عاشقان ایران
489 subscribers
4.39K photos
2.35K videos
163 files
887 links
ادمین @Lovers_of_IRAN_bot
عاشقان ایران
از باختر تا خاور پهنکوه ایران
از دریاچه کاسپی تاجنوب دریای پارس
#ایران بزرگترین دلیل کنارهم بودن ما با همه تفاوتهاست

دغدغه های ملی

راهنما👈 https://t.me/LoversofIRAN/2531

https://instagram.com/LoversofIRAN اینستا
Download Telegram
👈 #زرتشت پیامبر، اهل #ری بود

نوشتاری از استاد #فريدون_جنيدی

⬅️بخش یک

جهانيان «زرتشت» را پيامبری ايرانی می دانند و «گات ها»(که در کنار ديگر کتاب ها، از آتش سوزان اسکندر، سالم به دست ما رسيده است)سروده زرتشت است و اين تنها دين ايرانی است که خود، از فرهنگ اين مرز و بوم برآمده است و با فرهنگ آن همخوان و همراه است.

«ايرانيان» در هر جای جهان که باشند حق دارند «زرتشت» را از خودشان بدانند. البته در بعضی نقاط تعصب هايی در اين زمينه هست مثلا مردم #آذربايجان، زرتشت را از خودشان می دانند و با تکيه به برخی روايات و با توجه به مرکزيت موبدان #ساسانی در #آتشکده #آذرگشسپ آذربايجان، زرتشت را از آن ديار می دانند و يا در #کرد ها تعصب ويژه ای هست که زرتشت «کرد» بوده است. يا در #افغانستان مردم، زرتشت را اهل #بلخ می دانند زيرا «لهراسب» پدر «گشتاسب شاه» در #آتشکده_بلخ نيايش می کرده است.

ديگر اينکه بر اساس اخباری که امروزه به دست ما رسيده است، زرتشت هنگام نيايش و ستايش خداوند يکتا در #آتشکده_نوبهار_بلخ و به دست يک مرد تورانی به نام «تور براتور» کشته می شود بنابر اين افغان ها هم زرتشت را از خودشان می دانند! در #تاجيکستان هم چنين است، زيرا بسياری از رودهايی که در اوستا از آنها ياد شده است، چون «ونگهويی داييتی» و «ارنگ» که همان #آمو_دريا و #سير_دريا باشند، در تاجيکستان روان هستند و ديگر اينکه بر پايه پژوهش هايی که انجام داده ام، تاجيکستان خاستگاه نژاد #آريا بوده که در #اوستا و متون #پهلوی از آن با نام «ائیرینه وئیجنگه» یا #ايران_ويج ياد شده است.

«ايران ويج» ياد شده در اوستا، همين «تاجيکستان» امروزی است. زيرا ما در اوستا در آغاز ونديداد، بخشی تاريخی-جغرافیایی داريم که در آنجا آمده است:
نخستين سرزمينی که من –اهورا مزدا- من بيافريدم «ايران ویج» بود، دومين سرزمين #خوارزم و سومين آن #سغد (همان #سمرقند و #بخارا)، و چهارمين سرزمين، #مرو باشد. #ترکمنستان نام «مرو» را به «ماری» دگرگون کرده است تا نشانه های فرهنگی ايران را از ميان ببرد يا نام شهر باستانی #چهار_جو که به معنی چهار جوی آب است و چهار رشته از رودهای پر آبی که از سرچشمه های «آمو دريا» هستند از آنجا سرچشمه می گيرد را به «ترکمن آباد» ديگر کرده است!

از سوی ديگر در «مهر يشت»، بندی هست که ايران ويج جايی است که در آن رودهای «ناوتاک» يعنی قابل کشتيرانی، سر به صخره ها می کوبند و به طرف دريا می روند. اندکی انديشه در مورد همين فراز نشان می دهد که چگونه می شود اگر رودی سر به صخره ها بکوبد، قابل کشتيرانی هم باشد؟ پاسخ اينکه دو رود «آمودريا» و «سير دريا» که در تاجيکستان جريان دارند، از کوهای #پامير سرچشمه می گيرند و هنگاميکه به دشت رسيدند قابل کشتيرانی خواهند بود و به سمت دريا روان می شوند. منظور همان دريای «خوارزم» است که امروز با نام روسی #آرال خوانده می شود اما از زمان باستان نام آن «خوارزم» بوده است. پس چنين جايی ديگر تنها از آن تاجيکستان نمی تواند باشد و از آن همه ایرانیان است. ما افتخار می کنيم که تاجیکان گرامی بيدار و زنده باشند و
نسبت به ارزش های فرهنگی و تاريخ کهن ايران، حساس. هر چقدر آنها بيدارتر و زنده تر باشند، اميد است که به خواب رفتگان اين سوی مرز نيز، اندک اندک بيدار شوند. به هر روی، چون «ايران ويج»، مرکز نژاد و تخمه #آرياييان در تاجيکستان بوده است، #تاجيک ها «زرتشت» را ازخودشان می دانند، در حالی که زرتشت در هيچ کجا نگفته است که من، خود از ايران ويج بوده ام. اين گرايش که همه ايرانيان برای نمونه #زرتشت يا #رستم را از قوم و قبيله خودشان بدانند، نشانه يک انديشه آگاه #ملی است و بر آمده از باليدن ملی، ولی خويشکاری پژوهشگر اين است که «راستی» را بيان کند.
اگر راست اين ماجرا را از من می خواهيد بشنويد، زرتشت اهل «ری» بوده است. در بندهای 16 تا 19 «يسنا 19» آشکارا اين موضوع بيان شده است که زرتشت اهل «ری» بوده است. ولی امروز هيچ کسی در ری نيست که سخت گيری داشته باشد و بگويد زرتشت اهل ری بوده است. براستی زرتشت «رازی» نبوده است، بلکه ايرانی بوده و وابسته به تمام ايرانيان و هر ايرانی حق دارد اين بازمانده فرهنگی را چون ديگر بازمانده های فرهنگی مان، از خود بداند.

نمونه دیگر، #نوروز است
در پايان هنگام (دوره) «جمشيدی» که چند هزار سال به طول انجاميده چشمان نياکان ما به آسمان بوده، چرا که تمام خوبی ها و بدی ها را از آسمان می ديدند. چون: برف، باران، تگرگ، تندر و روشنايی خورشيد جان بخش و ماه شب پيما، ستارگان، سيل، يخبندان و ...

از کانال بنیادنیشابور@bonyad_neyshaboor


ادامه در فرسته های پسین (پست های بعدی)

@LoversofIRAN
عاشقان ایران
👈 #زرتشت پیامبر، اهل #ری بود نوشتاری از استاد #فريدون_جنيدی ⬅️بخش یک جهانيان «زرتشت» را پيامبری ايرانی می دانند و «گات ها»(که در کنار ديگر کتاب ها، از آتش سوزان اسکندر، سالم به دست ما رسيده است)سروده زرتشت است و اين تنها دين ايرانی است که خود، از فرهنگ…
ادامه 👈 #زرتشت پیامبر، اهل #ری بود👉

نوشته ای از استاد #فریدون_جنیدی

⬅️ بخش دوم

مردم در آن زمان آسمان را ستايش می کردند و در طول چند هزار سالی که به آسمان نگاه می کردند، سرانجام توانستند «برج»هايی را از آسمان پيدا کنند و به آنها نامهايی بدهند و کم کم از روی حرکت ماه، شيوه ای «زمان سنجی» درست کردند که ما امروزه تنها از روی يک واژه می توانيم آنرا بشناسيم.
در زبانهای ایرانی، از «انگ» (ang-) اسم آلت می سازند. برای نمونه از مصدر «کليدن» kolidan که در زبان خراسانی به معنای کندن و کاويدن است با «انگ»؛ کلنگ را می سازند، به معنی آلت کاويدن و کندن خاک، يا از مصدر آويختن؛ آونگ را می سازند. مثال دیگر آنکه از ريشه «ما» در #زبان #اوستايی که به معنی سنجش و اندازه گيری است و امروزه در واژه هایی چون: آمار، شماردن، پيمانه، پيمودن، پيمايش و ... باقی مانده است، با «انگ»؛ تبديل به «ماونگ» یا «مانگ» می شود که امروزه هم در زبان های #کردی و #تالشی و #تاتی به «ماه»؛ «مانگ» گفته می شود و در #گيلان و #طبرستان نه به خود ماه، بلکه به تابش ماه «مانگ تو» (mang- tao) گفته می شود.
پس «مانگ» (ماه) يعنی «آلت اندازه گيری»!
البته «انگ» از دید دیگر اوستاشناسان، تنها نتیجهٔ تحولات آوایی واژهٔ ماه یا ماس یا دیگر واژه های اوستایی، در محیطی خاص از بافت متنی یا آوایی است، اما ما آن را در بسیاری از واژه ها پسوند می دانیم.
از روی اين واژه (ماه) در می يابيم که نياکان ما اول با ماه زمان را اندازه گيری می کردند و سال هم نداشتند و تنها همين ماه ها بود! در طول زمان که به برجهای آسمانی نگاه می کردند سرانجام آدميان آگاه شدند که هم زمان با برآمدن خورشيد يکی از اين برج ها -که همان برج «بره» باشد- طول شب و روز با هم برابر می شود و می تواند آغاز درستی برای زمان سنجی ژرف نگر باشد. اين #زمان سنجی، خوشبختانه نخستين زمان سنجی خورشيدی در جهان بود که هنوز هم همه جهانيان از این انديشه نياکان ما بهره می برند.
البته #خيام و گروهش در آغاز سده پنجم (ه. ش.) محاسبه های ديگری انجام دادند و گاهنامه یا #تقویم_جلالی/#جلالی یا #خيامی را ساختند. «گرگوار» مسيحی هم از روی گاهنامه خيام، گاهنامه خودش را ساخت که در هر 3333 سال يک روز اختلاف دارد در حالی که گاهنامه خيامی – بر اساس محاسبات شادروان #احمد_بيرشک – هر يک ميليون و دويست و اندی هزار سال، يک روز نادرستی دارد! و بايد اين را در انديشه داشته باشيم که اين همه ژرف نگری نيازمند چه مقدار دانش و هوش است!
سال شماری خورشيدی و #نوروز، نزديک به پايان هنگام (دوره) #جمشيدی پيدا شد. ما اين گاهشماری را به جهانيان آشکار کرديم و برگزاری #جشن_نوروز برای ما بايد براستی «جشن دانش» باشد. ولی وقتی چندهزارسال می گذرد و تنها مردم، اين جشن ها را برگزار می کنند، انديشه و فرهنگ توده مردم هم وارد آن می شود. امروز کسی نمی انديشد که بايد اين #جشن را جهش بزرگ دانش بشری دانست. کاری که از آغاز آن هزاران سال می گذرد و هنوز روان است و تا جهان برجاست روان خواهد بود. به هر روی اين جشن امروزه به شکل مردمی، برپا می شود که بسيار بسيار نيکو است. پس از همراهی مردم با هر پديده فرهنگی، فرهنگ  توده مردم هم به آن وارد می شود.
■اما هنگام آغاز سال نو، در نوروز در دربار شاهان #ساسانی، سان بر اين بود که شاه در تالاری می نشست و موبد موبدان نزد شاه می آمد و در می زد. شاه در پاسخ در زدن موبد می پرسيد؛ کيست؟ و موبد در پاسخ می گفت: سرسبزی و خرمی و نوروز و ... هستم. سپس در را باز می کردند و به همراه موبد هفت نفر با هفت ظرف در دست که در هر کدام يک نوع دانه، سبز کرده بودند وارد می شدند. اين هفت #سبزه در بر دارنده: گندم، نخود، جو، عدس، لوبیا و ارزن بود؛ به نشانه اینکه سال پیش رو، خرمی و سرسبزی با خود به همراه بیاورد و سالی «آبسال» (سالی که آب در آن زیاد است) باشد.

/از کانال #بنیاد_نیشابور
@bonyad_neyshaboor


ادامه در فرسته ی پسین(پست بعدی)👇

@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈 #زرتشت پیامبر، اهل #ری بود

نوشتاری از استاد #فريدون_جنيدی

⬅️بخش یک

جهانيان «زرتشت» را پيامبری ايرانی می دانند و «گات ها»(که در کنار ديگر کتاب ها، از آتش سوزان اسکندر، سالم به دست ما رسيده است)سروده زرتشت است و اين تنها دين ايرانی است که خود، از فرهنگ اين مرز و بوم برآمده است و با فرهنگ آن همخوان و همراه است.

«ايرانيان» در هر جای جهان که باشند حق دارند «زرتشت» را از خودشان بدانند. البته در بعضی نقاط تعصب هايی در اين زمينه هست مثلا مردم #آذربايجان، زرتشت را از خودشان می دانند و با تکيه به برخی روايات و با توجه به مرکزيت موبدان #ساسانی در #آتشکده #آذرگشسپ آذربايجان، زرتشت را از آن ديار می دانند و يا در #کرد ها تعصب ويژه ای هست که زرتشت «کرد» بوده است. يا در #افغانستان مردم، زرتشت را اهل #بلخ می دانند زيرا «لهراسب» پدر «گشتاسب شاه» در #آتشکده_بلخ نيايش می کرده است.

ديگر اينکه بر اساس اخباری که امروزه به دست ما رسيده است، زرتشت هنگام نيايش و ستايش خداوند يکتا در #آتشکده_نوبهار_بلخ و به دست يک مرد تورانی به نام «تور براتور» کشته می شود بنابر اين افغان ها هم زرتشت را از خودشان می دانند! در #تاجيکستان هم چنين است، زيرا بسياری از رودهايی که در اوستا از آنها ياد شده است، چون «ونگهويی داييتی» و «ارنگ» که همان #آمو_دريا و #سير_دريا باشند، در تاجيکستان روان هستند و ديگر اينکه بر پايه پژوهش هايی که انجام داده ام، تاجيکستان خاستگاه نژاد #آريا بوده که در #اوستا و متون #پهلوی از آن با نام «ائیرینه وئیجنگه» یا #ايران_ويج ياد شده است.

«ايران ويج» ياد شده در اوستا، همين «تاجيکستان» امروزی است. زيرا ما در اوستا در آغاز ونديداد، بخشی تاريخی-جغرافیایی داريم که در آنجا آمده است:
نخستين سرزمينی که من –اهورا مزدا- من بيافريدم «ايران ویج» بود، دومين سرزمين #خوارزم و سومين آن #سغد (همان #سمرقند و #بخارا)، و چهارمين سرزمين، #مرو باشد. #ترکمنستان نام «مرو» را به «ماری» دگرگون کرده است تا نشانه های فرهنگی ايران را از ميان ببرد يا نام شهر باستانی #چهار_جو که به معنی چهار جوی آب است و چهار رشته از رودهای پر آبی که از سرچشمه های «آمو دريا» هستند از آنجا سرچشمه می گيرد را به «ترکمن آباد» ديگر کرده است!

از سوی ديگر در «مهر يشت»، بندی هست که ايران ويج جايی است که در آن رودهای «ناوتاک» يعنی قابل کشتيرانی، سر به صخره ها می کوبند و به طرف دريا می روند. اندکی انديشه در مورد همين فراز نشان می دهد که چگونه می شود اگر رودی سر به صخره ها بکوبد، قابل کشتيرانی هم باشد؟ پاسخ اينکه دو رود «آمودريا» و «سير دريا» که در تاجيکستان جريان دارند، از کوهای #پامير سرچشمه می گيرند و هنگاميکه به دشت رسيدند قابل کشتيرانی خواهند بود و به سمت دريا روان می شوند. منظور همان دريای «خوارزم» است که امروز با نام روسی #آرال خوانده می شود اما از زمان باستان نام آن «خوارزم» بوده است. پس چنين جايی ديگر تنها از آن تاجيکستان نمی تواند باشد و از آن همه ایرانیان است. ما افتخار می کنيم که تاجیکان گرامی بيدار و زنده باشند و
نسبت به ارزش های فرهنگی و تاريخ کهن ايران، حساس. هر چقدر آنها بيدارتر و زنده تر باشند، اميد است که به خواب رفتگان اين سوی مرز نيز، اندک اندک بيدار شوند. به هر روی، چون «ايران ويج»، مرکز نژاد و تخمه #آرياييان در تاجيکستان بوده است، #تاجيک ها «زرتشت» را ازخودشان می دانند، در حالی که زرتشت در هيچ کجا نگفته است که من، خود از ايران ويج بوده ام. اين گرايش که همه ايرانيان برای نمونه #زرتشت يا #رستم را از قوم و قبيله خودشان بدانند، نشانه يک انديشه آگاه #ملی است و بر آمده از باليدن ملی، ولی خويشکاری پژوهشگر اين است که «راستی» را بيان کند.
اگر راست اين ماجرا را از من می خواهيد بشنويد، زرتشت اهل «ری» بوده است. در بندهای 16 تا 19 «يسنا 19» آشکارا اين موضوع بيان شده است که زرتشت اهل «ری» بوده است. ولی امروز هيچ کسی در ری نيست که سخت گيری داشته باشد و بگويد زرتشت اهل ری بوده است. براستی زرتشت «رازی» نبوده است، بلکه ايرانی بوده و وابسته به تمام ايرانيان و هر ايرانی حق دارد اين بازمانده فرهنگی را چون ديگر بازمانده های فرهنگی مان، از خود بداند.

نمونه دیگر، #نوروز است
در پايان هنگام (دوره) «جمشيدی» که چند هزار سال به طول انجاميده چشمان نياکان ما به آسمان بوده، چرا که تمام خوبی ها و بدی ها را از آسمان می ديدند. چون: برف، باران، تگرگ، تندر و روشنايی خورشيد جان بخش و ماه شب پيما، ستارگان، سيل، يخبندان و ...

از کانال بنیادنیشابور@bonyad_neyshaboor


ادامه در فرسته های پسین (پست های بعدی)

@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
ادامه 👈 #زرتشت پیامبر، اهل #ری بود👉

نوشته ای از استاد #فریدون_جنیدی

⬅️ بخش دوم

مردم در آن زمان آسمان را ستايش می کردند و در طول چند هزار سالی که به آسمان نگاه می کردند، سرانجام توانستند «برج»هايی را از آسمان پيدا کنند و به آنها نامهايی بدهند و کم کم از روی حرکت ماه، شيوه ای «زمان سنجی» درست کردند که ما امروزه تنها از روی يک واژه می توانيم آنرا بشناسيم.
در زبانهای ایرانی، از «انگ» (ang-) اسم آلت می سازند. برای نمونه از مصدر «کليدن» kolidan که در زبان خراسانی به معنای کندن و کاويدن است با «انگ»؛ کلنگ را می سازند، به معنی آلت کاويدن و کندن خاک، يا از مصدر آويختن؛ آونگ را می سازند. مثال دیگر آنکه از ريشه «ما» در #زبان #اوستايی که به معنی سنجش و اندازه گيری است و امروزه در واژه هایی چون: آمار، شماردن، پيمانه، پيمودن، پيمايش و ... باقی مانده است، با «انگ»؛ تبديل به «ماونگ» یا «مانگ» می شود که امروزه هم در زبان های #کردی و #تالشی و #تاتی به «ماه»؛ «مانگ» گفته می شود و در #گيلان و #طبرستان نه به خود ماه، بلکه به تابش ماه «مانگ تو» (mang- tao) گفته می شود.
پس «مانگ» (ماه) يعنی «آلت اندازه گيری»!
البته «انگ» از دید دیگر اوستاشناسان، تنها نتیجهٔ تحولات آوایی واژهٔ ماه یا ماس یا دیگر واژه های اوستایی، در محیطی خاص از بافت متنی یا آوایی است، اما ما آن را در بسیاری از واژه ها پسوند می دانیم.
از روی اين واژه (ماه) در می يابيم که نياکان ما اول با ماه زمان را اندازه گيری می کردند و سال هم نداشتند و تنها همين ماه ها بود! در طول زمان که به برجهای آسمانی نگاه می کردند سرانجام آدميان آگاه شدند که هم زمان با برآمدن خورشيد يکی از اين برج ها -که همان برج «بره» باشد- طول شب و روز با هم برابر می شود و می تواند آغاز درستی برای زمان سنجی ژرف نگر باشد. اين #زمان سنجی، خوشبختانه نخستين زمان سنجی خورشيدی در جهان بود که هنوز هم همه جهانيان از این انديشه نياکان ما بهره می برند.
البته #خيام و گروهش در آغاز سده پنجم (ه. ش.) محاسبه های ديگری انجام دادند و گاهنامه یا #تقویم_جلالی/#جلالی یا #خيامی را ساختند. «گرگوار» مسيحی هم از روی گاهنامه خيام، گاهنامه خودش را ساخت که در هر 3333 سال يک روز اختلاف دارد در حالی که گاهنامه خيامی – بر اساس محاسبات شادروان #احمد_بيرشک – هر يک ميليون و دويست و اندی هزار سال، يک روز نادرستی دارد! و بايد اين را در انديشه داشته باشيم که اين همه ژرف نگری نيازمند چه مقدار دانش و هوش است!
سال شماری خورشيدی و #نوروز، نزديک به پايان هنگام (دوره) #جمشيدی پيدا شد. ما اين گاهشماری را به جهانيان آشکار کرديم و برگزاری #جشن_نوروز برای ما بايد براستی «جشن دانش» باشد. ولی وقتی چندهزارسال می گذرد و تنها مردم، اين جشن ها را برگزار می کنند، انديشه و فرهنگ توده مردم هم وارد آن می شود. امروز کسی نمی انديشد که بايد اين #جشن را جهش بزرگ دانش بشری دانست. کاری که از آغاز آن هزاران سال می گذرد و هنوز روان است و تا جهان برجاست روان خواهد بود. به هر روی اين جشن امروزه به شکل مردمی، برپا می شود که بسيار بسيار نيکو است. پس از همراهی مردم با هر پديده فرهنگی، فرهنگ  توده مردم هم به آن وارد می شود.
■اما هنگام آغاز سال نو، در نوروز در دربار شاهان #ساسانی، سان بر اين بود که شاه در تالاری می نشست و موبد موبدان نزد شاه می آمد و در می زد. شاه در پاسخ در زدن موبد می پرسيد؛ کيست؟ و موبد در پاسخ می گفت: سرسبزی و خرمی و نوروز و ... هستم. سپس در را باز می کردند و به همراه موبد هفت نفر با هفت ظرف در دست که در هر کدام يک نوع دانه، سبز کرده بودند وارد می شدند. اين هفت #سبزه در بر دارنده: گندم، نخود، جو، عدس، لوبیا و ارزن بود؛ به نشانه اینکه سال پیش رو، خرمی و سرسبزی با خود به همراه بیاورد و سالی «آبسال» (سالی که آب در آن زیاد است) باشد.

/از کانال #بنیاد_نیشابور
@bonyad_neyshaboor


ادامه در فرسته ی پسین(پست بعدی)👇

@LoversofIRAN
عاشقان ایران
🌸 ۶ تیرماه، #روز_دختر در فرهنگ ایران: نیلوفر آبی و #جشن_نیلوفر #ایران_باستان ✍️شاهین سپنتا @SHAHINSEPANTA گل نیلوفر آبی سفید در باغ گل‌های #اصفهان، همزمان با جشن نیلوفر، روز خرداد از ماه تیر، ۶ تیر یکی از پرسش‌هایی که بسیار پرسیده‌اند، این است که در…
🌸 روز دختر در فرهنگ ایران: جشن نیلوفر

✍️ شاهین سپنتا@SHAHINSEPANTA

یکی از پرسش‌هایی که بسیار از نگارنده پرسیده‌اند، این که در فرهنگ ایران چه روزی به نام #روز_دختر نام‌گذاری شده است؟
این نگارنده در پاسخ به این پرسش، روز ششم از تیرماه یا #جشن_نیلوفر را به عنوان روز دختر در فرهنگ ایران پیشنهاد می‌کند و در چرایی این پیشنهاد به چند نکته اشاره می‌کند:

اگرچه در بسیاری از منابع ایرانی همچون #آثار_الباقیه، #التّفهیم، #زین_‌الأخبار و جز این، از #جشن_اسفندگان در روز پنجم اسفندماه با عنوان «روز زن و زمین» نام برده شده و تاکید شده است که #اسفندگان «جشن ویژه #زنان» یا روز آزادی زنان بوده و زنان و دختران در این روز جشن و شادی برپا می‌کردند و دخترانِ دمِ بخت یا شوی‌ناکرده به همسرگزینی برانگیخته می‌شدند، با این همه، اسفندگان ویژه همه زنان بود و اگر بخواهیم روزی را ویژه دختران و دوشیزگان برگزینیم، جشن نیلوفر گزینه شایسته‌ای خواهد بود.

#ابوریحان_بیرونی، در آثارالباقیه اشاره می‌کند که جشن نیلوفر در خردادروز از تیرماه، روز ششم تیر، برگزار می‌شود و می‌دانیم که #گل_نیلوفر نماد #آناهيتا است.

چهره کیهانی آناهیتا، یک ایزدستاره یا ستاره‌بانوست که همان ستاره گردان یا سیاره «ناهید» یا «زهره» یا «ونوس» در سامانه خورشیدی است و پس از ماه، درخشان‌ترین جرم آسمانی است که به هنگام شب از زمین دیده می‌شود.

در استوره، آناهیتا یا «اَرِدویسوَر آناهیتا»، زاینده‌ی رودی مینوی یا آسمانی به نام «اَرِدویسورَ» (به معنی رود نیرومند بی‌آلایش) یا «اَرِدوی» است که سرچشمه همه رودها و آب‌های روی زمین است، پس بر این پایه، آناهیتا ایزدبانوی آب‌ها، سرچشمه پاکی و زايندگی است که نیایش آبان‌يشت در اوستا ویژه ستایش اوست. او به خواست اهورا مزدا از فراز ستارگان به سوی زمین اهورا آفریده روان می‌شود.

واژه «آناهیتا» یا آناهید یا ناهید به معنی پاک، بی‌آلایش، نیالوده و نماد پاکدامنی است و این ویژگی او در آیین‌های دیگر به صورت #مریم و #معصومه تجلی پیدا کرد و برهمین پایه، آناهیتا یا ناهید و نمادش نیلوفر از دیرباز نامی زیبا برای دختران ایرانی بوده‌اند.

ایزدبانو آناهیتا، در آبان‌یشت با ویژگی‌های دختری زیبا، تندرست، بلندبالا، دلیر، برومند، کمر بر میان بسته، بلندآوازه، آزاده، بی‌آلایش، نازنین و نیرومند، و نژاده، ستوده شده است. او دختری خودساخته است که نه تنها برای شایستگی‌هایش به هیچ مردی وابسته نیست بلکه دختران کوشای دیگر را یاری‌رسان است.

در شهرهای مختلف #ایران_باستان، نیایشگاه‌هایی به نام آناهیتا در کنار #آب برپا بود که برای نمونه می‌توان به نیایشگاه‌های #کنگاور و #بیشابور، #بی‌بی_شهربانو در شهر #ری و #پیر_سبز در #اردکان اشاره کرد.

در آبان یشت این نیایشگاه‌ها، «خانه آناهیتا» نامیده می‌شوند و درباره آنها آمده است که آناهیتا دارنده هزار دریاچه و هزار رود است و در کرانه هریک از این دریاچه‌ها، خانه‌ای خوش ساخت و کلان پیکر با یکصد پنجره و یک هزار ستون خوش‌تراش برپاست.

همچنین برخی جای‌ها به یادمان آناهیتا دارای پسوند «دختر» بودند که برای نمونه می‌توان از شهر #پلدختر در #لرستان (برگرفته از نام پل‌دختر بازمانده از دوره #ساسانی بر رودخانه کشکان) یا #قلعه_دختر در #کرمان نام برد. #سرآب_نیلوفر در #کرمانشاه نیز یادمان آناهیتاست.

آناهیتا از چنان جایگاهی برخوردار بود که نامش در سنگ نوشته‌های #اردشیر_دوم #هخامنشی در #همدان و #شوش آمده و نگاره‌اش در سنگ‌نگاره #تاق‌بستان در کرمانشاه نقش شده است.

در تندیس‌ها یا سنگ نگاره‌ها، آناهیتا چون دختری بلندبالا با تن‌پوشی زیبا و تاجی بر سر و سبوی آبی در دست نقش‌شده است. در آبان یشت، آناهیتا کمر بر میان بسته تا پستان‌هایش زیباتر بنماید و دلنشن‌تر شود، پاپوش‌هایی درخشان تا مچ پا پوشیده و به استواری آن‌ها را با بندهای زرین بسته، گوشواره‌های زرین چهارگوشه‌ای برگوش‌ها آویخته، و گردن‌بندی برگردن نازنین بسته، و تنپوش زرین پُرچینی بر تن کرده و تاج زرین هشت‌گوشه‌ای بر سر نهاده است. در آوند نقره مطلا از دوره ساسانی که در موزه هُنر «کلیولند» در ایالت اوهایو در آمریکا نگهداری می‌شود، آناهیتا در حالی نقش شده است که شاخه‌ای گل #نیلوفر را در دست دارد.

به نظر می‌رسد که ستایش ویژگی‌ها و توانمندی مادینه آناهیتا در کنار آب، شادمانی و دست‌افشانی گروهی دختران در کنار سرآب‌های پر از نیلوفر یا سرچشمه‌ها و رودها و آب‌افشاندن، از آیین‌های جشن نیلوفر بوده است.

بر این بنیان، در دوران ما هم جشن نیلوفر می‌تواند به عنوان جشنی همیشگی برای بزرگداشت دختران شایسته و توانمند ایرانی در عرصه‌های مختلف زندگی همچون کار، ورزش، هنر، اخلاق و ... ثبت شود.

از@SHAHINSEPANTA
و@jashnha2


عاشقان ایران❤️
@LoversofIRAN

https://t.me/LoversofIRAN/10703?single
🔆توضیحات بیشتر درباره☝️این سند مهم 👇

#نقشه #پرشیا؛ از گیلوم دلیسله 1724م.
Map of Persia (Carte de Perse); 1724; Guillaume Delisle

⚡️ از ایران پایان دوره #صفویه/ ۱۱۰۲ ⚡️


■□ نگاره 2_3:
این نقشه هم مانند نقشه قبلی در کانال (نقشه جاشوا آتنز josva Ottens که حدودا ۶ سال پس از این کشیده شد و احتمالا نقشه دلیسله یکی از منابع مهم کار آن بود چون شباهت بسیار زیادی دارند)، برای آبهای جنوب ایران فقط نام #خلیج_فارس Golfe Persique را نوشته و شرق تنگه هرمز نامی ندارد که این به معنای تعمیم نام "پارس" برای دو سوی تنگه است، اگر چه استان #مکران مشخص است اما دریای جنوب به این نام نیست.
دقیقا روی نقشه در زیر #بحرین توضیح داده که این بخشی از خاک پرشیا است

■□ نگاره 4:
نام ایرانی و کهن دریای #کاسپین (نه خزر) Mare Caspiene
■ باختر دریاچه:
شمال رود ارس استان #شروان یا #شیروان Chirwan که امروز به نادرستی نام آذربایجان بر آن جعل‌ شده، کاملا مشخص است. وشهرهای:
#باکو bacou/ #آبشوران apcharon نامی پارسی از این منطقه #تات نشین است/
#شماخی chamaki/اریس Eris/ جزیره #چاچ chach؛ چاچ نام شهری است در #شاهنامه فردوسی با صنعت ساخت کمان‌های معروف؛ همان #تاشکند آسیای میانه امروز که از شکل "چاچ-کند" دگرگون شد/
رود #ارس دقیقا با نام ارسAras (نه "آراز" ادعایی جعل‌کنندگان پانترک)
کنار ارس؛ مغان Mogan
■ خاور دریاچه:
#گرگان Jorjan/ دهستان dehestan/ آستراباد astrabad/ خلیج آستراباد
در بخش #ترکمنستان امروزی هم نامهای ایرانی مشخص است و هنوز چیرگی ترکمن‌ها بر آن منطقه رخ نداده بود که نامها و آثار کهن ایران را تغییردهند!
■ جنوب دریاچه:
شهرهای مهم از #مازندران #تبرستان #گیلان که امروز همچنان بسیاری از این نامها پابرجا است
ازغرب به شرق:
خلیج گیلان golfe de Gilan/ آستارا astara/ رشت recht/ ماسوله masula/ لاهیجان Lahetzan/ آمل amol/منجیل manzil/ ساری sari/ تنکابن funkabun/ سمنانseminan/ دامغان damgan/
■ زیر خط قرمز مرز جنوب تبرستان:
#تهران با نام Tiheran (در نقشه‌های اروپایی پیش از دلیسله اثری از تهران نبود، بااینکه شهری بود با رونق بسیار درزمان صفوی؛ ملقب به #چنارستان_صفوی)
شرق تهران: #دماوند/demawend
جنوب تهران: #ری Rey
غرب تهران: #کسبین casbin که همان #قزوین و ریشه نام کاسپین است. قومی با نام کسبی در زمانی دور از قزوین امروز تا نزدیک دریاچه کاسپی گسترده بودند
جنوب تهران: شهر #قم/kome

■□ نگاره 5:
شمال رود ارس، #ارمنستان
#ایروان Erivan/دریاچه #سوان L. de Sevun/ #گنجه gandja/ #کاپان capan

■□ نگاره 6_7 _8:
مناطق و شهرهای #گرجستان Georgie
و کناره #دریای_سیاه

■□ نگاره 9:
باز هم کناره باختری کاسپین و استان شیروانChirwan که امروز ج.باکو است؛ نام مناطق ساحلی #دربند derbent/
چاچ و بسیاری نامهای دیگر غیرترکی، با ریشه فارسی

■□ نگاره 10:
بخشی از باختر ایران:
#اقلیم_کردنشین، شرق #عراق و #ترکیه امروزی قسمتی از شاهنشاهی پارسی صفوی بود؛
#کردستان Courdistan/ #دیاربکر diarbec/ دریاچه #وان Van/
ترکیه امروزی درنقشه بانام #آناتولی Anatolieاست، مرز شرقی‌اش کوچکتر از امروز بود و بخشی از ایران آن روز


📍 پی‌نوشت 1:
لازم است به سهم خود و همه ایرانیانی که از این نقشه‌ها بهره می‌برند؛ سپاسگزاری کنم از آن جغرافی‌دانان و نقشه‌کشان اروپایی که با چنان دقت، ریزبینی و ریزه‌کاری، جهان زیبای ۳_۴ سده (قرن) پیش #ایران_زمین را کشیدند و دستاوردی ارزشمند آفریدند که در بهترین موزه‌ها، کتابخانه‌های سلطنتی و دانشگاهی جهان نگهداری شد تا امروز در دسترس پژوهندگان باشد و با دانش و سند بتوان از داشته‌های #جهان_پارسی دفاع کرد


📍 پی‌نوشت 2:
این نقشه‌ها که از موثقترین و محکمترین اسناد جهان هستند و از سوی دولتها و مراکز رسمی اروپا نگهداری شدند، روشن می‌کند که در سرزمین اهورایی ما ایران با آگاهی و بینشی که شاهان به کمک مشاوران دانشمند، نخبه و جهان‌شناس ایرانی داشتند، خود را بدون‌‌شک در کنار #شاه_ایران بودن، #شاه_پارس هم می‌دانستند؛ از این‌رو در ارتباط با نمایندگان اروپا، آسیا، آفریقا، این قلمروی بزرگ را با نام پارس/فارس می‌شناختند و درک یکسانی از این دو مفهوم هویتی داشتند.
فارس/پارس نامی بود که شاهان ایرانی (جدای از زبان خانگی و محلی‌شان که میراث نواحی مختلف ایران بود) آن را در جایگاه اهرم و #نماد_تمدنی استفاده می‌کردند و نه یک نام کوچک و محدود قومی که امروز دشمنان ایران سعی در جا انداختن این معنی کوچک قومی، به جای آن مفهوم وسیع #تمدنی دارند.
این واقعیت تاریخی، لزوم پاسداری و دفاع شفاف و دقیق از نام #پارس و هویت #پارسی/ #فارسی را باید بیش از پیش روشن کند. پارس را نامی برای #همه_ملت از هر تیره و طایفه بدانیم که در ساختن این نماد بزرگ و پرافتخار تمدنی نقش داشته‌اند

یا حق ...


⛔️کمپین تحریم پانترکیسم
⛔️ @ban_Turkey