شاید بپرسید؛ این نفت ملی شده (به دست دکتر محمد #مصدق و یارانش) و از سلطه #انگلیس خارج شده، چه نفعی برای #ملت ایران داشت؟؟
بی شک باید تک تک #ملت_ایران بدانند، نخستین نفع ملی شدن صنعت نفت ایران که سودش هم برای ملت بود (و بلکه بیش از انچه شد می توانست باشد)، این بود که خود #شاه که مایه سرکوب و عزل و حصر مصدق شد در همه سالهای پس از او و تا پایان سلطنتش، از این قدرت و موقعیت ویژه ای که ناشی از نفت ملی ایران بود، سود فراوان برد تا قیمت #نفت را در دست خود گیرد و #اوپک بتواند به سازمانی قدرتمند و تهدیدی جدی برای غرب تبدیل شود. همین سرمایه نفت ملی شده بود که مایه آبادانی سریع ایران در دهه 30_50خورشیدی شد و #محمدرضا_شاه آن دلارهای سرازیر شده به ایران را هرگونه که خواستش بود هزینه میکرد.
باید پرسید چرا مصدق مورد غضب جمهوری اسلامی است و از ۱۳۵۸ تا امروز اجازه برگزاری هیچ بزرگداشتی را بر مزار او نداده اند؟!
همه سالهای پس از کودتای ۱۳۳۲چه در دوره #پهلوی و چه #جمهوری_اسلامی، فقط در آشوبهای ۱۳۵۷بود که یاران مصدق از بایکوت خارج شدند و هوادارن او در #جبهه_ملی توانستند بر آرامگاهش یادبود بگیرند
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
بی شک باید تک تک #ملت_ایران بدانند، نخستین نفع ملی شدن صنعت نفت ایران که سودش هم برای ملت بود (و بلکه بیش از انچه شد می توانست باشد)، این بود که خود #شاه که مایه سرکوب و عزل و حصر مصدق شد در همه سالهای پس از او و تا پایان سلطنتش، از این قدرت و موقعیت ویژه ای که ناشی از نفت ملی ایران بود، سود فراوان برد تا قیمت #نفت را در دست خود گیرد و #اوپک بتواند به سازمانی قدرتمند و تهدیدی جدی برای غرب تبدیل شود. همین سرمایه نفت ملی شده بود که مایه آبادانی سریع ایران در دهه 30_50خورشیدی شد و #محمدرضا_شاه آن دلارهای سرازیر شده به ایران را هرگونه که خواستش بود هزینه میکرد.
باید پرسید چرا مصدق مورد غضب جمهوری اسلامی است و از ۱۳۵۸ تا امروز اجازه برگزاری هیچ بزرگداشتی را بر مزار او نداده اند؟!
همه سالهای پس از کودتای ۱۳۳۲چه در دوره #پهلوی و چه #جمهوری_اسلامی، فقط در آشوبهای ۱۳۵۷بود که یاران مصدق از بایکوت خارج شدند و هوادارن او در #جبهه_ملی توانستند بر آرامگاهش یادبود بگیرند
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
📚 از سفرنامه خوزستان #رضا_شاه
🖌 “هیچ چیز در این مملکت درست نیست و همه چیز باید درست شود. قرنها این مملکت را چه از حیث آداب و رسوم و چه از لحاظ مادیات و معنویات خراب کرده اند. من مسئولیت یک اصلاح را بر روی یک تل خرابه برعهده گرفته ام. هر کارخانهای را میتوان ایجاد کرد، هر موسسهای را می توان راه انداخت اما چه باید کرد با این اخلاق و فسادی که در اعماق قلب مردم ریشه دوانیده و نسل به نسل برای آنها به عادت ثانویه تبدیل شده است؟!”
#ایران #مدرنیته #پهلوی
👈کتاب سفرنامه خوزستان رضاشاه، از زبان رضاشاه به خامه فرج الله بهرامی.
"سفرنامه خوزستان" در سال ۱۳۰۳ خورشیدی برابر با 1924 میلادی نوشته شد و رویدادهای آن برش از تاریخ ایران را دنبال می کند.
"سفرنامه مازندران" هم، در سال ۱۳۰۵ یک سال پس از پادشاهی رضاشاه نوشته شد.
این دو سفرنامه در همان زمانها انتشار اندکی یافت و نایاب بود، تا در اواخر پادشاهی محمد رضا شاه به مناسبت “آئین ملی بزرگداشت پادشاهی پهلوی” (1354، 1975م) از سوی مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی بار دیگر منتشر شد. در سال ۱۳۸۳ هم “نشر تلاش” در خارج کشور آن را دوباره چاپ کرد.
@LoversofIRAN
🖌 “هیچ چیز در این مملکت درست نیست و همه چیز باید درست شود. قرنها این مملکت را چه از حیث آداب و رسوم و چه از لحاظ مادیات و معنویات خراب کرده اند. من مسئولیت یک اصلاح را بر روی یک تل خرابه برعهده گرفته ام. هر کارخانهای را میتوان ایجاد کرد، هر موسسهای را می توان راه انداخت اما چه باید کرد با این اخلاق و فسادی که در اعماق قلب مردم ریشه دوانیده و نسل به نسل برای آنها به عادت ثانویه تبدیل شده است؟!”
#ایران #مدرنیته #پهلوی
👈کتاب سفرنامه خوزستان رضاشاه، از زبان رضاشاه به خامه فرج الله بهرامی.
"سفرنامه خوزستان" در سال ۱۳۰۳ خورشیدی برابر با 1924 میلادی نوشته شد و رویدادهای آن برش از تاریخ ایران را دنبال می کند.
"سفرنامه مازندران" هم، در سال ۱۳۰۵ یک سال پس از پادشاهی رضاشاه نوشته شد.
این دو سفرنامه در همان زمانها انتشار اندکی یافت و نایاب بود، تا در اواخر پادشاهی محمد رضا شاه به مناسبت “آئین ملی بزرگداشت پادشاهی پهلوی” (1354، 1975م) از سوی مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی بار دیگر منتشر شد. در سال ۱۳۸۳ هم “نشر تلاش” در خارج کشور آن را دوباره چاپ کرد.
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈 #زرتشت پیامبر، اهل #ری بود
✍نوشتاری از استاد #فريدون_جنيدی
⬅️بخش یک
جهانيان «زرتشت» را پيامبری ايرانی می دانند و «گات ها»(که در کنار ديگر کتاب ها، از آتش سوزان اسکندر، سالم به دست ما رسيده است)سروده زرتشت است و اين تنها دين ايرانی است که خود، از فرهنگ اين مرز و بوم برآمده است و با فرهنگ آن همخوان و همراه است.
«ايرانيان» در هر جای جهان که باشند حق دارند «زرتشت» را از خودشان بدانند. البته در بعضی نقاط تعصب هايی در اين زمينه هست مثلا مردم #آذربايجان، زرتشت را از خودشان می دانند و با تکيه به برخی روايات و با توجه به مرکزيت موبدان #ساسانی در #آتشکده #آذرگشسپ آذربايجان، زرتشت را از آن ديار می دانند و يا در #کرد ها تعصب ويژه ای هست که زرتشت «کرد» بوده است. يا در #افغانستان مردم، زرتشت را اهل #بلخ می دانند زيرا «لهراسب» پدر «گشتاسب شاه» در #آتشکده_بلخ نيايش می کرده است.
ديگر اينکه بر اساس اخباری که امروزه به دست ما رسيده است، زرتشت هنگام نيايش و ستايش خداوند يکتا در #آتشکده_نوبهار_بلخ و به دست يک مرد تورانی به نام «تور براتور» کشته می شود بنابر اين افغان ها هم زرتشت را از خودشان می دانند! در #تاجيکستان هم چنين است، زيرا بسياری از رودهايی که در اوستا از آنها ياد شده است، چون «ونگهويی داييتی» و «ارنگ» که همان #آمو_دريا و #سير_دريا باشند، در تاجيکستان روان هستند و ديگر اينکه بر پايه پژوهش هايی که انجام داده ام، تاجيکستان خاستگاه نژاد #آريا بوده که در #اوستا و متون #پهلوی از آن با نام «ائیرینه وئیجنگه» یا #ايران_ويج ياد شده است.
«ايران ويج» ياد شده در اوستا، همين «تاجيکستان» امروزی است. زيرا ما در اوستا در آغاز ونديداد، بخشی تاريخی-جغرافیایی داريم که در آنجا آمده است:
نخستين سرزمينی که من –اهورا مزدا- من بيافريدم «ايران ویج» بود، دومين سرزمين #خوارزم و سومين آن #سغد (همان #سمرقند و #بخارا)، و چهارمين سرزمين، #مرو باشد. #ترکمنستان نام «مرو» را به «ماری» دگرگون کرده است تا نشانه های فرهنگی ايران را از ميان ببرد يا نام شهر باستانی #چهار_جو که به معنی چهار جوی آب است و چهار رشته از رودهای پر آبی که از سرچشمه های «آمو دريا» هستند از آنجا سرچشمه می گيرد را به «ترکمن آباد» ديگر کرده است!
از سوی ديگر در «مهر يشت»، بندی هست که ايران ويج جايی است که در آن رودهای «ناوتاک» يعنی قابل کشتيرانی، سر به صخره ها می کوبند و به طرف دريا می روند. اندکی انديشه در مورد همين فراز نشان می دهد که چگونه می شود اگر رودی سر به صخره ها بکوبد، قابل کشتيرانی هم باشد؟ پاسخ اينکه دو رود «آمودريا» و «سير دريا» که در تاجيکستان جريان دارند، از کوهای #پامير سرچشمه می گيرند و هنگاميکه به دشت رسيدند قابل کشتيرانی خواهند بود و به سمت دريا روان می شوند. منظور همان دريای «خوارزم» است که امروز با نام روسی #آرال خوانده می شود اما از زمان باستان نام آن «خوارزم» بوده است. پس چنين جايی ديگر تنها از آن تاجيکستان نمی تواند باشد و از آن همه ایرانیان است. ما افتخار می کنيم که تاجیکان گرامی بيدار و زنده باشند و
نسبت به ارزش های فرهنگی و تاريخ کهن ايران، حساس. هر چقدر آنها بيدارتر و زنده تر باشند، اميد است که به خواب رفتگان اين سوی مرز نيز، اندک اندک بيدار شوند. به هر روی، چون «ايران ويج»، مرکز نژاد و تخمه #آرياييان در تاجيکستان بوده است، #تاجيک ها «زرتشت» را ازخودشان می دانند، در حالی که زرتشت در هيچ کجا نگفته است که من، خود از ايران ويج بوده ام. اين گرايش که همه ايرانيان برای نمونه #زرتشت يا #رستم را از قوم و قبيله خودشان بدانند، نشانه يک انديشه آگاه #ملی است و بر آمده از باليدن ملی، ولی خويشکاری پژوهشگر اين است که «راستی» را بيان کند.
اگر راست اين ماجرا را از من می خواهيد بشنويد، زرتشت اهل «ری» بوده است. در بندهای 16 تا 19 «يسنا 19» آشکارا اين موضوع بيان شده است که زرتشت اهل «ری» بوده است. ولی امروز هيچ کسی در ری نيست که سخت گيری داشته باشد و بگويد زرتشت اهل ری بوده است. براستی زرتشت «رازی» نبوده است، بلکه ايرانی بوده و وابسته به تمام ايرانيان و هر ايرانی حق دارد اين بازمانده فرهنگی را چون ديگر بازمانده های فرهنگی مان، از خود بداند.
نمونه دیگر، #نوروز است
در پايان هنگام (دوره) «جمشيدی» که چند هزار سال به طول انجاميده چشمان نياکان ما به آسمان بوده، چرا که تمام خوبی ها و بدی ها را از آسمان می ديدند. چون: برف، باران، تگرگ، تندر و روشنايی خورشيد جان بخش و ماه شب پيما، ستارگان، سيل، يخبندان و ...
از کانال بنیادنیشابور@bonyad_neyshaboor
ادامه در فرسته های پسین (پست های بعدی)
@LoversofIRAN
✍نوشتاری از استاد #فريدون_جنيدی
⬅️بخش یک
جهانيان «زرتشت» را پيامبری ايرانی می دانند و «گات ها»(که در کنار ديگر کتاب ها، از آتش سوزان اسکندر، سالم به دست ما رسيده است)سروده زرتشت است و اين تنها دين ايرانی است که خود، از فرهنگ اين مرز و بوم برآمده است و با فرهنگ آن همخوان و همراه است.
«ايرانيان» در هر جای جهان که باشند حق دارند «زرتشت» را از خودشان بدانند. البته در بعضی نقاط تعصب هايی در اين زمينه هست مثلا مردم #آذربايجان، زرتشت را از خودشان می دانند و با تکيه به برخی روايات و با توجه به مرکزيت موبدان #ساسانی در #آتشکده #آذرگشسپ آذربايجان، زرتشت را از آن ديار می دانند و يا در #کرد ها تعصب ويژه ای هست که زرتشت «کرد» بوده است. يا در #افغانستان مردم، زرتشت را اهل #بلخ می دانند زيرا «لهراسب» پدر «گشتاسب شاه» در #آتشکده_بلخ نيايش می کرده است.
ديگر اينکه بر اساس اخباری که امروزه به دست ما رسيده است، زرتشت هنگام نيايش و ستايش خداوند يکتا در #آتشکده_نوبهار_بلخ و به دست يک مرد تورانی به نام «تور براتور» کشته می شود بنابر اين افغان ها هم زرتشت را از خودشان می دانند! در #تاجيکستان هم چنين است، زيرا بسياری از رودهايی که در اوستا از آنها ياد شده است، چون «ونگهويی داييتی» و «ارنگ» که همان #آمو_دريا و #سير_دريا باشند، در تاجيکستان روان هستند و ديگر اينکه بر پايه پژوهش هايی که انجام داده ام، تاجيکستان خاستگاه نژاد #آريا بوده که در #اوستا و متون #پهلوی از آن با نام «ائیرینه وئیجنگه» یا #ايران_ويج ياد شده است.
«ايران ويج» ياد شده در اوستا، همين «تاجيکستان» امروزی است. زيرا ما در اوستا در آغاز ونديداد، بخشی تاريخی-جغرافیایی داريم که در آنجا آمده است:
نخستين سرزمينی که من –اهورا مزدا- من بيافريدم «ايران ویج» بود، دومين سرزمين #خوارزم و سومين آن #سغد (همان #سمرقند و #بخارا)، و چهارمين سرزمين، #مرو باشد. #ترکمنستان نام «مرو» را به «ماری» دگرگون کرده است تا نشانه های فرهنگی ايران را از ميان ببرد يا نام شهر باستانی #چهار_جو که به معنی چهار جوی آب است و چهار رشته از رودهای پر آبی که از سرچشمه های «آمو دريا» هستند از آنجا سرچشمه می گيرد را به «ترکمن آباد» ديگر کرده است!
از سوی ديگر در «مهر يشت»، بندی هست که ايران ويج جايی است که در آن رودهای «ناوتاک» يعنی قابل کشتيرانی، سر به صخره ها می کوبند و به طرف دريا می روند. اندکی انديشه در مورد همين فراز نشان می دهد که چگونه می شود اگر رودی سر به صخره ها بکوبد، قابل کشتيرانی هم باشد؟ پاسخ اينکه دو رود «آمودريا» و «سير دريا» که در تاجيکستان جريان دارند، از کوهای #پامير سرچشمه می گيرند و هنگاميکه به دشت رسيدند قابل کشتيرانی خواهند بود و به سمت دريا روان می شوند. منظور همان دريای «خوارزم» است که امروز با نام روسی #آرال خوانده می شود اما از زمان باستان نام آن «خوارزم» بوده است. پس چنين جايی ديگر تنها از آن تاجيکستان نمی تواند باشد و از آن همه ایرانیان است. ما افتخار می کنيم که تاجیکان گرامی بيدار و زنده باشند و
نسبت به ارزش های فرهنگی و تاريخ کهن ايران، حساس. هر چقدر آنها بيدارتر و زنده تر باشند، اميد است که به خواب رفتگان اين سوی مرز نيز، اندک اندک بيدار شوند. به هر روی، چون «ايران ويج»، مرکز نژاد و تخمه #آرياييان در تاجيکستان بوده است، #تاجيک ها «زرتشت» را ازخودشان می دانند، در حالی که زرتشت در هيچ کجا نگفته است که من، خود از ايران ويج بوده ام. اين گرايش که همه ايرانيان برای نمونه #زرتشت يا #رستم را از قوم و قبيله خودشان بدانند، نشانه يک انديشه آگاه #ملی است و بر آمده از باليدن ملی، ولی خويشکاری پژوهشگر اين است که «راستی» را بيان کند.
اگر راست اين ماجرا را از من می خواهيد بشنويد، زرتشت اهل «ری» بوده است. در بندهای 16 تا 19 «يسنا 19» آشکارا اين موضوع بيان شده است که زرتشت اهل «ری» بوده است. ولی امروز هيچ کسی در ری نيست که سخت گيری داشته باشد و بگويد زرتشت اهل ری بوده است. براستی زرتشت «رازی» نبوده است، بلکه ايرانی بوده و وابسته به تمام ايرانيان و هر ايرانی حق دارد اين بازمانده فرهنگی را چون ديگر بازمانده های فرهنگی مان، از خود بداند.
نمونه دیگر، #نوروز است
در پايان هنگام (دوره) «جمشيدی» که چند هزار سال به طول انجاميده چشمان نياکان ما به آسمان بوده، چرا که تمام خوبی ها و بدی ها را از آسمان می ديدند. چون: برف، باران، تگرگ، تندر و روشنايی خورشيد جان بخش و ماه شب پيما، ستارگان، سيل، يخبندان و ...
از کانال بنیادنیشابور@bonyad_neyshaboor
ادامه در فرسته های پسین (پست های بعدی)
@LoversofIRAN