عاشقان ایران
@parsi_anjoman کاربرد مصدر ساده #پارسی به جای مصدر همهشته(مرکب)پارسی_عربی ❌منع کردن (مصدر پارسی_عربی) ✅ پَنامیدَن، بازداشتن (مصدر پارسی) ❌ممنوع ✅پَنامیدِه، بَند، ناروا، بازداشته @LoversofIRAN
👈کاربرد مصدرهای ساده پارسی را افزایش دهیم
«پَنامیدن» بهجای «ممنوعکردن»
@LoversofIRAN
✍کورش جنتی، دبیر کارگروه دانشیک پارسیانجمن
⬅️یکی از برجستهترین کوششهایی که میتواند در زمینه پاسداری و پالایش زبان پارسی انجام پذیرد، جایگزین کردن مصدرهای ساده #پارسی به جای مصدرهای همهشته(مرکب) پارسی_عربی است.
مصدرها را میتوان به ریشه درخت مانند کرد. همانگونه که شاخههای گوناگونی میتوانند از ریشه درخت برویند، واژههای بسیاری نیز میتوانند از دل مصدرها ساختهشوند.
بزرگترین آسیب مصدرهای عربی_فارسی آن است که مانند اسب تروا میتوانند زمینهساز اندرگام(ورود) خوشهای از واژههای #عربی شوند.
برای نمونه، مصدر عربی_پارسی «ممنوع کردن» باعث شده است که واژههای «منع»، «مانع»، «ممنوع»، «ممانعت» و… هم به #زبان_پارسی راه یابند. هَنایش(تاثیر) این تازش گروهی، گاه از گستره واژگان فراتر میرود و به ساختار ساختواژی و نحو زبان پارسی نیز آسیب میزند؛ چنانکه واژههای «ممنوعالاکار»، «ممنوعالاتصویر» و…؛ یکسره پیرو دستگاه ساختواژی دیگرسانی هستند؛ و هیچ پیوند و سازواریای با زبان پارسی ندارند.
#داریوش_آشوری در کتاب «بازاندیشی زبان فارسی» در این باره مینویسد: «در واقع، برای آموختن زبان نوشتاری #فارسی باید دو زبان را آموخت، زیرا به مثل، کشتن و کشنده و کشته از یک دستگاه دستوری است و قتل و قاتل و مقتول از دستگاه دستوری دیگری، و به همین دلیل، زبانی است سرگردان.» (۱)
همین نویسنده در جای دیگری از همین کتاب، پس از برشمردن آسیبهای مصدرهای همهشته(مرکب)، مینویسد: «مشکل زبان ما این نیست که با عربی آمیخته است. بسیاری از زبانها با هم آمیختهاند، بلکه آنست که این آمیختگی چنان بیحساب و کتاب بوده است که دستگاه صرفی زبان فارسی را از کار انداخته»(۲)
بر این پایه، به وارونه ی دیدگاه کسانی که چنین پالایشهایی را تنها به انگیزههای عربیستیزانه فرومیکاهند، جایگزینی مصدرهای ساده پارسی به جای مصدرهای همهشته عربی ـ فارسی از پشتوانههای زبانشناسانه استواری نیز برخوردار است.
🔹ریشهشناسی واژه «پنامیدن»/
ساختمان واژه «پنامیدن»:
Pati. naama (3)
■پیشوند اوستایی «پیتی»؛ این پیشوند در فارسی باستان بهگونه «پَتی» و در پارسی میانه به دیسههای (شکلهای) «پَت»، «پاد» و… پدیدار شده است. امروز این پیشوند در واژههای «پادتن»، «پادزیست»، «پادزهر» به معنای «ضد» و برابر پیشوند انگلیسی «anti» کاربرد دارد.
■ ریشه «نم» به معنای «خمکردن، خمشدن». از این ریشه امروز واژههای «نرم» و «نماز» را داریم.
■ تکواژ گذشتهساز «ید»
■«ن» مصدرساز
گمانه زنی دیگری از ریشه این واژه در فرهنگهای ریشهشناختی:
Paiti. Daana (4)
در این ریشهشناسی پیشوند «پیتی» را داریم به همراه ریشه daa به معنای «نهادن» و «گذاشتن» که رویهم معنای «پوشش حفاظی» برای آن آورده شده است.
هرچند از دید نگارنده، ریشهشناسی «پنام» در معنای «مانع» نیز میتواند یکی از گزینههای پذیرفتنی برای ریشهشناسی «پنام» در معنای «پوشانه» باشد؛ زیرا این ابزار نیز میان دم آدمی و آتش مانعی درست میکند.
در معنای «منعکردن»:
شاید بتوان ریشهشناسی این واژه را در این معنا اینگونه توضیح داد: حرکت کردن و گامبرداشتن آدمی با خمش و پویایی اندام او همراه است. با چنین برداشتی هنگامی که پیشوند «پاد» به معنای «ضد» بر سر این ریشه قرار میگیرد معنای وارونهای به این واژه میبخشد: از حرکت و گامبرداشتن جلوگیری کردن.
🔹پیشینه واژه "پنامیدن"
کاربرد واژه "پنامیدن" در معنای "ممنوعکردن"، پیشینه نیز داشته است. دکتر #حسندوست در کتاب «فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی»، یکی از معناهای این واژه را «مانعشدن»، «دفعشدن»، «مهار کردن» و «در بند کردن» آورده است و نمونههایی از کاربرد این واژه را در سهانهایی (جملههایی) از متنهای کهن به دست میدهد:
گروهی مسلمانان بودند که مکیان ایشان را پنافته بودند از هجرت (قصص قرآن۳۹۸/۹).
یاد داری آن وقت را کی کید و مکر میساختن ترا اندر سرای ندوت کافران مکه تا ترا اندر زندان پنامند یا اندر میان دیوار بگیرند (شنقشی ۲۱۵/۶). (۳)
پنام به معنای "پوشانه"
واژه «پنام» همچنین نام پارچهای است که زرتشتیان به هنگام خواندن اوستا و در برابر آتش به فرنام (عنوان) پوشانه (ماسک) بر چهره میزنند تا دمشان آتش سپند را نیالاید.
🔹خوشه واژگانی
با گذاردن «پنامیدن» در برابر «ممنوعکردن»، «to forbid» میتوان خوشه واژگانی زیر را ساخت:
منعکردن، ممنوعکردن: پنامیدن
forbid to
منع: پنامش /forbiddingness
ممنوع: پنامیده /forbidden
🔹بنکده ها
۱.آشوری، داریوش؛(۱۳۷۲)؛ بازاندیشی زبان فارسی؛ نشر مرکز؛ رویه ۱۱۳.
۲. همان، رویه ۱۱۵.
حسندوست، محمد؛(۱۳۹۳)؛ «فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی» جلد نخست، درآیه(مدخل) «پَنافتن»، رویه ۷۲۲
۴.همان، رویه ۷۲۳
@LoversofIRAN
«پَنامیدن» بهجای «ممنوعکردن»
@LoversofIRAN
✍کورش جنتی، دبیر کارگروه دانشیک پارسیانجمن
⬅️یکی از برجستهترین کوششهایی که میتواند در زمینه پاسداری و پالایش زبان پارسی انجام پذیرد، جایگزین کردن مصدرهای ساده #پارسی به جای مصدرهای همهشته(مرکب) پارسی_عربی است.
مصدرها را میتوان به ریشه درخت مانند کرد. همانگونه که شاخههای گوناگونی میتوانند از ریشه درخت برویند، واژههای بسیاری نیز میتوانند از دل مصدرها ساختهشوند.
بزرگترین آسیب مصدرهای عربی_فارسی آن است که مانند اسب تروا میتوانند زمینهساز اندرگام(ورود) خوشهای از واژههای #عربی شوند.
برای نمونه، مصدر عربی_پارسی «ممنوع کردن» باعث شده است که واژههای «منع»، «مانع»، «ممنوع»، «ممانعت» و… هم به #زبان_پارسی راه یابند. هَنایش(تاثیر) این تازش گروهی، گاه از گستره واژگان فراتر میرود و به ساختار ساختواژی و نحو زبان پارسی نیز آسیب میزند؛ چنانکه واژههای «ممنوعالاکار»، «ممنوعالاتصویر» و…؛ یکسره پیرو دستگاه ساختواژی دیگرسانی هستند؛ و هیچ پیوند و سازواریای با زبان پارسی ندارند.
#داریوش_آشوری در کتاب «بازاندیشی زبان فارسی» در این باره مینویسد: «در واقع، برای آموختن زبان نوشتاری #فارسی باید دو زبان را آموخت، زیرا به مثل، کشتن و کشنده و کشته از یک دستگاه دستوری است و قتل و قاتل و مقتول از دستگاه دستوری دیگری، و به همین دلیل، زبانی است سرگردان.» (۱)
همین نویسنده در جای دیگری از همین کتاب، پس از برشمردن آسیبهای مصدرهای همهشته(مرکب)، مینویسد: «مشکل زبان ما این نیست که با عربی آمیخته است. بسیاری از زبانها با هم آمیختهاند، بلکه آنست که این آمیختگی چنان بیحساب و کتاب بوده است که دستگاه صرفی زبان فارسی را از کار انداخته»(۲)
بر این پایه، به وارونه ی دیدگاه کسانی که چنین پالایشهایی را تنها به انگیزههای عربیستیزانه فرومیکاهند، جایگزینی مصدرهای ساده پارسی به جای مصدرهای همهشته عربی ـ فارسی از پشتوانههای زبانشناسانه استواری نیز برخوردار است.
🔹ریشهشناسی واژه «پنامیدن»/
ساختمان واژه «پنامیدن»:
Pati. naama (3)
■پیشوند اوستایی «پیتی»؛ این پیشوند در فارسی باستان بهگونه «پَتی» و در پارسی میانه به دیسههای (شکلهای) «پَت»، «پاد» و… پدیدار شده است. امروز این پیشوند در واژههای «پادتن»، «پادزیست»، «پادزهر» به معنای «ضد» و برابر پیشوند انگلیسی «anti» کاربرد دارد.
■ ریشه «نم» به معنای «خمکردن، خمشدن». از این ریشه امروز واژههای «نرم» و «نماز» را داریم.
■ تکواژ گذشتهساز «ید»
■«ن» مصدرساز
گمانه زنی دیگری از ریشه این واژه در فرهنگهای ریشهشناختی:
Paiti. Daana (4)
در این ریشهشناسی پیشوند «پیتی» را داریم به همراه ریشه daa به معنای «نهادن» و «گذاشتن» که رویهم معنای «پوشش حفاظی» برای آن آورده شده است.
هرچند از دید نگارنده، ریشهشناسی «پنام» در معنای «مانع» نیز میتواند یکی از گزینههای پذیرفتنی برای ریشهشناسی «پنام» در معنای «پوشانه» باشد؛ زیرا این ابزار نیز میان دم آدمی و آتش مانعی درست میکند.
در معنای «منعکردن»:
شاید بتوان ریشهشناسی این واژه را در این معنا اینگونه توضیح داد: حرکت کردن و گامبرداشتن آدمی با خمش و پویایی اندام او همراه است. با چنین برداشتی هنگامی که پیشوند «پاد» به معنای «ضد» بر سر این ریشه قرار میگیرد معنای وارونهای به این واژه میبخشد: از حرکت و گامبرداشتن جلوگیری کردن.
🔹پیشینه واژه "پنامیدن"
کاربرد واژه "پنامیدن" در معنای "ممنوعکردن"، پیشینه نیز داشته است. دکتر #حسندوست در کتاب «فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی»، یکی از معناهای این واژه را «مانعشدن»، «دفعشدن»، «مهار کردن» و «در بند کردن» آورده است و نمونههایی از کاربرد این واژه را در سهانهایی (جملههایی) از متنهای کهن به دست میدهد:
گروهی مسلمانان بودند که مکیان ایشان را پنافته بودند از هجرت (قصص قرآن۳۹۸/۹).
یاد داری آن وقت را کی کید و مکر میساختن ترا اندر سرای ندوت کافران مکه تا ترا اندر زندان پنامند یا اندر میان دیوار بگیرند (شنقشی ۲۱۵/۶). (۳)
پنام به معنای "پوشانه"
واژه «پنام» همچنین نام پارچهای است که زرتشتیان به هنگام خواندن اوستا و در برابر آتش به فرنام (عنوان) پوشانه (ماسک) بر چهره میزنند تا دمشان آتش سپند را نیالاید.
🔹خوشه واژگانی
با گذاردن «پنامیدن» در برابر «ممنوعکردن»، «to forbid» میتوان خوشه واژگانی زیر را ساخت:
منعکردن، ممنوعکردن: پنامیدن
forbid to
منع: پنامش /forbiddingness
ممنوع: پنامیده /forbidden
🔹بنکده ها
۱.آشوری، داریوش؛(۱۳۷۲)؛ بازاندیشی زبان فارسی؛ نشر مرکز؛ رویه ۱۱۳.
۲. همان، رویه ۱۱۵.
حسندوست، محمد؛(۱۳۹۳)؛ «فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی» جلد نخست، درآیه(مدخل) «پَنافتن»، رویه ۷۲۲
۴.همان، رویه ۷۲۳
@LoversofIRAN
👈نخستین مهاجر در ایران به جایگاه رسمی رسید
زبان فارسی پیونددهنده و توانمندساز ۱۲۰ میلیون فارسی زبان در غرب و مرکز آسیا
@LoversofIRAN
⬅️ گفتگو با #محمدکاظم_کاظمی شاعر نامی افغانستانی که دبیر علمی جشنواره شعر فجر امسال شده است.
محمدکاظم کاظمی در سال ٤٦ خورشیدی در شهر #هرات افغانستان به دنیا آمد، در سال ٥٤ به #کابل کوچ کرد و در سال ٦٣ به ایران شهر #مشهد آمد. در همین ایران بود که او پس از پایان دوره دبیرستان، کارشناسی خود را در رشته مهندسی عمران از دانشگاه فردوسی مشهد گرفت و بعد فعالیتهای ادبی اش آغازشد. کاظمی در سال ٦٩ به انجمن شاعران انقلاب اسلامی افغانستان پیوست و آن را تا دهه ٧٠ ادامه داد.
■ آقای کاظمی شما نخستین مهاجری هستید که در ایران سمت رسمی میگیرید. خودتان انتظارش را داشتید و چه شد که این انتخاب صورت گرفت؟
در این موضوع دو مسأله دخیل است. اول باید ببینیم یکی دلیل اینکه دوستان این انتخاب را انجام دادند، چه بوده است؛ من فکر میکنم یک مسأله مهم در اینجا این بوده که در ایران خوشبختانه در سالهای اخیر رویکرد خوبی در بعضی نهادها، نشریات و رسانهها به جغرافیای #زبان_پارسی میبینیم. یعنی در اینباره علاقهای میبینیم که دوباره این ارتباط زبانی و مشترکات ما با هم برقرار شود؛ قبل از این هم این موضوع را در عضویت تعدادی از پژوهشگران و اهل فرهنگ #افغانستان در #فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی (ایران) دیده بودیم.
■ تا به حال شده که در همه سالهایی که در ایران زندگی میکنید از آمدن به ایران پشیمان شده باشید؟
نه؛ برای من این اتفاق نیفتاده است، اما این حرف من به این معنی نیست که مهاجران ما گاهی به این موضوع نرسیده باشند. چون من به خاطر موقعیت ادبی و فرهنگی که در جامعه داشتم، همواره مورد احترام بودم؛ همواره از طرف اهالی ادب ایران، از طرف مطبوعات ایران با احترام زندگی کردم، طبیعتا برای ما سهلتر است اما برای مهاجران ما اتفاق افتاده که همان زمان به ایران مهاجرت کردهاند و برخی به کشورهای دیگر رفتند. حداقل به دلایل قانونی و صرفنظر از بخش فرهنگی و زبانی و هویت اسلامی و شرقی که افراد در ایران میتوانند داشته باشند و در کشورهای دیگر این هویت حفظ نشده است، اما از نظر قانونی هر کس توانست به کشورهای دیگر مهاجرت کند، نسبت به مهاجران افغان که در ایران هستند، موقعیت شغلی و زندگی بهتری دارد. بسیاری از اقوام ما به کشورهای اروپایی مهاجرت کردند و فرزندانشان تبعه سوئد و فلاند و... شدهاند، مشغول کار هستند، درس میخوانند و تمام آن مزایا و ویژگیهایی که ما در ایران از آنها محروم بودیم، آنها از آن برخوردار هستند. اما بههرحال مسائل دیگری هست که ما را به ایران وابسته کرده است. ما نباید همزبانی و جنبههای فرهنگی را انکار کنیم. در ایران موقعیت (خوب) برای یک شاعر یا نویسنده، برای کسی که اهل هنر و ادب است غیرقابل انکار است و جامعه ایران برایش دلپذیرتر است و خیلی از اهالی ادب و نویسندگان ما همیشه دوست داشتند در ایران زندگی کنند نه در کشورهای اروپایی، چون آنجا چهره ادبیشان از بین میرود. در کنار آن هم، مسأله برگشت به کشور وجود دارد. کسی که خیلی از کشورش دور باشد، نمیتواند به راحتی به کشورش بازگردد، اما مهاجر (در) ایران میتواند بعد از مدتی به کشور خودش برگردد.
ادامه 👇👇
https://www.isna.ir/news/95102817671/
زبان فارسی پیونددهنده و توانمندساز ۱۲۰ میلیون فارسی زبان در غرب و مرکز آسیا
@LoversofIRAN
⬅️ گفتگو با #محمدکاظم_کاظمی شاعر نامی افغانستانی که دبیر علمی جشنواره شعر فجر امسال شده است.
محمدکاظم کاظمی در سال ٤٦ خورشیدی در شهر #هرات افغانستان به دنیا آمد، در سال ٥٤ به #کابل کوچ کرد و در سال ٦٣ به ایران شهر #مشهد آمد. در همین ایران بود که او پس از پایان دوره دبیرستان، کارشناسی خود را در رشته مهندسی عمران از دانشگاه فردوسی مشهد گرفت و بعد فعالیتهای ادبی اش آغازشد. کاظمی در سال ٦٩ به انجمن شاعران انقلاب اسلامی افغانستان پیوست و آن را تا دهه ٧٠ ادامه داد.
■ آقای کاظمی شما نخستین مهاجری هستید که در ایران سمت رسمی میگیرید. خودتان انتظارش را داشتید و چه شد که این انتخاب صورت گرفت؟
در این موضوع دو مسأله دخیل است. اول باید ببینیم یکی دلیل اینکه دوستان این انتخاب را انجام دادند، چه بوده است؛ من فکر میکنم یک مسأله مهم در اینجا این بوده که در ایران خوشبختانه در سالهای اخیر رویکرد خوبی در بعضی نهادها، نشریات و رسانهها به جغرافیای #زبان_پارسی میبینیم. یعنی در اینباره علاقهای میبینیم که دوباره این ارتباط زبانی و مشترکات ما با هم برقرار شود؛ قبل از این هم این موضوع را در عضویت تعدادی از پژوهشگران و اهل فرهنگ #افغانستان در #فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی (ایران) دیده بودیم.
■ تا به حال شده که در همه سالهایی که در ایران زندگی میکنید از آمدن به ایران پشیمان شده باشید؟
نه؛ برای من این اتفاق نیفتاده است، اما این حرف من به این معنی نیست که مهاجران ما گاهی به این موضوع نرسیده باشند. چون من به خاطر موقعیت ادبی و فرهنگی که در جامعه داشتم، همواره مورد احترام بودم؛ همواره از طرف اهالی ادب ایران، از طرف مطبوعات ایران با احترام زندگی کردم، طبیعتا برای ما سهلتر است اما برای مهاجران ما اتفاق افتاده که همان زمان به ایران مهاجرت کردهاند و برخی به کشورهای دیگر رفتند. حداقل به دلایل قانونی و صرفنظر از بخش فرهنگی و زبانی و هویت اسلامی و شرقی که افراد در ایران میتوانند داشته باشند و در کشورهای دیگر این هویت حفظ نشده است، اما از نظر قانونی هر کس توانست به کشورهای دیگر مهاجرت کند، نسبت به مهاجران افغان که در ایران هستند، موقعیت شغلی و زندگی بهتری دارد. بسیاری از اقوام ما به کشورهای اروپایی مهاجرت کردند و فرزندانشان تبعه سوئد و فلاند و... شدهاند، مشغول کار هستند، درس میخوانند و تمام آن مزایا و ویژگیهایی که ما در ایران از آنها محروم بودیم، آنها از آن برخوردار هستند. اما بههرحال مسائل دیگری هست که ما را به ایران وابسته کرده است. ما نباید همزبانی و جنبههای فرهنگی را انکار کنیم. در ایران موقعیت (خوب) برای یک شاعر یا نویسنده، برای کسی که اهل هنر و ادب است غیرقابل انکار است و جامعه ایران برایش دلپذیرتر است و خیلی از اهالی ادب و نویسندگان ما همیشه دوست داشتند در ایران زندگی کنند نه در کشورهای اروپایی، چون آنجا چهره ادبیشان از بین میرود. در کنار آن هم، مسأله برگشت به کشور وجود دارد. کسی که خیلی از کشورش دور باشد، نمیتواند به راحتی به کشورش بازگردد، اما مهاجر (در) ایران میتواند بعد از مدتی به کشور خودش برگردد.
ادامه 👇👇
https://www.isna.ir/news/95102817671/
ایسنا
اولین مهاجری که در ایران به یک مقام رسمی رسید
محمدکاظم کاظمی، شاعر افغان، نخستین کسی است که به عنوان یک مهاجر ساکن ایران به سِمتی رسمی رسیده است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زبان #ازبکی برای سده ها زیر نفوذ زبان #پارسی قرار داشته است. این نفوذ را می توان در سرود ملی #ازبکستان دید.
در سرود بالا، واژه های با رنگ سفید، واژه های ازبکی هستند و واژه های زردرنگ، واژه هایی هستند که از #زبان پارسی به ازبکی راه یافته اند.
متن ازبکی و برگردان #فارسی همزمان در ویدیو آورده شده اند@baadafrah
زبان ازبکی که امروز زبان رسمی ازبکستان است شاخه ای از زبان های #ترکی آسیای میانه است که امروز جایگزین زبان #تاجیکی (گویشی از زبان فارسی) در بخشی از سرزمین های #فرارود شده است برخلاف شمار بالای گویشوران تاجیک در آن جا
@LoversofIRAN
در سرود بالا، واژه های با رنگ سفید، واژه های ازبکی هستند و واژه های زردرنگ، واژه هایی هستند که از #زبان پارسی به ازبکی راه یافته اند.
متن ازبکی و برگردان #فارسی همزمان در ویدیو آورده شده اند@baadafrah
زبان ازبکی که امروز زبان رسمی ازبکستان است شاخه ای از زبان های #ترکی آسیای میانه است که امروز جایگزین زبان #تاجیکی (گویشی از زبان فارسی) در بخشی از سرزمین های #فرارود شده است برخلاف شمار بالای گویشوران تاجیک در آن جا
@LoversofIRAN
📚 #تاریخی 📖 #فرهنگی
■"عراق" نامی ایرانی است از ریشه آریا
گفتاری ارزنده از میر جلال الدین کزازی
عراق، آنچنانکه که بر پارهای از پژوهندگان و واژهشناسان کهن نیز پوشیده نبوده است، نامی است ایرانی از بن "ایرا"
هم از آن روی است که در جغرافیای دیرین، بخشی از "سرزمینهای ایرانی" نیز عراق خوانده میشده است و از آن روی که با "عراق عرب" درنیامیزد و یکی پنداشته نشود آن را "عراق عجم" مینامیدند.
عراق ریخت "تازی شدهی(عربی شده)" اراگ یا اِراک است که از «ایر» + «اگ» پساوند (پسوند) بازخوانی، ساخته شده است. «ایر»، ستاکی (ریشه ای) است که در نام سپند ایران نیز به کار رفته است و با «آریا» در ریشه یکی است.
#ایران_زمین #ایران_بزرگ_فرهنگی #ایران_کهن #ایران #ایر #آریا #آریایی #زبان_پارسی #پارسی #پهلوی #پارسی_دری #دری #فارسی #ایرانشهر #فارسی_دری #عراق #بغداد #اراک #اراگ #میرجلال_الدین_کزازی #کزازی #ایرانی #ابوسعید_اصمعی #عراق_عرب #عراق_عجم #تازی #عربی
🇮🇷 💌 عاشقان ایران
@LoversofIRAN
نوشتار کامل در این پیام👇
https://t.me/LoversofIRAN/9677
■"عراق" نامی ایرانی است از ریشه آریا
گفتاری ارزنده از میر جلال الدین کزازی
عراق، آنچنانکه که بر پارهای از پژوهندگان و واژهشناسان کهن نیز پوشیده نبوده است، نامی است ایرانی از بن "ایرا"
هم از آن روی است که در جغرافیای دیرین، بخشی از "سرزمینهای ایرانی" نیز عراق خوانده میشده است و از آن روی که با "عراق عرب" درنیامیزد و یکی پنداشته نشود آن را "عراق عجم" مینامیدند.
عراق ریخت "تازی شدهی(عربی شده)" اراگ یا اِراک است که از «ایر» + «اگ» پساوند (پسوند) بازخوانی، ساخته شده است. «ایر»، ستاکی (ریشه ای) است که در نام سپند ایران نیز به کار رفته است و با «آریا» در ریشه یکی است.
#ایران_زمین #ایران_بزرگ_فرهنگی #ایران_کهن #ایران #ایر #آریا #آریایی #زبان_پارسی #پارسی #پهلوی #پارسی_دری #دری #فارسی #ایرانشهر #فارسی_دری #عراق #بغداد #اراک #اراگ #میرجلال_الدین_کزازی #کزازی #ایرانی #ابوسعید_اصمعی #عراق_عرب #عراق_عجم #تازی #عربی
🇮🇷 💌 عاشقان ایران
@LoversofIRAN
نوشتار کامل در این پیام👇
https://t.me/LoversofIRAN/9677
عاشقان ایران
📚 #تاریخی 📖 #فرهنگی ■"عراق" نامی ایرانی است از ریشه آریا گفتاری ارزنده از میر جلال الدین کزازی عراق، آنچنانکه که بر پارهای از پژوهندگان و واژهشناسان کهن نیز پوشیده نبوده است، نامی است ایرانی از بن "ایرا" هم از آن روی است که در جغرافیای دیرین، بخشی…
📚 #تاریخی 📖 #فرهنگی
👈مرزهای فرهنگی "ایران زمین" را پاس داریم.
ریشه واژه "عراق"، "ایر/آریایی" است👉
■ریشه شناسی واژه عراق، از استاد میرجلال الدین کزازی:
عراق، آنچنانکه که بر پارهای از پژوهندگان و واژهشناسان کهن نیز پوشیده نبوده است، نامی است ایرانی. نمونه را "ابوسعید اصمعی" از فرهنگنویسان و دانشوران سدهی دوم هجری گفته است: 《قال الٔاصمعیُّ: و کانت العراق تُسَمّیٰ اِیرَان شَهر فعرّبَتها العربُ فقالوا العراق》.
هم از آن روی است که در جغرافیای دیرین، بخشی از "سرزمینهای ایرانی" نیز عراق خوانده میشده است و از آن روی که با "عراق عرب" درنیامیزد و یکی پنداشته نشود آن را"عراق عجم" مینامیدند.
عراق ریخت "تازی شدهی(عربی شده)" اراگ یا اِراک است که از «ایر» + «اگ» پساوند (پسوند) بازخوانی، ساخته شده است. «ایر»، ستاکی (ریشه ای) است که در نام سپند ایران نیز به کار رفته است و با «آریا» در ریشه یکی است. عراق از دیدگاهی، ریختی دیگر از ایران است؛ بدین معنی که ستاک و واژهی بنیادین در هر دو یکی است؛ و در ایران، ریخت ایرانی آن به کار برده میشود و در عراق، ریخت تازی شدهاش.
"اِراک" ریخت کهن نام عراق است و "ایراک"، ریخت نو که از دید ریشهشناسی، با ایران یکی است. ایران نیز ریخت نوین "اران"/ eran در زبان پهلوی است. ستاک واژه در هر دو ریخت، «ار» یا «ایر» است. این ستاک(ریشه) در نام ایرج نیز در پهلوی، اِرچ به یادگار مانده است. جدایی در اِراک و اران، یا ایران و ایراک، تنها در پساوند آنهاست که یکی «ان» است و دیگری «اک» و هر دو پساوندهای بازخوانیاند.
«ان» در "پهلوی" و "پارسی دری" یکسان مانده است؛ اما «اک» پهلوی، در پارسی دری، به «ا» دیگرگون شده است. نمونه آن، واژگانی چون: "داناک و وِناک و آشناک" هستند در پهلوی، که در پارسی دری، "دانا و بینا و آشنا" شدهاند. اما این پساوند در واژگانی چون: خوراک، پوشاک، کاواک، هنوز در ریخت کهن خویش مانده است.
اراک که ریختی است دیگر از ایران و به معنی سرزمین «ایر»، بر پایهی هنجارهای تازیشدگی، به عِراق دیگرگون شده است. نکتهی نغز آن است که در ریخت تازیکانه(عربی)، هنوز «ع» با زیر(کسره) به کار برده میشود (به شکل عِراق)؛ اما ایرانیان امروز این نام را با زبرِ(فتحه) روی «ع» به کار میبرند و "عَراق" میگویند؛ همانگونه که ریخت پهلوی آن را، چونان نام شهری در استان مرکزی، «اَراک» میخوانند، نه «اِراک».
#ایران_زمین #ایران_بزرگ_فرهنگی #ایران_کهن #ایران #ایر #آریا #آریایی #ایرانی #زبان_پارسی #پارسی #پهلوی #پارسی_دری #دری #فارسی #فارسی_دری #عراق #بغداد #اراک #اراگ #ایرانشهر #میرجلال_الدین_کزازی #کزازی #ابوسعید_اصمعی #عراق_عرب #عراق_عجم #تازی #عربی
🇮🇷💌 عاشقان ایران
@LoversofIRAN
👈مرزهای فرهنگی "ایران زمین" را پاس داریم.
ریشه واژه "عراق"، "ایر/آریایی" است👉
■ریشه شناسی واژه عراق، از استاد میرجلال الدین کزازی:
عراق، آنچنانکه که بر پارهای از پژوهندگان و واژهشناسان کهن نیز پوشیده نبوده است، نامی است ایرانی. نمونه را "ابوسعید اصمعی" از فرهنگنویسان و دانشوران سدهی دوم هجری گفته است: 《قال الٔاصمعیُّ: و کانت العراق تُسَمّیٰ اِیرَان شَهر فعرّبَتها العربُ فقالوا العراق》.
هم از آن روی است که در جغرافیای دیرین، بخشی از "سرزمینهای ایرانی" نیز عراق خوانده میشده است و از آن روی که با "عراق عرب" درنیامیزد و یکی پنداشته نشود آن را"عراق عجم" مینامیدند.
عراق ریخت "تازی شدهی(عربی شده)" اراگ یا اِراک است که از «ایر» + «اگ» پساوند (پسوند) بازخوانی، ساخته شده است. «ایر»، ستاکی (ریشه ای) است که در نام سپند ایران نیز به کار رفته است و با «آریا» در ریشه یکی است. عراق از دیدگاهی، ریختی دیگر از ایران است؛ بدین معنی که ستاک و واژهی بنیادین در هر دو یکی است؛ و در ایران، ریخت ایرانی آن به کار برده میشود و در عراق، ریخت تازی شدهاش.
"اِراک" ریخت کهن نام عراق است و "ایراک"، ریخت نو که از دید ریشهشناسی، با ایران یکی است. ایران نیز ریخت نوین "اران"/ eran در زبان پهلوی است. ستاک واژه در هر دو ریخت، «ار» یا «ایر» است. این ستاک(ریشه) در نام ایرج نیز در پهلوی، اِرچ به یادگار مانده است. جدایی در اِراک و اران، یا ایران و ایراک، تنها در پساوند آنهاست که یکی «ان» است و دیگری «اک» و هر دو پساوندهای بازخوانیاند.
«ان» در "پهلوی" و "پارسی دری" یکسان مانده است؛ اما «اک» پهلوی، در پارسی دری، به «ا» دیگرگون شده است. نمونه آن، واژگانی چون: "داناک و وِناک و آشناک" هستند در پهلوی، که در پارسی دری، "دانا و بینا و آشنا" شدهاند. اما این پساوند در واژگانی چون: خوراک، پوشاک، کاواک، هنوز در ریخت کهن خویش مانده است.
اراک که ریختی است دیگر از ایران و به معنی سرزمین «ایر»، بر پایهی هنجارهای تازیشدگی، به عِراق دیگرگون شده است. نکتهی نغز آن است که در ریخت تازیکانه(عربی)، هنوز «ع» با زیر(کسره) به کار برده میشود (به شکل عِراق)؛ اما ایرانیان امروز این نام را با زبرِ(فتحه) روی «ع» به کار میبرند و "عَراق" میگویند؛ همانگونه که ریخت پهلوی آن را، چونان نام شهری در استان مرکزی، «اَراک» میخوانند، نه «اِراک».
#ایران_زمین #ایران_بزرگ_فرهنگی #ایران_کهن #ایران #ایر #آریا #آریایی #ایرانی #زبان_پارسی #پارسی #پهلوی #پارسی_دری #دری #فارسی #فارسی_دری #عراق #بغداد #اراک #اراگ #ایرانشهر #میرجلال_الدین_کزازی #کزازی #ابوسعید_اصمعی #عراق_عرب #عراق_عجم #تازی #عربی
🇮🇷💌 عاشقان ایران
@LoversofIRAN
#زبان_فارسی در #آفریقا، قاره نفت الماس طلا
🔆زبان #فارسی و #تشیع در آفریقا می تازد
"توفان تشیع در آفریقا"؛
تیتر یک خبرنگار بریتانیایی بود که از گسترس پرشتاب شبکه سازی و شیعه شدن قاره آفریقا شگفت زده شده است.
به گفته وی پس از نیجریه، موزامبیک، سنگال، تانزانیا و غنا هم در حال تبدیل شدن به بیشترین نسبت جمعیتی شیعیان با دیگر مذاهب هستند
نکته جالبتری که او اشاره میکند، تسلط به #زبان_پارسی در اکثریت شیعیان آفریقا است
💌 عاشقان ایران
@LoversofIRAN
🔆زبان #فارسی و #تشیع در آفریقا می تازد
"توفان تشیع در آفریقا"؛
تیتر یک خبرنگار بریتانیایی بود که از گسترس پرشتاب شبکه سازی و شیعه شدن قاره آفریقا شگفت زده شده است.
به گفته وی پس از نیجریه، موزامبیک، سنگال، تانزانیا و غنا هم در حال تبدیل شدن به بیشترین نسبت جمعیتی شیعیان با دیگر مذاهب هستند
نکته جالبتری که او اشاره میکند، تسلط به #زبان_پارسی در اکثریت شیعیان آفریقا است
💌 عاشقان ایران
@LoversofIRAN