Forwarded from اتچ بات
@LoversofIRAN
🇮🇷❤️#پان_ایرانیست_آمریکایی ❤️🇮🇷
《شهید آمریکایی جنبش مشروطه ایران》
#هوارد_باسکرویل؛
ﻣﻌﻠﻢ ۲۴ ﺳﺎﻟﻪ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ بود ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﯿﺰ ۱۹۰۸ ﺑﻪ ﺩﻋﻮﺕ #ﻣﺪﺭﺳﻪ_ﻣﻤﻮﺭﯾﺎﻝ_ﺗﺒﺮﯾﺰ برای ﺗﺪﺭﯾﺲ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺁﻣﺪ.
به گفته ی نیویورکتایمز؛
آمریکاییهای اندکی هستند که چیزی در مورد «هوارد کانکلین باسکرویل» شنیده باشند، اما ایرانیهای زیادی او را میشناسند. باسکرویل اهل ایالت نبراسکا بود، از مدرسه الهیات پرینستون فارغالتحصیل شد و بهعنوان یک مبلغ کلیسای «پرزبیتری» presbyterian به ایران و شهر تبریز رفت.
یک سال پیش از ورود باسکرویل به ایران، #مظفرالدینشاه که بیمار بود تسلیم خواست عموم برای برقراری #مشروطیت شده بود و ایرانیها پیشنویس نخستین قانون اساسی در تاریخ 25 قرنی خود را تدوین کرده بودند. پارلمانی به نام #مجلس تشکیل شد و هر شهر هم برای خود؛ 《انجمن》 تشکیل داد. اما پس از فوت مظفرالدین شاه، فرزندش محمدعلی شاه قاجار که فردی مستبد بود با همکاری دولت استعمارگر روسیه، مجلس ایران را به توپ بست و مشروطه را ملغی اعلام نمود!!! و سیاستمداران، روزنامهنگاران و رهبران مشروطه را به دار آویخت!!!
ﻭﺭﻭﺩ باسکرویل ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ همزمان بود ﺑﺎ همین دوران سیاهی که به آن #استبداد_صغیر گفتند.
ﺑﺎﺳﮑﺮﻭﯾﻞ ﺩﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪ مموریال، ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺩﺭﺱ ﻣﯽﺩﺍﺩ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﻣﻌﻠﻤﺎنی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺮﺣﻮﻡ #ﺷﺮﯾﻒﺯﺍﺩﻩ ﺗﺪﺭﯾﺲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻞ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ.
تبریز که باسکرویل در آنجا بهعنوان معلم کار میکرد،از مراکز اصلی مشروطه خواهان بود و انجمن این شهر نقش هدایت ملی جنبش را برعهده داشت.
پس از آغاز ستمگری شاه جدید، مردم تبریز به رهبری #ستارخان و #باقرخان برای بازگرداندن مشروطیت و مقابله با شاه برخاستند، به همین دلیل #تبریز به دست نیروهای سلطنتی #محاصره شد و مردمش دست به مقاومت زدند.
ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﯾﺎﻡ ﻣﺮﮒ ﺳﯿﺪ ﺣﺴﻦ ﺷﺮﯾﻒﺯﺍﺩﻩ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﯾﺎﺭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﺎﺳﮑﺮﻭﯾﻞ ﭼﻨﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻨﻘﻠﺐ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﻤﺴﺮ ﮐﻨﺴﻮﻝ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺻﻒ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﺟﺪﺍ ﺷﻮﺩ، ﺿﻤﻦ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﭘﺎﺳﭙﻮﺭﺗﺶ ﮔﻔﺖ: 《ﺗﻨﻬﺎ ﻓﺮﻕ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ، ﺯﺍﺩﮔﺎﻫﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﻕ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻧﯿﺴﺖ》.
بنابراین او به مشروطهخواهانی پیوست که از لحاظ نفرات و تجهیزات ، ضعیف بودند. او ﮐﻪ ﺩﻭﺭﻩ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ گذرانده ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺧﻮﺩﺵ تصمیم گرفت《 ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻧﻘل ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ؛ به جوانان ﻣﺸﻖ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﺩ》 پس فرماندهی 《فوج نجات》 شامل ۱۵۰ سرباز را با وظیفه ی دفاع از استحکامات شهر پذیرفت.
اما پس از ۳ هفته در ۱۹ آوریل ۱۹۰۹ (۳۰ فروردین ۱۲۸۸) زمانی که در حال رهبری ماموریتی برای شکستن محاصره نیروهای سلطنتی و آوردن غذا به درون شهر بود، گلولهای به قلبش اصابت کرد و در دم جان سپرد. ﻣﺮﮒ او ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺒﺮﯾﺰﯼﻫﺎ ﺳﺨﺖ ﻧﺎﮔﻮﺍﺭ ﺑﻮﺩ، پس تشییع ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺑﺎﺷﮑﻮﻫﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺗﺒﺮﯾﺰ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ #ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ_ﺍﺭﻣﻨﯽﻫﺎﯼ_ﺗﺒﺮﯾﺰ ﺩﻓﻦ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
مشهور است که این رباعی بسیار زیبا و تکان دهنده؛ برای او سروده شده است:
سیصد گل سرخ و یک گل نصرانی/
ما را ز سر بریده میترسانی/
ما گر ز سر بریده میترسیدیم/
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم.
(نصرانی = مسیحی)
منبع: تارنمای "دنیای اقتصاد"
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
@loversofiran
در زیر،
فایل ویدیویی اجرای زیبایی از همین رباعی،
با آواز داریوش اقبالی و روژان (خواننده زن کرد)؛
که در پست پیشین کانال هم قرارداده شده بود، پیوست شده
که میتوانید دوباره از اینجا دانلود کنید.
👇👇👇
🇮🇷❤️#پان_ایرانیست_آمریکایی ❤️🇮🇷
《شهید آمریکایی جنبش مشروطه ایران》
#هوارد_باسکرویل؛
ﻣﻌﻠﻢ ۲۴ ﺳﺎﻟﻪ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ بود ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﯿﺰ ۱۹۰۸ ﺑﻪ ﺩﻋﻮﺕ #ﻣﺪﺭﺳﻪ_ﻣﻤﻮﺭﯾﺎﻝ_ﺗﺒﺮﯾﺰ برای ﺗﺪﺭﯾﺲ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺁﻣﺪ.
به گفته ی نیویورکتایمز؛
آمریکاییهای اندکی هستند که چیزی در مورد «هوارد کانکلین باسکرویل» شنیده باشند، اما ایرانیهای زیادی او را میشناسند. باسکرویل اهل ایالت نبراسکا بود، از مدرسه الهیات پرینستون فارغالتحصیل شد و بهعنوان یک مبلغ کلیسای «پرزبیتری» presbyterian به ایران و شهر تبریز رفت.
یک سال پیش از ورود باسکرویل به ایران، #مظفرالدینشاه که بیمار بود تسلیم خواست عموم برای برقراری #مشروطیت شده بود و ایرانیها پیشنویس نخستین قانون اساسی در تاریخ 25 قرنی خود را تدوین کرده بودند. پارلمانی به نام #مجلس تشکیل شد و هر شهر هم برای خود؛ 《انجمن》 تشکیل داد. اما پس از فوت مظفرالدین شاه، فرزندش محمدعلی شاه قاجار که فردی مستبد بود با همکاری دولت استعمارگر روسیه، مجلس ایران را به توپ بست و مشروطه را ملغی اعلام نمود!!! و سیاستمداران، روزنامهنگاران و رهبران مشروطه را به دار آویخت!!!
ﻭﺭﻭﺩ باسکرویل ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ همزمان بود ﺑﺎ همین دوران سیاهی که به آن #استبداد_صغیر گفتند.
ﺑﺎﺳﮑﺮﻭﯾﻞ ﺩﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪ مموریال، ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺩﺭﺱ ﻣﯽﺩﺍﺩ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﻣﻌﻠﻤﺎنی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺮﺣﻮﻡ #ﺷﺮﯾﻒﺯﺍﺩﻩ ﺗﺪﺭﯾﺲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻞ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ.
تبریز که باسکرویل در آنجا بهعنوان معلم کار میکرد،از مراکز اصلی مشروطه خواهان بود و انجمن این شهر نقش هدایت ملی جنبش را برعهده داشت.
پس از آغاز ستمگری شاه جدید، مردم تبریز به رهبری #ستارخان و #باقرخان برای بازگرداندن مشروطیت و مقابله با شاه برخاستند، به همین دلیل #تبریز به دست نیروهای سلطنتی #محاصره شد و مردمش دست به مقاومت زدند.
ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﯾﺎﻡ ﻣﺮﮒ ﺳﯿﺪ ﺣﺴﻦ ﺷﺮﯾﻒﺯﺍﺩﻩ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﯾﺎﺭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﺎﺳﮑﺮﻭﯾﻞ ﭼﻨﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻨﻘﻠﺐ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﻤﺴﺮ ﮐﻨﺴﻮﻝ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺻﻒ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﺟﺪﺍ ﺷﻮﺩ، ﺿﻤﻦ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﭘﺎﺳﭙﻮﺭﺗﺶ ﮔﻔﺖ: 《ﺗﻨﻬﺎ ﻓﺮﻕ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ، ﺯﺍﺩﮔﺎﻫﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﻕ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻧﯿﺴﺖ》.
بنابراین او به مشروطهخواهانی پیوست که از لحاظ نفرات و تجهیزات ، ضعیف بودند. او ﮐﻪ ﺩﻭﺭﻩ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ گذرانده ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺧﻮﺩﺵ تصمیم گرفت《 ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻧﻘل ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ؛ به جوانان ﻣﺸﻖ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﺩ》 پس فرماندهی 《فوج نجات》 شامل ۱۵۰ سرباز را با وظیفه ی دفاع از استحکامات شهر پذیرفت.
اما پس از ۳ هفته در ۱۹ آوریل ۱۹۰۹ (۳۰ فروردین ۱۲۸۸) زمانی که در حال رهبری ماموریتی برای شکستن محاصره نیروهای سلطنتی و آوردن غذا به درون شهر بود، گلولهای به قلبش اصابت کرد و در دم جان سپرد. ﻣﺮﮒ او ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺒﺮﯾﺰﯼﻫﺎ ﺳﺨﺖ ﻧﺎﮔﻮﺍﺭ ﺑﻮﺩ، پس تشییع ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺑﺎﺷﮑﻮﻫﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺗﺒﺮﯾﺰ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ #ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ_ﺍﺭﻣﻨﯽﻫﺎﯼ_ﺗﺒﺮﯾﺰ ﺩﻓﻦ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
مشهور است که این رباعی بسیار زیبا و تکان دهنده؛ برای او سروده شده است:
سیصد گل سرخ و یک گل نصرانی/
ما را ز سر بریده میترسانی/
ما گر ز سر بریده میترسیدیم/
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم.
(نصرانی = مسیحی)
منبع: تارنمای "دنیای اقتصاد"
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
@loversofiran
در زیر،
فایل ویدیویی اجرای زیبایی از همین رباعی،
با آواز داریوش اقبالی و روژان (خواننده زن کرد)؛
که در پست پیشین کانال هم قرارداده شده بود، پیوست شده
که میتوانید دوباره از اینجا دانلود کنید.
👇👇👇
Telegram
attach 📎
👈شعر زیبا و سراسر میهن پرستی شهریار👉
استاد #شهریار عزیز، پس از فرار #فرقه_دموکرات_آذربایجان و #تجزیه_طلبان مزدوران #استالین، این شعری که سراسرش احساس پاک میهن پرستانه و #ایران_دوستی است را سرود.
امروز هم این شعر می تواند پاسخ استوار و سخت ما به همه ی تجزیه طلبان میهن فروش و به ویژه #پانترک ها باشد.
⬅️هان به یغما برده آن ناخوانده مهمان میرود
آن #نمکنشناس بشکسته نمکدان میرود
گرچه بام و در به سر کوبید صاحبخانه را
خانه آبادان، که #جغد از بوم ویران میرود
از حریم بوستان، باد خزانی بسته باد
با سپاه #اجنبی، از خاک ایران میرود
#خاتم_جم گو به وقت آصف دوران، #قوام
اهرمن دیدم که از ملک سلیمان میرود
بار قحط و رنج و درد آورد و رفت
گو بماند درد را، کز سینه پیکان میرود
دیزی سفت و سیاهی پشت پایش بشکنید
ترسم آخر بازگردد، چون پشیمان میرود
شرّ آن کوبنده #چکش از سر ما کنده شد
لیک از رو مشکل، این کوبندهسندان میرود
روز جانبازیست ای بیچاره #آذربایجان
سر تو باشی در میان، هر جا که آمد پای جان
ای که دور از دامن مهر تو نالد جان من
چون شکسته بال مرغی در هوای آشیان
تو 《همایون مهد #زرتشتی》 و فرزندان تو
پور ایرانند و پاک آیین نژاد #آریان
#اختلاف_لهجه، ملیت نزاید بهر کس
#ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان
گر بدین منطق تو را گفتند؛ "ایرانی نهای"
صبح را خواندند شام و آسمان را ریسمان
بی کس است ایران، به حرف ناکسان از ره مرو
جان به قربان تو ای جانانه آذربایجان
با خطی برجسته درتاریخ #ایران نقش بست
همت والای سردار مهین #ستارخان
این همان تبریز کامثال #خیابانی در او
جان برافشاندند بر شمع وطن، پروانه سان
این همان #تبریز کز خون جوانانش هنوز
لاله گون بینی همی رود #ارس، دشت #مغان
(دیوان - ج ۱ - ص ۳۵۲)
شهریار در ادامه، قطعه شعر بالا را «جوش خون ایرانیت» خویش میداند و میگوید:
این قصیدت را که جوش خون ایرانیت است
گوهر افشان خواستم در پای ایران جوان
شهریارا تا بود از آب، آتش را گزند
باد خاک پاک ایران جوان، مهد امان
(دیوان - ج ۱- ص ۳۶۵)
روان شهریار ایران زمین شادباد 🥀
@LoversofIRAN
استاد #شهریار عزیز، پس از فرار #فرقه_دموکرات_آذربایجان و #تجزیه_طلبان مزدوران #استالین، این شعری که سراسرش احساس پاک میهن پرستانه و #ایران_دوستی است را سرود.
امروز هم این شعر می تواند پاسخ استوار و سخت ما به همه ی تجزیه طلبان میهن فروش و به ویژه #پانترک ها باشد.
⬅️هان به یغما برده آن ناخوانده مهمان میرود
آن #نمکنشناس بشکسته نمکدان میرود
گرچه بام و در به سر کوبید صاحبخانه را
خانه آبادان، که #جغد از بوم ویران میرود
از حریم بوستان، باد خزانی بسته باد
با سپاه #اجنبی، از خاک ایران میرود
#خاتم_جم گو به وقت آصف دوران، #قوام
اهرمن دیدم که از ملک سلیمان میرود
بار قحط و رنج و درد آورد و رفت
گو بماند درد را، کز سینه پیکان میرود
دیزی سفت و سیاهی پشت پایش بشکنید
ترسم آخر بازگردد، چون پشیمان میرود
شرّ آن کوبنده #چکش از سر ما کنده شد
لیک از رو مشکل، این کوبندهسندان میرود
روز جانبازیست ای بیچاره #آذربایجان
سر تو باشی در میان، هر جا که آمد پای جان
ای که دور از دامن مهر تو نالد جان من
چون شکسته بال مرغی در هوای آشیان
تو 《همایون مهد #زرتشتی》 و فرزندان تو
پور ایرانند و پاک آیین نژاد #آریان
#اختلاف_لهجه، ملیت نزاید بهر کس
#ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان
گر بدین منطق تو را گفتند؛ "ایرانی نهای"
صبح را خواندند شام و آسمان را ریسمان
بی کس است ایران، به حرف ناکسان از ره مرو
جان به قربان تو ای جانانه آذربایجان
با خطی برجسته درتاریخ #ایران نقش بست
همت والای سردار مهین #ستارخان
این همان تبریز کامثال #خیابانی در او
جان برافشاندند بر شمع وطن، پروانه سان
این همان #تبریز کز خون جوانانش هنوز
لاله گون بینی همی رود #ارس، دشت #مغان
(دیوان - ج ۱ - ص ۳۵۲)
شهریار در ادامه، قطعه شعر بالا را «جوش خون ایرانیت» خویش میداند و میگوید:
این قصیدت را که جوش خون ایرانیت است
گوهر افشان خواستم در پای ایران جوان
شهریارا تا بود از آب، آتش را گزند
باد خاک پاک ایران جوان، مهد امان
(دیوان - ج ۱- ص ۳۶۵)
روان شهریار ایران زمین شادباد 🥀
@LoversofIRAN
Sattarkhan
Salar Aghili
قطعه تازه منتشرشده #ستارخان
خواننده: #سالار_عقیلی
آهنگساز: میلاد فرهودی
سراینده: رویا میرفخاری
تیتراژ سریال ستارخان
@LoversofIRAN
خواننده: #سالار_عقیلی
آهنگساز: میلاد فرهودی
سراینده: رویا میرفخاری
تیتراژ سریال ستارخان
@LoversofIRAN
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سکانس زیبا از بخش نخست سریال ستارخان:
من می خواهم ۷ دولت، زیر پرچم ایران باشد. من زیر بیرق بیگانه نمی روم.
#ستارخان افتخار #ایران
👈قابل توجه بیگانه پرستان:
#تبریز، خانه وطن پرستان است
@LoversofIRAN
من می خواهم ۷ دولت، زیر پرچم ایران باشد. من زیر بیرق بیگانه نمی روم.
#ستارخان افتخار #ایران
👈قابل توجه بیگانه پرستان:
#تبریز، خانه وطن پرستان است
@LoversofIRAN