لوح ساده✌️✌️
322 subscribers
11.2K photos
841 videos
423 files
2.15K links
Download Telegram
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
⭕️ابزار های جنگی🔫💣🔪

مهمیز⬅️ وسیله ای برای هدایت اسب

قمچی⬅️شلاق_تازیانه

نیام⬅️غلاف

ناوک⬅️نوعی تیر کوچک که ان را در غلاف اهنین گذارند و پرتاب و دورتر رود.

کوس⬅️طبل

دوال⬅️تسمه

فتراک⬅️تسمه و دوالی که از پس و پیش زین اسب اویزند_ترک بند

برگستوان⬅️پوششی که جنگاوران قدیم به هنگام جنگ می پوشیدند_پوشش اسب یا فیل در هنگام جنگ

خفتان⬅️گبر_لباس جنگی

خشت⬅️نوعی نیزه کوچک

پیکان⬅️نوک فلزی تیر

سوفار⬅️دهانه تیر_جایی از تیر که چله کمان را در ان بند کنند.

سنان⬅️سرنیزه

چوبه⬅️تیری که از جنس چوب خدنگ باشد.

ترگ⬅️کلاه خود

سیف⬅️شمشیر

جوشن⬅️زره جنگی

قلماسنگ⬅️فلاخن

💟قسمت دوم :
⭕️مشاغل🚗🛠💉✉️

حاجب⬅️پرده دار

درزی⬅️خیاط

خوالیگر⬅️اشپز_طباخ

حلاج⬅️بافنده

کشیک چی⬅️نگهبان

قاپوچی⬅️واژه ترکی به معنای نگهبان

خنیاگر⬅️اوازخوان

محتسب⬅️مامور نظارت بر اجرای احکام دین

نقاره چی⬅️طبل زن

خیلتاش⬅️گروه نوکران و چاکران

تندیسگر⬅️مجسمه ساز

خواص⬅️زنبیل باف

بلدچی⬅️راهنما

مشاطه⬅️ارایشگر

جولاهه⬅️بافنده_نساج_عنکبوت


💟قسمت سوم :
⭕️اصطلاحات موسیقی🎻🎸🎺🎷

شهناز⬅️یکی از اهنگ های موسیقی ایرانی_گوشه ای از دستگاه شور

پرده⬅️اصطلاح موسیقی است به معنی اهنگ و نغمه های مرتب

گنج فریدون⬅️نام نوایی در موسیقی و هم گنجی منسوب به فریدون

شور⬅️یکی از دستگاه های موسیقی ایرانی

💟قسمت چهارم :
⭕️ظروف و بسته

درزه⬅️بسته

خیک⬅️مشک اب

اناء⬅️ظرف

جوال⬅️ظرفی از پشم بافته که چیز ها در ان کنند.

سبو⬅️کوزه

حقه⬅️قوطی


https://t.me/amirnormohamadi1976
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
✳️ تفاوت نثر ادبی با قطعه ادبی ؟

❇️ پاسخ خانم دکتر روشندل پور :

در نثر ادبی نویسنده با استفاده از عنصر خیال وتصویر سازی ونیز آرایه های ادبی چون استعاره تشبیه کنایه سجع و....متنی زیبا وجذاب می نویسد که خواندن آن لذت ادبی ایجاد می کند اما گاه استفاده بیش از حد از این آرایه ها درک معنا را دشوار وپیچیده می کند.نثر ادبی مانندنثر کتاب گلستان یا بهارستان و....
قطعه ادبی نیز یکی از شاخه های نثر ادبی است که نویسنده با استفاده به جا وبه اندازه از آرایه های ادبی وتحت تاثیر حالات عاطفی مانند عشق ،حیرت ،شاد،غم و....به نوشتن متنی می پردازد با نگاه های نو وبدیع به آن موضوع ،که در صورت کوتاه بودن و بهره گیری از خیال واحساس ونیز شروع و پایان خوب و تاثیر گذار، به آن قطعه ادبی می گویند.

❇️ پاسخ خانم دکتر گل مرادی:

نثر ادبی کلیتی است که در بر گیرنده ی زیر مجموعه هایی همچون رمان، داستان کوتاه، زندگی نامه های ادبی، فیلم نامه، نمایشنامه و قطعه ی ادبی است.
تشابه این قالب ها در بهره گیری از عنصر خیال و صناعات ادبی است .

تفاوت قطعه ی ادبی با سایر موارد دیگر در این است که قطعه حاصل تاثر من نویسنده از حالات عاطفی متفاوت مانند غم و شادی و پیروزی و شکست و موارد مشابه دیگر است. و ویژگی ثانوی قطعه در مقایسه با دیگر انواع نثر ادبی کوتاه بودن آن است.
طوفان در پرانتز دکتر قیصر امین پور نمونه ی خوبی برای فهم این تفاوت است.

❇️ پاسخ استاد مسلم جلیلی :

نثر ادبی با قطعه ی ادبی، دو گونه ی متفاوت اند.
در کتاب زبان فارسی سال اول بود؛ نثر و نوشته، یا علمی است یا ادبی.
در نوشته علمی، واژگان و جملات در معنای حقیقی خود بودند، ولی در نثر ادبی، از آرایه های ادبی بهره گیری میشود.
همچنین با نگاه به ویژگی نا به جایی زبان(سخن در باره پدیده هایی که در زمان نگارش نیستند، مثل؛ سیمرغ، فردوسی، فردا...)، میتوان عینک عینی را نوشتن در باره پدیده های واقعی، علمی، و عینی دانست، و عینک ذهنی را، نگارش درباره تخیلات، ادبیات، ذهنیات، ....


https://t.me/amirnormohamadi1976
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
‍ ‍ ‍ ‍ ☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️

۲۱ اردیبهشت سالروز درگذشت محمدرضا باطنی

(زاده ۱۵ دی ۱۳۱۳ اصفهان -- درگذشته ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ تهران) استاد زبان همگانی و باستانی

او در دانشسرای عالی در رشته زبان و ادبیات انگلیسی فارغ‌التحصیل شد.
به‌علت این که در طول دوران تحصیل شاگرد اول بود برای ادامه تحصیل به خارج از کشور اعزام شد و به این ترتیب در سال ۱۳۴۰ به انگلستان رفت و از دانشگاه لیدز فوق لیسانس زبان‌شناسی گرفت. سپس در لندن با پروفسور مایکل هالیدی بر روی نحو زبان فارسی بر اساس نظریه زبانی او برای دوره دکتری کار کرد. در سال ۱۳۴۵ برای مدت کوتاهی به ایران آمد. به‌علت نوشتن مقالات اعتراضی و معاشرتهایی که با اعضای کنفدراسیون دانشجویان داشت، به محض ورود، بازداشت و به‌علت تمدید نشدن بورس، امکان بازگشت پیدا نکرد و تحصیل او در انگلستان نیمه تمام ماند.
چندی بعد همان رساله‌ای را که قرار بود در لندن از آن دفاع کند، به فارسی برگرداند و با عنوان «توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی» در دوره تازه تأسیس دکتری زبان‌شناسی دانشگاه تهران، از آن دفاع کرد و در خرداد ماه ۱۳۴۶ موفق به دریافت درجه دکتری زبان‌شناسی همگانی و زبان‌های باستانی شد.
او که هنوز در استخدام دانشگاه تربیت معلم بود، در این زمان بهتر دید خود را به دانشگاه تهران که تازه رشته زبان‌شناسی دایر کرده بود منتقل کند. در این زمان دکتر محمد مقدم رئیس دپارتمان زبان‌شناسی دانشگاه بود و هم او بود که زمینه انتقال دکتر باطنی را به دانشگاه تهران فراهم کرد. به این ترتیب او در مهرماه ۱۳۴۶ باعنوان استادیار زبان‌شناسی در گروه زبان‌شناسی دانشگاه تهران آغاز به‌کار کرد. وی در زمان ریاست دکتر عالیخانی بر دانشگاه تهران،  یک سال به‌عنوان مأمور خدمت، ریاست اداره آموزش دانشسرای عالی را عهده‌دار شد ولی تصدی چنین شغلی در دانشگاه تهران به علت اعتراض‌هایی که به قانون‌گرایی او می‌شد، برایش دردسر ساز بود و مجبور شد دوباره به عرصه تدریس بازگردد.
وی چند سال بعد در فرصت مطالعاتی در خارج از کشور به سر برد، یک سالی را در فرانسه بود و سپس راهی دانشگاه برکلی شد. پس از چند سال فرصت مطالعاتی در سال ۱۳۵۸ به ایران بازگشت و در زمانی که اداره امور دانشگاه و دانشکده‌ها به‌صورت شورایی درآمده بود، او نیز به‌عنوان نماینده انتخابی استادان، عضو شورای سرپرستی دانشکده ادبیات شد.
پس از وقوع انقلاب فرهنگی دانشگاه تعطیل شد و باطنی از اولین استادانی بود که به بازنشستگی اجباری تن داد. پس از درگیری لفظی که در خصوص رابطه انقلاب و فرهنگ بااعضای ستاد انقلاب فرهنگی "جلال‎الدین فارسی، عبدالکریم سروش، شمس آل احمد" در جلسه‌ای در دانشکده حقوق داشت، به اجبار بازنشسته شد. خود وی در این خصوص گفت:
خلاصه هم به خودم گفتند و هم برایم پیغام گذاشتند که یا تقاضای بازنشستگی می‎کنی و یا از دانشگاه بیرونت می‎کنیم. من هم تقاضای بازنشستگی کردم و آمدم خانه. بازنشستگی من در شهریور ۱۳۶۰ بود و آن موقع من ۴۷ سال داشتم.
باطنی از همان سال‌های تدریس دانشگاهی، همکاری با مطبوعات را با نگارش مقاله‌هایی پیرامون مسائل اجتماعی و فرهنگی ادامه داد.
وی در سال ۱۳۶۴ با تقاضای مؤسسه فرهنگ معاصر شروع به تألیف یک فرهنگ دوزبانه انگلیسی-فارسی کرد. پس از ۷ سال کار در اردیبهشت ۱۳۷۲ این فرهنگ به بازار عرضه شد. از آن پس باطنی به همکاری خویش با مؤسسه فرهنگ معاصر ادامه داد و حاصل این همکاری تألیف و تدوین طرح‌های گوناگون فرهنگ‌نویسی بود.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ

☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#محمد_رضا_باطنی
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۱ اردیبهشت سالروز درگذشت غزاله علیزاده

(زاده ۲۷ بهمن ۱۳۲۷ مشهد – درگذشته ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۵ رامسر) نویسنده

او در کنکور رشته ادبیات فارسی در مشهد و کنکور حقوق و فلسفه در تهران قبول شده بود؛ اما برای تحصیل در رشته فلسفه و سینما در دانشگاه سوربن به فرانسه رفت و در واقع ابتدا برای دکترای حقوق به پاریس رفت ولی با زحمت زیاد رشته‌اش را به فلسفه اشراق تغییر داد.
وی پیشه ادبی‌اش را از دهه ۱۳۴۰ و با چاپ داستانهایش در مشهد آغاز کرد و «سفر ناگذشتنی» نام نخستین مجموعه داستانش بود که در سال ۱۳۵۶ منتشر شد. از معروفترین آثارش رمان دوجلدی «خانه ادریسی‌ها» و مجموعه داستان «چهارراه» است.
او چندماه پیش از مرگش در گفتگویی که با مجله ادبی گردون (شماره ۵۱–۲۱مهرماه ۱۳۷۴) داشت، چنین گفت:
«دوازده ساله بودم، دنیا را نمی‌شناختم؛ کی دنیا را می‌شناسد؟ این توده بی‌شکل مدام در حال تغییر را که دور خودش می‌پیچد و از یک تاریکی می‌رود به‌طرف دیگر. در این فاصله، ما بیش و کم رؤیا می‌بافیم، فکر می‌کنیم می‌شود سرشت انسان را عوض کرد، آن مایه حیرت‌انگیز از حیوانیت در خود و دیگران را. ما نسلی بودیم آرمان‌خواه. که به رستگاری اعتقاد داشتیم و هیچ تاسفی ندارم. از نگاه خالی نوجوانان فارغ از کابوس و رؤیا، حیرت می‌کنم. تا این درجه وابستگی به مادیت، اگر هم نشانه عقل معیشت باشد، باز حاکی از زوال است. ما واژه‌های مقدس داشتیم: آزادی، وطن، عدالت، فرهنگ، زیبایی و تجلی. تکان هر برگ بر شاخه، معنای نهفته‌ای داشت…»
وی که از بیماری جانکاهی رنج می‌برد، در روستای جواهرده رامسر، خود را از درختی حلق‌آویز کرد و درگذشت. آرامگاه وی در امامزاده طاهر کرج است.
او در یادداشت پیش از خودکشی چنین نوشت: «آقای دکتر براهنی و آقای گلشیری و کوشان عزیز! رسیدگی به نوشته‌های ناتمام خودم را به شما عزیزان واگذار می‌کنم. ساعت یک و نیم است. خسته‌ام. باید بروم. لطف کنید و نگذارید گم و گور شوند و در صورت امکان چاپشان کنید. نمی‌گویم بسوزانید. از هیچ‌کس متنفر نیستم. برای دوست‌داشتن نوشته‌ام، تنها و خسته‌ام برای همین می‌روم. دیگر حوصله ندارم. چقدر کلید در قفل بچرخانم و قدم بگذارم به‌ خانه‌ای تاریک. من غلام خانه‌های روشنم. از خانم دانشور عزیز خداحافظی می‌کنم. چقدر به‌ همه و به‌ من محبت کرده‌است. چقدر به او احترام می‌گذارم. بانوی رمان، بانوی عطوفت و یک هنرمند راست و درست. با شفقت بسیار. خداحافظ دوستان عزیزم.»

آثار
رمان‌ها:
دو منظره ۱۳۶۳
خانه ادریسی‌ها ۱۳۷۰ (۲ جلدی)
شب‌های تهران
ملک آسیاب

مجموعه داستان‌ها:
سفر ناگذشتنی (تاریخ انتشار ۱۳۵۶ شامل داستان‌های شجره طیبه، پاندارا، با انار و با ترنج از شاخ سیب)
چهارراه (تاریخ انتشار ۱۳۷۳ شامل داستان‌های دادرسی، بعد از تابستان، جزیره، سوچ)
تالارها (تاریخ انتشار ۱۳۸۲ شامل داستان‌های نقش‌ها، اول بهار، گرد و شکنان، تالارها)
داستان‌های کوتاه همراه با داستان دو منظره در مجموعه‌ای با نام با غزاله تا ناکجا در سال ۱۳۷۸ توسط نشر توس منتشر شده‌است.
کشتی عروس
رؤیای خانه و کابوس زوال

جایزه‌ها:
جایزه قلم طلاییِ مجله ادبی گردون برای داستان کوتاه «جزیره» ۱۹۹۹
جایزه بیست سال داستان‌نویسیِ وزارت ارشاد برای رمان خانه ادریسی‌ها ۱۹۹۹.
سه‌سال پس از مرگش، در ۱۳۸۷ فیلم مستندی درباره غزاله علیزاده با عنوان محاکات غزاله علیزاده به کارگردانی پگاه آهنگرانی ساخته شده‌است؛ اما تاکنون اجازه حضور در جشنواره‌های ایران را نیافته است.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#غزاله_علیزاده
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۱ اردیبهشت سالروز درگذشت محمدعلی سپانلو "شاعر تهران"

(زاده ۲۹ آبان ۱۳۱۹ شهر ری -- درگذشته ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴  تهران) شاعر و مترجم

او با داستان‌ها و اشعاری که پدرش از شاهنامه و سعدی و نظامی می‌گفت، بزرگ شد و با  آموزش‌های پدر، خط خوبی داشت و شیفته کلاس انشا بود.
در سال ۱۳۳۵ در مسابقه‌ای که در رشته ادبیات بین تمام مدارس کشور برگزار شد مقام نخست را کسب کرد و از دست محمدرضاشاه یک دیوان حافظ جایزه گرفت. در مدرسه دارالفنون با داریوش آشوری، بهرام بیضایی، احمدرضا احمدی، نادر ابراهیمی و عباس پهلوان در کلاس‌های مختلف، درس خواند. در همان سال‌ها بود که در مسابقه داستان‌نویسی مجله سخن شرکت کرد و داستانش به‌نام دشت پندار در آن مجله چاپ شد.
همچنین داستانی تاریخی به‌نام نیزه پارسی را با تأثیر پاورقی‌های مستعان و مسرور نوشت و با هزینه خودش چاپ و منتشر کرد.
در رشته حقوق از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد و با ورود به دانشگاه با وجود این‌که به‌ هیچ‌ یک از احزاب و گروه‌های سیاسی وابسته نبود، ولی در متن جریان‌های سیاسی و جنبش دانشجویی قرار داشت و در تحصن‌ها و راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد و در برخی از مراسم شعر می‌خواند. در آن سال‌ها  مطالبی برای مجله اطلاعات جوانان می‌نوشت و هم‌چنین کتابی را به‌نام پچپچه‌ای در ظلمت را از فرانسه به‌فارسی ترجمه کرد که به‌صورت پاورقی در روزنامه چاپ شد.
او در اصفهان با هسته اصلی جُنگِ اصفهان یعنی محمد حقوقی، هوشنگ گلشیری، ابوالحسن نجفی و احمد میرعلایی آشنا شد و در محافلشان شرکت کرد و شعرهایش را خواند. در همان زمان بود که اولین کتاب شعرش به‌نام آه... بیابان چاپ و منتشر شد.
او پس از بازگشت به‌تهران در رادیو مشغول به‌کار شد که در آنجا وظیفه‌اش ترجمه خبر بود و همزمان در مجله فردوسی، نقد و مطلب می‌نوشت. از مطالب به‌یادماندنی زمان همکاری‌اش با مجله فردوسی، مصاحبه‌اش با آگاتا کریستی بود که در پی سفر این نویسنده ادبیات کارآگاهی و جنایی به‌تهران انجام شد. این مصاحبه دوباره در کتاب بن‌بست‌ها و شاهراه زندگینامه سپانلو چاپ و منتشر شده است.
وی همچنین در کنار برگردان آثار ادبی، مجموعه‌های شعری از جمله رگبارها، پیاده‌روها، نبض وطنم را می‌گیرم، تبعید در وطن، ساعت امید، فیروزه در غبار، پاییز در بزرگراه، و قایق‌سواری در تهران را در کارنامه‌اش دارد و آثاری از نویسندگان مطرح جهان، مانند آلبرکامو و ژان پل‌سارتر را نیز ترجمه کرده‌است.
آرامگاه وی در قطعه نام‌آوران است.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محمد_علی_سپانلو
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
نگاهی به سپانلو
به‌مناسبت درگذشت شاعر



سپانلو اولین مجموعه شعر خود را با نام(آه دربیابان)منتشرکرد که از نادر نادرپور الهام گرفته بود.

اودرمنظومه ی خاک واژگان غیر ادبی را واردشعر نمود.

سپانلوباچاپ (رگبارها ،منظومه ی پیاده روها ،هجوم.،  ونبض وطنم را می گیرم )
قبل از سال ۵۷ .حضورفعال خودش را
درشعرمعاصر نشان داد.

بعدازانقلاب با سرودن دفترهای خانم زمان ،خیابانها بیابانها.،  پاییز بزرگ  وتبعید دروطن حضورش را درشعرتداوم بخشید.
وبه چاپ اشعارش را ادامه داد.

با نگاهی به اشعارسپانلومی توان این
نکات را درنظر گرفت.

۱-سپانلو شاعری دلگیر و از زمانه ی خودناامیداست وبه گذشته ی تاریخی پناه می بردوهمین برپشتوانه فکری شعرش می افزاید.

۲-به کارگیری اصل تداعی آزادمعانی درشعر

۳-سپانلودرشعرش به مسایل مختلف زندگی می پردازد وبرموردخاصی تکیه نمی کند.
درحقیقت  همان اصل تداعی آزاداست که شاعررا ازادمی گذارد.
به همه ی مسایل حتی مسایل جهانی بپردازد.

۴-سپانلو در بعضی از دفترها به استعاره ی مکنیه توجه خاصی داردکه درمیان شاعران معاصرمتمایز است.

۵-سپانلو از ایجاز به گونه افراطی بهره برده است وتتابع اضافات به مروردرشعرش یافت می شودهمین رسایی شعرش را مشکل کرده است.

۶-آوردن جملات پایه وپیرو طولانی خواننده را سر در گم می کندوپیچیدگی معنایی براین سردرگمی می افزاید.

۷-ازاوزان نیمایی درشعراستفاده می کندوازموسیقی کناری ردیف وقافیه دراغلب اشعارش بهره می برد.

۸-سپانلو شاعری متعهداست وبیان دردها ورنجهای مردم از رسالتهای این شاعر است.
سپانلودرکتاب تعلق وتماشا با بررسی اشعار دیگران نظریات خودش را درباره ی شعربیان کرده است.

درکتاب تاریخ شفاهی  که محسن فرجی واردوان امیری نژادمصاحبه مفصلی در۵۲۰ صفحه با سپانلوانجام داده اند.

شاعرتاریخ واقعی ادبیات معاصررا با نکته سنجی بیان کرده است.

وشناخت دقیقی ازخلق وخو وتلاشهای نویسندگان وشاعران معاصربه دست می دهد.

ل.بهرامیان 

https://t.me/amirnormohamadi1976
 https://t.me/amirnormohamadi1976
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
نگاهی به غزاله ی علیزاده


به مناسبت درگذشت نویسنده
معاصر

علیزاده با نوشتن رمان دومنظره درگروه رمان نویسان مطرح در آمد.

آنچه درون مایه ی اصلی داستا نهای اورا تشکیل می دهد.
ملال لاینفک زندگی وجستجوی بی تابانه ی آدمی برای رسیدن به خوشبختی است.

علیزاده نثری فخیم وصیقل خورده داردکه گاه به شعر پهلو می زند.

گفتگوسازی های درخشان بین شخصیت ها بخصوص در رمان خانه ی ادریسیها
واستفاده ی فراوان از تکنیک بازگشت به گذشته یکی از ویژگیهای خانه ی ادریسیهاست.
  پدید اوردن فضای نوستالژیک

.نماد پردازی وتوانایی نسبی
درایجادحس تعلیق    دراغلب داستانها از دیگر ویژگیهای بارز اوست.
صحنه های  رمانهای علیزاده به پرده ی نقاشی شبیه است‌.

قهرمانان آثارش در رویای گریز از دلتنگی های تسکین ناپذیراست.
.قهرمانان  به رویایی دل می بندندکه کابوس از آب درمی آید.

دردورنجی که از سرطان می کشید دراندوه وملال آثارش پیداست.
دردورنجی که گویا مانند بختکی درجامعه به سراغ افراد می رود.
دردورنجی که امروزه بیشتر شده است

گویا دررمانهایش سرنوشت غم انگیرش
را پیش بینی می کرده است.

عجیب است ازدردورنج زنان درآثارش کمتر سخن گفته است .

درآثارش نشانه هایی ازمسخ شدن آرمانهای دوره ی جوانی  واشتیاق سوزنده اش به سعادت دیده می شود
.همچنان که فلوبر دررمان مادام بورای تصویر می کند.

آثار علیزاده -- بعدازتابستان --.خانه ی ادریسیها.
.شبهای تهران --سفرناگذشتنی -- .چهارراه  -- ‌.تالارها

منابع  .آثار علیزاده

ل،بهرامیان


https://t.me/amirnormohamadi1976
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۲ اردیبهشت زادروز کامیلو خوزه‌سلا

(زاده ۲۲ اردیبهشت، ۱۱ مه ۱۹۱۶ اسپانیا -- درگذشته ۱۷ ژانویه ۲۰۰۲ اسپانیا) شاعر و رمان‌نویس

او در دانشگاه به‌تحصیل در رشته پزشکی پرداخت، ولی بعدها به ادبیات روی آورد و توانست در سال ۱۹۸۹ جایزه نوبل ادبیات را دریافت کند.
در سال ۱۹۹۰ از همسر اول و مادر تنها پسرش «ماریا دل روزاریو کونده» جدا شد تا بتواند با روزنامه‌نگاری به‌نام «مارینا کاستانو» ازدواج کند.

آثار:
برخی از آثار خوزه سلا عبارتند از:
خانواده پاسکوآل دوآرته (۱۹۴۲)
ماجراهای تازه و بدبیاری‌های لاساریو دو تورس (۱۹۴۴)
سفر به آلکاریا (۱۹۴۸)
کندو (۱۹۵۱)
از مینو تا بیداسو (۱۹۵۲)
خانم کالدول با پسرش سخن می‌گوید (۱۹۵۳)
کاتیرا (۱۹۵۵)
سان کامیلو ۱۹۳۶ (۱۹۶۹)
مازورکایی برای دو مرده (۱۹۸۳)
کریستو در برابر آریزونا (۱۹۸۸)

آثار دیگر:
آسایشگاه
سان کاملیو
دفتر ظلمات 
پادرون، گالیسیا، اسپانیا
https://t.me/amirnormohamadi1976
🆔

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#کامیلو_خوزه_سلا
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۲ اردیبهشت زادروز مریم میرزاخانی

(زاده ۲۲ اردیبهشت ۱۳۵۶ تهران -- درگذشته ۲۳ تیر ۱۳۹۶ امریکا) ریاضیدان و استاد دانشگاه

او در دوران تحصیل در دبیرستان فرزانگان تهران، برنده مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی در سال‌های ۱۹۹۴ "هنگ‌کنگ" و ۱۹۹۵ "کانادا" شد و در آن سال به‌ عنوان نخستین دانش‌آموز ایرانی، نمره کامل را به‌دست آورد. وی نخستین دختری بود که در المپیاد ریاضی ایران طلا گرفت و به‌ تیم المپیاد ریاضی ایران راه یافت و نخستین دانش‌آموز ایرانی بود که دو سال مدال طلا گرفت.
در سال ۱۹۹۹ مدرک کارشناسی در رشته ریاضی از دانشگاه شریف و دکتری در سال ۲۰۰۴ از دانشگاه هاروارد به سرپرستی کورتیس مک‌مولن، از برندگان مدال فیلدز، گرفت. از مریم میرزاخانی به‌ عنوان یکی از ده ذهن جوان برگزیده سال ۲۰۰۵ از سوی نشریه پاپیولار ساینس در آمریکا و ذهن برتر در رشته ریاضیات تجلیل شد.
او برنده جایزه ستر از انجمن ریاضی آمریکا در سال ۲۰۱۳ و جایزه کلی شد و از ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۷ "اول سپتامبر ۲۰۰۸" در دانشگاه استنفورد استاد دانشگاه و پژوهشگر رشته ریاضیات شد. پیش از این، او استاد دانشگاه پرینستون بود.
در سال ۱۹۹۹ موفق شد راه‌حلی برای یک مشکل ریاضی پیدا کند. ریاضیدانان مدت‌های طولانی است که به‌ دنبال یافتن راه عملی برای محاسبه حجم رمز‌های جایگزین فرم‌های هندسی هذلولوی بوده‌اند و در این میان وی در دانشگاه پرینستون نشان داد که با استفاده از ریاضیات شاید بتوان بهترین راه را به‌سوی دست یافتن به راه‌حلی روشن در اختیار داشت.
او در سال ۲۰۰۹ به‌خاطر دستاوردهایش در ریاضیات برنده جایزه بلومنتال شد.

نامگذاری‌های افتخاری:
* به افتخار پروفسور میرزاخانی دانشمند ایرانی کتابخانه اصلی دانشکده ریاضیات شریف به‌نام ایشان نامگذاری شده‌است.
* ساختمان آمفی‌تئاتر و کتابخانه دبیرستان فرزانگان ۱ تهران به افتخار وی، دانش‌آموخته این مرکز، به‌ساختمان پروفسور مریم میرزاخانی تغییر یافت.
* خانه ریاضیات اصفهان، به افتخار این دانشمند بلندپایه ایرانی، نامگذاری شد.

خارج از ایران :
* در ۲ فوریه ۲۰۱۸ استلاجیک، شرکتی فعال در زمینه تصویربرداری و تحلیل دیدبانی زمین، میکروماهواره‌ای از سری گنوست را به‌فضا پرتاب کرد که به افتخار مریم میرزاخانی نام‌گذاری شده بود.
* سیارک ۳۲۱۳۵۷ میرزاخانی به‌یاد او نامگذاری شد. نامگذاری افتخاری رسمی توسط مرکز بررسی ریزسیاره‌ها منتشر شد.
* زادروز مریم میرزاخانی ۲۲ اردیبهشت "۱۲ مه" از سوی اتحادیه بین‌المللی انجمن‌های ریاضی جهان با پیشنهاد کمیته بانوان انجمن ریاضی ایران به‌عنوان روز جهانی زن در ریاضیات نامگذاری شد.
* در چهارم نوامبر ۲۰۱۹ بنیاد جایزه بریکترو اعلام کرد که جایزه جدیدی به‌نام  مریم میرزاخانی مرزهای‌نو را ایجاد کردند که به‌زنان پیشتاز در علم ریاضی تقدیم خواهد شد. این جایزه به‌مبلغ ۵۰٬۰۰۰ دلار هرساله به‌زنان ریاضیدان تازه‌کار که دکترای خود را در دوسال قبل از تقدیم جایزه گرفته‌اند پرداخت می‌شود.
* در ۸ مارس و به‌مناسبت روز زن، نام «مریم میرزاخانی» دانشمند ایرانی به پیشنهاد دانشجویان «دانشگاه فنی برلین» بر یکی از خیابان‌های این شهر گذاشته شد.

https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#مریم_میرزاخانی
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
✳️ آشنایی با چند قالب شعری با شکل گرافیکی، مشخصات، شاعران نامدار این قالب‌ها و...


1⃣قصیدە:
㉧--------- ㉧---------
㉧--------- ---------
㉧--------- ---------
معمولا ۱۵ تا ٦۰ بیت است و در موضوعات حماسی، اخلاقی، دینی، وصف طبیعت و... می‌باشد.
شاعران معروف قصیدە‌سرا: ناصرخسرو، منوچهری، خاقانی و سعدی
-------------------------

2⃣غزل:
㉣--------- ㉣---------
㉣--------- ---------
㉣--------- ---------
معمولا ۵ تا ۱۰ بیت است و در موضوعات عاشقانە و عارفانە است.
شاعران نامدار غزل‌سرا: حافظ، سعدی و عراقی
-------------------------


3⃣قطعە:
₪--------- ---------
₪--------- ---------
₪--------- ---------
موضوعات آن بیشتراخلاقی، تعلیمی و مناظرە می‌باشد.
شاعران معروف قطعەسرا: پروین اعتصامی و ابن‌یمین
-------------------------

4⃣مثنوی:
&---------- &----------
©--------- ©---------
@--------- @---------
بیشتر در موضوعات طولانی می‌باشد.
شاعران معروف مثنوی‌سرا: فردوسی، سنایی، نظامی، مولوی
-------------------------


5⃣ترجیع‌بند:
©--------- ©---------
©--------- ©---------
©--------- ©---------
©--------- ©---------
---------
این بیت تکرار می شود ---------
®--------- ®--------
®--------- ®--------
®--------- ®--------
®--------- ®--------
---------
---------
شاعران معروف ترجیع‌بند سرا: سعدی، هاتف، فرخی سیستانی
-------------------------


6⃣ترکیب‌بند:
©--------- ©---------
©--------- ©--------
این بیت‌ تکرار نمی‌شود ---------&
&---------
@--------- @---------
@--------- @---------
®----------
®----------

شاعر معروف ترکیب‌بند سرا: محتشم کاشانی
-------------------------


7⃣رباعی: بر وزن (لا حول و لا قوە الا باللە)

©--------- ©---------
©--------- ----------
رباعی‌سرایان معروف: خیام، رودکی، عطار
-------------------------

8⃣دوبیتی:

©--------- ©---------
©--------- ----------

دوبیتی سرای معروف: باباطاهر همدانی


https://t.me/amirnormohamadi1976
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
✳️ انواع " را " 

1⃣ نشانه مفعولی :

   _امیر را بگرفتند و بربودند .
  _ چون پادشاه را سلامت یافتند .
_ امیر را هیچ ندیدمی .
_ تو را امیر می بخواند .
_ این حال را با بونصر بگفتم .
_ دیگرباره یافتم و آن نامه را بخواند .
_ و سوار را گسیل کرده .
_ امیر را یافتم آن جا بر زبر تخت نشسته .
_ قاضی بوالحسن و پسرش را بخواند و بیامدند.
_ اگر وی را یک روز دیده بودمی .
_ ایشان را باز گردانید .

2⃣ در معنی حرف اضافه :

◀️ در معنی حرف اضافه ی " به " و نقش نمای متمم  :
_ رقعتی نبشت به امیر ... و مرا (=به من) داد.
_ گفت : بونصر را(=به بونصر) بگوی که امروز درستم.
_ آغاجی خادم را(=به آغاجی خادم) گفت .
_ و مرا (= به من ) گفت : بستان ؛
_ بونصر را (=به بونصر) بگوی که زرهاست...
_ بونصر پسرش را (=به پسرش) گفت .

◀️ در معنی حرف اضافه ی " برای " و نقش نمای متمم :
_ و در هر سفری ما را (=برای ما) از این بیارند تا  صدقه ای که خواهیم کرد.
_ تا خویشتن را(= برای خویشتن) ضیعتکی حلال خرند .
_ مرا چه افتاده است . ( برای من چه پیش آمده است/ چه روی داده است .)

◀️ در معنی حرف اضافه ی " برای / به سبب / به واسطه ی" و نقش نمای متمم :
_ و مثال داد تا هزارهزار درم ...به مستحقان و درویشان دهند ، شکر این را .( = برای شکر این نعمت تندرستی / به واسطه ی شکر این نعمت تندرستی...)

◀️ در معنی حرف اضافه " در برابر / در مقابل " و نقش نمای متمم :
سجده ی شکر کرد خدای را بر سلامت امیر ، و نامه نبشته آمد..

3⃣ " را "ی فک اضافه یا بدل از کسره یا اضافه ی گسسته :

_ بونصر نامه های رسیده را به خط خویش ، نکت بیرون می آورد . ( نامه های رسیده را ...نکت = نکت نامه های رسیده )

یادآوری :

در چنین مواردی معمولا " را " ی مفعول محذوف است که هنگام برگشت از روساخت به ژرف ساخت یا تاویل ، دوباره ظاهر می شود .
_ آن را امیرالمومنین می روا دارد ستدن ...؟ (=ستدن آن را روا می دارد.)


https://t.me/amirnormohamadi1976
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
✳️ انواع وابسته وابسته

❇️ بحث وابسته ی وابسته ازجمله مباحثی است که دانش آموزان عزیز در مواجهه با آن دچار مشکل می شوند و از این که در کنکور سوال شود، می ترسند.درصورتی که بحث وابسته ی وابسته با کمی دقت و اعتمادبه نفس، تبدیل به آسان ترین و دوست داشتنی ترین بحث ها می شود.توجه دوستان دانش آموز را به مطالب زیرجلب می کنم:

❇️ انواع وابسته ی وابسته:

1- مضاف الیه مضاف الیه =

کیف پسر همسایه : همسایه : مضاف الیه مضاف الیه

2- صفت مضاف الیه که خود دو نوع است:

الف: هسته + -ِ +یکی ازصفت های اشاره،مبهم،شماره و... + مضاف الیه

مثال:
کیف آن مرد : آن : صفت مضاف الیه
پیراهن فلان کس : فلان : صفت مضاف الیه
آموزش سه زبان. : سه : صفت مضاف الیه

ب:هسته + -ِ + مضاف الیه + صفت بیانی =

دیوار باغ سبز : سبز : صفت مضاف الیه
کتاب خواهر کوچک تر : کوچک تر : صفت مضاف الیه

3- قیدصفت =

دانش آموز بسیار مؤدب : بسیار : قید صفت
کتاب کاملاًمفید : کاملا : قید صفت

4- ممیّز=

دو کیلو شکر : کیلو ممیز
چهار فروند هواپیما : فروند: ممیز
ده فرسخ راه : فرسخ : ممیز

5- صفت صفت =

ماشین سبز یشمی : سبز : صفت صفت
مداد قهوه ای روشن : قهوه ای : صفت صفت

https://t.me/amirnormohamadi1976
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
✳️ انواع " را " 

1⃣ نشانه مفعولی :

   _امیر را بگرفتند و بربودند .
  _ چون پادشاه را سلامت یافتند .
_ امیر را هیچ ندیدمی .
_ تو را امیر می بخواند .
_ این حال را با بونصر بگفتم .
_ دیگرباره یافتم و آن نامه را بخواند .
_ و سوار را گسیل کرده .
_ امیر را یافتم آن جا بر زبر تخت نشسته .
_ قاضی بوالحسن و پسرش را بخواند و بیامدند.
_ اگر وی را یک روز دیده بودمی .
_ ایشان را باز گردانید .

2⃣ در معنی حرف اضافه :

◀️ در معنی حرف اضافه ی " به " و نقش نمای متمم  :
_ رقعتی نبشت به امیر ... و مرا (=به من) داد.
_ گفت : بونصر را(=به بونصر) بگوی که امروز درستم.
_ آغاجی خادم را(=به آغاجی خادم) گفت .
_ و مرا (= به من ) گفت : بستان ؛
_ بونصر را (=به بونصر) بگوی که زرهاست...
_ بونصر پسرش را (=به پسرش) گفت .

◀️ در معنی حرف اضافه ی " برای " و نقش نمای متمم :
_ و در هر سفری ما را (=برای ما) از این بیارند تا  صدقه ای که خواهیم کرد.
_ تا خویشتن را(= برای خویشتن) ضیعتکی حلال خرند .
_ مرا چه افتاده است . ( برای من چه پیش آمده است/ چه روی داده است .)

◀️ در معنی حرف اضافه ی " برای / به سبب / به واسطه ی" و نقش نمای متمم :
_ و مثال داد تا هزارهزار درم ...به مستحقان و درویشان دهند ، شکر این را .( = برای شکر این نعمت تندرستی / به واسطه ی شکر این نعمت تندرستی...)

◀️ در معنی حرف اضافه " در برابر / در مقابل " و نقش نمای متمم :
سجده ی شکر کرد خدای را بر سلامت امیر ، و نامه نبشته آمد..

3⃣ " را "ی فک اضافه یا بدل از کسره یا اضافه ی گسسته :

_ بونصر نامه های رسیده را به خط خویش ، نکت بیرون می آورد . ( نامه های رسیده را ...نکت = نکت نامه های رسیده )

یادآوری :

در چنین مواردی معمولا " را " ی مفعول محذوف است که هنگام برگشت از روساخت به ژرف ساخت یا تاویل ، دوباره ظاهر می شود .
_ آن را امیرالمومنین می روا دارد ستدن ...؟ (=ستدن آن را روا می دارد.)


https://t.me/amirnormohamadi1976
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
#دانش_افزایی

#انواع_تضاد

❇️ تضاد دو جور داريم

◀️ ١- تضاد ظاهرى:
با شنيدن اين واژه ها برعكسشان قابل حدس است و هميشه و همه جا متضادند.
مانند:
آب و آتش
زشت و زيبا
كوتاه و بلند

و نيز دوست و دشمن در اين شعر
هزار دشمنم ار مى كنند قصد هلاك
گرَم تو دوستى از دشمنان ندارم باك

◀️ ٢- تضاد باطنى: دو واژه كه خارج از شعر تضادى ندارند اما در شعر جورى به كار رفته اند كه انگار دارند با چيزى مقايسه مى شوند و با آن مخالفت دارند.
مانند مگس و سيمرغ در اين شعر:
مگسا عرصه سيمرغ نه جولانگه توست...

يا جادو و هنر در اين شعر:
هنر خوار شد جادويى ارجمند...

https://t.me/amirnormohamadi1976
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
#دانش_افزایی

✳️ لغات اضداد

❇️ اضداد به کلماتی گفته می‌شود که دارای دو معنی متضاد هستند. در فارسی «فراز» مثالی از اضداد است که هم‌معنی باز می‌دهد و هم بسته.

◀️ لغات اضداد ؛ کلمه هایی هستند که بر دو معنی متضاد دلالت دارند، چون : ضد بمعنی همتا و ناهمتا. (از اقرب الموارد). فلان لغت ازاضداد است ، یعنی دارای دو معنی است که هر یک ضد دیگری است ، مانند: فراز کردن که بمعنی بستن و گشودن است و بیع که بمعنی خرید و فروش است ، و قرء که هم بر پاکی (طهر) و هم بر ناپاکی (بی نمازی ، حیض ) دلالت دارد، و ظن که به دو معنی گمان و یقین است ، و خفیه که بر نهان و آشکار هر دو دلالت دارد و جز اینها. (یادداشت مؤلف ). و صاحب نشوءاللغه گوید: در اضداد مشابهت و مجانست میان دو لفظ هست ولی معنی آنها مخالف یکدیگر است. (از نشوءاللغة ص 138).

کتاب اضداد در لغت ، تألیف ابوحاتم سجستانی درباره ٔ لغات اضداد است.

https://t.me/amirnormohamadi1976
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
#دانش_افزایی

✳️ وند‌هايي كه صفت نسبي مي‌سازند:

1) ي: ايراني، دمدمي، دمپايي، خودي، استانداري، دوراهي، صدتايي، شيري، خانگي.

2) ين: نمكين، زريّن، نوين، پشمين، آهنين، راستين، چركين.

3) ينه: پشمينه، دوشينه، ديرينه، كمينه، سيمينه، پسينه، زرينه.

4) ه: هرروزه، دوباره، يك‌شبه، ريزه، نصفه، زيره، نبرده.

5) گان: گروگان، بازرگان (بازارگان)، رايگان(راهگان)، هزارگان، مهرگان.

6) كي: آبكي، شُل‌شُلكي، دروغكي، دزدكي، پولكي، طفلكي.

7) انه: دخترانه، پدرانه، دليرانه، زيركانه، رندانه، خيرخواهانه، موذيانه.

8) اني: خسرواني، روحاني، كياني، جسماني، عصباني، نوراني، طولاني.

9) گانه: دوگانه، جداگانه، چندگانه، دهگانه.

10) و یا (او): ترسو، اخمو، شكمو، غرغرو، نق‌نقو، هندو.

https://t.me/amirnormohamadi1976
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
#دانش_افزایی

✳️ مطابقت پیدا کردن نغمه واژه ها با مفهوم شان

❇️ بعضی از واژه‌هایی که نغمۀ آن‌ها با مفهومشان مطابقت نداشته، در طی زمان تغییراتی یافته‌ و مطابقتی میان لفظ و مفهوم به‌وجود آمده‌است. این تغییرات [یا] در معنی است یا در لفظ.

◀️ ۱. تغییر در معنی: واژۀ «قالتاق» تلفظی ناخوش دارد. معنی آن در اصل «زین اسب» بوده و با تلفظ آن ناسازگار و، به همین دلیل، این واژه تغییر معنی داده‌است (به‌معنی زرنگ، ناباب، ... و فریبکار). «قاراشمیش» به‌معنی مخلوط است و آمیخته، اما برای مطابقت یافتن با تلفظ ناخوشِ آن بار عاطفی منفی گرفته و به‌معنی شلوغ و بی‌نظم به‌کار می‌رود.

◀️ ۲.تغییر در لفظ: مفهوم واژهٔ مخمل زیباست، اما تلفظ اصلی آن «مُخمَل» است که ناخوش است؛ لذا، فارسی‌زبانان ضمه را تبدیل به فتحه (مَخمَل) کرده‌اند و موسیقی واژه خوش شده‌است. برعکس، «هِزَبْر»، به‌معنی شیر، برای این‌که قدرت و صلابتِ شیر را بهتر برساند، به «هُزَبر» تبدیل شده‌است.

❇️ برگرفته از: تقی وحیدیان کامیار، مقالۀ «موسیقی حروف و واژه‌ها»، در: مجلۀ آینده، سال شانزدهم، فروردین تا تیر ۱۳۶۹، شمارۀ ۱ تا ۴، ص ۵۵ و ۵۶

https://t.me/amirnormohamadi1976
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
#دانش_افزایی

✳️ کسره‌آرایی

❇️ کسره‌آرایی یعنی پشت‌ِسرِهم آوردنِ چند کسرۀ اضافه. معمولاً آن را تتابعِ اضافات می‌نامند و ناپسند می‌شمارندش. من آن را کسره‌آرایی می‌نامم و ناپسند هم نمی‌شمارمش.

مثال از حافظ:

دودِ آهِ سینۀ نالانِ من
سوخت این افسردگانِ خام را
مَحرمِ رازِ دلِ شیدایِ خود
کس نمی‌بینم ز خاص و عام را

از ره‌گذرِ خاکِ سرِ کویِ شما بود
هر نافه که در دستِ نسیمِ سحر افتاد

ظِلِ ممدودِ خمِ زلفِ توام بر سر باد
کاندر این سایه قرارِ دلِ شیدا باشد

چیست این سقفِ بلندِ سادۀ بسیارنقش؟
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست

مثال از مولوی:

رو سر بنِهْ به بالین، تنها مرا رها کن
ترکِ منِ خرابِ شب‌گردِ مبتلا کن

از همه اوهام و تصویراتْ دور
نورِ نورِ نورِ نورِ نورِ نور

https://t.me/amirnormohamadi1976
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
برخی واژه‌های هندی در فارسیِ کهن و معاصر یا ضبط‌شده در فرهنگ‌های فارسی

اَنبَله: تمرهندی.
ـ ریشه: هندی: amblī و imblī.
انبه
ـ ریشه: فارسی میانه: ambag، از هندی: ambā.
بادِله: نوعی پارچۀ زربفت.
ـ ریشه: هندی: bādlā.
بارسات bârsât فصل بارندگی.
ـ ریشه: هندی: barsāt.
برشکال barškâl فصل بارندگی.
ـ ریشه: هندی: barsh-kāl.
بلادُر: گیاهی درختی، کوتاه، و بومی هند با میوه‌ای سیاه‌رنگ.
ـ ریشه: هندی: balādur.
بیجَک: برگه‌ای که روی آن اطلاعاتی مانند محتویات و تعداد بسته‌های بار یا کالا نوشته شده‌است و فرستنده آن را به باربری می‌دهد.
ـ ریشه: هندی: bījak.
بیمه
ـ ریشه: هندی: bīmā و bīma.
پاتیل: دیگ مسی بزرگ با دهانۀ گشاد.
ـ ریشه: هندی: pātilī «ظرف سفالی کوچک؛ دیگچه».
پانی: آب.
ـ ریشه: هندی: pānī.
پَتَر: تکۀ فلز و مانند آن که روی آن طلسم یا تعویذ می‌نوشتند: ● چشم بد کز پتر آهن و تعویذ نگشت / بند تعویذ ببرّید و پتر باز دهید (خاقانی).
ـ ریشه: از هندی: pattra «ورقۀ فلزی».
پرمیو parmiyo بیماری سوزاک.
ـ ریشه: هندی: parme’o.
پَنکه: بادبزن برقی.
ـ ریشه: هندی: paṅkhā «بادبزن».
تال: آلیاژ سرب و مس: ● اگر سفیدروی و تال و مس و برنج نامعلوم برهم گدازند آن را «دراروی» خوانند و آن اخس و ارذل جملۀ مرکبات فلزات است (ابوالقاسم کاشانی، عرائس الجواهر: ٢۴۵).
ـ ریشه: هندی: thāl.
تالاب
ـ ریشه: هندی: tāl «برکه» + فارسی: آب.
تَنبول tambul برگ فوفِل.
ـ ریشه: هندی: tambol.
تُنُک: کم‌حجم.
ـ ریشه: هندی: tunak، سنسکریت: tanuka.
توله tule در هندوستان، واحد اندازه‌گیری وزن، به‌ویژه وزن طلا و نقره، برابر با دو و نیم مثقال: ● چون گریبان به‌ناز بگشاده‌ست / عامل او را سه توله زر داده‌ست (مسعود سعد).
ـ ریشه: هندی: tolā و tola.
جار: لوستر.
ـ ریشه: هندی: jhāṛ.
جال: دام؛ تله: ● ای ز انعامت گرفته صاحب آمال مال / بر ره خصمت نهاده صاحب آجال جال (قطران).
ـ ریشه: هندی: jāl.
جُنگ: دفتر یا کتابی که در آن سروده‌ها و مطالب گوناگون نوشته شده‌است.
ـ ریشه: هندی: jung.
جوگی jugi کسی که پیرو مذهب هندو است و برخی می‌پندارند می‌تواند کارهای فراطبیعی انجام دهد؛ یوگی.
ـ ریشه: هندی: jogī.
چادُر، قدیمی: چادَر
ـ ریشه: هندی: ćādar.
چاکسو čâksu دارویی که از دانه‌های سیاه و کوچک تهیه می‌شد و در چشم‌پزشکی کاربرد داشت.
ـ ریشه: هندی: ćāksū.
چپاتی: نوعی شیرینی نازک از خمیر فطیر.
ـ ریشه: هندی: ćapātī.
چتر
ـ ریشه: هندی: ćatr.
چلم čalam, čelam سرِ قلیان که تنباکو و زغال را در آن قرار می‌دهند.
ـ ریشه: هندی: ćilam
چیتا: یوزپلنگ.
ـ ریشه، انگلیسی: cheetah: از هندی: ćītā.
چیره čire دستار.
ـ ریشه: هندی: ćīrā.
راگ: موسیقی آوازی، آهنگ، لحن؛ شادی.
ـ ریشه: هندی: rāg، از سنسکریت: rāg.
روپیه
ـ ریشه: هندی: rūpya.
ریو riv نیرنگ: ● گر نشیند فرشته‌ای با دیو / وحشت آموزد و خیانت و ریو (سعدی).
ـ ریشه: هندی: rev.
ساج: درختی شبیه درخت چنار.
ـ ریشه: عربی، از هندی: sāgaun.
ساری: نوعی لباس زنانه در هند و پاکستان.
ـ ریشه: هندی: sāṛī.
سوس sus [بسنجید با سوسمار] خوک آبی.
ـ ریشه: هندی: sūs.
سیک: هریک از پیروان دین توحیدی رایج در هندوستان.
ـ ریشه: انگلیسی: Sikh، از هندی: sikh «شاگرد؛ پژوهشگر».
شامپو
ـ ریشه: انگلیسی: shampoo، از هندی: cāṁpō.
قداره: نوعی خنجر
ـ ریشه: هندی: kaṭār.
کُرور: واحد شمارش، برابر با پانصد‌هزار.
ـ ریشه: هندی: karoṛ (گویشی: kroṛ).
کروه koruh, -oh واحد اندازه‌گیری مسافت، کمابیش برابر با دو مایل؛ آشیانه و آرامگاه.
ـ ریشه: هندی: karoh، از سنسکریت: krośa.
کریلا karilâ گیاهی خزنده
ـ ریشه: از هندی: karīlā.
کژور kažur ریشۀ تلخ گیاه زرنباد: ● عسلش را به حنظل است نسب / شکرش را برادر است کژور (ناصرخسرو).
ـ ریشه: هندی: khajūr.
کوتوال kutvâl نگهبان قلعه.
ـ ریشه: هندی: kotwāl.
گاری
ـ ریشه: هندی: gāṛī.
گریال garyâl لوحی فلزی و گِرد که هنگامی که پیمانه یا پنگان در آب فرومی‌رفت برای اعلام ساعت با میله‌ای به آن می‌نواختند.
ـ ریشه: هندی: ghaṛiyāl.
گسیلا gasilâ نوعی خزندﮤ وحشی.
ـ ریشه: از هندی: ghīlā.
گَندَک: گوگرد؛ باروت.
ـ ریشه: هندی: gandak.
گونی: پارچۀ زبر.
ـ ریشه: هندی: goṇī.
لجالو laj(j)âlu گیاهی با شاخه‌های باریک و برگ‌های ریز که هرگاه آن را لمس کنند برگ‌هایش بسته می‌شود.
ـ ریشه: هندی: lajjālu.
لنگوته longute لنگ کوچک.
ـ ریشه: هندی: laṅgoṭ.
ماهوت: نوعی پارچۀ پشمی ضخیم و پرزدار.
ـ ریشه: هندی: mahāwat «فیلبان»؟.
مَگَرمَچ: تمساح.
ـ ریشه: هندی: magar-maććh.
نیم nim درختی بزرگ و بومی هندوستان.
ـ ریشه: هندی.

منبع:
Platts, John T. (John Thompson), A dictionary of Urdu, classical Hindi, and English, London, W. H. Allen & Co., 1884.

فرهاد قربان‌زاده
https://t.me/amirnormohamadi1976
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
برگی از تقویم تاریخ

۲۳ اردیبهشت زادروز ناصر فکوهی

(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۵ تهران) نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه

او از دانشگاه بوزار "هنرهای زیبا" پاریس در رشته معماری و سپس از دانشگاه پاریس در رشته علوم اجتماعی، مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد گرفت و در جامعه‌شناسی، مدرک دکترا را در همان دانشگاه در سال ۱۳۷۳ در رشته جامعه‌شناسی و انسانشناسی سیاسی دریافت کرد. رساله‌‌اش در زمینه اسطوره‌شناسی سیاسی مدرن ایران بود و با راهنمایی پیر فیلیپ ری "انسان‌شناس- دانشگاه پاریس" و کلاریس هرن‌اشمیت "انسان‌شناس، ایران‎‌شناس و استاد متخصص ایران باستان - کلژ دو فرانس" در سال ۱۳۷۳ به پایان رسید. در همان سال به ایران بازگشت و پس از ارزیابی رساله‌اش به وسیله دکتر احمد تفضلی، به تایید وزارت علوم رسید. وی پس از چند سال تدریس در دانشگاه‌های تهران، در سال ۱۳۷۷ به استخدام دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گروه انسان‌شناسی در آمد و هم اکنون (۱۳۹۹) دارای رتبه استادی رتبه ۲۵ در این رشته در همین دانشگاه است.
وی متخصص مسائل و آسیب‌های فرهنگی، آسیب‌شناسی و مسائل شهرهای جهان مدرن و مسائل هویتی و هویت‌های جدید شهری است. در طول بیست سال گذشته تعداد بسیار زیادی کتاب و مقاله، عمدتا به فارسی،  ولی همچنین به زبان‌های دیگر بین‌المللی نوشته است. مقالات او از جمله در آمریکن آنتروپولوژی، آنتروپولوژیکال آنتروپولوژی، مجله مطالعات اجتماعی دانشگاه استراسبورگ، لوموند دیپلمایتک، نیشن و البته در بسیاری دیگری از مجلات ایرانی و غیر ایرانی و روزنامه‌ها و مجلات ایران  و اروپا و آمریکا منتشر شده‌ است. او از ده سال پیش پروژه بزرگ و پیوسته تاریخ فرهنگی ایران مدرن از مشروطه تا امروز را آغاز کرده است. وی موسس و مدیر موسسه انسانشناسی و فرهنگ است.
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1_%D9%81%DA%A9%D9%88%D9%87%DB%8C

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#ناصر_فکوهی
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
برگی از تقویم تاریخ

۲۳ اردیبهشت زادروز کیانوش عیاری

(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۰ اهواز) نویسنده و کارگردان

او سینمای حرفه‌ای را با نگارش فیلمنامه و کارگردانی فیلم تنوره دیو تجربه کرد. از مشخصه‌های بارز فیلم‌هایش سبک واقع‌گرایانه منحصر به‌فرد و پرداختن به موضوعات بکر هم‌چون پیوند قلب، در فیلم بودن یا نبودن است. وی از سال ۱۳۸۱ به مدت ۵ سال مشغول ساخت سریال روزگار قریب بود که داستان زندگی بنیانگذار طب نوین کودکان در ایران، دکتر محمد قریب است. او برای فیلم آبادانی‌ها در سال ۱۹۹۴ برنده جایزه پلنگ نقره‌ای جشنواره بین‌المللی فیلم لوکارنو شد.

آثار:
کارگردانی:
تازه‌نفس‌ها (۱۳۵۸)
تنوره دیو (۱۳۶۴)
شبح کژدم (۱۳۶۵)
آن‌سوی آتش (۱۳۶۶)
روز باشکوه (۱۳۶۷)
دو نیمه سیب (۱۳۷۰)
آبادانی‌ها (۱۳۷۱)
شاخ گاو (۱۳۷۴)
بودن یا نبودن (۱۳۷۷)
سفره ایرانی (۱۳۷۹)
بیدار شو آرزو (۱۳۸۳)
خانه پدری (۱۳۸۹)
کاناپه (۱۳۹۵)
سریال تلویزیونی:
خانه به خانه (۱۳۷۵)
هزاران چشم (۱۳۸۰)
روزگار قریب (۱۳۸۶–۱۳۸۱)
۸۷ متر (۱۴۰۰-۱۳۹۶)
نویسنده:
پر پرواز (۱۳۷۹)
تهیه‌کننده:
خواب خاک (۱۳۸۲)
ستایش (۱۳۸۵)
پشت در خبری نیست (۱۳۸۸)
طراح صحنه و لباس:
دو نیمه سیب (۱۳۷۰)
شاخ گاو (۱۳۷۴)
تدوین:
زن امروز (۱۳۷۵)
چوری (۱۳۷۹)
پر پرواز (۱۳۷۹)
مربای شیرین (۱۳۸۰)
سفر مردان خاکستری (۱۳۸۰)
رنج و سرمستی (۱۳۹۲)
موقت (۱۳۹۳)
مشاور کارگردان:
موج سوم (۱۳۸۷)
ملبورن (۱۳۹۲)
چالش‌ها:
خانه پدری
فیلم خانه پدری ساخته کیانوش عیاری پس از ۱۰ سال توقیف در اول آبان سال ۱۳۹۸ در سینماهای کشور اکران شد. ولی با دستور دادستانی دوباره توقیف شد، اما با صحبت صورت گرفته رفع توقیف شد.
جوایز:
نامزد جایزه افق‌های ونیز جشنواره فیلم ونیز برای فیلم خانه پدری ۲۰۱۲.
برنده سیمرغ بلورین بهترین اثر هنر و تجربه از جشنواره فیلم فجر برای فیلم بیدار شو آرزو ۱۳۸۳.
برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم فجر برای فیلم بیدار شو آرزو ۱۳۸۳
نامزد جایزه کریستال گلوب از جشنواره فیلم کارلووی واری برای فیلم سفره ایرانی ۲۰۰۲.
نامزد جایزه هرم طلایی از جشنواره فیلم قاهره برای فیلم بودن یا نبودن ۱۹۹۸.
برنده جایزه بهترین فیلمنامه از جشنواره فیلم قاهره برای فیلم بودن یا نبودن ۱۹۹۸.
برنده جایزه پلنگ نقره‌ای از جشنواره بین‌المللی فیلم لوکارنو برای فیلم آبادانی‌ها ۱۹۹۴.
برنده لوح زرین بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر برای فیلم آن سوی آتش ۱۳۶۶.
برنده لوح زرین بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر برای فیلم تنوره دیو ۱۳۶۴.

https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#کیانوش_عیاری