کردستان نامه
5.93K subscribers
28 photos
2 videos
22 files
213 links
کردستان نامه کانالی است با مدیریت اسماعیل شمس، دکترای تاریخ ، هدف کانال، تولید دانش آکادمیک و تخصصی در حوزه مطالعات کردی و به ویژه تاریخ کردستان و کرد است.
ارتباط با ادمین:
@Esmail_shams

esmailshams54@gmail.com
Download Telegram
🔴 از شادی و شیرکوه تا اسدالدین و صلاح الدین ایوبی

اسماعیل شمس

🔺یکی از مهم ترین مباحث تاریخ کرد فرایند تغییر نامهای کردی به نامهای اسلامی و عربی و معرب(عربی شده) است.
روند تغییر نامهای کردی اشخاص و اماکن پس از تسلط کامل اعراب مسلمان در سدۀ اول هجری آغاز شد و پس از آن به تدریج گسترش یافت. تغییر نامها در مناطقی که از نظر جغرافیایی به پایتخت‌های خلافت اموی و عباسی در شام و عراق(دمشق و بغداد) نزدیک تر بودند، بسیار سریع اتفاق افتاد، اما این روند در مناطق دوردست تر، مانند قفقاز دیرتر رخ داد. قاعده این بود که هر نسلی از کردها که مسلمان می شد برای فرزندانش نام اسلامی انتخاب می کرد. برای نمونه در ترتیب نام تاریخ‌دان بزرگی مانند احمد بن داود بن ونند دینوری (وفات: ۲۸۲ق) می توان حدس زد که مسلمان شدن در زمان ونند، پدربزرگ احمد یا داود پدر او رخ داده است؛ زیرا در مواردی خود اشخاص پس از اسلام آوردن نامشان را عوض می کردند. ونند(وەننەن) در زبان کردی به معنای پل معلقی است که از موی بز و چوب و ... بر روی رودخانه ساخته می شد و در حین حرکت افراد از روی آن به چپ و راست متمایل می شد و می لرزید. امروز هم در هورامان به کسی که بر اثر سرمای زیاد می لرزد می گویند مانند«وەننەن» می لرزد. ذکر این نکته لازم است که دال آخر معمولاً تلفظ نمی شود مانند قند و بند و ...
🔺با وجود تغییر سریع نامها در مناطق مجاور با مرکزیت خلافت، در نواحی دوردست مانند قفقاز این تغییر دیرتر رخ داد. البته، تغییر ندادن نام لزوماً به معنای تغییر ندادن دین نیست. گاه کسی مسلمان می شد،اما به سبب دور بودن از فضای دیوان و دولت عربی نامش، همچنان کردی بود‌.
یکی از مهم ترین مناطق برای آشنایی با نامهای اصیل کردی آذربایجان و اران در قفقاز است که دور از مرکز خلافت بودند و گروههای بزرگی از کردان از دوران پیش از اسلام در آنجا زندگی می کردند که منابع اسلامی از آنها یاد کرده اند‌. نامهای کردی در این نواحی تا سده های چهارم و پنجم قمری همچنان رایج بودند و شماری از آنها در منابع آن دوره آمده اند. یکی از آخرین نامهای ثبت شده متعلق به پدربزرگ و عموی صلاح الدین ایوبی، یعنی شادی و شیرکوه است. ایوبیان بخشی از طایفه روادی ساکن در دوین(نزدیک ایروان کنونی پایتخت ارمنستان) بودند. روادیان هم از شاخه های قبیله بزرگ «هذبان» بودند. پژوهشگران هذبان را به صورت هۆزەبان بە معنای قبیله شمالی یا قبیله برتر و بزرگ(اشرف الاکراد از نظر ابن اثیر) معنا کرده اند. هۆزەبانها دولتهای روادی و شدادی را در آذربایجان و اران تأسیس کردند.
🔺پس از سقوط این دولتها به دست سلجوقیان بیشتر وابستگان و حامیان آنها توسط سلاجقه به مناطق دیگری تبعید شدند و یا در سپاه سلجوقی استخدام گردیدند.برخی هم خودشان به دیگر قلمروهای هۆزەبانیان در اربیل و ... مهاجرت کردند. خانواده شادی پدربزرگ صلاح الدین ایوبی هم از نزدیکان شدادیان بودند و با سقوط آنها به اربیل رفتند و در اردوی عمادالدین زنگی اتابک سلجوقی موصل مشغول فعالیت شدند‌. به این ترتیب با ورود آنها به مرکز جهان اسلام شیر کوه به شیر دین(اسدالدین) تبدیل شد و شادی هم نام فرزندش را ایوب با کنیۀ نجم الدین(پدر صلاح الدین) گذاشت.
🔺در قلمرو هۆزەبانیها علاوه بر شیرکوه و شادی که رایج ترین نامها بودند و بارها استفاده شده اند، بە نامهای دیگری مانند شادکوه، ،شیرگیر، شیروان(نگهدارندۀ شیر یا شیرصفت)، شاەکوه(شکۆ) می توان اشاره کرد.
🔺برخی نامهای دیگر هم عربی و اسلامی اند که با اضافه شدن پسوندهایی مانند کۆ، ک، یل، و/ویە، لە، ون و ان، کردیزه شده و به شکل کردی درآمده اند. برای نمونە می توان از موسی (موسک)، عیسی(عیسکۆ)، اسماعیل(سمکۆ)، احمد(احمدیل یا احمدله)، حسن(حسنو یا حسنویه)، محمد(مم یا مملان) و فضل(فضلون) نام برد. گاه نیز نامهای اسلامی و عربی کاملاً تغییر شکل داده شده و به صورت دیگری درآمدە اند (مانند تبدیل محمود به خۆلە).
🔺با بررسی منابع اسلامی از جمله کتابهای رجال، تاریخ، طبقات، حدیث و تفسیر و ... تا قرن پنجم هجری می توان صدها نام اصیل کردی پیدا کرد. هرچه از قرن اول به سمت قرن پنجم می رویم از شمار نامهای کردی بسیار کاسته می شود و نامهای اسلامی جای آنها را می گیرند. نکتۀ قابل تأمل آن است که حتی در مناطقی که ایزدی ها و یارسانی اکثریت دارند، باز هم اکثریت قریب به اتفاق نامها اسلامی یا عربی شده اند.
🔺در منابع جغرافیایی نیز هزاران جاینام کردی وجود دارند که معرب شده و با کمی دقت و البته یافتن جاینام کنونی می توان شکل اصلی آنها را پیدا کرد. برای نمونه حلوان معرب ئەڵوەن، قرمیسین معرب کرمیشین یا کرماشان، عقره معرب ئاکرێ و جرمقان معرب گرمیان هستند.
🔺نتیجه این که با بررسی نامهای افراد و جاینام ها در منابع عربی سده های دوم تا پنجم هجری می توان یک روایت تازه از تاریخ کرد در دوران اسلامی ارائە داد.

@kurdistanname
🌑 به بهانه سالگرد اعدام شیخ سعید پیران/ بازتاب قیام شیخ سعید پیران در روزنامه های ایران

اسماعیل شمس

🔺امروز سالگرد اعدام شیخ سعید پیران و ۴۸ نفر از همراهانش توسط آتاتورک، بنیانگذار جمهوری ترکیه است. ۹۶ سال پیش در روز ۲۹ ژوئن ۱۹۲۵/ ۸ تیر ۱۳۰۴ شیخ سعید پیران، رهبر قیام کردستان علیه دولت تازه تأسیس ترکیه به جرم خیانت و تلاش برای احیای خلافت در مرکز شهر دیاربکر اعدام شد.

🔺پس از آغاز جنبش شیخ سعید در اوایل ۱۹۲۵/ زمستان ۱۳۰۳ روزنامه های وقت ایران با حساسیت زیادی اخبار آن را منتشر می کردند. یکی از روزنامه هایی که بیش از بقیه به این جنبش توجه می کرد، روزنامه شفق سرخ بود‌. شفق سرخ به مدیریت علی دشتی یکی از سرسخت ترین مدافعان رضاخان و برنامه های تجدد خواهی و تمرکزگرایی او بود. با بررسی گزارش‌ها و اخبار این روزنامه مشخص می شود که تمام تلاش آن، معرفی حرکت شیخ سعید در چارچوب مذهبی و بازگشت به خلافت است. روزنامه گاه تا اندازه ای در قبولاندن این تفسیر به مخاطبان اغراق می کند که از تحریف عقاید شیخ هم خودداری نمی نماید.
در ادامه به چند مورد از یادداشتها و گزارش‌های روزنامه شفق سرخ در طول قیام تا اعدام شیخ اشاره می شود.

🔹 شورش اکراد:

تلگراف واصل از آنقره چنین مشعر است که اکراد در چندین ناحیه شورش کرده و علم طغیان را برافراشته‌اند. قائد این نهضت، شیخ سعید است که از مرتاضین متعصب و در نظر دارد که مملکت کردستان را به شکل خلافت درآورد. نقشه این نهضت از مدت مدیدی به این طرف کشیده شده و در تحت تعلیم و هدایت سرکردگان و قائدین بامهارت می باشد. زمستان سخت از اقدامات و عملیات تا اندازه [ای] جلوگیری کرده و حرکات قشون را فلج ساخته است، ولی به طوریکه زمزمه می‌شود، شورشیان کاملاً در معرض محاصره واقع شده‌اند.

🔺شورش اکراد کسب شدت پیدا کرده و حکومت نظامی در ولایتهای شرقی اعلام شده است.
فتحی بیک، رئیس الوزرای ترکیه در سخنرانی خود در مجلس ملی ترکیه بیانیه شیخ سعید را قرائت کرد که در آن به احیای خلافت و رعایت شریعت و آداب مذهبی و سقوط حکومت حاضره ترکیه که مخالف مذهب است، تأکید شده است. بیانیه شیخ را به دیوار مقابل دارالحکومه در دیار بکر الصاق کرده‌اند و در نظر دارند یکی از پسران سلطان عبدالحمید را به سمت سلطان کردستان برگزینند.

🔺به طوری که در اسلامبول شهرت دارد یک قسمت از قوای محلی و ژاندارمری ملحق به انقلابیون شده‌اند، از حیث توپ انقلابیون، خوب مجهز هستند، عده اکرادی که بر ضد دولت ترکیه قیام نموده‌اند به هفت الی بیست هزار نفر بالغ می‌شود دولت ترکیه قوای امدادیه به نواحی کردستان اعزام می دارد.

🔺 البته خوانندگان، شورش کردستان را بر ضد حکومت ترکیه در اخبار شماره قبل خوانده‌اند... بعضی از جرائد ترکیه قضیه را معلول سیاست انگلیس و چنانکه رویتر دو روز قبل خبر داد، بعضی جرائد انگلیس آن را به تحریکات مقامات عالی ترکیه نسبت می دهند. در هر صورت، چیزی که شاید محل تردید نباشد، این است که تندرویهای حکومت ترکیه در سیاست و عقاید روحی مردم، تولید عکس العمل شدیدی نموده است... حتی خود زمامداران حکومت ترکیه ملتفت قضیه شده و بعضی تظاهرات دیانت‌مابی نیز می نمایند. بدیهی است این ریاکسیون[واکنش] وقتی که در اسلامبول به این شدت بروز کند در میان طوائف ساده‌لوح اطراف و مخصوصاً مشایخ متعصب کردستان که مقام خلافت آل عثمان را یک منصب الهی و مخالفت با آن را خروج بر امام زمان و عصیان اوامر پیغمبر می دانند و به یک سلسله عقاید و آداب اجدادی علاقه دارند، بیشتر اثر خواهد داشت....

@kurdistanname
🔷 کاروان کۆژه

اسماعیل شمس

در طول سالهای گذشته و در چارچوب جمع آوری تاریخ شفاهی، هرگاه با یکی از پیران هورامان درباره زندگی و زمانه اش صحبت کرده ام، از هر جایی که پرسش ها را آغاز می نمودم، چند دقیقه ای طول نمی کشید که مصاحبه شونده بحث را به «کاروان هایی» که در طول زندگی اش رفته است، می کشاند و اگر مسیر بحث را عوض نمی کردم او آن را تا مدتها ادامه می داد. کاروان رفتن خاطرۀ مشترک اکثریت قریب به اتفاق پیران امروز و جوانان گذشتۀ هورامان و دیگر بخشهای کردستان است. خاطراتی که یادآور سختی و مشقت زندگی پدران ماست.

کاروان ریشه در جغرافیای هورامان و آن مناطقی داشت که در کوهها و کوهپایه های زاگرس قرار داشتند. برای نمونه در روستاهای هورامان توت، انار، انجیر، گردو، انگور و مشتقات و ترکیبات آنها به عمل می آمد. مردان روستا در طول سال در چند نوبت، مازاد محصولات هر فصل را بار قاطرهای خود می کردند و با گذر از مرز به دشتهای مجاور و به ویژه دشت شهرزور می بردند. آنان گاه تا سلیمانیه و کلار پیش می رفتند که محصولات خود را بفروشند و محصولات مورد نیاز خود، مانند برنج، قند، شکر و ... را تهیه کنند. کاروان رفتن پدیده ای چنان همه گیر و قدرتمند بود که حتی وارد فولکلور هورامان شده بود و مادران در لالایی خود به فرزندانشان آن را می آوردند: «تاتەت کۆ لوان؟ شارە زوور/ چێش مارۆ؟ برێنجی سوور».
ترجمه: پدرت کجا رفته است؟ شهرزور/ چه چیزی می آورد؟ برنج سرخ.

سنت کاروان رفتن تقریباً تا زمان قرارداد ۱۹۷۵م میان ایران و عراق ادامه داشت و بخش بسیار مهمی از تاریخ اقتصادی و اجتماعی کردستان را تشکیل می داد. امیدوارم فرصتی فراهم شود که متن دهها مصاحبه در این زمینه را پیاده و منتشر کنم‌ تا ابعاد مختلف این پدیده در اختیار پژوهشگران قرار گیرد.

یکی از خاطرات مشترک همه کسانی که با آنها درباره کاروان مصاحبه کرده ام، ترس آنها از ستاره «کاروان کۆژە » یا کاروان کش و بلاهایی است که این ستاره بر سر آنها آورده است. کاروانیان به سبب گرما و ... معمولاً بخشی از مسیر خود را در شب می پیمودند و گاه به سبب خستگی می خوابیدند تا با طلوع ستارۀ صبح بیدار شوند‌ و به راه خود ادامه دهند . ستارگان در دوران قدیم نقش ساعت و راهنما را برای آنان ایفا می کردند.

یکی از ستاره های مشهور، «کاروان کۆژە» بود که در زبان فارسی به نام شباهنگ، در عربی به شعرای یمانی و در انگلیسی به dog star یا ستاره سگ شهرت داشت. در دوران باستان هم نماد ایزد تیشتر و مسئول مبارزە با دیو خشکسالی، و البته باران زایی بود. در دوران پیش از اسلام نیز اعراب این ستاره را پرستش می کردند و در آیۀ ۴۹ سورۀ نجم[وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَىٰ] به این موضوع اشاره شده است. این ستاره نورانی ترین و درخشان ترین ستارۀ آسمان بود و کاروانیان آن را با ستارۀ سهیل که در بامدادان، نورانی و درخشان می شد، اشتباه می گرفتند.

کاروانیان منطقه ما هم هر یک تجربۀ خاصی از ستارۀ کاروان کۆژە را به ویژه در فصل تابستان داشتە اند. گاه یکی از آنها از خواب بیدار می شد و همین که ستاره شباهنگ را می دید با این خیال که سپیده دمیده است، همراهانش را بیدار می کرد و بی آنکه بدانند نیمه شب است، به راه می افتادند؛ گاه گرفتار دزدان می شدند، گاه راه را گم می کردند و گاه با مشکلات عجیب و غریب دیگری روبرو می شدند. در موارد زیادی هم آنها به سبب حمله دزدان یا حوادث دیگر جانشان را از دست می دادند؛ به همین علت این ستاره در فرهنگ ما به کاروان کۆژە شهرت یافته است.

در خاتمه، مانند همیشه از علاقه مندان خواهش می کنم تا جایی که امکان دارد خاطرات پیرمردان و پیرزنان را از تاریخ فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و .‌.. منطقه خود ثبت و ضبط کنند. برای نمونه، همین موضوع نجوم سنتی و بازتاب آن در فرهنگ شفاهی کردی بحثی بسیار مفصل و خواندنی است که تنها کهنسالان ما می توانند آن را توصیف نمایند. به یقین، این نسل دیگر تکرار نخواهد شد و آخرین حلقۀ وصل ما به تاریخ، زبان و فرهنگ گذشته و آگاهی از آن است.

این یادداشت را به خانواده مظلوم و بی پناه کولبرانی تقدیم می کنم که جانشان فدای نان شد. امیدوارم روزی برسد که هیچ کس به هیچ دلیل، ناچار به کولبری نباشد و لغت کولبر برای همیشه از فرهنگ واژگان کردی و ادبیات جامعه ما حذف گردد‌.

@kurdistanname
🔷 کاروان کوژه به روایت خوانندگان کردستان نامه

یادداشت کاروان کوژه که روایتی شفاهی از نحوۀ فریب کاروانیان هورامان از این ستاره بود، بازخورد گسترده ای در میان خوانندگان فرهیخته کردستان نامه داشت و صدها نظر و یادداشت از سوی این عزیزان برای نگارنده ارسال شد. در اینجا برای ادای احترام به همه کسانی که این یادداشت را خواندند و دیدگاه خود را نوشتند، چند مورد از نقد و نظرهای دوستان عزیز عیناً آورده می شود. لازم می دانم از لطف و همت همه عزیزانی که مطالب کانال را می خوانند و در گروهها و کانالهای مختلف منتشر می نمایند یا دیدگاه خود را برای نگارنده می فرستند، سپاسگزاری نمایم.


🔺Be. H:
باسلام، ستاره شباهنگ یاشعرای یمانی درکوردی گلاوێژ نامیده میشود و این ستاره عضوی ازصورت فلکی جوزا(کاروان کوژه)میباشد که درگذشته تیر(تیشتر)نامیده میشد(امروزه تیر به سیاره عطاردگفته میشود)، پس گلاوێژ عضوی از کاروان کوژه است نه خود کاروان کوژه.
حافظ می فرماید:
خورده ام تیرفلک باده بده تاسرمست
عقده دربندکمرترکش جوزا فکنم

البته شباهنگ به نظربنده نامی من درآوردی وجدید است واحتمالا خواسته اند با این نامگذاری نام تیشتر را ازبین ببرند که به معنی پرنورتر است و به کلمه کوردی تیشک نزدیک است👌


🔺 Qmars:
سلام آقای دکتر
در خصوص کاروان کش، در منطقه ارومیه به چراغ میهمان مشهور بود، یعنی اگر طلوع میکرد که معمولا مصادف با زمان غروب بود، همسایگان یا حتی غریبه ها به قصد میهمانی به هیچ خانه ای نمی رفتند. البته مطلب بالا در خصوص یکجانشین ها بود، در خصوص کوچ نشینان، داستان احتمالا فرق دارد.


🔺M.shabani:
ڕێز و سڵاو و پێزانین
کاروانکوژە / کاروان کوژە دروستە، واوی بێ هێما
سپاس


🔺 سڵام بەڕێزم
کاروان کوژە ؟ یا کۆژە؟
لای ئێمە ئەڵێن کوژە
بە واوی کورد

🔺اردلان قادرخان زاده:
تشکر
ستارە شباهنگ در زبان انگلیسی به Sirius مشهور است .
این ستاره در صورت فلکی dog star قرار دارد .


A H:🔺
سلام
درمورد کاروان کوژه:
من اهل ایلام هستم . در مناطق گرمسیر وکوهستانی(بیشتر در سنگهای رسوبی و شیلهای نفتی ) ایلام یک درختچه خاردار باریشه های قوی چند ساله بنجگ مانند رشد میکند که عده ای آنرا سەگ کوشەک و عده ای هم آنرا کاروان کوشەک مینامند ...
گفتم شاید بدرد تحقیق شما بخورد. در نزدیکترین زمان عکسی از آن را برای شما ارسال خواهم کرد.
@kurdistanname

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔷 کاروان در دوره ماد

وزیر منبری، دانشجوی مقطع دکتری تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران.

🔺دکتر اسماعیل شمس در مطلبی تحت عنوان «کاروان کۆژە» در کانال تلگرامی «کردستان‌نامه» چند سطری را به اهمیت «کاروان رفتن» در هورامان و دیگر بخش‌های کردستان اختصاص دادند. بنده نیز مایلم به شکل بسیار مختصر به دو نمونه از شواهد باستانی این مسئله (=کاروان‌رفتن) در میان مردمان زاگرس و از جمله مادی‌ها اشاره نمایم:

🔺از دوره‌ی سلطنت تیگلَت-پیلِسِر سوم به بعد، شواهدی از به‌کارگیری شتر از سوی مادی‌ها در دست داریم و اشاره‌ی سارگُن دوم به مادی‌ها تحت‌عنوانِ «اعرابِ شرق» در سال 713 ق.م، بهترین توصیف از نقش آن‌ها به مثابه بازرگانان بیابان است. مادی‌ها کنترل جاده‌ی خراسان بزرگ را در دست داشتند و زمانیکه آشور با تأسیس استان‌های جدید در زاگرس از آن‌ها زهرچشم گرفت، مادی‌ها در پاسخ وارد تجارت بیابانی نیز شدند: این تنوع و چندشاخه‌شدن، بهترین راه‌حل بود. البته آن‌ها بیش از آنکه شخصاً به امر تجارت زمینی بپردازند، به محافظت از کاروان‌هایی می‌پرداختند که از پهنه‌ی زاگرس عبور می‌کردند و کاملاً در دسترسشان قرار داشتند. بنابراین مادی‌ها از دو امتیاز بسیار گرانبها به نفع خود استفاده کردند: موقعیت سکونت‌گاه‌های آن‌ها در امتداد یک مسیر مهم عبوری و مهارت‌های برتر آن‌ها به‌عنوان جنگاوران سوارکار (رادنر، 1399، صص: 377-376، 402).

🔺در حدود سال 715 ق.م، سارگُن دوم تعدادی از مردم «خوندیر» را به شهر آشور تبعید نمود؛ آن‌ها در محله‌ای مسکونی زندگی می‌کردند که در محدوده‌ی دروازه‌ی عظیمی واقع شده بود و به بخش شمال‌غربی شهر آشور منتهی می‌شد. شغل آن‌ها، به تقلید از خاستگاه‌شان، «خوندیری» نامیده شده است، اما بر ما آشکار نیست که دقیقاً چه کاری انجام می‌دادند. آن‌ها با گونه‌ی خاصی از پارچه (Massuku) کار می‌کردند که برخی محققین با تردید آن را «نَمَد» می‌دانند. اگر چنین باشد، آنگاه می‌توان پذیرفت که این تبعیدیان، هنر فرش‌های دستباف را به آشور معرفی کردند. یکی از خانواده‌های تبعیدی خوندیر، درگیر بازرگانی زمینی بود؛ مقصد کاروان‌های آن‌ها در هیچیک از اسناد باقیمانده ذکر نشده است، اما از آنجاییکه قراردادهای 7 تا 12 ماهه به اعضای کاروان داده می‌شد که دو مرحله سفر را پوشش می‌داد، واضح است که با مسافرت‌هایی با مقصد دور مواجه هستیم. با در نظر گرفتن خاستگاه خانواده، این فرض بسیار محتمل است که آن‌ها سرگرم تجارت با وطن پیشین خود در سرزمین ماد بوده‌اند (رادنر، 1399، صص: 247-245).

🔺نکات:
تیگلت-پیلسر سوم/Tiglath-pileser III؛ حکومت: 727-744 ق.م.
سارگن دوم/Sargon II؛ حکومت: 705-721 ق.م.
خوندیر/ Hundir: سرزمینی دورافتاده در کیشِسّیم/Kishessim؛ برخی محققان معتقدند که کیشِسّیم را می‌بایست در روستای نجف‌آباد در درّه‌ی اسدآباد در استان همدان مکان‌یابی کرد. نک رادنر، 1399، ص 241؛ رید، 1399، ص 175.

🔺کتابنامه:
رادنر، کارن، 1399، "مادی‌ها از چشم‌اندازی آشوری"، مندرج در: نگاهی نو به تاریخ ماد (مجموعه مقالات)، ترجمه وزیر منبری، سنندج: انتشارات دانشگاه کردستان.
رادنر، کارن، 1399، "آشور و مادی‌ها"، مندرج در: نگاهی نو به تاریخ ماد (مجموعه مقالات)، ترجمه وزیر منبری، سنندج: انتشارات دانشگاه کردستان.
رید، جولین، 1399، "ایران در دوره‌ی نوآشوری"، مندرج در: نگاهی نو به تاریخ ماد (مجموعه مقالات)، ترجمه وزیر منبری، سنندج: انتشارات دانشگاه کردستان.

@kurdistanname
🔴 شهرسازی و شهرنشینی در دورۀ فرمانروایان کرد(۲)

اسماعیل شمس

🔷 [این ستون بازنویسی نوشته های نویسندگان کهن درباره شهرنشینی و شهرسازی توسط فرمانروایان کرد در سدۀ پنجم قمری(هزار سال پیش)است. بخش اول به مشاهدات ناصرخسرو از شهرهای قلمرو نصرالدوله،فرمانروای دولت کرد مروانی در دیاربکر و اطراف آن اختصاص داشت که به مدت ۵۳ سال(۴۹۱-۴۵۳ق) بر آنجا حکومت می کرد. بخش دوم این ستون به توصیف قطران تبریزی، شاعر دربار شدادیان از شهر لشکری آباد اختصاص دارد که ابوالحسن علی بن موسی/ لشکری دوم(حکومت: 425 -441ق/ 1034 – 1049م) فرمانروای شدادیان در اطراف گنجه در کشور آذربایجان کنونی ساخته بود.
این شهر چنان در نظر قطران بزرگ و زیبا و تمیز بود که آن را به نوشاد(شهر افسانه ای خوبرویان) و بهشت گنگ(پایتخت افسانه ای افراسیاب، شاه توران) تشبیه کرده است.
با تهاجم سلجوقیان،این شهر نیز مانند سایر میراث شهری و تمدنی فرمانروایان کرد در سدۀ پنجم قمری ویران گردید و بانیان و ساکنان کرد آن از بین رفتند یا آوارۀ سرزمینهای دور و نزدیک شدند. تا جایی که تحقیق کرده ام، امروز نامی و یادگاری از این شهر در آذربایجان وجود ندارد].

🔷یـاد نیـاری ز قنـدهار و ز نوشـاد

نیـز نگـویی حدیث بصره و بغداد

نام و نشان بهشت گَنگ نجویی

گر بنشینی میــان لشـکری آبـاد

هست درونش پر از نگار چو دیبا

هست ز بیرونش استوار چو فولاد

همچو سپهر برین، بلند به بالا

همچو کوه بیستون درست به بنیاد

زیر وی اندر چو سلسبیل روان، آب

وز بر آن چون حدیث هوربران باد

کرد لب جوی او، مثال دوصد باغ

یاسمن و نرگس و بنفشه و شمشاد

شاد در او میرلشکری و جهان، بیش

تا به ابد، یادگار لشکری این باد.


🔷 منبع: دیوان قطران تبریزی، تصحیح محمد نخجوانی، ص ۴۶۷

@kurdistanname
🔴 جشن قربان در تاریخ و فرهنگ کردی

اسماعیل شمس

🔺نخستین روایتهای تاریخی از برگزاری عید قربان در کردستان به هزار سال پیش بر می گردد و این عید در منابع به صورت جشن اضحی، جشن گوسفند کشان و جشن حاجیان هم آمده است.

🔺جشن قربان در نواحی مختلف کردستان با آداب و رسوم خاص و گاه متفاوتی برگزار می شد که به چند مورد از آنها اشاره می شود. اگر خوانندگان گرامی آداب خاص دیگری را در زادگاه خودشان دیده یا شنیده اند برای نگارنده بفرستند که با نام خودشان در این کانال منتشر شود‌.

🔺در گذشته اعتقاد بر این بود که در روز جشن قربان، در هر خانواده‌ای باید خون حیوانی ریخته شود. بنابراین اگر کسی به تنهایی توانایی قربانی حیوان را نداشت، معمولاً چند نفر به صورت مشترک، گاو یا گوسفندی را خریده و قربانی می‌کردند. معمولاً حیوانی که قرار بود، قربانی شود از یک سال قبل مشخص می شد.

🔺گاه قربانی به شکرانه رهایی فردی از گرفتاری و بیماری یا به امید نجات او صورت می گرفت. در مورد دوم حیوان را چند بار دور آن فرد می چرخاندند و چون برای این هدف، معمولاًحیوانی گرانبها(گاو نر) قربانی می شد و فرد مزبور را دور او می چرخاندند، این رسم را «گاو گردون» می نامیدند. این نوع قربانی که به آن «صدقه» هم می گفتند، البته الزاماً در جشن قربان انجام نمی شد.

🔺در روز جشن قربان، حیوانات مشمول قربانی را در محلی جمع می‌کردند. گاه صاحب قربانی سوار حیوان می‌شد و با او چند دقیقه‌ای راه می‌رفت. اعتقاد بر این بود که این حیوان در صحرای محشر صاحبش را سوار خواهد کرد و از گرما و رنج آنجا نجات خواهد داد.

🔺پس از آن گردن بند یا پارچه قرمزی را دور گردن قربانی پیچیده و به چشمان او سرمه می‌کشیدند تا با سر و رویی زیبا نزد خدا حاضر شود.به نظر می رسد این رسم، همان سنت«قلائد» یا حیوانات نشاندار است که در آیۀ ۹۷ سورۀ مائدە بە آن اشاره شده است. در میان اعراب هم رسم بود که حیوانات را برای قربانی کردن در عید قربان به مکه می بردند. برخی از آنها نشاندار بودند و قلاده یا گردن بندی به آنها بسته شده بود‌‌. در گذشته های دور، حاجیان هم حیوانی را که قرار بود قربانی کنند با خود به حج می بردند.

🔺در مرحله بعد، نبات یا حبه‌ قندی را داخل دهان حیوان قربانی می‌گذاشتند تا با زبانی شیرین پیش خدا برود. در برخی جاها قند را در سمت راست دهان حیوان می‌گذاشتند و از طرف چپ بیرون می‌آوردند و به اعضای خانواده و همسایگان برای تبرک و مداوای برخی بیماریها می‌دادند.

🔺پیش از بریدن سر قربانی، مقداری آب و علوفه به او می‌دادند تا بخورد و اگر نمی‌خورد به زور به او می‌خوراندند و معتقد بودند که با این کار، حیوان سیر و سیراب می‌شود و می‌تواند صاحبش را در روز محشر به راحتی از گرسنگی و تشنگی نجات دهد.

🔺سپس حیوان را رو به قبله خوابانده و در حالی‌که چند نفر دست و پایش را گرفته و افراد خانواده با چهره‌ای بشاش نگاهش می‌کردند، سر می‌بریدند. در برخی جاها، هنگام ذبح قربانی کاسه‌ای را جلوی خون او می‌گذاشتند تا روی زمین نریزد. آنان، این خون را متبرک می دانستند و در جایی می گذاشتند که زیر پای مردم قرار نگیرد. در برخی مناطق، خون حیوان را به عنوان تبرک روی در و دیوار خانه صاحب قربانی می‌ریختند. آنان بر این باور بودند که هدف از ریختن این خون، مصون ماندن خانواده قربانی از چشم بد است.

🔺در برخی مناطق ، چاله‌ای حفر می کردند و پس از ذبح حیوان، خون و اعضای حرامش را در آن دفن می‌کردند تا حیواناتی مانند سگ و گربه از آنها استفاده نکنند. اعتقاد بر این بود که همه اندامهای قربانی، پاک هستند و نباید نجس شوند.

🔺پس از پایان قربانی، با توجه به جمعیت محل و تعداد حیوانات قربانی شده ، گوشت را در بسته های جداگانه ای به نام «بەتێ» بین همه مردم تقسیم می کردند. این بسته ها متبرک بودند و کسی هم که خودش قربانی کرده بود به نیت تبرک از بسته گوشت قربانی دیگران می خورد.

🔺روز جشن قربان، یکی از شادترین روزهای مردم هر شهر و آبادی بود و همه خوشحال و سرزنده بودند. در آن روزها ما کودکان که وظیفه نقل و انتقال گوشت قربانی را به عهده داشتیم و بعد از آن هم پدران و مادران فداکارمان بهترین بخشهای قربانی را به ما می دادند از همه شادتر بودیم. البته با آن معصومیت کودکانه، اگر می دانستیم که آن روز حیوانات کنار ما احتمالاً عزادار دوستان و نزدیکان و همسایگان قربانی شده خود هستند، شاید آنقدر شادی نمی کردیم.

🔷 هرچند مشکلات و گرفتاری های این روزها مجال جشن و شادی به آدم نمی دهند، اما به رسم گذشته جشن قربان را که یادگار بخشی از تاریخ تحول فرهنگی و دینی است به خوانندگان فرهیخته و عزیز کردستان نامه و دیگر خوانندگان این یادداشت و باورمندان به سنت قربانی تبریک می گویم و برای همگان آرزوی سلامتی و شادی دارم.

قوربان قوربانەن، جەژنەن، شادییەن
دەس نە گەردەنەن، ڕۆی ئازادییەن


@kurdistanname
مصاحبه سمکو.pdf
508.9 KB
مصاحبه سمکۆی شکاک با خبرنگار روزنامه آکشام ترکیه در ۷ اکتبر ۱۹۲۴ / ۱۵مهر ۱۳۰۳

این مصاحبه که از معدود مصاحبه های سمکوست به زبان ترکی و در زمانی که سمکو در وان پناه گرفته بود، انجام شده است. صرف نظر از دخل و تصرفهای احتمالی روزنامه، این مصاحبه مهم گوشه هایی از فعالیتهای سمکو را تا سال ۱۳۰۳، یعنی ۶ سال پیش از مرگش نشان می دهد. سمکو در زمان مصاحبه جوانی ۳۵ ساله بوده است. خبرنگار، سمکو را فردی تیزبین، زیرک، فعال و جدی می خواند و می نویسد که مهر رسمی او تصویر شیری است که نام سمکو بر آن حک شده است.
سمکو در این مصاحبه احساساتی ضد انگلیسی از خود نشان می دهد و حمایت خود را از ترکها برای انضمام موصل به خاک ترکیه اعلام می کند. او هرچند در جای جای مصاحبه به برخورد تند فرماندهان مرزی ترک با خود و خانواده اش اشاره می کند، اما مصاحبه، رنگ و بوی دفاع از مواضع سیاسی ترکیه را به خود گرفته است.
ترجمه کردی این مصاحبه در کتاب «عەمەرخانی شکاک لەسەرھەڵدانی سمکۆوە تا کۆماری کوردستان ١٩٠٦-١٩٤٦»[ عمرخان شکاک از ظهور سمکو تا جمهوری کردستان(۱۹۰۶- ۱۹۴۶)]، به کوشش محمد صالح قادری در سال ۲۰۲۱ در آکادیمیای کردی چاپ شده است.

@kurdistanname
🔴 کردستان نامه یکساله شد‌.

🔷 درست ساعت یک و نیم امروز، کردستان نامه یکساله شد. پارسال که در چنین لحظه ای از آغاز به کار کردستان نامه با ۱۰ هدف اولیه خبردادم هیچ وقت فکر نمی کردم که سالی بگذرد و در سالگرد آن، یادداشتی دیگر بنویسم. آن موقع در مشورت با برخی دوستان دانش آموختۀ تاریخ تنها به این می اندیشیدم که در شرایط کرونا و خانه نشینی کانالی تخصصی وجود داشته باشد که از تاریخ کرد و کردستان به شیوه‌ای آکادمیک بحث کند. تصورم این بود که مخاطبان این کانال حداکثر چند صد نفر فارغ التحصیل و دانشجو و علاقه مند رشته تاریخ باشند و بس. امروز که پس از یک سال اعضای کانال به عدد ۲۵۰۰ نفر نزدیک می شوند هم خوشحالم و هم نگران. نگرانی ام از این بابت است که نتوانم انتظارات فرهیختگان و اندیشمندان عضو را برآورده نمایم.

🔷 ضمن سپاس فراوان از همه اعضای بزرگوار کانال و دیگر مخاطبان آن در گروهها و کانالهای دیگر و همچنین همه عزیزانی که در طول سال گذشته با نگارش داوطلبانه یادداشت برای این کانال یا معرفی آن به علاقه مندان، به ادامه فعالیت آن کمک کردند، دوست دارم چند نکته کوتاه را با همه عزیزان در میان بگذارم.

🔷 تولد کردستان نامه معلول تحولات ناشی از کرونا و فضای خانه نشینی است. شاید اگر کرونا نبود، هرگز کردستان نامه هم متولد نمی شد. دوستان می دانند که پیش از کرونا، من فعالیت چندانی در فضای مجازی نداشتم و عدد نوشته هایم به انگشتان دست هم نمی رسید. کردستان نامه محصول عشق و علاقه نگارنده به تاریخ است و کرونا سبب شد این عشق در این مسیر تازه متجلی شود‌.

🔷 در طول سال گذشته جمعا ۱۳۸ یادداشت و مطلب در کردستان نامه منتشر شده است. از این رقم، ۱۰۹ یادداشت متعلق به نگارنده و ۲۹ یادداشت از نویسندگان دیگر بوده است. در این مدت سعی شد که این مطالب در چارچوب اهداف دهگانه کانال باشند.

🔷 کردستان نامه هیچ ارتباطی به فعالیتهای من در بخش مطالعات کردی دائرە المعارف و کار دانشگاهی ام ندارد. مطالب این کانال در اوقات فراغت و غیر کاری نوشته می شود و دربرگیرنده دغدغه ها و علایق شخصی ام است. اول و آخر کانال، خودم هستم و تک تک کلمات ۱۰۹ یادداشت منتشره را خودم تهیه و تایپ کرده ام. از وقت فراغت خود و خانواده ام گرفته ام و بی هیچ مزد و منتی این مطالب را نوشته ام. تنها مشوق من در این کار، شریک کردن علاقه مندان در لذت مطالعه و آشنایی با مطلب تازه ای است که روی آن کار می کنم.

🔷 هدف اصلی کردستان نامه بیان مطالب آکادمیک و تخصصی به زبان ساده برای همگان است. من نیز مانند بسیاری از دانشگاهیان می توانستم این مطالب را به شکل مقاله علمی و پژوهشی در نشریات داخلی و خارجی و برای ارتقای رتبه علمی خودم چاپ کنم، اما معتقدم که تاریخ آکادمیک باید از فضای دانشگاه و آکادمی خارج شود و همگان با زبانی ساده با آن آشنا شوند.

🔷 طبیعت کار در کانالی تخصصی این است که تنها مطالب آن حوزه را پوشش دهد. بنابراین اگر عناوینی مانند جشن رمضان در فرهنگ کردی یا نامهای کردی و مانند آن مطرح می شود، به این معنا نیست که مطالب و مصادیق ذکر شده مختص به کرد و کردستان است یا برای آن مصادره می شود. روشن است که برخی از این مفاهیم و مصادیق با آداب و رسوم سایر نواحی مشترک هستند، اما کانال کردستان نامه چون مختص تاریخ و فرهنگ کرد است تنها به صبغۀ کردی آنها می پردازد.

🔷 تعریف کردستان نامه از کرد و کردستان، تنها تعریفی تاریخی، فرهنگی و تخصصی است.سعی شده است مطالب کردستان نامه تحت تأثیر هیچگونه ایسم و ایدئولوژی و... قرار نگیرد و نگارنده هم برای خود هیچ صفتی جز معلم و محقق(آن هم اگر لیاقتش را داشته باشد) قائل نیست. گاه مطلبی در کردستان نامه بارگذاری می شود که پیش از آن مطلبی صد درصد متضاد آن گذاشته شده است. این، طبیعت کار علمی است و هیچ امر ثابت و از پیش تعیین شده و جهت گیری در آن نباید وجود داشته باشد. نگارنده پس از تحقیق و مطالعه گاه به باوری رسیده است که با دیدگاه گذشته او متفاوت بوده است.

🔷 اگر در طول سال گذشته با جمله ای یا نوشته ای در کردستان نامه، ناخواسته خاطری آزرده و دلی رنجیده است، بابت آن از همه عزیران صمیمانه عذرخواهی می کنم .

🔷 از مخاطبان کانال انتظار دارم با نقد خود مرا از کاستی ها و نقایص مطالب مطلع کنند و با نقد جدی به ارتقای کار کمک نمایند. من دست همه منتقدان را می بوسم و از صمیم دل نقدهایشان را می پذیرم و قطعاً هر نقدی را سازنده می دانم. به یقین اگر مطلبی منتشر شده در کانال، فاقد دقت نظر علمی باشد یا ناخواسته دلی را به حق برنجاند و آسیبی متوجه یکدلی جامعه و خیر عمومی کند،تردیدی در اصلاح و حتی حذف آن از کانال نخواهم کرد.

@kurdistanname
ایران و کنفرانس لوزان.pdf
362.3 KB
امروز ۲۴ ژوئیە سالگرد معاهده لوزان است. در ۲۴ ژوئیه ۱۹۲۳ معاهده ای میان نمایندگان کمال آتاتورک و طرفهای پیروز جنگ جهانی اول منعقد شد که در آن سرنوشت شومی برای کردهای عثمانی رقم خورد.

معاهده لوزان به رۇیای تشکیل دولت کردستان در میراث امپراتوری عثمانی که در قرارداد سور(۱۹۲۰) پیش بینی شده بود، پایان داد. لوزان سند تاسیس جمهوری ترکیه و به رسمیت شناختن آن به عنوان یک کشور مستقل با مرزهای مشخص، یک ملت، یک زبان و یک مذهب است. آتاتورک این معاهده را دفع سوء قصدی خطرناک برای نابودی ملت ترک خواند که از سایکس پیکو آغاز و با عهدنامه سور کامل شده بود.

در فایل پیوست تحلیل مفصلی از نویسنده روزنامه دولتی ایران از دیدگاه کشور ایران نسبت به معاهده لوزان ارائە شده و از متفقین به سبب عدم دعوت ایران به این کنفرانس انتقاد شده است.
این زنجیره یادداشت مفصل که در ژانویه ۱۹۲۳ و چند ماه پیش از انعقاد رسمی معاهده لوزان منتشر شده و تنها بخش های مهمی از آن در این فایل آمده است، نوع نگاه دولتمردان ایران در آن زمان را به تحولات راجع به کردستان در سطح بین المللی نشان می دهد.

@kurdistanname
🔴 هورامان ثبت جهانی شد

اسماعیل شمس

چند لحظه پیش هورامان ثبت جهانی شد.
هورامان، قلب کردستان، جزیره ای کوهستانی در دل کوههای سربه فلک کشیده زاگرس و به قول یکی از سیاحان دوره قاجار، «حصن حصین خدا آفرین» است. این دژ طبیعی و دور از دسترس مردمانش را با طبیعت کوهستانی آن تنها گذاشته و سبب شده که انسان هورامانی در عین انس و سازگاری با جغرافیا و طبیعت آنجا سبک زندگی منحصر به فرد و خاص خود را در آن بیافریند. بیشتر روستاهای هورامان در ارتفاع ۱۷۰۰ متری ساخته شده اند. تفاوت فراوان ارتفاع بلندترین و هموارترین نقطه هورامان چنان زیاد است که سه ناحیه آب و هوایی همزمان در این سرزمین کوچک وجود دارند و آن را به قاره ای کوچک با سبکهای زندگی مختلف تبدیل کرده اند. گذشته از آن هورامی‌ها دل کوه‌های سر به فلک کشیده را شکافته و در آنها خانه و باغ و بوستان ساخته‌اند‌ و با ابزاری صد درصد طبیعی آب را از رودخانه های نواحی پست به بالا کشانده اند. حتی یک متر از خاک هورامان اعم از کوه ، کوهپایه، جلگه، نواحی هموار و پست و رودخانه نبوده که این مردمان برای زندگی خود از آن استفاده نکرده و روی آن اسم نگذاشته باشند.
یکی شدن انسان و طبیعت در هورامان سبب خلق پدیده های بی نظیری در حوزه زندگی شده و فرهنگ معنوی و مادی را در پیوند با جغرافیا قرار داده است. هورامان جایی است که دین و شعر و موسیقی و عرفان و زبان و هنر و معماری و صنعت دستی آن همه و همه بوی طبیعت و زندگی دارد.
هورامان را می توان سمفونی فرهنگ و تاریخ زندگی بخشی از مردمانی دانست که از گذشته های دور، از ماد، از آشور و از قبل و بعد آنها حرف می زند . هورامان موزه ای جغرافیایی، تاریخی، انسانی و زبانی است که در بحبوحۀ جهانی شدن و دگرگونی فرهنگها نشان می دهد که انسان سنتی در دوران کهن چگونه یکه و تنها و با الهام از طبیعت و محیط زیست و البته بدون آسیب زدن به آن توانسته است تمدن و فرهنگ و در یک کلام زندگی بیافریند.

🔷 با ثبت هورامان کار مسئولان و مردم تمام نشده، بلکه تازه آغاز شده است. حال نوبت مدیران و مسئولان کشوری است که با ایجاد زیرساختهای توسعه، ارتقای سطح معیشتی مردم و رسیدن همه جانبه به وضعیت هورامان، نشان دهند که هورامان نه سرزمین کولبران ، که قلمرو فرهنگ و تمدن در طول تاریخ و در سطح جهان است. اکنون وقت آن رسیده است که با جلوگیری از نابودی جنگلها و مراتع و باغها و خشکیدن رودها و چشمه ها و حفظ بافت سنتی هورامان نشان دهند و نشان دهیم که همگی لیاقت حفظ میراث گرانبهایی را که گذشتگانمان برایمان به جا گذاشتند داریم و می توانیم آن را به آیندگان منتقل کنیم و اجازه نابودی اش را نمی دهیم.

🔷 یادمان نرود که هورامان به خاطر منظر و چشم انداز جغرافیایی و فرهنگی اش ثبت شد، پس از امروز به بعد هر کاری از سوی هر کسی که سبب از بین رفتن این چشم انداز جغرافیایی، این منظر فرهنگی و البته اکوسیستم این منطقه شود، می تواند اوضاع را به قبل برگرداند و ثبت جهانی را هم خنثی کند.
به یقین اگر چنین نشود و ثبت هورامان رنگ و بوی تجاری و موزه ای کردن مردم و منطقه را بگیرد، فرصت ثبت، ممکن است به تهدید تبدیل گردد.

@kurdistanname
1647-2389-Nomination Text-en.pdf
114.4 MB
‍ ‍ 🔴 فایل pdf پرونده علمی ثبت جهانی هورامان


پرونده ثبت هورامان/ اورامانات بر روی سایت یونسکو قرار گرفت. این پرونده در ۳۶۴ صفحه به زبان انگلیسی منتشر شده است و در فایل پیوست، متن آن در اختیار مخاطبان کردستان نامه قرار می گیرد. در این پرونده صدها عکس زیبا از مناظر طبیعی، فرهنگی،معماری اقتصادی و ... هورامان نمایش داده شده اند. نقشه های مختلف و اسناد قدیمی هورامان نیز به انضمام مطالبی درباره تاریخ و جغرافیای آن بخش دیگری از پرونده است.برای نمونه در جایی از آن،سند تقسیم میراث سید حبیب شرکانی آمده است.
ساختار و محتوای پرونده به رغم برخی کاستی ها، قابل قبول و دربرگیرنده بخشی از هویت هورامان ، همچون قلب کردستان است. این پرونده می تواند تصویر مناسبی از هورامان در ذهن جهانیان ایجاد کند. جا دارد از کسانی که برای تهیه این پرونده تلاش نموده اند تشکر نمود. این گلایه هم از دست اندرکاران امر وجود دارد که یا نباید هیچ نامی در فهرست نهایی می آمد یا این که نام همه کسانی که از آغاز جزو نویسندگان و مشاوران این کار سترگ بودند،به ویژه پژوهشگران هورامان ذکر می شد که حق معنوی آنان ضایع نمی گردید.

اسماعیل شمس
@kurdistanname
روستای هورامی تداوم روستای مادی.pdf
179.4 KB
🔷 روستای هورامی تداوم روستای مادی

اسماعیل شمس

این فایل متن پیاده شده سخنرانی اینجانب در همایش ملی «هورامان، انسان، طبیعت، زندگی» است که در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ در سنندج برگزار شد و اکنون بنابر درخواست برخی عزیزان بدون هیچ تغییری و برای نخستین بار منتشر می شود. این همایش مقدمه ای برای آغاز بحث علمی درباره ثبت جهانی هورامان بود که آن روزها به جریان افتاده بود. در آن زمان هنوز کاوشهای باستان شناسی هورامان به شکل جدی آغاز نشده بود و نتایج برخی حفاری های قبلی انتشار نیافته بود؛ کاری که بعدها با همت دکتر بیگلری و دکتر ساعد موچشی و همکارانشان انجام شد و سابقه زندگی و یکجانشینی در هورامان را به عصر آهن و ماقبل آن رساند و حتی شواهدی از زندگی در چهل هزار سال پیش و دوران پارینه سنگی در هورامان را به جهانیان نشان داد.
در آن زمان موضوع منظر فرهنگی و چشم انداز هورامان چندان شناخته شده نبود و پژوهشگران رشته های مختلف با عشق و علاقه مشغول تبیین این موضوع بودند. البته بعدها کار به صورت دیگری پیش رفت و آن کوشندگان اولیه به حاشیه رفتند.

🔴 بازنشر مطالب کردستان نامه با ذکر نام و آیدی کانال بلامانع است.

@kurdistanname
🔴 ای ضیاء الحق حسام الدین بیا

بەبهانه کشتارخانواده کرد در قونیه

اسماعیل شمس

خبر، تلخ و تکان دهنده بود. چندنفر از اعضای گروهی نژادپرست و افراط گرای ترک با شعار اینجا جای کرد نیست به خانه خانواده ای کرد در قونیه حمله کردند و همه هفت عضو آن را از مرد و زن و کودک کشتند. این خبر، غیر از بعد انسانی فاجعه از جهتی دیگر تلخ بود و آن این که در شهر مولانا، شهر عرفان و مدارا رخ داده بود. در شهری که مولانا به یاری «مرید مراد گونه» و خلیفه و جانشین رسمی اش، حسام الدین چلبی کرد تبار شاهکار مثنوی را سروده بود و حالا در جنب مزار او این فاجعه برای نوادگان حسام الدین رخ می داد.با شنیدن این خبر بی اختیار به یاد این شعر مولوی افتادم که خطاب به حسام الدین می گوید: ای ضیاء الحق حسام دین و دل/ کی توان اندود خورشیدی به گل/قصد کردستند این گل پاره ها /که بپوشانند خورشید تو را

اهل تاریخ و ادب، مولانا را نخستین کسی می دانند که با وصف عارف شهیر کرد، حسام الدین چلبی میان کرد و قونیه پیوند برقرار کرد. حسام الدین چلبی نامی آشنا برای اهل ادبیات و عرفان است؛ کسی که مولوی دهها بار نام او را در مثنوی آورده و او را خالق مثنوی دانسته است؛ کسی که به قول مولوی اگر نبود، مثنوی هم نبود.

با وجود این، داستان کرد و مولانا و قونیه به مدتها پیش از این واقعه و زمانی بر می گردد که بهاء الدین ولد، پدر مولانا پس از کوچ از بلخ در بغداد با عارف نامدار کرد شیخ شهاب الدین عمر سهروردی دیدار کرد و شیفته و مرید او شد. این دو یک بار دیگر به هم رسیدند و آن زمانی بود که شیخ شهاب الدین از جانب خلیفه الناصر عباسی به قونیه رفت و بر سلطان علاء الدین کیقباد، فرمانروای سلاجقه روم لباس فتوت پوشاند. به دنبال آن نحله ای از صوفیان شهر که به «اخی» ها مشهور بودند تقویت شدند و روز به روز بر دامنه شهرت آنها افزوده شد. پدر حسام الدین هم زاویه ای در قونیه داشت و جماعتی از مریدان (اخی ها) دور او گرد آمده بودند و به صفت شیخ فتیان ترک شناخته می شد؛ به همین سبب، فرزندش حسام الدین نیز به ابن اخی ترک ملقب شد.

حسام الدین که بعد از پدر جانشین او در طریقت شده بود با اوج گرفتن شهرت مولانا به او پیوست و چندی بعد چنان در روح و قلب مولانا نفوذ کرد که مولانا او را عقل منفصل خود و صورتگر و جانبخش مثنوی می دانست: ای ضیاء الحق حسام الدین تویی/ که گذشت از مه به نورت مثنوی/همت عالی تو ای مرتجا/ می کشد این را خدا داند کجا/گردن این مثنوی را بسته ای/می کشی آن سوی که دانسته ای. مولانا در جای دیگر می گوید:
همچنان مقصود من زین مثنوی/ای ضیاء الحق حسام الدین تویی/مثنوی اندر فروع و در اصول/جمله آن توست کردستی قبول. مولوی نقش حسام الدین را در آفرینش مثنوی چنان برجسته می داند که کتاب مثنوی را هم به احترام او «حسامی نامه» نامیده است: گشت از جذب چو تو علامه ای/ در جهان، گردان حسامی نامه ای. عشق مولانا به حسام الدین به اندازه ای بود که وقتی حسام الدین شافعی مذهب از او خواست مذهبش را به مذهب حنفی که مذهب ترکان و نیز مولوی بود، تغییر دهد به او اجازه نداد.

مولانا در مقدمه مثنوی مدحی خارق العاده از حسام الدین کرده است و پس از به کار بردن صفاتی ویژه برای او، درباره نسبش می نویسد: «حسام الحق و الدین حسن بن محمد بن حسن المعروف به ابن اخی ترک.. الارموی الاصل المنسوب الی الشیخ المکرم بما قال امسیت کردیا و اصبحت عربیا »‌. مولوی در جای دیگری از مثنوی به این بحث اشاره می کند و می گوید: سر امسیت لکردیا بدان/ راز اصبحت عرابیا بخوان. در روایت مولوی، حسام الدین از نوادگان تاج العارفین ابوالوفای کردی بود. ابوالوفا گوینده جمله مشهور اصبحت کردیا و امسیت عربیا و همان شخصیتی است که سنایی غزنوی درباره او می گوید : قرنها باید که تا از پشت آدم نطفه‌ای/ بوالوفای کرد گردد یا شود ویس قرن‌.

هر چند درباره هویت واقعی بوالوفای کرد حرف و حدیث، زیاد است، اما بیشتر منابع، او را ابوبکر حسین بن علی بن یزدانیار کردی ارموی، عارف مشهور سده چهارم قمری می دانند. در کتاب تلخیص الآثار فی عجائب الاقطار از عبد الرشید بن صالح بن نوری باکویی آمده است:« و ینسب الیها [ای الی ارمیه] الشیخ عارف زاهد الحسین بن علی بن یزدانیار و هو القائل امسیت کردیا و اصبحت عربیا توفی سنه ثلاث و ثلاثین و ثلاثمائه و دفن بها.». دکتر عبدالحسین زرین کوب هم در پژوهش خود ارموی بودن و کرد بودن ابن یزدانیار را تأیید کرده است.در آینده درباره مکتب عرفانی ابن یزدانیار کردی بیشتر خواهم نوشت.

اگر چه باید ای دریغا و وا اسفا گفت که امروز در زادگاه آن عارفان، تصفیه قومی و زبانی، جای مکتب عشق و انسان دوستی و اخوت را گرفته است، اما با اقتباس از آن بیت مولوی خطاب به حسام الدین می توان امیدوار بود که این «گل پاره ها» هرگز نخواهند توانست «روی خورشید» را بپوشانند.


@kurdistanname
🟧 کردستان و انقلاب مشروطه(۱)

اسماعیل شمس

🔺امروز ۱۴ مرداد سالگرد وقوع انقلاب مشروطه در ایران است. ۱۱۵ سال پیش در چنین روزی و در آغاز سدۀ بیستم میلادی انقلاب مشروطه به پیروزی رسید و نوعی نظم سیاسی و فرهنگی را در جامعه ایران شکل داد که با تغییرات نه چندان زیادی تا به امروز ادامه دارد.

🔺درباره انقلاب مشروطه کتابها و مقالات زیادی نوشته شده است،اما از بازتاب و فرایند آن در کردستان هنوز آگاهی چندانی وجود ندارد. هرچند نگارنده ۱۶ سال پیش از رساله دکترای خود درباره مشروطیت در کردستان دفاع کرده است، اما متأسفانه بنابه دلایلی هنوز آن رساله چاپ نشده است.کردستان نامه سعی می کند در روزهای آینده، چند یادداشت کوتاه در این زمینه منتشر کند و به برخی نکات درباره انقلاب مشروطه و پیوند آن با کردستان بپردازد.

🔺برخلاف تصوری که در جامعه ما و تحت تأثیر فضای حاکم وجود دارد فرایند دگرگونی هویت در ایران، نه در دوره رضاشاه که با انقلاب مشروطه آغاز شد. آن قانون اساسی که پادشاهی پهلوی بر پایه آن شکل گرفت پس از انقلاب مشروطه نوشته شد و حاصل آن انقلاب تاریخی بود‌. مهم ترین پیامد و هدف انقلاب مشروطه ایجاد دولتی مقتدر و متمرکز به نام دولت ملی و ادغام اقوام و طوایف و پیروان مذاهب ایرانی درچارچوب آن و به بیان آن روز تبدیل «ممالک محروسه» به یک مملکت بود.بحرانهای فرایند گذار از دولت ایلی به دولت متمرکز،جنگ جهانی اول، انقلاب مارکسیستی روسیه، سقوط امپراتوری های بزرگ و تغییر نقشه سیاسی جهان و به تبع آن خاورمیانه پس از جنگ، به مشروطه خواهان این اجازه را نداد که آن آرمان را عملی کنند و این هدف برای دوره پهلوی باقی ماند. آنچه که تغییر کرد، این بود که رضاشاه پس از استفاده از مشروطه خواهان برای رسیدن به قدرت و اجرای برخی منویات آنان در آغاز کار، با حفظ قانون اساسی و مجلس مشروطه، به قواعد عهد استبداد برگشت و مشروطیت را به محاق برد.

🔺مشروطه خواهان بر پایه اصول قانون اساسی مشروطه با استفاده از اهرمهای زیر فرایند ادغام و پیوند دادن کامل کردستان به مفهوم تازه دولت ملی یا دولت مرکزی را آغاز کردند:
۱- تعیین والیان غیر کرد برای کردستان و رؤسای ادارات از تهران ۲- برگزاری انتخابات مجلس و اعزام نمایندگان کردستان به مجلس شورای ملی در تهران۳- ایجاد انجمنهای ملی، ایالتی و ولایتی ۴- افتتاح مدارس جدید از طرف وزارت معارف ۵- تشکیل شاخه های منطقه ای احزاب مشروطه خواه در کردستان.
اگر فرصتی بود در روزهای آینده درباره هرکدام از این پنج مورد جداگانه توضیح داده خواهدشد.

🔺 چنانکه در بند پیشین گفته شد این پروژه بر خلاف تصور عمومی، نه در دوره رضاشاه که در دوره مشروطه آغاز شد و رضاشاه فقط به آن شدت و سرعت بخشید.در هر منطقه ای که این پنج مورد، کامل تر اجرا شد فرایند نزدیکی و ادغام به مرکز بیشتر بود. برای نمونه در مناطق کرد(کرمانج) نشین اورمیه و اطراف و همچنین مکریان که شهر مرکزی و مشهور آن ساوجبلاغ(مهاباد کنونی) بود به سبب ماهیت انتخابات در ایالت آذربایجان، در سه مجلس دوره مشروطه تا کودتای رضاخان در ۱۲۹۹، هیچ نماینده کردی حضور نداشت؛ مدرسه دولتی افتتاح نگردید و ... ؛ نتیجه آن که بیشترین مخالفتهای بعدی با دولت پهلوی در آن منطقه نضج گرفت.

🔺نیم نگاهی به نامهای والیان کردستان در دوران مشروطه نشان می دهد، مشروطه خواهانی که با شعار اصلاح و دگرگونی وضعیت کردستان دل تحصیلکردگان و نخبگان کرد را به خود جذب کردند، ضعیف ترین و بی تجربه ترین والیان را به کردستان فرستادند و کردستان را به آزمایشگاهی برای تمرین مدیریت برخی افراد تبدیل کردند‌. در دوره پیش از مشروطیت و پس از ساقط کردن امارت اردلان، کردستان چنان اهمیتی برای حکومت داشت که مشهورترین رجال قاجار، مانند فرهاد میرزا، عموی ناصرالدین شاه، ناصرالملک (نایب السلطنه بعدی قاجار در دوره مشروطه)، احتشام السلطنه (رئیس مجلس اول مشروطه) و مانند آنها را برای اداره آنجا می فرستادند، اما دولت مشروطه رجال بی تجربه ای مانند ثقةالملک، سردار محی و ... را به والی‌گری فرستاد که در دوره آنان کردستان به کانون بحران و آشوب تبدیل شد.

🔺 باز هم برخلاف تصور عمومی که نتیجه تحقیر مردم کرد و تحریف نقش آنان در انقلاب مشروطه توسط احمد کسروی و برخی نویسندگان دیگراست،کردستان نقش مهمی در مشروطیت داشت و برخی رجال کرد، چه در تهران و چه در منطقه به روشهای مختلف از آن حمایت و دفاع کردند. هرچند نقش کردستان به اندازه آذربایجان و گیلان نبود،اما اسناد و مدارک موجود نشان می دهد که از بسیاری ایالات و ولایات دیگر بیشتر بود. برخی از این اسناد هم در روزهای آینده منتشر می شوند. با وجود این، عملکرد منفی مشروطه خواهان در کردستان سبب شد که مردم و برخی نخبگان کرد از شعارهای آنان و ماهیت و اهدافشان ناامید شوند.

🔴 بازنشر مطالب کردستان نامه با ذکر نام و آیدی کانال بلامانع است.

@kurdistanname
قانون اساسی مشروطه.PDF
22.8 MB
🟧کردستان و انقلاب مشروطه(۲)

اسماعیل شمس

🔺ملتی که تاریخ خود را نداند محکوم به تکرار آن خواهد بود.

انقلاب مشروطه مهم ترین تحول تاریخ ایران است که هنوز بر همه رخدادهای جامعه سایه انداخته است. فایل پیوست به ترتیب شامل نظامنامه انتخابات مجلس شورای ملی، نظامنامه اساسی[قوانین مجلس شورای ملی و مجلس سنا]، قانون اساسی مشروطه ، قانون بلدیه و قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی است که در همان زمان منتشر شده است.
این قوانین به ویژه قانون اساسی مشروطه که در ۱۰۷ اصل در مجلس اول شورای ملی تصویب شد، قوانین مادری هستند که با تغییرات کمی در سدۀ بیستم مبنای حکمرانی در ایران بوده اند.

یکی از ویژگیهای این قوانین آن است که در تدوین آنها هیچ اندیشمند و شخصیت کردی حضور نداشت. شوربختانه بعد از آن هم این قوانین و اساسا تجربه مشروطه در جامعه کرد خوانده نشد و تاریخ معاصر ما را کسانی رقم زدند که تاریخ، نخوانده بودند یا از تاریخ عرب، روسیه، چین و آمریکای لاتین بیشتر از تاریخ کردستان اطلاع داشتند. اگر آنان با هر گرایش فکری، تجربه مشروطه را در مرکز و کردستان می خواندند، شاید تحولات تاریخی سدۀ اخیر سمت و سوی دیگری می یافت.
@kurdistanname
🟧کردستان و انقلاب مشروطه(۳)

اسماعیل شمس

🔺مجلس و انتخابات در کردستان

براساس مادۀ اول نظامنامه انتخابات مجلس شورای ملی، انتخابات، طبقاتی و صنفی بود و نمایندگان می‌بایست از شش طبقۀ شاهزادگان و قاجاریه، علما و طلاب، اعیان و اشراف، تجار، ملاکین و فلاحین و اصناف انتخاب می‌شدند. مطابق این نظامنامه، شمار نمایندگان کردستان سه نفر بود، اما کردهای آذربایجان، نماینده‌ای نداشتند و زیرمجموعۀ تبریز بودند. پس‌از برگزاری انتخابات در تهران، مجلس شورای ملی، روز یکشنبه 18 شعبان 1324 افتتاح شد. انتخاب نمایندگان شهرستان‌ها در طول کار مجلس ادامه یافت، اما برخی از ولایات از جمله کردستان تا پایان کار مجلس اول نتوانستند،نمایندگان خود را به تهران بفرستند.

با مطالعه مشروح مذاکرات دوره اول مجلس مشخص می شود که در کردستان تلاش‌های زیادی برای برگزاری انتخابات صورت گرفت. در جلسۀ روز پنج‌شنبه 12 شوال 1324، تلگرافی از کردستان «در استفسار از کیفیت مداخلۀ آراء در انتخاب و وضع مسافرت وکلا مخابره شد». در 15 ذیقعده 1324، لایحۀ شیعیان ساکن در کردستان و والی آن ولایت خطاب به رئیس مجلس قرائت شد که نوشته بودند« از جانب ما هم یک نفر به اسم وکیل در آنجا باشد». همچنین یهودیان و مسیحیان کردستان از مجلس شورای ملی خواسته بودند که آنها هم از میان خودشان نماینده‌ای را انتخاب نمایند. پاسخ مجلس به این درخواست‌ آنان، منفی بود. سعدالدوله پس از قرائت این نامه‌ها، اعلام کرد: «ملت عبارت از طبقات مختلفه است که اهل یک مملکت و یک دولت شمرده می‌شوند. در این گونه از امور همه افراد مملکت ذی‌حق می‌باشند که انتخاب کنند و رأی دهند»؛ بنابراین یهود، نصاری، شیعیان و اهل سنت کردستان، باید به‌عنوان یک ملت، نمایندۀ خود را انتخاب کنند.مجلس تأکید کرد که «حق انتخاب کردن راجع است به ایرانی بودن و ربطی به امر مذهب ندارد».

با وجود عدم حضور وکلای کردستان در مجلس شورای ملی، یکی از تاجران مشهور کرد به نام سید امین‌التجار کردستانی به عنوان نماینده تهران وارد مجلس شد. امین‌التجار، نماینده کردستان نبود، بلکه از سوی اصناف چهارگانۀ قصاب، دباغ، مرغ فروش و بره‌فروش تهران، برگزیده شده بود. او ازجملۀ تاجرانی بود که علاء‌الدوله، حاکم تهران، آنان را در آستانۀ جنبش قانون‌خواهی، به‌علت گران شدن قند به دارالحکومه احضار کرده بود. امین‌التجار برخلاف تاجران مشروطه‌خواه، رابطۀ نزدیکی با علاء‌الدوله و عین‌الدوله داشت و حتی توانست نقش میانجی را میان مشروطه‌خواهان و دربار، ایفا کند. حبل‌المتین نام او را در ردیف مؤسسین بانک ملی ایران ذکر می‌کند. بعد از بمباران مجلس، امین‌التجار از محمدعلی‌شاه و شیخ‌فضل‌الله نوری حمایت کرد. ناظم‌الاسلام شبنامه‌ای را در تاریخش آورده، که در آن، امین‌التجار کردستانی را از «اتباع و اعوان و انصار استبداد» در دورۀ استبداد صغیر معرفی کرده و از شرکت او در مجمعی در عمارت گلستان در کنار شیخ فضل‌الله نوری خبر داده است». به این ترتیب در مجلس اول شورای ملی که بسیاری از قوانین مملکتی تصویب شد و برنامه های آتی دولت برای اداره کشور شکل گرفت هیچ نماینده کردی از کردستان و آذربایجان حضور نداشت.

با وجود حضور نداشتن نماینده‌ای از کردستان در مجلس شورای ملی، نام کرد و کردستان، بارها در مجلس مطرح شد. به‌عنوان مثال، در جلو عمارت مجلس در بهارستان، لایحه‌ای از رؤسای ایلات کردستان در حمایت از مجلس و اطاعت دستورات آن، قرائت شد: «ما ایلات کردستان که اهل سنت و جماعت هستیم با تمام قوت و تا آخرین نقطه زندگانی خود در تقویت اساس مشروطیت و اطاعت احکام مطاعه مجلس شورای ملی به جان و دل حاضر هستیم ».

در دوره دوم مجلس شورای ملی سه نفر نماینده کردستان، عزالملک، حاج معتمدالاسلام و میرزا اسدالله کردستانی بودند که البته معتمدالاسلام نتوانست به تهران برود. مطابق نظامنامه جدید انتخابات، تعداد نمایندگان کردستان مانند دورۀ پیش، سه‌نفر بود. در درجه اول، 9 نفر از نواحی سنندج (4 نفر)، سقز (2 نفر) و بانه، اورامان و مریوان (هر کدام 1 نفر) انتخاب می‌شدند و از میان این 9 نفر، 3 نفر به عنوان نماینده، به مجلس می‌رفتند که نام آنها ذکر شد.

در آذربایجان هم، از میان نواحی کردنشین، تنها ساوجبلاغ/ مهاباد حق انتخاب نماینده داشت. از میان 57 منتخب درجه اول ایالت، 2 نفر متعلق به مردم این شهر بودند اما این دو نفر، در انتخاب درجه اول نتوانستند وارد مجلس شوند.همچنین ایلات کرد این منطقه هم، از حق داشتن نماینده محروم بودند، زیرا براساس ماده 24 نظامنامه انتخابات، تنها 5 ایل عمدۀ شاهسون آذربایجان، بختیاری، قشقائی و ایلات خمسۀ فارس و ترکمان حق داشتند نماینده‌ای از میان خود به مجلس بفرستند. بنابراین، در دورۀ دوم مجلس شورای ملی، مردم کرد آذربایجان، اعم از شهری، روستایی و ایلیاتی، هیچ نماینده‌ای در مجلس نداشتند.

@kurdistanname
Forwarded from اتچ بات
🟪 کرد و شهر هرات

♦️گفتگوی اسماعیل شمس با استاد نجیب مایل هروی درباره شیخ تاج الدین محمود بن خداداد اشنهی، عارف نامدار کرد در هرات(سدۀ ۶ و ۷ قمری)

@kurdistanname

🔺از لحظه ای که شهر تاریخی و فرهنگی هرات به دست طالبان سقوط کرده است، افزون بر تحلیل‌های سیاسی، دهها یادداشت تاریخی و فرهنگی توسط دانشگاهیان و نویسندگان صاحب نظر ایران و منطقه درباره اهمیت تاریخی و تمدنی هرات نوشته شده اند. این موضوع نشان می دهد که سقوط هرات، تنها یک جابجایی قدرت سیاسی و نظامی نیست، بلکه دارای ابعاد و پیامدهای مهم تاریخی و تمدنی برای همسایگان و حتی جهان هم هست.

🔺برای ما اهل تاریخ و فرهنگ کرد نیز هرات موضوع مهمی است و البته دست کم در طول تاریخ هزار سال پیش نیز اهمیت و پیوند زیادی با تاریخ و فرهنگ کرد و کردستان داشته است. از برخی وجوه اصلی این اهمیت در فرصتی دیگر سخن خواهم گفت و اینجا تنها به این مختصر بسنده می کنم که هرات نه تنها میزبان برخی عارفان و علمای کرد در سده های میانه اسلامی بوده است، بلکه برخی فرمانروایان آن هم از دوره صفویه به بعد، کردتبار بوده و در همانجا وفات کرده اند. در دوره قاجار نیز برخی رجال سیاسی و نظامی کرد، مانند امیرنظام گروسی و میرزا رضی کردستانی در ماجراهای جنگ و صلح ایران و انگلستان بر سر هرات حضور داشته اند‌.

🔺 با توجه به عنوان این یادداشت، خوانندگان انتظار دارند که هرچه زودتر سراغ اصل مطلب بروم. در موقعیت کنونی برای نشان دادن پیوند تاریخی و فرهنگی کرد با هرات به شکل خاص و افغانستان به صورت عام، مطلبی را بهتر از سخنان فرزانه فرهیخته هراتی، استاد نجیب مایل هروی درباره عارف مشهور کرد ساکن در هرات، شیخ تاج الدین محمود اشنهی[اشنه/ اشنویه/ شنۆی کنونی در استان آذربایجان غربی] نیافتم. ذکر این نکته لازم است که این گفتگو در آبان ماه سال ۱۳۹۶ انجام شده است. در ششم آبان آن سال به همت دوست فرهیخته ام جناب آقای دکتر رهبر محمودزاده و دوستانشان در انجمن ادبی و ادارات مختلف شهر شنو همایشی درباره شیخ تاج الدین اشنوی برگزار شد و مرا هم برای سخنرانی در آنجا دعوت کردند. قرار بود استاد مایل هروی هم به سبب تلاشهایش برای تصحیح آثار تاج الدین اشنوی و معرفی این عارف کردتبار در آن همایش سخنرانی کند، اما بیماری ناگهانی ایشان مانع تحقق این برنامه شد. با توجه به این وضعیت، در مشورت با دوستان این ایده مطرح شد که گفتگویی با ایشان درباره شیخ تاج الدین داشته باشم که در همایش هم پخش گردد. خوشبختانه با استقبال ایشان، گفتگوی مفصلی انجام شد و تقدیر، سرانجام کار را چنان کرد که پس از گذشت ۴ سال، بخشی از آن به تناسب وضعیت این روزها در فایل پیوست خدمت خوانندگان عزیز ارائە شود.

🔺در این گفتگو، یک استاد افغانستانی زادۀ هرات درباره عارفی کرد تبار با افکاری متعالی و استثنایی و البته مغضوب برخی رجال زمانه که صاحب خانقاه و مریدان زیادی در هرات و متوفای آن شهر بود، سخن می گوید.او بی هیچ تعصبی از نحوۀ رفتار همشهریانش با شیخ تاج الدین و بعدها فرزند او شیخ صدرالدین حرف می زند. سخنان این مرد نجیب و دانشمند هراتی ساکن در مشهد به راستی شیرین و شیوا و شنیدنی است.

🔺مهاجرت شیخ تاج الدین از اشنویه به هرات، درگذشت او در این شهر؛ و بعدها ترک هرات توسط فرزند دانشمند و عارف او شیخ صدرالدین، رفتن او به فارس و عزیمت بعدی اش به بغداد و پیوستن به شیخ شهاب الدین عمر سهروردی نمادی از یک جهان بزرگ تاریخی و تمدنی مبتنی بر تساهل ، گفتگو و تسامح در ذهن و ضمیر بزرگان کرد در زمانۀ خودشان بوده است. امیدوارم فرصتی فراهم گردد که آنچه را چهار سال پیش در همایش شیخ تاج الدین ارائە کردم، به زیور طبع آراسته گردد که بخشی از این جهان تمدنی به جهانیان شناسانده شود.

🔺ای دریغا باید گفت که امروز حلقۀ وصل کرد و هرات، نه علم و عرفان و فرهنگ مدارا و انسانیت؛ که افراط گرایی و تندروی از سویی و کانالهای خرید و فروش دلار سلیمانیه و هرات از سویی دیگر است که به همت دلار فروشان تهران نشین درست شده و آدرس آنها بر روی صفحه بیشتر گوشی ها جا خوش کرده است.

🔺 برای آشنایی بیشتر با زندگی و آثار تاج الدین محمود بن خداداد اشنهی، افزون بر فایل صوتی سخنان استاد مایل هروی، نگاه کنید به مدخل تاج الدین اشنهی در دائرة المعارف بزرگ اسلامی در لینک زیر:

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇

https://www.cgie.org.ir/fa/article/230686/%D8%A7%D8%B4%D9%86%D9%87%DB%8C
Forwarded from اتچ بات
@kurdistanname

🟧 نگاهی به کتاب نقش قهرمان شرق، صلاح الدین ایوبی در پیشگاه تاریخ

اسماعیل شمس

این کتاب تألیف عبیدالله ایوبیان از نویسندگان نام آشنای کرد است. ناشر کتاب ، انتشارات سعدی در شهر تبریز و تاریخ نشر آن، اردیبهشت ۱۳۴۱ شمسی است و مانند دیگر آثار ایوبیان با حمایت دانشگاه تبریز چاپ شده است. ذکر این نکته لازم است که دانشگاه تبریز از دهۀ ۳۰ تا میانۀ دهه ۵۰ با حمایت از چاپ و انتشار آثار نویسندگان کرد، به ویژه عبیدالله ایوبیان، قادر فتاحی قاضی ، عبدالحمید حسینی و ... نقش مهمی در توسعۀ مطالعات کردی و معرفی تاریخ و فرهنگ کرد در ایران ایفا کرد. پیش از این در کردستان نامه، چریکۀ مم و زین عبیدالله ایوبیان که آن هم به کمک دانشگاه تبریز به چاپ رسیده، معرفی شده است.

کتاب قهرمان شرق در ۵ فصل و ۱۸۸ صفحه نوشته شده است. فصل اول با نام امپراتوری ایوبیان شامل کلیاتی درباره تبار، جغرافیا و تاریخ فرمانروایان شاخه های مختلف دولت ایوبی است. فصل دوم با عنوان «پیشوا صلاح الدین ایوبی» به زندگی ، زمانه و ویژگیهای شخصیتی صلاح الدین می پردازد. فصل سوم به تمدن با تأکید بر تمدن کردی اختصاص دارد و ایوبیان در آن دیدگاههایش را درباره تاریخ و تمدن کردی و نسبت آن با حوزه های پیرامونی مطرح کرده است. او در فصل چهارم از جنگهای صلیبی می گوید. فصل پنجم هم که نوعی نتیجه گیری است، صلاح الدین ایوبی را در پیشگاه و ترازوی تاریخ مورد قضاوت و ارزیابی قرار می دهد.

کتاب قهرمان شرق ۶۰ سال پیش نوشته شده است و طبعاً اگر محتوا و منابع آن را با آنچه که امروز در اختیار ماست، مقایسه کنیم، کاستی ها و البته اشتباهاتی هم می توان در آن یافت. شخصاً با برخی دیدگاهها و تحلیل های ایوبیان درباره تاریخ و تمدن کردی و نسبت آن با ایران و اسلام که در این کتاب هم آمده اند؛ موافق نیستم، اما کتاب او در مقایسه با مکان و زمان نگارش، نسبتاً مقبول و قابل تأمل است و باید قدر او را دانست. خود ایوبیان هم در آغاز کتاب با ذکر جمله ای از تای تونگ: «اگر می خواستم آن اندازه منتظر بمانم تا کتابم کامل شود هرگز از نوشتن این کتاب فارغ نمی شدم» به کاستی های آن اذعان کرده است.

کتاب قهرمان شرق، ویژگیهای بارز زیادی دارد، اما برای من مهم ترین و خاص ترین ویژگی آن پی گیری زندگی صلاح الدین در ادبیات شفاهی کرد است. سالهاست بر بازسازی تاریخ کرد بر پایه فولکلور کردی تأکید می کنم و کتاب فولکلور و تاریخ کرد را نیز برای تبیین این نگاه نوشته ام، اما از برخی تلاشهای قبلی ایوبیان در این زمینه خبر نداشتم. لازم می دانم از دوست تلاشگر و پژوهشگر، آقای دکتر محمد خضری که زمینۀ این آشنایی را فراهم کردند، تشکر نمایم.ایوبیان در صفحه ۴۲ کتابش منظومه های شفاهی شێری نەبەز(شیر شکست ناپذیر)، هەڵۆی کوردستان(عقاب کردستان)، ڕۆڵەی ڕەوەندی(فرزند/ شاهزاده روندی) و هەسپی ڕەش(اسب سیاه) را که پیران کردستان سینه به سینه نقل کرده اند، مربوط به صلاح الدین ایوبی می داند. از علاقه مندان به فولکلور کردی خواهش می کنم اگر نسخه مکتوب این ۴ بیت یا چریکه را در اختیار دارند، یا می توانند آنها را از زبان پیران قوم ضبط کنند برای نگارنده بفرستند که با نام خودشان در کردستان نامه منتشر شود‌.

عبیدالله ایوبیان در مقدمۀ این کتاب می نویسد: «می گویند: با سنگ مزار نمیشود افتخار کرد؛ اما پیدایش حس حفظ آزادی در ملل با دانستن اعمال افتخار آمیز گذشتۀ پدران خود رابطه دارد. افرادی که از افتخارات گذشته(میهن پرستی و نوع پروری) و سنن ملی خود بی خبرند، آرمانی که برای اعتلای ملیت خود در سر بپرورانند، ندارند. ملتی که با برق شمشیر و نیروهای خود بر روی تاریکی تاریخ روشنایی پاشید و در همه اعصار با بانگ رشادت و قهرمانی، دشمنان خود را لرزانده حیف است آن لقب مردانگی و جنگجویی وی که لفظ کرد است صفحه سلطنت و حاکمیت بلند و پرافتخارش را از چشم دوست و دشمن مخفی بدارد. اگر این رساله کوچک بتواند پرده های شوم و تاریکی را که روی حقایق مربوط به افتخارات ملی کرد گسترانیده شده است، بالا بزند سربلند و مشعوفم».

کردستان نامه کانالی تخصصی است و در آن نباید از احساسات شخصی گفت، اما با اجازه خوانندگان این را بگویم که امروز وقتی ویدئوی گروهی از شهروندان افغانستان را که برای فرار از خانه و کاشانه خود، به هواپیمای ارتش آمریکا که در حال ترک فرودگاه کابل بود، آویزان شده بودند، دیدم،دلم گرفت و بیش از هر چیز به یاد کتاب صلاح الدین ایوبی، قهرمان شرق افتادم. به راستی شرقیانی که کسانی چون صلاح الدین ایوبی را در تاریخ خود دارند، چرا گرفتار این حجم از تحقیر و تباهی توسط غربیان و متحدان پیدا و پنهان آنان در منطقه شده اند و این که نقش تحریف تاریخ شرق در پیدایش این وضعیت چیست؟
Hanakol Sotan
Osman Hawrami
🟧هیچ پژوهشی برای تاریخ کردستان مفیدتر و ضروری تر از گردآوری فوری اعلام جغرافیایی نیست.

اسماعیل شمس

در این کانال بارها بر جمع آوری اعلام غیر مشهور جغرافیایی در روستاها و شهرهای کردستان و فواصل آنها تأکید کرده ام. امروز نیز بر این مهم تأکید می کنم و از همگان می خواهم خودشان دست به کار شوند. راهنمای انجام این کار هم در پست های قبلی گذاشته شده است و هرکس هم برای آغاز این کار راهنمایی بخواهد بی مزد و منت در خدمت او خواهم بود. هر جوان روستانشین، هر معلم و هر امام جماعت مسجد و هر کس دیگری که بخواهد، می تواند از طریق گفتگو با پیرمردان و پیرزنان دور و بر خود نام باغها و راهها و چشمه ها و کوهها و قلعه ها و ... را گردآوری و به نام خودش در فایل صوتی یا مکتوب منتشرکند.

در فایل پیوست صدای عثمان هورامی را می شنوید که چگونه جای نامهای جغرافیایی بخشی از هورامان را در این گورانی آورده است. چقدر از این نامها که در فولکلور و ترانه های ما وجود دارند و مردم ما قرن‌ها با آنها زندگی کرده اند. نگذاریم با رفتن پیران قوم، فراموش شوند.

هەوای ملەندوو شنەی هانەکۆڵ
با ژەرەژ وانۆ وەڵات چۆڵ و هۆڵ

https://t.me/kurdistanname
 
🔸ابوعلی سینا و تاریخ و فرهنگ کرد

اسماعیل شمس

🔻امروز وبینار «بازشناخت میراث اندیشه و دانش ابوعلی سینا» به همت مؤسسه فرهنگی اکو و دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد. در این وبینار به ترتیب، آقایان سرور بختی(رئیس موسسه فرهنگی اکو) نظام الدین زاهدی (سفیر تاجیکستان)، بهادر عبدالله اف(سفیر ازبکستان)، اسماعیل شمس (دانشگاه علامه طباطبائی)، محمدرضا اسدی (دانشگاه علامه طباطبائی)، دکتر اکبر عروتی (دانشگاه ابوعلی سینا،همدان)،احمدغنی خسروی (دانشگاه هرات، افغانستان)، فخرالدین ابراهیم اف(فرهنگستان علوم ازبکستان) و نورالدین شهاب الدین اف(فیلسوف تاجیک) سخنرانی کردند.

🔻موضوع سخنرانی من «از فرارودان تا همدان؛ تأملی تاریخی بر زندگی، زمانه و آثار ابن سینا» بود‌. ابن سینا در سال ۳۷۰ق در بخارا(در ازبکستان) از پدری مهاجر از بلخ(در خط مرزی افغانستان و تاجیکستان) و مادری بخارایی به دنیا آمد. او پس از ۳۴ سال زندگی در قلمرو سامانیان، با قدرت گیری سلطان محمود غزنوی از آنجا مهاجرت و پس از مدتی اقامت در ترکمنستان و طبرستان در سال ۴۰۴ق به سیده خاتون فرمانروای آل بویه در ری پیوست و سپس راهی دربار فرزند او شمس الدوله در همدان شد. او در دوره شمس الدوله(وفات : ۴۱۲ق) و جانشینش سماء الدولە بە آل بویە خدمت کرد.

🔻زمانی کە ابن سینا به قلمرو آل بویه رسید، سیده و فرزندانش قدرت صوری داشتند و بدر بن حسنویه، فرمانروای دولت حسنویه همه کاره آنها بود. لقب سیده در کنار سید که لقب بدر بود، به او اطلاق شد و بدر پس از اختلاف سیده و فرزندش مجدالدوله و فرار او از ری به سیده پناه داد. همچنین همدان توسط وزیران بدر اداره می شد و شمس الدوله کاره ای نبود.یک سال پس از رسیدن ابن سینا به ری، بدر کشته شد. ابن سینا در کتاب شفا از او نام برده، اما از نوع رابطه آنان خبری در منابع نیامده است. پس از قتل بدر در سال ۴۰۵ق با حمایت شمس الدوله بویه،ستون اصلی سپاه بدر که کردهای گوران بودند، به همدان رفتند و به شمس الدوله پیوستند. شمس الدوله پس از آن زیر نفوذ گورانها قرار گفت و بیشتر وزیران و اطرافیان و سپاهیان او گوران بودند. هرچند هلال فرزند بدر تلاش کرد که قلمرو پدری را از شمس الدوله بازپس گیرد، اما نتوانست و در جنگ با او کشته و دولت حسنویه برچیده شد. منابع از ارتباط گسترده ابن سینا با بزرگان گوران همدان و به ویژه تاج الملک کرد، که وزیر آل بویه بود سخن گفته اند. شاید روستای کردنشین تاج آباد در همدان برگرفته از نام اوست. شمس الدوله پس از ساقط کردن آل حسنویه و تصرف قلمرو آنها در سال ۴۰۶ق با ابوعلی سینا که عملاً پزشک و وزیرش هم بود به کرمانشاه حرکت کرد؛ اما با مقاومت ابوالشوک بن عناز که دولتی را به همین نام به مرکزیت حلوان(سرپل زهاب کنونی) تشکیل داده بود، روبرو شد. در جنگی که رخ داد، شمس الدوله زخمی شد و ابن سینا او را مداوا کرد و به همدان برگرداند.

🔻پس از تسلط علاء الدولە کاکویە ، بنیانگذار دولت آل کاکویه در سال ۴۱۴ق بر همدان، ابن سینا به او پیوست و تا پایان عمرش در ۴۲۸ق در کنار او بود و در جنگهایش با عنازیان و با کردهای گوران در همدان و لرستان و کرمانشاه همراهی اش کرد. ابن سینا در این دوره ۲۴ ساله شفا و قانون را که مهم ترین کتابهای او هستند، تدوین کرد.

🔻 مردم کرد ابوعلی سینا را بیشتر با ماموستا هژار مترجم قانون او به فارسی می شناسند. ماموستا در مقدمه اش بر قانون و در مصاحبه ای با نشریه کیهان فرهنگی می گوید: اگر کُرد نبودم مسلماً نمی توانستم قانون را ترجمه کنم، چون بسیاری از لغات آن در زبان کردی هنوز به کار برده می شوند. ابن سینا به سبب اقامت در همدان و حشر و نشر با مردم کرد و استفاده از داروهای گیاهی آن منطقه لغات کردی و بالطبع فارسی و دیگر زبانها و لهجه های رایج در همدان را در قانون به کار برده است.بسیاری از واژه های این کتاب اصلاً در عربی وجود ندارند؛ مثلاً کلمه ماست و حتی صیغه « م، س، ت» در زبان عربی وجود ندارد، در حالی که ابن سینا چند بار آن را در قانون به کار برده است. نمونه دیگر، اصطلاح «قیام الکبدی» است که در عربی قیام به معنای برخاستن است و برخاستن کبد نمی تواند معنی داشته باشد.خانم های کُرد می گویند ضربه ای به شکم بچه ام خورده و بلند شده (یعنی ورم کرده است)، بنابراین منظور از قیام کبد، ورم کبد است و این، اصطلاحی کُردی است، همینطور اصطلاح «علی الرأس» که ابن سینا آن را به معنی «باز» و «ازسرگرفتن» آورده است، در حالی که عرب آن را به معنای برسرگذاشتن به کار می برد، اما در زبان کردی همان معنای مورد نظر ابن سینا را دارد. سخن از پیوند کرد و ابن سینا زیاد است و فعلاً به همین، بسنده می کنم.

🔻این یادداشت را به همه پزشکان کرد که جانشان را در راه مبارزه با کرونا از دست دادند و پزشکانی که همچنان دلسوزانه برای نجات بیماران تلاش می کنند، تقدیم می کنم.
https://t.me/kurdistanname