هزارپای لنگ
ماجرای ارز و زیر پیراهنی من .pdf
🔴 یک اصل ساده میگوید که هر کشور پایداری باید سرمایهدارهایی ملی داشتهباشد که ثروتی که جمع میکنند را در همان کشور سرمایهگذاری کنند، نه آن طرفتر، آن ور آب.
توضیح اینکه، درهرکشوری افراد کلیدی که به ثروت میرسند، منطقا باید حامی و قدردان صاحبان قدرت حاکم برآن کشور باشند که تحت عنایات و هدایتهای آنها به ثروت رسیدهاند. خب منطقی هم هست که آن چهاردرصدیها نخواهند حکومت سرنگون شود. به این دسته از افراد میگویند "سرمایهدارهای ملی".
مشکل کشور ما در این است که سرمایهدارهای ملی ما ظاهرا آنقدر ثروت اندوختهاند که دیگر به حفظ یا ایدئولوژی حاکمیت علاقهای ندارند. به زبان علمی به این پدیده میگویند:
افزایش بیش از حد نقدینگی در دستان عدهای که میتوانند حاکمیت را به چالش بکشند. عدهای که درد و ناراحتی مردم برایشان اهمیتی ندارد. حکومتی که مورد علاقهی ثروتمندانی که به دست خودش ساخته، نیست.
🔻ماجرای ارز و زیرپیراهنی من
توضیح اینکه، درهرکشوری افراد کلیدی که به ثروت میرسند، منطقا باید حامی و قدردان صاحبان قدرت حاکم برآن کشور باشند که تحت عنایات و هدایتهای آنها به ثروت رسیدهاند. خب منطقی هم هست که آن چهاردرصدیها نخواهند حکومت سرنگون شود. به این دسته از افراد میگویند "سرمایهدارهای ملی".
مشکل کشور ما در این است که سرمایهدارهای ملی ما ظاهرا آنقدر ثروت اندوختهاند که دیگر به حفظ یا ایدئولوژی حاکمیت علاقهای ندارند. به زبان علمی به این پدیده میگویند:
افزایش بیش از حد نقدینگی در دستان عدهای که میتوانند حاکمیت را به چالش بکشند. عدهای که درد و ناراحتی مردم برایشان اهمیتی ندارد. حکومتی که مورد علاقهی ثروتمندانی که به دست خودش ساخته، نیست.
🔻ماجرای ارز و زیرپیراهنی من
🔴 میگویند تمام مذاهب الهی از سه حق صحبت کردهاند:
حق خدا (یا حق الله)- حق جامعه (یا حق الناس) و حق فردی (یا حق النفس).
و باید پذیرفت که تمام مکاتب فکری ساخته بشر هم تقلیدی از روی همین سه مورد بودهاند که به خطا رفتهاند.
شوخی بزرگی که خدا با بندگانش کرد این بود که سه حق را گفت ولی هیچ اشارهای به ترکیب و اولویتبندی آنها در شرایط مختلف نکرد. درعوض قدرت عقل و استدلالی را به ما داد که مدام بر سر ترکیب این سه حق جروبحث کنیم که چهکسانی در تنظیم آن باید دخالت بکنند یا نکنند.
#هزارپایلنگ
حق خدا (یا حق الله)- حق جامعه (یا حق الناس) و حق فردی (یا حق النفس).
و باید پذیرفت که تمام مکاتب فکری ساخته بشر هم تقلیدی از روی همین سه مورد بودهاند که به خطا رفتهاند.
شوخی بزرگی که خدا با بندگانش کرد این بود که سه حق را گفت ولی هیچ اشارهای به ترکیب و اولویتبندی آنها در شرایط مختلف نکرد. درعوض قدرت عقل و استدلالی را به ما داد که مدام بر سر ترکیب این سه حق جروبحث کنیم که چهکسانی در تنظیم آن باید دخالت بکنند یا نکنند.
#هزارپایلنگ
هزارپای لنگ
برای درس هایش زور زدیم.pdf
🔴 این دنیا را برای اجرای عدالت نساختهاند. اینجا میدان امتحانات مهلک است و تمرین دیدن سرابها و از آن جهت باید اعتراف کنم که دانشگاه واقعا جای جالبی است. اینجا آدمهای زیادی را میشود شناخت از قومهای مختلف از سرتاسر کشور. آدمهایی جوان که تقریبا خودشان را جر واجر کردهاند که به درون دانشگاه راهی بیابند.
مثلا بعضیها هستند که در عرض یکسال میلیونها تومان کتاب تست خریدهاند که فقط بیایند داخل دانشگاه ببینند که هیچ چیزی تستی نیست. درست مثل اینکه شما کلی بروید کلاس آموزش فوتبال تا نهایتا والیبال بازی کنید.
بعضی هم هستند که دیوارهای دانشگاه را بیشتر از هرچیز دیگر آن دوست دارند. آنها معتقدند "همین تو باشه، هرچی میخواد باشه". و منظورشان این است که اسم دانشگاه خیلی مهمتر از استعدادیست که دارند و رشتهای هست که میخوانند.
@limping_centipede
مثلا بعضیها هستند که در عرض یکسال میلیونها تومان کتاب تست خریدهاند که فقط بیایند داخل دانشگاه ببینند که هیچ چیزی تستی نیست. درست مثل اینکه شما کلی بروید کلاس آموزش فوتبال تا نهایتا والیبال بازی کنید.
بعضی هم هستند که دیوارهای دانشگاه را بیشتر از هرچیز دیگر آن دوست دارند. آنها معتقدند "همین تو باشه، هرچی میخواد باشه". و منظورشان این است که اسم دانشگاه خیلی مهمتر از استعدادیست که دارند و رشتهای هست که میخوانند.
@limping_centipede
هزارپای لنگ
دام آموزشی .pdf
« وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ - وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيِهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الفَسَادَ »
۲۰۴،۲۰۵ سوره بقره
🔶 ترجمه سادهاش میشود: « در این دنیا کسی است از مردم که خدا را گواه میگیرد و سخناناش، تو را به شگفتی وا میدارد، در حالی که کینهتوزترین دشمنان است. و چون فرصت پیدا کند، در زمین فساد میکند و کشاورزی و نسل را به هلاکت میکشاند. خدا فساد را دوست ندارد.»
🔴 در ادبیات عرب، وقتی چیزی از جایگاهش خارج میشود از واژه "فسد" استفاده میشود؛ بنابراین، فاسد یعنی چیزی که از جایگاه و مقام طبیعیاش خارج شدهباشد. حالا اگر از شما بپرسند که سازمان سنجش آموزش کشور با این شیوهی غلط سوالات چهار گزینهای و سپس رتبه بیمعنای کنکور و آن تعداد کد رشته درس، واقعا چه کار میکند، خواهید گفت جوانان کشور را از جایگاه و استعدادی که دارند، خارج کرده، به جای دیگری میفرستد. یعنی نسلی را فاسد و نهایتا هلاک میکند و بامزه اینکه، خدا را هم گواه میگیرد که مشغول انجام وظیفه است؛ ولی، با این سازمان جهنمی که چندین نسل متمادی را به هلاکت کشانده و مملکتی را دچار رکود و ایستایی کرده، چه باید کرد؟
به نظر شخص خودم، نه دوستم، بسته به مرتبه سازمانیای که دارند، آنها را
باید به موارد زیر محکوم کرد:
۱- بازسازی کامل قلعه پرتغالیها در قشم
۲- بازسازی کامل تخت جمشید
۳- بازسازی زیگورات چغازنبیل و خرساباد
۴- آسفالت قله دماوند
یعنی درکل، به طریقی که نروند کمیسیون آموزش عالی مجلس و با سخنان شگفتیآور خود، مانع از اجرای حکم قرآن شوند؛ نباید دربرابر ترفندهای کودکانه این سازمان تسلیم شد. زیرامشکل مملکت این نیست که چگونه این همه داوطلب را در این تعداد دانشگاه کم، جای دهیم. مشکل مملکت ما، نابودی استعداد و شایستگی جوانان مشتاق تحصیلات عالی است. مشکل مملکت ما، انتخاب رشتهای که در آن شانس قبولی داریم نیست؛ مشکل مملکت ما این است که وقتی کاری برای فارغالتحصیلان دانشگاهی نیست، خودشان کارآفرین نیستند.
@limping_centipede
۲۰۴،۲۰۵ سوره بقره
🔶 ترجمه سادهاش میشود: « در این دنیا کسی است از مردم که خدا را گواه میگیرد و سخناناش، تو را به شگفتی وا میدارد، در حالی که کینهتوزترین دشمنان است. و چون فرصت پیدا کند، در زمین فساد میکند و کشاورزی و نسل را به هلاکت میکشاند. خدا فساد را دوست ندارد.»
🔴 در ادبیات عرب، وقتی چیزی از جایگاهش خارج میشود از واژه "فسد" استفاده میشود؛ بنابراین، فاسد یعنی چیزی که از جایگاه و مقام طبیعیاش خارج شدهباشد. حالا اگر از شما بپرسند که سازمان سنجش آموزش کشور با این شیوهی غلط سوالات چهار گزینهای و سپس رتبه بیمعنای کنکور و آن تعداد کد رشته درس، واقعا چه کار میکند، خواهید گفت جوانان کشور را از جایگاه و استعدادی که دارند، خارج کرده، به جای دیگری میفرستد. یعنی نسلی را فاسد و نهایتا هلاک میکند و بامزه اینکه، خدا را هم گواه میگیرد که مشغول انجام وظیفه است؛ ولی، با این سازمان جهنمی که چندین نسل متمادی را به هلاکت کشانده و مملکتی را دچار رکود و ایستایی کرده، چه باید کرد؟
به نظر شخص خودم، نه دوستم، بسته به مرتبه سازمانیای که دارند، آنها را
باید به موارد زیر محکوم کرد:
۱- بازسازی کامل قلعه پرتغالیها در قشم
۲- بازسازی کامل تخت جمشید
۳- بازسازی زیگورات چغازنبیل و خرساباد
۴- آسفالت قله دماوند
یعنی درکل، به طریقی که نروند کمیسیون آموزش عالی مجلس و با سخنان شگفتیآور خود، مانع از اجرای حکم قرآن شوند؛ نباید دربرابر ترفندهای کودکانه این سازمان تسلیم شد. زیرامشکل مملکت این نیست که چگونه این همه داوطلب را در این تعداد دانشگاه کم، جای دهیم. مشکل مملکت ما، نابودی استعداد و شایستگی جوانان مشتاق تحصیلات عالی است. مشکل مملکت ما، انتخاب رشتهای که در آن شانس قبولی داریم نیست؛ مشکل مملکت ما این است که وقتی کاری برای فارغالتحصیلان دانشگاهی نیست، خودشان کارآفرین نیستند.
@limping_centipede
🔴جامعه سیاسی چیست و مسائل سیاسی جامعه کدامند؟
✍🏻 سیدمحمدباقر ملائک
مرداد ۱۳۹۷
#بخش_اول
🔻تخصص سیستم، اگر لازم باشد به خیلی چیزها چنگ میاندازد تا سیستم طراحی شده، عمری منطقی داشته و جوانمرگ نشود. یکی از این موارد "جامعه شناسی" است.
حالا برای شروع بپرسید: "جامعه سیاسی چیست و مسائل سیاسی جامعه کدامند؟"
به زبان ساده شده میگویند که سیاست، علم حفظ قدرت است. و منظور از قدرت، همان قدرت اداره امور مردم است. و قدرت اداره امور مردم از اینجا ناشی میشود که مردم بپذیرند که تعداد زیادی از تصمیماتی را که در زندگی نیاز دارند، بجای خودشان، سیاستمداران برای آنان بگیرند و اگر هم از آن تصمیمات خوششان نیامد به نماینده شهرشان نامه بنویسند، تا آنها برایشان توضیحات کافی ارائه دهند تا آنها هم خسته شده و بروند سر کار و زندگی همیشگیشان.
به این ترتیب میتوان حدس زد که جامعه سیاسی به جامعهای گفته میشود که اگر شمای مردم از توضیحات نماینده شهرتان راضی نشدید، بروید در مهمانی های فامیلی ناسزا بگویید یا فوقش روی در و دیوار شعار بنویسید، یا فوق فوقش توی خیابان شعار بدهید و یا فوق فوق فوقش با پلیس درگیر شوید، باطوم یا گاز اشک آوری بخورید تا خسته شوید و بعد بروید سروکار زندگی همیشگیتان.
🔻اینها را دهها بار در تلویزیون و در تمام دنیا هم دیدهاید. اما سوال خیلی مهم این است که "مسائل سیاسی" جامعه کدامند؟
برخلاف آنچه که ممکن است تصور کنید، مسائل سیاسی جامعه خیلی خیلی پیچیده هستند و اسامی عجیب و غریبی هم دارند؛ مثل "بازار" یا "خصوصی سازی" یا "غیر دولتی" و حتی "غیر انتفاعی". که صد بار هم که بخوانید و برایتان هم توضیح بدهند، نمیشود فهمید منظورشان از این واژهها چه بوده، ولی به زبان سیستمی، شاید بتوانیم کمکی کنیم.
اول اینکه بدانید نباید گول واژهها را خورد. به این مفهوم که اجازه ندهید سیستم شماره یک مغز مبارکتان که به سرعت و با دیدن و یادآوری تصاویر فعال میشود، اعلام کند که با میانگین گیری در حد خیلی خوبی فهمیده که با چه چیزهایی سروکار دارد. منظور این است که حتما از سیستم شماره دو مغز درخشانتان کمک بگیرید. این یکی سیستم اجازه میدهد که از شنیدهها و نظرات دیگران هم استفاده کرده و با صرف زمان اجازه میدهد که اطلاعات بطور دقیق وارد بخش خاکستری مغز شده و در جایگاه صحیح خود قرار گیرند و سپس مدلی منطقی برای درک مطلب میسازد تا اعلام کند که ادراک حاصل شده است.
برای مثال، بهتر است بدانید که دولت صاحب هیچ چیزی نیست تا بتواند آنها را خصوصی کند یا به دست بازار بسپارد. واقعیت این است که مردم یک سرزمین مالک تمام داراییهای آن سرزمین هستند ولی دولتها معمولا کاری میکنند که مردم این را فراموش کنند. درست مثل پولی که در بانک در حساب شخصی خودتان واریز میکنید ولی بانک به طریقی رفتار میکند که شما خجالت میکشید که پول خود را از بانک خارج کنید. مردم یک سرزمین هم معمولا فراموش میکنند كه داراييهای کشور متعلق به تمام آنهاست و دولت تنها وكيل مردم براي اداره آن اموال است. ولی موضوع خنده دار اینکه دولتیها بعد از رسیدن به قدرت خودشان میگویند که دولت تاجر خوبي نيست و بايد خصوصيسازي انجام شود و بعد مردم که یادشان رفته بوده که دولت وکیل آنها بوده، بجای اینکه یک وکیل دیگر انتخاب کنند که کاربلد باشد، میپذیرند که اموالشان خصوصی سازی شود!
جل الخالق، از این فراموشی!
✍🏻 سیدمحمدباقر ملائک
مرداد ۱۳۹۷
#بخش_اول
🔻تخصص سیستم، اگر لازم باشد به خیلی چیزها چنگ میاندازد تا سیستم طراحی شده، عمری منطقی داشته و جوانمرگ نشود. یکی از این موارد "جامعه شناسی" است.
حالا برای شروع بپرسید: "جامعه سیاسی چیست و مسائل سیاسی جامعه کدامند؟"
به زبان ساده شده میگویند که سیاست، علم حفظ قدرت است. و منظور از قدرت، همان قدرت اداره امور مردم است. و قدرت اداره امور مردم از اینجا ناشی میشود که مردم بپذیرند که تعداد زیادی از تصمیماتی را که در زندگی نیاز دارند، بجای خودشان، سیاستمداران برای آنان بگیرند و اگر هم از آن تصمیمات خوششان نیامد به نماینده شهرشان نامه بنویسند، تا آنها برایشان توضیحات کافی ارائه دهند تا آنها هم خسته شده و بروند سر کار و زندگی همیشگیشان.
به این ترتیب میتوان حدس زد که جامعه سیاسی به جامعهای گفته میشود که اگر شمای مردم از توضیحات نماینده شهرتان راضی نشدید، بروید در مهمانی های فامیلی ناسزا بگویید یا فوقش روی در و دیوار شعار بنویسید، یا فوق فوقش توی خیابان شعار بدهید و یا فوق فوق فوقش با پلیس درگیر شوید، باطوم یا گاز اشک آوری بخورید تا خسته شوید و بعد بروید سروکار زندگی همیشگیتان.
🔻اینها را دهها بار در تلویزیون و در تمام دنیا هم دیدهاید. اما سوال خیلی مهم این است که "مسائل سیاسی" جامعه کدامند؟
برخلاف آنچه که ممکن است تصور کنید، مسائل سیاسی جامعه خیلی خیلی پیچیده هستند و اسامی عجیب و غریبی هم دارند؛ مثل "بازار" یا "خصوصی سازی" یا "غیر دولتی" و حتی "غیر انتفاعی". که صد بار هم که بخوانید و برایتان هم توضیح بدهند، نمیشود فهمید منظورشان از این واژهها چه بوده، ولی به زبان سیستمی، شاید بتوانیم کمکی کنیم.
اول اینکه بدانید نباید گول واژهها را خورد. به این مفهوم که اجازه ندهید سیستم شماره یک مغز مبارکتان که به سرعت و با دیدن و یادآوری تصاویر فعال میشود، اعلام کند که با میانگین گیری در حد خیلی خوبی فهمیده که با چه چیزهایی سروکار دارد. منظور این است که حتما از سیستم شماره دو مغز درخشانتان کمک بگیرید. این یکی سیستم اجازه میدهد که از شنیدهها و نظرات دیگران هم استفاده کرده و با صرف زمان اجازه میدهد که اطلاعات بطور دقیق وارد بخش خاکستری مغز شده و در جایگاه صحیح خود قرار گیرند و سپس مدلی منطقی برای درک مطلب میسازد تا اعلام کند که ادراک حاصل شده است.
برای مثال، بهتر است بدانید که دولت صاحب هیچ چیزی نیست تا بتواند آنها را خصوصی کند یا به دست بازار بسپارد. واقعیت این است که مردم یک سرزمین مالک تمام داراییهای آن سرزمین هستند ولی دولتها معمولا کاری میکنند که مردم این را فراموش کنند. درست مثل پولی که در بانک در حساب شخصی خودتان واریز میکنید ولی بانک به طریقی رفتار میکند که شما خجالت میکشید که پول خود را از بانک خارج کنید. مردم یک سرزمین هم معمولا فراموش میکنند كه داراييهای کشور متعلق به تمام آنهاست و دولت تنها وكيل مردم براي اداره آن اموال است. ولی موضوع خنده دار اینکه دولتیها بعد از رسیدن به قدرت خودشان میگویند که دولت تاجر خوبي نيست و بايد خصوصيسازي انجام شود و بعد مردم که یادشان رفته بوده که دولت وکیل آنها بوده، بجای اینکه یک وکیل دیگر انتخاب کنند که کاربلد باشد، میپذیرند که اموالشان خصوصی سازی شود!
جل الخالق، از این فراموشی!
🔴جامعه سیاسی چیست و مسائل سیاسی جامعه کدامند؟
✍🏻 سیدمحمدباقر ملائک
مرداد ۱۳۹۷
#بخش_دوم
🔻ولی چطور این فرایند رخ میدهد؟ خیلی هم ساده نیست. یعنی چطور میشود که دولتی که چه ها کرده تا در انتخابات پیروز شود و بشود وکیل مردم برای گرفتن قدرت بکارگیری سرمایههای سرزمین، به یکباره یادش می افتد که تاجر خوبی نیست و باید خیلی چیزها را خصوصی کند. در این چهل سال این موارد را زیاد شنیدهاید که:
آموزش و پرورش گران شده ! باید بخش خصوصی مشارکت کند.
کارخانه ضرر ده شده، باید آنرا به بخش خصوصی واگذار کرد.
و این آخری، اصلا دولت به قیمت ارز چه کار دارد؟ خود بازار باید قیمت ارز را تعیین کند.
🔻خب بیایید بپرسیم: این واژه "بخش خصوصی" چیست؟ آیا مردم همان بخش خصوصی هستند؟ و یا اینکه اصلا این بخش خصوصی با بازار چه ارتباطی دارند؟ یا اینکه بازار چیست و کیست؟ و چطور میتواند قیمت چیزی مثل ارز را تعیین کند؟
در ضمن بیخود منتظر جواب بنده هم نمانید، من فقط اصرار دارم که سوال بپرسید تا سیستم شماره دو مغز مبارکتان تعطیل نشود. چرا؟
برای اینکه اینگونه سوالها نشان میدهد که جامعه هنوز زنده است وهنوز مردم مایل هستند که در سرنوشت و آینده خودشان نقش ایفا کنند. جامعه خودش را رها نکرده و ابزار هدایتش را به هرکسی نسپرده است.
ولی بد نیست کمی از راه را با هم برویم. از همان ابتدا ۱/۱/۱ که خدایی بود و هیچ نبود و بعد ملائک و شیطان و خلقت انسان و اینکه شیطان تصمیم گرفت، تصمیم خدا را اجرا نکند و خدا هم بجای اینکه بندازتش زندان، به ایشان قدرتهایی داد که بیفتد به جان ما انسانها؛ به هرجهت ظاهرا اینطوریست که یکی از این صاحبان قدرت، خود خداست که تجربه نشان داده هر از چندی قدرت ادارهکردن مردم در این دنیا را به دست عدهای میسپارد که اصطلاحا به آنها میگوییم:"دولت یا دولتمرد". واژه عجیبی است. قاعدتا با حضور زیادتر زنان در بدنه دولت و قدرت نمایی آنان در عرصه های مختلف باید فکری هم به حال این واژه کرد. و شاید لازم باشد از واژهای مثل "دولت زنمرد" یا "دولتفرد" یا "دولت شخص" یا "دولتی" استفاده کنیم.
🔻سومین واژه عجیب، واژه "مردم" است. همانکه تصور میکنید که "بخش خصوصی" هم جزو آنهاست. ولی عجله نکنید. سوال اینجاست که بین این سه شاه در یک سرزمین چه ها میگذرد؛ یعنی مردم-دولت-بخشخصوصی؟
@limping_centipede
✍🏻 سیدمحمدباقر ملائک
مرداد ۱۳۹۷
#بخش_دوم
🔻ولی چطور این فرایند رخ میدهد؟ خیلی هم ساده نیست. یعنی چطور میشود که دولتی که چه ها کرده تا در انتخابات پیروز شود و بشود وکیل مردم برای گرفتن قدرت بکارگیری سرمایههای سرزمین، به یکباره یادش می افتد که تاجر خوبی نیست و باید خیلی چیزها را خصوصی کند. در این چهل سال این موارد را زیاد شنیدهاید که:
آموزش و پرورش گران شده ! باید بخش خصوصی مشارکت کند.
کارخانه ضرر ده شده، باید آنرا به بخش خصوصی واگذار کرد.
و این آخری، اصلا دولت به قیمت ارز چه کار دارد؟ خود بازار باید قیمت ارز را تعیین کند.
🔻خب بیایید بپرسیم: این واژه "بخش خصوصی" چیست؟ آیا مردم همان بخش خصوصی هستند؟ و یا اینکه اصلا این بخش خصوصی با بازار چه ارتباطی دارند؟ یا اینکه بازار چیست و کیست؟ و چطور میتواند قیمت چیزی مثل ارز را تعیین کند؟
در ضمن بیخود منتظر جواب بنده هم نمانید، من فقط اصرار دارم که سوال بپرسید تا سیستم شماره دو مغز مبارکتان تعطیل نشود. چرا؟
برای اینکه اینگونه سوالها نشان میدهد که جامعه هنوز زنده است وهنوز مردم مایل هستند که در سرنوشت و آینده خودشان نقش ایفا کنند. جامعه خودش را رها نکرده و ابزار هدایتش را به هرکسی نسپرده است.
ولی بد نیست کمی از راه را با هم برویم. از همان ابتدا ۱/۱/۱ که خدایی بود و هیچ نبود و بعد ملائک و شیطان و خلقت انسان و اینکه شیطان تصمیم گرفت، تصمیم خدا را اجرا نکند و خدا هم بجای اینکه بندازتش زندان، به ایشان قدرتهایی داد که بیفتد به جان ما انسانها؛ به هرجهت ظاهرا اینطوریست که یکی از این صاحبان قدرت، خود خداست که تجربه نشان داده هر از چندی قدرت ادارهکردن مردم در این دنیا را به دست عدهای میسپارد که اصطلاحا به آنها میگوییم:"دولت یا دولتمرد". واژه عجیبی است. قاعدتا با حضور زیادتر زنان در بدنه دولت و قدرت نمایی آنان در عرصه های مختلف باید فکری هم به حال این واژه کرد. و شاید لازم باشد از واژهای مثل "دولت زنمرد" یا "دولتفرد" یا "دولت شخص" یا "دولتی" استفاده کنیم.
🔻سومین واژه عجیب، واژه "مردم" است. همانکه تصور میکنید که "بخش خصوصی" هم جزو آنهاست. ولی عجله نکنید. سوال اینجاست که بین این سه شاه در یک سرزمین چه ها میگذرد؛ یعنی مردم-دولت-بخشخصوصی؟
@limping_centipede
🔴جامعه سیاسی چیست و مسائل سیاسی جامعه کدامند؟
✍🏻 سیدمحمدباقر ملائک
مرداد ۱۳۹۷
#بخش_سوم (پایانی)
🔻در یک سادهسازی اولیه، بازار همان بخش خصوصی است. و بخش خصوصی آن بخش کوچکی از مردم هستند (در بیشتر کشورها حدود یک درصد) که مایل بودهاند قدرت تصمیمگیری برای همه مردم در اختیار آنان باشد.
حالا چرا؟
زیرا درست مثل خود شیطان معتقدند که از بقیه برتر و بهتر هستند. آنها از آتش آفریده شدهاند و انسانها از خاک.
ولی البته از آن جهت که ظاهرا خجالتی بودهاند، یا از شیطان درس گرفته بودند، دست به زورآزمایی مستقیم نزدند. آنها نیاز به یک کاتالیزور برای جابجایی قدرت داشتند. بنابراین از طرق مختلفی مثل فیلم وموسیقی، هنر و ورزش مردم را ترغیب میکنند که سیاستمدارانی را برای اداره امور به عنوان وکلای خودشان (مردم) انتخاب کنند. بعد با آن دولت مردمی وارد مذاکره میشوند تا کارها را به آنان واگذار کند. و نهایتا درست مثل قضیه ارز میخواهند که دولت بنشیند و تماشا کند. که البته برای نشستن و نظارت هم میگویند "اعمال نظم و حاکمیت قانون" و همزمان قول میدهند که مردم نگران کالاهای اساسی و دارو نباشند.
راستش اینجا و همیشه دعوا فقط بر سر یک چیز بیشتر نبوده و نیست و آن اینکه چه کسی به چه کسی سجده کند. ویا به زبان امروزی چطور قدرت را از مردمی که صاحب سرزمینی هستند به طریقی بگیریم که عصبانی نشوند و یا سروصدا راه نیندازند و نظم منطقه را برهم نریزند.
🔻آنها قدرت مرا بی سروصدا میخواهند و برای بیسروصدایی، بعضی اوقات باید چنان سروصدایی راه انداخت تا گوشها نشنوند. و برای اینکه گوشها نشنوند باید چشمها چنان از حدقه درآیند که تمام حواس صرف دیدن شود تا شنیدن. مثلا به این گفته خبرنگار شبکه CNN، کریستین امانپور دقت کنید:
راستش، او خود را با مضمونی این چنینی تعریف میکند: "اکثریت عمر کاریام را در میدانهای مختلفی سپری کردم تا به اینجا برسم که بتوانم رودرو با سیاستمداران صحبت کنم. و میدانم هربار فقط یک فرصت دارم تا به آنهایی که قدرت را دردست دارند نشان دهم که میشود از صاحبان قدرت حساب کشید. و میخواهم از این یک فرصت درست استفاده کنم."
یعنی مردم بدانند که نیاز نیست آنها حساب بکشند، ما که بخش خصوصی هستیم، خودمان بلدیم و از خودمان هم حساب میکشیم و شما مردم فقط نظم را رعایت کنید. عجله نکنید. اقتصاد که یک شبه درست نمیشود.
🔸بر این باورم که ما انسانها دو حقیقت درگیر داریم بین خدا و شیطان. چیزی مشابه همان دو سیستم فکری تند و کند. حالا اصلا مهم نیست که دو نفر هستیم یا بیشتر ولی زجرآور اینکه این تداوم درگیری بر سر قدرت و تصاحب انسانیت، آرامشی ندارد. برای رسیدن به آرامش درونی به ناچار باید یکی را کشت. ولی کدام یکی، مشخص نیست. مولانا هم فقط گفته:
بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا
برشاه چو مردید همه شاه و شهیرید
در این درگیری برسر قدرت بین مردم و بخش خصوصی هم دست آخر باید یکی را چون شیطان از بارگاه اخراج کرد. فقط امیدوارم آن یکی که میرود، مردم نباشند.
#هزارپایلنگ
@limping_centipede
✍🏻 سیدمحمدباقر ملائک
مرداد ۱۳۹۷
#بخش_سوم (پایانی)
🔻در یک سادهسازی اولیه، بازار همان بخش خصوصی است. و بخش خصوصی آن بخش کوچکی از مردم هستند (در بیشتر کشورها حدود یک درصد) که مایل بودهاند قدرت تصمیمگیری برای همه مردم در اختیار آنان باشد.
حالا چرا؟
زیرا درست مثل خود شیطان معتقدند که از بقیه برتر و بهتر هستند. آنها از آتش آفریده شدهاند و انسانها از خاک.
ولی البته از آن جهت که ظاهرا خجالتی بودهاند، یا از شیطان درس گرفته بودند، دست به زورآزمایی مستقیم نزدند. آنها نیاز به یک کاتالیزور برای جابجایی قدرت داشتند. بنابراین از طرق مختلفی مثل فیلم وموسیقی، هنر و ورزش مردم را ترغیب میکنند که سیاستمدارانی را برای اداره امور به عنوان وکلای خودشان (مردم) انتخاب کنند. بعد با آن دولت مردمی وارد مذاکره میشوند تا کارها را به آنان واگذار کند. و نهایتا درست مثل قضیه ارز میخواهند که دولت بنشیند و تماشا کند. که البته برای نشستن و نظارت هم میگویند "اعمال نظم و حاکمیت قانون" و همزمان قول میدهند که مردم نگران کالاهای اساسی و دارو نباشند.
راستش اینجا و همیشه دعوا فقط بر سر یک چیز بیشتر نبوده و نیست و آن اینکه چه کسی به چه کسی سجده کند. ویا به زبان امروزی چطور قدرت را از مردمی که صاحب سرزمینی هستند به طریقی بگیریم که عصبانی نشوند و یا سروصدا راه نیندازند و نظم منطقه را برهم نریزند.
🔻آنها قدرت مرا بی سروصدا میخواهند و برای بیسروصدایی، بعضی اوقات باید چنان سروصدایی راه انداخت تا گوشها نشنوند. و برای اینکه گوشها نشنوند باید چشمها چنان از حدقه درآیند که تمام حواس صرف دیدن شود تا شنیدن. مثلا به این گفته خبرنگار شبکه CNN، کریستین امانپور دقت کنید:
راستش، او خود را با مضمونی این چنینی تعریف میکند: "اکثریت عمر کاریام را در میدانهای مختلفی سپری کردم تا به اینجا برسم که بتوانم رودرو با سیاستمداران صحبت کنم. و میدانم هربار فقط یک فرصت دارم تا به آنهایی که قدرت را دردست دارند نشان دهم که میشود از صاحبان قدرت حساب کشید. و میخواهم از این یک فرصت درست استفاده کنم."
یعنی مردم بدانند که نیاز نیست آنها حساب بکشند، ما که بخش خصوصی هستیم، خودمان بلدیم و از خودمان هم حساب میکشیم و شما مردم فقط نظم را رعایت کنید. عجله نکنید. اقتصاد که یک شبه درست نمیشود.
🔸بر این باورم که ما انسانها دو حقیقت درگیر داریم بین خدا و شیطان. چیزی مشابه همان دو سیستم فکری تند و کند. حالا اصلا مهم نیست که دو نفر هستیم یا بیشتر ولی زجرآور اینکه این تداوم درگیری بر سر قدرت و تصاحب انسانیت، آرامشی ندارد. برای رسیدن به آرامش درونی به ناچار باید یکی را کشت. ولی کدام یکی، مشخص نیست. مولانا هم فقط گفته:
بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا
برشاه چو مردید همه شاه و شهیرید
در این درگیری برسر قدرت بین مردم و بخش خصوصی هم دست آخر باید یکی را چون شیطان از بارگاه اخراج کرد. فقط امیدوارم آن یکی که میرود، مردم نباشند.
#هزارپایلنگ
@limping_centipede
🔹 مبانی تاریک شفافیت
✍🏻 سیدمحمدباقر ملائک
مرداد ۱۳۹۷
#بخش_اول
🔻آیا درست است با پول دزدی مدرسهای تاسیس کرد و به تربیت فرزندان مردم پرداخت؟
🔻آیا درست است کالایی را گران فروخت و از درآمد اضافی عدهای را به سفر حج فرستاد؟
🔻آیا درست است با وعده و وعید رای مردم را بدست آورد و به قدرت رسید و بعد در برابر خواستههای گروههای فشار تسلیم شد و در عوض برای مردم بهانهتراشی کرد؟
🔻آیا درست است بیماری را از مرگ بترسانیم تا پولهایش را راحت در اختیار پزشکان قرار دهد؟
🔻آیا درست است به عنوان نماینده قانونگذار، قانونی را وضع کنیم که منافع نزدیکانمان در آن لحاظ شده باشد و نه مردم؟
🔻آیا درست است برای انتخاب یک پست و مقام از نزدیکان خود استفاده کنیم؟
🔻آیا درست است چون بیشتریم برای اقلیتهای خاص تعیین تکلیف کنیم؟
🔻آیا درست است به فردی که پیرو آیین دیگریست براساس آیین خودمان، سخت گیری کنیم؟
و این سوالات کماکان ادامه دارد. شاید به درازای تاریخ زندگی اجتماعی خود بشر. همهاش سوال. سوالهایی که پاسخ به آنها بیش از هرچیز، جسارت لازم دارد و دانش. البته وجه مشترک تمام این سوالات در یک چیز است و آن اینکه قصد دارند راه درست را نشان بدهند. ولی برای چه نگرانیم که کدام راه درست است؟
🔸خب لابد به این خاطر که از اجرای یک شیوه غلط صدمه میبینیم، دچار درد و وقایع نامطلوبی چون فساد روز افزون میشویم و یا اینکه عمر مبارکمان زودتر از حدی که دوست داریم به پایان میرسد. و از طرفی، بطور فطری طراحی شدهایم که از چنین ناملایماتی دوری کنیم. پس در نتیجه باید از چیزهایی نیز که منجر به فساد، فحشاء و رواج دروغگویی و دزدی و نفاق میشوند و آرامش را از ما سلب میکنند هم بترسیم و دوری کنیم.پس لاجرم باید نگران باشیم که: " سخن حق کدام است و سخن باطل کدام؟" و اینکه سعی کنیم بدانیم سخن حق و باطل چه تفاوتهایی باهم دارند.
تاریخ ثبت شده تمدن بشر و آنهایی که آن اندازه دوام آوردند تا تجربیات خودشان را ثبت کنند، مطالب زیادی را برایمان باقی نگذاشته است. خصوصا اینکه ابزارهای کاری و تکنولوژی تولید ثروت و کسب قدرت هم بطور مداوم تغییر میکردهاند. قطعا در آن زمان که کلاس کنکور نبود زندگی مردم خیلی سادهتر از الان بود و کسی مجبور نبود بیجهت خود را دلسوز کسی دیگر نشان دهد.
@limping_centipede
✍🏻 سیدمحمدباقر ملائک
مرداد ۱۳۹۷
#بخش_اول
🔻آیا درست است با پول دزدی مدرسهای تاسیس کرد و به تربیت فرزندان مردم پرداخت؟
🔻آیا درست است کالایی را گران فروخت و از درآمد اضافی عدهای را به سفر حج فرستاد؟
🔻آیا درست است با وعده و وعید رای مردم را بدست آورد و به قدرت رسید و بعد در برابر خواستههای گروههای فشار تسلیم شد و در عوض برای مردم بهانهتراشی کرد؟
🔻آیا درست است بیماری را از مرگ بترسانیم تا پولهایش را راحت در اختیار پزشکان قرار دهد؟
🔻آیا درست است به عنوان نماینده قانونگذار، قانونی را وضع کنیم که منافع نزدیکانمان در آن لحاظ شده باشد و نه مردم؟
🔻آیا درست است برای انتخاب یک پست و مقام از نزدیکان خود استفاده کنیم؟
🔻آیا درست است چون بیشتریم برای اقلیتهای خاص تعیین تکلیف کنیم؟
🔻آیا درست است به فردی که پیرو آیین دیگریست براساس آیین خودمان، سخت گیری کنیم؟
و این سوالات کماکان ادامه دارد. شاید به درازای تاریخ زندگی اجتماعی خود بشر. همهاش سوال. سوالهایی که پاسخ به آنها بیش از هرچیز، جسارت لازم دارد و دانش. البته وجه مشترک تمام این سوالات در یک چیز است و آن اینکه قصد دارند راه درست را نشان بدهند. ولی برای چه نگرانیم که کدام راه درست است؟
🔸خب لابد به این خاطر که از اجرای یک شیوه غلط صدمه میبینیم، دچار درد و وقایع نامطلوبی چون فساد روز افزون میشویم و یا اینکه عمر مبارکمان زودتر از حدی که دوست داریم به پایان میرسد. و از طرفی، بطور فطری طراحی شدهایم که از چنین ناملایماتی دوری کنیم. پس در نتیجه باید از چیزهایی نیز که منجر به فساد، فحشاء و رواج دروغگویی و دزدی و نفاق میشوند و آرامش را از ما سلب میکنند هم بترسیم و دوری کنیم.پس لاجرم باید نگران باشیم که: " سخن حق کدام است و سخن باطل کدام؟" و اینکه سعی کنیم بدانیم سخن حق و باطل چه تفاوتهایی باهم دارند.
تاریخ ثبت شده تمدن بشر و آنهایی که آن اندازه دوام آوردند تا تجربیات خودشان را ثبت کنند، مطالب زیادی را برایمان باقی نگذاشته است. خصوصا اینکه ابزارهای کاری و تکنولوژی تولید ثروت و کسب قدرت هم بطور مداوم تغییر میکردهاند. قطعا در آن زمان که کلاس کنکور نبود زندگی مردم خیلی سادهتر از الان بود و کسی مجبور نبود بیجهت خود را دلسوز کسی دیگر نشان دهد.
@limping_centipede
🔹 مبانی تاریک شفافیت
✍🏻 سیدمحمدباقر ملائک
مرداد ۱۳۹۷
#بخش_دوم
🔸البته تاریخ باز هم نشان میدهد، آفریدگار خیلی از رفتار آفریدههای خود راضی نبوده و عدهای را برای کمک به تشخیص راه حق از باطل برای آنها فرستاده. یعنی شواهدی داریم که نشان میدهد قبل از موسی کلیم، عدهای بودهاند که مردم را از کارهایی مشخص برحذر میداشتهاند. سخنان این افراد بیشتر بر این راستا بوده که مردم با یکدیگر مهربان باشند ولی همزمان سعی نکنند با همجنسان خود تشکیل خانواده بدهند و یا اینکه سنگ یا مجسمهای را خالق زمین و آسمان بدانند و برای آن قربانی کنند. تا رسید به زمان پیامآوری بنام موسی. به طور مشخص از زمان ده فرمان موسی شرایط تا حد زیادی بهبود یافت و تمیز دادن راه درست از غلط بصورت مکتوب درآمد. مثلا فهمیدیم که نباید چشم طمع به مال و ناموس همسایه داشت و همچنین متوجه شدیم که نمیتوانیم مردی را به قتل برسانیم و بعد به بهانه اینکه خانواده او سرپرستی ندارد با همسر او مهربانی کنیم. و دانستیم راه مناسب برای رفاه، استفاده از اموال و زحمات دیگران نیست. اگر از جایگاه کسی ناراحت شدیم، و دست برقضا زور بازویمان هم زیاد بود لزومی ندارد تا او را به قتل برسانیم و یا اموالش را بگیریم و یا از آنها دزدی کنیم.
با اینحال، همواره ایراد هایی جدی به اینکه ده فرمان موسی برای اداره امور کفایت میکند، وارد بوده. مثل اینکه:
🔻 ده فرمان بطور مشخص نمیگوید اگر اسلحهای را به سمت فردی بگیریم و برای او توضیح دهیم که به نفعش است که بخشی از پول هایی که دارد را در اختیار ما قرار دهد، این عمل کماکان دزدی محسوب میشود یا خیر. به هرجهت فرد مزبور قانع شده بخشی از پولش را با دست خود به ما بدهد و یا اینکه
🔻 ده فرمان بطور مشخص نمیگوید اگر به جوانان از طریق تبلیغات اینگونه القاء کردیم که خوشبختیشان در خرید کتاب های زرد و قرمز و سفید حاوی تست های تکراریست (در حالیکه آمار هرسال نشان داده که دروغ گفتهایم)، آیا فروش این کتابها نوعی از دزدی هست یا خیر؟
🔻 ده فرمان بطور مشخص نمیگوید اگر دزدها زرنگ بودند و رفتند مجلس و قانونی را در مورد نوع اسلحه تصویب کردند چه باید بکنیم؟ مثلا فرض کنید قانون مصوب بگوید که اسلحه باید حتما فشنگ داشته باشد و دستگاه آنژیو گرافی و کلونوسکپی از آن جهت که فشنگ ندارند، اسلحه محسوب نمیشوند. خب حالا اگر جراح محترمی بدون مبنا و شک علمی به فردی گفت: "شما بهتره یک آنژیو بکنی ببینیم رگ هاتون چه وضعیتی دارند و بعد از آن هم یک کلونوسکپی که ببینیم توی روده هاتون چه خبره" آیا این عمل جراح محترم نوعی از دزدیست یا خیر؟
🔻 ده فرمان همچنین نمیگوید اگر فردی پروژهای از دولت گرفته بود و بابت انجام پروژه هم پولی به او داده بودند و بعد یک دفعه فکر کرد که اگر بجای انجام پروژه برود سکه طلا از بانک پیشخرید کند و یا در کثافتآباد زمین بخرد، سودش خیلی بیشتر است و رفت و همان کار را کرد آیا این فرد دزدی کرده است یا خیر؟ آیا او باید مجازات شود و یا اینکه فقط کافیست به او گوشزد کنیم که بهتر است سکه ها را پسبدهد و بجای سودجویی برود و پروژهاش را انجام دهد؟
🔻 ده فرمان همچنین نمیگوید اگر فردی چهل هزار سکه ثبت نام کرد و پول همه آنرا هم پرداخت کرد، آیا لازم است از وی بپرسیم که ای فرزند پس از تحویل گرفتن سکه ها آنها را در کدام قبر و کدام قبرستان نگهداری خواهی کرد و اصلا با آنها قصد چه کار مثبتی داری؟ آیا اصلا مهم است نگران آن فرد و سکه هایش باشیم؟ بالاخره مال اوست و خودش میداند کجا و چگونه از آنها نگهداری کند.
🔸و خیلی از سوالهای عجیب و غریب دیگر که ده فرمان قادر به پاسخگویی به آنها نیست. خب چه باید کرد؟
اولین قدم اینکه بپذیریم از سوال کردن نباید هراسید. به قول سقراط اولین قدم برای به حرکت در آوردن قدرت تفکر طرح یک سوال خوب است. حضرت علی هم در دوران حکومت کوتاه خود، سعی بسیاری کرد که مردم را به سوالکردن ترغیب کند. تا آنجا که اصرار داشت که از هرچه به ذهنشان خطور میکند از او سوال کنند. و ادعا میکرد که هر سوالی را به جز نقشه های جنگیاش پاسخ
خواهد داد.
🔸از طریق همین سوالهاست که میرسیم به موضوع تاریکی به نام "شفافیت". شفافیتی که ادعا میشود از حقوق مردم است و از فساد و تباهی و از افول دولت جلوگیری میکند. در یک عبارت "شفافیت حق در برابر باطل"، ولی آیا واقعا این آرمان والا امکان پذیر است؟
@limping_centipede
✍🏻 سیدمحمدباقر ملائک
مرداد ۱۳۹۷
#بخش_دوم
🔸البته تاریخ باز هم نشان میدهد، آفریدگار خیلی از رفتار آفریدههای خود راضی نبوده و عدهای را برای کمک به تشخیص راه حق از باطل برای آنها فرستاده. یعنی شواهدی داریم که نشان میدهد قبل از موسی کلیم، عدهای بودهاند که مردم را از کارهایی مشخص برحذر میداشتهاند. سخنان این افراد بیشتر بر این راستا بوده که مردم با یکدیگر مهربان باشند ولی همزمان سعی نکنند با همجنسان خود تشکیل خانواده بدهند و یا اینکه سنگ یا مجسمهای را خالق زمین و آسمان بدانند و برای آن قربانی کنند. تا رسید به زمان پیامآوری بنام موسی. به طور مشخص از زمان ده فرمان موسی شرایط تا حد زیادی بهبود یافت و تمیز دادن راه درست از غلط بصورت مکتوب درآمد. مثلا فهمیدیم که نباید چشم طمع به مال و ناموس همسایه داشت و همچنین متوجه شدیم که نمیتوانیم مردی را به قتل برسانیم و بعد به بهانه اینکه خانواده او سرپرستی ندارد با همسر او مهربانی کنیم. و دانستیم راه مناسب برای رفاه، استفاده از اموال و زحمات دیگران نیست. اگر از جایگاه کسی ناراحت شدیم، و دست برقضا زور بازویمان هم زیاد بود لزومی ندارد تا او را به قتل برسانیم و یا اموالش را بگیریم و یا از آنها دزدی کنیم.
با اینحال، همواره ایراد هایی جدی به اینکه ده فرمان موسی برای اداره امور کفایت میکند، وارد بوده. مثل اینکه:
🔻 ده فرمان بطور مشخص نمیگوید اگر اسلحهای را به سمت فردی بگیریم و برای او توضیح دهیم که به نفعش است که بخشی از پول هایی که دارد را در اختیار ما قرار دهد، این عمل کماکان دزدی محسوب میشود یا خیر. به هرجهت فرد مزبور قانع شده بخشی از پولش را با دست خود به ما بدهد و یا اینکه
🔻 ده فرمان بطور مشخص نمیگوید اگر به جوانان از طریق تبلیغات اینگونه القاء کردیم که خوشبختیشان در خرید کتاب های زرد و قرمز و سفید حاوی تست های تکراریست (در حالیکه آمار هرسال نشان داده که دروغ گفتهایم)، آیا فروش این کتابها نوعی از دزدی هست یا خیر؟
🔻 ده فرمان بطور مشخص نمیگوید اگر دزدها زرنگ بودند و رفتند مجلس و قانونی را در مورد نوع اسلحه تصویب کردند چه باید بکنیم؟ مثلا فرض کنید قانون مصوب بگوید که اسلحه باید حتما فشنگ داشته باشد و دستگاه آنژیو گرافی و کلونوسکپی از آن جهت که فشنگ ندارند، اسلحه محسوب نمیشوند. خب حالا اگر جراح محترمی بدون مبنا و شک علمی به فردی گفت: "شما بهتره یک آنژیو بکنی ببینیم رگ هاتون چه وضعیتی دارند و بعد از آن هم یک کلونوسکپی که ببینیم توی روده هاتون چه خبره" آیا این عمل جراح محترم نوعی از دزدیست یا خیر؟
🔻 ده فرمان همچنین نمیگوید اگر فردی پروژهای از دولت گرفته بود و بابت انجام پروژه هم پولی به او داده بودند و بعد یک دفعه فکر کرد که اگر بجای انجام پروژه برود سکه طلا از بانک پیشخرید کند و یا در کثافتآباد زمین بخرد، سودش خیلی بیشتر است و رفت و همان کار را کرد آیا این فرد دزدی کرده است یا خیر؟ آیا او باید مجازات شود و یا اینکه فقط کافیست به او گوشزد کنیم که بهتر است سکه ها را پسبدهد و بجای سودجویی برود و پروژهاش را انجام دهد؟
🔻 ده فرمان همچنین نمیگوید اگر فردی چهل هزار سکه ثبت نام کرد و پول همه آنرا هم پرداخت کرد، آیا لازم است از وی بپرسیم که ای فرزند پس از تحویل گرفتن سکه ها آنها را در کدام قبر و کدام قبرستان نگهداری خواهی کرد و اصلا با آنها قصد چه کار مثبتی داری؟ آیا اصلا مهم است نگران آن فرد و سکه هایش باشیم؟ بالاخره مال اوست و خودش میداند کجا و چگونه از آنها نگهداری کند.
🔸و خیلی از سوالهای عجیب و غریب دیگر که ده فرمان قادر به پاسخگویی به آنها نیست. خب چه باید کرد؟
اولین قدم اینکه بپذیریم از سوال کردن نباید هراسید. به قول سقراط اولین قدم برای به حرکت در آوردن قدرت تفکر طرح یک سوال خوب است. حضرت علی هم در دوران حکومت کوتاه خود، سعی بسیاری کرد که مردم را به سوالکردن ترغیب کند. تا آنجا که اصرار داشت که از هرچه به ذهنشان خطور میکند از او سوال کنند. و ادعا میکرد که هر سوالی را به جز نقشه های جنگیاش پاسخ
خواهد داد.
🔸از طریق همین سوالهاست که میرسیم به موضوع تاریکی به نام "شفافیت". شفافیتی که ادعا میشود از حقوق مردم است و از فساد و تباهی و از افول دولت جلوگیری میکند. در یک عبارت "شفافیت حق در برابر باطل"، ولی آیا واقعا این آرمان والا امکان پذیر است؟
@limping_centipede
🔹 مبانی تاریک شفافیت
✍🏻 سیدمحمدباقر ملائک
مرداد ۱۳۹۷
#بخش_سوم (پایانی)
🔸قرآن در این مورد دو عبارت جالب توجه دارد. اول اینکه ادعا میکند:
"قد تبین الرشد من الغی"
و بعد با عبارت هشدار دهندهای میگوید:
"و لا تلبسوالحق بالباطل و تکمتو الحق"
مضمون ساده این دو عبارت این است "راه درست از غلط مشخص است" و "به حق لباسی از باطل نپوشانید یا حق را با باطل آلوده نکنید که در آنصورت حق را پوشانیدهاید". خب، واضح است. باید هم واضح باشد و نباید نیازی هم به تفسیر و توضیح داشته باشد. راه درست (حق و رشد) از غلط (باطل و غی) مشخص شده است، فقط کافیست که آنها را با هم نیامیزیم. لباس یکی را بر تن دیگری نکنیم. از این دو عبارت چنین میتوان نتیجه گرفت که "شفافیت" کاری نیست که باید بکنیم. چون حق و باطل مشخص و تبیین شدهاند. بنابراین شفافیت مجموع کارهاییست که نباید بکنیم تا حق پوشیده نشود. حق و باطل هریک خودشان به اندازه کافی شفاف هستند و لزومی ندارد کسی برای شفافیت آنها اقدامی بکند. بلکه فقط کافیست لباس باطل را همان جا برای خود باطل نگاهداریم. لباس باطل را برتن حق نپوشانیم و لباس حق را بر تن باطل نکنیم که در هردو صورت این حق هست که پوشیده میشود.
🔸خب حالا یکبار دیگر به همان سوالاتی که مطرح کردیم نگاه کنید و بپرسید آیا راه حق و باطل آشکار هستند. و یا اینکه در هیئت آن سوالات لباسی از باطل برتن حق پوشانیده شده است؟
البته اکنون، خودبهخود این سوال پیش میآید که چگونه است که میتوان بر تن حق لباسی از باطل پوشانید. آیا اصلا این شبکه منفی دستور العمل مشخصی برای پوشانیدن لباس های باطل بر تن حق دارد که بتوانیم جلوی آنرا بگیریم ویا آنرا برعکس کرده و تمام لباسهایی که برتن جریان حق پوشانیده شده را در بیاوریم تا حق آشکار شود؟
🔸خب واضح است که چنین دستورالعمل هایی را در دسترس نداریم. به اندازه کافی هم عمر مبارکمان دراز نیست. ابزار تجربه هم نه چندان در دست و نه چندان ارزان که به تجربه دست بیازیم. از روی تاریخ و سرنوشت اقوام دیگر هم عادت کردهایم که اینگونه نتیجه بگیریم که چون اشتباه کرده و به راه باطل رفتند همگی نابود شدند و البته ما همان اشتباهات را تکرار نخواهیم کرد، بلکه اشتباهات جدیدتری را مرتکب خواهیم شد.
🔸کمی تامل کنید، شاید این ماجرای "شفافیت" را بتوان به شیوه دیگری بکار گرفت. بیایید لحظهای از عنوان شفافیت یاد نصب آن چند صد یا هزار دوربین ثبت تخلفات در جادههای خودمان و شرکت گوگل بیفتید. ادعا میشود دوربینها بطور شفاف تخلفات را ثبت میکنند و با عکس به همراه زمان تخلف به در منزل شمای خاطی ارسال میکنند تا نسبت به پرداخت جریمه اقدام فرمائید.
🔸مطمئن نیستم آنها که آن همه دوربین را در جاده ها و دنیا نصب کردند قصد خیر داشتند یا نه، ولی ناخودآگاه این ایده را به ذهن هرکسی میرسانند که چه خوب خواهد شد اگر در هر انبار کالائی هم که وارد کشور می شود، تعدادی دوربین کارگذاشته شود تا بصورت آنلاین تمام ورود و خروج کالا را روزانه به همه مردم نشان دهد. چقدر جالب، نه؟
یا در دفتر کار هر نماینده مجلس و وزیر و معاونانش هم دوربین هایی کارگذاشته شود تا مشخص شود چند ساعت در روز در دفتر کارشان هستند و به غیر از مردمی که به آنها رای دادهاند، چه کسان دیگری را هر روز ملاقات میکنند و اینکه به آنها چه قولهایی میدهند.
شفافِ شفاف! خب، چرا که نه؟
@limping_centipede
✍🏻 سیدمحمدباقر ملائک
مرداد ۱۳۹۷
#بخش_سوم (پایانی)
🔸قرآن در این مورد دو عبارت جالب توجه دارد. اول اینکه ادعا میکند:
"قد تبین الرشد من الغی"
و بعد با عبارت هشدار دهندهای میگوید:
"و لا تلبسوالحق بالباطل و تکمتو الحق"
مضمون ساده این دو عبارت این است "راه درست از غلط مشخص است" و "به حق لباسی از باطل نپوشانید یا حق را با باطل آلوده نکنید که در آنصورت حق را پوشانیدهاید". خب، واضح است. باید هم واضح باشد و نباید نیازی هم به تفسیر و توضیح داشته باشد. راه درست (حق و رشد) از غلط (باطل و غی) مشخص شده است، فقط کافیست که آنها را با هم نیامیزیم. لباس یکی را بر تن دیگری نکنیم. از این دو عبارت چنین میتوان نتیجه گرفت که "شفافیت" کاری نیست که باید بکنیم. چون حق و باطل مشخص و تبیین شدهاند. بنابراین شفافیت مجموع کارهاییست که نباید بکنیم تا حق پوشیده نشود. حق و باطل هریک خودشان به اندازه کافی شفاف هستند و لزومی ندارد کسی برای شفافیت آنها اقدامی بکند. بلکه فقط کافیست لباس باطل را همان جا برای خود باطل نگاهداریم. لباس باطل را برتن حق نپوشانیم و لباس حق را بر تن باطل نکنیم که در هردو صورت این حق هست که پوشیده میشود.
🔸خب حالا یکبار دیگر به همان سوالاتی که مطرح کردیم نگاه کنید و بپرسید آیا راه حق و باطل آشکار هستند. و یا اینکه در هیئت آن سوالات لباسی از باطل برتن حق پوشانیده شده است؟
البته اکنون، خودبهخود این سوال پیش میآید که چگونه است که میتوان بر تن حق لباسی از باطل پوشانید. آیا اصلا این شبکه منفی دستور العمل مشخصی برای پوشانیدن لباس های باطل بر تن حق دارد که بتوانیم جلوی آنرا بگیریم ویا آنرا برعکس کرده و تمام لباسهایی که برتن جریان حق پوشانیده شده را در بیاوریم تا حق آشکار شود؟
🔸خب واضح است که چنین دستورالعمل هایی را در دسترس نداریم. به اندازه کافی هم عمر مبارکمان دراز نیست. ابزار تجربه هم نه چندان در دست و نه چندان ارزان که به تجربه دست بیازیم. از روی تاریخ و سرنوشت اقوام دیگر هم عادت کردهایم که اینگونه نتیجه بگیریم که چون اشتباه کرده و به راه باطل رفتند همگی نابود شدند و البته ما همان اشتباهات را تکرار نخواهیم کرد، بلکه اشتباهات جدیدتری را مرتکب خواهیم شد.
🔸کمی تامل کنید، شاید این ماجرای "شفافیت" را بتوان به شیوه دیگری بکار گرفت. بیایید لحظهای از عنوان شفافیت یاد نصب آن چند صد یا هزار دوربین ثبت تخلفات در جادههای خودمان و شرکت گوگل بیفتید. ادعا میشود دوربینها بطور شفاف تخلفات را ثبت میکنند و با عکس به همراه زمان تخلف به در منزل شمای خاطی ارسال میکنند تا نسبت به پرداخت جریمه اقدام فرمائید.
🔸مطمئن نیستم آنها که آن همه دوربین را در جاده ها و دنیا نصب کردند قصد خیر داشتند یا نه، ولی ناخودآگاه این ایده را به ذهن هرکسی میرسانند که چه خوب خواهد شد اگر در هر انبار کالائی هم که وارد کشور می شود، تعدادی دوربین کارگذاشته شود تا بصورت آنلاین تمام ورود و خروج کالا را روزانه به همه مردم نشان دهد. چقدر جالب، نه؟
یا در دفتر کار هر نماینده مجلس و وزیر و معاونانش هم دوربین هایی کارگذاشته شود تا مشخص شود چند ساعت در روز در دفتر کارشان هستند و به غیر از مردمی که به آنها رای دادهاند، چه کسان دیگری را هر روز ملاقات میکنند و اینکه به آنها چه قولهایی میدهند.
شفافِ شفاف! خب، چرا که نه؟
@limping_centipede
جمعیت موثر.pdf
136.6 KB
🔴 نقدی بر رفتار آنان که در خط مقدم جبهه، دنبال تاسیس بیمارستان هزارتختخوابی هستند
🔹جمعیت مؤثر
نقدی بر رفتار آنان که در خط مقدم جبهه، دنبال تاسیس بیمارستان هزارتختخوابی هستند
✍🏻 سیدمحمدباقر ملائک
شهریور ۱۳۹۷
🔻خب بگذارید چند تا نکته را راحت اعتراف کنم که بیشتر به خودکشی سیاسی شباهت دارد تا اقدامی برای گسترش تفکر سیستمی.
اول اینکه، من شخصا معتقد نیستم که ایرانیان، یعنی همه آنهایی که در حال حاضر در سرزمین ایران زندگی میکنند و یا اینکه جلای وطن کردهاند و رفتهاند آن ور آب، انسانهای باهوشی هستند؛ به نظر نسلیست کاملا جدابافته از ایرانیانی که سابقا در این سرزمین زندگی میکردهاند. اگر ناشیانه نباشد، مایلم همه آنها را به تعبیر قرآنی، نوعی از ظلوما جهولا تلقی کنم و برای همین، میتوانیم به طور خلاصه به همه بگوییم «اظلج»؛ مخففی برای ایرانیهای ظلوم و جهول. حالا سعی نکنید بپرسید: این همه بزرگان فرهنگساز مثل فردوسی و خیام چه میشوند؟ بنده که عرض کردم «ایرانیان حال حاضر (شامل خودم)».
دوم اینکه، به افراد «از خدا بیخبر» هم میتوان به اختصار گفت:«اخبخ»؛ چرا؟ برای اینکه وقتی خیلی از آنها را در هر جایی میبینید، بهتر است برای آنها یک اسم شستهرفته انتخاب کنید که فک مبارک در شرایط روبهروشدن با آنها، خیلی خسته نشود. آخر خیلی هستند؛ آنقدر زیاد که به یک نفر، چند میلیون دادهاند که به تعدادی صرافی زنگ بزند و بگوید که مثلا پنجاهمیلیون دلار لازم دارد و حاضر هم هست هر دلار را دههزار تومان بخرد و همین تلفن الکی باعث شده که همه باور کنند که قیمت دلار، بهجای چهارهزار تومان، دههزار تومان است. خداییش آدم باید چقدر اخبخ و اظلج باشد، خودتان انصاف بدهید.
و همچنین، بهجای اینکه کلی وقت خودتان و صداوسیما را هدر دهید به «رژیم اشغالگر قدس» هم میتوانید بهجای اسرائیل، بگویید «راق»؛ هرچند که در آن صورت، رژیم غاصب صهیونیستی میشود «رغص» که رقیب مناسبی برای نام همان منطقه است.
سوم اینکه، من با طبقه پزشکان هیچ مشکلی ندارم؛ این فقط تعدادی اخبخ و اظلج بودند که سعی کردند که سخنان من علیه سیستم سلامت و نظام پزشکی را، سخنانی علیه پزشکان وانمود کنند. من پزشکانی را که کارشان کاهش و ازبینبردن درد و رنج مردمان هست، بیشک از نعمات الهی اینجا و هر کشوری میدانم؛ هرچند میدانم تعدادشان خیلی کم است.
با این واژههای جدید، حالا میتوانید سوال کنید که این مقدمات چه ارتباطی به «جمعیت موثر» دارد؟
نقدی بر رفتار آنان که در خط مقدم جبهه، دنبال تاسیس بیمارستان هزارتختخوابی هستند
✍🏻 سیدمحمدباقر ملائک
شهریور ۱۳۹۷
🔻خب بگذارید چند تا نکته را راحت اعتراف کنم که بیشتر به خودکشی سیاسی شباهت دارد تا اقدامی برای گسترش تفکر سیستمی.
اول اینکه، من شخصا معتقد نیستم که ایرانیان، یعنی همه آنهایی که در حال حاضر در سرزمین ایران زندگی میکنند و یا اینکه جلای وطن کردهاند و رفتهاند آن ور آب، انسانهای باهوشی هستند؛ به نظر نسلیست کاملا جدابافته از ایرانیانی که سابقا در این سرزمین زندگی میکردهاند. اگر ناشیانه نباشد، مایلم همه آنها را به تعبیر قرآنی، نوعی از ظلوما جهولا تلقی کنم و برای همین، میتوانیم به طور خلاصه به همه بگوییم «اظلج»؛ مخففی برای ایرانیهای ظلوم و جهول. حالا سعی نکنید بپرسید: این همه بزرگان فرهنگساز مثل فردوسی و خیام چه میشوند؟ بنده که عرض کردم «ایرانیان حال حاضر (شامل خودم)».
دوم اینکه، به افراد «از خدا بیخبر» هم میتوان به اختصار گفت:«اخبخ»؛ چرا؟ برای اینکه وقتی خیلی از آنها را در هر جایی میبینید، بهتر است برای آنها یک اسم شستهرفته انتخاب کنید که فک مبارک در شرایط روبهروشدن با آنها، خیلی خسته نشود. آخر خیلی هستند؛ آنقدر زیاد که به یک نفر، چند میلیون دادهاند که به تعدادی صرافی زنگ بزند و بگوید که مثلا پنجاهمیلیون دلار لازم دارد و حاضر هم هست هر دلار را دههزار تومان بخرد و همین تلفن الکی باعث شده که همه باور کنند که قیمت دلار، بهجای چهارهزار تومان، دههزار تومان است. خداییش آدم باید چقدر اخبخ و اظلج باشد، خودتان انصاف بدهید.
و همچنین، بهجای اینکه کلی وقت خودتان و صداوسیما را هدر دهید به «رژیم اشغالگر قدس» هم میتوانید بهجای اسرائیل، بگویید «راق»؛ هرچند که در آن صورت، رژیم غاصب صهیونیستی میشود «رغص» که رقیب مناسبی برای نام همان منطقه است.
سوم اینکه، من با طبقه پزشکان هیچ مشکلی ندارم؛ این فقط تعدادی اخبخ و اظلج بودند که سعی کردند که سخنان من علیه سیستم سلامت و نظام پزشکی را، سخنانی علیه پزشکان وانمود کنند. من پزشکانی را که کارشان کاهش و ازبینبردن درد و رنج مردمان هست، بیشک از نعمات الهی اینجا و هر کشوری میدانم؛ هرچند میدانم تعدادشان خیلی کم است.
با این واژههای جدید، حالا میتوانید سوال کنید که این مقدمات چه ارتباطی به «جمعیت موثر» دارد؟
🔹جمعیت موثر چیست؟
✍🏻سیدمحمدباقر ملائک
شهریور ۱۳۹۷
🔻به زبان سادهتر، اگر در جغرافیای انسانی میخوانید که ایران کشوریست با فلان مساحت و هشتاد میلیون جمعیت، و بعد شادمانه مساحت و جمعیت کشور متبوع خود را با تمام همسایههای ریز و درشت آن تا خود “راق”، مقایسه میکنید، و بعد به نحوی احساس افتخار و بزرگی، تمام وجودتان را فرا میگیرد، بدانید خیلی باهوش نیستید.
🔻در سالهای اخیر، تعدادی “اخبخ” تا آنجا پیش رفتهاند که با بازی با همین اعداد، پیشنهاد دادهاند هر ایرانی اگر یک سطل پیدا کند و بعد بتواند آن را پر از آب کند، در کل میتوانیم چهره منطقه را تغییر دهیم. این سخن بیربط، حتی ارزش نقد هم ندارد؛ ولی به یک نکته اشاره دارد و آن اینکه: میشود سیاهی لشکر را به اشتباه با «جمعیت موثر» یک کشور اشتباه گرفت و بعد از این اشتباه مهلک، هیجانزده هم شد و سخنان بیربط و خطرناکی را به هم بافت و سیاستهای خطرناکی را هم اتخاذکرد.
🔻برای تشریح بیشتر اهمیت این مشکل، بیایید برای لحظهای جبهه جنگی را تصور کنید که در آن، نیروهای متخاصم، صفبندی و سنگربندی کردهاند؛ سنگر فرماندهی و بهداری هم هست؛ ولی اگر سنگر بهداری خیلی بزرگ بود، چه خواهید گفت؟ سنگری بزرگ با سروصدا و تجهیزات گرانقدر، آماده برای پذیرش مجروحین حاصل از نبرد.
قطعا باید پرسید: «اینجا چه خبر است؟»
@limping_centipede
✍🏻سیدمحمدباقر ملائک
شهریور ۱۳۹۷
🔻به زبان سادهتر، اگر در جغرافیای انسانی میخوانید که ایران کشوریست با فلان مساحت و هشتاد میلیون جمعیت، و بعد شادمانه مساحت و جمعیت کشور متبوع خود را با تمام همسایههای ریز و درشت آن تا خود “راق”، مقایسه میکنید، و بعد به نحوی احساس افتخار و بزرگی، تمام وجودتان را فرا میگیرد، بدانید خیلی باهوش نیستید.
🔻در سالهای اخیر، تعدادی “اخبخ” تا آنجا پیش رفتهاند که با بازی با همین اعداد، پیشنهاد دادهاند هر ایرانی اگر یک سطل پیدا کند و بعد بتواند آن را پر از آب کند، در کل میتوانیم چهره منطقه را تغییر دهیم. این سخن بیربط، حتی ارزش نقد هم ندارد؛ ولی به یک نکته اشاره دارد و آن اینکه: میشود سیاهی لشکر را به اشتباه با «جمعیت موثر» یک کشور اشتباه گرفت و بعد از این اشتباه مهلک، هیجانزده هم شد و سخنان بیربط و خطرناکی را به هم بافت و سیاستهای خطرناکی را هم اتخاذکرد.
🔻برای تشریح بیشتر اهمیت این مشکل، بیایید برای لحظهای جبهه جنگی را تصور کنید که در آن، نیروهای متخاصم، صفبندی و سنگربندی کردهاند؛ سنگر فرماندهی و بهداری هم هست؛ ولی اگر سنگر بهداری خیلی بزرگ بود، چه خواهید گفت؟ سنگری بزرگ با سروصدا و تجهیزات گرانقدر، آماده برای پذیرش مجروحین حاصل از نبرد.
قطعا باید پرسید: «اینجا چه خبر است؟»
@limping_centipede
🔹جمعیت موثر چیست؟
✍🏻سیدمحمدباقر ملائک
شهریور ۱۳۹۷
🔻در یک صحنه نبرد، آنچه نیاز است، مردان جنگی سالم و آماده کارزار است. با این منطق که در این کارزار، چون صدمه ببینند، رها نخواهندشد؛ ولی قطعا منطقی نیست که با سهلانگاری، شرایط صدمهدیدن آنها فراهم شود؛ با این تصور که از قبل، تختی برای آنها در بیمارستان فراهم شدهاست.
🔻این همان سناریوی تلخ بین بهداشت و درمان و جمعیت موثر یک کشور، و نهایتا ارزش پول ملی آن کشور است.
آوردهاند که راق (رغص)، هشت میلیون جمعیت دارد و ایران هشتاد میلیون؛ ولی سوال سخت این است که جمعیت موثر این دو کشور را چه کسی میداند؟
چه کسی جسارت مقایسه آن دو جمعیت موثر را دارد؟
🔻اگر جمعیت موثر راق بیشتر از جمعیت موثر ایران بود، چه تدبیری باید اندیشید و یا چه خاکی باید بر سر کرد؟
کدام مرد جنگی است که شهامت اصلاح سیاستهای نظام سلامت و درمان را برای بهبود جمعیت موثر داشته باشد، تا برای تعیین قیمت واقعی ارزها و کالاها یک اخبخ اظلج نتواند با چند تلفن ساده قیمت کالایی را در عرض چند روز چند برابر کند.
🔻باور کنید قضیه خیلی جدیست. بیمارستانها پر از سیاهی لشکر شدهاند و مرد جنگی کم داریم.
شاید اکنون میاندیشید که فقط یک اظلج و یا یک اخبخ دیگر باید بیابیم که بخواهد به چنین سوال خطرناکی پاسخ دهد؛ نه یک مرد جنگی. و تلخ است که اعتراف کنیم که متاسفانه فعلا در ایران چنین مرد جنگی نداریم.
🔸یکی از راههای تبدیل پول کشورها به یکدیگر، استفاده از نسبت جمعیت موثر آنهاست؛ بههرجهت، جمعیت موثر هرکشور هستند که در تولید ثروت و تعیین ارزش واقعی پول کشورشان نقش بازی میکنند؛ و من بهطور عجیبی احساس میکنم مدیران بانک مرکزی و صرافیها، جزو جمعیت موثر کشور ما نیستند.
#هزارپایلنگ
@limping_centipede
✍🏻سیدمحمدباقر ملائک
شهریور ۱۳۹۷
🔻در یک صحنه نبرد، آنچه نیاز است، مردان جنگی سالم و آماده کارزار است. با این منطق که در این کارزار، چون صدمه ببینند، رها نخواهندشد؛ ولی قطعا منطقی نیست که با سهلانگاری، شرایط صدمهدیدن آنها فراهم شود؛ با این تصور که از قبل، تختی برای آنها در بیمارستان فراهم شدهاست.
🔻این همان سناریوی تلخ بین بهداشت و درمان و جمعیت موثر یک کشور، و نهایتا ارزش پول ملی آن کشور است.
آوردهاند که راق (رغص)، هشت میلیون جمعیت دارد و ایران هشتاد میلیون؛ ولی سوال سخت این است که جمعیت موثر این دو کشور را چه کسی میداند؟
چه کسی جسارت مقایسه آن دو جمعیت موثر را دارد؟
🔻اگر جمعیت موثر راق بیشتر از جمعیت موثر ایران بود، چه تدبیری باید اندیشید و یا چه خاکی باید بر سر کرد؟
کدام مرد جنگی است که شهامت اصلاح سیاستهای نظام سلامت و درمان را برای بهبود جمعیت موثر داشته باشد، تا برای تعیین قیمت واقعی ارزها و کالاها یک اخبخ اظلج نتواند با چند تلفن ساده قیمت کالایی را در عرض چند روز چند برابر کند.
🔻باور کنید قضیه خیلی جدیست. بیمارستانها پر از سیاهی لشکر شدهاند و مرد جنگی کم داریم.
شاید اکنون میاندیشید که فقط یک اظلج و یا یک اخبخ دیگر باید بیابیم که بخواهد به چنین سوال خطرناکی پاسخ دهد؛ نه یک مرد جنگی. و تلخ است که اعتراف کنیم که متاسفانه فعلا در ایران چنین مرد جنگی نداریم.
🔸یکی از راههای تبدیل پول کشورها به یکدیگر، استفاده از نسبت جمعیت موثر آنهاست؛ بههرجهت، جمعیت موثر هرکشور هستند که در تولید ثروت و تعیین ارزش واقعی پول کشورشان نقش بازی میکنند؛ و من بهطور عجیبی احساس میکنم مدیران بانک مرکزی و صرافیها، جزو جمعیت موثر کشور ما نیستند.
#هزارپایلنگ
@limping_centipede
هزارپای لنگ
مگر فرقی هم دارند؟.pdf
🔹مگر فرقی هم دارند؟
✍🏻سیدمحمدباقر ملائک
شهریور ۱۳۹۷
🔻برخلاف آنهایی که تصور میکنند صداوسیمای جمهوری اسلامی، دیگر قادر نیست سخنان جدیدی در مورد موضوعات مهم اجتماعی اسلام و مسلمین طرح کند و بعد از چهل سال، دیگر سخناش تکراری شده، من هر بار که خسته از کار روزانه، روی کاناپه لم داده و دکمه جادویی تعویض کانالها را زدهام، با مطالب جدیدی روبهرو شدهام که واقعا جدا از ارشاد شخصی، مرا عمیقا متعجب هم کردهاست؛ متعجب از اینکه چنین موضوعاتی در تاریخ ادیان و از جمله اسلام، مطرح شده و از آن گذر هم کردهایم، ولی باز هم اکنون اینجا گیر افتادهایم.
🔻خلاصه داستان را که برایتان بازگو کنم، خودتان هم به نقش بیبدیل صداوسیما اعتراف خواهیدکرد.
ماجرا این بوده که رندی برای بهچالشکشیدن یکی از علمای اعلام که در زمان خود مراد بسیاری بوده و مریدان و مقلدین زیادی داشته، میرود و در حضور شاگردان و پیروانش، ظرف پر از شربتی را در برابر او قرار میدهد و میپرسد: « شما که اعلم علمای زمان هستی، حکم کن من شربت این ظرف را بنوشم یا خیر؟»
مرد عالم، نگران از شیوه سوال مرد رند، اینچنین پاسخ میدهد:«حکم من این است که اگر این شربت سکرآور باشد، نباید آن را بنوشی؛ ولی در اینکه این شربت بهخصوص، سکرآور هست یا خیر، فردیست بهنام اصغر در فلان محله که در زمینه اشربه سکرآور تخصص دارد و میتواند از طریق بو و چشیدن مایعات مختلف، میزان سکرآوربودن آنها را تشخیص دهد و بر توست که به او مراجعه کنی».
و حاضران از حکم و درایت اعلم علما شگفتزده شدند و مرد رند نیز سرافکنده، ظرف خود برگرفت و برفت.
@limping_centipede
✍🏻سیدمحمدباقر ملائک
شهریور ۱۳۹۷
🔻برخلاف آنهایی که تصور میکنند صداوسیمای جمهوری اسلامی، دیگر قادر نیست سخنان جدیدی در مورد موضوعات مهم اجتماعی اسلام و مسلمین طرح کند و بعد از چهل سال، دیگر سخناش تکراری شده، من هر بار که خسته از کار روزانه، روی کاناپه لم داده و دکمه جادویی تعویض کانالها را زدهام، با مطالب جدیدی روبهرو شدهام که واقعا جدا از ارشاد شخصی، مرا عمیقا متعجب هم کردهاست؛ متعجب از اینکه چنین موضوعاتی در تاریخ ادیان و از جمله اسلام، مطرح شده و از آن گذر هم کردهایم، ولی باز هم اکنون اینجا گیر افتادهایم.
🔻خلاصه داستان را که برایتان بازگو کنم، خودتان هم به نقش بیبدیل صداوسیما اعتراف خواهیدکرد.
ماجرا این بوده که رندی برای بهچالشکشیدن یکی از علمای اعلام که در زمان خود مراد بسیاری بوده و مریدان و مقلدین زیادی داشته، میرود و در حضور شاگردان و پیروانش، ظرف پر از شربتی را در برابر او قرار میدهد و میپرسد: « شما که اعلم علمای زمان هستی، حکم کن من شربت این ظرف را بنوشم یا خیر؟»
مرد عالم، نگران از شیوه سوال مرد رند، اینچنین پاسخ میدهد:«حکم من این است که اگر این شربت سکرآور باشد، نباید آن را بنوشی؛ ولی در اینکه این شربت بهخصوص، سکرآور هست یا خیر، فردیست بهنام اصغر در فلان محله که در زمینه اشربه سکرآور تخصص دارد و میتواند از طریق بو و چشیدن مایعات مختلف، میزان سکرآوربودن آنها را تشخیص دهد و بر توست که به او مراجعه کنی».
و حاضران از حکم و درایت اعلم علما شگفتزده شدند و مرد رند نیز سرافکنده، ظرف خود برگرفت و برفت.
@limping_centipede
هزارپای لنگ
شش ماه دیگر .pdf
🔹شش ماه دیگر
✍🏻سیدمحمدباقر ملائک
مهر ۱۳۹۷
🔻قبلا هم گفتهاند و من شنیدهام و باور دارم که این دنیا با تمام ابعاد عجیب و غریب و تنوعی که دارد، یک خلقت بیش نیست؛ یعنی، همه چیزش به هم مرتبط هستند و یک صحنه نمایش بیشتر ندارد. یک خلقت از یک خدای واحد و تنها، که شبیه هیچ چیزی که توانسته خلق کند نیست و جالب اینکه در این تنهایی شاید حوصلهسربر، با موجود دیگری هم درگیری نداشتهاست.
میگویند و من هم شنیدهام که: اگر چنین باشد، پس این همه درگیری و مزاحمت در این تکصحنه نمایش از
چیست؟
میگویند و من هم شنیدهام که این مزاحمتها و ناملایمات، برای سرگرمی ماست؛ که اگر نبودند، حوصلهمان سر میرفت و برای هم مزاحمت ایجاد میکردیم. ظاهرا او این را میدانسته و پیشدستی کردهاست!
🔻درمقابل این نظریه سیستمی، رقیب سرسختی وجود دارد که جهان را متشکل از دوقطب «خیر» و «شر» میداند؛ دو بازیکن خیلی بزرگ به نامهای خدا و شیطان؛ یکی نماینده خیر و دیگری نماینده شر؛ که هریک طرفداران و لشکریان خود را دارند و مدام هم درگیرند؛ درست مثل شرق و غرب. درگیریهایی که تمامی ندارند؛ درگیریهایی که برندهای هم ندارد؛ فقط و فقط مزاحمت است و درگیری. انسانی زیبا متولد میشود؛ درکنارش عفریت پیری میآید و سرطانی که تمام این زیبایی را به چهرهای زشت و چروکیده تبدیل میکند و بعد، آنچه از تمام آن شور و شوق بازیهای کودکانه باقی میماند، فقط جسدیست بیجان که باید در زیر خروارها خاک پنهانش کنیم، یا بسوزانیم و خاکسترش را بر باد دهیم تا به همان جایی که آمدهبود، بازگردد و این بازی ادامه پیدا کند. ادامه! تا کسی حتی به این فکر هم نکند که عاقبت کار چیست.
@limping_centipede
✍🏻سیدمحمدباقر ملائک
مهر ۱۳۹۷
🔻قبلا هم گفتهاند و من شنیدهام و باور دارم که این دنیا با تمام ابعاد عجیب و غریب و تنوعی که دارد، یک خلقت بیش نیست؛ یعنی، همه چیزش به هم مرتبط هستند و یک صحنه نمایش بیشتر ندارد. یک خلقت از یک خدای واحد و تنها، که شبیه هیچ چیزی که توانسته خلق کند نیست و جالب اینکه در این تنهایی شاید حوصلهسربر، با موجود دیگری هم درگیری نداشتهاست.
میگویند و من هم شنیدهام که: اگر چنین باشد، پس این همه درگیری و مزاحمت در این تکصحنه نمایش از
چیست؟
میگویند و من هم شنیدهام که این مزاحمتها و ناملایمات، برای سرگرمی ماست؛ که اگر نبودند، حوصلهمان سر میرفت و برای هم مزاحمت ایجاد میکردیم. ظاهرا او این را میدانسته و پیشدستی کردهاست!
🔻درمقابل این نظریه سیستمی، رقیب سرسختی وجود دارد که جهان را متشکل از دوقطب «خیر» و «شر» میداند؛ دو بازیکن خیلی بزرگ به نامهای خدا و شیطان؛ یکی نماینده خیر و دیگری نماینده شر؛ که هریک طرفداران و لشکریان خود را دارند و مدام هم درگیرند؛ درست مثل شرق و غرب. درگیریهایی که تمامی ندارند؛ درگیریهایی که برندهای هم ندارد؛ فقط و فقط مزاحمت است و درگیری. انسانی زیبا متولد میشود؛ درکنارش عفریت پیری میآید و سرطانی که تمام این زیبایی را به چهرهای زشت و چروکیده تبدیل میکند و بعد، آنچه از تمام آن شور و شوق بازیهای کودکانه باقی میماند، فقط جسدیست بیجان که باید در زیر خروارها خاک پنهانش کنیم، یا بسوزانیم و خاکسترش را بر باد دهیم تا به همان جایی که آمدهبود، بازگردد و این بازی ادامه پیدا کند. ادامه! تا کسی حتی به این فکر هم نکند که عاقبت کار چیست.
@limping_centipede