هیچ گلی نمیتونه خودشو بو کنه
هیچ کتابی نمیتونه خودشو بخونه
هیچ پروانه ای نمیتونه بال های خودشو بببنه
و خب توام هر موقع احساس کردی زشت یا بی ارزشی
بدون که واقعا زشت و بی ارزشی
چون تو گل و کتاب و پروانه نیستی
هیچ کتابی نمیتونه خودشو بخونه
هیچ پروانه ای نمیتونه بال های خودشو بببنه
و خب توام هر موقع احساس کردی زشت یا بی ارزشی
بدون که واقعا زشت و بی ارزشی
چون تو گل و کتاب و پروانه نیستی
وقتی انتظار یه چیزیو نداری تحملش برات سخت تر میشه و دردش عمیق تر؛ مثل بریدن دست با کاغذ، پریدن آب تو گلو، رکب خوردن از آدمایی که بهشون اعتماد کردی!
من دلم میخواد، یک بار بخوام بشه
همون موقع که ذوقشو دارم بشه
همون وقتی که منتظرشم بشه
نه دیگه وقتی که بیخیالش شدم
همون موقع که ذوقشو دارم بشه
همون وقتی که منتظرشم بشه
نه دیگه وقتی که بیخیالش شدم