دلهرههای دیده نشدۀ معماری ایرانی در آثار سینمایی
🖊 علی پوررجبی l دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران، دانشگاه تهران
صحنۀ اول:
فضای پرنور، حوض آبی، ماهیهای قرمز داخل حوض، پرتو پنجرههای مشبک روی زمین، فرش پرنقشونگار گسترده بر کف اتاق، کوچه تنگ خلوت و رد شدن پیرمرد دوچرخه سوار با صدای زنگ دوچرخهاش از کوچه، مادربزرگ مهربان نشسته کنار سماور روی تخت در حیاط، افتادن سیبهایی که پدربزرگ خریده در یک حرکت آهسته توی آب، «بچههای آسمان» خوشحال و خندان بازی کنان در کوچه و حیاط و …
اینها تصاویری است که در ذهن ما ازفضای یک خانۀ قدیمی در فیلم های سینمایی و سریالهای تلویزیونی در یکی دو دهۀ اخیر ساخته شده است . این کلیشهها به خودی خود نه خوب است و نه بد، دروغ و توهم نیست و انعکاس دهنده بخشی از واقعیتهای معماری خانههای قدیمی و زندگی موجود در آنهاست اما اینها همه واقعیت نیست. این کلیشهها وقتی آن قدر تکرار میشوند که راه را بر سایر تصویرها میبندند و به تنها واقعیت ممکن تبدیل میشوند باید شکسته شوند تا راه نظر را بر خیال نبندند. این تصورات آن چنان غالب شدهاند که حتی معماران نیز بیشتر بر این باورند که «آرامش» تنها حسی است که از خانههای قدیمی میتوان گرفت و در خانههای قدیمی مادربزرگها همیشه کنار سماور نشسته بودند و دختران جوان خانه همیشه در حال پختن حلیم نذری بوده و همیشه کبوترها از گوشۀ بام با نگاه ناگهانی پسر جوان عاشق خانه به آنها پرواز میکردند. اما میتوان معماری گذشته را جور دیگری هم دید.
صحنۀ دوم:
زیرزمین تاریک، خرت و پرتهای انباشته در آن، دیوارهای ستبر، پیچ و خم راهرو، پستوی تیره و تار، سایههای بلند نقش و نگار پنجرهها روی دیوارها و کف اتاق، صدای تق تق قدمهای زنی که روی کف چوبی اتاق راه میرود، سوراخ سمبهها و فضاهای تودرتو، سایهروشنها، پیرزنی تنها نشسته در گوشۀ اتاق، و …
اینها تصاویری است کمتر دیدهشده از خانهها قدیمی، تصاویری که در فیلمهای دهۀ پنجاه و شصت کم و بیش حضور دارند، اما انگار دیده نمیشوند، انگارنه انگار که این فیلمها در همین خانههای قدیمی ساخته شدهاند و انگار کسی زیرزمین تاریک را بخشی از خانههای قدیمی نمیداند بلکه حوض و فواره فقط از عناصر یک خانۀ قدیمی هستند. اگر از کودکان قدیم و بزرگسالان امروز از خانههای دایی فلان و عمه بهمانشان بپرسید، شاید از زیرزمین ترسناک و پستوی تیره و تار رازآلودهاش خاطرهای داشته باشند که برایتان تعریف کنند اما چرا معماران هم کمتر از این «ناشناختگی و رازآلودی» خانهها سخن میگویند و بیشتر از آرامش حرف میزنند؟
اما در آثار سینمایی این ویژگیهای معماری خانههای قدیمی کموبیش منعکس شده است و در فیلم مستند گذر و درنگ دیده میشود. فیلمی که با تدوین مجدد فیلمهایی که علیاکبر صارمی از آثار معماری ایرانی بین سالهای 45 تا 52 گرفته بود ساخته شده است. صارمی در این فیلمها دقیقاً به همین جنبه از معماری ایرانی توجه کرده است. وقتی اولین بار با این فیلم مواجه میشوید بهجای آرامش از قلقل فواره و بازی بازتاب نور روی دیوارهای کاشیکاریشده، حس ترسی که از زوایای تیز و تند، سایهروشنهای ترسناک، و زنان مشکیپوش القا میشود حال و هوای دیگری از معماری ایرانی را به یادمان میاندازد.
این نوع مواجه با معماری ایرانی با بافتهای روستایی ایران در دهۀ پنجاه و شصت در آثار سینمایی ایران بهوضوح دیده میشود. سینماگران برای نشاندادن احساس دلهره، تشویش، اضطراب، حتی خشونت به معماری آپارتمانهای بیحس و حال امروزی رجوع نکردهاند بلکه همۀ این احساسات را در همین فضاهای قدیمی که معماران مملو از آرامش توصیفشان میکنند به تصویر کشیدهاند. رجوع معماران به این آثار سینمایی شاید بتواند آنها را از چرخۀ تکراری که معماری قدیمی ایران را بیش از همه چیز «آرام» میداند بیرون بیاورد.
#یادداشت #معماری_ایرانی #معماری_و_سینما #طراحی_صحنه #علی_پوررجبی
⭕️ لینک نوشته در وبسایت کوبه:
http://koubeh.com/ap5/
@Koubeh
🖊 علی پوررجبی l دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران، دانشگاه تهران
صحنۀ اول:
فضای پرنور، حوض آبی، ماهیهای قرمز داخل حوض، پرتو پنجرههای مشبک روی زمین، فرش پرنقشونگار گسترده بر کف اتاق، کوچه تنگ خلوت و رد شدن پیرمرد دوچرخه سوار با صدای زنگ دوچرخهاش از کوچه، مادربزرگ مهربان نشسته کنار سماور روی تخت در حیاط، افتادن سیبهایی که پدربزرگ خریده در یک حرکت آهسته توی آب، «بچههای آسمان» خوشحال و خندان بازی کنان در کوچه و حیاط و …
اینها تصاویری است که در ذهن ما ازفضای یک خانۀ قدیمی در فیلم های سینمایی و سریالهای تلویزیونی در یکی دو دهۀ اخیر ساخته شده است . این کلیشهها به خودی خود نه خوب است و نه بد، دروغ و توهم نیست و انعکاس دهنده بخشی از واقعیتهای معماری خانههای قدیمی و زندگی موجود در آنهاست اما اینها همه واقعیت نیست. این کلیشهها وقتی آن قدر تکرار میشوند که راه را بر سایر تصویرها میبندند و به تنها واقعیت ممکن تبدیل میشوند باید شکسته شوند تا راه نظر را بر خیال نبندند. این تصورات آن چنان غالب شدهاند که حتی معماران نیز بیشتر بر این باورند که «آرامش» تنها حسی است که از خانههای قدیمی میتوان گرفت و در خانههای قدیمی مادربزرگها همیشه کنار سماور نشسته بودند و دختران جوان خانه همیشه در حال پختن حلیم نذری بوده و همیشه کبوترها از گوشۀ بام با نگاه ناگهانی پسر جوان عاشق خانه به آنها پرواز میکردند. اما میتوان معماری گذشته را جور دیگری هم دید.
صحنۀ دوم:
زیرزمین تاریک، خرت و پرتهای انباشته در آن، دیوارهای ستبر، پیچ و خم راهرو، پستوی تیره و تار، سایههای بلند نقش و نگار پنجرهها روی دیوارها و کف اتاق، صدای تق تق قدمهای زنی که روی کف چوبی اتاق راه میرود، سوراخ سمبهها و فضاهای تودرتو، سایهروشنها، پیرزنی تنها نشسته در گوشۀ اتاق، و …
اینها تصاویری است کمتر دیدهشده از خانهها قدیمی، تصاویری که در فیلمهای دهۀ پنجاه و شصت کم و بیش حضور دارند، اما انگار دیده نمیشوند، انگارنه انگار که این فیلمها در همین خانههای قدیمی ساخته شدهاند و انگار کسی زیرزمین تاریک را بخشی از خانههای قدیمی نمیداند بلکه حوض و فواره فقط از عناصر یک خانۀ قدیمی هستند. اگر از کودکان قدیم و بزرگسالان امروز از خانههای دایی فلان و عمه بهمانشان بپرسید، شاید از زیرزمین ترسناک و پستوی تیره و تار رازآلودهاش خاطرهای داشته باشند که برایتان تعریف کنند اما چرا معماران هم کمتر از این «ناشناختگی و رازآلودی» خانهها سخن میگویند و بیشتر از آرامش حرف میزنند؟
اما در آثار سینمایی این ویژگیهای معماری خانههای قدیمی کموبیش منعکس شده است و در فیلم مستند گذر و درنگ دیده میشود. فیلمی که با تدوین مجدد فیلمهایی که علیاکبر صارمی از آثار معماری ایرانی بین سالهای 45 تا 52 گرفته بود ساخته شده است. صارمی در این فیلمها دقیقاً به همین جنبه از معماری ایرانی توجه کرده است. وقتی اولین بار با این فیلم مواجه میشوید بهجای آرامش از قلقل فواره و بازی بازتاب نور روی دیوارهای کاشیکاریشده، حس ترسی که از زوایای تیز و تند، سایهروشنهای ترسناک، و زنان مشکیپوش القا میشود حال و هوای دیگری از معماری ایرانی را به یادمان میاندازد.
این نوع مواجه با معماری ایرانی با بافتهای روستایی ایران در دهۀ پنجاه و شصت در آثار سینمایی ایران بهوضوح دیده میشود. سینماگران برای نشاندادن احساس دلهره، تشویش، اضطراب، حتی خشونت به معماری آپارتمانهای بیحس و حال امروزی رجوع نکردهاند بلکه همۀ این احساسات را در همین فضاهای قدیمی که معماران مملو از آرامش توصیفشان میکنند به تصویر کشیدهاند. رجوع معماران به این آثار سینمایی شاید بتواند آنها را از چرخۀ تکراری که معماری قدیمی ایران را بیش از همه چیز «آرام» میداند بیرون بیاورد.
#یادداشت #معماری_ایرانی #معماری_و_سینما #طراحی_صحنه #علی_پوررجبی
⭕️ لینک نوشته در وبسایت کوبه:
http://koubeh.com/ap5/
@Koubeh
Koubeh
دلهرههای دیده نشدۀ معماری ایرانی در آثار سینمایی – کوبه