Forwarded from آکادمی زبانشناسی
نظام_زبان_از_دیدگاه_شش_رویکرد_ساختی.pdf
279.1 KB
نظام زبان از دیدگاه شش رویکرد ساختی ـ نقشی در زبان @linguisticsacademy
Forwarded from آکادمی زبانشناسی
از نوشته فوق 🔼🔼🔼 فرت(J. R Firth ) در توصیف زبانشناختی ِ ِ یک رویداد سه عامل زیر را دخیل میداند:عملکرد دستاندرکاران participants آن رویداد. که شامل عملکرد زبانی وغیرزبانی است، اشیاء دخیل درعملtherelevant object وتأثیر عملکرد زبانی the effect of verbal action . به نظر میرسد که فرت با ارائة این موارد تا حدودی به نظام زبانی سوسور اشاره میکند. این نظام متشکل از امکان انتخابهای
بیشمار در محیطی خاص است. هر جزء از این نظام دو بافت خواهد داشت: بافتی که در آن انتخابهای زبانی خاصی صورت گرفته و بافتی متشکل از سایر انتخابهای ممکن در آن نظام که این انتخابها از لحاظ نقشی که در آن ایفا میکنند، تعیین میشوند. هلیدی تحتتأثیر آراء فرت دستور نظاممند خود را پایهگذاری کرد. نظریة زبانی هلیدی از دو فرض اصلی شکل گرفته است: نخست اینکه زبان بخشی از نشانهشناسی اجتماعی است و از اینرو دستور وی که دستوری ساخته شده از انتخابهای معنیدار است، حاوی یک سری نظامهای نشانهای میباشد که زبان یکی از آنها و مهمترینشان
است. دیگر اینکه زبان موقعیتی را که در آن به کار رفته است، باز میتاباند. وی چهار نظام قطبیت polarity، نمود mood، جنبهaspect و گذرایی transivity را در زبان معرفی میکند و عقیده دارد که خاستگاه تمام این نظامها بند است و آزاد یا وابسته بودن آن تغییری در این نظامها به وجود نمیآورد. ساختstructure مدّنظر وی رشتههایی از طبقات زبانی مثل گروههای اسمی، فعلی و ... نیست.چرا که به گفتة وی اینها طبقاتی مکانیکی هستند. ساخت مدنظر هلیدی، تجمع نقشهاست. هر طبقهای در این ساخت نقش خاصی دارد، مثلاً طبقه اسمی قادر است نقش فاعل یا متمم را در بند ایفا کند (هلیدی، 2005: xvi).
3. زبان از منظر نقشگرایی@linguisticsacademy از دیدگاه نقشگرایان زبانهای ظبیعی تنها بهمنظور برقراری ارتباط بین انسانها به وجودآمدهاند و سایر اهدافی که برای
زبان برشمردهاند، در سایة این هدف اصلی قرار دارد (نویتس18، 1992: 60).کارکردهای زبان از نظر نویتس عبارتاند از کارکرد
اطلاعرسانی informative، کارکرد تعمدی intentionalizing کارکرد اجتماعی socializing و بافتی contextual ، در کارکرد
اطلاعرسانی آنچه مهم استحالات امور states of affairs ست؛ یعنی
جنبهای از واقعیت که گوینده در بیانش آن را مینمایاند. زبان، کاربرانش را قادر میسازد که اوضاع و احوال مربوط به موقعیت ارتباطی را آشکار کنند. با کارکرد تعمدی، کاربران زبان این توانایی را خواهند داشت که مقاصد خود را ابا ایجاد اوضاع و احوال مربوط به آن دنبال کنند. در کارکرد اجتماعی زبان، کاربران قادرند از قوانین و اصولی که روابط بین فرد و اجتماع ایجاب میکند، تبعیت نمایند
و کارکرد متنی زبان این موقعیت را فراهم میکند تا برخورد مناسب زبانی با شرایط محیطی صورت گیرد (باتلر 2003: 3).
هلیدی بر این عقیده است که اولین اشکال نظاممند مشاهده
شده در زبانآموزی کودکان در ارتباط با خواستن اشیاء، وادار کردن
اطرافیان به انجام کاری، برقراری روابط اجتماعی با مراقبان خود و
بیان واکنشهای فردی است، نه تبادل اطلاعات. وی اضافه میکند که مبادلة اطلاعات در سیر زبانآموزی کودک حدود 21 تا 5/22 ماهگی آغاز میگردد. لذا اولین نمود نقشگرایی زبان در کودک تقاضای غذا، گرما و جلب توجه اطرافیان است و نه انتقال اطلاعات و بیان عقاید (باتلر، 2003: 11 و هلیدی، 1970: 40).
بیشمار در محیطی خاص است. هر جزء از این نظام دو بافت خواهد داشت: بافتی که در آن انتخابهای زبانی خاصی صورت گرفته و بافتی متشکل از سایر انتخابهای ممکن در آن نظام که این انتخابها از لحاظ نقشی که در آن ایفا میکنند، تعیین میشوند. هلیدی تحتتأثیر آراء فرت دستور نظاممند خود را پایهگذاری کرد. نظریة زبانی هلیدی از دو فرض اصلی شکل گرفته است: نخست اینکه زبان بخشی از نشانهشناسی اجتماعی است و از اینرو دستور وی که دستوری ساخته شده از انتخابهای معنیدار است، حاوی یک سری نظامهای نشانهای میباشد که زبان یکی از آنها و مهمترینشان
است. دیگر اینکه زبان موقعیتی را که در آن به کار رفته است، باز میتاباند. وی چهار نظام قطبیت polarity، نمود mood، جنبهaspect و گذرایی transivity را در زبان معرفی میکند و عقیده دارد که خاستگاه تمام این نظامها بند است و آزاد یا وابسته بودن آن تغییری در این نظامها به وجود نمیآورد. ساختstructure مدّنظر وی رشتههایی از طبقات زبانی مثل گروههای اسمی، فعلی و ... نیست.چرا که به گفتة وی اینها طبقاتی مکانیکی هستند. ساخت مدنظر هلیدی، تجمع نقشهاست. هر طبقهای در این ساخت نقش خاصی دارد، مثلاً طبقه اسمی قادر است نقش فاعل یا متمم را در بند ایفا کند (هلیدی، 2005: xvi).
3. زبان از منظر نقشگرایی@linguisticsacademy از دیدگاه نقشگرایان زبانهای ظبیعی تنها بهمنظور برقراری ارتباط بین انسانها به وجودآمدهاند و سایر اهدافی که برای
زبان برشمردهاند، در سایة این هدف اصلی قرار دارد (نویتس18، 1992: 60).کارکردهای زبان از نظر نویتس عبارتاند از کارکرد
اطلاعرسانی informative، کارکرد تعمدی intentionalizing کارکرد اجتماعی socializing و بافتی contextual ، در کارکرد
اطلاعرسانی آنچه مهم استحالات امور states of affairs ست؛ یعنی
جنبهای از واقعیت که گوینده در بیانش آن را مینمایاند. زبان، کاربرانش را قادر میسازد که اوضاع و احوال مربوط به موقعیت ارتباطی را آشکار کنند. با کارکرد تعمدی، کاربران زبان این توانایی را خواهند داشت که مقاصد خود را ابا ایجاد اوضاع و احوال مربوط به آن دنبال کنند. در کارکرد اجتماعی زبان، کاربران قادرند از قوانین و اصولی که روابط بین فرد و اجتماع ایجاب میکند، تبعیت نمایند
و کارکرد متنی زبان این موقعیت را فراهم میکند تا برخورد مناسب زبانی با شرایط محیطی صورت گیرد (باتلر 2003: 3).
هلیدی بر این عقیده است که اولین اشکال نظاممند مشاهده
شده در زبانآموزی کودکان در ارتباط با خواستن اشیاء، وادار کردن
اطرافیان به انجام کاری، برقراری روابط اجتماعی با مراقبان خود و
بیان واکنشهای فردی است، نه تبادل اطلاعات. وی اضافه میکند که مبادلة اطلاعات در سیر زبانآموزی کودک حدود 21 تا 5/22 ماهگی آغاز میگردد. لذا اولین نمود نقشگرایی زبان در کودک تقاضای غذا، گرما و جلب توجه اطرافیان است و نه انتقال اطلاعات و بیان عقاید (باتلر، 2003: 11 و هلیدی، 1970: 40).
Forwarded from آکادمی زبانشناسی
ادغام_موازی،_اشراف_چندگانه_و_ساختار.pdf
676 KB
ادغام موازی، اشراف چندگانە و ساختار همپایگی پرسشواژە ای
دکتر یادگار کریمی
دکتر هنگامە واعظی
@linguisticsacademy
دکتر یادگار کریمی
دکتر هنگامە واعظی
@linguisticsacademy
Forwarded from Logos Publications نشر لوگوس
#لوگوس به هموطنان #کرد تقدیم می کند:
#میتۆدناسی
نوشته استاد دکتر #احمد_محمدپور
پخش عمده از طریق پخش #ققنوس و به زودی در کتابفروشیهای معتبر
#لینک_خرید مستقیم از وبسایت لوگوس و اطلاعات بیشتر
@irlogos
http://irlogos.com/product/metodnasi/
#میتۆدناسی
نوشته استاد دکتر #احمد_محمدپور
پخش عمده از طریق پخش #ققنوس و به زودی در کتابفروشیهای معتبر
#لینک_خرید مستقیم از وبسایت لوگوس و اطلاعات بیشتر
@irlogos
http://irlogos.com/product/metodnasi/
نشرلوگوس
مـیــتـۆدنــاسـی | نشرلوگوس
سەرەتـایەک لەسەر مـیـتۆدەکـانی لێکۆڵینەوە له زانسته کۆمەڵایەتییەکاندا کتێبی «میتۆدناسی» هەنگاوێکی سەرەتایی و گرینگە بە مەبەستی ناساندن و شیکردنەوەی بنەما فەلسەفییەکانی میتۆدە چەندایەتی و چۆنایەتییەکان لە زانستە کۆمەڵایتییەکاندا کە بە زمانی کوردی پێشکەش…
Zaban-Sapir.pdf
5.6 MB
زبان
درآمدی بر مطالعه سخن گفتن
نوشته : ادوارد ساپیر
ترجمه : علی محمد حق شناس
درآمدی بر مطالعه سخن گفتن
نوشته : ادوارد ساپیر
ترجمه : علی محمد حق شناس
Forwarded from رسانه، فرهنگ - نشانه (Amin)
73513892001.pdf
409.2 KB
زبان آموزی کودک: اکتسابی یا فطری ؟
امروزه يكي از بحث انگيز ترين سوالات مطرح شده در زمينۀ زبان، چگونگي فراگيري زبان مادري توسط كودك است. علي رغم نظرات بسيار در اين خصوص، هنوز پاسخي قاطع بدين سئوال داده نشده است. در تمام نظرات موجود، اين مسئله مطرح است كه آيا زبان پديده اي است ذاتي يا اكتسابي؟
از ميان فلاسفه، تجربه گرايان و از ميان روانشناسان، رفتار گرايان معتقدند زبان مخلوق اجتماع است و جنبه اكتسابي دارد.
رفتار گرايان ذهن كودك انسان را به هنگام تولد همچون لوح سفيد و نانوشته اي (tabula rasa ) مي دانند كه هيچ نقشي بر آن نيست و هر آنچه كودك مي آموزد محصول تجربه و زندگي در اجتماع است . از ميان رفتار گرايان اسكينر، رفتار كلامي را در چارچوب نظريه تثبيت شدگي تعيين كرد. وي معتقد بود گفتن و شنيدن پاسخهايي هستند كه مانند هر پاسخ ديگري متاثر از تقويت اند و هر گونه بياني اگر تقويت شود تكرار مي گردد.
در مقابل ديدگاه رفتار گرايان ، فطري گرايان قرار دارند كه بر اين اعتقادند زبان ،خاص انسان است و شالوده هاي زيست شناختي و تكاملي دارد. ازميان فطري گرايان، چامسكي بيش از همه به انتقاد از رفتار كلامي اسكينر پرداخت. وي ياد گيري زبان را همانند يادگيري عمل ضرب از نوع يادگيري قاعده مي داند و معتقد است زبان آموزي كودك از هيچ آغاز نمي شود بلكه بخش بزرگي از آن طريق ژنتيك به كودك انسان انتقال مي يابد.
همه زبانها داراي خصوصيات مشترك و بنياديني هستند و ذهن كودك انسان به گونه اي آفريده شده كه هنگام تولد اين ويژگي هاي مشترك را به همراه دارد. اين اصول ذاتي(LAD) بعدها با تجربه اي كه كودك از محيط كسب مي كند دست به دست هم مي دهند و زبان خاصي را كه كودك به عنوان زبان مادري به آن صحبت خواهد كرد تشكيل مي دهند. يكسان بودن الگوهاي فراگيري زبان توسط كودكان سراسر جهان و هماهنگي آنها با رشد جسماني و سن كودك، تشويق هاي والدين از تمام گفته هاي اوليه كودك؛ خواه دستوري وخواه غير دستوري، حساس بودن كودكان تنها به برخي از محركهاي محيط از جمله تمايزات فاصله و عمق بصري ،چهرۀ افراد و اشياء، تفاوت ميزان مقلد بودن كودكان، تقليد الگوهاي ازپيش ياد گرفته توسط كودك، ساخت جملات بدون محرك از سوي كودك، عدم قرار گيري كودك در برابر آواهاي مجرد، توانايي توليد صداهاي babbling از سوي كودكان ناشنوا و نيز كودكان شنواي والدين ناشنواي لال و... همراه با بسياري علل ديگر و از آن جمله همبستگي هاي فيزيولوژيك مختص به زبان در انسان، واقعياتي هستند كه فطري گرايان براي اثبات نظر خود بيان مي كنند.
ديدگاه رفتار گرايان در مورد زبان آموزي كودك
رفتار گرايي شاخه اي از روانشناسي است كه بيان مي دارد تمام رفتارهاي انسان و حيوان تنها از طريق بررسي فرايندهاي فيزيكي و بدون توجه به فرايند هاي مغزي قابل مطالعه است. در نظر رفتار گرايان تمام دانش، عقيده، افكار، اعمال و به طور كلي تمام آنچه رفتار بروني و تا حدي دنياي دروني ما را تشكيل ميدهند محصول يادگيري اند و يادگيري خود نتيجه يك رشته پيوند هايي است كه بين يك دسته محرك (stimulus) و يك دسته پاسخ (response) برقرار ميشود؛ به ديگر بيان، ذهن انسان در هنگام تولد همچون لوح سفيد نانوشته اي است كه هيچ نقشي بر آن نيست و هر آنچه انسان كسب مي كند محصول تجربه اجتماعي اوست.
از منظر رفتار گرايي، زبان آموزي عبارتست از ايجاد شدن يك رشته عادات صوتي در كودك. پدر، مادر و اطرافيان با خود و با كودك صحبت مي كنند كودك به صداها و كلمات آنان گوش مي دهد و به تدريج شروع به تقليد آنها مي كند. در اين تلاش، گاه موفق مي شود و گاهی خير؛ يعني گاه درست تقليد مي كند و گاه غلط.
وقتي صداهايي كه كودك توليد مي كند شبيه به صداهاي زبان بزگسالان باشد گفته او مفهوم ميشود و چيزي را كه دلخواه اوست به دست مي آورد. اين موفقيت باعث تشويق كودك در به كار بردن مجدد آن الگو هاي صوتي در موقعيت هاي مشابه ميشود. ولي وقتي صداهايي توليد كند كه شبيه به صداهاي بزرگسالان نباشد يا گفته او مفهوم نمي شود و دلخواه خود را به دست نمي آورد و يا بزرگسالان متوجه اشتباه او مي شوند و گفته او را اصلاح مي كنند، در نتيجه رفتار زباني او با عدم تاييد بزرگسالان مواجه مي شود. در هر دو حال عدم موفقيت او باعث تضعيف و از بين رفتن آن الگو هاي صوتي غلط مي شود و به اين ترتيب رفته رفته كودك زبان مادري خود را ياد مي گيرد.
وبلاگ زبانشناسی همگانی
ص۱
@linguisticsacademy
امروزه يكي از بحث انگيز ترين سوالات مطرح شده در زمينۀ زبان، چگونگي فراگيري زبان مادري توسط كودك است. علي رغم نظرات بسيار در اين خصوص، هنوز پاسخي قاطع بدين سئوال داده نشده است. در تمام نظرات موجود، اين مسئله مطرح است كه آيا زبان پديده اي است ذاتي يا اكتسابي؟
از ميان فلاسفه، تجربه گرايان و از ميان روانشناسان، رفتار گرايان معتقدند زبان مخلوق اجتماع است و جنبه اكتسابي دارد.
رفتار گرايان ذهن كودك انسان را به هنگام تولد همچون لوح سفيد و نانوشته اي (tabula rasa ) مي دانند كه هيچ نقشي بر آن نيست و هر آنچه كودك مي آموزد محصول تجربه و زندگي در اجتماع است . از ميان رفتار گرايان اسكينر، رفتار كلامي را در چارچوب نظريه تثبيت شدگي تعيين كرد. وي معتقد بود گفتن و شنيدن پاسخهايي هستند كه مانند هر پاسخ ديگري متاثر از تقويت اند و هر گونه بياني اگر تقويت شود تكرار مي گردد.
در مقابل ديدگاه رفتار گرايان ، فطري گرايان قرار دارند كه بر اين اعتقادند زبان ،خاص انسان است و شالوده هاي زيست شناختي و تكاملي دارد. ازميان فطري گرايان، چامسكي بيش از همه به انتقاد از رفتار كلامي اسكينر پرداخت. وي ياد گيري زبان را همانند يادگيري عمل ضرب از نوع يادگيري قاعده مي داند و معتقد است زبان آموزي كودك از هيچ آغاز نمي شود بلكه بخش بزرگي از آن طريق ژنتيك به كودك انسان انتقال مي يابد.
همه زبانها داراي خصوصيات مشترك و بنياديني هستند و ذهن كودك انسان به گونه اي آفريده شده كه هنگام تولد اين ويژگي هاي مشترك را به همراه دارد. اين اصول ذاتي(LAD) بعدها با تجربه اي كه كودك از محيط كسب مي كند دست به دست هم مي دهند و زبان خاصي را كه كودك به عنوان زبان مادري به آن صحبت خواهد كرد تشكيل مي دهند. يكسان بودن الگوهاي فراگيري زبان توسط كودكان سراسر جهان و هماهنگي آنها با رشد جسماني و سن كودك، تشويق هاي والدين از تمام گفته هاي اوليه كودك؛ خواه دستوري وخواه غير دستوري، حساس بودن كودكان تنها به برخي از محركهاي محيط از جمله تمايزات فاصله و عمق بصري ،چهرۀ افراد و اشياء، تفاوت ميزان مقلد بودن كودكان، تقليد الگوهاي ازپيش ياد گرفته توسط كودك، ساخت جملات بدون محرك از سوي كودك، عدم قرار گيري كودك در برابر آواهاي مجرد، توانايي توليد صداهاي babbling از سوي كودكان ناشنوا و نيز كودكان شنواي والدين ناشنواي لال و... همراه با بسياري علل ديگر و از آن جمله همبستگي هاي فيزيولوژيك مختص به زبان در انسان، واقعياتي هستند كه فطري گرايان براي اثبات نظر خود بيان مي كنند.
ديدگاه رفتار گرايان در مورد زبان آموزي كودك
رفتار گرايي شاخه اي از روانشناسي است كه بيان مي دارد تمام رفتارهاي انسان و حيوان تنها از طريق بررسي فرايندهاي فيزيكي و بدون توجه به فرايند هاي مغزي قابل مطالعه است. در نظر رفتار گرايان تمام دانش، عقيده، افكار، اعمال و به طور كلي تمام آنچه رفتار بروني و تا حدي دنياي دروني ما را تشكيل ميدهند محصول يادگيري اند و يادگيري خود نتيجه يك رشته پيوند هايي است كه بين يك دسته محرك (stimulus) و يك دسته پاسخ (response) برقرار ميشود؛ به ديگر بيان، ذهن انسان در هنگام تولد همچون لوح سفيد نانوشته اي است كه هيچ نقشي بر آن نيست و هر آنچه انسان كسب مي كند محصول تجربه اجتماعي اوست.
از منظر رفتار گرايي، زبان آموزي عبارتست از ايجاد شدن يك رشته عادات صوتي در كودك. پدر، مادر و اطرافيان با خود و با كودك صحبت مي كنند كودك به صداها و كلمات آنان گوش مي دهد و به تدريج شروع به تقليد آنها مي كند. در اين تلاش، گاه موفق مي شود و گاهی خير؛ يعني گاه درست تقليد مي كند و گاه غلط.
وقتي صداهايي كه كودك توليد مي كند شبيه به صداهاي زبان بزگسالان باشد گفته او مفهوم ميشود و چيزي را كه دلخواه اوست به دست مي آورد. اين موفقيت باعث تشويق كودك در به كار بردن مجدد آن الگو هاي صوتي در موقعيت هاي مشابه ميشود. ولي وقتي صداهايي توليد كند كه شبيه به صداهاي بزرگسالان نباشد يا گفته او مفهوم نمي شود و دلخواه خود را به دست نمي آورد و يا بزرگسالان متوجه اشتباه او مي شوند و گفته او را اصلاح مي كنند، در نتيجه رفتار زباني او با عدم تاييد بزرگسالان مواجه مي شود. در هر دو حال عدم موفقيت او باعث تضعيف و از بين رفتن آن الگو هاي صوتي غلط مي شود و به اين ترتيب رفته رفته كودك زبان مادري خود را ياد مي گيرد.
وبلاگ زبانشناسی همگانی
ص۱
@linguisticsacademy
اسكينر روانشناس رفتار گرا، که بيش از همه درباره ياد گيري حيوانات مطالعات آزمايشگاهي انجام داده ، در كتاب معروفش " رفتار كلامي verbal behaviour" كوشيده اصولي را كه از ياد گيري حيوانات استخراج كرده است در توجيه زبان آموزي كودك به كاربندد. وي معتقد است رفتار كلامي را ميتوان در چارچوب نظريه تقويت (reinforcement) تبيين كرد. به اعتقاد وي، گفتن و شنيدن پاسخهايي هستند كه مانند هر پاسخ ديگري متاثر از تقويت اند؛ بنا بر این، هر گونه بياني اگر تقويت شود تكرار مي گردد.
اسكينر پاسخ هاي كلامي را بر حسب چگونگي رابطه آنها با تقويت، يعني بر حسب اينكه چه كاري انجام مي گيرد تا تقويت دريافت شود ،طبقه بندي كرده است.اين طبقه بندي به طور خلاصه عبارتست از :
1-خواست 2-ناميدن 3-رفتار پژواكي 4-رفتار خود سنجي
1-خواست: برآورده شدن درخواست مطرح شده در يك رابطه كلامي، سبب تقويت خواست(بيان) مي شود و بار ديگري كه نياز به وجود بيايد شخص احتمالا همان خواست را تكرار ميكند.
2-ناميدن: مثلا كودك در حضور يك عروسك با تكرار گفتن واژه عروسك نوعي تقويت تعميم يافته را دريافت ميكند.
3-رفتار پژواكي: وقتي پاسخ كلامي شخص ديگري عينا و كلمه به كلمه تكرار شود تقويت مي گردد. رفتار پژواكي پيش نياز رفتار كلامي پيچيده است.
4-رفتار خود سنجي: اصطلاح خود سنجي براي نشان دادن رفتاري كه مبتني بر ساير رفتارهاي كلامي يا وابسته به آنها است به كار مي رود.
ادامه دارد....
گرد آوري: نرجس خسروجردي
@linguisticsacademy
ص۲
اسكينر پاسخ هاي كلامي را بر حسب چگونگي رابطه آنها با تقويت، يعني بر حسب اينكه چه كاري انجام مي گيرد تا تقويت دريافت شود ،طبقه بندي كرده است.اين طبقه بندي به طور خلاصه عبارتست از :
1-خواست 2-ناميدن 3-رفتار پژواكي 4-رفتار خود سنجي
1-خواست: برآورده شدن درخواست مطرح شده در يك رابطه كلامي، سبب تقويت خواست(بيان) مي شود و بار ديگري كه نياز به وجود بيايد شخص احتمالا همان خواست را تكرار ميكند.
2-ناميدن: مثلا كودك در حضور يك عروسك با تكرار گفتن واژه عروسك نوعي تقويت تعميم يافته را دريافت ميكند.
3-رفتار پژواكي: وقتي پاسخ كلامي شخص ديگري عينا و كلمه به كلمه تكرار شود تقويت مي گردد. رفتار پژواكي پيش نياز رفتار كلامي پيچيده است.
4-رفتار خود سنجي: اصطلاح خود سنجي براي نشان دادن رفتاري كه مبتني بر ساير رفتارهاي كلامي يا وابسته به آنها است به كار مي رود.
ادامه دارد....
گرد آوري: نرجس خسروجردي
@linguisticsacademy
ص۲
بيان ديدگاه هاي مطرح شده در نظريه رفتار گرايي در مورد يادگيري زبان همراه با استدلالهاي مخالف با هر ديد گاه
1-يادگيري پاسخ-مشروط(conditioned-response learning):
در يادگيري پاسخ-مشروط ، محرك طبيعي؛ به عبارت ديگر،محرك شرطي نشدهUS)) توليد يك پاسخ غير شرطي(UR) مي كند كه مي توان توسط محرك شرطي شده آنرا مورد تقويت مثبت قرار داد.
افراد بزرگسال با كودك صحبت مي كنند(US) و او در پاسخ، چيزهايي به زبان مي آورد (UR). در اين صورت بزرگسالان به طور فزاينده و به صورت مثبت،صحبت گرامري كودك را تقويت مي كنند(CS).كودك نيز به گونه اي گرامري تر،پاسخ مي دهد(CR).
2-تقليد(imitation):تقليد مفهومي است در فرا گيري زبان كه به رفتار كودكان در نسخه برداري از زباني كه در اطرافشان ميشنوند اشاره دارد. در اين ديدگاه كودكان با تكرار طوطي وار آنچه از محيط مي شنوند زبان را ياد مي گيرند.در تقليد هيچ گونه شناختي وجود ندارد.
3-فرضيه آزمايي(hypothesis testing):
فرضيه آزمايي را مي توان ياد گيري از طريق آزمايش و خطا نيز ناميد.به نظر ميرسد كودك درباره چگونگي كاركرد زبان حدس هايي مي زند و اين حدسيات (فرضيه ها) را در گفتار در معرض آزمايش قرار مي دهد.
استدلالهاي مخالف يادگيري پاسخ- مشروط:
1-مشكل مي توان ميان حتي ساده ترين زبان كودك و برخي محركهاي احتمالي آن در محيط رابطه اي تصور نمود.به طور مثال تمام مادران و پدران در حاليكه به خود اشاره مي كنند كودك خود را به گفتن كلمه mommy وdaddy ترغيب ميكنند ولي اولين كلمه اي كه كودك به زبان مي آورد غالبا كلمه اي غير قابل انتظار و بدون محرك مانند mickey,pudding,… است.
2-كودكان مكررا كلماتي را ادا مي كنند كه محركي براي آنها وجود نداشته است(در محيط نشنيده اند) مانند goed,mans و جملات داراي 2 منفي از قبيل:
I m not afraid of nothing
3-در يادگيري زبان درك مطلب بايد قبل از توليد كلامي باشد و از آنجا كه والدين غالبا نمي فهمند چه زماني درك مطلب صورت گرفته است نمي توانندآن را تقويت كنند.بنابر اين دركهاي اوليه را نمي توان تقويت كرد. شواهد موجود اثبات ميكند كودكان قبل از شروع به صحبت، گفتار را درك مي كنند.مثلا كودك يك ساله كلمه mommyرا تصادفا توليد نمي كند تا پس از توليد آن مادرش به او بگويد اين كلمه ايست كه به مادر دلالت مي كند بلكه كودك از همان ابتداي توليد، معناي اين كلمه را مي داند.
4-در اوايل دوران زبان آموزي پدر و مادر تمام گفته هاي كودك را تقويت مي كنند نه فقط گفته هاي گرامري او را، كه تعداد آنها در آن زمان بسيار محدود است.طبق شواهد به دست آمده كودك گفته هايي از قبيل her curl my hair را بيان ميكند و مادر با شادي با اين گفته موافقت مي كند .والدين عبارات كودك از قبيل baby room را به آساني تعبير مي كنند و آنرا با پاسخي نظير That s right,baby is in her room تقويت مي نمايند.اين در حاليست كه علي رغم تشويق هاي والدين حتي از صورتهاي غير دستوري كودك ، او در پايان دوره زبان آموزي فقط صورتهاي گرامري توليد مي كند.
استدلال هاي مخالف ياد گيري از طريق تقليد:
1-همانگونه كه پيش از اين ذكر شد درك مطلب قبل از توليد حادث ميشود.حال اين سئوال مطرح مي شود كه كودكان چگونه مي توانند درك را تقليد نمايند؟يا چگونه مي توانند آنرا تشخيص بدهند تا بتوانند تقليد نمايند؟مثال زير بهتر مي تواند عدم وجود تقليد را در مراحل اوليه زبان آموزي نشان دهد:
David : [ask to ride the] mewy-go-wound.
2nd child : David wants to go on the mewy-go-wound.
David : you didn't say it wight.
(clark and clark,1977,p:385)
آنچه جالب توجه است اين است كه در حالي كه ديويد خود، به جاي[r] صداي[w] توليد مي كند هنگامي كه در تلفظ فرد ديگر [w] به جاي[r] توليد مي شود، اشتباه را درك مي كند.
2-ميزان مقلد بودن كودكان با يكديگر متفاوت است يعني برخي بيشتر و برخي كمتر تقليد مي كنند .با اين وجود همه كودكان سالم و طبيعي در سراسر جهان تقريبا به طور همزمان شروع به صحبت مي كنند و همگي غالبا در سنين 4 تا 6 سالگي به زبان مادري خود مسلط ميشوند.
3- كودكان معمولا چيزهايي را خوب تقليد مي كنند كه از قبل ياد گرفته باشند و چيزي را كه قبلا نشنيده اند تقليد نمي كنند.
Child: Nobody don’t like me.
Mother: No,say "nobody likes me."
Child: Nobody don’t like me.
Mother: No,now listen carefully. Say "nobody likes me."
Child: Oh! Nobody don’t like me.
(McNeil,1966,p:67)
@linguisticsacademy
ص۱
1-يادگيري پاسخ-مشروط(conditioned-response learning):
در يادگيري پاسخ-مشروط ، محرك طبيعي؛ به عبارت ديگر،محرك شرطي نشدهUS)) توليد يك پاسخ غير شرطي(UR) مي كند كه مي توان توسط محرك شرطي شده آنرا مورد تقويت مثبت قرار داد.
افراد بزرگسال با كودك صحبت مي كنند(US) و او در پاسخ، چيزهايي به زبان مي آورد (UR). در اين صورت بزرگسالان به طور فزاينده و به صورت مثبت،صحبت گرامري كودك را تقويت مي كنند(CS).كودك نيز به گونه اي گرامري تر،پاسخ مي دهد(CR).
2-تقليد(imitation):تقليد مفهومي است در فرا گيري زبان كه به رفتار كودكان در نسخه برداري از زباني كه در اطرافشان ميشنوند اشاره دارد. در اين ديدگاه كودكان با تكرار طوطي وار آنچه از محيط مي شنوند زبان را ياد مي گيرند.در تقليد هيچ گونه شناختي وجود ندارد.
3-فرضيه آزمايي(hypothesis testing):
فرضيه آزمايي را مي توان ياد گيري از طريق آزمايش و خطا نيز ناميد.به نظر ميرسد كودك درباره چگونگي كاركرد زبان حدس هايي مي زند و اين حدسيات (فرضيه ها) را در گفتار در معرض آزمايش قرار مي دهد.
استدلالهاي مخالف يادگيري پاسخ- مشروط:
1-مشكل مي توان ميان حتي ساده ترين زبان كودك و برخي محركهاي احتمالي آن در محيط رابطه اي تصور نمود.به طور مثال تمام مادران و پدران در حاليكه به خود اشاره مي كنند كودك خود را به گفتن كلمه mommy وdaddy ترغيب ميكنند ولي اولين كلمه اي كه كودك به زبان مي آورد غالبا كلمه اي غير قابل انتظار و بدون محرك مانند mickey,pudding,… است.
2-كودكان مكررا كلماتي را ادا مي كنند كه محركي براي آنها وجود نداشته است(در محيط نشنيده اند) مانند goed,mans و جملات داراي 2 منفي از قبيل:
I m not afraid of nothing
3-در يادگيري زبان درك مطلب بايد قبل از توليد كلامي باشد و از آنجا كه والدين غالبا نمي فهمند چه زماني درك مطلب صورت گرفته است نمي توانندآن را تقويت كنند.بنابر اين دركهاي اوليه را نمي توان تقويت كرد. شواهد موجود اثبات ميكند كودكان قبل از شروع به صحبت، گفتار را درك مي كنند.مثلا كودك يك ساله كلمه mommyرا تصادفا توليد نمي كند تا پس از توليد آن مادرش به او بگويد اين كلمه ايست كه به مادر دلالت مي كند بلكه كودك از همان ابتداي توليد، معناي اين كلمه را مي داند.
4-در اوايل دوران زبان آموزي پدر و مادر تمام گفته هاي كودك را تقويت مي كنند نه فقط گفته هاي گرامري او را، كه تعداد آنها در آن زمان بسيار محدود است.طبق شواهد به دست آمده كودك گفته هايي از قبيل her curl my hair را بيان ميكند و مادر با شادي با اين گفته موافقت مي كند .والدين عبارات كودك از قبيل baby room را به آساني تعبير مي كنند و آنرا با پاسخي نظير That s right,baby is in her room تقويت مي نمايند.اين در حاليست كه علي رغم تشويق هاي والدين حتي از صورتهاي غير دستوري كودك ، او در پايان دوره زبان آموزي فقط صورتهاي گرامري توليد مي كند.
استدلال هاي مخالف ياد گيري از طريق تقليد:
1-همانگونه كه پيش از اين ذكر شد درك مطلب قبل از توليد حادث ميشود.حال اين سئوال مطرح مي شود كه كودكان چگونه مي توانند درك را تقليد نمايند؟يا چگونه مي توانند آنرا تشخيص بدهند تا بتوانند تقليد نمايند؟مثال زير بهتر مي تواند عدم وجود تقليد را در مراحل اوليه زبان آموزي نشان دهد:
David : [ask to ride the] mewy-go-wound.
2nd child : David wants to go on the mewy-go-wound.
David : you didn't say it wight.
(clark and clark,1977,p:385)
آنچه جالب توجه است اين است كه در حالي كه ديويد خود، به جاي[r] صداي[w] توليد مي كند هنگامي كه در تلفظ فرد ديگر [w] به جاي[r] توليد مي شود، اشتباه را درك مي كند.
2-ميزان مقلد بودن كودكان با يكديگر متفاوت است يعني برخي بيشتر و برخي كمتر تقليد مي كنند .با اين وجود همه كودكان سالم و طبيعي در سراسر جهان تقريبا به طور همزمان شروع به صحبت مي كنند و همگي غالبا در سنين 4 تا 6 سالگي به زبان مادري خود مسلط ميشوند.
3- كودكان معمولا چيزهايي را خوب تقليد مي كنند كه از قبل ياد گرفته باشند و چيزي را كه قبلا نشنيده اند تقليد نمي كنند.
Child: Nobody don’t like me.
Mother: No,say "nobody likes me."
Child: Nobody don’t like me.
Mother: No,now listen carefully. Say "nobody likes me."
Child: Oh! Nobody don’t like me.
(McNeil,1966,p:67)
@linguisticsacademy
ص۱
4-حتي زماني كه از كودك بخواهند جمله اي را تقليد نمايد او بخشهايي از جمله را كه در وراي سطح توانش او قرار دارند ناديده مي گيرد.از قبيل برخي تكواژهاي دستوري در تقليد هاي صورت گرفته توسط كودكي 2 سال و نيمه به نام Donnie:
Adult donnie
This is a round ring. This ring.
Is it a bus? It a bus?
(Ervin,1964,p:168)
5-اگر كودكان از طريق تقليد زبان را بياموزند پس بايد انتظار داشت كه برخي تكواژهاي دستوري را كه مكررا در زبان به كار مي روند زودتر ياد بگيرند.ولي همچنانكه در مثال مشاهده شد كودكان تا حدود 2 سالگي عمدتا تكواژهاي دستوري توليد نمي كنند.
6- تصور مي شود كودكان شنوايي كه توانايي تقليد ندارند مانند كودكاني كه به دليل نوعي بيماري و يا جراحي حنجره نمي توانند صدايي توليد كنند با سرعت كمتري زبان را بياموزند .ولي بررسي ها نشان داده است كه اين كودكان پس از بر طرف شدن بيماري، هنگامي كه مجددا قادر به توليد صدا مي شوند مقدار زيادي زبان آموخته اند.
7-توليد جملات داراي 2 منفي و نيز جملات سئوالي از قبيل ?What I can do و ...توسط كودك در شرايطي كه از اطرافيان نمي شنود تا بتواند با تقليد، آنها را توليد نمايد، گواه ديگري بر رد نظريه تقليد است.
استدلالهاي مخالف ياد گيري از طريق فرضيه آزمايي:
مهمترين مشكل درتوجيه فرضيه آزمايي در ياد گيري زبان، اين سئوال مهم است كه اين فرضيه ها چگونه توسط كودك شكل مي گيرند؟واضح است كه كودكان، زبان شناسان مجرب و آموزش ديده اي نيستند كه زبان نا نوشته اي را در گوشه اي از جهان پيدا كرده و آنرا بازسازي كنند.به نظر غير ممكن مي رسد كه به كودكان بتوان توانايي ها و قدرتهاي عقلاني و پيشرفته استنتاجي را منسوب كرد .در نتيجه مي بايست فرضيه هاي زباني كه كودكان به آنها مي رسند را غريزي دانست. بررسي نحوي جملات كودكان بيانگر اين نكته است كه با وجود اشتباهات بسيار در نخستين دوره هاي زبان آموزي، كودك به رغم داده هاي زباني اندك خود،اغلب به گونه اي غريزي به سوي فرضيه درست راهنمايي مي شود.براي مثال كودكان انگليسي، از حدود 2 سا لگي كه قادر به كاربرد حروف تعريف the,a,an مي شوند ،علي رغم پيچيدگي ها ي بسيار قوانين مربوط به كاربرد حروف تعريف ، با اشتباهات بسيار معدودي آنها را به كار مي برند.
تنظیم: نرجس خسروجردی
@linguisticsacademy
ص۲
آموزش_زبان_با_رویکرد_شناختی_اهمیت_1396.pdf
249.1 KB
آموزش زبان با رويكرد شناختي:
اهميت علوم اعصاب شناختي در آموزش زبان خارجي
محمودرضا گشمردي
دانشيار زبان فرانسه، دانشگاه تربيت مدرس، تهران
@linguisticsacademy
اهميت علوم اعصاب شناختي در آموزش زبان خارجي
محمودرضا گشمردي
دانشيار زبان فرانسه، دانشگاه تربيت مدرس، تهران
@linguisticsacademy
Forwarded from زبانشناسی شناختی و نقشگرا (Parsa Bamshadi)
در استعاره هاست که هستیم.pdf
838.5 KB
در استعاره هاست که هستیم
نویسنده: مریم قهرمانی
نشر نویسۀ پارسی
سال چاپ: ۱۳۹۵
#کتاب_زبانشناسی
#استعاره #زبانشناسی_شناختی
🆔 @cog_linguistics
#پارسا_بامشادی
نویسنده: مریم قهرمانی
نشر نویسۀ پارسی
سال چاپ: ۱۳۹۵
#کتاب_زبانشناسی
#استعاره #زبانشناسی_شناختی
🆔 @cog_linguistics
#پارسا_بامشادی