Forwarded from عاشقان ایران
ادامه 👈 #زرتشت پیامبر، اهل #ری بود👉
✍نوشته ای از استاد #فریدون_جنیدی
⬅️ بخش دوم
مردم در آن زمان آسمان را ستايش می کردند و در طول چند هزار سالی که به آسمان نگاه می کردند، سرانجام توانستند «برج»هايی را از آسمان پيدا کنند و به آنها نامهايی بدهند و کم کم از روی حرکت ماه، شيوه ای «زمان سنجی» درست کردند که ما امروزه تنها از روی يک واژه می توانيم آنرا بشناسيم.
در زبانهای ایرانی، از «انگ» (ang-) اسم آلت می سازند. برای نمونه از مصدر «کليدن» kolidan که در زبان خراسانی به معنای کندن و کاويدن است با «انگ»؛ کلنگ را می سازند، به معنی آلت کاويدن و کندن خاک، يا از مصدر آويختن؛ آونگ را می سازند. مثال دیگر آنکه از ريشه «ما» در #زبان #اوستايی که به معنی سنجش و اندازه گيری است و امروزه در واژه هایی چون: آمار، شماردن، پيمانه، پيمودن، پيمايش و ... باقی مانده است، با «انگ»؛ تبديل به «ماونگ» یا «مانگ» می شود که امروزه هم در زبان های #کردی و #تالشی و #تاتی به «ماه»؛ «مانگ» گفته می شود و در #گيلان و #طبرستان نه به خود ماه، بلکه به تابش ماه «مانگ تو» (mang- tao) گفته می شود.
پس «مانگ» (ماه) يعنی «آلت اندازه گيری»!
البته «انگ» از دید دیگر اوستاشناسان، تنها نتیجهٔ تحولات آوایی واژهٔ ماه یا ماس یا دیگر واژه های اوستایی، در محیطی خاص از بافت متنی یا آوایی است، اما ما آن را در بسیاری از واژه ها پسوند می دانیم.
از روی اين واژه (ماه) در می يابيم که نياکان ما اول با ماه زمان را اندازه گيری می کردند و سال هم نداشتند و تنها همين ماه ها بود! در طول زمان که به برجهای آسمانی نگاه می کردند سرانجام آدميان آگاه شدند که هم زمان با برآمدن خورشيد يکی از اين برج ها -که همان برج «بره» باشد- طول شب و روز با هم برابر می شود و می تواند آغاز درستی برای زمان سنجی ژرف نگر باشد. اين #زمان سنجی، خوشبختانه نخستين زمان سنجی خورشيدی در جهان بود که هنوز هم همه جهانيان از این انديشه نياکان ما بهره می برند.
البته #خيام و گروهش در آغاز سده پنجم (ه. ش.) محاسبه های ديگری انجام دادند و گاهنامه یا #تقویم_جلالی/#جلالی یا #خيامی را ساختند. «گرگوار» مسيحی هم از روی گاهنامه خيام، گاهنامه خودش را ساخت که در هر 3333 سال يک روز اختلاف دارد در حالی که گاهنامه خيامی – بر اساس محاسبات شادروان #احمد_بيرشک – هر يک ميليون و دويست و اندی هزار سال، يک روز نادرستی دارد! و بايد اين را در انديشه داشته باشيم که اين همه ژرف نگری نيازمند چه مقدار دانش و هوش است!
سال شماری خورشيدی و #نوروز، نزديک به پايان هنگام (دوره) #جمشيدی پيدا شد. ما اين گاهشماری را به جهانيان آشکار کرديم و برگزاری #جشن_نوروز برای ما بايد براستی «جشن دانش» باشد. ولی وقتی چندهزارسال می گذرد و تنها مردم، اين جشن ها را برگزار می کنند، انديشه و فرهنگ توده مردم هم وارد آن می شود. امروز کسی نمی انديشد که بايد اين #جشن را جهش بزرگ دانش بشری دانست. کاری که از آغاز آن هزاران سال می گذرد و هنوز روان است و تا جهان برجاست روان خواهد بود. به هر روی اين جشن امروزه به شکل مردمی، برپا می شود که بسيار بسيار نيکو است. پس از همراهی مردم با هر پديده فرهنگی، فرهنگ توده مردم هم به آن وارد می شود.
■اما هنگام آغاز سال نو، در نوروز در دربار شاهان #ساسانی، سان بر اين بود که شاه در تالاری می نشست و موبد موبدان نزد شاه می آمد و در می زد. شاه در پاسخ در زدن موبد می پرسيد؛ کيست؟ و موبد در پاسخ می گفت: سرسبزی و خرمی و نوروز و ... هستم. سپس در را باز می کردند و به همراه موبد هفت نفر با هفت ظرف در دست که در هر کدام يک نوع دانه، سبز کرده بودند وارد می شدند. اين هفت #سبزه در بر دارنده: گندم، نخود، جو، عدس، لوبیا و ارزن بود؛ به نشانه اینکه سال پیش رو، خرمی و سرسبزی با خود به همراه بیاورد و سالی «آبسال» (سالی که آب در آن زیاد است) باشد.
/از کانال #بنیاد_نیشابور
@bonyad_neyshaboor
ادامه در فرسته ی پسین(پست بعدی)👇
@LoversofIRAN
✍نوشته ای از استاد #فریدون_جنیدی
⬅️ بخش دوم
مردم در آن زمان آسمان را ستايش می کردند و در طول چند هزار سالی که به آسمان نگاه می کردند، سرانجام توانستند «برج»هايی را از آسمان پيدا کنند و به آنها نامهايی بدهند و کم کم از روی حرکت ماه، شيوه ای «زمان سنجی» درست کردند که ما امروزه تنها از روی يک واژه می توانيم آنرا بشناسيم.
در زبانهای ایرانی، از «انگ» (ang-) اسم آلت می سازند. برای نمونه از مصدر «کليدن» kolidan که در زبان خراسانی به معنای کندن و کاويدن است با «انگ»؛ کلنگ را می سازند، به معنی آلت کاويدن و کندن خاک، يا از مصدر آويختن؛ آونگ را می سازند. مثال دیگر آنکه از ريشه «ما» در #زبان #اوستايی که به معنی سنجش و اندازه گيری است و امروزه در واژه هایی چون: آمار، شماردن، پيمانه، پيمودن، پيمايش و ... باقی مانده است، با «انگ»؛ تبديل به «ماونگ» یا «مانگ» می شود که امروزه هم در زبان های #کردی و #تالشی و #تاتی به «ماه»؛ «مانگ» گفته می شود و در #گيلان و #طبرستان نه به خود ماه، بلکه به تابش ماه «مانگ تو» (mang- tao) گفته می شود.
پس «مانگ» (ماه) يعنی «آلت اندازه گيری»!
البته «انگ» از دید دیگر اوستاشناسان، تنها نتیجهٔ تحولات آوایی واژهٔ ماه یا ماس یا دیگر واژه های اوستایی، در محیطی خاص از بافت متنی یا آوایی است، اما ما آن را در بسیاری از واژه ها پسوند می دانیم.
از روی اين واژه (ماه) در می يابيم که نياکان ما اول با ماه زمان را اندازه گيری می کردند و سال هم نداشتند و تنها همين ماه ها بود! در طول زمان که به برجهای آسمانی نگاه می کردند سرانجام آدميان آگاه شدند که هم زمان با برآمدن خورشيد يکی از اين برج ها -که همان برج «بره» باشد- طول شب و روز با هم برابر می شود و می تواند آغاز درستی برای زمان سنجی ژرف نگر باشد. اين #زمان سنجی، خوشبختانه نخستين زمان سنجی خورشيدی در جهان بود که هنوز هم همه جهانيان از این انديشه نياکان ما بهره می برند.
البته #خيام و گروهش در آغاز سده پنجم (ه. ش.) محاسبه های ديگری انجام دادند و گاهنامه یا #تقویم_جلالی/#جلالی یا #خيامی را ساختند. «گرگوار» مسيحی هم از روی گاهنامه خيام، گاهنامه خودش را ساخت که در هر 3333 سال يک روز اختلاف دارد در حالی که گاهنامه خيامی – بر اساس محاسبات شادروان #احمد_بيرشک – هر يک ميليون و دويست و اندی هزار سال، يک روز نادرستی دارد! و بايد اين را در انديشه داشته باشيم که اين همه ژرف نگری نيازمند چه مقدار دانش و هوش است!
سال شماری خورشيدی و #نوروز، نزديک به پايان هنگام (دوره) #جمشيدی پيدا شد. ما اين گاهشماری را به جهانيان آشکار کرديم و برگزاری #جشن_نوروز برای ما بايد براستی «جشن دانش» باشد. ولی وقتی چندهزارسال می گذرد و تنها مردم، اين جشن ها را برگزار می کنند، انديشه و فرهنگ توده مردم هم وارد آن می شود. امروز کسی نمی انديشد که بايد اين #جشن را جهش بزرگ دانش بشری دانست. کاری که از آغاز آن هزاران سال می گذرد و هنوز روان است و تا جهان برجاست روان خواهد بود. به هر روی اين جشن امروزه به شکل مردمی، برپا می شود که بسيار بسيار نيکو است. پس از همراهی مردم با هر پديده فرهنگی، فرهنگ توده مردم هم به آن وارد می شود.
■اما هنگام آغاز سال نو، در نوروز در دربار شاهان #ساسانی، سان بر اين بود که شاه در تالاری می نشست و موبد موبدان نزد شاه می آمد و در می زد. شاه در پاسخ در زدن موبد می پرسيد؛ کيست؟ و موبد در پاسخ می گفت: سرسبزی و خرمی و نوروز و ... هستم. سپس در را باز می کردند و به همراه موبد هفت نفر با هفت ظرف در دست که در هر کدام يک نوع دانه، سبز کرده بودند وارد می شدند. اين هفت #سبزه در بر دارنده: گندم، نخود، جو، عدس، لوبیا و ارزن بود؛ به نشانه اینکه سال پیش رو، خرمی و سرسبزی با خود به همراه بیاورد و سالی «آبسال» (سالی که آب در آن زیاد است) باشد.
/از کانال #بنیاد_نیشابور
@bonyad_neyshaboor
ادامه در فرسته ی پسین(پست بعدی)👇
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
#شاهرخ_مسکوب، نويسنده و پژوهشگر برجستهی ایرانی، در روز ۲۳ فروردين سال۱۳۸۴، بر اثر بيمارى چنگار خون (سرطان خون) خون در پاريس درگذشت.
یادش گرامی باد و روانش شاد🥀
/ نگاره از پارسیانجمن/
(شاهرخ مِسکوب نه مَسکوب)
بارگیری کتاب «هویت ایرانی و زبان فارسی» شاهرخ مسکوب از اینجا👇
http://www.parsianjoman.ir/fa/?p=2305 -- shared by UC Mini
#هویت_ایرانی
#زبان #فارسی
@LoversofIRAN
یادش گرامی باد و روانش شاد🥀
/ نگاره از پارسیانجمن/
(شاهرخ مِسکوب نه مَسکوب)
بارگیری کتاب «هویت ایرانی و زبان فارسی» شاهرخ مسکوب از اینجا👇
http://www.parsianjoman.ir/fa/?p=2305 -- shared by UC Mini
#هویت_ایرانی
#زبان #فارسی
@LoversofIRAN
⚫️استاد #حسن_انوشه ایرانشناس نامی درگذشت
روانش شاد و یادش جاودان🥀
استاد انوشه، نویسنده و پژوهشگر تاریخ ایران، زبان و ادبیات فارسی و سرپرست گروه نویسندگان دانشنامهٔ ادب فارسی بود که عمر خود را برای #ایرانشناسی و #زبان_فارسی گذاشت
شنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۹، به علت بیماری سرطان در سن ۷۶ سالگی دار فانی را وداع گفت
حسن_انوشه یکی از ناموران فرهنگی #بابل بود. مترجمی زبردست که چند کتاب ارزشمند از تحقیقات حوزه #ایرانشناسی را به فارسی ترجمه کرد: #غزنویان باسورث، تاریخ #سیستان باسورث، ایران و #تمدن_ایرانی کلمان هوار، و چند جلد از تاریخ ایران کمبریج. نثر روانی داشت. انتخاب این کتابهای مهم برای ترجمه هم نشان آگاهی او بود
کار ارزشمند دیگر او سرپرستی #دانشنامۀ_ادب_فارسی بود و توجه و نگارش دربارۀ میراث زبان و ادب فارسی در #افغانستان و #آناتولی و شبهقاره #هند و #قفقاز و #فرارود در این کتاب
وی دانشنامۀ مازندران را تدوین کرد. البته باید یادآوری کرد که او اصلا #مازندران را تافتۀ جدابافته نمیدانست بلکه آن را بخشی از #ایران و نام مازندران را ذیل نام بزرگ ایران میخواست و دیدگاهش بسیار دور از قومگرایی بود
@LoversofIRAN
روانش شاد و یادش جاودان🥀
استاد انوشه، نویسنده و پژوهشگر تاریخ ایران، زبان و ادبیات فارسی و سرپرست گروه نویسندگان دانشنامهٔ ادب فارسی بود که عمر خود را برای #ایرانشناسی و #زبان_فارسی گذاشت
شنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۹، به علت بیماری سرطان در سن ۷۶ سالگی دار فانی را وداع گفت
حسن_انوشه یکی از ناموران فرهنگی #بابل بود. مترجمی زبردست که چند کتاب ارزشمند از تحقیقات حوزه #ایرانشناسی را به فارسی ترجمه کرد: #غزنویان باسورث، تاریخ #سیستان باسورث، ایران و #تمدن_ایرانی کلمان هوار، و چند جلد از تاریخ ایران کمبریج. نثر روانی داشت. انتخاب این کتابهای مهم برای ترجمه هم نشان آگاهی او بود
کار ارزشمند دیگر او سرپرستی #دانشنامۀ_ادب_فارسی بود و توجه و نگارش دربارۀ میراث زبان و ادب فارسی در #افغانستان و #آناتولی و شبهقاره #هند و #قفقاز و #فرارود در این کتاب
وی دانشنامۀ مازندران را تدوین کرد. البته باید یادآوری کرد که او اصلا #مازندران را تافتۀ جدابافته نمیدانست بلکه آن را بخشی از #ایران و نام مازندران را ذیل نام بزرگ ایران میخواست و دیدگاهش بسیار دور از قومگرایی بود
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔅الله لله!
خدا را سپاس، که بیشه ایران از شیران بی ادعا تهی نشده است...
ایران با ستونهای سترگ مهر و میهن پرستی چنین بزرگان و مردمانی که پیرو آنها هستند، پابرجاست برخلاف همه کین خواهی و دشمنی هایی که از داخل و خارج در حقش روا می دارند.
بغض گلو و اشک چشم استاد #فریدون_جنیدی هنگامیکه از مادرش #ایران می گوید و دلیل آنکه در زمان جنگ تحمیلی (۱۳۶۶)، پس از انتشار کتاب "نامه پهلوانی" و دعوت دانشگاه ناپل #ایتالیا از ایشان برای تدریس زبان #پهلوی را نپذیرفت.
اگر روزی بخواهم از ایران بروم نخست باید به خاک بخارا و سمرقند بروم (بال خاوری ایران کهن)، و پس از آن نیز نمی توانم مادر پیرم (ایران) را در این جایگاه تنها بگذارم، مادر پیر من نیاز به مراقبت دارد.
بی وفا مردا که در هنگام تب و ناخوشی مادر،
او را ترک کند ...!
استاد فریدون جنیدی بنیانگذار #بنیاد_نیشابور است که اموزش های بی نظیر و کاملا رایگان در زمینه زبان های باستانی ایران و #شاهنامه خوانی دارد. به نشانی @bonyad_neyshaboor
#ایران_زمین_کهن #بخارا #سمرقند #فرارود #خراسان_بزرگ #میهن_پرستی #زبانهای_باستانی #نامه_پهلوانی #زبان_پهلوی
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
خدا را سپاس، که بیشه ایران از شیران بی ادعا تهی نشده است...
ایران با ستونهای سترگ مهر و میهن پرستی چنین بزرگان و مردمانی که پیرو آنها هستند، پابرجاست برخلاف همه کین خواهی و دشمنی هایی که از داخل و خارج در حقش روا می دارند.
بغض گلو و اشک چشم استاد #فریدون_جنیدی هنگامیکه از مادرش #ایران می گوید و دلیل آنکه در زمان جنگ تحمیلی (۱۳۶۶)، پس از انتشار کتاب "نامه پهلوانی" و دعوت دانشگاه ناپل #ایتالیا از ایشان برای تدریس زبان #پهلوی را نپذیرفت.
اگر روزی بخواهم از ایران بروم نخست باید به خاک بخارا و سمرقند بروم (بال خاوری ایران کهن)، و پس از آن نیز نمی توانم مادر پیرم (ایران) را در این جایگاه تنها بگذارم، مادر پیر من نیاز به مراقبت دارد.
بی وفا مردا که در هنگام تب و ناخوشی مادر،
او را ترک کند ...!
استاد فریدون جنیدی بنیانگذار #بنیاد_نیشابور است که اموزش های بی نظیر و کاملا رایگان در زمینه زبان های باستانی ایران و #شاهنامه خوانی دارد. به نشانی @bonyad_neyshaboor
#ایران_زمین_کهن #بخارا #سمرقند #فرارود #خراسان_بزرگ #میهن_پرستی #زبانهای_باستانی #نامه_پهلوانی #زبان_پهلوی
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
Forwarded from اتچ بات
👈بزرگمرد ایراندوست تاجیک، پر کشید👉
برای این قلب تپنده ی فرهنگ و ادب فارسی در فرارودان(ماوراءالنهر، آسیای میانه) که امروز ظهر در آغاز این ماه رمضان (دوم رمضان ۱۳۹۷)، ماه راز و نیاز و روزه، در ۸۶ سالگی چشم از جهان فروبست، آرزوی آمرزش و جایگاهی بلند در کنار پاکان و نیکان داریم.🥀
@LoversofIRAN
⬅️ #مومن_قناعت (۱۹۳۲_می ۲۰۱۸ میلادی) ترانه سرای بزرگ تاجیک و پارسیگوی #تاجیکستان، نمایندهٔ مردم تاجیکستان در پارلمان #اتحاد_جماهیر_شوروی (۱۹۹۱-۱۹۷۹)، متفکر سیاسی و اجتماعی بود.
مومن قناعت در سال ۱۳۱۴ خورشیدی در #درواز تاجیکستان به دنیا آمد. در سال ۱۹۵۶ در رشتهٔ #زبان و ادبیات #فارسی_تاجیکی از دانشگاه ملی تاجیکستان فارغالتحصیل شد و در همان سال به هموندی(عضویت) اتحادیه نویسندگان درآمد. پس از پایان تحصیلات در مجلهٔ «صدای شرق» مشغول به کار شد و پس از اندکی سردبیر این نشریه شد. نخستین دفتر شعر او با نام «شراره» در سال ۱۹۶۰ به چاپ رسید.
پس از «شراره»، مومن قناعت دهها دفتر شعر و داستان حماسی دیگر نیز منتشر کرد که برخی مشهورترین آنها عبارتند از: «تاجیکستان – اسم من»
«سروش استالین گراد»
«حماسه داد»
«مسعود نامه»
داستان«گهواره سینا»ی او که در سال ۱۹۷۸ نوشته شد جایزهٔ #رودکی را برای وی به ارمغان آورد.
قناعت در سال ۱۹۷۷ پس از مرگ #میرزا_تورسون_زاده، رئیس وقت اتحادیه نویسندگان، جایگاه ریاست آن اتحادیه را تا زمان فروپاشی #شوروی به دست آورد. او مدتی نیز مدیر مجلهٔ «شرق سرخ»، یکی از برترین نشریات تاجیکستان، بود. از ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۲ هم ریاست انستیتوی میراث ادبی را در فرهنگستان علوم داشت.
شعری از او که در دههٔ ۱۹۶۰ میلادی دربارهٔ #زبان_فارسی سرودهاست بسیار سرشناس است و از اولین آثاریست که به اهمیت مسئلهٔ زبان در نهضت اخیر هویتشناسی تاجیکان میپردازد. از مومن قناعت با عنوان «نیمای میانرودان» ( #نیما_یوشیج) نیز یاد میشود.
قناعت در سیاست نیز دست داشت. از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۱ نمایندهٔ تاجیکستان در پارلمان اتحاد جماهیر شوروی بود. او که در زمان حکومت شوروی مورد احترام و صاحب نفوذ بود و برای مأموریتهای سیاسی و فرهنگی به کشورهای مختلف جهان سفر میکرد.
گفته میشود که او در سفری که در دههٔ ۸۰ میلادی (همزمان با #جنگ_تحمیلی #ایران و #عراق) به عنوان عضوی از هیات کمیته صلح شوروی به یکی از شیخ نشین های جنوب خلیج فارس ( #امارات) داشت، به طور بداهه شعری میسراید #ایراندوستانه در پاسخ به شیخ عرب، و در آن به نام #خلیج_فارس اشاره میکند که به مذاق امرای عرب خوش نمیآید:
از خلیج فارس میآید نسیم فارسی
ابر در شیراز میبارد چو سیم فارسی
میرسد از کشتی بشکسته شعر بی شکست
شعر هم بشکست با پند قدیم فارسی
شیخ را سرمست دیدم یک شبی از بوی نفت
رفت با عطر کفن عطر و شمیم فارسی
@LoversofIRAN
■■ بنکده ها(منابع):
□جامی، مهدی. «مومن قناعت، شاعر و سیاستمدار».بیبیسی فارسی، ۹ اوت ۲۰۰۵. بازبینیشده در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۲
□«شعری که خشم سلطان عرب را در آورد». خبر فارسی، ۱ خرداد ۱۳۹۱. بازبینیشده در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۲
□«بزرگداشت استاد مومن قناعت؛ شاعر مردمی تاجیکستان». رادیو تاجیکی، ۲ خرداد ۱۳۹۱. بازبینیشده در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۲
□مسلمانیان قبادیانی، رحیم. «اندیشهٔ بوعلی در گهوارهٔ سینا اثر مومن قناعت». حافظ، ش. ۳۵ (مهر ۱۳۸۵): ۲۲-۲۴
□ارجمندی، عبدالمجید. «تأملی در شعر معاصر تاجیکستان». گلبانگ آشنایی (مجموعه مقالات هفتمین مجمع بینالمللی استادان زبان و ادبیات فارسی)، بهمن ۱۳۹۰.
@LoversofIRAN
چامه خوانی(شعر خوانی) زیبای استاد مومن قناعت در سال ۱۳۹۳ در بیت #رهبر ایران.
چامه ی خلیج فارس 👇
برای این قلب تپنده ی فرهنگ و ادب فارسی در فرارودان(ماوراءالنهر، آسیای میانه) که امروز ظهر در آغاز این ماه رمضان (دوم رمضان ۱۳۹۷)، ماه راز و نیاز و روزه، در ۸۶ سالگی چشم از جهان فروبست، آرزوی آمرزش و جایگاهی بلند در کنار پاکان و نیکان داریم.🥀
@LoversofIRAN
⬅️ #مومن_قناعت (۱۹۳۲_می ۲۰۱۸ میلادی) ترانه سرای بزرگ تاجیک و پارسیگوی #تاجیکستان، نمایندهٔ مردم تاجیکستان در پارلمان #اتحاد_جماهیر_شوروی (۱۹۹۱-۱۹۷۹)، متفکر سیاسی و اجتماعی بود.
مومن قناعت در سال ۱۳۱۴ خورشیدی در #درواز تاجیکستان به دنیا آمد. در سال ۱۹۵۶ در رشتهٔ #زبان و ادبیات #فارسی_تاجیکی از دانشگاه ملی تاجیکستان فارغالتحصیل شد و در همان سال به هموندی(عضویت) اتحادیه نویسندگان درآمد. پس از پایان تحصیلات در مجلهٔ «صدای شرق» مشغول به کار شد و پس از اندکی سردبیر این نشریه شد. نخستین دفتر شعر او با نام «شراره» در سال ۱۹۶۰ به چاپ رسید.
پس از «شراره»، مومن قناعت دهها دفتر شعر و داستان حماسی دیگر نیز منتشر کرد که برخی مشهورترین آنها عبارتند از: «تاجیکستان – اسم من»
«سروش استالین گراد»
«حماسه داد»
«مسعود نامه»
داستان«گهواره سینا»ی او که در سال ۱۹۷۸ نوشته شد جایزهٔ #رودکی را برای وی به ارمغان آورد.
قناعت در سال ۱۹۷۷ پس از مرگ #میرزا_تورسون_زاده، رئیس وقت اتحادیه نویسندگان، جایگاه ریاست آن اتحادیه را تا زمان فروپاشی #شوروی به دست آورد. او مدتی نیز مدیر مجلهٔ «شرق سرخ»، یکی از برترین نشریات تاجیکستان، بود. از ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۲ هم ریاست انستیتوی میراث ادبی را در فرهنگستان علوم داشت.
شعری از او که در دههٔ ۱۹۶۰ میلادی دربارهٔ #زبان_فارسی سرودهاست بسیار سرشناس است و از اولین آثاریست که به اهمیت مسئلهٔ زبان در نهضت اخیر هویتشناسی تاجیکان میپردازد. از مومن قناعت با عنوان «نیمای میانرودان» ( #نیما_یوشیج) نیز یاد میشود.
قناعت در سیاست نیز دست داشت. از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۱ نمایندهٔ تاجیکستان در پارلمان اتحاد جماهیر شوروی بود. او که در زمان حکومت شوروی مورد احترام و صاحب نفوذ بود و برای مأموریتهای سیاسی و فرهنگی به کشورهای مختلف جهان سفر میکرد.
گفته میشود که او در سفری که در دههٔ ۸۰ میلادی (همزمان با #جنگ_تحمیلی #ایران و #عراق) به عنوان عضوی از هیات کمیته صلح شوروی به یکی از شیخ نشین های جنوب خلیج فارس ( #امارات) داشت، به طور بداهه شعری میسراید #ایراندوستانه در پاسخ به شیخ عرب، و در آن به نام #خلیج_فارس اشاره میکند که به مذاق امرای عرب خوش نمیآید:
از خلیج فارس میآید نسیم فارسی
ابر در شیراز میبارد چو سیم فارسی
میرسد از کشتی بشکسته شعر بی شکست
شعر هم بشکست با پند قدیم فارسی
شیخ را سرمست دیدم یک شبی از بوی نفت
رفت با عطر کفن عطر و شمیم فارسی
@LoversofIRAN
■■ بنکده ها(منابع):
□جامی، مهدی. «مومن قناعت، شاعر و سیاستمدار».بیبیسی فارسی، ۹ اوت ۲۰۰۵. بازبینیشده در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۲
□«شعری که خشم سلطان عرب را در آورد». خبر فارسی، ۱ خرداد ۱۳۹۱. بازبینیشده در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۲
□«بزرگداشت استاد مومن قناعت؛ شاعر مردمی تاجیکستان». رادیو تاجیکی، ۲ خرداد ۱۳۹۱. بازبینیشده در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۲
□مسلمانیان قبادیانی، رحیم. «اندیشهٔ بوعلی در گهوارهٔ سینا اثر مومن قناعت». حافظ، ش. ۳۵ (مهر ۱۳۸۵): ۲۲-۲۴
□ارجمندی، عبدالمجید. «تأملی در شعر معاصر تاجیکستان». گلبانگ آشنایی (مجموعه مقالات هفتمین مجمع بینالمللی استادان زبان و ادبیات فارسی)، بهمن ۱۳۹۰.
@LoversofIRAN
چامه خوانی(شعر خوانی) زیبای استاد مومن قناعت در سال ۱۳۹۳ در بیت #رهبر ایران.
چامه ی خلیج فارس 👇
Telegram
خبری تلخ!
سکوت نکنیم در برابر ستم
اگر #مجلس ج.ا. و قانونگذاران عمدا پس از ۴ دهه از کوچ افغانستانی ها به ایران قوانین مهاجرت را درست نکرده اند، این گمانه پیش می آید که چه نفعی برای آنان در این قوانین ناقص علیه #مهاجران_قانونی است؟!
ج.ا چرا بر #مهاجران_قانونی سخت میگیرد؟
اما ورود #مهاجران_غیرقانونی هنوز آسان است؟؟!!!
ماه پیش، پسر استاد هروی در اعتراض به شرایط نامساعد اقامتشان در ایران که پس از ۵ دهه هنوز اقامت دائم به ایشان نداده اند، روبروی دفتر وزارت خارجه ایران درمشهد خودسوزی کرد
استاد #مایل_هروی، ادیب، پژوهشگر و #نسخه_شناس برجسته #زبان_فارسی ۵۰ سال پیش از #افغانستان به #ایران آمد، اما چنان با او بد تا شد که هنوز پس از 5 دهه با وجود خدمات بزرگش به زبان #فارسی، نه حق #اقامت_ایران دارد و نه حقوق قانونی شهروندی که شایسته جایگاه ایشان باشد. #وزارت_ارشاد مجوز چاپ دو کتاب اخیرش را هم نمیدهد
استاد هروی مدتی در بخش روانپزشکی بیمارستان بستری بود(از 3سال پیش) شرایط روحی وخیم، یک ریشه اش در مشکلات زندگی است
ایشان کتابهایش را در سلامت عقل نوشته، بیماری نباید بهانه برای رد مجوز باشد بلکه باید کیفیت آثارشان بررسی شود
سکوت نکنیم در برابر ستم
اگر #مجلس ج.ا. و قانونگذاران عمدا پس از ۴ دهه از کوچ افغانستانی ها به ایران قوانین مهاجرت را درست نکرده اند، این گمانه پیش می آید که چه نفعی برای آنان در این قوانین ناقص علیه #مهاجران_قانونی است؟!
ج.ا چرا بر #مهاجران_قانونی سخت میگیرد؟
اما ورود #مهاجران_غیرقانونی هنوز آسان است؟؟!!!
ماه پیش، پسر استاد هروی در اعتراض به شرایط نامساعد اقامتشان در ایران که پس از ۵ دهه هنوز اقامت دائم به ایشان نداده اند، روبروی دفتر وزارت خارجه ایران درمشهد خودسوزی کرد
استاد #مایل_هروی، ادیب، پژوهشگر و #نسخه_شناس برجسته #زبان_فارسی ۵۰ سال پیش از #افغانستان به #ایران آمد، اما چنان با او بد تا شد که هنوز پس از 5 دهه با وجود خدمات بزرگش به زبان #فارسی، نه حق #اقامت_ایران دارد و نه حقوق قانونی شهروندی که شایسته جایگاه ایشان باشد. #وزارت_ارشاد مجوز چاپ دو کتاب اخیرش را هم نمیدهد
استاد هروی مدتی در بخش روانپزشکی بیمارستان بستری بود(از 3سال پیش) شرایط روحی وخیم، یک ریشه اش در مشکلات زندگی است
ایشان کتابهایش را در سلامت عقل نوشته، بیماری نباید بهانه برای رد مجوز باشد بلکه باید کیفیت آثارشان بررسی شود