قلم به دستان گمراه و خودخواه ما در یک قرن گذشته اگر دست کم سلسله های صفویه و قاجاریه را به نقد و بررسی می نشستند و مشروطه را الگو قرار می دادند و به باد فراموشی نمی سپردند نه از اسلام به مارکسیسم لنینسیم می رسیدند و جهنم استالینی شوروی را بهشت آمال و آرزوهای بشریت قلمداد می کردند و نه با افتادن به دامان اوهام و خرافات ملت را به گنگی و خنگی و ناآگاهی می رساندند که بعد ملت از سلسله پهلوی آن جوری عبور کنند.
@lakamir
@lakamir
حرف حساب
خورشید این بار در کهن مرز و بوم ایران طلوع کرده است، ملت حق و حقوق شان را می خواهند و بر نمی گردند.
اکثریت ملت مظلوم ایران در این دوره از انتخابات با رای ندادن حرف شان را به روشنی بیان کردند.
ملت ایران پس از نزدیک به نیم قرن تحمل انواع مشکلات جانفرسا که از ناحیه حاکمیت بر کشور تحمیل شده و می رود کشور را به سرزمین سوخته تبدیل کند، با رای ندادن بیان داشتند به طور جد خواهان رفاه، آسایش، آرامش، سلامت جامعه، پیشرفت و توسعه کشورشان هستند. دلالان و آن هایی که سال هاست باعث بدبختی های کشور شده اند با پادوهایشان با تمام قوا با دروغ و فریب کاری سعی در احساساتی کردن مردم و هیجانی کردن روند انتخابات دارند. در حالی که ملت کارد به استخوانشان رسیده و به سطحی از آگاهی رسیده اند که در خواست هایشان غیرقابل گذشت و برگشت هستند.
@lakamir
خورشید این بار در کهن مرز و بوم ایران طلوع کرده است، ملت حق و حقوق شان را می خواهند و بر نمی گردند.
اکثریت ملت مظلوم ایران در این دوره از انتخابات با رای ندادن حرف شان را به روشنی بیان کردند.
ملت ایران پس از نزدیک به نیم قرن تحمل انواع مشکلات جانفرسا که از ناحیه حاکمیت بر کشور تحمیل شده و می رود کشور را به سرزمین سوخته تبدیل کند، با رای ندادن بیان داشتند به طور جد خواهان رفاه، آسایش، آرامش، سلامت جامعه، پیشرفت و توسعه کشورشان هستند. دلالان و آن هایی که سال هاست باعث بدبختی های کشور شده اند با پادوهایشان با تمام قوا با دروغ و فریب کاری سعی در احساساتی کردن مردم و هیجانی کردن روند انتخابات دارند. در حالی که ملت کارد به استخوانشان رسیده و به سطحی از آگاهی رسیده اند که در خواست هایشان غیرقابل گذشت و برگشت هستند.
@lakamir
حرف حساب ۲
چه انتخاباتی کدام رای؟!
ملتی که کارد به استخوانش نشسته و تحملش مدت هاست تمام شده و بعد از سال ها صبر و فریب خوردن تصمیم گرفته در اعتراض به وضع موجود پای صندوق رای نرود، بر چه اساسی باید دو باره به صندوق رای برگردد؟! این چه محاسبه غلطی است؟ مگر غیر از این است که ملت به دلیل آنچه بر سرنوشتشان رفته و به ذلتشان کشانده است از صندوق قهر کردند؟ حالا در این یک هفته بعد از انتخابات چه اتفاقی افتاده که مردم دوباره به صندوق ها برگردند؟!
عقل و منطق می گوید هر جور که به موضوع نگاه کنی این بار باید رای ندادن مردم بیشتر از دور قبل باشد که بی تردید هست. اگر غیر از این بود در تغلب و دست کاری آرا و به عقل خود کمترین شکی نباید کرد.
@lakamir
چه انتخاباتی کدام رای؟!
ملتی که کارد به استخوانش نشسته و تحملش مدت هاست تمام شده و بعد از سال ها صبر و فریب خوردن تصمیم گرفته در اعتراض به وضع موجود پای صندوق رای نرود، بر چه اساسی باید دو باره به صندوق رای برگردد؟! این چه محاسبه غلطی است؟ مگر غیر از این است که ملت به دلیل آنچه بر سرنوشتشان رفته و به ذلتشان کشانده است از صندوق قهر کردند؟ حالا در این یک هفته بعد از انتخابات چه اتفاقی افتاده که مردم دوباره به صندوق ها برگردند؟!
عقل و منطق می گوید هر جور که به موضوع نگاه کنی این بار باید رای ندادن مردم بیشتر از دور قبل باشد که بی تردید هست. اگر غیر از این بود در تغلب و دست کاری آرا و به عقل خود کمترین شکی نباید کرد.
@lakamir
تداخل آب شرب با فاضلاب در رضوان شهر صدها نفر را مسموم و روانه بیمارستان کرد. طی این سال ها در دهها شهر کشور شاهد این مشکل خطرناک بوده ایم
مسمومیت از طریق آب های آلوده به فاضلاب باعث ابتلای شخص به انواع هپاتیت ها به ویژه هپاتیت B شده و موجب مرگ می شود و یا به صورت مزمن در فرد مبتلا او را آزار می دهد. در سال ۱۳۷۶ به دلیل تداخل آب آشامیدنی با فاضلاب بیماری هپاتیت در کرمانشاه شایع و باعث مرگ دست کم ۲۳ نفر شد و هزارها نفر را مبتلا کرد.
متاسفانه دولت ها بودجه سازمان های آبفا را تا حد زیادی در سطح کشور به ویژه استان های محروم کاهش داده است، این مشکل در کنار ضعف مدیریت ها و فقدان نظارت مردم سراسر کشور را درگیر این فاجعه بزرگ کرده است.بودجه مملکت در خارج از کشور هزینه می شود.
@lakamir
مسمومیت از طریق آب های آلوده به فاضلاب باعث ابتلای شخص به انواع هپاتیت ها به ویژه هپاتیت B شده و موجب مرگ می شود و یا به صورت مزمن در فرد مبتلا او را آزار می دهد. در سال ۱۳۷۶ به دلیل تداخل آب آشامیدنی با فاضلاب بیماری هپاتیت در کرمانشاه شایع و باعث مرگ دست کم ۲۳ نفر شد و هزارها نفر را مبتلا کرد.
متاسفانه دولت ها بودجه سازمان های آبفا را تا حد زیادی در سطح کشور به ویژه استان های محروم کاهش داده است، این مشکل در کنار ضعف مدیریت ها و فقدان نظارت مردم سراسر کشور را درگیر این فاجعه بزرگ کرده است.بودجه مملکت در خارج از کشور هزینه می شود.
@lakamir
حبیب یغمائی درخاطراتش نوشته:
در دوره رضاشاه کبیر که در عزا داری، سینه زنی، و قمه زنی ممنوع شده بود، یک روز ملک الشعرای بهار به شوکت الملک (امیربیرجند) گفته بود سپاس خدای را که در این دیار هم برق دارید، هم آب، هم مدرسه، هم سالن نمایش، همه چیز دارید. اینکه بعضی ها هنوز شکایت میکنند دیگر چه میخواهند؟
شوکت الملک گفته بود:
اینها برق نمی خواهند؛ اینها "محرم" میخواهند. جهل و خرافات میخواهند
اینها مدرسه نمی خواهند، "روضه خوانی" میخواهند. که صبح و شب گریه کنند
"کربلا" را به اینها بدهید، انگار همه چیز داده اید. مغزشان منجمد شده به قرنها پیش ، و هرگز انگلیس و روسیه نخواهند گذاشت این مردم به خود بیایند و دنبال حتی کوچکترین خودکفایی بروند
حبیب یغمائی متعلق به روستایی بود بنام "خور" و خیلی بآنجا عشق می ورزید.
در آنجا درمانگاه و کتابخانه و مدرسه ای ساخت و برای آبادانی آنجا جلوی هرکس و ناکسی ریش بخاک مالید و زانو زد.
مهمتر آنکه کتابخانه ای درست کرد و همه کتابهای خطی اش را که در طول عمر با خون دل جمع آوری کرده بود به آنجا منتقل کرد و وصیت کرد بعد از مرگش اورا آنجا دفن کنند.
می دانید مردم "خور" با جنازه اش چه کردند؟
وقتی پیکر نحیف و رنج کشیده اش را با کاروانی متشکل از شاگردانش، دکتر اسلامی، دکتر باستانی پاریزی، دکتر زرین کوب، سعیدی سیرجانی و دیگر چهره های نامدار وطن به روستای خور رسید، همان کودکانی که در مدرسه "یغمائی" درس خوانده و یا می خواندند، و همان مردمانی که در درمانگاهش درد های خود و عزیزانشان را درمان میکردند، چه که نکردند.
به فتوای روحانی همان روستا، دامنشان را پر از سنگ کردند تا جنازه این خدمتگذار صدیق به فرهنگ ایران را سنگباران کنند.
دردناک تر آنکه پس از دفن جنازه، فرزندانش دوسه روزی در مقبره اش کشیک دادند تا مبادا پیکرش را از زیر خاک بیرون بیاورند و به لاشخورها بدهند.
بدترین نوع بیسوادی، بیسوادی اجتماعی و سیاسی است.
نمی دانند که هزینه های زندگی مانند قیمت نان، مسکن، دارو، درمان و... همگی به تصمیمات سیاسی وابسته هستند.
برخی حتی به نادانی اجتماعی و سیاسی خود افتخار می کنند و می گویند : از سیاست بی زارند.
"برتولت برشت" می گوید: شهروندان نادان توجه ندارند که فحشا، اعتیاد، کودکان خیابانی، فساد و سایر بدبختی های اجتماعی نتیجه مستقیم بی توجهی به "سیاست" است.
@lakamir
در دوره رضاشاه کبیر که در عزا داری، سینه زنی، و قمه زنی ممنوع شده بود، یک روز ملک الشعرای بهار به شوکت الملک (امیربیرجند) گفته بود سپاس خدای را که در این دیار هم برق دارید، هم آب، هم مدرسه، هم سالن نمایش، همه چیز دارید. اینکه بعضی ها هنوز شکایت میکنند دیگر چه میخواهند؟
شوکت الملک گفته بود:
اینها برق نمی خواهند؛ اینها "محرم" میخواهند. جهل و خرافات میخواهند
اینها مدرسه نمی خواهند، "روضه خوانی" میخواهند. که صبح و شب گریه کنند
"کربلا" را به اینها بدهید، انگار همه چیز داده اید. مغزشان منجمد شده به قرنها پیش ، و هرگز انگلیس و روسیه نخواهند گذاشت این مردم به خود بیایند و دنبال حتی کوچکترین خودکفایی بروند
حبیب یغمائی متعلق به روستایی بود بنام "خور" و خیلی بآنجا عشق می ورزید.
در آنجا درمانگاه و کتابخانه و مدرسه ای ساخت و برای آبادانی آنجا جلوی هرکس و ناکسی ریش بخاک مالید و زانو زد.
مهمتر آنکه کتابخانه ای درست کرد و همه کتابهای خطی اش را که در طول عمر با خون دل جمع آوری کرده بود به آنجا منتقل کرد و وصیت کرد بعد از مرگش اورا آنجا دفن کنند.
می دانید مردم "خور" با جنازه اش چه کردند؟
وقتی پیکر نحیف و رنج کشیده اش را با کاروانی متشکل از شاگردانش، دکتر اسلامی، دکتر باستانی پاریزی، دکتر زرین کوب، سعیدی سیرجانی و دیگر چهره های نامدار وطن به روستای خور رسید، همان کودکانی که در مدرسه "یغمائی" درس خوانده و یا می خواندند، و همان مردمانی که در درمانگاهش درد های خود و عزیزانشان را درمان میکردند، چه که نکردند.
به فتوای روحانی همان روستا، دامنشان را پر از سنگ کردند تا جنازه این خدمتگذار صدیق به فرهنگ ایران را سنگباران کنند.
دردناک تر آنکه پس از دفن جنازه، فرزندانش دوسه روزی در مقبره اش کشیک دادند تا مبادا پیکرش را از زیر خاک بیرون بیاورند و به لاشخورها بدهند.
بدترین نوع بیسوادی، بیسوادی اجتماعی و سیاسی است.
نمی دانند که هزینه های زندگی مانند قیمت نان، مسکن، دارو، درمان و... همگی به تصمیمات سیاسی وابسته هستند.
برخی حتی به نادانی اجتماعی و سیاسی خود افتخار می کنند و می گویند : از سیاست بی زارند.
"برتولت برشت" می گوید: شهروندان نادان توجه ندارند که فحشا، اعتیاد، کودکان خیابانی، فساد و سایر بدبختی های اجتماعی نتیجه مستقیم بی توجهی به "سیاست" است.
@lakamir
مقاله عباس عبدی قابل توجه است در اینجا گوشه هایی ار این مقاله را می خوانید.
در این اظهارات عباس عبدی میشود نکاتی را متوجه شد که عمق فاجعه را به روشنی بیان می کند و فرزندان طبقات محروم و زحمتکش نخستین قربانیان آن هستد .
جامعه ای با تصویری از فقر و غنا در یک قاب که شکاف طبقاتی روز به روز در آن عمیق تر و گسترده تر می شود !
به گوشه هایی از عین مقاله توجه کنید :
اگر کسی بگوید که دو زیرساخت مهم ایران، یعنی «آموزش» و «بهداشت و درمان» به صورت آگاهانه در حال آب شدن هستند آن را باور کنید. نیازی به باور انتزاعی نیست، چرا که همه به صورت عینی و ملموس میبینیم که این دو ویژگی زیرساختی چگونه در سراشیبی هستند و چه شاهدی بهتر از اینکه صدای خود مسئولین امر نیز در آمده است.
آمار فاجعهباری که از نابرابری آموزشی در ورود به دانشگاه از سوی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ارایه شد،
آمار رسمی ارایه شده نشان میدهد که دانشآموزان دارای رتبههای زیر ۳۰۰۰ کنکور، جایگاه طبقاتی بسیار نابرابری دارند. سهم سه دهک بالا به سه دهک پایین با توجه به جمعیت آنها، حدود ۴۰ برابر بیشتر است. سهم دهک بالا به دهک پایین حدود ۲۴۰ برابر بیشتر است. این نابرابری آموزشی دیر یا زود به نابرابری اقتصادی نیز تبدیل خواهد شد. اگر ضریب جینی را در نابرابری آموزشی محاسبه کنیم، بالای ۷۵ درصد خواهد بود.
نکته اصلی این است که مدارس دولتی از گردونه آموزش موثر و مفید عملاً خارج شدهاند، و سهم مدارس غیر دولتی ۳۵ برابر بیشتر از دولتیها است ، در حالی که نسبت تعداد دانشآموزان آنها به مدارس دولتی در مقطع دوم دبیرستان ۱۵ به ۱ به سود مدارس دولتی است.
ولی ماجرا فقط وجود نابرابری در سطح پذیرش کنکور نیست، بلکه بدتر از آن در سطوح ابتدایی و متوسطه نیز نزول فاحشی را در کیفیت و دسترسی فرزندان طبقات پایین جامعه شاهدیم. این مسأله در آزمونهای بینالمللی و نیز در تجربه زیسته آموزگاران و نیز در آمار ترک تحصیل و افزایش آن به وضوح دیده میشود. همچنین عوارض این افت کیفیت آموزشی فقط به مسایل اقتصادی محدود نخواهد بود، بلکه تبعات فرهنگی آن بسیار بیشتر است.
از سوی دیگر آموزش عالی کشور نیز به صورت برنامه ریزی شده در حال کاهش کیفیت است. از طریق عدم جذب استادان باسوادتر و به جای آن پذیرش فارغالتحصیلان رانتی که حتی از حداقل معیارهای علمی نیز برخوردار نیستند، مهاجرت بخش مهمی از استادان برجسته و یا بازنشستگی و اخراج آنان و نیز پذیرش دانشجو با معیارهای غیر علمی در مقاطع بالاتر از کارشناسی بویژه دکترا و افزایش سهمیهها و اخیراً نیز توصیهها و تقلبهایی که در عمل منجر به اخراج داوطلبان متقلب نشد، جملگی حکایت از آن میکند که نهاد و زیرساخت آموزش کشور که نقطه قوت آن شناخته میشد در حال تبدیل شدن به نقطه ضعف آن است.
@lakamir
در این اظهارات عباس عبدی میشود نکاتی را متوجه شد که عمق فاجعه را به روشنی بیان می کند و فرزندان طبقات محروم و زحمتکش نخستین قربانیان آن هستد .
جامعه ای با تصویری از فقر و غنا در یک قاب که شکاف طبقاتی روز به روز در آن عمیق تر و گسترده تر می شود !
به گوشه هایی از عین مقاله توجه کنید :
اگر کسی بگوید که دو زیرساخت مهم ایران، یعنی «آموزش» و «بهداشت و درمان» به صورت آگاهانه در حال آب شدن هستند آن را باور کنید. نیازی به باور انتزاعی نیست، چرا که همه به صورت عینی و ملموس میبینیم که این دو ویژگی زیرساختی چگونه در سراشیبی هستند و چه شاهدی بهتر از اینکه صدای خود مسئولین امر نیز در آمده است.
آمار فاجعهباری که از نابرابری آموزشی در ورود به دانشگاه از سوی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ارایه شد،
آمار رسمی ارایه شده نشان میدهد که دانشآموزان دارای رتبههای زیر ۳۰۰۰ کنکور، جایگاه طبقاتی بسیار نابرابری دارند. سهم سه دهک بالا به سه دهک پایین با توجه به جمعیت آنها، حدود ۴۰ برابر بیشتر است. سهم دهک بالا به دهک پایین حدود ۲۴۰ برابر بیشتر است. این نابرابری آموزشی دیر یا زود به نابرابری اقتصادی نیز تبدیل خواهد شد. اگر ضریب جینی را در نابرابری آموزشی محاسبه کنیم، بالای ۷۵ درصد خواهد بود.
نکته اصلی این است که مدارس دولتی از گردونه آموزش موثر و مفید عملاً خارج شدهاند، و سهم مدارس غیر دولتی ۳۵ برابر بیشتر از دولتیها است ، در حالی که نسبت تعداد دانشآموزان آنها به مدارس دولتی در مقطع دوم دبیرستان ۱۵ به ۱ به سود مدارس دولتی است.
ولی ماجرا فقط وجود نابرابری در سطح پذیرش کنکور نیست، بلکه بدتر از آن در سطوح ابتدایی و متوسطه نیز نزول فاحشی را در کیفیت و دسترسی فرزندان طبقات پایین جامعه شاهدیم. این مسأله در آزمونهای بینالمللی و نیز در تجربه زیسته آموزگاران و نیز در آمار ترک تحصیل و افزایش آن به وضوح دیده میشود. همچنین عوارض این افت کیفیت آموزشی فقط به مسایل اقتصادی محدود نخواهد بود، بلکه تبعات فرهنگی آن بسیار بیشتر است.
از سوی دیگر آموزش عالی کشور نیز به صورت برنامه ریزی شده در حال کاهش کیفیت است. از طریق عدم جذب استادان باسوادتر و به جای آن پذیرش فارغالتحصیلان رانتی که حتی از حداقل معیارهای علمی نیز برخوردار نیستند، مهاجرت بخش مهمی از استادان برجسته و یا بازنشستگی و اخراج آنان و نیز پذیرش دانشجو با معیارهای غیر علمی در مقاطع بالاتر از کارشناسی بویژه دکترا و افزایش سهمیهها و اخیراً نیز توصیهها و تقلبهایی که در عمل منجر به اخراج داوطلبان متقلب نشد، جملگی حکایت از آن میکند که نهاد و زیرساخت آموزش کشور که نقطه قوت آن شناخته میشد در حال تبدیل شدن به نقطه ضعف آن است.
@lakamir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حکایت تلخ فریب کاری های مسئولین و زندگی به گل نشسته بازنشستگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی
حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی کشور با یک روز تاخیر نسبت به ماههای قبل امروز بیست و یکم با حرف الف آغاز شد. در حقوق واریزی برخلاف وعده افزایش یک میلیون تومان همسان سازی علی الحساب که سه ماه آن را یک جا در روزهای برگزاری انتخابات به بازنشستگان پرداخت کردند و آنها را برای شرکت در انتخابات تطمیع نمودند و فریب دادند! اما در پرداخت حقوق تیر ماه کوچکترین افزایش و یا تغییری در حقوق ها صورت نگرفته است. این در حالی است که بازنشستگان منتظر بودند دستکم طبق قول و قرار خودشان فعلا یک میلیون تومان علی الحساب همسان سازی را به حقوق ها اضافه کنند. اتفاقا تاخیر پرداخت حقوق ها این شبهه را به وجود آورد که آقایان حتما مشغول تغییرات جدید و اضافه نمودن مبلغ علی الحساب همسان سازی به فیش و واریز حقوق ها هستند. ولی با واریز شدن حقوق ها و نبودن اضافه مبلغ همسان سازی یک شوک شاد و پشیمانی سازی دیگر را طبق رویه همیشگی به بازنشستگان و سالخوردگان وارد کردند.
سوال اینجاست اگر قرار نیست فعلا همسازی را اجرا کنید که سال هاست ظالمانه اجرا نکردید چه دلیلی دارد ۳ ماه علی الحساب آن را یعنی سه میلیون تومان بابت همسان سازی به قولی خودتان در ماه گذشته و در بحبوبه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری پرداخت کردید و اگر به این نتیجه رسیدید که همسان سازی با همین مبلغ علی الحساب که برنامه خودتان بود فعلا پرداخت شود چرا پرداختش را قطع می کنید؟! و اصولا چرا در حق این قشر مظلوم این همه ظلم و ستم روا می دارید. آری صندوق بازنشستگی ملک طلق بازنشسته هاست و یکی از ثروتمندترین و پردرآمد ترین صندوق های بازنشستگی در کشور به شمار می رفت و علیرغم ضد و بندها و دزدی و سومدیریت ها در آن اگر چه ضعیف شده و مثل سابق ثروت ساز و پردرامد نیست ولی از پول و ذخیره خوبی برخوردار است و توان پرداخت قانونی و لازمه بازنشستگان را دارد ولی شما دریغ می کنید. اعمال و کردارتان ظرف این سال ها به گونه ای بوده که صندوق را تضعیف و حقوق صاحبانش را تضیع کنید و زندگی را بر این قشر زحمتکش روز به روز سخت و سخت تر نمایید و بدتر از آن با روح و روان بازنشستگان هر بار با یک مکر و حیله موذیانه و غیر انسانی و دور از اخلاق بازی کنید. والا خوب می دانید تا کجا حق قانونی و حقوق بدیهی بازنشستگان را پایمال کرده و می کنید و خوب هم می دانید صندوق توان پرداخت مبالغ همسان سازی و دیگر امور بازنشستگان را به خوبی داراست اما چون از وجدانی سالم برخوردار نیستید و متاسفانه امورات جامعه نیز فوضی است این وضع را به وجود آورده اید. هم شما می دانید و هم ما بازنشستگان خوب آگاهیم که صندوق توان پرداخت حقوق بازنشستگان و مستمری بگیران را تا هم طرازی با گرانی و تورم موجود در کشور را دارد و قادر است مسئله دارو و درمان آن ها را چون گذشتگان انجام دهد. و بدون تعارف اگر مدیران لایق و سالمی چون گذشته ها در راس صندوق قرار داشتند صندوق بی شک مانند گذشته روز به روز ثروتمند تر شده و توان ایجاد رفاه و آسایش و آرامش بازنشستگان را به نحو خوبی داشت اما متاسفانه طی این سال ها با مستولی شدن مدیران معلوم الحالی چون سعید مرتضوی دزد قهار و آدمکش و... بر مدیریت این صندوق و غارت و چپاول ثروت های هنگفت صندوق و به بیراهه کشاندن مسیر درآمدساز و اصولی این صندوق که توانسته بود صاحب ده ها کارخانه و بیمارستان و شرکت های پردرآمد شود و با نابود کردن بخش بزرگی از این ثروت هنگفت اکنون سال هاست حقوق بدیهی صاحبان صندوق را پایمال نموده و از آن ها دریغ می کنید. صندوق را کرده اید وسیله ای برای اجرای سیاست های ضد مردمی تان و از آن به انحا مختلف سو استفاده می کنید و در نتیجه این اعمال پست و ننگین تان صندوق را دچار ضعف کرده و زندگی را از بازنشسته ها سلب نموده اید و هر روز با لطایف الحیلی حق طبیعی این قشر را که سالیان دراز زحمت کشیدند و عرق ریختند و برای زندگی آتی خود و زن و فرزندانشان حق بیمه پرداخت کردند به راحتی زیر پا می گذارید و با دروغ و فریب کاری هم زندگی و هم روان بازنشستگان و خانوده هایشان را فرسوده کردید. ظلم هایتان و تبهکاری و حیله بازی هایتان مثنوی صد من کاغذ می خواهد و از این طرف نتیجه کارهایتان زندگی هزارها بازنشسته و خانواده هایشان را به جهنمی از مشکلات و مصیبت تبدیل کرده اید.
تردید نکنید روزی باید در پیشگاه ملت و در برابر تاریخ پاسخگوی این اعمال وکردار زشت و ستمگرانه تان باشید.
@lakamir
حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی کشور با یک روز تاخیر نسبت به ماههای قبل امروز بیست و یکم با حرف الف آغاز شد. در حقوق واریزی برخلاف وعده افزایش یک میلیون تومان همسان سازی علی الحساب که سه ماه آن را یک جا در روزهای برگزاری انتخابات به بازنشستگان پرداخت کردند و آنها را برای شرکت در انتخابات تطمیع نمودند و فریب دادند! اما در پرداخت حقوق تیر ماه کوچکترین افزایش و یا تغییری در حقوق ها صورت نگرفته است. این در حالی است که بازنشستگان منتظر بودند دستکم طبق قول و قرار خودشان فعلا یک میلیون تومان علی الحساب همسان سازی را به حقوق ها اضافه کنند. اتفاقا تاخیر پرداخت حقوق ها این شبهه را به وجود آورد که آقایان حتما مشغول تغییرات جدید و اضافه نمودن مبلغ علی الحساب همسان سازی به فیش و واریز حقوق ها هستند. ولی با واریز شدن حقوق ها و نبودن اضافه مبلغ همسان سازی یک شوک شاد و پشیمانی سازی دیگر را طبق رویه همیشگی به بازنشستگان و سالخوردگان وارد کردند.
سوال اینجاست اگر قرار نیست فعلا همسازی را اجرا کنید که سال هاست ظالمانه اجرا نکردید چه دلیلی دارد ۳ ماه علی الحساب آن را یعنی سه میلیون تومان بابت همسان سازی به قولی خودتان در ماه گذشته و در بحبوبه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری پرداخت کردید و اگر به این نتیجه رسیدید که همسان سازی با همین مبلغ علی الحساب که برنامه خودتان بود فعلا پرداخت شود چرا پرداختش را قطع می کنید؟! و اصولا چرا در حق این قشر مظلوم این همه ظلم و ستم روا می دارید. آری صندوق بازنشستگی ملک طلق بازنشسته هاست و یکی از ثروتمندترین و پردرآمد ترین صندوق های بازنشستگی در کشور به شمار می رفت و علیرغم ضد و بندها و دزدی و سومدیریت ها در آن اگر چه ضعیف شده و مثل سابق ثروت ساز و پردرامد نیست ولی از پول و ذخیره خوبی برخوردار است و توان پرداخت قانونی و لازمه بازنشستگان را دارد ولی شما دریغ می کنید. اعمال و کردارتان ظرف این سال ها به گونه ای بوده که صندوق را تضعیف و حقوق صاحبانش را تضیع کنید و زندگی را بر این قشر زحمتکش روز به روز سخت و سخت تر نمایید و بدتر از آن با روح و روان بازنشستگان هر بار با یک مکر و حیله موذیانه و غیر انسانی و دور از اخلاق بازی کنید. والا خوب می دانید تا کجا حق قانونی و حقوق بدیهی بازنشستگان را پایمال کرده و می کنید و خوب هم می دانید صندوق توان پرداخت مبالغ همسان سازی و دیگر امور بازنشستگان را به خوبی داراست اما چون از وجدانی سالم برخوردار نیستید و متاسفانه امورات جامعه نیز فوضی است این وضع را به وجود آورده اید. هم شما می دانید و هم ما بازنشستگان خوب آگاهیم که صندوق توان پرداخت حقوق بازنشستگان و مستمری بگیران را تا هم طرازی با گرانی و تورم موجود در کشور را دارد و قادر است مسئله دارو و درمان آن ها را چون گذشتگان انجام دهد. و بدون تعارف اگر مدیران لایق و سالمی چون گذشته ها در راس صندوق قرار داشتند صندوق بی شک مانند گذشته روز به روز ثروتمند تر شده و توان ایجاد رفاه و آسایش و آرامش بازنشستگان را به نحو خوبی داشت اما متاسفانه طی این سال ها با مستولی شدن مدیران معلوم الحالی چون سعید مرتضوی دزد قهار و آدمکش و... بر مدیریت این صندوق و غارت و چپاول ثروت های هنگفت صندوق و به بیراهه کشاندن مسیر درآمدساز و اصولی این صندوق که توانسته بود صاحب ده ها کارخانه و بیمارستان و شرکت های پردرآمد شود و با نابود کردن بخش بزرگی از این ثروت هنگفت اکنون سال هاست حقوق بدیهی صاحبان صندوق را پایمال نموده و از آن ها دریغ می کنید. صندوق را کرده اید وسیله ای برای اجرای سیاست های ضد مردمی تان و از آن به انحا مختلف سو استفاده می کنید و در نتیجه این اعمال پست و ننگین تان صندوق را دچار ضعف کرده و زندگی را از بازنشسته ها سلب نموده اید و هر روز با لطایف الحیلی حق طبیعی این قشر را که سالیان دراز زحمت کشیدند و عرق ریختند و برای زندگی آتی خود و زن و فرزندانشان حق بیمه پرداخت کردند به راحتی زیر پا می گذارید و با دروغ و فریب کاری هم زندگی و هم روان بازنشستگان و خانوده هایشان را فرسوده کردید. ظلم هایتان و تبهکاری و حیله بازی هایتان مثنوی صد من کاغذ می خواهد و از این طرف نتیجه کارهایتان زندگی هزارها بازنشسته و خانواده هایشان را به جهنمی از مشکلات و مصیبت تبدیل کرده اید.
تردید نکنید روزی باید در پیشگاه ملت و در برابر تاریخ پاسخگوی این اعمال وکردار زشت و ستمگرانه تان باشید.
@lakamir
وقتی امور در مملکتی فوضی است.
هرگاه در منطقه ای بی نظمی و غارت و يغماگری از ناحيه ارباب قدرت مشاهده شود و قوانين جاريه نتواند حقوق ضعفاء و زير دستان را احقاق كند آن نوع حكومت جابرانه را (حسينقلي خانی)خوانند.حكومت حسينقلی خانی يعنی حكومت ظلم و ستم و خود مختاری. زنده یاد دهخدا راجع به اين ضرب المثل چنين مينويسد:(حسينقلی خانی) كنايه از هرج و مرج و فوضی است. گويند بدان دليل كه در روزگار حسينقلی خان ابوغداره امور فوضی بوده است چنين شهرتی بوجود آمده است. چرا که حسينقلي خان ابوقداره برای ادامه قدرت و نفوذ خود بسختی مردم را استثمار ميكرد و همه چيز را برای خود ميخواست .
@lakamir
هرگاه در منطقه ای بی نظمی و غارت و يغماگری از ناحيه ارباب قدرت مشاهده شود و قوانين جاريه نتواند حقوق ضعفاء و زير دستان را احقاق كند آن نوع حكومت جابرانه را (حسينقلي خانی)خوانند.حكومت حسينقلی خانی يعنی حكومت ظلم و ستم و خود مختاری. زنده یاد دهخدا راجع به اين ضرب المثل چنين مينويسد:(حسينقلی خانی) كنايه از هرج و مرج و فوضی است. گويند بدان دليل كه در روزگار حسينقلی خان ابوغداره امور فوضی بوده است چنين شهرتی بوجود آمده است. چرا که حسينقلي خان ابوقداره برای ادامه قدرت و نفوذ خود بسختی مردم را استثمار ميكرد و همه چيز را برای خود ميخواست .
@lakamir
منطقه حفاظت شده خائیز در آتش سوخت و خاکستر شد. این منطقه حفاظت شده که حد فاصل استان های کهگلویه و بویراحمد و خوزستان واقع است در اخرین آتش سوزی که این روزها در آن به وقوع پیوست ۶۰ در صد از جنگل و پوشش گیاهی اش دود و خاکستر شد. این آتش سوزی که روزها ادامه داشت باعث نابودی گونه های جانوری و پوشش گیاهی گسترده ای شد که جبران ناپذیر است.
@lakamir
@lakamir
تا حاکمیت و به تبع آن کارگزارانش نفهمند و نپذیرند دو، دو تا می شود چهار تا و بطور کلی منطقی عمل نکنند آش از اینی هم که هست شورتر خواهد شد و این شوری امروز پس از گذشت ۴۵ سال از آن غلضتش به حدی رسیده که آماده پرتاب مملکت به ته دره فلاکت و بن بست می باشد. بر این اساس طولی نخواهد کشید مجموعه کشور قفل شده و هیچ راهی برای خروج از بن بست را نداشته باشد.
@lakamir
@lakamir
Forwarded from Lakamir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر راغفر: نگران تمامیت ارضی ایران هستم.
ارقام و اعداد انسان را به وحشت می اندازد. هیچ چیز برای مملکت باقی نگذاشتتد. احاد ملت در آتش این فساد و چپاول ها به تیره روزی گرفتار خواهیم شد. بردند و خوردند و نابود کردند.
@lakamir
ارقام و اعداد انسان را به وحشت می اندازد. هیچ چیز برای مملکت باقی نگذاشتتد. احاد ملت در آتش این فساد و چپاول ها به تیره روزی گرفتار خواهیم شد. بردند و خوردند و نابود کردند.
@lakamir
ما که سال هاست داد میزنیم سرتا پا کارهایتان غلط و خانمان برانداز است. گوش ندادید و تنبیه مان هم کردید. مملکت را به خاک سیاه نشاندید حالا بعد از این همه سال بعضی هایتان که اندک فکر و انصافی دارد همان حرف ها را که ما سال هافریاد زدیم و گوش ندادید را میزند. البته فکر نکنید این حرف ها حرف آخر است خیر گوشه ای از اعترافات خودتان علیه خودتان است. حرف آخر آن است که انسان باشید.
به نتایج دیگری هم خواهید رسید خودتان هم نخواهید واقعیات شما را خواهند رساند. شک نکنید.
باهنر گفته:
باید دندان کمک به این و آن را تحت عنوان جهاد بکشیم
آن ممه لولو خورد
محمدرضا باهنر چهره سرشناس اصولگرا و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت:
چیزی که من اطلاع دارم مجموعه نظام به این نتیجه رسیده که مذاکرات باید ادامه پیدا کند.
همه مسؤولان و تصمیمسازان کشور باید از سرشان بیرون کنند که ما میتوانیم یک سیم خاردار به دور خورمان بکشیم.
ما ۱۰ تا ۱۵ سال پس از انقلاب همه مشکلات را به گردن شاه میانداختیم در حالیکه:
هرچه داشتیم از رژیم سابق بود.
اینکه ما بگوییم همه تحریمها باید برداشته شود تا ما مسائل هستهای را حل کنیم، فکر نمیکنم به نتیجه برسد، اما میتوانیم روی حرکت گام بگام تفاهم کنیم و یک قدم آنها جلو بیایند و یک قدم ما.
همه مسئولان و تصمیمسازان کشور ما از سرشان بیرون کنند که ما میتوانیم یک سیم خاردار به دور خودمان بکشیم و یا حتی بتوانیم کشور را به قدرت و عظمت و جایگاهِ قبل از انقلاب برسانیم.
باهنر درباره سرنوشت پیوستن به FATF در مجمع تشخیص هم گفته: «منتظر موضع رسمی دولت فعلی هستیم که بیاید و در مجمع صحبت کند که خودش در مجموع منافع پیوستن به FATF را بیشتر میداند یا زیانهای آن را.
باید دندان پرداخت کمکهای بلاعوض به گروه های جهادی را فعلا بکشیم.
او همچنین از رویکرد شعاری دولت ابراهیم رئيسی برای حل مشکلات کشور انتقاد کرد.
ما تا ۱۰، ۱۵سال پس از پیروزی انقلاب هم هر مشکلی پیش میآمد، گردن رژیم طاغوت میانداختیم. خب چندی بعد مردم گفتند طاغوت رفته است دیگر؛ خودتان چهکار کردهاید؟ و حالا همه فهمیدهاند که رژیم قبلی علاوه بر اینکه خائن نبود خدمات بزرگی هم به کشور انجام داد که ما تمام دستاوردهای رژیم سابق را غارت و به نابودی کشاندیم.
@lakamir
به نتایج دیگری هم خواهید رسید خودتان هم نخواهید واقعیات شما را خواهند رساند. شک نکنید.
باهنر گفته:
باید دندان کمک به این و آن را تحت عنوان جهاد بکشیم
آن ممه لولو خورد
محمدرضا باهنر چهره سرشناس اصولگرا و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت:
چیزی که من اطلاع دارم مجموعه نظام به این نتیجه رسیده که مذاکرات باید ادامه پیدا کند.
همه مسؤولان و تصمیمسازان کشور باید از سرشان بیرون کنند که ما میتوانیم یک سیم خاردار به دور خورمان بکشیم.
ما ۱۰ تا ۱۵ سال پس از انقلاب همه مشکلات را به گردن شاه میانداختیم در حالیکه:
هرچه داشتیم از رژیم سابق بود.
اینکه ما بگوییم همه تحریمها باید برداشته شود تا ما مسائل هستهای را حل کنیم، فکر نمیکنم به نتیجه برسد، اما میتوانیم روی حرکت گام بگام تفاهم کنیم و یک قدم آنها جلو بیایند و یک قدم ما.
همه مسئولان و تصمیمسازان کشور ما از سرشان بیرون کنند که ما میتوانیم یک سیم خاردار به دور خودمان بکشیم و یا حتی بتوانیم کشور را به قدرت و عظمت و جایگاهِ قبل از انقلاب برسانیم.
باهنر درباره سرنوشت پیوستن به FATF در مجمع تشخیص هم گفته: «منتظر موضع رسمی دولت فعلی هستیم که بیاید و در مجمع صحبت کند که خودش در مجموع منافع پیوستن به FATF را بیشتر میداند یا زیانهای آن را.
باید دندان پرداخت کمکهای بلاعوض به گروه های جهادی را فعلا بکشیم.
او همچنین از رویکرد شعاری دولت ابراهیم رئيسی برای حل مشکلات کشور انتقاد کرد.
ما تا ۱۰، ۱۵سال پس از پیروزی انقلاب هم هر مشکلی پیش میآمد، گردن رژیم طاغوت میانداختیم. خب چندی بعد مردم گفتند طاغوت رفته است دیگر؛ خودتان چهکار کردهاید؟ و حالا همه فهمیدهاند که رژیم قبلی علاوه بر اینکه خائن نبود خدمات بزرگی هم به کشور انجام داد که ما تمام دستاوردهای رژیم سابق را غارت و به نابودی کشاندیم.
@lakamir