آکادمی زبان‌شناسی
4.82K subscribers
782 photos
172 videos
1.4K files
939 links
#اشتراک‌گذاری_با_ذکر_منبع

اینجا
بە فلسفه، برنامه‌ریزی‌های زبانی و
سیاست زبانی
نگرش زبانی
انواع گویش‌ها
نشانە شناسی
تحلیل گفتمان، آموزش زبان،
زبانشناسی نظری و کاربردی
رویکردهای مختلف و غیره می‌پردازیم
https://t.me/linguisticsacademy/3
Download Telegram
سال نو را بە همراهان همیشگی خود در کانال آکادمی زبان‌شناسی تبریک عرض کرده و آرزو داریم سال ۱۳۹٨ خورشیدی سالی باشد پر از شادی و شادکامی و سلامت جسم و روان برای شما دوستداران علم و دانش و آن‌هایی که دوستشان دارید؛ همچنین آرزو می‌کنیم در این سال جدید تغییر و تحولاتی کە شایستە و بایستە است در بیشتر عرصه‌های زندگی ما صورت پذیرد، چه در زمینه‌ی رعایت حقوق انسانی و برحق زبانی و فرهنگی و چه در زمینه‌ی دست‌یابی مردممان به وضعیت شایسته‌ی اقتصادی و کاهش فشارهای ناشی از آن. به امید کسب هوشیاری، شجاعت و شایستگی‌ها و توانایی‌های فردی، اجتماعی و ... بیشتر برای تک تک عزیزان.
@linguisticsacademy
❃ جامعه‌ی اتمیزه(Atomized Society) جامعه‌ای است که در آن هیچ‌کس دغدغه‌ی دیگری را ندارد، حتی نسبت به سرنوشت مشترک خود با دیگران بی‌تفاوت است، به هر طریقی می‌کوشد بیشتر "لحاف را به سمت خود بکِشد" و تقریباً وجدان اخلاقی یا عواطف انسان‌دوستانه در افراد آن وجود ندارد تا مهاری بر سودجویی خودمحورانه‌ای باشد که به سائق آن حقوق اساسی دیگری با قساوت تمام پایمال می‌شود؛ گویی این جامعه به وضع طبیعی هابزی(Hobbesian State of Mature) بازگشته است که در آن انسان گرگ انسان(Homo homini lupus) است.

❃ توجه به این نکته ضروری‌ست که وقتی سخن از ویژگی‌های «جامعه‌ی اتمیزه» می‌‌رود، منظور روح حاکم بر آن است و منافاتی ندارد که افراد معدودی در گوشه‌وکنار ویژگی‌های شخصی متضاد با روح حاکم بر چنین جامعه‌ای داشته باشند؛ اما آنچه این جامعه را راه می‌برد، هژمونی روح حاکم بر جامعه‌ی اتمیزه است؛ نه ویژگی‌های اشخاص معدودی که هویت خود را در نسبت با دیگری تعریف می‌کنند.

از کانال: یادداشت‌هایی دربارەی آزادی
@linguisticsacademy
کنار دست آقای ابوالحسن نجفی، موقعی که ترجمه می‌کرده، یک استکان کمرباریک چای بوده با یک مقدار توت‌خشک و یک نصفه‌خرما. راست به صندلی تکیه می‌داده و قوز نمی‌کرده، کت‌وشلوارپوش و ریش‌تراشیده. هشت ساعت می‌نشسته پشت میز و خم به ابرو نمی‌آورده. گشنه‌اش که می‌شده، بیسکویت شوری از توی کشو درمی‌آورده و با گوجه و خیار و پرتقال می‌خورده. اما کنار دست آقای نجف دریابندری لابد یک لیوان بزرگ شربت بیدمشک بوده و استاد هر وقت چشم همسرش را دور می‌دیده چند قطره عرق کشمش می‌چکانده توی لیوان، با قطره‌چکان. روی صندلی ولو می‌شده و دکمه‌ی بالایی پیرهنش را باز می‌گذاشته و گاهی خودش را با بادبزن نیمداری که دوستی از ژاپن آورده بوده باد می‌زده. یک ربع به یک ربع هم پا می‌شده دور اتاق مقداری راه می‌رفته ببیند چطور می‌تواند فلان جمله را فارسی کند. یا سر می‌زده به قابلمه‌ی قورمه‌سبزی‌ای که خودش بار گذاشته بوده و دست عنایتی به سر قورمه می‌کشیده و بذل توجهی می‌کرده و به خودش احسنت می‌گفته بابت این دستپخت. آقای نجفی این‌طوری «خانواده‌ی تیبو» را ترجمه کرده و استاد نجف آن‌طوری «سرگذشت هکلبری فین» را. در واقع، نثر دو کتاب می‌گوید ما چطور ترجمه شده‌ایم!
مهران موسوی

ترجمه همچون عرصه‌ی تجلی تن در متن (۱)

متن بالا به قلم مهران موسوی، بی‌اغراق یکی از موجزترین، فشرده‌ترین و بهترین نوشته‌هایی است که در فضای مجازی در مورد ترجمه خوانده‌ام. پیشتر نیز بسیار گذرا در مورد اهمیت همین یک پاراگراف نوشته بودم، اما در اینجا با تکیه‌بر بنیادهای نظری زبان‌شناسی شناختی و نظریه‌ی Somatics of Translation که توسط داگلاس رابینسون، از نظریه‌پردازان نامدار مطالعات ترجمه مطرح‌شده، می‌خواهم کوتاه در مورد بدنمندی تجربه‌ی ترجمه بنویسم.

در دهه‌ی ۸۰ میلادی و پس از انتشار آثاری از لیکاف و جانسون درزمینه‌ی استعاره‌های شناختی و اهمیت یافتن مسئله‌ی بدنمندبودن ذهن و تجربه‌ی زبانی، و البته ارائه‌ی فهرست بلندی از استعارات ریشه گرفته از بدن انسانی، انقلابی در عرصه‌ی زبان‌شناسی شناختی روی داد که تأثیرات شگرف آن بعدها بسیار واضح‌تر از روز نخست رخ‌نمود. اثر کلیدی و بسیار مهم آن دو یعنی «استعاره‌هایی که با آن‌ها زندگی می‌کنیم» (۱) علاوه بر نشان دادن ماهیت استعاری تفکر و شناخت در انسان بر نقش حیاتی بدن هم در ساحت زبان و هم در ساحت اندیشه صحه گذاشت. «بدنمندی» یکی از کلیدواژه‌های فلسفه‌ی تجربه‌گرای لیکاف است که از دیدگاه او عقل بر مبنای آن استوار است. مقصود از بدنمندی، شکل‌گیری معنا بر پایه‌ی تجربه‌های حسی-حرکتی (Sensorimotor) و تجربه‌های عاطفی است. به‌بیان‌دیگر، ایده‌ی بدنمندی پیوندی میان تجارب حسی-حرکتی و شناخت انسانی که هر دو ریشه در بدن او دارند، برقرار می‌کند. زبان‌شناسی شناختی حداقل از منظر لیکاف و بسیاری از همتایانش، تاریخ فلسفه‌ی غرب را از ارسطو گرفته تا دکارت با چالش‌هایی جدی مواجه می‌کند. لیکاف در حوزه‌ی فلسفه و در رد ابژکتیویسم، علیه پوزیتیویست‌های منطقی، سنت فرگه‌ای و در زبان‌شناسی نیز بر ضد دیدگاه‌های چامسکی موضع گرفته است.

داگلاس رابینسون در کتاب زبان‌شناسی کنش‌محور (۲۰۰۲) می‌نویسد:

«فهم ما از زبان، خاطره‌های ما از زبان، کاربرد و استفاده‌ی مجدد ما از زبان، تصمیم‌ها و انتخاب‌های زبانی ما همگی به‌طور سوماتیک نشان‌دار هستند. ما در قبال واژه‌ها و عبارات، سبک‌ها و سیاق‌ها، احساس داریم. خواه دیگری در حین تکلم و نوشتن باشد خواه خود ما، خواه با یک زبان سروکار داشته باشیم و خواه مشغول مهندسی یک انتقال از زبانی به زبان دیگر باشیم، تصمیم‌گیری‌های ما در حوزه‌ی زبان باشد، ازجمله این‌که بهترین واژه و عبارت یا بهترین «معادل» چه کلمه‌ای می‌تواند باشد، تنها از رهگذر احساسات است که ممکن می‌شوند.» (۲)

رابینسون درجایی دیگر می‌نویسد:

«ما کلمات را می‌بوییم، همه‌ی ما؛ همان‌طور که آن‌ها را می‌بینیم. ما کلمات را می‌چشیم، همان‌طور که آن‌ها را می‌شنویم. ازآنجایی‌که فرهنگ ما، ما را از درک زبان به‌مثابه‌ی احساس منع می‌کند؛ این پاسخ‌های سوماتیک به کلمات در سطح ناخودآگاه معمولاً به حالت مسکوت، بی‌مصرف و بالقوه باقی می‌مانند ... پیوند معنا و احساس آن‌سان که ویلیام جیمز مطرح کرده، بازگرداندن زبان به ریشه‌های زمینی‌اش، یعنی قلمرو سوبژکتیویته‌ی انسانی است،: دقیقاً همان قلمروی که توسط متفکران علمی از قرون‌وسطی تا به امروز، ریشه‌ی تمامی شرها تلقی شده است.» (۳)

بدین‌سان رابینسون در چرخشی رادیکال نسبت به نظریه‌ی ترجمه‌ی مرسوم، بدن مترجم را به کانون صحنه‌ی ترجمه می‌آورد و در آنجا از اهمیت آنچه بر او می‌رود، از احساسات، لذات، و حرکات سوژه‌ی مترجم پرده برمی‌دارد.
ص۱
در این نظریه، ترجمه عرصه‌ی تجلی تن در متن است و بنابراین باید گفت رابطه‌‌ی میان حس و اندیشه و فراتر، تأثیر احساسات ما در تصمیم گیری نهایی در مورد این یا آن مسئله‌ی ترجمه، که در نظریه‌ی سوماتیک ترجمه مطرح می‌شود، افق‌های بسیار متفاوتی را پیش روی علاقه‌مندان به ترجمه می‌گذارد.

برخی از تئوریسین‌های ترجمه، ازجمله ژیری لوی، نظریه‌پرداز اهل چک، اساساً ترجمه را فرآیند تصمیم‌گیری تلقی کرده‌اند. تصمیم‌هایی که مترجم حین رویارویی با یک مجموعه گزینه‌ی محدود که در پیش روی خود دارد، اتخاذ می‌کند. پس اگر ترجمه در تحلیل نهایی، عبارت است از یک مجموعه انتخاب از میان گزینه‌هایی محدود؛ اینکه تصور کنیم مبنای انتخاب‌های مترجم صرفاً محاسبه‌ی منطقی گزینه‌ها است، بسیار ساده‌انگارانه خواهد بود. چه، به‌ویژه در ترجمه‌ی ادبی، بسیاری از اوقات مثلاً در حین بلند‌خوانی‌ای که مترجم برای خود می‌کند، تفاوت کلمات، ساختارها، لحن و سبک و درنهایت انتخاب یا عدم انتخاب یک معادل، دقیقاً بستگی به حسیات مترجم نسبت به این موارد زبانی دارد.(۲)

تا جایی که می‌دانم در ایران مطلقاً یک کلمه هم در ارتباط با نظریه‌ی سوماتیک ترجمه نوشته‌نشده است. این البته با در نظر گرفتن اوضاع وخیم این رشته در دانشگاه‌های ایران امری کاملاً طبیعی است. اما این عدم اطلاع از نظریه‌های ترجمه، از آثار مهم‌ترین اندیشمندان این رشته و از نحوه‌ی صورت‌بندی و شکل‌گیری این نظریه‌ها نباید به‌تمامی قشر مشغول در این حوزه تعمیم داده بشود. همین‌طور سخن از «پیش‌پاافتادگیِ این پرسش [جایگاه ادراک در ترجمه ]برای دانشجویان رشته‌ی ترجمه» (۴) اگرچه قطعاً درست و وارد است، نباید دستاویز تدارک هجمه علیه دانشجویان این رشته قرار بگیرد. چه، بحران مطالعات ترجمه در دانشگاه‌های ایران که حدود ۷ سال آن را از نزدیک لمس کرده‌ام، بیشتر از بی‌سوادی دانشجویان (که قطعاً وجود دارد)، ناشی از نبود اساتید باسواد، کتاب‌های نظری، سیلابس درسی، ژورنال‌های معتبر و هزارویک مشکل دیگر است که شاید طرحش در مجالی دیگر بهتر باشد.

برگردیم به بحث خودمان. هدف از نوشتن این چند خط نشان دادن قطره‌ای از دریای آثاری بود که در مورد ترجمه و زوایای مختلف آن نوشته و طرح‌شده است. هر نظریه‌ی ترجمه‌ای خواه‌ناخواه نخست باید تکلیف خود را با نظریه‌ی زبان و معنا و پارادایمی که می‌خواهد در درون آن پروژه‌ی خود را پیش ببرد، روشن بکند. رابینسون در نظریه‌ی سوماتیک ترجمه از ویلیام جیمز (معنا به‌مثابه احساس) و ویتگنشتاین (معنا به‌مثابه‌ی کاربرد زبان) بهره می‌جوید. آن‌طور که خود او می‌گوید در صورت‌بندی بحث خود وامدار بسیاری از نام‌های بزرگ است ازجمله: «فیلسوفان قدرت (نیچه، هایدگر، فوکو)، فیلسوفان زبان روزمره (آستن، ویتگنشتاین)، فیلسوفان بدن (جیمز، مرلوپونتی، باتلر)، و همچنین روانکاوان (فروید، لکان، فلمن)، زبان‌شناسان شناختی (لیکاف و جانسون)، جامعه‌شناسان (بوردیو) و درنهایت عصب‌پژوه‌ها (داماسیو).» (۵) از دیگر نظریه‌پردازان ترجمه که با نگاه به سنت پدیدارشناسی به طرح آراء خود پرداخته‌اند، می‌توان به Clive Scott اشاره کرد که البته او هم به سرنوشت رابینسون دچار شده، و حداقل من نوشته‌ای در مورد دو کتاب مهم او (Literary Translation and the Rediscovery of Reading)، (The Work of Literary Translation) ندیده‌ام.

خواندن متن مهران موسوی برایم از این لحاظ که در آن دست روی یکی از مهم‌ترین مسائل ترجمه به‌خصوص ترجمه‌ی ادبی گذاشته‌، بسیار جالب بود. امیدوارم این متن، توانسته باشد ایده‌ی اصلی نهفته در بطن نوشته‌ی او را دقیق‌تر نشان بدهد.

مهرداد رحیمی مقدم

ارجاعات:
1. Lakoff, G., & Johnson, M. (1980). Metaphors we live by. Chicago
2. Robinson, D. (2003). Performative linguistics: speaking and translating as doing things with words: Routledge. (70-71).
3. Robinson, D. (1991). The translator's turn. JHU Press. P. 5
4. https://t.me/madrasefalsafe/1400
5. Zhu, L. (2012). The translator-centered multidisciplinary construction. Peter Lang. P. 129

ص۲
صورت‌بندی مسئله سواد دانشگاهی در ایران: نظریه‌ای نو در زمینه نوشتار و نثر دانشگاهی در ایران
فرهنگ تاریخ اندیشه ها ۱.pdf
35.4 MB
فرهنگ تاریخ اندیشه‌ها
مطالعاتی دربارۀ گزیده‌ای از اندیشه‌های اساسی
ویراستار: فیلیپ بی. واینر
انتشارات سعاد، ۱۳۸۵
جلد اول

@irCDS
فرهنگ تاریخ اندیشه ها ۲.pdf
40.4 MB
فرهنگ تاریخ اندیشه‌ها
مطالعاتی دربارۀ گزیده‌ای از اندیشه‌های اساسی
ویراستار: فیلیپ بی. واینر
انتشارات سعاد، ۱۳۸۵
جلد دوم
@irCDS
فرهنگ تاریخ اندیشه ها ۳.pdf
42.1 MB
فرهنگ تاریخ اندیشه‌ها
مطالعاتی دربارۀ گزیده‌ای از اندیشه‌های اساسی
ویراستار: فیلیپ بی. واینر
انتشارات سعاد، ۱۳۸۵
جلد سوم
@irCDS
ساخت_ارگتیو_و_فروپاشی_آن_در_کرمانجی.pdf
647 KB
ساخت ارگتیو و فروپاشی آن
در گویش کرمانجی خراسان @linguisticsacademy
noormags_یک_فرایند_ناهمگونی_فعال.pdf
351.2 KB
یک فرایند ناهمگونی فعال در لهجه همدانی
پدیدآورده (ها) : کرد زعفران لو کامبوزیا، عالیه؛بهرامی خورشید، سحر
@linguisticsacademy
noormags_اصطلاحات_و_واژه_های_مرب.pdf
394.7 KB
-اصطلاحات و واژه های مربوط به اسامی خاص مردان و زنان درگویش کلهری گونه ایوانی
@linguisticsacademy
noormags_رابطه_معناشناسی_با_آواشناسی.pdf
419.5 KB
رابطه معناشناسی با آواشناسی
پدیدآورده (ها) : شکیب انصاری، محمود؛داغله، مهدی
@linguisticsacademy
مطالعه موردی یک زبان پریش.pdf
389.8 KB
مطالعۀ موردی یک بیمار زبان پریش به منظور
بررسی نقش الگوی فرهنگی در پایایی توانش زبانی
برپایۀ ایدۀ یاکوبسن
@linguisticsacademy
مطالعۀ موردی یک بیمار زبان پریش به منظور بررسی نقش الگوی👆 فرهنگی در پایایی توانش زبانی
برپایۀ ایدۀ یاکوبسن
@linguisticsacademy
چکیده
در این پژوهش، با مطالعۀ موردی یک بیمار زبان پریش- که گویش مازندرانی را به صورت غیرمستقیم و گویش فارسی معیار را به صورت مستقیم فراگرفته است- این موضوع را بررسی کرده ایم که با توجه به اینکه
در دوران بزرگسالی، میزان تسلط زبانی این فرد بر هردو گویش، یکسان است، در کدام گویش، پایایی توانش زبانی او بیشتر است و چه عامل یا عواملی در این مسئله نقش دارد. مبنای بحث ما این ایدۀ یاکوبسن است که زبان پریشی از هرنوعی که باشد، اختلالی شدید یا خفیف در یکی از قوه های انتخاب یا ترکیب به شمار میرود و عامل فرهنگی، در گرایش کامل زبان پریش به سمت یکی از این دو گونه اختلال، مؤثر است. پس از بررسی گفته های بیمار موردمطالعه در این تحقیق دریافتیم که باوجود آموزش مستقیم گویش فارسی معیار به بیمار در دوران کودکی و نیز استفاده از همین زبان در جلسه های گفتاردرمانی، گفتار فارسی بیمار، دچار اختلال بیشتری است و به سمت قطب استعاری میل دارد؛ اما گفتار مازندرانی او به گفتار طبیعی، نزدیکتر است و اختلال کمتری در آن دیده می شود. ازنظر یاکوبسن، غلبۀ عامل فرهنگی و خلق وخوی حاکم بر محیط یادگیری، چنین ننتیجه ای را درپی دارد.
واژه های کلیدی: توانش زبانی، استعاره، مجاز، زبان پریشی، یاکوبسن.
Presentation by Dr.Shadie Banjar.pdf
1.2 MB
Parts of Speech, Structure Classes
Presentation by Dr. Shadia Y Banjar
@linguisticsacadmy
نکتەای در زبان بدن

افرادی که صورتشان به راحتی سرخ می شود به دلیل حس نوع دوستی و حیای بیشتر ،
عموما انسانهای بخشنده تر و قابل اعتمادتری هستند.