This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هاویرتان
قدیم را یادت هست؟
چراغ نفتی و علاءالدین را؟
بشکههای نفت را؟
قابلمه غذا از صبح زود روی آن بار گذاشته می شد تا صلات ظهر،
غذای داغ خوشمزه برای بچه مدرسهای هایی که شلوارشان تا زانو از برف و باران خیس شده آماده بود.
خودشان یک تنه، هم اجاق گاز بود، هم شوفاژ، هم مایکروویو، هم شمع، هم لامپ، هم از صد تا چای ساز چای خوش طعم تری تحویل آدم میداد.
یادت هست؟ بوی دود و نفتش را؟
یادش بخیر! روزهایی که
زندگی بودند و خاطره شدند❣️🍂
صدای مردم لک
@lakvahid
قدیم را یادت هست؟
چراغ نفتی و علاءالدین را؟
بشکههای نفت را؟
قابلمه غذا از صبح زود روی آن بار گذاشته می شد تا صلات ظهر،
غذای داغ خوشمزه برای بچه مدرسهای هایی که شلوارشان تا زانو از برف و باران خیس شده آماده بود.
خودشان یک تنه، هم اجاق گاز بود، هم شوفاژ، هم مایکروویو، هم شمع، هم لامپ، هم از صد تا چای ساز چای خوش طعم تری تحویل آدم میداد.
یادت هست؟ بوی دود و نفتش را؟
یادش بخیر! روزهایی که
زندگی بودند و خاطره شدند❣️🍂
صدای مردم لک
@lakvahid
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شعر خوانی خلیل محمدی
در حضور استاد عزیز بیرانوند و در جمع شاعران لک
منزل شخصی استاد عزیز بیرانوند خرم آباد
صدای مردم لک
@lakvahid
در حضور استاد عزیز بیرانوند و در جمع شاعران لک
منزل شخصی استاد عزیز بیرانوند خرم آباد
صدای مردم لک
@lakvahid
Forwarded from عکس نگار
کد 419
نماد / مجری طرح / حمید آزادبخت: در ششمین روز شهریور ماه 59 در شهری به دنیا آمد که بعدها برای تدوام ضربان قلبش از خود ایثارها به خرج داد. با آنکه دانشجوی تخصص مغز و اعصاب بود وقتی در مراسم خاکسپاری پدرش که بخاطر فقدان متخصص قلب به دلیل یک عارضه پیش پا افتاده قلبی از دنیا رفت همان جا در سخنانی حزن انگیز در میان جمع شرکت کنندگان در مراسم ترحیم پدر با خود عهد بست که تا زنده است هر کمکی از دستش بربیاید برای بیماران نیازمند به صورت رایگان انجام دهد.
همین تصمیم انقلابی باعث تغییر جهت 180 درجهای مسیر زندگی علمیاش شد و سبب شد در همان سال اول تخصص خود از گرایش مغز و اعصاب انصراف داده و مجدداً با شرکت در آزمون تخصص در رشتهی قلب و عروق قبول میشود و در نهایت پس از طی مدارج علمی بورد تخصصی قلب و عروق ، فوق تخصص انژیوگرافی و بالون انژیوپلاستی را کسب کند. و در حال حاضر نیز عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه و عضو جامعه علمی نخبگان کشور است.
وفاداری وی به تعهد اخلاقی درونی که به خود در درمان رایگان بیماران نیازمند داد به رغم فراز و نشیبها و مشکلات متعدد پیش رویش در این مسیر همچنان به قوت خود پابرجاست و دکتر امیر ارسلان اکبری گراوند چهرهی جوان، علمی و خیراندیش که یکی از برجستهترین نمادهای کوهدشتی در این زمینه است مهمان بیستم این ماه (آذرماه 99) برنامه فرهنگی نماد جهت معرفی الگوهای بومی مثبت به جامعه است.
جوانی آرام و متین، خوش برخورد و با فضل و دانش که دلسوزانه خود را در مسیر خدمت صادقانه به مردم کرده است. نماد افتخار آن را دارد که برای دقایقی میزبان این انسان نیک بود و در اینجا توجه شما مخاطبان گرامی را به سخنان وی در گفتگویی کوتاه با نماد جلب میکنیم.
دکتر امیر ارسلان اکبری گراوند: ما در بطن مکتب و فرهنگی پرورش یافتهایم که در آن نجات جان یک انسان هم تراز نجات کل بشریت قلمداد شده است بنابراین یک پزشک یا متخصص وقتی توفیق قرارگیری در چنین جایگاه حساسی را مییابد باید بداند که برای دستیابی به چنین توفیق ممتازی، مجموعه عواملی همچون عنایت الهی، زحمات والدین و اعضای خانواده همچنین پشتکار و ویژگیهای شخصیتی خود زنجیرهوار همچون ابر و باد و مه خورشید و فلک در کار بودهاند و دست در دست هم دادهاند که وی بتواند به چنین موقعیت تکرار ناپذیر و طلایی در جهت یاری رسانی و خدمت به مردم و هم نوعان خود دست یابد بنابراین نباید صرفاً از بُعد مادی به آن نظر داشت بلکه به همان میزان بایستی به جنبهی معنوی آن نیز پرداخت و دست فتادگان و نیازمندان محروم از خدمات حوزهای که یک پزشک در آن فعال است را به عنوان یک رسالت انسانی و مسئولیت حرفهای که شخص در برابر خود و در قبال جامعهای که خود را مدیون امکانات و زحمات همان مجموعه عواملی که پیشتر خدمتتان عرض کردم بداند و به نظرم از هیچ کوشش انسان دوستانهای در این راستا دریغ نکند که خوشبختانه این رویکرد خداپسندانه در میان جامعه پزشکی کشور و همکاران بسیار خوب و متعهد ما کاملاً نهادینه شده و شاهد نقش آفرینی این عزیزان در مقاطع مختلف در نقاط مختلف کشور در این زمینه هستیم.
بنده هم با توجه به این که حوزه تخصصیام جای مانور زیادی برای خدمت به مردم وبه ویژه اقشار ضعیف و نیازمند جامعه به خصوص در کوهدشت به عنوان یکی از 31 شهرستان کمتر توسعه یافته کشور دارد بنابر تعهد اخلاقی که با خود از روز اول بستم یک روز در هفته را با وجود بُعد مسافت به زادگاهم در کوهدشت مراجعه میکنم و به ویزیت رایگان بیماران قلبی کوهدشتی میپردازم حتی زمانی را هم که در کرمانشاه مشغول فعالیت در مطبم هستم به همکاران واحد پذیرش مطب گفتهام هر بیماری که با کد ملی 419 مراجعه میکند شهروند کوهدشتی است و با ویزیت رایگان پذیرش کنید البته این امکان برای بیماران قلبی نیازمند از سایر شهرستانها هم فراهم است و ما در خدمت این عزیزان هم به صورت ویزیت رایگان هستیم اما برای شهرستان کوهدشت زادگاهم به واسطه عمق محرومیت تاریخی آن در واقع این کمترین کاری است که میتوانم در برابر مردم نجیب و بزرگ کوهدشت انجام دهم.
ادامه این گزارش را در سایت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان کوهدشت مطالعه بفرمایید.
کانال صدای مردم لک
@lakvahid
نماد / مجری طرح / حمید آزادبخت: در ششمین روز شهریور ماه 59 در شهری به دنیا آمد که بعدها برای تدوام ضربان قلبش از خود ایثارها به خرج داد. با آنکه دانشجوی تخصص مغز و اعصاب بود وقتی در مراسم خاکسپاری پدرش که بخاطر فقدان متخصص قلب به دلیل یک عارضه پیش پا افتاده قلبی از دنیا رفت همان جا در سخنانی حزن انگیز در میان جمع شرکت کنندگان در مراسم ترحیم پدر با خود عهد بست که تا زنده است هر کمکی از دستش بربیاید برای بیماران نیازمند به صورت رایگان انجام دهد.
همین تصمیم انقلابی باعث تغییر جهت 180 درجهای مسیر زندگی علمیاش شد و سبب شد در همان سال اول تخصص خود از گرایش مغز و اعصاب انصراف داده و مجدداً با شرکت در آزمون تخصص در رشتهی قلب و عروق قبول میشود و در نهایت پس از طی مدارج علمی بورد تخصصی قلب و عروق ، فوق تخصص انژیوگرافی و بالون انژیوپلاستی را کسب کند. و در حال حاضر نیز عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه و عضو جامعه علمی نخبگان کشور است.
وفاداری وی به تعهد اخلاقی درونی که به خود در درمان رایگان بیماران نیازمند داد به رغم فراز و نشیبها و مشکلات متعدد پیش رویش در این مسیر همچنان به قوت خود پابرجاست و دکتر امیر ارسلان اکبری گراوند چهرهی جوان، علمی و خیراندیش که یکی از برجستهترین نمادهای کوهدشتی در این زمینه است مهمان بیستم این ماه (آذرماه 99) برنامه فرهنگی نماد جهت معرفی الگوهای بومی مثبت به جامعه است.
جوانی آرام و متین، خوش برخورد و با فضل و دانش که دلسوزانه خود را در مسیر خدمت صادقانه به مردم کرده است. نماد افتخار آن را دارد که برای دقایقی میزبان این انسان نیک بود و در اینجا توجه شما مخاطبان گرامی را به سخنان وی در گفتگویی کوتاه با نماد جلب میکنیم.
دکتر امیر ارسلان اکبری گراوند: ما در بطن مکتب و فرهنگی پرورش یافتهایم که در آن نجات جان یک انسان هم تراز نجات کل بشریت قلمداد شده است بنابراین یک پزشک یا متخصص وقتی توفیق قرارگیری در چنین جایگاه حساسی را مییابد باید بداند که برای دستیابی به چنین توفیق ممتازی، مجموعه عواملی همچون عنایت الهی، زحمات والدین و اعضای خانواده همچنین پشتکار و ویژگیهای شخصیتی خود زنجیرهوار همچون ابر و باد و مه خورشید و فلک در کار بودهاند و دست در دست هم دادهاند که وی بتواند به چنین موقعیت تکرار ناپذیر و طلایی در جهت یاری رسانی و خدمت به مردم و هم نوعان خود دست یابد بنابراین نباید صرفاً از بُعد مادی به آن نظر داشت بلکه به همان میزان بایستی به جنبهی معنوی آن نیز پرداخت و دست فتادگان و نیازمندان محروم از خدمات حوزهای که یک پزشک در آن فعال است را به عنوان یک رسالت انسانی و مسئولیت حرفهای که شخص در برابر خود و در قبال جامعهای که خود را مدیون امکانات و زحمات همان مجموعه عواملی که پیشتر خدمتتان عرض کردم بداند و به نظرم از هیچ کوشش انسان دوستانهای در این راستا دریغ نکند که خوشبختانه این رویکرد خداپسندانه در میان جامعه پزشکی کشور و همکاران بسیار خوب و متعهد ما کاملاً نهادینه شده و شاهد نقش آفرینی این عزیزان در مقاطع مختلف در نقاط مختلف کشور در این زمینه هستیم.
بنده هم با توجه به این که حوزه تخصصیام جای مانور زیادی برای خدمت به مردم وبه ویژه اقشار ضعیف و نیازمند جامعه به خصوص در کوهدشت به عنوان یکی از 31 شهرستان کمتر توسعه یافته کشور دارد بنابر تعهد اخلاقی که با خود از روز اول بستم یک روز در هفته را با وجود بُعد مسافت به زادگاهم در کوهدشت مراجعه میکنم و به ویزیت رایگان بیماران قلبی کوهدشتی میپردازم حتی زمانی را هم که در کرمانشاه مشغول فعالیت در مطبم هستم به همکاران واحد پذیرش مطب گفتهام هر بیماری که با کد ملی 419 مراجعه میکند شهروند کوهدشتی است و با ویزیت رایگان پذیرش کنید البته این امکان برای بیماران قلبی نیازمند از سایر شهرستانها هم فراهم است و ما در خدمت این عزیزان هم به صورت ویزیت رایگان هستیم اما برای شهرستان کوهدشت زادگاهم به واسطه عمق محرومیت تاریخی آن در واقع این کمترین کاری است که میتوانم در برابر مردم نجیب و بزرگ کوهدشت انجام دهم.
ادامه این گزارش را در سایت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان کوهدشت مطالعه بفرمایید.
کانال صدای مردم لک
@lakvahid
#کردها به روایت تاریخ از قدیمی ترین #اقوام ساکن سرزمین ایران بودند.
آئین ها و رسوم مشترکی مانند جشن #نوروز گواهی بر این ادعاست..
طی یک قرن اخیر به واسطه #مرزکشی های جدید بیشترین سرزمین های #کردنشین در خاک کشور #ترکیه قرار گرفته است.
بی شک اگر قرار به تغییر مرزها بر اساس تاریخ باشد این ترکیه است که باید سرزمین های بسیاری را از دست بدهد.
این چیزی است که #ایران دهه هاست از آن غافل است.
ایران حتی یک شبکه #تلویزیونی کرد زبان که شاید سالی چند #میلیون دلار بیشتر هزینه نداشت را هم حمایت نکرده تا در این مواقع بعضی چیزها را به #اردوغان یادآوری کند..
صدای مردم لک
@lakvahid
آئین ها و رسوم مشترکی مانند جشن #نوروز گواهی بر این ادعاست..
طی یک قرن اخیر به واسطه #مرزکشی های جدید بیشترین سرزمین های #کردنشین در خاک کشور #ترکیه قرار گرفته است.
بی شک اگر قرار به تغییر مرزها بر اساس تاریخ باشد این ترکیه است که باید سرزمین های بسیاری را از دست بدهد.
این چیزی است که #ایران دهه هاست از آن غافل است.
ایران حتی یک شبکه #تلویزیونی کرد زبان که شاید سالی چند #میلیون دلار بیشتر هزینه نداشت را هم حمایت نکرده تا در این مواقع بعضی چیزها را به #اردوغان یادآوری کند..
صدای مردم لک
@lakvahid
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹مرحوم حاج احمد امیدیان خیرنیک اندیش آیندهنگر و پدر شهید والامقام مسعود امیدیان که در سال 93 دار فانی را وداع گفت در وصیت نامه خود یک ملک با ارزش را وقف حوزههای علمیه نورآباد کرد
🔹این موقوفه ۱۸۶متر مربع مساحت دارد شامل دو واحد تجاری و یک واحد مسکونی است که در بازار شهر نورآباد(خیابان امام خمینی) واقع گردیده است
🔹گرچه فرزندان مرحوم امیدیان از بیان ارزش ریالی این موقوفه امتناع نمودند اما به گفته نورعلی شهردار نوراباد این موقوفه بیش از ۱۵۰ میلیارد ریال ارزش دارد
🔹این واقف در حیات پربرکت خود منشأ خدمات فراوانی بود که مهمترین آنان ساخت و وقف مسجد النبی (ص),حوزه علمیه بقیه الله اعظم (ص)و حوزه علمیه خواهران ریحانه ریحانه نبی علیه السلام در دلفان است
🔹این ملک کاربری تجاری دارد و قرار است به همت فرزندان مرحوم امیدیان باساخت یک واحد تجاری عواید آن صرف هزینه های مسجد نبی و حوزه های علمیه شهرستان دلفان برای تربیت طلاب دینی گردد
📺ببینید در روایت علی معظمی گودرزی از آیین رونمایی از سند موقوفه مرحوم حاج احمد امیدیان،:
#نورآبادی
#لک
#لکی
صدای مردم لک
@lakvahid
🔹این موقوفه ۱۸۶متر مربع مساحت دارد شامل دو واحد تجاری و یک واحد مسکونی است که در بازار شهر نورآباد(خیابان امام خمینی) واقع گردیده است
🔹گرچه فرزندان مرحوم امیدیان از بیان ارزش ریالی این موقوفه امتناع نمودند اما به گفته نورعلی شهردار نوراباد این موقوفه بیش از ۱۵۰ میلیارد ریال ارزش دارد
🔹این واقف در حیات پربرکت خود منشأ خدمات فراوانی بود که مهمترین آنان ساخت و وقف مسجد النبی (ص),حوزه علمیه بقیه الله اعظم (ص)و حوزه علمیه خواهران ریحانه ریحانه نبی علیه السلام در دلفان است
🔹این ملک کاربری تجاری دارد و قرار است به همت فرزندان مرحوم امیدیان باساخت یک واحد تجاری عواید آن صرف هزینه های مسجد نبی و حوزه های علمیه شهرستان دلفان برای تربیت طلاب دینی گردد
📺ببینید در روایت علی معظمی گودرزی از آیین رونمایی از سند موقوفه مرحوم حاج احمد امیدیان،:
#نورآبادی
#لک
#لکی
صدای مردم لک
@lakvahid
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⏺ یکی از مسائل حل نشده و عجیب این است که اینهمه آدم بی نمک و لوس و پر رو و اغلب با ضریب هوشی پایین را تلویزیون چگونه و از کجا پیدا کرده و در برنامه های مختلف خود به عنوان مجری استفاده می کند؟! یکی مردم افغانستان را ریشخند می کند. یکی مهمان برنامه را مورد تمسخر قرار می دهد. یکی وسط استودیو به جای سلام و خداحافظی ادای گراز درمی آورد. دیگری بدبختی های مردم را به سخره می گیرد. یکی سوتی مهمان ساده برنامه را برجسته کرده می خندد و..
⏺ انگار میان #بلاهت و #بی_شعوری و #استخدام در این رسانه رابطه مستقیی وجود دارد وگرنه این میزان از #وقاحت، حماقت ، دریده گی و پر رویی را در یک در چند هزارم افراد جامعه هم به سختی می توان یافت.
⏺ سوال این است که این مجری در چه خانواده و در چه نظام آموزشی تربیت شده است که #کارگری و #رانندگی را یک شغل شرم آور می داند. مسئله این است که این افراد چگونه در رسانه ای که وارد شدن در آن از هفت خان رستم سختر است و هر مدیری ذره بین به دست گرفته و درجه «مدار» و «انحراف از مدار» را اندازه می گیرد، به عنوان مجری انتخاب می شوند و در ویترین این رسانه انسان پرور قرار می گیرند!!؟
صدای مردم لک
@lakvahid
⏺ انگار میان #بلاهت و #بی_شعوری و #استخدام در این رسانه رابطه مستقیی وجود دارد وگرنه این میزان از #وقاحت، حماقت ، دریده گی و پر رویی را در یک در چند هزارم افراد جامعه هم به سختی می توان یافت.
⏺ سوال این است که این مجری در چه خانواده و در چه نظام آموزشی تربیت شده است که #کارگری و #رانندگی را یک شغل شرم آور می داند. مسئله این است که این افراد چگونه در رسانه ای که وارد شدن در آن از هفت خان رستم سختر است و هر مدیری ذره بین به دست گرفته و درجه «مدار» و «انحراف از مدار» را اندازه می گیرد، به عنوان مجری انتخاب می شوند و در ویترین این رسانه انسان پرور قرار می گیرند!!؟
صدای مردم لک
@lakvahid
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلنوشته ای به سردار دلها #حاج_قاسم_سلیمانی
یکی از دانشجویان دانشگاه آزاد کرمانشاه
صدای مردم لک
@lakvahid
یکی از دانشجویان دانشگاه آزاد کرمانشاه
صدای مردم لک
@lakvahid
نگاهی به آلبوم های موسیقی #علیرضانادری و بازنشر یک مصاحبه....
✍علی گودرزیان ع پایدار
🔹بخش ششم
#موسیقی_قومی
علیرضا نادری شخصیتی کاملا وابسته به فرهنگ بومی وقومی است ایشان بارها خود را یک لرستانی علاقه مند به باورهای اصیل قوم خود معرفی کرده است.
نادری علاقه وافری به زبان کهن لکی دارد و بسیاری از ترانههای ایشان هم به زبان لری است، وی درآغاز انقلاب درترانه ای از آلبوم «عشق آگرین» عشایر، لرو لک را به وحدت و یکدلی فرا می خواند.« بُوِن وه خَوَر یارانِ جانشینِ اتابک، دلیرونِ لرسون و عشایر لر و لک...»
علاقه زیاد ایشان به فرهنگ و ادبیات بومی باعث شده است که ترانه هایی در تقبیح بی اصالتی و بیگانگی فرهنگی و چنین ستایش فرهنگ بومی داشته باشد.
یکی ازنخستین کارهای ایشان «برامینو برامینو» است که به تعبیر خودش حاصل برخورد ذهن سنت گرای خود، با مظاهرفرهنگی جدیدبود. چون درمصاحبه دراین باره صحبت کرده است به این اشاره بسنده میکنم.
نادری هر جا فرصت یافته است از لرستان و زبان و فرهنگ و رفتار و مناسبت های محلی یاد کرده و ترانه ساخته است.
یکی از ترانههای ایشان «جشن لران» در آلبوم «جشن لران» است. در این ترانه توانسته است از برخی آیین ها و مناسبت هایی که لرها و لک ها دارند به شکل گزیده نام ببرند:
«امشب «بنی برون» است (مردم لرستان ماهها پیش از آمدن شب یلدا گوسفندی یا گوساله ای را دربند می کردند و آن را پروار و فربه می نمودند تا شب یلدا-چله- درآیین «بنی بران» آن را سرببرند) شبی است که همه لرستانی ها آتشگاه شان روشن است و بساط عیش و کامشان فراهم است/ در این شب شادی و هلهله برپاست به ویژه آن که عروس مهمان باشد و مردان عیان در قسمتی از سیاه چادر به عنوان مهمان سرای مردانه«لامردو» نشسته باشند و گل بگویند و گل بخندند...»
علیرضانادری دریکی دیگراز ترانه ها با عنوان«لالایی» قصه غمگنانه ی مادری را روایت می کند که فرزندی بزرگ می کندو اما می رود و برنمی گردد و به نوعی می خواهد نقش سخت مادران را درفرهنگ بومی این دیار به همه گوشزد کند:
«لالایی می خوانم! این پسر خاص و خوب من است که شیرخوار است و بزرگش می کنم تا شیران را در زنجیر کند! پسر خوب من دارد بزرگ می شودزلف هایش را شانه«تاو» می دهد و چقدرزیباست وقتی چشم هایش را با وقارو سنگین میچرخاند...»
دراین روایت پسربزرگ می شود اما ناگهان از چشم مادرناپدید می شود شاید هم ناخواسته به جنگ می رود و هرگز برنمی گردد اما همیشه این مادراست که از سوزجگر مویه می کند:
«...چشمانم چشم به راه کسی است که دو چشم قهوهای دارد و هر روز، دستم را سایبان چشمم می کنم و به انتظارش می نشینم! خوش به حال روزی که بالای بلندش را از دور ببینم تا غم و «پژاره» ام یکجا از یاد برود اما غمگین و دل خونین چندین سال است نشستهام ولی نمی آید...»
ترانه ی «کوچ» که شعرآن ازاشعار فولکلور است یکی از زیباترین ترانه های نادری است که به توصیف کوچ و هیاهوی ایل و نگاه و دلمشغولی عاشق می پردازد.
«دوستان فردا هنگامه ی کوچ است به من بگویید «مینگه» یا مالگه ی پیش رو کجاست؟ به نظرم هرجایی که دوست بگوید همانجانیکوست..»
«زنگ ها به صدادرآمدند و ناقوس پازنان -بزنرپیشتاز- بلند شده است صدای کوچ به گوش می رسد و شنیده ام خانه ی دوست بارکرده و کوچیده است و من برجانم لرزه افتاده است...»
ترانه ی «کوچ» نادری از ترانه های ماندگاراین هنرمند مردمی است.
این بخش جای بحث بیشتری داشت که گزیده کردیم!
اگرچه بسیاری از ترانه های استادنادری دارای فضایی عاشقانه اند اما به روشنی پیداست که درپس عاشقانه های ایشان سوزی حاصل ناکامی و حکایت یک عشق شکست خورده پیچیده است.
این که علیرضا نادری نتوانسته است که عشق را تنها به خاطر زیبایی آن، نه یک کلمه پیش و نه کم، فریاد کند و همواره تلاش کرده است این عشق را یک عشقی مرتبط با خدا بداند باز مسئله ایست که به خاستگاهی برمی گردد که ایشان درآن پروش یافته است.
خاستگاهی که عشق و عاشقی و دوست داشتن همواره درلفافه ای از حیا و شرم پنهان بود و دراین مقام بسیاری از زبان ها به لکنت می افتادند.
این عشق با این ویژه گی ها، یکی از مولفه های فرهنگی قوم ماست و البته همین شرم و حیای قومی بوده است که بسیاری از عاشقان را درسوگ عشق خود نشانده است و بسیاری از عشق ها درناکامی و شکست غوطه خوردند.
بسیاری از ترانه های پرسوزو گداز فولکلور«ادبیات عامه» حاصل همین دردهای جگرسوز و دلخراش نرسیدن ها و ناکامی هاست که پس از سال ها هنوز تازگی و طراوت از از تک تک واژه هایشان می تراود!
ترانه های«موسیقار»،«مهرعزیز»،«گارم مرواری»،«میرنوروزی» و....ازاین گونه اند.
ادامه دارد...
صدای مردم لک
@lakvahid
✍علی گودرزیان ع پایدار
🔹بخش ششم
#موسیقی_قومی
علیرضا نادری شخصیتی کاملا وابسته به فرهنگ بومی وقومی است ایشان بارها خود را یک لرستانی علاقه مند به باورهای اصیل قوم خود معرفی کرده است.
نادری علاقه وافری به زبان کهن لکی دارد و بسیاری از ترانههای ایشان هم به زبان لری است، وی درآغاز انقلاب درترانه ای از آلبوم «عشق آگرین» عشایر، لرو لک را به وحدت و یکدلی فرا می خواند.« بُوِن وه خَوَر یارانِ جانشینِ اتابک، دلیرونِ لرسون و عشایر لر و لک...»
علاقه زیاد ایشان به فرهنگ و ادبیات بومی باعث شده است که ترانه هایی در تقبیح بی اصالتی و بیگانگی فرهنگی و چنین ستایش فرهنگ بومی داشته باشد.
یکی ازنخستین کارهای ایشان «برامینو برامینو» است که به تعبیر خودش حاصل برخورد ذهن سنت گرای خود، با مظاهرفرهنگی جدیدبود. چون درمصاحبه دراین باره صحبت کرده است به این اشاره بسنده میکنم.
نادری هر جا فرصت یافته است از لرستان و زبان و فرهنگ و رفتار و مناسبت های محلی یاد کرده و ترانه ساخته است.
یکی از ترانههای ایشان «جشن لران» در آلبوم «جشن لران» است. در این ترانه توانسته است از برخی آیین ها و مناسبت هایی که لرها و لک ها دارند به شکل گزیده نام ببرند:
«امشب «بنی برون» است (مردم لرستان ماهها پیش از آمدن شب یلدا گوسفندی یا گوساله ای را دربند می کردند و آن را پروار و فربه می نمودند تا شب یلدا-چله- درآیین «بنی بران» آن را سرببرند) شبی است که همه لرستانی ها آتشگاه شان روشن است و بساط عیش و کامشان فراهم است/ در این شب شادی و هلهله برپاست به ویژه آن که عروس مهمان باشد و مردان عیان در قسمتی از سیاه چادر به عنوان مهمان سرای مردانه«لامردو» نشسته باشند و گل بگویند و گل بخندند...»
علیرضانادری دریکی دیگراز ترانه ها با عنوان«لالایی» قصه غمگنانه ی مادری را روایت می کند که فرزندی بزرگ می کندو اما می رود و برنمی گردد و به نوعی می خواهد نقش سخت مادران را درفرهنگ بومی این دیار به همه گوشزد کند:
«لالایی می خوانم! این پسر خاص و خوب من است که شیرخوار است و بزرگش می کنم تا شیران را در زنجیر کند! پسر خوب من دارد بزرگ می شودزلف هایش را شانه«تاو» می دهد و چقدرزیباست وقتی چشم هایش را با وقارو سنگین میچرخاند...»
دراین روایت پسربزرگ می شود اما ناگهان از چشم مادرناپدید می شود شاید هم ناخواسته به جنگ می رود و هرگز برنمی گردد اما همیشه این مادراست که از سوزجگر مویه می کند:
«...چشمانم چشم به راه کسی است که دو چشم قهوهای دارد و هر روز، دستم را سایبان چشمم می کنم و به انتظارش می نشینم! خوش به حال روزی که بالای بلندش را از دور ببینم تا غم و «پژاره» ام یکجا از یاد برود اما غمگین و دل خونین چندین سال است نشستهام ولی نمی آید...»
ترانه ی «کوچ» که شعرآن ازاشعار فولکلور است یکی از زیباترین ترانه های نادری است که به توصیف کوچ و هیاهوی ایل و نگاه و دلمشغولی عاشق می پردازد.
«دوستان فردا هنگامه ی کوچ است به من بگویید «مینگه» یا مالگه ی پیش رو کجاست؟ به نظرم هرجایی که دوست بگوید همانجانیکوست..»
«زنگ ها به صدادرآمدند و ناقوس پازنان -بزنرپیشتاز- بلند شده است صدای کوچ به گوش می رسد و شنیده ام خانه ی دوست بارکرده و کوچیده است و من برجانم لرزه افتاده است...»
ترانه ی «کوچ» نادری از ترانه های ماندگاراین هنرمند مردمی است.
این بخش جای بحث بیشتری داشت که گزیده کردیم!
اگرچه بسیاری از ترانه های استادنادری دارای فضایی عاشقانه اند اما به روشنی پیداست که درپس عاشقانه های ایشان سوزی حاصل ناکامی و حکایت یک عشق شکست خورده پیچیده است.
این که علیرضا نادری نتوانسته است که عشق را تنها به خاطر زیبایی آن، نه یک کلمه پیش و نه کم، فریاد کند و همواره تلاش کرده است این عشق را یک عشقی مرتبط با خدا بداند باز مسئله ایست که به خاستگاهی برمی گردد که ایشان درآن پروش یافته است.
خاستگاهی که عشق و عاشقی و دوست داشتن همواره درلفافه ای از حیا و شرم پنهان بود و دراین مقام بسیاری از زبان ها به لکنت می افتادند.
این عشق با این ویژه گی ها، یکی از مولفه های فرهنگی قوم ماست و البته همین شرم و حیای قومی بوده است که بسیاری از عاشقان را درسوگ عشق خود نشانده است و بسیاری از عشق ها درناکامی و شکست غوطه خوردند.
بسیاری از ترانه های پرسوزو گداز فولکلور«ادبیات عامه» حاصل همین دردهای جگرسوز و دلخراش نرسیدن ها و ناکامی هاست که پس از سال ها هنوز تازگی و طراوت از از تک تک واژه هایشان می تراود!
ترانه های«موسیقار»،«مهرعزیز»،«گارم مرواری»،«میرنوروزی» و....ازاین گونه اند.
ادامه دارد...
صدای مردم لک
@lakvahid
Telegram
attach 📎
نگاهی به آلبوم های موسیقی #علیرضانادری و بازنشر یک مصاحبه....
✍علی گودرزیان ع پایدار
بخش هفتم
موسیقی_غمگین_عرفانی
یکی از پررنگ ترین بخش ها درآلبوم های استادنادری، بخش غمگنانه های دنیا و موسیقی عرفانی است.نادری دربسیاری از ترانه ها همواره غمی بی تبار رامویه می کند.صدای ایشان معمولاً صدای شادی نیست. درترانه های اخیر ایشان، رویکردی روشن به موسیقی عرفانی دیده می شود.
دنیا و زرق و برق آن و بی ارزش بودن این زرق و برق ها، همواره در متن ترانه های نادری نمودی نمادینی داشته است.
ترانه های«پیران روزگار»، « فلک»، «ناراضی» از آلبوم «سوخته دلان» و آوازو تصنیف «کام دنیا» ازآلبوم «جشن لران» و سرآخر«ساقی نامه» مجموعه کارهایی است که نادری توانسته ازاین بستر، غمگنانه های دنیا واحساس عرفانی خودرا بازنماید.
ترانه «پیران روزگار» با شعری از استاداسدالله امیرپورطرهان تنظیم شده است سوای بن مایه ی بسیارسنگین و موسیقایی خودشعر که یکی ازبهترین شعرهای امیرپور به زبان لکی است ازحق نگذریم اجرای آن هم یکی از کارهای خوب استادنادری است:
«دوستان رفتند و من تنهایم/ پیری آمدو ذوق و شوق و نشاط جوانی ازمن گرفت/ نه دیگر انتظارکامیابی ازیاری دارم و نه برای دیدن دلداری دلم می تپد/امان ازاین کابوس وحشت انگیز!/فغان ازاین آفت بال و پرریز!/فریاد ازاین دشمن گردن کلفت!/دخیل ازاین عذاب بنیان گداز!/دادو بیداد ازاین خدنگ انداز جگردوزنده!/وای وای ازاین آفت جوانی سوز!....» این آهنگ با این محتوای شعری یکی از کارهای ماندگاراستاد است.
یکی دیگراز غمگنانه های استاد نادری ترانه «فلک» با شعری از شاعرپرآوازه ی لر، میرنوروز است:
«فلک من از دست تو به کجا شکایت کنم؟ مگر من از چه کسی کمتر بودم که هیچ آسایشی ندارم؟ .....الان با این وضعیت پیری و دست خالی که درد کمی نیست من همواره دلواپس زادگاه خود، شهر خرم آبادم»
«چک چک ژاری» یکی از ترانه هایی است که استاد نادری زبان حال پدری می شود که ناباورانه درسوگ فرزندش می نشیند. شعر و آهنگ این ترانه ازاستادنادری است این ترانه با یک آوازسوزناک آغاز میشود:
«این فلک پدر من و تو را هردو کشته است و با یک جفت گاو وخیش، برای من و تو غم کاشته است/ نمی دانم من خون چه کسی خورده ام که بایدخون قی کنم و پای در زنجیر شوم و مدام بدبیاری بیاورم؟
بعد ازاین آواز «علی سونه» سپس تصنیف آغاز میشود و اشعاری در سوگ فرزندی می خواند که داغ آن بسیاربرای پدرش طاقت فرساست....»
ترانه «ناراضی« هم که درمقام «علی سونه» اجرا میشود، درحقیقت بازخوانی اشعاری از میرنوروز است که به شکایت از روزگار و سختی دوران و رنج و عذاب و درد دنیا می پردازد.
یکی ازتصنیف های غمگین استادنادری «کام دنیا»، تصنیفی از آلبوم «جشن لران» است شعر این ترانه از ادبیات فولکلور گرفته شده است. درحقیقت نادری درکام دنیا، توانسته است غمگین ترین درد ها و دغدغه های دنیوی خود را فریاد کنند:
«هرکسی که بیاید و مژده بدهد که برادرم از سفر برگشته است باتمام وجود، مژدگانی اورا می دهم»
اما گویا بخت یارنمی شود و جنازه اش ازسفربر می گردد:
«آن بالای دوگزی ات را به خاک سپردند و تا روز قیامت این داغ از یاد من نمی رود/ فکر کردم این دنیا همیشه به کام من است و نمی دانستم که پایان کار من چنین بود که سوگوارتوبمانم/ فهمیدم دنیا یک دم بیش نیست و آن یک دم هم باداست و نادان کسی است که به این دم دلخوش می کند/ اگر میدانستم کدام روز می مردم بهترین خانه ی خود را هم اگر داشتم ویران می کردم/ ای دوست! و ای نازنینم! اگر میخواهی بدانی که من بدون تو در چه وضعیتی و حالی هستم بدان! که چنان سوختم انگار صد کوره ی آتش در درونم می سوزد...»
یکی از ترانه های عرفانی استاد نادری «ساقی نامه» است. ساقی نامه، یکی از شعرهای دیوان ملاپریشان دینوری غیاثوندکولیوند و از شاهکارهای منظوم زبان و ادبیات لکی است.
به جرأت و جسارت عرض می کنم که ساقی نامه ملاپریشان، به بسیاری از ساقی نامه ها از گنجوی تا حافظ پهلو می زند.
این شاهکار ادبیات لکی بارها توسط خوانندگان کرد و لک و لر بازخوانی شده و استادعلیرضا نادری با تنظیم آهنگی مناسب و رویکردی عرفانی ساقی نامه را اجرا کرده است:
«ای ساقی! جامی از آن شراب بده تا مست شوم زیرا سود من در مستی وزیانم در هوشیاری است/جامی که مغزم را به جوش آورد و دنیاو «مافیها» رافراموش کنم/از آن باده مده که به رانده شدگان درگاه حق می دهی و انسان را از شناخت خدا باز می دارد/ساقی از آن باده ی ناب خمخانه ی ازلی به من بده، شرابی مرد افکن-که هر کسی تحمل نوشیدنش را ندارد- و درظاهر تلخ اما در حقیقت شیرین است....»
ادامه دارد...
صدای مردم لک
@lakvahid
✍علی گودرزیان ع پایدار
بخش هفتم
موسیقی_غمگین_عرفانی
یکی از پررنگ ترین بخش ها درآلبوم های استادنادری، بخش غمگنانه های دنیا و موسیقی عرفانی است.نادری دربسیاری از ترانه ها همواره غمی بی تبار رامویه می کند.صدای ایشان معمولاً صدای شادی نیست. درترانه های اخیر ایشان، رویکردی روشن به موسیقی عرفانی دیده می شود.
دنیا و زرق و برق آن و بی ارزش بودن این زرق و برق ها، همواره در متن ترانه های نادری نمودی نمادینی داشته است.
ترانه های«پیران روزگار»، « فلک»، «ناراضی» از آلبوم «سوخته دلان» و آوازو تصنیف «کام دنیا» ازآلبوم «جشن لران» و سرآخر«ساقی نامه» مجموعه کارهایی است که نادری توانسته ازاین بستر، غمگنانه های دنیا واحساس عرفانی خودرا بازنماید.
ترانه «پیران روزگار» با شعری از استاداسدالله امیرپورطرهان تنظیم شده است سوای بن مایه ی بسیارسنگین و موسیقایی خودشعر که یکی ازبهترین شعرهای امیرپور به زبان لکی است ازحق نگذریم اجرای آن هم یکی از کارهای خوب استادنادری است:
«دوستان رفتند و من تنهایم/ پیری آمدو ذوق و شوق و نشاط جوانی ازمن گرفت/ نه دیگر انتظارکامیابی ازیاری دارم و نه برای دیدن دلداری دلم می تپد/امان ازاین کابوس وحشت انگیز!/فغان ازاین آفت بال و پرریز!/فریاد ازاین دشمن گردن کلفت!/دخیل ازاین عذاب بنیان گداز!/دادو بیداد ازاین خدنگ انداز جگردوزنده!/وای وای ازاین آفت جوانی سوز!....» این آهنگ با این محتوای شعری یکی از کارهای ماندگاراستاد است.
یکی دیگراز غمگنانه های استاد نادری ترانه «فلک» با شعری از شاعرپرآوازه ی لر، میرنوروز است:
«فلک من از دست تو به کجا شکایت کنم؟ مگر من از چه کسی کمتر بودم که هیچ آسایشی ندارم؟ .....الان با این وضعیت پیری و دست خالی که درد کمی نیست من همواره دلواپس زادگاه خود، شهر خرم آبادم»
«چک چک ژاری» یکی از ترانه هایی است که استاد نادری زبان حال پدری می شود که ناباورانه درسوگ فرزندش می نشیند. شعر و آهنگ این ترانه ازاستادنادری است این ترانه با یک آوازسوزناک آغاز میشود:
«این فلک پدر من و تو را هردو کشته است و با یک جفت گاو وخیش، برای من و تو غم کاشته است/ نمی دانم من خون چه کسی خورده ام که بایدخون قی کنم و پای در زنجیر شوم و مدام بدبیاری بیاورم؟
بعد ازاین آواز «علی سونه» سپس تصنیف آغاز میشود و اشعاری در سوگ فرزندی می خواند که داغ آن بسیاربرای پدرش طاقت فرساست....»
ترانه «ناراضی« هم که درمقام «علی سونه» اجرا میشود، درحقیقت بازخوانی اشعاری از میرنوروز است که به شکایت از روزگار و سختی دوران و رنج و عذاب و درد دنیا می پردازد.
یکی ازتصنیف های غمگین استادنادری «کام دنیا»، تصنیفی از آلبوم «جشن لران» است شعر این ترانه از ادبیات فولکلور گرفته شده است. درحقیقت نادری درکام دنیا، توانسته است غمگین ترین درد ها و دغدغه های دنیوی خود را فریاد کنند:
«هرکسی که بیاید و مژده بدهد که برادرم از سفر برگشته است باتمام وجود، مژدگانی اورا می دهم»
اما گویا بخت یارنمی شود و جنازه اش ازسفربر می گردد:
«آن بالای دوگزی ات را به خاک سپردند و تا روز قیامت این داغ از یاد من نمی رود/ فکر کردم این دنیا همیشه به کام من است و نمی دانستم که پایان کار من چنین بود که سوگوارتوبمانم/ فهمیدم دنیا یک دم بیش نیست و آن یک دم هم باداست و نادان کسی است که به این دم دلخوش می کند/ اگر میدانستم کدام روز می مردم بهترین خانه ی خود را هم اگر داشتم ویران می کردم/ ای دوست! و ای نازنینم! اگر میخواهی بدانی که من بدون تو در چه وضعیتی و حالی هستم بدان! که چنان سوختم انگار صد کوره ی آتش در درونم می سوزد...»
یکی از ترانه های عرفانی استاد نادری «ساقی نامه» است. ساقی نامه، یکی از شعرهای دیوان ملاپریشان دینوری غیاثوندکولیوند و از شاهکارهای منظوم زبان و ادبیات لکی است.
به جرأت و جسارت عرض می کنم که ساقی نامه ملاپریشان، به بسیاری از ساقی نامه ها از گنجوی تا حافظ پهلو می زند.
این شاهکار ادبیات لکی بارها توسط خوانندگان کرد و لک و لر بازخوانی شده و استادعلیرضا نادری با تنظیم آهنگی مناسب و رویکردی عرفانی ساقی نامه را اجرا کرده است:
«ای ساقی! جامی از آن شراب بده تا مست شوم زیرا سود من در مستی وزیانم در هوشیاری است/جامی که مغزم را به جوش آورد و دنیاو «مافیها» رافراموش کنم/از آن باده مده که به رانده شدگان درگاه حق می دهی و انسان را از شناخت خدا باز می دارد/ساقی از آن باده ی ناب خمخانه ی ازلی به من بده، شرابی مرد افکن-که هر کسی تحمل نوشیدنش را ندارد- و درظاهر تلخ اما در حقیقت شیرین است....»
ادامه دارد...
صدای مردم لک
@lakvahid
Telegram
attach 📎
نگاهی به آلبوم های موسیقی #علیرضانادری و بازنشر یک مصاحبه....
✍علی گودرزیان ع پایدار
بخش هشتم
#مصاحبه۱
#حافظه_آهنگین_زاگرس
خالی از لطف ندیدیم که بعداز گذشت هفت سال، مصاحبه ی استادعلیرضانادری را بازنشرکنم، تاهم برای دوست داران و علاقه مندان به صدا و ترانه های ایشان تجدید خاطره ای و هم بزنگاهی برای کنجکاوی و کندوکاو نسل های جوان باشد.
بنده «علی گودرزیان ع پایدار» درآن مصاحبه ایشان را باعنوان «حافظه ی آهنگین قوم لر» معرفی کردم و اکنون اورا «حافظه ی آهنگین زاگرس»می نامم.
لازم دیدم پیش از انتشار متن مصاحبه ی استادنادری، درنگی روی آلبوم های وی داشته باشم و بعداز سال ها بازذهنم را به کارهای سترگ ایشان درگیر کنم.
حاصل این درنگ کوتاه، نوشته هایی بود که دراین شب های اخیر درهفت بخش تقدیم علاقه مندان موسیقی بومی به ویژه آثار استادنادری شد.
اگرچه تمام آثارایشان را دردسترس نداشتم و ازجمله آلبوم «عشق آگرین» که یکی از آلبوم های پرمحتوای ایشان است به دستم نرسید اما دریک تقسیم بندی کلی آثارایشان را با عنوان های
#موسیقی_بزمی
#موسیقی_مقاومت
#موسیقی_اجتماعی
#موسیقی_طبیعت
#موسیقی_کار
#موسیقی_قومی
#موسیقی_عرفانی
به علاقه مندان معرفی کردم و جادارد بیش ازاین، درآثارو احوال این استاد ارزشمند دقیق شویم.
باوردارم که دوستان و علاقه مندان، همه ی آنان که دستی درنوشتن دارند آستین همت بالا بزنند و برای نسل های آینده #سرمایه های_ادبی_بومی را بازخوانی و کارناقص ماها را تکمیل کنند.
سرمایه های اجتماعی لک و لر، کم نیستند ازباباطاهرعریان، ملاپریشان، میرنوروز، ارکوازی و... تا خوانندگان و نوازندگان معاصر که نامشان به گویایی نام های حسینخانی و رضا سقایی و... است، همه شایسته بازخوانی و معرفی به نسل های آینده اند.
در لایه های شخصیت های #هنری_ادبی ، #سیاسی_اجتماعی لرستانی می توان بسیار نکات تازه یافت؛ می توان این شخصیت هارا به نسل های آینده معرفی کرد؛ می توان به ویژه دربررسی رفتار، منش، گویش #شخصیت_های_سیاسی و مسیرهای طی شده، راه درست را به آیندگان نشان داد این کارها، هیچ مغایرتی با داشتن اندیشه ی جهانی ندارد.....الخ
علیرضا نادری از آن دسته کسان است که باید با او نشست و گفت و شنید. سخنش ساده است و رنگ زلال جویبارهای سلسله و نشان شقایقهای خودروی کوههای لرستان دارد و کلامش به روانی همه ی رودخانه های جاری لرستان از گلال تا سزار و از کهمان و زز تا کشکان و سیمره، صاف و هموارو همه کس فهم است؛ دلش سرشاراز عشق ایران است و «جوانان»، «ایران»، «لرستان» ، «لک»، «لر»، «وطن»، «شهیدان وطن»، «داداوه»،«روله»، «تفنگ»، «جنگ»،«غم»،«دل»،«عشق» و... بسامد واژگان اوست.
استادنادری اهل مصاحبه نبوده و نیست کم حرف است و بیشتر در حال و هوای انفسی و آفاقی خود سیرو سیاحت می کند اما به خاطر قرابت خانوادگی سال هاپیش، شبی از شب ها که سازدل ایشان برحسب اتفاق کوک و فصل بهار وخردادماه ۱۳۹۲بود، افتخاری پیدا کردیم تا رواق منظر چشممان آشیانه استاد شود که گفته اند:«گاهی بساط عیش خودش جور می شود» و پای حرف ها و خاطره ها و گفتنی ها و شنیدنی های وی بنشینیم.
بعدها با اجازه این هنرمند پرآوازه، متن این گفت وگو را که تنظیم شد و به رویت وی رسیده بود درنشریه وزین «سیمره ی همیشه جاری لرستان»درتاریخ هفتم تیرماه ۱۳۹۲ منتشرکردیم.
#متن_مصاحبه
استادنادری متولد شهر خرمآباد است و بسیار به زادگاه خود علاقه دارد. هر چند پرورش یافتهی دامنههای پاک«گرین» است.
از ایل و تبارش که پرسیدیم، گفت: من ایرانیام. منتهی ما به رسم مرسوم اصرار کردیم! گفت:« از تبار شیراوندها هستم.»
به شوخی وکمی هم به جدی مانسته میگفت: «شاید این نام شیراوند از شیراوژن گرفته شده باشد.» برای تصدیق گفته خود بیتی چنین با لحن خود زمزمه کرد:
«شاپور شاپورانِ شیرِ شیراوژن/ مردانِ جنگی گه ژَ دُشمن سَن. راستی شاید هم شاپورشاهِ شیراوژن ، از ایل شیراوندها باشد!؟»
علیرضا نادری را یکجوری وادار میکنیم تا از کودکی خود بگوید:
« سال ۱۳۳۳ در بیمارستان ارتش (رحیمی خرمآباد) متولد شدم. اگرچه همیشه به من علیرضا نادری گفتند. اما نام شناسنامهای من«علی» ثبت شده است و البته که به «علیرضا» مشهور شدم ، مرحوم پدربزرگم علیرغم اینکه پدر و مادرم در قید حیات بودند، تصمیم میگیرد، تا شخصاً مرا بزرگ کند، مرحوم ابوالفتح مشهور به الفت میرزا (پدربزرگم) گاه و بیگاه برایم آواز میخواند. گوش جانم پرورش یافتهی زمزمههای آهنگین و دلنشین مرحوم پدربزرگم، الفت است.
ادامه دارد...
صدای مردم لک
@lakvahid
✍علی گودرزیان ع پایدار
بخش هشتم
#مصاحبه۱
#حافظه_آهنگین_زاگرس
خالی از لطف ندیدیم که بعداز گذشت هفت سال، مصاحبه ی استادعلیرضانادری را بازنشرکنم، تاهم برای دوست داران و علاقه مندان به صدا و ترانه های ایشان تجدید خاطره ای و هم بزنگاهی برای کنجکاوی و کندوکاو نسل های جوان باشد.
بنده «علی گودرزیان ع پایدار» درآن مصاحبه ایشان را باعنوان «حافظه ی آهنگین قوم لر» معرفی کردم و اکنون اورا «حافظه ی آهنگین زاگرس»می نامم.
لازم دیدم پیش از انتشار متن مصاحبه ی استادنادری، درنگی روی آلبوم های وی داشته باشم و بعداز سال ها بازذهنم را به کارهای سترگ ایشان درگیر کنم.
حاصل این درنگ کوتاه، نوشته هایی بود که دراین شب های اخیر درهفت بخش تقدیم علاقه مندان موسیقی بومی به ویژه آثار استادنادری شد.
اگرچه تمام آثارایشان را دردسترس نداشتم و ازجمله آلبوم «عشق آگرین» که یکی از آلبوم های پرمحتوای ایشان است به دستم نرسید اما دریک تقسیم بندی کلی آثارایشان را با عنوان های
#موسیقی_بزمی
#موسیقی_مقاومت
#موسیقی_اجتماعی
#موسیقی_طبیعت
#موسیقی_کار
#موسیقی_قومی
#موسیقی_عرفانی
به علاقه مندان معرفی کردم و جادارد بیش ازاین، درآثارو احوال این استاد ارزشمند دقیق شویم.
باوردارم که دوستان و علاقه مندان، همه ی آنان که دستی درنوشتن دارند آستین همت بالا بزنند و برای نسل های آینده #سرمایه های_ادبی_بومی را بازخوانی و کارناقص ماها را تکمیل کنند.
سرمایه های اجتماعی لک و لر، کم نیستند ازباباطاهرعریان، ملاپریشان، میرنوروز، ارکوازی و... تا خوانندگان و نوازندگان معاصر که نامشان به گویایی نام های حسینخانی و رضا سقایی و... است، همه شایسته بازخوانی و معرفی به نسل های آینده اند.
در لایه های شخصیت های #هنری_ادبی ، #سیاسی_اجتماعی لرستانی می توان بسیار نکات تازه یافت؛ می توان این شخصیت هارا به نسل های آینده معرفی کرد؛ می توان به ویژه دربررسی رفتار، منش، گویش #شخصیت_های_سیاسی و مسیرهای طی شده، راه درست را به آیندگان نشان داد این کارها، هیچ مغایرتی با داشتن اندیشه ی جهانی ندارد.....الخ
علیرضا نادری از آن دسته کسان است که باید با او نشست و گفت و شنید. سخنش ساده است و رنگ زلال جویبارهای سلسله و نشان شقایقهای خودروی کوههای لرستان دارد و کلامش به روانی همه ی رودخانه های جاری لرستان از گلال تا سزار و از کهمان و زز تا کشکان و سیمره، صاف و هموارو همه کس فهم است؛ دلش سرشاراز عشق ایران است و «جوانان»، «ایران»، «لرستان» ، «لک»، «لر»، «وطن»، «شهیدان وطن»، «داداوه»،«روله»، «تفنگ»، «جنگ»،«غم»،«دل»،«عشق» و... بسامد واژگان اوست.
استادنادری اهل مصاحبه نبوده و نیست کم حرف است و بیشتر در حال و هوای انفسی و آفاقی خود سیرو سیاحت می کند اما به خاطر قرابت خانوادگی سال هاپیش، شبی از شب ها که سازدل ایشان برحسب اتفاق کوک و فصل بهار وخردادماه ۱۳۹۲بود، افتخاری پیدا کردیم تا رواق منظر چشممان آشیانه استاد شود که گفته اند:«گاهی بساط عیش خودش جور می شود» و پای حرف ها و خاطره ها و گفتنی ها و شنیدنی های وی بنشینیم.
بعدها با اجازه این هنرمند پرآوازه، متن این گفت وگو را که تنظیم شد و به رویت وی رسیده بود درنشریه وزین «سیمره ی همیشه جاری لرستان»درتاریخ هفتم تیرماه ۱۳۹۲ منتشرکردیم.
#متن_مصاحبه
استادنادری متولد شهر خرمآباد است و بسیار به زادگاه خود علاقه دارد. هر چند پرورش یافتهی دامنههای پاک«گرین» است.
از ایل و تبارش که پرسیدیم، گفت: من ایرانیام. منتهی ما به رسم مرسوم اصرار کردیم! گفت:« از تبار شیراوندها هستم.»
به شوخی وکمی هم به جدی مانسته میگفت: «شاید این نام شیراوند از شیراوژن گرفته شده باشد.» برای تصدیق گفته خود بیتی چنین با لحن خود زمزمه کرد:
«شاپور شاپورانِ شیرِ شیراوژن/ مردانِ جنگی گه ژَ دُشمن سَن. راستی شاید هم شاپورشاهِ شیراوژن ، از ایل شیراوندها باشد!؟»
علیرضا نادری را یکجوری وادار میکنیم تا از کودکی خود بگوید:
« سال ۱۳۳۳ در بیمارستان ارتش (رحیمی خرمآباد) متولد شدم. اگرچه همیشه به من علیرضا نادری گفتند. اما نام شناسنامهای من«علی» ثبت شده است و البته که به «علیرضا» مشهور شدم ، مرحوم پدربزرگم علیرغم اینکه پدر و مادرم در قید حیات بودند، تصمیم میگیرد، تا شخصاً مرا بزرگ کند، مرحوم ابوالفتح مشهور به الفت میرزا (پدربزرگم) گاه و بیگاه برایم آواز میخواند. گوش جانم پرورش یافتهی زمزمههای آهنگین و دلنشین مرحوم پدربزرگم، الفت است.
ادامه دارد...
صدای مردم لک
@lakvahid
Telegram
attach 📎
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ تابلویی که عنوان شهرک صنعتی را یدک کرده.
🔺تابلویی که چندین سال است در کنار جاده ترانزیتی زانوگه خودنمایی می کند.اما اثری از شهرک صنعتی دیده نمی شود.
🔺چه خوب است به جای این عبارت بنویسیم.
دعای خیر مردم محروم شهرستان کوهدشت بدرقه راهتان باشد.
🎥 بهروز رفیعی- کانون سبحان
صدای مردم لک
@lakvahid
🔺تابلویی که چندین سال است در کنار جاده ترانزیتی زانوگه خودنمایی می کند.اما اثری از شهرک صنعتی دیده نمی شود.
🔺چه خوب است به جای این عبارت بنویسیم.
دعای خیر مردم محروم شهرستان کوهدشت بدرقه راهتان باشد.
🎥 بهروز رفیعی- کانون سبحان
صدای مردم لک
@lakvahid
♦️ غزل عاشقانه زیبا به زبان لکی تقدیم به همه ی آنهایی که در قلبشان مهر کسی می تپد:
اَژ جُورِ تو اِ دوس بِچِم پل وَ کی بارِم
و الله وخدا اَژ خَمِ عشقِ تو مه ژارِم
هر جا که مَچم سایه سئينت چَمه ریمه
اِ سایه سئین ریه م بِکه بی کس و کارم
کول شو قد و بالاکه ریینِت ما ئه خاوم
مر روژ قیومت ئه خیالت سر اِر آرم
شِیَه ر اَر شِیَه ر ، آبادی اَر آبادی مگیردم
بلکم که نشونی طُور پای ژَ تو بارِم
اَما تو مری بین گُله اُور و چینِ رُو
مَر ئه مه چَه ت دی که بریتَ سیم ستارم
کو چینَه پری؟ داخِ تو هر هار بِنِ گِیونِم
دوریت وَ خدا لِیوَه گری کِردِیه دُوچارِم
روژی مَرسی برزی و بالات خما مو
پیری مَگِریت ژارَ مُوی بعد مِه یارِم
#سیروس_ستاروند
صدای مردم لک
@lakvahid
اَژ جُورِ تو اِ دوس بِچِم پل وَ کی بارِم
و الله وخدا اَژ خَمِ عشقِ تو مه ژارِم
هر جا که مَچم سایه سئينت چَمه ریمه
اِ سایه سئین ریه م بِکه بی کس و کارم
کول شو قد و بالاکه ریینِت ما ئه خاوم
مر روژ قیومت ئه خیالت سر اِر آرم
شِیَه ر اَر شِیَه ر ، آبادی اَر آبادی مگیردم
بلکم که نشونی طُور پای ژَ تو بارِم
اَما تو مری بین گُله اُور و چینِ رُو
مَر ئه مه چَه ت دی که بریتَ سیم ستارم
کو چینَه پری؟ داخِ تو هر هار بِنِ گِیونِم
دوریت وَ خدا لِیوَه گری کِردِیه دُوچارِم
روژی مَرسی برزی و بالات خما مو
پیری مَگِریت ژارَ مُوی بعد مِه یارِم
#سیروس_ستاروند
صدای مردم لک
@lakvahid
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ببینید سخنان حاجی جمعه کویخا علی
رئیس انجمن #لکهای_عراق
در مورد لکهای #ایران #عراق #پاکستان
اصالت که در وجودت نهفته باشد مهم نیست در کجای این کره خاکی زندگی کنی مهم نیست که در سرزمین مادری زندگی کنی یا در خاک غربت مهم اینست که همان طور اصیل بمانی
قابل توجه اون دسته از لکهایی که در خاک وطن ودر سرزمین مادری لکستان اصالتشان را گمکرده اند
صدای مردم لک
@lakvahid
رئیس انجمن #لکهای_عراق
در مورد لکهای #ایران #عراق #پاکستان
اصالت که در وجودت نهفته باشد مهم نیست در کجای این کره خاکی زندگی کنی مهم نیست که در سرزمین مادری زندگی کنی یا در خاک غربت مهم اینست که همان طور اصیل بمانی
قابل توجه اون دسته از لکهایی که در خاک وطن ودر سرزمین مادری لکستان اصالتشان را گمکرده اند
صدای مردم لک
@lakvahid
Audio
دکلمه لکی زیبای #مهدی_پرندوش
جای بی جایی نوی
ولاتی بی بلا جوی
مردم داشتی چم رنگین
شیوه چو کوگ مل زرین
ترک و بلوچ و آذری
لر و کورد و عرب و لک
صدای مردم لک
@lakvahid
جای بی جایی نوی
ولاتی بی بلا جوی
مردم داشتی چم رنگین
شیوه چو کوگ مل زرین
ترک و بلوچ و آذری
لر و کورد و عرب و لک
صدای مردم لک
@lakvahid
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شروع به کار #شبکه_مجازی_لک
شبکه ای برای معرفی هرچه بیشتر #قوم_لک و مناطق لک نشین کشور
و با اجرای برنامه های متنوع به زبان شیرین لکی در زمینه های تاریخی ، فرهنگی ، هنری ،جغرافیایی ، سیاسیو...
با مدیریت جناب اقای محمود پیری کارگردان و مستند ساز لک
صدای مردم لک
@lakvahid
شبکه ای برای معرفی هرچه بیشتر #قوم_لک و مناطق لک نشین کشور
و با اجرای برنامه های متنوع به زبان شیرین لکی در زمینه های تاریخی ، فرهنگی ، هنری ،جغرافیایی ، سیاسیو...
با مدیریت جناب اقای محمود پیری کارگردان و مستند ساز لک
صدای مردم لک
@lakvahid
#کارخوب
♦️تهیه تندیس یک زن با #پوشش_محلی باحمل مشک آب و تندیس چند #اسب در پارک شهر فیروزآباد
🔹در راستای زیبا سازی بوستان شهر و آشنایی کودکان و نوجوانان با سبک زندگی گذشتگان،تندیس یک زن با حمل #مشک آب و سه مجسمه از اسب و کره اسب زیبا در پارک شهر قرار گرفت و با۸ رنگ آمیزی نصب می گردد .
🔹به گفته «شهردار مینایی» گذاشتن این تندیسها بخشی از پروژه نصب تندیس های است که #فرهنگ و نحوه زندگی گذشتگان را تداعی می کند.
🔸گفتنی است پیش از این هم تندیس مرد کشاورز با کتیبه های منقش به سبک زندگی منطقه در میدان کشاورز و تندیس جانوران از جمله بز کوهی در پارک شهر نصب شده است.
صدای مردم لک
@lakvahid
♦️تهیه تندیس یک زن با #پوشش_محلی باحمل مشک آب و تندیس چند #اسب در پارک شهر فیروزآباد
🔹در راستای زیبا سازی بوستان شهر و آشنایی کودکان و نوجوانان با سبک زندگی گذشتگان،تندیس یک زن با حمل #مشک آب و سه مجسمه از اسب و کره اسب زیبا در پارک شهر قرار گرفت و با۸ رنگ آمیزی نصب می گردد .
🔹به گفته «شهردار مینایی» گذاشتن این تندیسها بخشی از پروژه نصب تندیس های است که #فرهنگ و نحوه زندگی گذشتگان را تداعی می کند.
🔸گفتنی است پیش از این هم تندیس مرد کشاورز با کتیبه های منقش به سبک زندگی منطقه در میدان کشاورز و تندیس جانوران از جمله بز کوهی در پارک شهر نصب شده است.
صدای مردم لک
@lakvahid
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به نام ایران
به نام فرهنگ راستین ایران
با آرزوی پایندگی ایران
جواب دندان شکن این جوان لکستانی
به نام #عطا_مرادی قم لیجه
به #اردوغان گجستک و ملعون و ناپاک..
مردک #عثمانی ما فرزندان ایران زمین فارغ از هر نوع حکومت و مذهبی از مام میهنمان ایران زمین دفاع کرده و دفاع خواهیم کرد..
ما فرزند آریوبرزن پهلوانیم
اگر بخواهید چپ به این سرزمین اهورایی بنگرید خوابتان را پریشان خواهیم کرد..
چو ایران نباشد تن من مباد
بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
همه جای ایران سرای من است
چو از نیک و بدش برای من است
پاینده ایران و ایرانی
ایران به جاست تا که بلند آسمان به جاست
صدای مردم لک
@lakvahid
به نام فرهنگ راستین ایران
با آرزوی پایندگی ایران
جواب دندان شکن این جوان لکستانی
به نام #عطا_مرادی قم لیجه
به #اردوغان گجستک و ملعون و ناپاک..
مردک #عثمانی ما فرزندان ایران زمین فارغ از هر نوع حکومت و مذهبی از مام میهنمان ایران زمین دفاع کرده و دفاع خواهیم کرد..
ما فرزند آریوبرزن پهلوانیم
اگر بخواهید چپ به این سرزمین اهورایی بنگرید خوابتان را پریشان خواهیم کرد..
چو ایران نباشد تن من مباد
بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
همه جای ایران سرای من است
چو از نیک و بدش برای من است
پاینده ایران و ایرانی
ایران به جاست تا که بلند آسمان به جاست
صدای مردم لک
@lakvahid