اینم از تولدی که کنسل شد.

چقد این حرفا اشناس:)

ویو همیشگی
کلاس۸صبمو نرفتم
کلاس ده صبمو رفتم ارائه هم دادم
و پنح تا هفت باز کلاسم برگردم یکم جمع و جور کنم سعی کنم ۲تانیم ساعت یا بیشتر درس بخونم و ناهار فردا رو درست کنم🚶🏻‍♀

ناهار🚶🏻‍♀

درسم نخوندم چون شدید خستم بودد ظهرم خابم نبرده بود و الانم با اینک خیلی خستم خابم نمیاد🥲
این ترم جونم داره در میاد چون همش صب کلاس دارم هوا هم گرمم ینی قشنگ ذوب میشیم تا بریمو بیاییم روزی چن بارم میریم و دانشکدمون دوره همش ربع ساعت تو راهیم دیگه عصرتاشبم جوونی واسمون نمیمونه

اصن تو طول هفته نمیشه درس خوند مجبورم بزارم پنج شنبه به بعد بخونم
این سه تا امتحانی ک پشت همه تموم شه ک نفس راحت بکشم سه تا امتحان سخت اونم سه روز پشت هم🥲

یه دوره تزریقاتی ثبت نام کردیم از طرف دانشگاهه بعد اومدن دو گروهش کردن من تو یه گروهم کل دوستام و همکلاسیم تو یه گروه دیگه😐من تک افتادم
نمیخااااام😭

بعدم اینطوری نشستم غیبت کردن😂

استادمون مجبورم کرد باکتری کشت بدم جلسه اخری😂اقذ دعوام کرد بخاطر ناخنام میگه معلومه هیچ کاری نمیکنی ناخنات انقد بلنده بچه ها هی تعریفمو دادن😂میگه من قبول ندارم ناخناتو کوتاه کن

گوه تو دانشگاه ازاد
که میخان شهریه رو زودتر بگیرن ازمون استادارو مجبور کردن میانترم بزارن و مام باید واسه کارت ورود به جلسه شهریه رو پرداخت کنیم🖕🏾

استاد نفهممونم سر خودددد امتحان گذاشته هرچیم میگی ما امتحان داریم حالیش نی
الان سه تا امتحان سخت دوشنبه سه شنبه و چهارشنبه پشت هم داریم دوتا هشت نمره ای یه شیش نمره ای🚶🏻‍♀

دو مین نمیزارن درس بخونم😂از بس خندیدم مغزم داره میترکه

از ۷سرکلاسیم منتظرم زودتر تموم شه برم بخابم😭

ببین اتفاقا ادما همونین که تو میترسی باشن