عاشقان ایران
490 subscribers
4.39K photos
2.35K videos
163 files
887 links
ادمین @Lovers_of_IRAN_bot
عاشقان ایران
از باختر تا خاور پهنکوه ایران
از دریاچه کاسپی تاجنوب دریای پارس
#ایران بزرگترین دلیل کنارهم بودن ما با همه تفاوتهاست

دغدغه های ملی

راهنما👈 https://t.me/LoversofIRAN/2531

https://instagram.com/LoversofIRAN اینستا
Download Telegram
🔴تصمیم ناگهانی ترامپ برای خروج نیروهای آمریکایی از سوریه، آیا نقشه ای خونبار است برای افروختن جنگی تازه در سوریه وشرق #فرات به دست ترکیه و دیگر بازیگران خارجی؟ ترکیه درکمین کشتار کردها

اخبار متناقض از آغاز حمله ارتش #ترکیه و #ارتش_آزاد_سوریه (تروریست های تغییرنام داده #جبهه_النصره) برای کشتار نیروهای کُرد و عرب سوریه

به گزارش کردپرس روستای محسنلی در منبج سوریه، محل برخورد نیروهای ارتش ترکیه و کردهای YPG حکومت نظامی است از ساعت ۱۹:۳۰

ابوحاتم شقرا از رهبران #احرار_الشرقیه ( #القاعده سابق) و ارتش ملی مخالفان در توییتر نوشت؛ آغاز نبرد آزادسازی #شرق_فرات از کردهای PKK و PYD در #منبج است

ویدیویی منتشرشده که مدعی حرکت کاروان نظامی #الاصاله و #تنمیه از شاخه های احرار الشرقیه است

یک منبع نیز به اورینت گفته است؛ توپخانه ترکیه شامگاه سه شنبه بمباران سنگر #کرد های شمال منبج را آغاز کرده و احتمالا از سه محور #جرابلس و #باب و #الغندوره یورش آغاز خواهدشد

دیده بان حقوق بشر #سوریه که معتبرترین منبع کنونی به شمار می رود نوشت؛ دو طرف به حالت آماده باش بی سابقه درآمده اند، اما به وقوع حمله اشاره ای نکرده است

@Ban_turkey
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مستند #زرتشت؛ کهن ترین آیین یکتاپرستی جهان. شبکه 4 سیما.

Филм дар бораи дини #зардуштӣ.
ТВ Эрон.

@loversofiran
Forwarded from عاشقان ایران
کوه #سبلان در #اردبیل
به باور بسیاری، این کوه، اهورایی است و جایگاه پیامبری #زرتشت بزرگ،سلام خدا بر او

پرهام/طبیعت زیبای ایران را ارج نهیم

@LoversofIRAN
https://t.me/joinchat/AAAAAEE9zXIvRsbO03gfdA
گرانمایه زرتشت را من فزونتر
ز هر پیر و پیغامبر دوست دارم
بشر برتر از او ندید و نبیند
من آن بهترین از بشر را دوست دارم (مهدی #اخوان_ثالث)

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است.
#پنجم دیماه سالروز درگذشت و به گفته ای شهادت تنها پیام آور ایرانی #زرتشت بزرگ, آموزگار نیکی و راستی
در گاه‌شماری ایرانی این روز #خور_ایزد است
@LoversofIRAN

برخی نوشته‌های اوستایی گویند؛ زرتشت پس از پایان رسالت پیامبری خود در بلخ به سر می‌برد، ۷۷سال از عمرش می‌گذشت و در آتشکده شهر #بلخ (در #افغانستان امروز و بخشی از ایران زمین کهن) به آموزش و راهنمایی می‌پرداخت، هنگامی که #گشتاسب_کیانی فرمانروایی آن سامان را داشت

#گشتاسب و پسرش اسفندیار از بلخ که پایتخت آن زمان بود خارج شده بودند و فرمانروای تورانی ارجاسب، که دشمن دیرین ایرانیان بود، توربراتور فرمانده سپاه خود را با لشکری بسیار به ایران فرستاد

لشکر #توران، دروازه‌های بلخ را با همه‌ی دلاوری‌ ایرانیان درهم‌شکست و هنگامی که اشو زرتشت پیامبر ایرانی با لهراسب و گروهی از پیروانش در آتشکده بلخ به نیایش مشغول بودند حمله کرد و وی را کشت

زرتشتیان در روز #خور_ایزد به آتشکده می‌روند برای نیایش
Forwarded from عاشقان ایران
خجسته زادروز #بهرام_بیضایی افتخار سینما_تئاتر ایران/۵دی۱۳۱۷

رافائل بسان:
او همه‌فن‌ حریف است، نویسنده نمایشنامه ومقاله‌ وداستان، کارگردان تئاتروسینما ومنتقد.
اسف‌بار است به هر دلیلی مجبور به سکوت شود
Forwarded from اتچ بات
👈نمایشنامه خوانی زیبای "آرش" بیضایی👉

👈و من مردمی را میشناسم که هنوز می گویند، #آرش باز خواهدگشت🙏

@LoversofIRAN


👈نمایشنامه ی زیبا و ارزشمند #آرش کاری از استاد بزرگ ادبیات نمایشی، تئاتر و سینمای ایران، #بهرام_بیضایی است، که ۵۳ سال پیش آنرا نگاشته بود و تاکنون مجال اجرا نیافته بود. این اجرا بدست #مژده_شمسایی و #محسن_نامجو در گونه (قالب) نمایشنامه خوانی؛ با کمک برنامه مطالعات ایرانشناسی دانشگاه #استنفورد با مدیریت عباس میلانی، بر روی صحنه رفت.

👈شیوه ی این اجرا، با پژوهش سالها پیش استاد بیضایی درباره لحن ویژه ی اجراهای ایرانی؛ از روی #شیوه_خوانش_نسکهای_دینی (کتابهای دینی) که زرتشتیان امروزی در آتشکده ها دارند، برداشت شده است.

@LoversofIRAN

این اجرای زیبا را از اینجا بارگیری کنید 👇
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مرگ_یزدگرد
نویسنده کارگردان #بهرام_بیضایی
ما مردمان، از پند سیر آمده‌، بر نان گرسنه‌ایم

شعار امروزمردم از غم نان، تبعیض و ستم آشکار است
سطح #تعارض اگر از تعادل فراتر رود به بحران می رسد!
#سوء_مدیریت
پیام دردناک #سپنتا_نیکنام عضو #زرتشتی شورای شهر #یزد (با وجود اینکه منتخب مردم یزد بود اما برخلاف قانون ۹ ماه از سمت رسمی خود بخاطر اعمال نفوذ اسلامیست های خشک مذهب، کنار گذاشته شد!!! ولی در پایان، پیروز میدان شد با تلاش خود و پشتیبانی مردم) برای امروز، سالمرگ اشو #زرتشت!
در پایان هم با هشتگ دردآور #در_وطن_خویش_غریب!


گرچه باید افزود که سالهاست بسیاری از مسلمانان (حتا شیعیان) ایرانی نیز در وطن خویش غریب افتاده اند.... سالهاست که از خویشتن خویش دور نگهداشته می شویم و "چرایی این جفای بزرگ در حق #هویت_ایرانی مان را نمی دانیم"!
#پرسش_ملی دردناکی که ۴ دهه بی پاسخ مانده است گرچه گمانه هایی برای پاسخ آن داریم اما هنوز دقیقا نمی خواهیم سخنی بگوییم زیرا دست های پشت پرده را نمی شناسیم.
به راستی چه اندیشه ای در ایران با #هویت_ایرانی در ستیزی همیشگی و اشکار است و نان ایران را می خورد و به جان و دل ایران و فرزندان ایران زخم می زند ؟!!!

@LoversofIRAN
گردشگران محیط‌زیستی در #شمال

زن وشوهر #اراکی یک ماه در مناطق گردشگری شمال زباله جمع کردند!

این زوج جوان هر دو از مدیران موسسه‌های محیط‌زیستی و خیرین هستند.
آن‌ها می‌گویند از این کار لذت می‌برند و طبیعت را امانتی می‌دانند که باید آن را به فرزندانشان بسپارند.

هریک از ما می توانیم یک #گردشگر_محیط_زیستی باشیم.

پایگاه ایران دوستان مازندران


@jolgeshomali
توییت #ظریف در گرامی‌داشت #زرتشت بعد از گلایه #سپنتا_نیکنام

ساعاتی بعد از توییت #سپنتانیکنام، رییس انجمن زرتشتیان #یزد و عضو شورای این شهر، درباره سالگروز درگذشت زرتشت و بی‌توجهی مسئولان به آن، #محمد_جوادظریف، وزیر امور خارجه #ایران، در توییتی یاد #زرتشت را گرامی داشت.

آقای #نیکنام با اشاره به نزدیکی میلاد #مسیح و درگذشت #زرتشت در توییتر نوشته بود پاسخ این سوال را نمی‌داند که چرا یکی از این مناسبت‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد و دیگری نه. او این توییت خود را با هشتگ "در_وطن_خویش_غریب" منتشر کرد.

#محمد_جواد_ظریف در توییتی که ساعاتی بعد منتشر شد، یاد #زرتشت را به عنوان "سراینده #گاتاها و پایه‌گذار اصول #پندار_گفتار و #کردار_نیک" گرامی داشت.

آقای #ظریف اشاره‌ای به توییت #سپنتا_نیکنام نکرده است.

از کانال بی بی سی پرشن

پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
🔴تصمیم ناگهانی ترامپ برای خروج نیروهای آمریکایی از سوریه، آیا نقشه ای خونبار است برای افروختن جنگی تازه در سوریه وشرق #فرات به دست ترکیه و دیگر بازیگران خارجی؟
ترکیه سرمست زیاده خواهی

اخبار متناقض از آغاز حمله ارتش #ترکیه و #ارتش_آزاد_سوریه (تروریست های تغییرنام داده #جبهه_النصره) برای کشتار نیروهای کُرد و عرب سوریه

به گزارش کردپرس روستای محسنلی در منبج سوریه، محل برخورد نیروهای ارتش ترکیه و کردهای YPG حکومت نظامی است از ساعت ۱۹:۳۰

ابوحاتم شقرا از رهبران #احرار_الشرقیه ( #القاعده سابق) و ارتش ملی مخالفان در توییتر نوشت؛ آغاز نبرد آزادسازی #شرق_فرات از کردهای PKK و PYD در #منبج است

ویدیویی منتشرشده که مدعی حرکت کاروان نظامی #الاصاله و #تنمیه از شاخه های احرار الشرقیه است

یک منبع نیز به اورینت گفته است؛ توپخانه ترکیه شامگاه سه شنبه بمباران سنگر #کرد های شمال منبج را آغاز کرده و احتمالا از سه محور #جرابلس و #باب و #الغندوره یورش آغاز خواهدشد

دیده بان حقوق بشر #سوریه که معتبرترین منبع کنونی به شمار می رود نوشت؛ دو طرف به حالت آماده باش بی سابقه درآمده اند، اما به وقوع حمله اشاره ای نکرده است

@Ban_turkey
38 - 1.mov
4.9 MB
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ برنامهٔ رادیویی #پنجره های_رو_به_مهتاب پیرامون #شاهنامهٔ #فردوسی با حضور #استاد فریدون جنیدی، شاهنامه پژوه، زبان شناس، ایران شناس و مدیر بنیاد نیشابور.

بخش سی و هشت
نیمهٔ اول

برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر لینک های زیر را لمس کنید 👇👇👇

تارنمای بنیاد نیشابور:
🔴 www.bonyad-neyshaboor.ir

کانال تلگرام بنیاد نیشابور:

🔴 @bonyad_neyshaboor
در بنياد نيشابور از يکشنبه تا چهارشنبه زبان پهلوي از زينه پايه تا خواندن متن هاي پهلوي چون کارنامه اردشير بابکان، يادگار بزرگمهر، خسروقبادان و ريدک، اندرزآتورپات مانسپندان، يادگار زريران، درخت آسوريک، گزارش شترنج ونهادن نيواردشير، آيين نامه نويسي، ارداويرافنامه، مينوي خرد، بن دهشن و... و متون اوستایی چون نیایش ها ی مقدماتی و ساده خرده اوستا، یشتها چون زامیاد، تیشتر، مهر و بهرام یشت و ... و بخشهایی از یسن چون هفتها و گاهان را فريدون جنيدي آموزش می دهد و گاه دانشجويان، کساني هستند که کمتر ازيکسال است با پهلوي آشنا شده اند اما بسادگي سخت ترين نوشته هاي اين زبان را بررسي مي کنند که دانشجويان فوق لیسانسه و دکتري آن را به سختي مي خوانند و در مي يابند، و چندگاه یکبار یا چندبار، سنگنوشته هاي پهلوي اشکاني و ساساني را استاد نسرين فروتن به دانشجویان چندسالهٔ استاد جنیدی آموزش می دهند، و سالهاست که  شاهنامه فردوسي هر شنبه به هنگام 5 پسين خوانده مي شود و گزارش می شود و ...؛
...
هنگامي که اين همه کار فرهنگي با فروتني و رايگان و با دست گشاده در بنياد نيشابور برگزار مي شود و بسيار کسان از آن نا آگاه هستند و يا آگاهند و به ديگران نمي گويند، آنگاه فريدون جنيدي و روشش در شناخت ايران و ايرانشاسي، نخوانده و آشنا نبوده از سوي بسيار کسان با يورش و ريشخند روبرو مي شود.
امروز، در ايران سنجۀ بسياري از دکتران آموزگار در دانشگاه و دانشجويان، براي داوري دربارۀ دانش کسي پيرامون نياکان و فرهنگ ايراني و زبان پارسي، شماره «مقاله هاي چاپ شده در نشريات علمي پژوهشي وISI و... »  آن کس است، و کسي که فلان نوشته را در فلان کشور نا ايراني  با فلان زبان نا ايراني نوشته، دانشمند است و دانش پژوه، و ديگران اغلب، دروغگويند و «بي سواد» و بي دانش و نوشته ها و گفته هايشان جايگاه استواري نيست. زهي تيره روزي! پيشنهاد نگارنده خواندن گفتار کوتاهي از دکتر کوروش صفوي است با نام«چرا ديگر نمي انديشيم.»

 چنانکه گفته آمد سخن  بسيار است و نگارنده به همين چند نمونه بسنده مي کند، از اين چند نمونه مي توان دريافت که خرد فريدون جنيدي در برابر هر گفتار و انديشه اي کرنش نمي کند، مگر آنکه آنرا با سنجۀ خرد بسنجد، و آنگاه اگر داوري را بخردانه بيابد، مي پذيرد، ور نه در راه دانشي اش همواره درِ پژوهش باز است و  در باره آنچه مي گويد و مي نويسد؛ جدا از درستي و نادرستي (که هر مردمي گفتار نادرست و درست در گفتارهايش فراوان است و استاد جنيدي از اين داد جدا نيست)، روش ويژه خود را داشتن، نترسي، باز نگاه داشتنِ درِ همۀ سوي ها و استوار بودن به نوشته هاي ايراني براي دريافت گذشتۀ ايرانيان، ويژه ترين افزارهاي وي هستند که ياوران راه دانشي چندين ساله اش گرديده اند. اين رشته سر دراز دارد و سخن درباره داستان ايران است. داستان ايران در نگاه جنيدي داستان کشش و کوشش و سختي ها و خستگي ها و انديشۀ سخته نياکان است، داستان با شرم و آزرم نگريستن به انديشه و نگاه ديگران است، داستان بالاندن جهان با جانِ جهان، داستان سختي مادران آريايي گيهان و داستان روان و فروهر و هماروانان است، داستان باور است نه گروش که گروش بي روشي است. داستان باور است. داستان ايران داستان دين است. داستان ايمان است. ايمان به هردمي که از نياکان بجاي ماندست و در خور بيمر سپاسست.
سخن در اين باره بسيار است، اما نگارنده بر همين چند نمونه بسنده مي کند.

زماني که بسياري از دانشجويان نمي دانند که تازه ترين و گسترده ترين فرهنگ هزوارشهاي پهلوي را فريدون جنيدي نوشته و با ياري آن نامه مي توانند بسادگي آوانوشت و ترجمه هر هزوارش را پيدا کنند و اين نامه در دسترس است؛ هنگامي که بسيار کسان در اين جا و آن جا مي گويند فريدون جنيدي هزوارش را نمي آموزد و نمي داند، اما ما مي دانيم اين سخن نادرست است و در نامۀ پهلواني بيش از زبان پهلوي ادبيات و دستور آن نوشته ژاله آموزگار و احمد تفضلي، و بيش از دستنامه پهلوي نوبرگ و هر نامه آموزشي زبان پهلوي،  رويه و سخن درباره هزوارش در دبيره پهلوي آمده، و دانش آموز بسادگي هزوارشها را فرا مي گيرد؛ هنگامي که بيشتر دانشجويان نمي دانند که
زرتشت اهل ری بود، از فريدون جنيدی

جهانيان «زرتشت» را پيامبری ايرانی می دانند و «گات ها» –که در کنار ديگر کتاب ها، از آتش سوزان اسکندر، سالم به دست ما رسيده است- سروده زرتشت است.
اينها همه برآمده از فرهنگ ايران است، چرا که همه اديان ديگری که پديد آمده اند فرهنگساز هستند، مگر دين ايران به اين معنا که ديگر اديان، همگی بر فرهنگ های کشورها و ملت هايی که آن اديان را پذيرفته اند تاثيراتی گذاشته اند و اين تنها دين ايرانی است که خود، از فرهنگ اين مرز و بوم برآمده و با فرهنگ آن همخوان و همراه است.
«ايرانيان» در هر جای جهان که باشند حق دارند «زرتشت» را از خودشان بدانند و البته در بعضی نقاط تعصب هايی در اين زمينه هست مثلا مردم «آذربايجان»، زرتشت را از خودشان می دانند و با تکيه به برخی روايات و با توجه به مرکزيت موبدان ساسانی در آتشکده «آذرگشسپ» آذربايجان، زرتشت را از آن ديار می دانند و يا در ميان «کردان» تعصب ويژه ای هست که زرتشت «کرد» بوده است. يا در «افغانستان» مردم، زرتشت را اهل «بلخ» می دانند. زيرا «لهراسب» پدر «گشتاسب شاه» در «آتشکده بلخ» نيايش می کرده است. ديگر اينکه بر اساس اخباری که امروزه به دست ما رسيده است، زرتشت هنگام نيايش و ستايش خداوند يکتا در آتشکده «نوبهار بلخ» و به دست يک مرد تورانی به نام «تور براتور» کشته می شود بنابر اين افغان ها هم زرتشت را از خودشان می دانند!
در تاجيکستان هم وضع چنين است، زيرا بسياری از رودهايی که در اوستا از آنها ياد شده است، چون «ونگهويی داييتی» و «ارنگ» که همان «آمو دريا» و «سير دريا» باشند، در تاجيکستان روان هستند و ديگر اينکه بر پايه پژوهش هايی که انجام داده ام، تاجيکستان خاستگاه نژاد آريا بوده که در اوستا و متون پهلوی از آن با نام «ائیرینه وئیجنگه» یا «ايران ويج» ياد شده است.
«ايران ويج» ياد شده در اوستا، همين «تاجيکستان» امروزی است. زيرا ما دراوستا در آغاز ونديداد، بخشی تاريخی-جغرافیایی داريم که در آنجا آمده است:
نخستين سرزمينی که من –اهورا مزدا- من بيافريدم «ايران ویج» بود، دومين سرزمين«خوارزم»، سومين آن «سغد» (همان سمرقند و بخارا) و چهارمين سرزمين که همان «مرو» باشد.
ترکمنستان نام «مرو» را به «ماری» دگرگون کرده است تا نشانه های فرهنگی ايران را از ميان ببرد يا نام شهر باستانی «چهار جو» که به معنی چهار جوی آب است و چهار رشته از رودهای پر آبی که از سرچشمه های «آمو دريا» هستند از آنجا سرچشمه می گيرد را به «ترکمن آباد» ديگر کرده است!

از سوی ديگر در «مهر يشت»، بندی هست که ايران ويج جايی است که در آن رودهای «ناوتاک» يعنی قابل کشتيرانی، سر به صخره ها می کوبند و به طرف دريا می روند. اندکی انديشه در مورد همين فراز نشان می دهد که چگونه می شود اگر رودی سر به صخره ها بکوبد، قابل کشتيرانی هم باشد؟ پاسخ اينکه دو رود «آمودريا» و «سير دريا» که در تاجيکستان جريان دارند، از کوهای «پامير» سرچشمه می گيرند و هنگاميکه به دشت رسيدند قابل کشتيرانی خواهند بود و به سمت دريا روان می شوند. منظور همان دريای «خوارزم» است که امروز با نام روسی «آرال» خوانده می شود و از زمان باستان نام آن «خوارزم» بوده است. پس چنين جايی ديگر از تاجيکستان نمی تواند باشد و از آن همه ایرانیان است. ما افتخار می کنيم که تاجیکان گرامی بيدار و زنده باشند و
نسبت به ارزش های فرهنگی و تاريخ کهن ايران، حساس. هر چقدر آنها بيدارتر و زنده تر باشند، اميد است که به خواب رفتگان اين سوی مرز نيز، اندک اندک بيدار شوند. به هر روی، چون «ايران ويج»، مرکز نژاد و تخمه آرياييان در تاجيکستان بوده است، تاجيک ها «زرتشت» را ازخودشان می دانند، در حالی که زرتشت در هيچ کجا نگفته است که من، خود از ايران ويج بوده ام. اين گرايش که همه ايرانيان برای نمونه زرتشت يا رستم را از قوم و قبيله خودشان بدانند، نشانه يک انديشه آگاه ملی است و بر آمده از باليدن ملی، ولی خويشکاری پژوهشگر اين است که «راستی» را بيان کند.
اگر راست اين ماجرا از من می خواهيد بشنويد، زرتشت اهل «ری» بوده است. در بندهای 16 تا 19 «يسنا 19» آشکارا اين موضوع بيان شده است که زرتشت اهل «ری» بوده است. ولی امروز هيچ کسی در ری نيست که سخت گيری داشته باشد تا بگويد زرتشت اهل ری بوده است. براستی زرتشت «رازی» نبوده است، بلکه ايرانی بوده و وابسته به تمام ايرانيان و هر ايرانی حق دارد اين بازمانده فرهنگی را چون ديگر بازمانده های فرهنگی مان، از خود بداند.

نمونه دیگر نوروز است...
در پايان هنگام (دوره) «جمشيدی» که چند هزار سال به طول انجاميده چشمان نياکان ما به آسمان بوده، چرا که تمام خوبی ها و بدی ها را از آسمان می ديدند. چون: برف، باران، تگرگ، تندر و روشنايی خورشيد جان بخش و ماه شب پيما، ستارگان، سيل، يخبندان و ...
زرتشت اهل ری بود، از فریدون جنیدی، بخش دوم

مردم در آن زمان آسمان را ستايش می کردند و در طول چند هزار سالی که به آسمان نگاه می کردند، سرانجام توانستند «برج»هايی را از آسمان پيدا کنند و به آنها نامهايی را بدهند و کم کم از روی حرکت ماه، شيوه ای «زمان سنجی» درست کردند که ما امروزه تنها از روی يک واژه می توانيم آنرا بشناسيم.
در زبانهای ایرانی، از «انگ» (ang-) اسم آلت می سازند. برای نمونه از مصدر «کليدن» kolidan که در زبان خراسانی به معنای کندن و کاويدن است با «انگ»؛ کلنگ را می سازند، به معنی آلت کاويدن و کندن خاک، يا از مصدر آويختن؛ آونگ را می سازند. مثال دیگر آنکه از ريشه «ما» در زبان اوستايی که به معنی سنجش و اندازه گيری است و امروزه در واژه هایی چون: آمار، شماردن، پيمانه، پيمودن، پيمايش و ... باقی مانده است، با «انگ»؛ تبديل به «ماونگ» یا «مانگ» می شود که امروزه هم در زبان های کردی و تالشی و تاتی به «ماه»؛ «مانگ» گفته می شود و در گيلان و طبرستان و نه به خود ماه، بلکه به تابش ماه «مانگ تو» (mang- tao) گفته می شود.
پس «مانگ» (ماه) يعنی «آلت اندازه گيری»!
البته «انگ» از سوی دیگر اوستاشناسان تنها نتیجهٔ تحولات آوایی واژهٔ ماه یا ماس یا دیگر واژه های اوستایی، در محیطی خاص از بافت متنی یا آوایی است. اما ما آن را در بسیاری از واژه ها پسوند می دانیم.
از روی اين واژه(ماه) در می يابيم که نياکان ما اول با ماه زمان را اندازه گيری می کرده اند و سال هم نداشته اند و تنها همين ماه ها بوده است! در طول زمان که به برجهای آسمانی نگاه می کردند سرانجام آدميان آگاه شدند که هم زمان با برآمدن خورشيد يکی از اين برج ها - که همان برج «بره» باشد - طول شب و روز با هم برابر می شود و می تواند آغاز درستی برای زمان سنجی ژرف نگر باشد. اين زمان سنجی، خوشبختانه نخستين زمان سنجی خورشيدی در جهان بوده که هنوز هم همه جهانيان از همين کار و انديشه نياکان ما بهره می گيرند.
البته خيام و گروهش در آغاز سده پنجم (ه. ش.) محاسبه های ديگری انجام دادند و گاهنامه یا تقویم جلالی یا خيامی را ساختند. «گرگوار» مسيحی هم از روی گاهنامه خيام، گاهنامه خودش را ساخت که در هر 3333 سال يک روز اختلاف دارد در حالی که گاهنامه خيامی – بر اساس محاسبات شادروان احمد بيرشک – هر يک ميليون و دويست و اندی هزار سال، يک روز نادرستی دارد! و بايد اين را در انديشه داشته باشيم که اين همه ژرف نگری نيازمند چه مقدار دانش و هوش است.
سال شماری خورشيدی و نوروز، نزديک به پايان هنگام جمشيدی پيدا شد.
ما اين گاهشماری را به جهانيان آشکار کرديم و برگزاری «جشن نوروز» برای ما بايد در براستی «جشن دانش» باشد. ولی وقتی چند هزار سال می گذرد و تنها مردم، اين جشن ها را برگزار می کنند، انديشه و فرهنگ توده مردم هم وارد آن می شود. امروز کسی نمی انديشد که بايد اين جشن را جهش بزرگ دانش بشری دانست. کاری که از آغاز آن هزاران سال می گذرد و هنوز روان است و تا جهان برجاست روان خواهد بود.
به هر روی اين جشن امروزه به شکل مردمی، گرفته می شود که بسيار بسيار نيکو است.
پس از همراهی مردم با هر پديده فرهنگی، فرهنگ  توده مردم هم به آن وارد می شود. از جمله اينکه هنگام آغاز سال نو، در نوروز در دربار شاهان ساسانی، سان بر اين بوده است که شاه در تالاری می نشسته و موبد موبدان نزد شاه آمده و در می زده است. شاه در پاسخ در زدن موبد می پرسيد؛ کيست؟ و موبد در پاسخ می گفت: سرسبزی و خرمي و نوروز و ... هستم. سپس در را باز می کرده اند و به همراه موبد هفت نفر با هفت ظرف در دست که در هر کدام يک نوع دانه، سبز کرده بودند وارد می شدند. اين هفت سبزه در بر دارنده: گندم، نخود، جو، عدس، لوبیا و ارزن بوده؛ به نشانه اینکه سال پیش رو، خرمی و سرسبزی با خود به همراه بیاورد و سالی «آبسال» (سالی که آب در آن زیاد است) باشد.
زرتشت اهل ری بود، از فریدون جنیدی، بخش سوم

اين سبزه ها را نگهداری می کردند تا روز سيزدهم. البته ما امروزه آنها را می شماريم اما در ايران باستان روزها شمارش نمی شدند، بلکه هر روز را با نام ويژه خودش می شناختند. نام روز سيزدهم «تيشتر» (Tištar) بوده است. تيشتر نام ایزد«باران» است. در روز سيزدهم، اين سبزه ها را می بردند و با آيين ويژه و باشکوهی نثار آب روان می کردند و «تيشتر» را ستايش می کردند که تو به ما باران دادی و سبزه های ما بلند شده و جهان سبز شده، پس ما هم اين سبزه ها را به تو نثار می کنيم. امروزه هيچکس توجه نمی کند که چرا ما سبزه ها را به آب می دهيم؟ نخست می گويند که سيزدهم گجسته(نحس) است که هيچ معنایی ندارد، سپس سبزه ها را پرت می کنند در جوی های آب! در حالی که در ايران باستان با نياز و احترام اين کار را می کردند.
اين هفت سبزه به هفت سين دگرگون شد که البته از ريشه خود چندان دور هم نيست. سماق و سياه دانه که گياه هستند و سرکه و سمنو هم که از گياه به دست آمده اند و تنها پسين سرکه به آن افزوده شد. پنجاه سال پيش کسانی با خودشان می انديشيدند که چون سرکه از انگور به دست می آيد و در ايران باستان «شراب» بوده پس اين هفت شين است نه هفت سين که سد در سد من درآوردی و ساختگی است.
گروهی لوکس و تازه پرست و بی خبر از آيين های کهن ايرانی بوده است. اين هفت شين نيست که هيچ، هفت سين هم نيست و در اصل هفت سبزه بوده است.
اين آيين نوروز آیینی ايرانی است و وابسته به همه ايرانيان و به هيچ روی نمي توان خاستگاه روشن و ويژه ای برای آن پنداشت برای نمونه وابسته به فلان کشور باشد. اين آيين از آن همه ايرانيان در پهنه ايران فرهنگی است و بايد به آن پرداخت.
چندین سال پیش، به پيشنهاد رييس جمهور تاجيکستان «سال جهانی زرتشت» شناخته شد، چون ازبکستان سال ها در تلاش بود تا به جهانيان بگويد زرتشت، ازبک بوده است! و البته يونسکو و سازمان ملل اين ادعا را نپذيرفتند. ازبک ها سال بود که می خواستند که جشنی بگيرند ولی با نبود همکاری يونسکو و جامعه فرهنگی جهانی روبرو می شدند.
درست هنگاميکه تاجيک ها چنين طرحی را پيشنهاد کردند و گفتند که می خواهيم سه هزارمين سال زادروز زرتشت را جشن بگيريم، يونسکو از ايشان پشتيبانی کرد.
به پيشنهاد رييس جمهور تاجیکستان و با هزينه دولت و شرکت خود رييس جمهورشان، اين جشن ها در تاجيکستان برگزار شد، اما شوربختانه رييس جمهور وقت ما حتی در جشنی که زرتشتيان در دانشگاه تهران گرفتند شرکت نکرد!
پس اگر کسانی بيدار شده اند و می خواهند بازمانده فرهنگیشان را بچنگ گيرند و ديگری نمی خواهد ... خوب نخواهد. بگذاريد کسانی که آگاهی دارند نگذارند اين کشتزار يا خانه، ويران شود!
اين گله ای است که بايد از خودمان در کشورمان بکنيم. فرهنگ ايران، مانند درخت تنومندی است که هم ريشه دارد هم ساقه و تنه و هم شاخه و ميوه.
اگر ريشه را ايران پيش از اسلام بگيريم، تنه آن ايران پس از اسلام خواهد بود و هيچکس نمی تواند منکر درخشش عظيم و بالندگی فرهنگ پس از اسلام بشود. بزرگترين دانشمندان جهان در اين دوران بوده اند و کارهای بزرگی کرده اند که بايد مايه افتخار ما باشد.
هر کدام از اين دو بخش که بکوشد خودش را از ديگری جدا کند به زودی خواهد خشکيد. بنابراين کسانی که گمان می کنند که تنها بايد ايران باستان و پيش از اسلام را ستايش کنند، آنها هم شکست خواهند خورد، زيرا نمی توانند اين تنه شاداب، تناور، کهنسال و پربار را ناديده بگيرند و ريشه بدون پروردن از پوست و بدنه ساقه و شاخه ها خواهد خشکيد. پس از نظر کسی که ايران را دوست دارد بايد به همهٔ بخشهای اين گياه شاداب و زنده توجه کند.
Mosahebe ba Forough Farokhzad - @Doholchi
Iraj Gorgin & Forough Farokhzad - @Doholchi
۸ دی، زادروز شاعر برجسته ایرانی #فروغ_فرخزاد ۱۳۱۳،۱۳۴۵
روانش شاد باد

"من پری کوچک غمگینی را
میشناسم
که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نی لبک چوبین
مینوازد آرام ، آرام"



■گفتگوی فروغ با ایرج گرگین؛
فروغ می گوید:
‏انسان متمدن کسی است که در تنهایی احساس تنهایی نکند.
مردم هیچ چیز به ما نمی‌دهند که خودمان از بدست آوردنش عاجز باشیم


@LoversofIRAN