یک کشور است!

لحظه اعدام #صدام ملعون که با قادسیه دوم به نیت دزدیدن #خوزستان از ایران، کشورمان را آماج حملات نظامی خود قرار داد.
صدام با اتکا به گفتمان نژادپرستانه #پانعربیسم و نامیدن عربستان بجای نام باستانی خوزستان، و "م ح م ر ه" بجای #خرمشهر، و "ع ب ا د ا ن" بجای #آبادان، و "خ ف ا ج ی ه" بجای #سوسنگرد، در پی تجزیه #خوزستان بود.

امروز نیز ادامه ایدئولوژی بعثیسم_صدامیسم توسط جریانی خاص که ما آنها را با نام #نئوبعثی می شناسیم پیگیری می شود. این جریان بدنبال تغییر اسامی شهرهای خوزستان با نامهای صدامی است (با نفوذ در نهادهای رسمی و دولتی در حکومت کنونی ایران؛ چنانکه گاهی از تریبون های رسمی امروز سخنانی در حمایت از این جریان منحرف مزدور و نفوذی میشنویم)

از کانال خوزستان پاره تن ایران
@iran_khouzestan


@LoversofIRAN