عاشقان ایران

👈پس از دستگیری عراقچی به اتهام فساد مالی
دیروز محمد مشاری نامه ای خطاب به او نوشت

عراقچی، برادر زاده عباس عراقچی، در تیم سیاست خارجی دولت!!!

@LoversofIRAN

⬅️جناب آقای عراقچی سلام؛
شنیدم که امروز دستگیر و به اوین منتقل شده اید. خیلی خوشحال شدم. خدا را شکر کردم که شما را کهریزک نبرده اند. احتمالا الان لباس راه راه پوشیده اید و به سوالات بقیه هم بندهایتان جواب میدهید؛ اگر به انفرادی نرفته باشید.

انفرادی جای بدی نیست. پایین پایتان آن گوشه یک روشویی هست که غیر از دست و صورت شستن می توان برای ایستاده ادرار کردن نیز از آن استفاده کرد. بالای سرتان هم یک لامپ داخل یک حصار فلزی هست؛ که برای خودکشی نیز به درد میخورد.

خدا رحمت کند همه فعالان محیط زیست را. از صمیم قلب آرزو میکنم تجربه دیگران را تجربه نکنید. تا یادم نرفته بگویم بالا سمت راست یک دوربین هست که همیشه کار میکند. به غیر از مواقعی که قصد دارید دنیا را از شر خودتان خلاص کنید.

اگر اهل مطالعه هستید بالای تخت خواب، کنار جانماز یک قرآن عثمان طاها هست و یک نهج البلاغه.

آقای عراقچی
آن روزی که آمدید بورس یادتان هست؟من یادم نیست.
اما آن روزی که از بورس رفتید یادم هست.
رییس بانک مرکزی مثل شعبده بازی که از داخل کلاهی سیاه خرگوشی سفید درمیاورد شما را از کلاه بورس کشید بیرون!

همه گفتند:Woow
من گفتم: Noo
چون فهمیدم نه اقتصاد خوانده اید، نه مالی، نه بازرگانی. محض رضای خدا در یک صرافی آبدارچی هم نبوده اید! البته ژن خوب داشتید. راستی شما که قبلا در بورس بودید آشنا ندارید یه خبر بگیرید که نماد"های وب" کی باز میشود؟

جناب عراقچی!
ببخشید که شما را با خرگوش مقایسه کردم. چون نزدیکترین مثال به گوشت قربانی بود، گفتم خرگوش. قصد جسارت نداشتم.

نمیدانم اهل مطالعه بودید یا نه؟ حتما بگو عمو جان که آمدند ملاقات؛ کتاب "بی اجازه با جرج" را برایتان بیاورند.
یه جایی داخل کتاب نوشته که مشاور بانک مرکزی انگلیس توی یه مصاحبه 45 ثانیه ای 64 بار پلک زده در حالی که در شرایط عادی باید 6 تا 8 بار در دقیقه پلک زد. همین نشانه برای "جرج سورس" کافی بود که بفهمد سقوط پوند نزدیک است.

من هرکاری کردم نتوانستم تعداد پلک های شما را بشمارم، چون اصلا مصاحبه ای نکردید! اصلا نبودید! مرسی که نبودید! ریشمک از 1000 تومن یه کله رفت تا 3000 تومن!
دمتان گرم! خدا کند نفر بعد از شما هم نباشد.

تا یادم نرفته بگویم کسی را هنوز جایتان نگذاشته اند. این هم از عجایب روزگار است! مملکت در بحران ارزی است. بانک مرکزی معاونت ارزی ندارد. البته تصدیق می فرمایید که" نبودن" با "نداشتن" خیلی فرق دارد.

شنیده ام صبح ساعت 9 سرکار حاضر میشدید. قهوه میخوردید. گزارشات را می خواندید. نهار میخوردید. یه جلسه کسل کننده میرفتید. چای میخوردید. ساعت 4 میرفتید منزل. آنجا قهوه به شما نمیدن، ولی چای هست. نهار هست. جلسه هم هست. نیاز به ایاب و ذهاب بیخودی هم نیست.

امروز قرار است سیاست ارزی جدید را اعلام کنند. همه فعالان بورس پای تلویزیون هستند. من دارم برای شما نامه می نویسم. چرا؟
چون من پرتفوی خود را با فرض دلار 12 هزار تومانی بسته ام. به نظر شما اشتباه کرده ام؟

راستی از امروز صبح که شما رفتید، دلار آمد زیر 10 تومن، بورس 4 هزار واحد رشد کرد. سکه ارزان شد. سید محمد خاتمی از مردم عذر خواهی کرد و هزاران خبر خوب دیگر...

تنها چیز ناراحت کننده امروز خبر مرگ دختر جوان دکتر عبدالفتاح سلطانی، وکیل زندانی بود. راستی دختر که نداری؟

باقی بقایت
جانم فدایت
محمد مشاری
از@tahlilak

@LoversofIRAN

2.6K viewsedited 12:40