This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خنده های از رو ناراحتی یا عصبانیت خیلی بده:) 🙂❤️🩹
رفته بودم آسایشگاه ببینمش.. نزدیک ۶ ماه بود که ندیده بودمش.. وارد راهرو که شدم صدای جیغ و گریه ای شنیدمــ.. نزدیکتر شدم..خودش بود.. توی این ۶ ماه خیلی شکسته تر شده بود.. صدای جیغو گریش خیلی بلند بود هنوز متوجه من نشده بود..
دختر:ولـــــــــم کنین من خوبــــم ولم کنین لعنتیا اززززش نمییییگذرممم بیییچارش مییکنم..ولم کنیییین
پرستار:عزیزم اروم باش
دختر:خانوم پرستار ولم کن من آرووومم خانوم پرستار من اون دخترو میییکشمش خانوم پرستار جلوی من عشقمو ازم گرررف..دیدم عشقم هم داشت همراهیش میییکرد خااانوم پرررستار
پرستار:هیییس آروم باش گلم آروم..
دختر:نه خاانوم پرستار ولم کن ازززش نمیگذرم..جای دستای من دستای اون دختره توی دستاش بوود خانوم پرستار من..
پرستار:عزیزدلم توروخدا اروم باش بیا بریم توی اتاقت..
دختر:ولم کنیییین خانوم پرستار تورو خدااابهش بگو برگرده قول میدم دختر خوبی باشم دیگه لج نمیکنم دیگه عصبانی نمیشم فقط بهش بگو برگرده تورو به خدا قسمت میدم بهش بگو..
پرستار:باشه گلم بیا بریم داخل..
دختر:خانوم پرستار تورو خدا یه کاری کن ببینمش فقط یه بار تورو خدا...
پرستار:باشه گلم بریم تو..
پرستار بلاخره بردش تو و من موندمو یه راهروی خالیو یه بغض سنگین و یه گونه خیس..
اون دخترو من دیگه نمیشناسم..دوست من تغییر کرده بود..دوست من شده بود یه مرده متحرک..
پرستارو دیدم که داشت میومد سمتم سریع رفتم سمتش..
-خانوم پرستار حالش چطوره؟؟؟
+خیلی داغونه..کاش بشه به اون پسر بگی بیاد فقط یه لحظه ببیندش..این دختر توی این ۶ ماهی که نبودی نابود شد..اون پسرو خیلی دوست داشت..
-خانوم پرستار اون پسر دیگه داره ازدواج میکنه..
خیلی راحت عشقشو فراموش کرد..
+چه سرنوشت بدی داشته این دختر..فقط یک لحظه بگو بیاد ببیندش..
-سعی میکنم بگم بیاد..
راه افتادم توی پیاده رو..دودل بودم بزنگم یانه..ولی برای راحتی دوستم مجبورم..
-الو
+بله بفرمایید
-سلام(..)هستم..
+آه سلام خوبی
-بایدببینمت...
+باشه کجا؟
+اوکی دودیقه دیگ اونجام
اون اومد..شاداب ترازهمیشه انگار نه انگار اون رفیق من رووی تخت بیمارستان داره برای یک لحظه دیدنش جون میده
+بله کاری داشتی
تمام قضیه رو براش تعریف کردم..خشکش زد..فکرشم نمیکردکه یه روزی اون عشق شیطونش به همچین روزی بیوفته..
-باید هرچه سریعتربریم برای یه لحظه دیدنت داره جون میده..باید..
+پاشو بریم
سریع رفتیم..
همچین که رسیدیم باز داشت جیغ و گریه میکرد..
-خااانوم پررستارتوقول دادی که میاد چیشد پسسس
پرستار:اروم باش عزیزم داره میاد
-خانوم پررستار توروخدابگوبیاددد تورو..
چشمش خورد بهش..
به سمت پسری اومدکه زندگیشوتباه کرد..
مثل ابربهارمیبارید..
پسر بادیدنش به هق هق افتادو زانو زد..
دختر نشست..صورت عشقشو توی دستاش گرف..
-میدونی چقد منتظرت بودم..:)
پسر:(گریه)
-عشقم شنیدم داری ازدواج میکنی اره؟
پسر:(گریه)
-همسرآیندت خیلی خوشگله نه؟از من خیلی خوشگلتره مگه نه؟
پسر(گریه)
-دوسش داری؟:)
پسر(گریه)
-چرا انقدر ساکتی گریه نکن دیگه،توکه میدونی من برای هر یه مرواریدی که ازچشات میریزه ده سال پیرتر میشم..پس چرا گریه میکنی دیوونه..
پسر(باگریه): نمیخواستم اینطوری شی..
-ولی شده دیگه..گریه نکن طاقت اشکاتو ندارم..امیدوارم خوشبخت شیـ..
من داشتم بابغض به این دونفر نگاه میکردم..
بعد اونروز ک عشقشودیدخیلی اروم شدـ..
روز عروسی پسر رسید..منم دعوت کرده بود هه..خواستم برم ولی پرستار بهم زنگ زد..
+زودباش بیا خودکشی کردهههه
-چ..ی..
شوکه شدمم
خواهرم خودشوکشت..
وقتی رسیدم تیمارستان دیدم شلوغه..زنگ زدم به پسر..
+تورووخدا سریییع بیاتییمارستان خودکشییی کرده
-چیییی..
بوق ممتد..
بعد یه ربع اومد بالباس دامادی بود..
دخترداشت نفسای اخرشو میکشید..پسر رفت بالاسرش..
دختر:چقدتوی لباس دامادی خوشگلترمیشی..
پسربا(گریه):شرمندتم..چرااینکاروکردی..
دختر:من دیگه امیدی برای زندگی کردن ندارم..:)امیدوارم خوشبخت شی..
همسرتو خوشبخت کن اون لیاقت تورو داره...
پسر:(گریه)..
بــــــــوق...خط صــــــــاف...
دستای بی جون دختر از دستای بزرگ پسر سر خوردوافتاد..
صدای گریه پسر بلند شد..
صبح تشییع جنازش بودو پسر تابوت عشق سابقش روی دوشش بود..
همسرش چیزی نمیگفت..فقط اونم گریه میکرد و به پسر حق میداد و به عشق دختر احترام میزاشت..
حالا یک سال از مرگش میگذره و پسر هرروز سر قبر دختر اشک میریزه ولی اون نیص کح برگرده🙂🖤عشقتونو تنها نزارید..ممکنه همچین بلایی سرخودش بیاره😄🖤
#متن
دختر:ولـــــــــم کنین من خوبــــم ولم کنین لعنتیا اززززش نمییییگذرممم بیییچارش مییکنم..ولم کنیییین
پرستار:عزیزم اروم باش
دختر:خانوم پرستار ولم کن من آرووومم خانوم پرستار من اون دخترو میییکشمش خانوم پرستار جلوی من عشقمو ازم گرررف..دیدم عشقم هم داشت همراهیش میییکرد خااانوم پرررستار
پرستار:هیییس آروم باش گلم آروم..
دختر:نه خاانوم پرستار ولم کن ازززش نمیگذرم..جای دستای من دستای اون دختره توی دستاش بوود خانوم پرستار من..
پرستار:عزیزدلم توروخدا اروم باش بیا بریم توی اتاقت..
دختر:ولم کنیییین خانوم پرستار تورو خدااابهش بگو برگرده قول میدم دختر خوبی باشم دیگه لج نمیکنم دیگه عصبانی نمیشم فقط بهش بگو برگرده تورو به خدا قسمت میدم بهش بگو..
پرستار:باشه گلم بیا بریم داخل..
دختر:خانوم پرستار تورو خدا یه کاری کن ببینمش فقط یه بار تورو خدا...
پرستار:باشه گلم بریم تو..
پرستار بلاخره بردش تو و من موندمو یه راهروی خالیو یه بغض سنگین و یه گونه خیس..
اون دخترو من دیگه نمیشناسم..دوست من تغییر کرده بود..دوست من شده بود یه مرده متحرک..
پرستارو دیدم که داشت میومد سمتم سریع رفتم سمتش..
-خانوم پرستار حالش چطوره؟؟؟
+خیلی داغونه..کاش بشه به اون پسر بگی بیاد فقط یه لحظه ببیندش..این دختر توی این ۶ ماهی که نبودی نابود شد..اون پسرو خیلی دوست داشت..
-خانوم پرستار اون پسر دیگه داره ازدواج میکنه..
خیلی راحت عشقشو فراموش کرد..
+چه سرنوشت بدی داشته این دختر..فقط یک لحظه بگو بیاد ببیندش..
-سعی میکنم بگم بیاد..
راه افتادم توی پیاده رو..دودل بودم بزنگم یانه..ولی برای راحتی دوستم مجبورم..
-الو
+بله بفرمایید
-سلام(..)هستم..
+آه سلام خوبی
-بایدببینمت...
+باشه کجا؟
+اوکی دودیقه دیگ اونجام
اون اومد..شاداب ترازهمیشه انگار نه انگار اون رفیق من رووی تخت بیمارستان داره برای یک لحظه دیدنش جون میده
+بله کاری داشتی
تمام قضیه رو براش تعریف کردم..خشکش زد..فکرشم نمیکردکه یه روزی اون عشق شیطونش به همچین روزی بیوفته..
-باید هرچه سریعتربریم برای یه لحظه دیدنت داره جون میده..باید..
+پاشو بریم
سریع رفتیم..
همچین که رسیدیم باز داشت جیغ و گریه میکرد..
-خااانوم پررستارتوقول دادی که میاد چیشد پسسس
پرستار:اروم باش عزیزم داره میاد
-خانوم پررستار توروخدابگوبیاددد تورو..
چشمش خورد بهش..
به سمت پسری اومدکه زندگیشوتباه کرد..
مثل ابربهارمیبارید..
پسر بادیدنش به هق هق افتادو زانو زد..
دختر نشست..صورت عشقشو توی دستاش گرف..
-میدونی چقد منتظرت بودم..:)
پسر:(گریه)
-عشقم شنیدم داری ازدواج میکنی اره؟
پسر:(گریه)
-همسرآیندت خیلی خوشگله نه؟از من خیلی خوشگلتره مگه نه؟
پسر(گریه)
-دوسش داری؟:)
پسر(گریه)
-چرا انقدر ساکتی گریه نکن دیگه،توکه میدونی من برای هر یه مرواریدی که ازچشات میریزه ده سال پیرتر میشم..پس چرا گریه میکنی دیوونه..
پسر(باگریه): نمیخواستم اینطوری شی..
-ولی شده دیگه..گریه نکن طاقت اشکاتو ندارم..امیدوارم خوشبخت شیـ..
من داشتم بابغض به این دونفر نگاه میکردم..
بعد اونروز ک عشقشودیدخیلی اروم شدـ..
روز عروسی پسر رسید..منم دعوت کرده بود هه..خواستم برم ولی پرستار بهم زنگ زد..
+زودباش بیا خودکشی کردهههه
-چ..ی..
شوکه شدمم
خواهرم خودشوکشت..
وقتی رسیدم تیمارستان دیدم شلوغه..زنگ زدم به پسر..
+تورووخدا سریییع بیاتییمارستان خودکشییی کرده
-چیییی..
بوق ممتد..
بعد یه ربع اومد بالباس دامادی بود..
دخترداشت نفسای اخرشو میکشید..پسر رفت بالاسرش..
دختر:چقدتوی لباس دامادی خوشگلترمیشی..
پسربا(گریه):شرمندتم..چرااینکاروکردی..
دختر:من دیگه امیدی برای زندگی کردن ندارم..:)امیدوارم خوشبخت شی..
همسرتو خوشبخت کن اون لیاقت تورو داره...
پسر:(گریه)..
بــــــــوق...خط صــــــــاف...
دستای بی جون دختر از دستای بزرگ پسر سر خوردوافتاد..
صدای گریه پسر بلند شد..
صبح تشییع جنازش بودو پسر تابوت عشق سابقش روی دوشش بود..
همسرش چیزی نمیگفت..فقط اونم گریه میکرد و به پسر حق میداد و به عشق دختر احترام میزاشت..
حالا یک سال از مرگش میگذره و پسر هرروز سر قبر دختر اشک میریزه ولی اون نیص کح برگرده🙂🖤عشقتونو تنها نزارید..ممکنه همچین بلایی سرخودش بیاره😄🖤
#متن
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چه آدمایی که تو لیست چتامون پایین رفتن
ولی هنوز تو مغزمون پین موندن💔
ولی هنوز تو مغزمون پین موندن💔
”پیرمرد صبح زود و در همان ساعت همیشگی از خانهاش خارج شد.
در حین عبور از خیابان، ماشینی به او زد و او روی زمین افتاد.
سعی کرد از جایش بلند شود، اما پاهایش کمی درد گرفت، از پیشانیش خون می آمد.
عابرانی که رد میشدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.
پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند و بعد به او گفتند:
«باید از تو عکسبرداری شود تا اگر احیاناً جایی از بدنت آسیب دیده، در عکسها مشخص شود.»
پیرمرد غمگین شد و گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.
پرستارها از او دلیل عجلهاش را پرسیدند.
پیرمرد گفت: «همسرم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا میروم و صبحانه را با او میخورم، نمیخواهم دیر شود»
یکی از پرستارها به او گفت: «نگران نباشید، خودمان به او خبر میدهیم»
پیرمرد با اندوه گفت:«خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد، چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمیشناسد»
پرستار با حیرت پرسید: «وقتی که نمیداند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای خوردن صبحانه پیش او میروید؟»
پیرمرد در حالی که سعی میکرد کفشهایش را بپوشد، با صدایی گرفته و به آرامی گفت: «اما من که میدانم او چه کسی است…!»“
کاش همه اینگونه وفادار بودن و قدر همدیگر را میدانستیم دنیا دو روز است کاش همدیگر را فراموش نکنیم و هنوز دوست بداریم #متن
در حین عبور از خیابان، ماشینی به او زد و او روی زمین افتاد.
سعی کرد از جایش بلند شود، اما پاهایش کمی درد گرفت، از پیشانیش خون می آمد.
عابرانی که رد میشدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.
پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند و بعد به او گفتند:
«باید از تو عکسبرداری شود تا اگر احیاناً جایی از بدنت آسیب دیده، در عکسها مشخص شود.»
پیرمرد غمگین شد و گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.
پرستارها از او دلیل عجلهاش را پرسیدند.
پیرمرد گفت: «همسرم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا میروم و صبحانه را با او میخورم، نمیخواهم دیر شود»
یکی از پرستارها به او گفت: «نگران نباشید، خودمان به او خبر میدهیم»
پیرمرد با اندوه گفت:«خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد، چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمیشناسد»
پرستار با حیرت پرسید: «وقتی که نمیداند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای خوردن صبحانه پیش او میروید؟»
پیرمرد در حالی که سعی میکرد کفشهایش را بپوشد، با صدایی گرفته و به آرامی گفت: «اما من که میدانم او چه کسی است…!»“
کاش همه اینگونه وفادار بودن و قدر همدیگر را میدانستیم دنیا دو روز است کاش همدیگر را فراموش نکنیم و هنوز دوست بداریم #متن
امشب واقعا حس کردم که هیچکس نیست براش بگم سخت میگذره بهم،
هیچکس نیست که بگه خوبی؟ بگم نه! میشه باهم بد باشیم؟ باهم غصه بخوریم؟ قبلا وقتی یه اتفاق میفتاد که اذیتم میکرد ، میدونستم به کی پیام بدم و کل ماجرا رو براش تعریف کنم نه اینکه اون آدم نباشه، هست. ولی نه مثل قبل؛ دیگه مثل قبل پیش هم درد و دل نمیکنیم، دیگه دردامون همو بغل نمیکنن، همدرد زخم های هم نمیشیم، دیگه تا صبح بیدار نمیمونیم تا به حرفای هم گوش بدیم، دیگه غریبه شدیم اونقدری که به یه سلام و علیک بسنده میکنیم. شاید دل توهم تنگ میشه ولی تو ادمای دیگه رو داری نه مثل من که دورمو از وجود هر آدمی خالی کردم، انقد دورم خلوته که از سکوتش گوش هام اذیت میشن. کاملا احساس میکنم هیچکس کنارم نیس من جای خالی روکنارم حس میکنم میگن بدتر از رفتن کسی که دوسشداشتی، موندن کسیه که دوسشداری ولی مثل قبل نیست.
هیچکس نیست که بگه خوبی؟ بگم نه! میشه باهم بد باشیم؟ باهم غصه بخوریم؟ قبلا وقتی یه اتفاق میفتاد که اذیتم میکرد ، میدونستم به کی پیام بدم و کل ماجرا رو براش تعریف کنم نه اینکه اون آدم نباشه، هست. ولی نه مثل قبل؛ دیگه مثل قبل پیش هم درد و دل نمیکنیم، دیگه دردامون همو بغل نمیکنن، همدرد زخم های هم نمیشیم، دیگه تا صبح بیدار نمیمونیم تا به حرفای هم گوش بدیم، دیگه غریبه شدیم اونقدری که به یه سلام و علیک بسنده میکنیم. شاید دل توهم تنگ میشه ولی تو ادمای دیگه رو داری نه مثل من که دورمو از وجود هر آدمی خالی کردم، انقد دورم خلوته که از سکوتش گوش هام اذیت میشن. کاملا احساس میکنم هیچکس کنارم نیس من جای خالی روکنارم حس میکنم میگن بدتر از رفتن کسی که دوسشداشتی، موندن کسیه که دوسشداری ولی مثل قبل نیست.
Forwarded from "دڵبـەرےمــن" ( Arina )
ژیان یانی بوونی تۆ و دڵ خۆش بوونی من بە بوونی تۆ 🫀🥰
@Dlbarii_mn
@Dlbarii_mn
به تقویم ها اعتمادی نیست
اگر تحولی در دل و زندگیت روی داد مبارک است راز نو شدن را باید دانست و گرنه بهار یک فصل تکراریست گذشت عمر تبریک ندارد صافی دلها و نو شدن ها تبریک دارد شاد ترین ایام را برایتان آرزو دارم نه برای امروز، بلکه برای فردای هر روز همه می گویند سال نو من می گویم سال از نو چون قرار است از نو دوستت داشته باشم از نو تو را بخواهم از نو عاشقت شوم! من از نو حضورت در قلبم را تمدید کردم... به چشمانت که نگاه می کنم
تمام زندگی و آینده ام را درون آن ها می بینم رویای من بودن تا ابد کنار توست سال جدید فرصتی دوباره برای ساختن خاطرات شیرین و لحظه های زیبای من و توست تو یِجایی تو قَـ♥️ـلبَم داریـ کِه هیچکَس نمی تونِه داشته باشِه فاصله، عشق مرا کم رنگ نمی کند مهربانم برای کنار تو بودن لحظه شماری می کنم هربار کـِ نِگاتـ میکنمـ به انتخابمـ مُطمئِن تر میشَمــ زنــدِگـی زیبـاسـٺ
یَعنــی دُرسـٺ از هَماݩ لَحظہ ای کِہ
تـــــ❤ــــو تمـــام زنــدِگـی ام شُـدی
کاش امسال «تو» را به من عیدی میدادند …! عشق من خوشحالم باهات آشنا شدم و میتونم سال جدید و با تو جشن بگیرم خیلی دوست دارم نوروزت مبارک زندگیم 🥰
اگر تحولی در دل و زندگیت روی داد مبارک است راز نو شدن را باید دانست و گرنه بهار یک فصل تکراریست گذشت عمر تبریک ندارد صافی دلها و نو شدن ها تبریک دارد شاد ترین ایام را برایتان آرزو دارم نه برای امروز، بلکه برای فردای هر روز همه می گویند سال نو من می گویم سال از نو چون قرار است از نو دوستت داشته باشم از نو تو را بخواهم از نو عاشقت شوم! من از نو حضورت در قلبم را تمدید کردم... به چشمانت که نگاه می کنم
تمام زندگی و آینده ام را درون آن ها می بینم رویای من بودن تا ابد کنار توست سال جدید فرصتی دوباره برای ساختن خاطرات شیرین و لحظه های زیبای من و توست تو یِجایی تو قَـ♥️ـلبَم داریـ کِه هیچکَس نمی تونِه داشته باشِه فاصله، عشق مرا کم رنگ نمی کند مهربانم برای کنار تو بودن لحظه شماری می کنم هربار کـِ نِگاتـ میکنمـ به انتخابمـ مُطمئِن تر میشَمــ زنــدِگـی زیبـاسـٺ
یَعنــی دُرسـٺ از هَماݩ لَحظہ ای کِہ
تـــــ❤ــــو تمـــام زنــدِگـی ام شُـدی
کاش امسال «تو» را به من عیدی میدادند …! عشق من خوشحالم باهات آشنا شدم و میتونم سال جدید و با تو جشن بگیرم خیلی دوست دارم نوروزت مبارک زندگیم 🥰
بوی عید میاد و انگار امسال هم تموم شده. 🎉
یه سال بزرگتر شدیم و یه سال عاقل تر
یه سال به تجربه هامون اضافه شد
درد کشیدیم و برای سال جدید، این درد ها رو در ازای موفقیت هامون و میفروشیم.
از همین الان شروع کن. تابلو هایی از دردی که کشیدی رو جمع کن و بفروش بفروش و تجربه بگیر برای سال جدید باز هم اشتباه میکنی. باز هم تابلو های جدیدی از درد میکشی و باز میفروشی و تجربه میگیری. این چرخهی زندگیه 🎡
پس خودت و رها کن و با دلی شاد به استقبال نوروز برو.
امیدوارم تجربه بگیرید و موفق تر از امروز، فرداتون و شروع کنید
چه دعایی کنم بهتر از این
خنده تان از ته دل
گریه تان از سر شوق
آرزو می کنم زندگیتان پر از خیر و برکت در سرشار از شادی و آرامش لبریز از لبخندو موفقیت ،
سال جدید تبریک میگم 🥳❤
اینو که داری میخونی از خدا میخوام
به همه آرزوهای قشنگت برسی 🥰
یه سال بزرگتر شدیم و یه سال عاقل تر
یه سال به تجربه هامون اضافه شد
درد کشیدیم و برای سال جدید، این درد ها رو در ازای موفقیت هامون و میفروشیم.
از همین الان شروع کن. تابلو هایی از دردی که کشیدی رو جمع کن و بفروش بفروش و تجربه بگیر برای سال جدید باز هم اشتباه میکنی. باز هم تابلو های جدیدی از درد میکشی و باز میفروشی و تجربه میگیری. این چرخهی زندگیه 🎡
پس خودت و رها کن و با دلی شاد به استقبال نوروز برو.
امیدوارم تجربه بگیرید و موفق تر از امروز، فرداتون و شروع کنید
چه دعایی کنم بهتر از این
خنده تان از ته دل
گریه تان از سر شوق
آرزو می کنم زندگیتان پر از خیر و برکت در سرشار از شادی و آرامش لبریز از لبخندو موفقیت ،
سال جدید تبریک میگم 🥳❤
اینو که داری میخونی از خدا میخوام
به همه آرزوهای قشنگت برسی 🥰
┏❥ ﷽
┆
جوانترین کەناڵەڪانی تێلیگرام
➺ تەنها چاوێکیان لێ بنێ و جۆین بە
➺ ســـہࢪەتــا ئـــہمـہ جــۆین بـڪـه🌿🪐
• • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • •
🌱→@jwany_yaar _ وردیلەکەم
🌱→@khozzgaa _ خوزگه
🌱→@Kchanusarr _ کچهنووسهر
🌱→@rozzhiin _ ڕۆژین
• • • • • • • • • • • • • • • •
🕊️→@shitakam7 _ شیتهکهم
🕊️→@film_miks _ فیلم مکس
🕊️→@charanooss _ چاره نووس
🕊️→@malledllan _ مالی دلان
🕊️→@ChirockyDllakan _ چیروکی دلکان
🕊️→@rrashaba _ رهشهبا
• • • • • • • • • • • • • • • •
🌱→@chavekani _ چاوەکانی
🌱→@ashqii_to0 _ عشقی تو
🌱→@dlshkawka _ دلی سوتاو
🌱→@Awazidll _ ئاوازی دل
🌱→@dlli_shkavm _ دلی شکاو
🌱→@chavekani _ چاوەکانی
🌱→@xoozgaa _ خوزگه
• • • • • • • • • • • • • • • •
🕊️→@pelkazerina _ پلکهزیرینه
🕊️→@aeslamhaqabenas _ ئیسلام حەقەبیناسە
🕊️→@mshki_mohatt _ مشکی موهات
🕊️→@Hear0t _ قسی دل
🕊️→@trpay_dll22 _ ترپەی دل
🕊️→@buqazzzzz _ بغض خسته
🕊️→@love_heart00 _ عاشقانه
• • • • • • • • • • • • • • • •
🌱→@m_n_w_t_o _ من و ت
🌱→@cabodi00 _ کَبودی
🌱→@Dlki_mrdoo _ دلیکی مردو
🌱→@vaysbadranginn _ سکالای دلم
🌱→@blackdream14020 _ دل نوشته
🌱→@Nagofte_T _ ناگفته
"بێ زەحمەت ئەگەر لیستم دانا حەزفی مەکەن
دەنا له لیست حەزف دەبن بۆ بەشداری له لیست👇"
🌱→@zendegi51
https://t.me/jwany_yaar
┆
جوانترین کەناڵەڪانی تێلیگرام
➺ تەنها چاوێکیان لێ بنێ و جۆین بە
➺ ســـہࢪەتــا ئـــہمـہ جــۆین بـڪـه🌿🪐
• • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • •
🌱→@jwany_yaar _ وردیلەکەم
🌱→@khozzgaa _ خوزگه
🌱→@Kchanusarr _ کچهنووسهر
🌱→@rozzhiin _ ڕۆژین
• • • • • • • • • • • • • • • •
🕊️→@shitakam7 _ شیتهکهم
🕊️→@film_miks _ فیلم مکس
🕊️→@charanooss _ چاره نووس
🕊️→@malledllan _ مالی دلان
🕊️→@ChirockyDllakan _ چیروکی دلکان
🕊️→@rrashaba _ رهشهبا
• • • • • • • • • • • • • • • •
🌱→@chavekani _ چاوەکانی
🌱→@ashqii_to0 _ عشقی تو
🌱→@dlshkawka _ دلی سوتاو
🌱→@Awazidll _ ئاوازی دل
🌱→@dlli_shkavm _ دلی شکاو
🌱→@chavekani _ چاوەکانی
🌱→@xoozgaa _ خوزگه
• • • • • • • • • • • • • • • •
🕊️→@pelkazerina _ پلکهزیرینه
🕊️→@aeslamhaqabenas _ ئیسلام حەقەبیناسە
🕊️→@mshki_mohatt _ مشکی موهات
🕊️→@Hear0t _ قسی دل
🕊️→@trpay_dll22 _ ترپەی دل
🕊️→@buqazzzzz _ بغض خسته
🕊️→@love_heart00 _ عاشقانه
• • • • • • • • • • • • • • • •
🌱→@m_n_w_t_o _ من و ت
🌱→@cabodi00 _ کَبودی
🌱→@Dlki_mrdoo _ دلیکی مردو
🌱→@vaysbadranginn _ سکالای دلم
🌱→@blackdream14020 _ دل نوشته
🌱→@Nagofte_T _ ناگفته
"بێ زەحمەت ئەگەر لیستم دانا حەزفی مەکەن
دەنا له لیست حەزف دەبن بۆ بەشداری له لیست👇"
🌱→@zendegi51
https://t.me/jwany_yaar
Telegram
وردیــلــەڪــەم♡
•
•
﮼تۆجیهانەجوانەکەےمنے🫀🤍"
•
﮼تۆجیهانەجوانەکەےمنے🫀🤍"
اصل لانگ دیستنس رو
جمال ثریا توصیف میکنه،
اونجا که میگه:
«اگر دیداری هم نباشد؛
حتی اگر لمسی هم نباشد؛
بی دلیل برای بعضیها...
همیشه جایی در دلهایمان هست...».️
جمال ثریا توصیف میکنه،
اونجا که میگه:
«اگر دیداری هم نباشد؛
حتی اگر لمسی هم نباشد؛
بی دلیل برای بعضیها...
همیشه جایی در دلهایمان هست...».️
قشنگیترین تعریف رابطه لانگ دیستنس اینه:
یهو یه نفر از به جای دور میاد و میشه نزدیک ترین آدم لحظه هات و این حس هیچ ربطی به فاصله جغرافیایی بین شما نداره!
یهو یه نفر از به جای دور میاد و میشه نزدیک ترین آدم لحظه هات و این حس هیچ ربطی به فاصله جغرافیایی بین شما نداره!
خیلی وقت ها لانگ دیستنس به فاصله ربطی نداره، همین که هر وقت دلت خواست نتونی سفت بغلش کنی و ببوسیش، لانگ دیستنس تعریف میشه
یه تکست قشنگی درمورد لانگ دیستنس بود که میگفت:
من تورو ندیدم، بغلت نکردم، دستاتو نگرفتم، تنتو بو نکردم، باهم هیچ عکسی نداریم، باهم بیرون نرفتیم، باهم بگو و بخند نکردیم، باهم پیتزا نخوردیم؛ ولی هرروز بیشتر از قبل دلم تنگ میشه واسه این خاطراتِ نداشته و تو ازم خیلی دوری.
من تورو ندیدم، بغلت نکردم، دستاتو نگرفتم، تنتو بو نکردم، باهم هیچ عکسی نداریم، باهم بیرون نرفتیم، باهم بگو و بخند نکردیم، باهم پیتزا نخوردیم؛ ولی هرروز بیشتر از قبل دلم تنگ میشه واسه این خاطراتِ نداشته و تو ازم خیلی دوری.
عشق چیزیه که همه تجربش نمیکنند بعضیا به ظاهر عاشقن اما عشق من به تو عشقیه که از فاصله دور هم میشه احساسش کرد مگه یه آدم چقدر میتونه از خودش مایه بزاره وقتی حاضرم برات هر کاری انجام بدم حتی اگه به قیمت آبروم تموم بشه عشق اینه بعضیا حقشون نیست که از هم دور باشند ولی عاشقن که از خیلی از نزدیکا واقعی تره