Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۲۲ اردیبهشت زادروز مریم میرزاخانی
(زاده ۲۲ اردیبهشت ۱۳۵۶ تهران -- درگذشته ۲۳ تیر ۱۳۹۶ امریکا) ریاضیدان و استاد دانشگاه
او در دوران تحصیل در دبیرستان فرزانگان تهران، برنده مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی در سالهای ۱۹۹۴ "هنگکنگ" و ۱۹۹۵ "کانادا" شد و در آن سال به عنوان نخستین دانشآموز ایرانی، نمره کامل را بهدست آورد. وی نخستین دختری بود که در المپیاد ریاضی ایران طلا گرفت و به تیم المپیاد ریاضی ایران راه یافت و نخستین دانشآموز ایرانی بود که دو سال مدال طلا گرفت.
در سال ۱۹۹۹ مدرک کارشناسی در رشته ریاضی از دانشگاه شریف و دکتری در سال ۲۰۰۴ از دانشگاه هاروارد به سرپرستی کورتیس مکمولن، از برندگان مدال فیلدز، گرفت. از مریم میرزاخانی به عنوان یکی از ده ذهن جوان برگزیده سال ۲۰۰۵ از سوی نشریه پاپیولار ساینس در آمریکا و ذهن برتر در رشته ریاضیات تجلیل شد.
او برنده جایزه ستر از انجمن ریاضی آمریکا در سال ۲۰۱۳ و جایزه کلی شد و از ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۷ "اول سپتامبر ۲۰۰۸" در دانشگاه استنفورد استاد دانشگاه و پژوهشگر رشته ریاضیات شد. پیش از این، او استاد دانشگاه پرینستون بود.
در سال ۱۹۹۹ موفق شد راهحلی برای یک مشکل ریاضی پیدا کند. ریاضیدانان مدتهای طولانی است که به دنبال یافتن راه عملی برای محاسبه حجم رمزهای جایگزین فرمهای هندسی هذلولوی بودهاند و در این میان وی در دانشگاه پرینستون نشان داد که با استفاده از ریاضیات شاید بتوان بهترین راه را بهسوی دست یافتن به راهحلی روشن در اختیار داشت.
او در سال ۲۰۰۹ بهخاطر دستاوردهایش در ریاضیات برنده جایزه بلومنتال شد.
نامگذاریهای افتخاری:
* به افتخار پروفسور میرزاخانی دانشمند ایرانی کتابخانه اصلی دانشکده ریاضیات شریف بهنام ایشان نامگذاری شدهاست.
* ساختمان آمفیتئاتر و کتابخانه دبیرستان فرزانگان ۱ تهران به افتخار وی، دانشآموخته این مرکز، بهساختمان پروفسور مریم میرزاخانی تغییر یافت.
* خانه ریاضیات اصفهان، به افتخار این دانشمند بلندپایه ایرانی، نامگذاری شد.
خارج از ایران :
* در ۲ فوریه ۲۰۱۸ استلاجیک، شرکتی فعال در زمینه تصویربرداری و تحلیل دیدبانی زمین، میکروماهوارهای از سری گنوست را بهفضا پرتاب کرد که به افتخار مریم میرزاخانی نامگذاری شده بود.
* سیارک ۳۲۱۳۵۷ میرزاخانی بهیاد او نامگذاری شد. نامگذاری افتخاری رسمی توسط مرکز بررسی ریزسیارهها منتشر شد.
* زادروز مریم میرزاخانی ۲۲ اردیبهشت "۱۲ مه" از سوی اتحادیه بینالمللی انجمنهای ریاضی جهان با پیشنهاد کمیته بانوان انجمن ریاضی ایران بهعنوان روز جهانی زن در ریاضیات نامگذاری شد.
* در چهارم نوامبر ۲۰۱۹ بنیاد جایزه بریکترو اعلام کرد که جایزه جدیدی بهنام مریم میرزاخانی مرزهاینو را ایجاد کردند که بهزنان پیشتاز در علم ریاضی تقدیم خواهد شد. این جایزه بهمبلغ ۵۰٬۰۰۰ دلار هرساله بهزنان ریاضیدان تازهکار که دکترای خود را در دوسال قبل از تقدیم جایزه گرفتهاند پرداخت میشود.
* در ۸ مارس و بهمناسبت روز زن، نام «مریم میرزاخانی» دانشمند ایرانی به پیشنهاد دانشجویان «دانشگاه فنی برلین» بر یکی از خیابانهای این شهر گذاشته شد.
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#مریم_میرزاخانی
۲۲ اردیبهشت زادروز مریم میرزاخانی
(زاده ۲۲ اردیبهشت ۱۳۵۶ تهران -- درگذشته ۲۳ تیر ۱۳۹۶ امریکا) ریاضیدان و استاد دانشگاه
او در دوران تحصیل در دبیرستان فرزانگان تهران، برنده مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی در سالهای ۱۹۹۴ "هنگکنگ" و ۱۹۹۵ "کانادا" شد و در آن سال به عنوان نخستین دانشآموز ایرانی، نمره کامل را بهدست آورد. وی نخستین دختری بود که در المپیاد ریاضی ایران طلا گرفت و به تیم المپیاد ریاضی ایران راه یافت و نخستین دانشآموز ایرانی بود که دو سال مدال طلا گرفت.
در سال ۱۹۹۹ مدرک کارشناسی در رشته ریاضی از دانشگاه شریف و دکتری در سال ۲۰۰۴ از دانشگاه هاروارد به سرپرستی کورتیس مکمولن، از برندگان مدال فیلدز، گرفت. از مریم میرزاخانی به عنوان یکی از ده ذهن جوان برگزیده سال ۲۰۰۵ از سوی نشریه پاپیولار ساینس در آمریکا و ذهن برتر در رشته ریاضیات تجلیل شد.
او برنده جایزه ستر از انجمن ریاضی آمریکا در سال ۲۰۱۳ و جایزه کلی شد و از ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۷ "اول سپتامبر ۲۰۰۸" در دانشگاه استنفورد استاد دانشگاه و پژوهشگر رشته ریاضیات شد. پیش از این، او استاد دانشگاه پرینستون بود.
در سال ۱۹۹۹ موفق شد راهحلی برای یک مشکل ریاضی پیدا کند. ریاضیدانان مدتهای طولانی است که به دنبال یافتن راه عملی برای محاسبه حجم رمزهای جایگزین فرمهای هندسی هذلولوی بودهاند و در این میان وی در دانشگاه پرینستون نشان داد که با استفاده از ریاضیات شاید بتوان بهترین راه را بهسوی دست یافتن به راهحلی روشن در اختیار داشت.
او در سال ۲۰۰۹ بهخاطر دستاوردهایش در ریاضیات برنده جایزه بلومنتال شد.
نامگذاریهای افتخاری:
* به افتخار پروفسور میرزاخانی دانشمند ایرانی کتابخانه اصلی دانشکده ریاضیات شریف بهنام ایشان نامگذاری شدهاست.
* ساختمان آمفیتئاتر و کتابخانه دبیرستان فرزانگان ۱ تهران به افتخار وی، دانشآموخته این مرکز، بهساختمان پروفسور مریم میرزاخانی تغییر یافت.
* خانه ریاضیات اصفهان، به افتخار این دانشمند بلندپایه ایرانی، نامگذاری شد.
خارج از ایران :
* در ۲ فوریه ۲۰۱۸ استلاجیک، شرکتی فعال در زمینه تصویربرداری و تحلیل دیدبانی زمین، میکروماهوارهای از سری گنوست را بهفضا پرتاب کرد که به افتخار مریم میرزاخانی نامگذاری شده بود.
* سیارک ۳۲۱۳۵۷ میرزاخانی بهیاد او نامگذاری شد. نامگذاری افتخاری رسمی توسط مرکز بررسی ریزسیارهها منتشر شد.
* زادروز مریم میرزاخانی ۲۲ اردیبهشت "۱۲ مه" از سوی اتحادیه بینالمللی انجمنهای ریاضی جهان با پیشنهاد کمیته بانوان انجمن ریاضی ایران بهعنوان روز جهانی زن در ریاضیات نامگذاری شد.
* در چهارم نوامبر ۲۰۱۹ بنیاد جایزه بریکترو اعلام کرد که جایزه جدیدی بهنام مریم میرزاخانی مرزهاینو را ایجاد کردند که بهزنان پیشتاز در علم ریاضی تقدیم خواهد شد. این جایزه بهمبلغ ۵۰٬۰۰۰ دلار هرساله بهزنان ریاضیدان تازهکار که دکترای خود را در دوسال قبل از تقدیم جایزه گرفتهاند پرداخت میشود.
* در ۸ مارس و بهمناسبت روز زن، نام «مریم میرزاخانی» دانشمند ایرانی به پیشنهاد دانشجویان «دانشگاه فنی برلین» بر یکی از خیابانهای این شهر گذاشته شد.
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#مریم_میرزاخانی
Telegram
attach 📎
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
✳️ آشنایی با چند قالب شعری با شکل گرافیکی، مشخصات، شاعران نامدار این قالبها و...
1⃣قصیدە:
㉧--------- ㉧---------
㉧--------- ---------
㉧--------- ---------
معمولا ۱۵ تا ٦۰ بیت است و در موضوعات حماسی، اخلاقی، دینی، وصف طبیعت و... میباشد.
شاعران معروف قصیدەسرا: ناصرخسرو، منوچهری، خاقانی و سعدی
-------------------------
2⃣غزل:
㉣--------- ㉣---------
㉣--------- ---------
㉣--------- ---------
معمولا ۵ تا ۱۰ بیت است و در موضوعات عاشقانە و عارفانە است.
شاعران نامدار غزلسرا: حافظ، سعدی و عراقی
-------------------------
3⃣قطعە:
₪--------- ---------
₪--------- ---------
₪--------- ---------
موضوعات آن بیشتراخلاقی، تعلیمی و مناظرە میباشد.
شاعران معروف قطعەسرا: پروین اعتصامی و ابنیمین
-------------------------
4⃣مثنوی:
&---------- &----------
©--------- ©---------
@--------- @---------
بیشتر در موضوعات طولانی میباشد.
شاعران معروف مثنویسرا: فردوسی، سنایی، نظامی، مولوی
-------------------------
5⃣ترجیعبند:
©--------- ©---------
©--------- ©---------
©--------- ©---------
©--------- ©---------
---------
این بیت تکرار می شود ---------
®--------- ®--------
®--------- ®--------
®--------- ®--------
®--------- ®--------
---------
---------
شاعران معروف ترجیعبند سرا: سعدی، هاتف، فرخی سیستانی
-------------------------
6⃣ترکیببند:
©--------- ©---------
©--------- ©--------
این بیت تکرار نمیشود ---------&
&---------
@--------- @---------
@--------- @---------
®----------
®----------
شاعر معروف ترکیببند سرا: محتشم کاشانی
-------------------------
7⃣رباعی: بر وزن (لا حول و لا قوە الا باللە)
©--------- ©---------
©--------- ----------
رباعیسرایان معروف: خیام، رودکی، عطار
-------------------------
8⃣دوبیتی:
©--------- ©---------
©--------- ----------
دوبیتی سرای معروف: باباطاهر همدانی
https://t.me/amirnormohamadi1976
1⃣قصیدە:
㉧--------- ㉧---------
㉧--------- ---------
㉧--------- ---------
معمولا ۱۵ تا ٦۰ بیت است و در موضوعات حماسی، اخلاقی، دینی، وصف طبیعت و... میباشد.
شاعران معروف قصیدەسرا: ناصرخسرو، منوچهری، خاقانی و سعدی
-------------------------
2⃣غزل:
㉣--------- ㉣---------
㉣--------- ---------
㉣--------- ---------
معمولا ۵ تا ۱۰ بیت است و در موضوعات عاشقانە و عارفانە است.
شاعران نامدار غزلسرا: حافظ، سعدی و عراقی
-------------------------
3⃣قطعە:
₪--------- ---------
₪--------- ---------
₪--------- ---------
موضوعات آن بیشتراخلاقی، تعلیمی و مناظرە میباشد.
شاعران معروف قطعەسرا: پروین اعتصامی و ابنیمین
-------------------------
4⃣مثنوی:
&---------- &----------
©--------- ©---------
@--------- @---------
بیشتر در موضوعات طولانی میباشد.
شاعران معروف مثنویسرا: فردوسی، سنایی، نظامی، مولوی
-------------------------
5⃣ترجیعبند:
©--------- ©---------
©--------- ©---------
©--------- ©---------
©--------- ©---------
---------
این بیت تکرار می شود ---------
®--------- ®--------
®--------- ®--------
®--------- ®--------
®--------- ®--------
---------
---------
شاعران معروف ترجیعبند سرا: سعدی، هاتف، فرخی سیستانی
-------------------------
6⃣ترکیببند:
©--------- ©---------
©--------- ©--------
این بیت تکرار نمیشود ---------&
&---------
@--------- @---------
@--------- @---------
®----------
®----------
شاعر معروف ترکیببند سرا: محتشم کاشانی
-------------------------
7⃣رباعی: بر وزن (لا حول و لا قوە الا باللە)
©--------- ©---------
©--------- ----------
رباعیسرایان معروف: خیام، رودکی، عطار
-------------------------
8⃣دوبیتی:
©--------- ©---------
©--------- ----------
دوبیتی سرای معروف: باباطاهر همدانی
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
✳️ انواع " را "
1⃣ نشانه مفعولی :
_امیر را بگرفتند و بربودند .
_ چون پادشاه را سلامت یافتند .
_ امیر را هیچ ندیدمی .
_ تو را امیر می بخواند .
_ این حال را با بونصر بگفتم .
_ دیگرباره یافتم و آن نامه را بخواند .
_ و سوار را گسیل کرده .
_ امیر را یافتم آن جا بر زبر تخت نشسته .
_ قاضی بوالحسن و پسرش را بخواند و بیامدند.
_ اگر وی را یک روز دیده بودمی .
_ ایشان را باز گردانید .
2⃣ در معنی حرف اضافه :
◀️ در معنی حرف اضافه ی " به " و نقش نمای متمم :
_ رقعتی نبشت به امیر ... و مرا (=به من) داد.
_ گفت : بونصر را(=به بونصر) بگوی که امروز درستم.
_ آغاجی خادم را(=به آغاجی خادم) گفت .
_ و مرا (= به من ) گفت : بستان ؛
_ بونصر را (=به بونصر) بگوی که زرهاست...
_ بونصر پسرش را (=به پسرش) گفت .
◀️ در معنی حرف اضافه ی " برای " و نقش نمای متمم :
_ و در هر سفری ما را (=برای ما) از این بیارند تا صدقه ای که خواهیم کرد.
_ تا خویشتن را(= برای خویشتن) ضیعتکی حلال خرند .
_ مرا چه افتاده است . ( برای من چه پیش آمده است/ چه روی داده است .)
◀️ در معنی حرف اضافه ی " برای / به سبب / به واسطه ی" و نقش نمای متمم :
_ و مثال داد تا هزارهزار درم ...به مستحقان و درویشان دهند ، شکر این را .( = برای شکر این نعمت تندرستی / به واسطه ی شکر این نعمت تندرستی...)
◀️ در معنی حرف اضافه " در برابر / در مقابل " و نقش نمای متمم :
سجده ی شکر کرد خدای را بر سلامت امیر ، و نامه نبشته آمد..
3⃣ " را "ی فک اضافه یا بدل از کسره یا اضافه ی گسسته :
_ بونصر نامه های رسیده را به خط خویش ، نکت بیرون می آورد . ( نامه های رسیده را ...نکت = نکت نامه های رسیده )
یادآوری :
در چنین مواردی معمولا " را " ی مفعول محذوف است که هنگام برگشت از روساخت به ژرف ساخت یا تاویل ، دوباره ظاهر می شود .
_ آن را امیرالمومنین می روا دارد ستدن ...؟ (=ستدن آن را روا می دارد.)
https://t.me/amirnormohamadi1976
1⃣ نشانه مفعولی :
_امیر را بگرفتند و بربودند .
_ چون پادشاه را سلامت یافتند .
_ امیر را هیچ ندیدمی .
_ تو را امیر می بخواند .
_ این حال را با بونصر بگفتم .
_ دیگرباره یافتم و آن نامه را بخواند .
_ و سوار را گسیل کرده .
_ امیر را یافتم آن جا بر زبر تخت نشسته .
_ قاضی بوالحسن و پسرش را بخواند و بیامدند.
_ اگر وی را یک روز دیده بودمی .
_ ایشان را باز گردانید .
2⃣ در معنی حرف اضافه :
◀️ در معنی حرف اضافه ی " به " و نقش نمای متمم :
_ رقعتی نبشت به امیر ... و مرا (=به من) داد.
_ گفت : بونصر را(=به بونصر) بگوی که امروز درستم.
_ آغاجی خادم را(=به آغاجی خادم) گفت .
_ و مرا (= به من ) گفت : بستان ؛
_ بونصر را (=به بونصر) بگوی که زرهاست...
_ بونصر پسرش را (=به پسرش) گفت .
◀️ در معنی حرف اضافه ی " برای " و نقش نمای متمم :
_ و در هر سفری ما را (=برای ما) از این بیارند تا صدقه ای که خواهیم کرد.
_ تا خویشتن را(= برای خویشتن) ضیعتکی حلال خرند .
_ مرا چه افتاده است . ( برای من چه پیش آمده است/ چه روی داده است .)
◀️ در معنی حرف اضافه ی " برای / به سبب / به واسطه ی" و نقش نمای متمم :
_ و مثال داد تا هزارهزار درم ...به مستحقان و درویشان دهند ، شکر این را .( = برای شکر این نعمت تندرستی / به واسطه ی شکر این نعمت تندرستی...)
◀️ در معنی حرف اضافه " در برابر / در مقابل " و نقش نمای متمم :
سجده ی شکر کرد خدای را بر سلامت امیر ، و نامه نبشته آمد..
3⃣ " را "ی فک اضافه یا بدل از کسره یا اضافه ی گسسته :
_ بونصر نامه های رسیده را به خط خویش ، نکت بیرون می آورد . ( نامه های رسیده را ...نکت = نکت نامه های رسیده )
یادآوری :
در چنین مواردی معمولا " را " ی مفعول محذوف است که هنگام برگشت از روساخت به ژرف ساخت یا تاویل ، دوباره ظاهر می شود .
_ آن را امیرالمومنین می روا دارد ستدن ...؟ (=ستدن آن را روا می دارد.)
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
✳️ انواع وابسته وابسته
❇️ بحث وابسته ی وابسته ازجمله مباحثی است که دانش آموزان عزیز در مواجهه با آن دچار مشکل می شوند و از این که در کنکور سوال شود، می ترسند.درصورتی که بحث وابسته ی وابسته با کمی دقت و اعتمادبه نفس، تبدیل به آسان ترین و دوست داشتنی ترین بحث ها می شود.توجه دوستان دانش آموز را به مطالب زیرجلب می کنم:
❇️ انواع وابسته ی وابسته:
1- مضاف الیه مضاف الیه =
کیف پسر همسایه : همسایه : مضاف الیه مضاف الیه
2- صفت مضاف الیه که خود دو نوع است:
الف: هسته + -ِ +یکی ازصفت های اشاره،مبهم،شماره و... + مضاف الیه
مثال:
کیف آن مرد : آن : صفت مضاف الیه
پیراهن فلان کس : فلان : صفت مضاف الیه
آموزش سه زبان. : سه : صفت مضاف الیه
ب:هسته + -ِ + مضاف الیه + صفت بیانی =
دیوار باغ سبز : سبز : صفت مضاف الیه
کتاب خواهر کوچک تر : کوچک تر : صفت مضاف الیه
3- قیدصفت =
دانش آموز بسیار مؤدب : بسیار : قید صفت
کتاب کاملاًمفید : کاملا : قید صفت
4- ممیّز=
دو کیلو شکر : کیلو ممیز
چهار فروند هواپیما : فروند: ممیز
ده فرسخ راه : فرسخ : ممیز
5- صفت صفت =
ماشین سبز یشمی : سبز : صفت صفت
مداد قهوه ای روشن : قهوه ای : صفت صفت
https://t.me/amirnormohamadi1976
❇️ بحث وابسته ی وابسته ازجمله مباحثی است که دانش آموزان عزیز در مواجهه با آن دچار مشکل می شوند و از این که در کنکور سوال شود، می ترسند.درصورتی که بحث وابسته ی وابسته با کمی دقت و اعتمادبه نفس، تبدیل به آسان ترین و دوست داشتنی ترین بحث ها می شود.توجه دوستان دانش آموز را به مطالب زیرجلب می کنم:
❇️ انواع وابسته ی وابسته:
1- مضاف الیه مضاف الیه =
کیف پسر همسایه : همسایه : مضاف الیه مضاف الیه
2- صفت مضاف الیه که خود دو نوع است:
الف: هسته + -ِ +یکی ازصفت های اشاره،مبهم،شماره و... + مضاف الیه
مثال:
کیف آن مرد : آن : صفت مضاف الیه
پیراهن فلان کس : فلان : صفت مضاف الیه
آموزش سه زبان. : سه : صفت مضاف الیه
ب:هسته + -ِ + مضاف الیه + صفت بیانی =
دیوار باغ سبز : سبز : صفت مضاف الیه
کتاب خواهر کوچک تر : کوچک تر : صفت مضاف الیه
3- قیدصفت =
دانش آموز بسیار مؤدب : بسیار : قید صفت
کتاب کاملاًمفید : کاملا : قید صفت
4- ممیّز=
دو کیلو شکر : کیلو ممیز
چهار فروند هواپیما : فروند: ممیز
ده فرسخ راه : فرسخ : ممیز
5- صفت صفت =
ماشین سبز یشمی : سبز : صفت صفت
مداد قهوه ای روشن : قهوه ای : صفت صفت
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
✳️ انواع " را "
1⃣ نشانه مفعولی :
_امیر را بگرفتند و بربودند .
_ چون پادشاه را سلامت یافتند .
_ امیر را هیچ ندیدمی .
_ تو را امیر می بخواند .
_ این حال را با بونصر بگفتم .
_ دیگرباره یافتم و آن نامه را بخواند .
_ و سوار را گسیل کرده .
_ امیر را یافتم آن جا بر زبر تخت نشسته .
_ قاضی بوالحسن و پسرش را بخواند و بیامدند.
_ اگر وی را یک روز دیده بودمی .
_ ایشان را باز گردانید .
2⃣ در معنی حرف اضافه :
◀️ در معنی حرف اضافه ی " به " و نقش نمای متمم :
_ رقعتی نبشت به امیر ... و مرا (=به من) داد.
_ گفت : بونصر را(=به بونصر) بگوی که امروز درستم.
_ آغاجی خادم را(=به آغاجی خادم) گفت .
_ و مرا (= به من ) گفت : بستان ؛
_ بونصر را (=به بونصر) بگوی که زرهاست...
_ بونصر پسرش را (=به پسرش) گفت .
◀️ در معنی حرف اضافه ی " برای " و نقش نمای متمم :
_ و در هر سفری ما را (=برای ما) از این بیارند تا صدقه ای که خواهیم کرد.
_ تا خویشتن را(= برای خویشتن) ضیعتکی حلال خرند .
_ مرا چه افتاده است . ( برای من چه پیش آمده است/ چه روی داده است .)
◀️ در معنی حرف اضافه ی " برای / به سبب / به واسطه ی" و نقش نمای متمم :
_ و مثال داد تا هزارهزار درم ...به مستحقان و درویشان دهند ، شکر این را .( = برای شکر این نعمت تندرستی / به واسطه ی شکر این نعمت تندرستی...)
◀️ در معنی حرف اضافه " در برابر / در مقابل " و نقش نمای متمم :
سجده ی شکر کرد خدای را بر سلامت امیر ، و نامه نبشته آمد..
3⃣ " را "ی فک اضافه یا بدل از کسره یا اضافه ی گسسته :
_ بونصر نامه های رسیده را به خط خویش ، نکت بیرون می آورد . ( نامه های رسیده را ...نکت = نکت نامه های رسیده )
یادآوری :
در چنین مواردی معمولا " را " ی مفعول محذوف است که هنگام برگشت از روساخت به ژرف ساخت یا تاویل ، دوباره ظاهر می شود .
_ آن را امیرالمومنین می روا دارد ستدن ...؟ (=ستدن آن را روا می دارد.)
https://t.me/amirnormohamadi1976
1⃣ نشانه مفعولی :
_امیر را بگرفتند و بربودند .
_ چون پادشاه را سلامت یافتند .
_ امیر را هیچ ندیدمی .
_ تو را امیر می بخواند .
_ این حال را با بونصر بگفتم .
_ دیگرباره یافتم و آن نامه را بخواند .
_ و سوار را گسیل کرده .
_ امیر را یافتم آن جا بر زبر تخت نشسته .
_ قاضی بوالحسن و پسرش را بخواند و بیامدند.
_ اگر وی را یک روز دیده بودمی .
_ ایشان را باز گردانید .
2⃣ در معنی حرف اضافه :
◀️ در معنی حرف اضافه ی " به " و نقش نمای متمم :
_ رقعتی نبشت به امیر ... و مرا (=به من) داد.
_ گفت : بونصر را(=به بونصر) بگوی که امروز درستم.
_ آغاجی خادم را(=به آغاجی خادم) گفت .
_ و مرا (= به من ) گفت : بستان ؛
_ بونصر را (=به بونصر) بگوی که زرهاست...
_ بونصر پسرش را (=به پسرش) گفت .
◀️ در معنی حرف اضافه ی " برای " و نقش نمای متمم :
_ و در هر سفری ما را (=برای ما) از این بیارند تا صدقه ای که خواهیم کرد.
_ تا خویشتن را(= برای خویشتن) ضیعتکی حلال خرند .
_ مرا چه افتاده است . ( برای من چه پیش آمده است/ چه روی داده است .)
◀️ در معنی حرف اضافه ی " برای / به سبب / به واسطه ی" و نقش نمای متمم :
_ و مثال داد تا هزارهزار درم ...به مستحقان و درویشان دهند ، شکر این را .( = برای شکر این نعمت تندرستی / به واسطه ی شکر این نعمت تندرستی...)
◀️ در معنی حرف اضافه " در برابر / در مقابل " و نقش نمای متمم :
سجده ی شکر کرد خدای را بر سلامت امیر ، و نامه نبشته آمد..
3⃣ " را "ی فک اضافه یا بدل از کسره یا اضافه ی گسسته :
_ بونصر نامه های رسیده را به خط خویش ، نکت بیرون می آورد . ( نامه های رسیده را ...نکت = نکت نامه های رسیده )
یادآوری :
در چنین مواردی معمولا " را " ی مفعول محذوف است که هنگام برگشت از روساخت به ژرف ساخت یا تاویل ، دوباره ظاهر می شود .
_ آن را امیرالمومنین می روا دارد ستدن ...؟ (=ستدن آن را روا می دارد.)
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
#دانش_افزایی
#انواع_تضاد
❇️ تضاد دو جور داريم
◀️ ١- تضاد ظاهرى:
با شنيدن اين واژه ها برعكسشان قابل حدس است و هميشه و همه جا متضادند.
مانند:
آب و آتش
زشت و زيبا
كوتاه و بلند
و نيز دوست و دشمن در اين شعر
هزار دشمنم ار مى كنند قصد هلاك
گرَم تو دوستى از دشمنان ندارم باك
◀️ ٢- تضاد باطنى: دو واژه كه خارج از شعر تضادى ندارند اما در شعر جورى به كار رفته اند كه انگار دارند با چيزى مقايسه مى شوند و با آن مخالفت دارند.
مانند مگس و سيمرغ در اين شعر:
مگسا عرصه سيمرغ نه جولانگه توست...
يا جادو و هنر در اين شعر:
هنر خوار شد جادويى ارجمند...
https://t.me/amirnormohamadi1976
#انواع_تضاد
❇️ تضاد دو جور داريم
◀️ ١- تضاد ظاهرى:
با شنيدن اين واژه ها برعكسشان قابل حدس است و هميشه و همه جا متضادند.
مانند:
آب و آتش
زشت و زيبا
كوتاه و بلند
و نيز دوست و دشمن در اين شعر
هزار دشمنم ار مى كنند قصد هلاك
گرَم تو دوستى از دشمنان ندارم باك
◀️ ٢- تضاد باطنى: دو واژه كه خارج از شعر تضادى ندارند اما در شعر جورى به كار رفته اند كه انگار دارند با چيزى مقايسه مى شوند و با آن مخالفت دارند.
مانند مگس و سيمرغ در اين شعر:
مگسا عرصه سيمرغ نه جولانگه توست...
يا جادو و هنر در اين شعر:
هنر خوار شد جادويى ارجمند...
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
#دانش_افزایی
✳️ لغات اضداد
❇️ اضداد به کلماتی گفته میشود که دارای دو معنی متضاد هستند. در فارسی «فراز» مثالی از اضداد است که هممعنی باز میدهد و هم بسته.
◀️ لغات اضداد ؛ کلمه هایی هستند که بر دو معنی متضاد دلالت دارند، چون : ضد بمعنی همتا و ناهمتا. (از اقرب الموارد). فلان لغت ازاضداد است ، یعنی دارای دو معنی است که هر یک ضد دیگری است ، مانند: فراز کردن که بمعنی بستن و گشودن است و بیع که بمعنی خرید و فروش است ، و قرء که هم بر پاکی (طهر) و هم بر ناپاکی (بی نمازی ، حیض ) دلالت دارد، و ظن که به دو معنی گمان و یقین است ، و خفیه که بر نهان و آشکار هر دو دلالت دارد و جز اینها. (یادداشت مؤلف ). و صاحب نشوءاللغه گوید: در اضداد مشابهت و مجانست میان دو لفظ هست ولی معنی آنها مخالف یکدیگر است. (از نشوءاللغة ص 138).
کتاب اضداد در لغت ، تألیف ابوحاتم سجستانی درباره ٔ لغات اضداد است.
https://t.me/amirnormohamadi1976
✳️ لغات اضداد
❇️ اضداد به کلماتی گفته میشود که دارای دو معنی متضاد هستند. در فارسی «فراز» مثالی از اضداد است که هممعنی باز میدهد و هم بسته.
◀️ لغات اضداد ؛ کلمه هایی هستند که بر دو معنی متضاد دلالت دارند، چون : ضد بمعنی همتا و ناهمتا. (از اقرب الموارد). فلان لغت ازاضداد است ، یعنی دارای دو معنی است که هر یک ضد دیگری است ، مانند: فراز کردن که بمعنی بستن و گشودن است و بیع که بمعنی خرید و فروش است ، و قرء که هم بر پاکی (طهر) و هم بر ناپاکی (بی نمازی ، حیض ) دلالت دارد، و ظن که به دو معنی گمان و یقین است ، و خفیه که بر نهان و آشکار هر دو دلالت دارد و جز اینها. (یادداشت مؤلف ). و صاحب نشوءاللغه گوید: در اضداد مشابهت و مجانست میان دو لفظ هست ولی معنی آنها مخالف یکدیگر است. (از نشوءاللغة ص 138).
کتاب اضداد در لغت ، تألیف ابوحاتم سجستانی درباره ٔ لغات اضداد است.
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
#دانش_افزایی
✳️ وندهايي كه صفت نسبي ميسازند:
1) ي: ايراني، دمدمي، دمپايي، خودي، استانداري، دوراهي، صدتايي، شيري، خانگي.
2) ين: نمكين، زريّن، نوين، پشمين، آهنين، راستين، چركين.
3) ينه: پشمينه، دوشينه، ديرينه، كمينه، سيمينه، پسينه، زرينه.
4) ه: هرروزه، دوباره، يكشبه، ريزه، نصفه، زيره، نبرده.
5) گان: گروگان، بازرگان (بازارگان)، رايگان(راهگان)، هزارگان، مهرگان.
6) كي: آبكي، شُلشُلكي، دروغكي، دزدكي، پولكي، طفلكي.
7) انه: دخترانه، پدرانه، دليرانه، زيركانه، رندانه، خيرخواهانه، موذيانه.
8) اني: خسرواني، روحاني، كياني، جسماني، عصباني، نوراني، طولاني.
9) گانه: دوگانه، جداگانه، چندگانه، دهگانه.
10) و یا (او): ترسو، اخمو، شكمو، غرغرو، نقنقو، هندو.
https://t.me/amirnormohamadi1976
✳️ وندهايي كه صفت نسبي ميسازند:
1) ي: ايراني، دمدمي، دمپايي، خودي، استانداري، دوراهي، صدتايي، شيري، خانگي.
2) ين: نمكين، زريّن، نوين، پشمين، آهنين، راستين، چركين.
3) ينه: پشمينه، دوشينه، ديرينه، كمينه، سيمينه، پسينه، زرينه.
4) ه: هرروزه، دوباره، يكشبه، ريزه، نصفه، زيره، نبرده.
5) گان: گروگان، بازرگان (بازارگان)، رايگان(راهگان)، هزارگان، مهرگان.
6) كي: آبكي، شُلشُلكي، دروغكي، دزدكي، پولكي، طفلكي.
7) انه: دخترانه، پدرانه، دليرانه، زيركانه، رندانه، خيرخواهانه، موذيانه.
8) اني: خسرواني، روحاني، كياني، جسماني، عصباني، نوراني، طولاني.
9) گانه: دوگانه، جداگانه، چندگانه، دهگانه.
10) و یا (او): ترسو، اخمو، شكمو، غرغرو، نقنقو، هندو.
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
#دانش_افزایی
✳️ مطابقت پیدا کردن نغمه واژه ها با مفهوم شان
❇️ بعضی از واژههایی که نغمۀ آنها با مفهومشان مطابقت نداشته، در طی زمان تغییراتی یافته و مطابقتی میان لفظ و مفهوم بهوجود آمدهاست. این تغییرات [یا] در معنی است یا در لفظ.
◀️ ۱. تغییر در معنی: واژۀ «قالتاق» تلفظی ناخوش دارد. معنی آن در اصل «زین اسب» بوده و با تلفظ آن ناسازگار و، به همین دلیل، این واژه تغییر معنی دادهاست (بهمعنی زرنگ، ناباب، ... و فریبکار). «قاراشمیش» بهمعنی مخلوط است و آمیخته، اما برای مطابقت یافتن با تلفظ ناخوشِ آن بار عاطفی منفی گرفته و بهمعنی شلوغ و بینظم بهکار میرود.
◀️ ۲.تغییر در لفظ: مفهوم واژهٔ مخمل زیباست، اما تلفظ اصلی آن «مُخمَل» است که ناخوش است؛ لذا، فارسیزبانان ضمه را تبدیل به فتحه (مَخمَل) کردهاند و موسیقی واژه خوش شدهاست. برعکس، «هِزَبْر»، بهمعنی شیر، برای اینکه قدرت و صلابتِ شیر را بهتر برساند، به «هُزَبر» تبدیل شدهاست.
❇️ برگرفته از: تقی وحیدیان کامیار، مقالۀ «موسیقی حروف و واژهها»، در: مجلۀ آینده، سال شانزدهم، فروردین تا تیر ۱۳۶۹، شمارۀ ۱ تا ۴، ص ۵۵ و ۵۶
https://t.me/amirnormohamadi1976
✳️ مطابقت پیدا کردن نغمه واژه ها با مفهوم شان
❇️ بعضی از واژههایی که نغمۀ آنها با مفهومشان مطابقت نداشته، در طی زمان تغییراتی یافته و مطابقتی میان لفظ و مفهوم بهوجود آمدهاست. این تغییرات [یا] در معنی است یا در لفظ.
◀️ ۱. تغییر در معنی: واژۀ «قالتاق» تلفظی ناخوش دارد. معنی آن در اصل «زین اسب» بوده و با تلفظ آن ناسازگار و، به همین دلیل، این واژه تغییر معنی دادهاست (بهمعنی زرنگ، ناباب، ... و فریبکار). «قاراشمیش» بهمعنی مخلوط است و آمیخته، اما برای مطابقت یافتن با تلفظ ناخوشِ آن بار عاطفی منفی گرفته و بهمعنی شلوغ و بینظم بهکار میرود.
◀️ ۲.تغییر در لفظ: مفهوم واژهٔ مخمل زیباست، اما تلفظ اصلی آن «مُخمَل» است که ناخوش است؛ لذا، فارسیزبانان ضمه را تبدیل به فتحه (مَخمَل) کردهاند و موسیقی واژه خوش شدهاست. برعکس، «هِزَبْر»، بهمعنی شیر، برای اینکه قدرت و صلابتِ شیر را بهتر برساند، به «هُزَبر» تبدیل شدهاست.
❇️ برگرفته از: تقی وحیدیان کامیار، مقالۀ «موسیقی حروف و واژهها»، در: مجلۀ آینده، سال شانزدهم، فروردین تا تیر ۱۳۶۹، شمارۀ ۱ تا ۴، ص ۵۵ و ۵۶
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
#دانش_افزایی
✳️ کسرهآرایی
❇️ کسرهآرایی یعنی پشتِسرِهم آوردنِ چند کسرۀ اضافه. معمولاً آن را تتابعِ اضافات مینامند و ناپسند میشمارندش. من آن را کسرهآرایی مینامم و ناپسند هم نمیشمارمش.
مثال از حافظ:
دودِ آهِ سینۀ نالانِ من
سوخت این افسردگانِ خام را
مَحرمِ رازِ دلِ شیدایِ خود
کس نمیبینم ز خاص و عام را
از رهگذرِ خاکِ سرِ کویِ شما بود
هر نافه که در دستِ نسیمِ سحر افتاد
ظِلِ ممدودِ خمِ زلفِ توام بر سر باد
کاندر این سایه قرارِ دلِ شیدا باشد
چیست این سقفِ بلندِ سادۀ بسیارنقش؟
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
مثال از مولوی:
رو سر بنِهْ به بالین، تنها مرا رها کن
ترکِ منِ خرابِ شبگردِ مبتلا کن
از همه اوهام و تصویراتْ دور
نورِ نورِ نورِ نورِ نورِ نور
https://t.me/amirnormohamadi1976
✳️ کسرهآرایی
❇️ کسرهآرایی یعنی پشتِسرِهم آوردنِ چند کسرۀ اضافه. معمولاً آن را تتابعِ اضافات مینامند و ناپسند میشمارندش. من آن را کسرهآرایی مینامم و ناپسند هم نمیشمارمش.
مثال از حافظ:
دودِ آهِ سینۀ نالانِ من
سوخت این افسردگانِ خام را
مَحرمِ رازِ دلِ شیدایِ خود
کس نمیبینم ز خاص و عام را
از رهگذرِ خاکِ سرِ کویِ شما بود
هر نافه که در دستِ نسیمِ سحر افتاد
ظِلِ ممدودِ خمِ زلفِ توام بر سر باد
کاندر این سایه قرارِ دلِ شیدا باشد
چیست این سقفِ بلندِ سادۀ بسیارنقش؟
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
مثال از مولوی:
رو سر بنِهْ به بالین، تنها مرا رها کن
ترکِ منِ خرابِ شبگردِ مبتلا کن
از همه اوهام و تصویراتْ دور
نورِ نورِ نورِ نورِ نورِ نور
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
برخی واژههای هندی در فارسیِ کهن و معاصر یا ضبطشده در فرهنگهای فارسی
اَنبَله: تمرهندی.
ـ ریشه: هندی: amblī و imblī.
انبه
ـ ریشه: فارسی میانه: ambag، از هندی: ambā.
بادِله: نوعی پارچۀ زربفت.
ـ ریشه: هندی: bādlā.
بارسات bârsât فصل بارندگی.
ـ ریشه: هندی: barsāt.
برشکال barškâl فصل بارندگی.
ـ ریشه: هندی: barsh-kāl.
بلادُر: گیاهی درختی، کوتاه، و بومی هند با میوهای سیاهرنگ.
ـ ریشه: هندی: balādur.
بیجَک: برگهای که روی آن اطلاعاتی مانند محتویات و تعداد بستههای بار یا کالا نوشته شدهاست و فرستنده آن را به باربری میدهد.
ـ ریشه: هندی: bījak.
بیمه
ـ ریشه: هندی: bīmā و bīma.
پاتیل: دیگ مسی بزرگ با دهانۀ گشاد.
ـ ریشه: هندی: pātilī «ظرف سفالی کوچک؛ دیگچه».
پانی: آب.
ـ ریشه: هندی: pānī.
پَتَر: تکۀ فلز و مانند آن که روی آن طلسم یا تعویذ مینوشتند: ● چشم بد کز پتر آهن و تعویذ نگشت / بند تعویذ ببرّید و پتر باز دهید (خاقانی).
ـ ریشه: از هندی: pattra «ورقۀ فلزی».
پرمیو parmiyo بیماری سوزاک.
ـ ریشه: هندی: parme’o.
پَنکه: بادبزن برقی.
ـ ریشه: هندی: paṅkhā «بادبزن».
تال: آلیاژ سرب و مس: ● اگر سفیدروی و تال و مس و برنج نامعلوم برهم گدازند آن را «دراروی» خوانند و آن اخس و ارذل جملۀ مرکبات فلزات است (ابوالقاسم کاشانی، عرائس الجواهر: ٢۴۵).
ـ ریشه: هندی: thāl.
تالاب
ـ ریشه: هندی: tāl «برکه» + فارسی: آب.
تَنبول tambul برگ فوفِل.
ـ ریشه: هندی: tambol.
تُنُک: کمحجم.
ـ ریشه: هندی: tunak، سنسکریت: tanuka.
توله tule در هندوستان، واحد اندازهگیری وزن، بهویژه وزن طلا و نقره، برابر با دو و نیم مثقال: ● چون گریبان بهناز بگشادهست / عامل او را سه توله زر دادهست (مسعود سعد).
ـ ریشه: هندی: tolā و tola.
جار: لوستر.
ـ ریشه: هندی: jhāṛ.
جال: دام؛ تله: ● ای ز انعامت گرفته صاحب آمال مال / بر ره خصمت نهاده صاحب آجال جال (قطران).
ـ ریشه: هندی: jāl.
جُنگ: دفتر یا کتابی که در آن سرودهها و مطالب گوناگون نوشته شدهاست.
ـ ریشه: هندی: jung.
جوگی jugi کسی که پیرو مذهب هندو است و برخی میپندارند میتواند کارهای فراطبیعی انجام دهد؛ یوگی.
ـ ریشه: هندی: jogī.
چادُر، قدیمی: چادَر
ـ ریشه: هندی: ćādar.
چاکسو čâksu دارویی که از دانههای سیاه و کوچک تهیه میشد و در چشمپزشکی کاربرد داشت.
ـ ریشه: هندی: ćāksū.
چپاتی: نوعی شیرینی نازک از خمیر فطیر.
ـ ریشه: هندی: ćapātī.
چتر
ـ ریشه: هندی: ćatr.
چلم čalam, čelam سرِ قلیان که تنباکو و زغال را در آن قرار میدهند.
ـ ریشه: هندی: ćilam
چیتا: یوزپلنگ.
ـ ریشه، انگلیسی: cheetah: از هندی: ćītā.
چیره čire دستار.
ـ ریشه: هندی: ćīrā.
راگ: موسیقی آوازی، آهنگ، لحن؛ شادی.
ـ ریشه: هندی: rāg، از سنسکریت: rāg.
روپیه
ـ ریشه: هندی: rūpya.
ریو riv نیرنگ: ● گر نشیند فرشتهای با دیو / وحشت آموزد و خیانت و ریو (سعدی).
ـ ریشه: هندی: rev.
ساج: درختی شبیه درخت چنار.
ـ ریشه: عربی، از هندی: sāgaun.
ساری: نوعی لباس زنانه در هند و پاکستان.
ـ ریشه: هندی: sāṛī.
سوس sus [بسنجید با سوسمار] خوک آبی.
ـ ریشه: هندی: sūs.
سیک: هریک از پیروان دین توحیدی رایج در هندوستان.
ـ ریشه: انگلیسی: Sikh، از هندی: sikh «شاگرد؛ پژوهشگر».
شامپو
ـ ریشه: انگلیسی: shampoo، از هندی: cāṁpō.
قداره: نوعی خنجر
ـ ریشه: هندی: kaṭār.
کُرور: واحد شمارش، برابر با پانصدهزار.
ـ ریشه: هندی: karoṛ (گویشی: kroṛ).
کروه koruh, -oh واحد اندازهگیری مسافت، کمابیش برابر با دو مایل؛ آشیانه و آرامگاه.
ـ ریشه: هندی: karoh، از سنسکریت: krośa.
کریلا karilâ گیاهی خزنده
ـ ریشه: از هندی: karīlā.
کژور kažur ریشۀ تلخ گیاه زرنباد: ● عسلش را به حنظل است نسب / شکرش را برادر است کژور (ناصرخسرو).
ـ ریشه: هندی: khajūr.
کوتوال kutvâl نگهبان قلعه.
ـ ریشه: هندی: kotwāl.
گاری
ـ ریشه: هندی: gāṛī.
گریال garyâl لوحی فلزی و گِرد که هنگامی که پیمانه یا پنگان در آب فرومیرفت برای اعلام ساعت با میلهای به آن مینواختند.
ـ ریشه: هندی: ghaṛiyāl.
گسیلا gasilâ نوعی خزندﮤ وحشی.
ـ ریشه: از هندی: ghīlā.
گَندَک: گوگرد؛ باروت.
ـ ریشه: هندی: gandak.
گونی: پارچۀ زبر.
ـ ریشه: هندی: goṇī.
لجالو laj(j)âlu گیاهی با شاخههای باریک و برگهای ریز که هرگاه آن را لمس کنند برگهایش بسته میشود.
ـ ریشه: هندی: lajjālu.
لنگوته longute لنگ کوچک.
ـ ریشه: هندی: laṅgoṭ.
ماهوت: نوعی پارچۀ پشمی ضخیم و پرزدار.
ـ ریشه: هندی: mahāwat «فیلبان»؟.
مَگَرمَچ: تمساح.
ـ ریشه: هندی: magar-maććh.
نیم nim درختی بزرگ و بومی هندوستان.
ـ ریشه: هندی.
منبع:
Platts, John T. (John Thompson), A dictionary of Urdu, classical Hindi, and English, London, W. H. Allen & Co., 1884.
فرهاد قربانزاده
https://t.me/amirnormohamadi1976
اَنبَله: تمرهندی.
ـ ریشه: هندی: amblī و imblī.
انبه
ـ ریشه: فارسی میانه: ambag، از هندی: ambā.
بادِله: نوعی پارچۀ زربفت.
ـ ریشه: هندی: bādlā.
بارسات bârsât فصل بارندگی.
ـ ریشه: هندی: barsāt.
برشکال barškâl فصل بارندگی.
ـ ریشه: هندی: barsh-kāl.
بلادُر: گیاهی درختی، کوتاه، و بومی هند با میوهای سیاهرنگ.
ـ ریشه: هندی: balādur.
بیجَک: برگهای که روی آن اطلاعاتی مانند محتویات و تعداد بستههای بار یا کالا نوشته شدهاست و فرستنده آن را به باربری میدهد.
ـ ریشه: هندی: bījak.
بیمه
ـ ریشه: هندی: bīmā و bīma.
پاتیل: دیگ مسی بزرگ با دهانۀ گشاد.
ـ ریشه: هندی: pātilī «ظرف سفالی کوچک؛ دیگچه».
پانی: آب.
ـ ریشه: هندی: pānī.
پَتَر: تکۀ فلز و مانند آن که روی آن طلسم یا تعویذ مینوشتند: ● چشم بد کز پتر آهن و تعویذ نگشت / بند تعویذ ببرّید و پتر باز دهید (خاقانی).
ـ ریشه: از هندی: pattra «ورقۀ فلزی».
پرمیو parmiyo بیماری سوزاک.
ـ ریشه: هندی: parme’o.
پَنکه: بادبزن برقی.
ـ ریشه: هندی: paṅkhā «بادبزن».
تال: آلیاژ سرب و مس: ● اگر سفیدروی و تال و مس و برنج نامعلوم برهم گدازند آن را «دراروی» خوانند و آن اخس و ارذل جملۀ مرکبات فلزات است (ابوالقاسم کاشانی، عرائس الجواهر: ٢۴۵).
ـ ریشه: هندی: thāl.
تالاب
ـ ریشه: هندی: tāl «برکه» + فارسی: آب.
تَنبول tambul برگ فوفِل.
ـ ریشه: هندی: tambol.
تُنُک: کمحجم.
ـ ریشه: هندی: tunak، سنسکریت: tanuka.
توله tule در هندوستان، واحد اندازهگیری وزن، بهویژه وزن طلا و نقره، برابر با دو و نیم مثقال: ● چون گریبان بهناز بگشادهست / عامل او را سه توله زر دادهست (مسعود سعد).
ـ ریشه: هندی: tolā و tola.
جار: لوستر.
ـ ریشه: هندی: jhāṛ.
جال: دام؛ تله: ● ای ز انعامت گرفته صاحب آمال مال / بر ره خصمت نهاده صاحب آجال جال (قطران).
ـ ریشه: هندی: jāl.
جُنگ: دفتر یا کتابی که در آن سرودهها و مطالب گوناگون نوشته شدهاست.
ـ ریشه: هندی: jung.
جوگی jugi کسی که پیرو مذهب هندو است و برخی میپندارند میتواند کارهای فراطبیعی انجام دهد؛ یوگی.
ـ ریشه: هندی: jogī.
چادُر، قدیمی: چادَر
ـ ریشه: هندی: ćādar.
چاکسو čâksu دارویی که از دانههای سیاه و کوچک تهیه میشد و در چشمپزشکی کاربرد داشت.
ـ ریشه: هندی: ćāksū.
چپاتی: نوعی شیرینی نازک از خمیر فطیر.
ـ ریشه: هندی: ćapātī.
چتر
ـ ریشه: هندی: ćatr.
چلم čalam, čelam سرِ قلیان که تنباکو و زغال را در آن قرار میدهند.
ـ ریشه: هندی: ćilam
چیتا: یوزپلنگ.
ـ ریشه، انگلیسی: cheetah: از هندی: ćītā.
چیره čire دستار.
ـ ریشه: هندی: ćīrā.
راگ: موسیقی آوازی، آهنگ، لحن؛ شادی.
ـ ریشه: هندی: rāg، از سنسکریت: rāg.
روپیه
ـ ریشه: هندی: rūpya.
ریو riv نیرنگ: ● گر نشیند فرشتهای با دیو / وحشت آموزد و خیانت و ریو (سعدی).
ـ ریشه: هندی: rev.
ساج: درختی شبیه درخت چنار.
ـ ریشه: عربی، از هندی: sāgaun.
ساری: نوعی لباس زنانه در هند و پاکستان.
ـ ریشه: هندی: sāṛī.
سوس sus [بسنجید با سوسمار] خوک آبی.
ـ ریشه: هندی: sūs.
سیک: هریک از پیروان دین توحیدی رایج در هندوستان.
ـ ریشه: انگلیسی: Sikh، از هندی: sikh «شاگرد؛ پژوهشگر».
شامپو
ـ ریشه: انگلیسی: shampoo، از هندی: cāṁpō.
قداره: نوعی خنجر
ـ ریشه: هندی: kaṭār.
کُرور: واحد شمارش، برابر با پانصدهزار.
ـ ریشه: هندی: karoṛ (گویشی: kroṛ).
کروه koruh, -oh واحد اندازهگیری مسافت، کمابیش برابر با دو مایل؛ آشیانه و آرامگاه.
ـ ریشه: هندی: karoh، از سنسکریت: krośa.
کریلا karilâ گیاهی خزنده
ـ ریشه: از هندی: karīlā.
کژور kažur ریشۀ تلخ گیاه زرنباد: ● عسلش را به حنظل است نسب / شکرش را برادر است کژور (ناصرخسرو).
ـ ریشه: هندی: khajūr.
کوتوال kutvâl نگهبان قلعه.
ـ ریشه: هندی: kotwāl.
گاری
ـ ریشه: هندی: gāṛī.
گریال garyâl لوحی فلزی و گِرد که هنگامی که پیمانه یا پنگان در آب فرومیرفت برای اعلام ساعت با میلهای به آن مینواختند.
ـ ریشه: هندی: ghaṛiyāl.
گسیلا gasilâ نوعی خزندﮤ وحشی.
ـ ریشه: از هندی: ghīlā.
گَندَک: گوگرد؛ باروت.
ـ ریشه: هندی: gandak.
گونی: پارچۀ زبر.
ـ ریشه: هندی: goṇī.
لجالو laj(j)âlu گیاهی با شاخههای باریک و برگهای ریز که هرگاه آن را لمس کنند برگهایش بسته میشود.
ـ ریشه: هندی: lajjālu.
لنگوته longute لنگ کوچک.
ـ ریشه: هندی: laṅgoṭ.
ماهوت: نوعی پارچۀ پشمی ضخیم و پرزدار.
ـ ریشه: هندی: mahāwat «فیلبان»؟.
مَگَرمَچ: تمساح.
ـ ریشه: هندی: magar-maććh.
نیم nim درختی بزرگ و بومی هندوستان.
ـ ریشه: هندی.
منبع:
Platts, John T. (John Thompson), A dictionary of Urdu, classical Hindi, and English, London, W. H. Allen & Co., 1884.
فرهاد قربانزاده
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۳ اردیبهشت زادروز ناصر فکوهی
(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۵ تهران) نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه
او از دانشگاه بوزار "هنرهای زیبا" پاریس در رشته معماری و سپس از دانشگاه پاریس در رشته علوم اجتماعی، مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد گرفت و در جامعهشناسی، مدرک دکترا را در همان دانشگاه در سال ۱۳۷۳ در رشته جامعهشناسی و انسانشناسی سیاسی دریافت کرد. رسالهاش در زمینه اسطورهشناسی سیاسی مدرن ایران بود و با راهنمایی پیر فیلیپ ری "انسانشناس- دانشگاه پاریس" و کلاریس هرناشمیت "انسانشناس، ایرانشناس و استاد متخصص ایران باستان - کلژ دو فرانس" در سال ۱۳۷۳ به پایان رسید. در همان سال به ایران بازگشت و پس از ارزیابی رسالهاش به وسیله دکتر احمد تفضلی، به تایید وزارت علوم رسید. وی پس از چند سال تدریس در دانشگاههای تهران، در سال ۱۳۷۷ به استخدام دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گروه انسانشناسی در آمد و هم اکنون (۱۳۹۹) دارای رتبه استادی رتبه ۲۵ در این رشته در همین دانشگاه است.
وی متخصص مسائل و آسیبهای فرهنگی، آسیبشناسی و مسائل شهرهای جهان مدرن و مسائل هویتی و هویتهای جدید شهری است. در طول بیست سال گذشته تعداد بسیار زیادی کتاب و مقاله، عمدتا به فارسی، ولی همچنین به زبانهای دیگر بینالمللی نوشته است. مقالات او از جمله در آمریکن آنتروپولوژی، آنتروپولوژیکال آنتروپولوژی، مجله مطالعات اجتماعی دانشگاه استراسبورگ، لوموند دیپلمایتک، نیشن و البته در بسیاری دیگری از مجلات ایرانی و غیر ایرانی و روزنامهها و مجلات ایران و اروپا و آمریکا منتشر شده است. او از ده سال پیش پروژه بزرگ و پیوسته تاریخ فرهنگی ایران مدرن از مشروطه تا امروز را آغاز کرده است. وی موسس و مدیر موسسه انسانشناسی و فرهنگ است.
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1_%D9%81%DA%A9%D9%88%D9%87%DB%8C
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#ناصر_فکوهی
۲۳ اردیبهشت زادروز ناصر فکوهی
(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۵ تهران) نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه
او از دانشگاه بوزار "هنرهای زیبا" پاریس در رشته معماری و سپس از دانشگاه پاریس در رشته علوم اجتماعی، مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد گرفت و در جامعهشناسی، مدرک دکترا را در همان دانشگاه در سال ۱۳۷۳ در رشته جامعهشناسی و انسانشناسی سیاسی دریافت کرد. رسالهاش در زمینه اسطورهشناسی سیاسی مدرن ایران بود و با راهنمایی پیر فیلیپ ری "انسانشناس- دانشگاه پاریس" و کلاریس هرناشمیت "انسانشناس، ایرانشناس و استاد متخصص ایران باستان - کلژ دو فرانس" در سال ۱۳۷۳ به پایان رسید. در همان سال به ایران بازگشت و پس از ارزیابی رسالهاش به وسیله دکتر احمد تفضلی، به تایید وزارت علوم رسید. وی پس از چند سال تدریس در دانشگاههای تهران، در سال ۱۳۷۷ به استخدام دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گروه انسانشناسی در آمد و هم اکنون (۱۳۹۹) دارای رتبه استادی رتبه ۲۵ در این رشته در همین دانشگاه است.
وی متخصص مسائل و آسیبهای فرهنگی، آسیبشناسی و مسائل شهرهای جهان مدرن و مسائل هویتی و هویتهای جدید شهری است. در طول بیست سال گذشته تعداد بسیار زیادی کتاب و مقاله، عمدتا به فارسی، ولی همچنین به زبانهای دیگر بینالمللی نوشته است. مقالات او از جمله در آمریکن آنتروپولوژی، آنتروپولوژیکال آنتروپولوژی، مجله مطالعات اجتماعی دانشگاه استراسبورگ، لوموند دیپلمایتک، نیشن و البته در بسیاری دیگری از مجلات ایرانی و غیر ایرانی و روزنامهها و مجلات ایران و اروپا و آمریکا منتشر شده است. او از ده سال پیش پروژه بزرگ و پیوسته تاریخ فرهنگی ایران مدرن از مشروطه تا امروز را آغاز کرده است. وی موسس و مدیر موسسه انسانشناسی و فرهنگ است.
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1_%D9%81%DA%A9%D9%88%D9%87%DB%8C
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#ناصر_فکوهی
Telegram
attach 📎
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۳ اردیبهشت زادروز کیانوش عیاری
(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۰ اهواز) نویسنده و کارگردان
او سینمای حرفهای را با نگارش فیلمنامه و کارگردانی فیلم تنوره دیو تجربه کرد. از مشخصههای بارز فیلمهایش سبک واقعگرایانه منحصر بهفرد و پرداختن به موضوعات بکر همچون پیوند قلب، در فیلم بودن یا نبودن است. وی از سال ۱۳۸۱ به مدت ۵ سال مشغول ساخت سریال روزگار قریب بود که داستان زندگی بنیانگذار طب نوین کودکان در ایران، دکتر محمد قریب است. او برای فیلم آبادانیها در سال ۱۹۹۴ برنده جایزه پلنگ نقرهای جشنواره بینالمللی فیلم لوکارنو شد.
آثار:
کارگردانی:
تازهنفسها (۱۳۵۸)
تنوره دیو (۱۳۶۴)
شبح کژدم (۱۳۶۵)
آنسوی آتش (۱۳۶۶)
روز باشکوه (۱۳۶۷)
دو نیمه سیب (۱۳۷۰)
آبادانیها (۱۳۷۱)
شاخ گاو (۱۳۷۴)
بودن یا نبودن (۱۳۷۷)
سفره ایرانی (۱۳۷۹)
بیدار شو آرزو (۱۳۸۳)
خانه پدری (۱۳۸۹)
کاناپه (۱۳۹۵)
سریال تلویزیونی:
خانه به خانه (۱۳۷۵)
هزاران چشم (۱۳۸۰)
روزگار قریب (۱۳۸۶–۱۳۸۱)
۸۷ متر (۱۴۰۰-۱۳۹۶)
نویسنده:
پر پرواز (۱۳۷۹)
تهیهکننده:
خواب خاک (۱۳۸۲)
ستایش (۱۳۸۵)
پشت در خبری نیست (۱۳۸۸)
طراح صحنه و لباس:
دو نیمه سیب (۱۳۷۰)
شاخ گاو (۱۳۷۴)
تدوین:
زن امروز (۱۳۷۵)
چوری (۱۳۷۹)
پر پرواز (۱۳۷۹)
مربای شیرین (۱۳۸۰)
سفر مردان خاکستری (۱۳۸۰)
رنج و سرمستی (۱۳۹۲)
موقت (۱۳۹۳)
مشاور کارگردان:
موج سوم (۱۳۸۷)
ملبورن (۱۳۹۲)
چالشها:
خانه پدری
فیلم خانه پدری ساخته کیانوش عیاری پس از ۱۰ سال توقیف در اول آبان سال ۱۳۹۸ در سینماهای کشور اکران شد. ولی با دستور دادستانی دوباره توقیف شد، اما با صحبت صورت گرفته رفع توقیف شد.
جوایز:
نامزد جایزه افقهای ونیز جشنواره فیلم ونیز برای فیلم خانه پدری ۲۰۱۲.
برنده سیمرغ بلورین بهترین اثر هنر و تجربه از جشنواره فیلم فجر برای فیلم بیدار شو آرزو ۱۳۸۳.
برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم فجر برای فیلم بیدار شو آرزو ۱۳۸۳
نامزد جایزه کریستال گلوب از جشنواره فیلم کارلووی واری برای فیلم سفره ایرانی ۲۰۰۲.
نامزد جایزه هرم طلایی از جشنواره فیلم قاهره برای فیلم بودن یا نبودن ۱۹۹۸.
برنده جایزه بهترین فیلمنامه از جشنواره فیلم قاهره برای فیلم بودن یا نبودن ۱۹۹۸.
برنده جایزه پلنگ نقرهای از جشنواره بینالمللی فیلم لوکارنو برای فیلم آبادانیها ۱۹۹۴.
برنده لوح زرین بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر برای فیلم آن سوی آتش ۱۳۶۶.
برنده لوح زرین بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر برای فیلم تنوره دیو ۱۳۶۴.
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#کیانوش_عیاری
۲۳ اردیبهشت زادروز کیانوش عیاری
(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۰ اهواز) نویسنده و کارگردان
او سینمای حرفهای را با نگارش فیلمنامه و کارگردانی فیلم تنوره دیو تجربه کرد. از مشخصههای بارز فیلمهایش سبک واقعگرایانه منحصر بهفرد و پرداختن به موضوعات بکر همچون پیوند قلب، در فیلم بودن یا نبودن است. وی از سال ۱۳۸۱ به مدت ۵ سال مشغول ساخت سریال روزگار قریب بود که داستان زندگی بنیانگذار طب نوین کودکان در ایران، دکتر محمد قریب است. او برای فیلم آبادانیها در سال ۱۹۹۴ برنده جایزه پلنگ نقرهای جشنواره بینالمللی فیلم لوکارنو شد.
آثار:
کارگردانی:
تازهنفسها (۱۳۵۸)
تنوره دیو (۱۳۶۴)
شبح کژدم (۱۳۶۵)
آنسوی آتش (۱۳۶۶)
روز باشکوه (۱۳۶۷)
دو نیمه سیب (۱۳۷۰)
آبادانیها (۱۳۷۱)
شاخ گاو (۱۳۷۴)
بودن یا نبودن (۱۳۷۷)
سفره ایرانی (۱۳۷۹)
بیدار شو آرزو (۱۳۸۳)
خانه پدری (۱۳۸۹)
کاناپه (۱۳۹۵)
سریال تلویزیونی:
خانه به خانه (۱۳۷۵)
هزاران چشم (۱۳۸۰)
روزگار قریب (۱۳۸۶–۱۳۸۱)
۸۷ متر (۱۴۰۰-۱۳۹۶)
نویسنده:
پر پرواز (۱۳۷۹)
تهیهکننده:
خواب خاک (۱۳۸۲)
ستایش (۱۳۸۵)
پشت در خبری نیست (۱۳۸۸)
طراح صحنه و لباس:
دو نیمه سیب (۱۳۷۰)
شاخ گاو (۱۳۷۴)
تدوین:
زن امروز (۱۳۷۵)
چوری (۱۳۷۹)
پر پرواز (۱۳۷۹)
مربای شیرین (۱۳۸۰)
سفر مردان خاکستری (۱۳۸۰)
رنج و سرمستی (۱۳۹۲)
موقت (۱۳۹۳)
مشاور کارگردان:
موج سوم (۱۳۸۷)
ملبورن (۱۳۹۲)
چالشها:
خانه پدری
فیلم خانه پدری ساخته کیانوش عیاری پس از ۱۰ سال توقیف در اول آبان سال ۱۳۹۸ در سینماهای کشور اکران شد. ولی با دستور دادستانی دوباره توقیف شد، اما با صحبت صورت گرفته رفع توقیف شد.
جوایز:
نامزد جایزه افقهای ونیز جشنواره فیلم ونیز برای فیلم خانه پدری ۲۰۱۲.
برنده سیمرغ بلورین بهترین اثر هنر و تجربه از جشنواره فیلم فجر برای فیلم بیدار شو آرزو ۱۳۸۳.
برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم فجر برای فیلم بیدار شو آرزو ۱۳۸۳
نامزد جایزه کریستال گلوب از جشنواره فیلم کارلووی واری برای فیلم سفره ایرانی ۲۰۰۲.
نامزد جایزه هرم طلایی از جشنواره فیلم قاهره برای فیلم بودن یا نبودن ۱۹۹۸.
برنده جایزه بهترین فیلمنامه از جشنواره فیلم قاهره برای فیلم بودن یا نبودن ۱۹۹۸.
برنده جایزه پلنگ نقرهای از جشنواره بینالمللی فیلم لوکارنو برای فیلم آبادانیها ۱۹۹۴.
برنده لوح زرین بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر برای فیلم آن سوی آتش ۱۳۶۶.
برنده لوح زرین بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر برای فیلم تنوره دیو ۱۳۶۴.
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#کیانوش_عیاری
Telegram
attach 📎
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️
۲۳ اردیبهشت "۱۲ ماه مه" زادروز فلورانس نایتینگل "بانوی چراغ بهدست"
(زاده ۱۲ مه ۱۸۲۰ فلورانس ایتالیا -- درگذشته ۱۳ اوت ۱۹۱۰ لندن) پرستار و ریاضیدان و آماردان و بنیانگذار حرفه پرستاری مدرن
او فرزند ویلیام ادوارد شور، یکی از اعضای اشرافزاده دربار بود که در یک خانه بزرگ و راحت، دوران کودکی خود را گذراند و علاقه زیادی بهدرمان بیماران و پرستاری داشت. خودش میگفته: همواره صدایی آرام را میشنوم که میگوید: "ای فلورانس، آینده تو تماما در خدمت بیماران سپری خواهد شد"
در سال ۱۸۵۳ که جنگ میان ترکیه و روسیه آغاز شد، فرانسه و انگلیس بهیاری ترکیه شتافتند و سربازان خود را به جنگ اعزام کردند. در آن زمان تیتر روزنامههای تایمز لندن خبر از جنگ و توصیف اوضاع وخیم بیمارستانهای نظامی انگلیس را میداد. در این گزارشها آمده بود تنها ۲۰ پرستار در جبههها فعالیت میکنند، بیمارستانی وجود ندارد و حتی باند برای پانسمان هم نیست. با انتشار این گزارشها، او از وزیر جنگ انگلیس درخواست وسایل و امکانات بهداشتی کرد و سپس با همراهی۳۴ پرستار زن با شجاعت تمام، پا به اعماق خاک ترکیه گذاشت و به یاری مجروحان شتافت. او به پرستاران اعتبار امیدوار کنندهای داد و تبدیل به تندیسی از فرهنگ ویکتوریایی شد، بخصوص توصیفی که از او شد بهعنوان «بانوی چراغ بدست» که شبانگاه میان مجروحین جنگی گشت میزد. وی با چهرهای آرامبخش برای اینکه سربازان دست از میگساری بردارند، اتاقی برای مطالعه و بازیهای سالم آنان راه انداخت. او بر اثر کار مداوم و همدمی با بیماران دچار تب وحشتناکی شبیه تیفوس یا مالاریا شد که در آن هنگام قربانیان زیادی را بهکام مرگ کشانده بود و فلورانس نیز بر اثر این بیماری بهشدت ضعیف شد.
جنگ پایان یافت و او به لندن بازگشت. هرچند میخواست گمنام بماند، اما نامش بهعنوان فرشته سر زبانها بود ولی برای اینکه خود را از چشم دیگران دور نگهدارد، بهگونهای خود را پنهان کرد که گویی مرده است. او همراه ویلیام فار، یک پزشک نظامی و فرد نیکوکاری بهمدت ۲۰ سال برای بهبود وضعیت بیمارستانها و نظام آموزشی پرستاران تلاش کردند. وی نخستین مدرسه عالی آموزش پرستاری را سال ۱۸۶۰ در بیمارستان سنتوماس لندن راهاندازی و مدیریت کرد. هرچند سلامت جسمانی او تحلیل رفته بود اما شهرتش از لندن به آمریکا و هند نیز رسید، بهگونهای که یک معمار و تاجر لیورپولی بهنام ویلیام راتبون در سال ۱۸۶۰ مبلغ زیادی در اختیار فلورانس گذاشت تا یک بیمارستان بسازد. بیمارستانهایی که او ساخت مطابق استاندارد و الگوی بهداشتی بود و طبقات مختلف آن بهبخشهای ویژهای مثل زنان و زایمان، روان، کودکان و جراحی اختصاص داشت. چند سال کار مداوم و سخت پس از جنگ، توان او را بسیار تضعیف کرد، بهگونهای که در آخرین سالهای عمر نابینا شد و نمیتوانست مانند گذشته بهوظایف خود عمل کند.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#فلورانس_نایتینگل.
☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️
۲۳ اردیبهشت "۱۲ ماه مه" زادروز فلورانس نایتینگل "بانوی چراغ بهدست"
(زاده ۱۲ مه ۱۸۲۰ فلورانس ایتالیا -- درگذشته ۱۳ اوت ۱۹۱۰ لندن) پرستار و ریاضیدان و آماردان و بنیانگذار حرفه پرستاری مدرن
او فرزند ویلیام ادوارد شور، یکی از اعضای اشرافزاده دربار بود که در یک خانه بزرگ و راحت، دوران کودکی خود را گذراند و علاقه زیادی بهدرمان بیماران و پرستاری داشت. خودش میگفته: همواره صدایی آرام را میشنوم که میگوید: "ای فلورانس، آینده تو تماما در خدمت بیماران سپری خواهد شد"
در سال ۱۸۵۳ که جنگ میان ترکیه و روسیه آغاز شد، فرانسه و انگلیس بهیاری ترکیه شتافتند و سربازان خود را به جنگ اعزام کردند. در آن زمان تیتر روزنامههای تایمز لندن خبر از جنگ و توصیف اوضاع وخیم بیمارستانهای نظامی انگلیس را میداد. در این گزارشها آمده بود تنها ۲۰ پرستار در جبههها فعالیت میکنند، بیمارستانی وجود ندارد و حتی باند برای پانسمان هم نیست. با انتشار این گزارشها، او از وزیر جنگ انگلیس درخواست وسایل و امکانات بهداشتی کرد و سپس با همراهی۳۴ پرستار زن با شجاعت تمام، پا به اعماق خاک ترکیه گذاشت و به یاری مجروحان شتافت. او به پرستاران اعتبار امیدوار کنندهای داد و تبدیل به تندیسی از فرهنگ ویکتوریایی شد، بخصوص توصیفی که از او شد بهعنوان «بانوی چراغ بدست» که شبانگاه میان مجروحین جنگی گشت میزد. وی با چهرهای آرامبخش برای اینکه سربازان دست از میگساری بردارند، اتاقی برای مطالعه و بازیهای سالم آنان راه انداخت. او بر اثر کار مداوم و همدمی با بیماران دچار تب وحشتناکی شبیه تیفوس یا مالاریا شد که در آن هنگام قربانیان زیادی را بهکام مرگ کشانده بود و فلورانس نیز بر اثر این بیماری بهشدت ضعیف شد.
جنگ پایان یافت و او به لندن بازگشت. هرچند میخواست گمنام بماند، اما نامش بهعنوان فرشته سر زبانها بود ولی برای اینکه خود را از چشم دیگران دور نگهدارد، بهگونهای خود را پنهان کرد که گویی مرده است. او همراه ویلیام فار، یک پزشک نظامی و فرد نیکوکاری بهمدت ۲۰ سال برای بهبود وضعیت بیمارستانها و نظام آموزشی پرستاران تلاش کردند. وی نخستین مدرسه عالی آموزش پرستاری را سال ۱۸۶۰ در بیمارستان سنتوماس لندن راهاندازی و مدیریت کرد. هرچند سلامت جسمانی او تحلیل رفته بود اما شهرتش از لندن به آمریکا و هند نیز رسید، بهگونهای که یک معمار و تاجر لیورپولی بهنام ویلیام راتبون در سال ۱۸۶۰ مبلغ زیادی در اختیار فلورانس گذاشت تا یک بیمارستان بسازد. بیمارستانهایی که او ساخت مطابق استاندارد و الگوی بهداشتی بود و طبقات مختلف آن بهبخشهای ویژهای مثل زنان و زایمان، روان، کودکان و جراحی اختصاص داشت. چند سال کار مداوم و سخت پس از جنگ، توان او را بسیار تضعیف کرد، بهگونهای که در آخرین سالهای عمر نابینا شد و نمیتوانست مانند گذشته بهوظایف خود عمل کند.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#فلورانس_نایتینگل.
Telegram
attach 📎
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
مُمال چیست؟
در اصطلاح آواشناسی،اماله کردن (تبدیل)واج(مصوّت بلند)«ا»به مصوت بلند«ی»؛مثلِ:تبدیل«جهاز»به«جهیز».واژهای را که دچار این تبدیل شدهباشد«مُمال»مینامند؛به عنوان مثال فردوسی در شاهنامه واژههای:
«رکیب»<رکاب،«سلیح»<سلاح/
«مزیح»<مزاح،را به کار برده است:👇
🎠برون کرد یک پای خویش از"رکیب"
شد آن مردِ بیداردل ناشکیب
🎠یا:
سواری و تیر و کمان و کمند(شبکه معنایی)
عنان و "رکیب" و چه و چون و چند
🪙یا:
کشانی بدو گفت با تو "مَزیح"
نبینم همی جز فسوس و "مزیح"
یا:بپوشید باید یکایک "سلیح"
که این کار بر ما گذشت از"مزیح"
یا:همه برکشیدند گُردان سَلیح"
به دل خشمناک و زبان پُر مَزیح"
⚖حسیب>حساب:
متناسب اند و موزون حرکات دلفریبت
متوجه است با ما سخنان بی"حسیب"ت
✔عتیب>عتاب(قهر):
چو نمی توان صبوری،ستمت کِشم ضروری
مگر آدمی نباشد که برنجد از "عتیب"ت
✔حجاب>حجیب:
به حجاب اندرون شود خورشید
گر تو گیری از آن دو لاله"حجیب"
Mohammad Azizzade:
چند نمونه ی دیگر :👇
🪞اسلیمی<اسلامی:《چه می خواهند بگویند این خط ها و بوته ها و یا این "اسلیمی ها" که در هم می پیچند؟》
👰جهیز<جهاز:《خوشتر بود عروس نکورویِ بی"جهیز"》
🍵هلیم<هَلام:
ظاهرا دختر همسایه "هلیم" آورده بود
باطنا یک کاسه شیطانِ رجیم آورده بود!😍
🐔🐔خسرو:《از آن دو خروس هلیمی ساختم بس چرب و نرم...》
🧱خزینه<خزانه:ذوالنون مصری:پس به زجر و مصادره از وی بازستانی و در "خزینه" نهی،رعیت را چه سود دارد؟
🎅سبیل<سبال:
لاف تو ما را بر آتش برنهاد
کان "سبال"چرب تو برکنده باد
🗑غربیل<غَربال:
برين کهنه "غربيل"بر نان جو
همي دار در پيش تا جو دِرو
📚کتیب<کتاب:
بر حاشيه ی دفتر حسن آن خط زشت
منويس که رونق "کتيبت" ببرد
یا:نه هر جا که بینی خطی دل فریب
توانی طبع کردنش در کتیب؟
🎴مِهمیز<مهماز:《چگونه کاین چنین بلند بر زبرِ ماسوا ایستاده ای/زیر "مهمیز" کودکانه ی بچگکان یتیم جای می گیری...؟》
✔لیکن>لکن:
🧏♀️گفتا:شيخا! هر آنچه گويي هستم
ليکن تو چنان که مي نُمایی هستي؟(خيام)
🌏دنیی>دنیا:
دنيي آن قدر ندارد که بر او رشک برند
يا وجود و عدمش را غم بيهوده خورند
😱مکیس>مکاس(چانه زدن):
نشانه نهادند بر اسپریس
سیاوش نکرد ایچ با کس"مکیس"
🎴جلباب>جلبیب(سپید°معجر):
شب عشاق لیلهالقدر است
چون برون آوری سر از جلبیب.
🖍(عزیززاده،محمد،👈《طعم ادبیات
https://t.me/amirnormohamadi1976
در اصطلاح آواشناسی،اماله کردن (تبدیل)واج(مصوّت بلند)«ا»به مصوت بلند«ی»؛مثلِ:تبدیل«جهاز»به«جهیز».واژهای را که دچار این تبدیل شدهباشد«مُمال»مینامند؛به عنوان مثال فردوسی در شاهنامه واژههای:
«رکیب»<رکاب،«سلیح»<سلاح/
«مزیح»<مزاح،را به کار برده است:👇
🎠برون کرد یک پای خویش از"رکیب"
شد آن مردِ بیداردل ناشکیب
🎠یا:
سواری و تیر و کمان و کمند(شبکه معنایی)
عنان و "رکیب" و چه و چون و چند
🪙یا:
کشانی بدو گفت با تو "مَزیح"
نبینم همی جز فسوس و "مزیح"
یا:بپوشید باید یکایک "سلیح"
که این کار بر ما گذشت از"مزیح"
یا:همه برکشیدند گُردان سَلیح"
به دل خشمناک و زبان پُر مَزیح"
⚖حسیب>حساب:
متناسب اند و موزون حرکات دلفریبت
متوجه است با ما سخنان بی"حسیب"ت
✔عتیب>عتاب(قهر):
چو نمی توان صبوری،ستمت کِشم ضروری
مگر آدمی نباشد که برنجد از "عتیب"ت
✔حجاب>حجیب:
به حجاب اندرون شود خورشید
گر تو گیری از آن دو لاله"حجیب"
Mohammad Azizzade:
چند نمونه ی دیگر :👇
🪞اسلیمی<اسلامی:《چه می خواهند بگویند این خط ها و بوته ها و یا این "اسلیمی ها" که در هم می پیچند؟》
👰جهیز<جهاز:《خوشتر بود عروس نکورویِ بی"جهیز"》
🍵هلیم<هَلام:
ظاهرا دختر همسایه "هلیم" آورده بود
باطنا یک کاسه شیطانِ رجیم آورده بود!😍
🐔🐔خسرو:《از آن دو خروس هلیمی ساختم بس چرب و نرم...》
🧱خزینه<خزانه:ذوالنون مصری:پس به زجر و مصادره از وی بازستانی و در "خزینه" نهی،رعیت را چه سود دارد؟
🎅سبیل<سبال:
لاف تو ما را بر آتش برنهاد
کان "سبال"چرب تو برکنده باد
🗑غربیل<غَربال:
برين کهنه "غربيل"بر نان جو
همي دار در پيش تا جو دِرو
📚کتیب<کتاب:
بر حاشيه ی دفتر حسن آن خط زشت
منويس که رونق "کتيبت" ببرد
یا:نه هر جا که بینی خطی دل فریب
توانی طبع کردنش در کتیب؟
🎴مِهمیز<مهماز:《چگونه کاین چنین بلند بر زبرِ ماسوا ایستاده ای/زیر "مهمیز" کودکانه ی بچگکان یتیم جای می گیری...؟》
✔لیکن>لکن:
🧏♀️گفتا:شيخا! هر آنچه گويي هستم
ليکن تو چنان که مي نُمایی هستي؟(خيام)
🌏دنیی>دنیا:
دنيي آن قدر ندارد که بر او رشک برند
يا وجود و عدمش را غم بيهوده خورند
😱مکیس>مکاس(چانه زدن):
نشانه نهادند بر اسپریس
سیاوش نکرد ایچ با کس"مکیس"
🎴جلباب>جلبیب(سپید°معجر):
شب عشاق لیلهالقدر است
چون برون آوری سر از جلبیب.
🖍(عزیززاده،محمد،👈《طعم ادبیات
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
attach 📎
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۵ اردیبهشت زادروز ابوالفضل خطیبی
(زاده ۲۵ اردیبهشت ۱۳۳۹ گرمسار -- ۲۱ دی ۱۴۰۱ تهران) نویسنده، شاهنامهپژوه و پژوهشگر زبان و ادب فارسی
او در سال ۱۳۶۵ در رشته تاریخ از دانشگاه شیراز مدرک کارشناسی گرفت و در سالهای ۱۳۷۵–۱۳۷۸ دوره کارشناسی ارشد را در رشته فرهنگ و زبانهای باستانی ایران در پژوهشگاه علوم انسانی گذراند. در سالهای ۱۳۹۰–۱۳۹۴ در همان پژوهشگاه در رشته زبان و ادبیات فارسی دوره دکتری را سپری کرد و در ۲۵ آذر ۱۳۹۴ از رساله دکتریاش با عنوان «بررسی انتقادی مهمترین قطعات و بیتهای الحاقی شاهنامه» دفاع کرد.
از سال ۱۳۶۸ در چند مرکز پژوهشی به فعالیت اشتغال داشت، از جمله: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی (۱۳۶۸–۱۳۷۵) مرکز نشر دانشگاهی و فرهنگستان زبان و ادب فارسی (از ۱۳۷۵).
وی عضو هیئت علمی و معاون گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و معاون سردبیر مجله «نامه ایران باستان» بود و با بیش از صد مقاله علمی بهویژه درباره شاهنامه در دانشنامهها و مجلات تخصصی ادبی و در تصحیح شاهنامه با جلال خالقی مطلق در جلد هفتم همکاری داشت.
او دریافتکننده جایزه حامیان نسخ خطی در آیین بزرگداشت حامیان نسخههای خطی در سوم آذر ماه ۱۳۸۴ به خاطر مقاله «اصالت کهنترین نسخه: فلورانس ۶۱۴ق» بود.
آثار:
از او در حوزههای تاریخ ایران، زبان و ادبیات فارسی و ایرانشناسی ۹ کتاب، ۶۰ مقاله در مجلهها و مجموعهها و ۱۵۶ مقاله در دانشنامهها و ۲۳ نقد کتاب منتشر شد. حوزه تخصصی او شاهنامه فردوسی و ادبیات حماسی بود و در همایشهای گوناگونی شرکت داشت و در آنها به ایراد سخنرانی پرداخت.
شاهنامه، ابوالقاسم فردوسی: طبع انتقادی، به کوشش جلال خالقیمطلق و ابوالفضل خطیبی، دفتر ۷، نیویورک، بنیاد میراث ایران ۱۳۸۶/۲۰۰۷ و تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، کانون فردوسی ۱۳۸۶.
برگزیده مقالههای نشر دانش درباره شاهنامه (شماره ۱۱) ابوالفضل خطیبی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۸۶/۲۰۰۷.
تقدیرباوری در منظومههای حماسی فارسی (شاهنامه و ویسورامین) هلمر رینگرن، ترجمه ابوالفضل خطیبی، تهران، انتشارات هرمس، ۱۳۸۷/۲۰۰۹.
یادداشتهای شاهنامه، بخش سوم، با همکاری جلال خالقی مطلق و محمود امیدسالار، نیویورک، بنیاد میراث ایران ۱۳۸۷/۲۰۰۸ تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ۱۳۹۰.
به فرهنگ باشد روان تندرست: مقالهها و نقدهای نامه فرهنگستان درباره شاهنامه، به کوشش احمد سمیعی گیلانی و ابوالفضل خطیبی، به مناسبت همایش هزاره شاهنامه در اردیبهشتماه ۱۳۹۰ تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی ۱۳۹۰.
جشننامه دکتر فتحاله مجتبایی، به کوشش علیاشرف صادقی و ابوالفضل خطیبی، تهران، انتشارات هرمسو۱۳۹۳.
فرامرزنامه بزرگ، از سرایندهای ناشناش در اواخر قرن پنجم هجری، به کوشش ماریولین فان زوتفِن و ابوالفضل خطیبی، تهران، انتشارات سخن ۱۳۹۴.
شبرنگنامه: داستان شبرنگ پسر دیوسپید با رستم، از سرایندهای ناشناس احتمالاً در قرن ششم هجری، به کوشش ابوالفضل خطیبی و گابریله فَن دِن بِرخ، تهران، موقوفات دکتر محمود افشار با همکاری انتشارات سخن، ۱۳۹۵.
آیا فردوسی محمود غزنوی را هجو گفت؟ هجونامه منسوب به فردوسی: بررسی تحلیلی، تصحیح انتقادی و شرح بیتها، تهران، انتشارات پردیس دانش ۱۳۹۵.
آرامگاه وی در قطعه نامآوران بهشت زهرا است.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#ابوالفضل_خطیبی
۲۵ اردیبهشت زادروز ابوالفضل خطیبی
(زاده ۲۵ اردیبهشت ۱۳۳۹ گرمسار -- ۲۱ دی ۱۴۰۱ تهران) نویسنده، شاهنامهپژوه و پژوهشگر زبان و ادب فارسی
او در سال ۱۳۶۵ در رشته تاریخ از دانشگاه شیراز مدرک کارشناسی گرفت و در سالهای ۱۳۷۵–۱۳۷۸ دوره کارشناسی ارشد را در رشته فرهنگ و زبانهای باستانی ایران در پژوهشگاه علوم انسانی گذراند. در سالهای ۱۳۹۰–۱۳۹۴ در همان پژوهشگاه در رشته زبان و ادبیات فارسی دوره دکتری را سپری کرد و در ۲۵ آذر ۱۳۹۴ از رساله دکتریاش با عنوان «بررسی انتقادی مهمترین قطعات و بیتهای الحاقی شاهنامه» دفاع کرد.
از سال ۱۳۶۸ در چند مرکز پژوهشی به فعالیت اشتغال داشت، از جمله: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی (۱۳۶۸–۱۳۷۵) مرکز نشر دانشگاهی و فرهنگستان زبان و ادب فارسی (از ۱۳۷۵).
وی عضو هیئت علمی و معاون گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و معاون سردبیر مجله «نامه ایران باستان» بود و با بیش از صد مقاله علمی بهویژه درباره شاهنامه در دانشنامهها و مجلات تخصصی ادبی و در تصحیح شاهنامه با جلال خالقی مطلق در جلد هفتم همکاری داشت.
او دریافتکننده جایزه حامیان نسخ خطی در آیین بزرگداشت حامیان نسخههای خطی در سوم آذر ماه ۱۳۸۴ به خاطر مقاله «اصالت کهنترین نسخه: فلورانس ۶۱۴ق» بود.
آثار:
از او در حوزههای تاریخ ایران، زبان و ادبیات فارسی و ایرانشناسی ۹ کتاب، ۶۰ مقاله در مجلهها و مجموعهها و ۱۵۶ مقاله در دانشنامهها و ۲۳ نقد کتاب منتشر شد. حوزه تخصصی او شاهنامه فردوسی و ادبیات حماسی بود و در همایشهای گوناگونی شرکت داشت و در آنها به ایراد سخنرانی پرداخت.
شاهنامه، ابوالقاسم فردوسی: طبع انتقادی، به کوشش جلال خالقیمطلق و ابوالفضل خطیبی، دفتر ۷، نیویورک، بنیاد میراث ایران ۱۳۸۶/۲۰۰۷ و تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، کانون فردوسی ۱۳۸۶.
برگزیده مقالههای نشر دانش درباره شاهنامه (شماره ۱۱) ابوالفضل خطیبی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۸۶/۲۰۰۷.
تقدیرباوری در منظومههای حماسی فارسی (شاهنامه و ویسورامین) هلمر رینگرن، ترجمه ابوالفضل خطیبی، تهران، انتشارات هرمس، ۱۳۸۷/۲۰۰۹.
یادداشتهای شاهنامه، بخش سوم، با همکاری جلال خالقی مطلق و محمود امیدسالار، نیویورک، بنیاد میراث ایران ۱۳۸۷/۲۰۰۸ تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ۱۳۹۰.
به فرهنگ باشد روان تندرست: مقالهها و نقدهای نامه فرهنگستان درباره شاهنامه، به کوشش احمد سمیعی گیلانی و ابوالفضل خطیبی، به مناسبت همایش هزاره شاهنامه در اردیبهشتماه ۱۳۹۰ تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی ۱۳۹۰.
جشننامه دکتر فتحاله مجتبایی، به کوشش علیاشرف صادقی و ابوالفضل خطیبی، تهران، انتشارات هرمسو۱۳۹۳.
فرامرزنامه بزرگ، از سرایندهای ناشناش در اواخر قرن پنجم هجری، به کوشش ماریولین فان زوتفِن و ابوالفضل خطیبی، تهران، انتشارات سخن ۱۳۹۴.
شبرنگنامه: داستان شبرنگ پسر دیوسپید با رستم، از سرایندهای ناشناس احتمالاً در قرن ششم هجری، به کوشش ابوالفضل خطیبی و گابریله فَن دِن بِرخ، تهران، موقوفات دکتر محمود افشار با همکاری انتشارات سخن، ۱۳۹۵.
آیا فردوسی محمود غزنوی را هجو گفت؟ هجونامه منسوب به فردوسی: بررسی تحلیلی، تصحیح انتقادی و شرح بیتها، تهران، انتشارات پردیس دانش ۱۳۹۵.
آرامگاه وی در قطعه نامآوران بهشت زهرا است.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#ابوالفضل_خطیبی
Telegram
attach 📎
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۵ اردیبهشت زادروز علیاشرف صادقی
(زاده ۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۰ قم) زبانشناس و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی
او از دانشگاه تهران لیسانس ادبیات فارسی گرفت و از دانشگاه سوربن فرانسه در رشته زبانشناسی عمومی مدرک دکتری دریافت کرد.
در سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۲ با مؤسسه لغتنامه دهخدا در تنظیم بخشی از حرف «گ» همکاری داشت و در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به رتبه استادی رسید. وی در آغاز سال تحصیلی ۱۳۸۷ به خواست خود بازنشسته شد، تا وقتش را صرفِ تدوین فرهنگ جامع زبان فارسی کند. فرهنگ جامع زبان فارسی طرحی است که از اواسط دهه ۱۳۷۰ با حمایت فرهنگستان زبان و ادب فارسی و زیر نظر او آغاز شده و جلد اول آن، مشتمل بر حرف «آ»، در سال ۱۳۹۲ منتشر شد. او مدیر گروه فرهنگنویسی فرهنگستان است و دبیریِ مجله فرهنگنویسی را برعهده دارد. همچنین پایهگذار مجله زبانشناسی است و تا سال ۱۳۸۶ سردبیر آن بود.
کتابشناسی:
دستور زبان فارسی (با همکاری غلامرضا ارژنگ) کتاب درسی سال دوم، سوم و چهارم دبیرستان، تهران: وزارت آموزش و پرورش ۱۳۵۸.
تکوین زبان فارسی، تهران: دانشگاه آزاد ایران ۱۳۵۷.
مسائل تاریخی زبان فارسی، تهران: انتشارات سخن ۱۳۸۰.
نگاهی بهگویشنامههای ایرانی
تصحیح لغت فرس اسدی، با همکاری دکتر فتحاله مجتبایی، تهران: انتشارات خوارزمی ۱۳۶۵.
ترجمه دو فصل از کتاب «زبانشناسی نوین: نتایج انقلاب چامسکی» از ن. ایمیث و د. ویلسون. تهران: انتشارات آگاه ۱۳۶۷.
نگاهی بهگویشنامههای ایرانی. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۷۹.
یادنامه دکتر احمد تفضلی، تهران: سخن ۱۳۷۹
تصحیح فرهنگ فارسیِ مدرسه سپهسالار، منسوب بهقطران تبریزی، تهران: انتشارات سخن ۱۳۸۰.
فارسی قمی، قم: انتشارات باورداران ۱۳۸۰
زبانهای ایرانی، یوسیف میخائیلوویچ اُرانسکی، علیاشرف صادقی (مترجم) تهران: سخن ۱۳۷۸.
کتاب الابنیه عن حقایق الادویه (روضه الانس و منفعه النفس) موفق بنعلی هروی، ایرج افشار (مقدمه) ابونصرعلی بناحمد اسدیطوسی (خطاط) علی اشرف صادقی (مقدمه) تهران: میراث مکتوب وابسته به مرکز نشر میراث مکتوب
تهران: جغرافیا، تاریخ، فرهنگ، حسین نصر، علیاشرف صادقی، مصطفی مؤمنی، فرزانه ساسان پور، تهران: کتاب مرجع
فرهنگ لغات زبان مخفی علیاشرف صادقی (مقدمه) مهدی سمایی، تهران: نشر مرکز
کاوه، ایرج افشار (زیرنظر) کامران فانی (زیرنظر) فرید قاسمی (زیرنظر) علیاشرف صادقی (زیرنظر) عبدالکریم جربزه دار (بهاهتمام) جمشید کیانفر (زیرنظر) تهران: انتشارات اساطیر
لهجه تهرانی، لازارساموئیلوویچ پی سیکوف، محسن شجاعی (مترجم) علیاشرف صادقی (ویراستار علمی) تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی ۱۳۸۱
فرهنگ گویش دوانی، عبدالنبی سلامی، شیرین عزیزی مقدم (مترجم) علیاشرف صادقی (مترجم) شوکت صابری (مترجم) تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی ۱۳۸۱،
فرهنگ املایی خط فارسی بر اساس دستور خط فارسی مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، علیاشرف صادقی، زهرا زندی مقدم، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی
گفتنى است كه بيست و پنجمين جايزه ادبى و تاريخى بنياد محمود افشار به اين زبان شناس تعلق گرفت.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#علی_اشرف_صادقی
۲۵ اردیبهشت زادروز علیاشرف صادقی
(زاده ۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۰ قم) زبانشناس و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی
او از دانشگاه تهران لیسانس ادبیات فارسی گرفت و از دانشگاه سوربن فرانسه در رشته زبانشناسی عمومی مدرک دکتری دریافت کرد.
در سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۲ با مؤسسه لغتنامه دهخدا در تنظیم بخشی از حرف «گ» همکاری داشت و در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به رتبه استادی رسید. وی در آغاز سال تحصیلی ۱۳۸۷ به خواست خود بازنشسته شد، تا وقتش را صرفِ تدوین فرهنگ جامع زبان فارسی کند. فرهنگ جامع زبان فارسی طرحی است که از اواسط دهه ۱۳۷۰ با حمایت فرهنگستان زبان و ادب فارسی و زیر نظر او آغاز شده و جلد اول آن، مشتمل بر حرف «آ»، در سال ۱۳۹۲ منتشر شد. او مدیر گروه فرهنگنویسی فرهنگستان است و دبیریِ مجله فرهنگنویسی را برعهده دارد. همچنین پایهگذار مجله زبانشناسی است و تا سال ۱۳۸۶ سردبیر آن بود.
کتابشناسی:
دستور زبان فارسی (با همکاری غلامرضا ارژنگ) کتاب درسی سال دوم، سوم و چهارم دبیرستان، تهران: وزارت آموزش و پرورش ۱۳۵۸.
تکوین زبان فارسی، تهران: دانشگاه آزاد ایران ۱۳۵۷.
مسائل تاریخی زبان فارسی، تهران: انتشارات سخن ۱۳۸۰.
نگاهی بهگویشنامههای ایرانی
تصحیح لغت فرس اسدی، با همکاری دکتر فتحاله مجتبایی، تهران: انتشارات خوارزمی ۱۳۶۵.
ترجمه دو فصل از کتاب «زبانشناسی نوین: نتایج انقلاب چامسکی» از ن. ایمیث و د. ویلسون. تهران: انتشارات آگاه ۱۳۶۷.
نگاهی بهگویشنامههای ایرانی. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۷۹.
یادنامه دکتر احمد تفضلی، تهران: سخن ۱۳۷۹
تصحیح فرهنگ فارسیِ مدرسه سپهسالار، منسوب بهقطران تبریزی، تهران: انتشارات سخن ۱۳۸۰.
فارسی قمی، قم: انتشارات باورداران ۱۳۸۰
زبانهای ایرانی، یوسیف میخائیلوویچ اُرانسکی، علیاشرف صادقی (مترجم) تهران: سخن ۱۳۷۸.
کتاب الابنیه عن حقایق الادویه (روضه الانس و منفعه النفس) موفق بنعلی هروی، ایرج افشار (مقدمه) ابونصرعلی بناحمد اسدیطوسی (خطاط) علی اشرف صادقی (مقدمه) تهران: میراث مکتوب وابسته به مرکز نشر میراث مکتوب
تهران: جغرافیا، تاریخ، فرهنگ، حسین نصر، علیاشرف صادقی، مصطفی مؤمنی، فرزانه ساسان پور، تهران: کتاب مرجع
فرهنگ لغات زبان مخفی علیاشرف صادقی (مقدمه) مهدی سمایی، تهران: نشر مرکز
کاوه، ایرج افشار (زیرنظر) کامران فانی (زیرنظر) فرید قاسمی (زیرنظر) علیاشرف صادقی (زیرنظر) عبدالکریم جربزه دار (بهاهتمام) جمشید کیانفر (زیرنظر) تهران: انتشارات اساطیر
لهجه تهرانی، لازارساموئیلوویچ پی سیکوف، محسن شجاعی (مترجم) علیاشرف صادقی (ویراستار علمی) تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی ۱۳۸۱
فرهنگ گویش دوانی، عبدالنبی سلامی، شیرین عزیزی مقدم (مترجم) علیاشرف صادقی (مترجم) شوکت صابری (مترجم) تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی ۱۳۸۱،
فرهنگ املایی خط فارسی بر اساس دستور خط فارسی مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، علیاشرف صادقی، زهرا زندی مقدم، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی
گفتنى است كه بيست و پنجمين جايزه ادبى و تاريخى بنياد محمود افشار به اين زبان شناس تعلق گرفت.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#علی_اشرف_صادقی
Telegram
attach 📎
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۵ اردیبهشت زادروز محمد سرور مولایی
(زاده ۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۴ در غزنی) پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی
او که اهل افغانستان است، در سال ۱۳۵۵ از دانشگاه تهران دکترا گرفت و از سال ۱۳۹۳ عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.
آثار:
طبقاتالصوفیه، عبداله بنمحمد انصاری، محمدسرور مولایی (مصحح) ناشر: توس.
مجموعه رسائل فارسی خواجه عبدالله انصاری، عبداله بنمحمد انصاری، محمدسرور مولایی (مصحح) ناشر: توس.
پادشاهان متاخر افغانستان، یعقوب علی خوافی، محمدسرور مولایی (ویراستار) ناشر: مؤسسه انتشارات عرفان.
بر ترنج آرزو: درس نامه متون عرفانی به زبان فارسی، روحاله چاوشی، محمد سرور مولایی (مقدمه) ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.
کلیات نادم، محمدیحیی نادم قیصاری، محمدسرور مولایی (مقدمه) ناشر: شریعتی افغانستانی، محمدابراهیم.
تاریخ احمدشاهی، محمودبن ابراهیم حسینی منشی، محمدسرور مولایی (مقدمه) ناشر: شریعتی افغانستانی، محمدابراهیم.
آتشکده وحدت: دیوان حضرت خواجه مستان شاه کابلی، محمدسرور مولایی (مصحح) ناشر: شریعتی افغانستانی، محمدابراهیم.
حقوق زنان در خانواده، محمد سرورمولایی، مریم ابن التراب، ناشر: دانشگاه الزهرا.
دیوان بیدل، عبدالقادربن عبدالخالق بیدل دهلوی، محمدسرور مولایی (مقدمه) ناشر: علم.
خاطرات و تاریخ: افغانستان ۱۳۰۲–۱۳۴۴ محمدسرور مولایی، ناشر: هوای رضا.
گنج روز نیاز گزیده طبقات الصوفیه خواجه عبداله انصاری، محمدسرور مولایی (گردآورنده) ناشر: معین
تجلی اسطوره در دیوان حافظ، دکتر محمدسرور مولایی، انتشارات توس.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمد_سرور_مولایی
۲۵ اردیبهشت زادروز محمد سرور مولایی
(زاده ۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۴ در غزنی) پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی
او که اهل افغانستان است، در سال ۱۳۵۵ از دانشگاه تهران دکترا گرفت و از سال ۱۳۹۳ عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.
آثار:
طبقاتالصوفیه، عبداله بنمحمد انصاری، محمدسرور مولایی (مصحح) ناشر: توس.
مجموعه رسائل فارسی خواجه عبدالله انصاری، عبداله بنمحمد انصاری، محمدسرور مولایی (مصحح) ناشر: توس.
پادشاهان متاخر افغانستان، یعقوب علی خوافی، محمدسرور مولایی (ویراستار) ناشر: مؤسسه انتشارات عرفان.
بر ترنج آرزو: درس نامه متون عرفانی به زبان فارسی، روحاله چاوشی، محمد سرور مولایی (مقدمه) ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.
کلیات نادم، محمدیحیی نادم قیصاری، محمدسرور مولایی (مقدمه) ناشر: شریعتی افغانستانی، محمدابراهیم.
تاریخ احمدشاهی، محمودبن ابراهیم حسینی منشی، محمدسرور مولایی (مقدمه) ناشر: شریعتی افغانستانی، محمدابراهیم.
آتشکده وحدت: دیوان حضرت خواجه مستان شاه کابلی، محمدسرور مولایی (مصحح) ناشر: شریعتی افغانستانی، محمدابراهیم.
حقوق زنان در خانواده، محمد سرورمولایی، مریم ابن التراب، ناشر: دانشگاه الزهرا.
دیوان بیدل، عبدالقادربن عبدالخالق بیدل دهلوی، محمدسرور مولایی (مقدمه) ناشر: علم.
خاطرات و تاریخ: افغانستان ۱۳۰۲–۱۳۴۴ محمدسرور مولایی، ناشر: هوای رضا.
گنج روز نیاز گزیده طبقات الصوفیه خواجه عبداله انصاری، محمدسرور مولایی (گردآورنده) ناشر: معین
تجلی اسطوره در دیوان حافظ، دکتر محمدسرور مولایی، انتشارات توس.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمد_سرور_مولایی
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۵ اردیبهشت زادروز خسرو قربانی فرجزاد (غبارشکسته)
(زاده ۲۵ اردیبهشت ۱۳۴۸ تبریز) خوشنویس
او در رشته مهندسی راه و ساختمان، فارغالتحصيل شد و با جدیت به موفقیتهای علمی و مدیریتی رسید. وی رتبه کارشناسی پایه ارشد سازمان نظام مهندسی و همچنین کارشناس رسمی و... را در کارنامهاش دارد، اما هرگز به قول خودش نتوانسته آن وجه گمشدهاش را از یاد ببرد.
وی سالهای گذشته در پی راه و راهنما و در جست و جوی دوستانی شیدا، به انجمن خوشنویسان ایران پیوست و در خط شکسته نستعلیق با نام «غبارشکسته» رقم میزند و به یاد مهر و محبت استاد درویش عبدالمجید طالقانی و استاد گلستانه است.
خط شکسته نستعلیق، خط سرنوشتش بود، چرا که خط شکسته شیفتهاش میکرد و رازهای کهن را بر او میگشود.
او بر خشت و جان قلم میزد و بر تن لوح سفید کاغذ، قلم میفرسود و میشکست و سالیان دل به نقشهای گذشتگان سپرد. از بزرگمردان خفته در خاک و نیکمردان زنده به فرهنگ این مرز و بوم بهرهها برد و دل به موج قلم داد و با مرکب سیاه، طره نفس خویش را به بازی گرفت و قلم ورزی کرد و لوح از پی لوح نگاشت.
آنقدر نقش زد، تا نقش گوشهای از گنج خویش بر او نمایاند و اکنون خرسند، خرسند است از رد جانی که بر کاغذ ثبت کرده است و نیز خرسند از اینکه مورد لطف استادان و دوستان فرهیخته و شیدا شد.
وی میگوند: "آدمی به لطف زنده است و به یاد، پس خط مهرتان در لوح قلبمان جاودان باد."
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#خسرو_قربانی_فرجزاد #غبار_شکسته
۲۵ اردیبهشت زادروز خسرو قربانی فرجزاد (غبارشکسته)
(زاده ۲۵ اردیبهشت ۱۳۴۸ تبریز) خوشنویس
او در رشته مهندسی راه و ساختمان، فارغالتحصيل شد و با جدیت به موفقیتهای علمی و مدیریتی رسید. وی رتبه کارشناسی پایه ارشد سازمان نظام مهندسی و همچنین کارشناس رسمی و... را در کارنامهاش دارد، اما هرگز به قول خودش نتوانسته آن وجه گمشدهاش را از یاد ببرد.
وی سالهای گذشته در پی راه و راهنما و در جست و جوی دوستانی شیدا، به انجمن خوشنویسان ایران پیوست و در خط شکسته نستعلیق با نام «غبارشکسته» رقم میزند و به یاد مهر و محبت استاد درویش عبدالمجید طالقانی و استاد گلستانه است.
خط شکسته نستعلیق، خط سرنوشتش بود، چرا که خط شکسته شیفتهاش میکرد و رازهای کهن را بر او میگشود.
او بر خشت و جان قلم میزد و بر تن لوح سفید کاغذ، قلم میفرسود و میشکست و سالیان دل به نقشهای گذشتگان سپرد. از بزرگمردان خفته در خاک و نیکمردان زنده به فرهنگ این مرز و بوم بهرهها برد و دل به موج قلم داد و با مرکب سیاه، طره نفس خویش را به بازی گرفت و قلم ورزی کرد و لوح از پی لوح نگاشت.
آنقدر نقش زد، تا نقش گوشهای از گنج خویش بر او نمایاند و اکنون خرسند، خرسند است از رد جانی که بر کاغذ ثبت کرده است و نیز خرسند از اینکه مورد لطف استادان و دوستان فرهیخته و شیدا شد.
وی میگوند: "آدمی به لطف زنده است و به یاد، پس خط مهرتان در لوح قلبمان جاودان باد."
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#خسرو_قربانی_فرجزاد #غبار_شکسته
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی
برای بزرگداشت مقام فردوسی، اين شاعر و سخنسرای حماسی، روز ۲۵ ارديبهشت هرسال بهنام نامی او نامگذاری شده است تا فرصتی برای شناساندن بیشتر اين شخصيت بزرگ ادبی و شاهنامه فاخر، این گنجينه و ميراث غنی ملی باشد.
گرچه اطلاعی از آغاز سرایش و پایان شاهنامه در دست نیست و صاحبنظران با توجه بهچند بیت از متن شاهنامه، آغاز سرایش آن را سال ۳۶۵ قمری و پایان آن را ۴۰۰ قمری میدانند، آن هم بهدلیل بیتهایی که اشاره به آغاز پادشاهی سلطان محمود غزنوی دارد، ولی درباره روز و ماه پایان کار شاهنامه، خود فردوسی بهصراحت در پایان کتاب آن را ۲۵ اسفند اعلام کرده است.
چند سالی است که روز ۲۵ اردیبهشت را روز «بزرگداشت فردوسی» نامگذاری کردهاند که براساس اسناد و مدارک موجود این روز هیچ مناسبتی با زندگی این شاعر بزرگ حماسهسرای ایران ندارد. در حقیقت ۲۵ اردیبهشت ماه را بهجای ۲۵ اسفند برگزیدهاند که روز پایان شاهنامه فردوسی است.
روزی که به صراحت متن شاهنامه، روز پایان داستان یزدگرد یا کل شاهنامه است، آن هم در سالی که مصادف با ۷۱ سالگی شاعر است. یعنی سال ۴۰۰ قمری و این موضوع در بیتهای زیر از بیتهای پایانی شاهنامه بهروشنی بیان شده است:
چو سال اندر آمد به هفتاد و یک
همی زیر شعر اندر آمد فلک
سی و پنج سال از سرای سپنج
بسی رنج بردم به امید گنج
سر آمد کنون قصه یزدگرد
به ماه سپندارمذ روز ارد
ز هجرت شده پنج، هشتاد بار
که گفتم من این نامه شهریار
با توجه به این که حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری دیده بهجهان گشوده است، با گذشت ۷۱ سال از این تاریخ، دقیقا بهسال ۴۰۰ هجری قمری میرسیم که خود شاعر در بیتهای بالا به آن اشاره کرده "ز هجرت شده پنج هشتاد بار" آن هم در ۲۵ اسفند ماهی که مطابق با سال ۴۰۰ هجری بوده است، یعنی مطابق با سال ۳۷۸ یزدگردی و ۳۸۸ خورشیدی.
🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#فردوسی
۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی
برای بزرگداشت مقام فردوسی، اين شاعر و سخنسرای حماسی، روز ۲۵ ارديبهشت هرسال بهنام نامی او نامگذاری شده است تا فرصتی برای شناساندن بیشتر اين شخصيت بزرگ ادبی و شاهنامه فاخر، این گنجينه و ميراث غنی ملی باشد.
گرچه اطلاعی از آغاز سرایش و پایان شاهنامه در دست نیست و صاحبنظران با توجه بهچند بیت از متن شاهنامه، آغاز سرایش آن را سال ۳۶۵ قمری و پایان آن را ۴۰۰ قمری میدانند، آن هم بهدلیل بیتهایی که اشاره به آغاز پادشاهی سلطان محمود غزنوی دارد، ولی درباره روز و ماه پایان کار شاهنامه، خود فردوسی بهصراحت در پایان کتاب آن را ۲۵ اسفند اعلام کرده است.
چند سالی است که روز ۲۵ اردیبهشت را روز «بزرگداشت فردوسی» نامگذاری کردهاند که براساس اسناد و مدارک موجود این روز هیچ مناسبتی با زندگی این شاعر بزرگ حماسهسرای ایران ندارد. در حقیقت ۲۵ اردیبهشت ماه را بهجای ۲۵ اسفند برگزیدهاند که روز پایان شاهنامه فردوسی است.
روزی که به صراحت متن شاهنامه، روز پایان داستان یزدگرد یا کل شاهنامه است، آن هم در سالی که مصادف با ۷۱ سالگی شاعر است. یعنی سال ۴۰۰ قمری و این موضوع در بیتهای زیر از بیتهای پایانی شاهنامه بهروشنی بیان شده است:
چو سال اندر آمد به هفتاد و یک
همی زیر شعر اندر آمد فلک
سی و پنج سال از سرای سپنج
بسی رنج بردم به امید گنج
سر آمد کنون قصه یزدگرد
به ماه سپندارمذ روز ارد
ز هجرت شده پنج، هشتاد بار
که گفتم من این نامه شهریار
با توجه به این که حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری دیده بهجهان گشوده است، با گذشت ۷۱ سال از این تاریخ، دقیقا بهسال ۴۰۰ هجری قمری میرسیم که خود شاعر در بیتهای بالا به آن اشاره کرده "ز هجرت شده پنج هشتاد بار" آن هم در ۲۵ اسفند ماهی که مطابق با سال ۴۰۰ هجری بوده است، یعنی مطابق با سال ۳۷۸ یزدگردی و ۳۸۸ خورشیدی.
🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#فردوسی
Telegram
attach 📎
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
📕📕اندیشه های اخلاقی در شاهنامه ی فردوسی
شاهنامه کتاب رزم وحماسه ودلیری وپایداری وشجاعت است .ولی سرشار از اندیشه های اخلاقی است.
این اندیشه اخلاقی بیانگر آن است
که فردوسی رفتا وکردار نیک را
سرمشق خود قرار داده است
به گواه شاهنامه فردوسی اخلاق نیک دشمنان ایران راهم از نطر فردوسی پنهان نمانده است.
واخلاق زشت بزرگان ایرانی را نیز نکوهیده است .
امروزه گویا اخلاق گم شده است
این گم شده را درشاهنامه بنگرید:
📕آزرم وشرم داشتن
یکی بیم و آزرم و شرم خدای
که باشدتورا یاور ورهنمای
📕میانه روی واعتدال
ز کار زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابی به دادآفرین
📕بخشندگی و دهش
چوبخشنده باشی گرامی شوی
ز دانایی و داد، نامی شوی
📕بردباری وشکیبایی
ستون خرد بردباری بود
چوتیزی کنی تن به خواری بود
📕بشردوستی
به هرجایگه یار درویش باش
همی راد برمردم خویش باش
📕پندپذیری
توبیماری وپند داروی توست
بکوشم همی تاشوی تندرست
📕دانش اندوزی
میاسای زاموختن یک زمان
زدانش میفکن دل اندر گمان
📕رازپوشی
چو رازت به شهر آشکارا شود
دل بخردت بی مدارا شود
📕سازگاری با دشواریها
ورایدون که با تونسازد جهان
بسازیم ما با جهان جهان
📕فرو بردن خشم
بدان باش تا دورباشی به خشم
به مردی بپوش از گنهکار چشم
📕فروتنی
فروتن بود هرکه دارد خرد
سپهرش همی در خرد پرورد
📕بداندیشی
به دل نیز اندیشه ی بد مدار
بداندیش را بد بود روزگار
📕پرگویی
چوگفتار بیهوده بسیارگشت
سخنگوی در مردمی خوارگشت
📕کینه توزی وجنگ
مسازید جنگ و مریزید خون
مباشید کس را به بد رهنمون
📕عیب جویی
چو عیب تن خویش داندکسی
زعیب کسان برنگوید بسی
📕تن آسایی وکاهلی
تن آسایی و کاهلی دور کن
بکوش و ز رنج تنت سور کن
ل،بهرامیان
https://t.me/amirnormohamadi1976
شاهنامه کتاب رزم وحماسه ودلیری وپایداری وشجاعت است .ولی سرشار از اندیشه های اخلاقی است.
این اندیشه اخلاقی بیانگر آن است
که فردوسی رفتا وکردار نیک را
سرمشق خود قرار داده است
به گواه شاهنامه فردوسی اخلاق نیک دشمنان ایران راهم از نطر فردوسی پنهان نمانده است.
واخلاق زشت بزرگان ایرانی را نیز نکوهیده است .
امروزه گویا اخلاق گم شده است
این گم شده را درشاهنامه بنگرید:
📕آزرم وشرم داشتن
یکی بیم و آزرم و شرم خدای
که باشدتورا یاور ورهنمای
📕میانه روی واعتدال
ز کار زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابی به دادآفرین
📕بخشندگی و دهش
چوبخشنده باشی گرامی شوی
ز دانایی و داد، نامی شوی
📕بردباری وشکیبایی
ستون خرد بردباری بود
چوتیزی کنی تن به خواری بود
📕بشردوستی
به هرجایگه یار درویش باش
همی راد برمردم خویش باش
📕پندپذیری
توبیماری وپند داروی توست
بکوشم همی تاشوی تندرست
📕دانش اندوزی
میاسای زاموختن یک زمان
زدانش میفکن دل اندر گمان
📕رازپوشی
چو رازت به شهر آشکارا شود
دل بخردت بی مدارا شود
📕سازگاری با دشواریها
ورایدون که با تونسازد جهان
بسازیم ما با جهان جهان
📕فرو بردن خشم
بدان باش تا دورباشی به خشم
به مردی بپوش از گنهکار چشم
📕فروتنی
فروتن بود هرکه دارد خرد
سپهرش همی در خرد پرورد
📕بداندیشی
به دل نیز اندیشه ی بد مدار
بداندیش را بد بود روزگار
📕پرگویی
چوگفتار بیهوده بسیارگشت
سخنگوی در مردمی خوارگشت
📕کینه توزی وجنگ
مسازید جنگ و مریزید خون
مباشید کس را به بد رهنمون
📕عیب جویی
چو عیب تن خویش داندکسی
زعیب کسان برنگوید بسی
📕تن آسایی وکاهلی
تن آسایی و کاهلی دور کن
بکوش و ز رنج تنت سور کن
ل،بهرامیان
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)