یادی از معمارباشی؛ بازنشر متنی از سال ۱۳۲۷
علی پوررجبی
متن زیر دربارۀ یکی از معماران دورۀ قاجار و پهلوی اول به نام علیمحمد معمارباشی است که اندکی پس از فوت او به قلم آقای ابراهیم ناهید نوشته شده است. این مقاله در صفحات ۴۹ و ۵۰ شمارۀ هفتم مجلۀ اطلاعات ماهانه در مهر ماه ۱۳۲۷ چاپ شده است. این مقاله بدون دخل و تصرف در کوبه منتشر میشود:
مرگ صانعی استاد علیمحمد معمارباشی (بابا) – بهقلم آقای ابراهیم ناهید
تنی زندهدل خفته در زیر گل به از عالمی زندۀ مردهدل
دل زنده هرگز نگردد هلاک تن زندهدل گر بمیرد چه باک
استاد علی محمد معمارباشی صانعی پس از طی ۷۴ سال عمر شرافتمندانه این جهان عاریت را بدرود گفت در حالی که صدها و هزاران نفر از یاران و دوستان صدیق و صمیمی خود را از مفارقت ابدی و فقدان خویش متألم و متأثر نمود.
⭕️ادامۀ متن را با کلیک بر روی Instant View یا در سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
@koubeh
http://telegra.ph/ap-12-29
http://koubeh.com/ap1/
علی پوررجبی
متن زیر دربارۀ یکی از معماران دورۀ قاجار و پهلوی اول به نام علیمحمد معمارباشی است که اندکی پس از فوت او به قلم آقای ابراهیم ناهید نوشته شده است. این مقاله در صفحات ۴۹ و ۵۰ شمارۀ هفتم مجلۀ اطلاعات ماهانه در مهر ماه ۱۳۲۷ چاپ شده است. این مقاله بدون دخل و تصرف در کوبه منتشر میشود:
مرگ صانعی استاد علیمحمد معمارباشی (بابا) – بهقلم آقای ابراهیم ناهید
تنی زندهدل خفته در زیر گل به از عالمی زندۀ مردهدل
دل زنده هرگز نگردد هلاک تن زندهدل گر بمیرد چه باک
استاد علی محمد معمارباشی صانعی پس از طی ۷۴ سال عمر شرافتمندانه این جهان عاریت را بدرود گفت در حالی که صدها و هزاران نفر از یاران و دوستان صدیق و صمیمی خود را از مفارقت ابدی و فقدان خویش متألم و متأثر نمود.
⭕️ادامۀ متن را با کلیک بر روی Instant View یا در سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
@koubeh
http://telegra.ph/ap-12-29
http://koubeh.com/ap1/
Telegraph
یادی از معمارباشی؛ بازنشر متنی از سال ۱۳۲۷
متن زیر دربارۀ یکی از معماران دورۀ قاجار و پهلوی اول به نام علیمحمد معمارباشی است که اندکی پس از فوت او به قلم آقای ابراهیم ناهید نوشته شده است. این مقاله در صفحه ۴۹ و ۵۰ شمارۀ هفتم مجلۀ اطلاعات ماهانه در مهر ماه ۱۳۲۷ چاپ شده است. این مقاله بدون دخل و تصرف…
اصفهان، نصفِ جهان است
یاسمین نعمت اللهی
پروژۀ «مجموعۀ سالنهای اجلاس سران كشورهای غيرمتعهد» در اصفهان در سایت ۵۰ هکتاری شهید کشوری در پنج فاز سالن اصلی، سالنهای چندمنظوره، ویلاهای اختصاصی، هتل پنجستاره، ساختمانهای خدماتی و اداری- تجاری در نظر گرفته و کلنگ آن سال ۱۳۹۰ به زمین زده شده است. بنا به گفتۀ «مهدی احمدیمهر»، مدیر این پروژه، این مرکز بهعنوان ميدانِ چهارم اين شهر در نظر گرفته میشود و نگينی پرافتخار براي شهر و كشور است؛ چراكه تمام امكاناتِ اين پروژه مطابق با استانداردهای روز دنيا در حال احداث است. ظاهراً اصفهان از میان شهرهای مختلف، به دلایل متعددی برای سایت این پروژه در نظر گرفته شده است؛ از جمله اینکه: «اصفهان شهر اديان الهی، زرتشتی، كليمی، مسيحی، اسلام و تشيع است كه در طول تاريخ همزيستیِ مسالمتآميزی با هم داشته و دارند و معابد، كنيسهها، كليساها و مساجد در اين شهر جلوۀ باشكوهی را از خود هويدا میسازند» یا اینکه «كريدور علمیِ كشور محسوب ميشود؛ زيرا اين شهر با داشتن هجده دانشگاه بزرگِ دولتی، غيرانتفاعی، آزاد اسلامی و حوزههای علميه، درخشش و نورافشانیِ علمیِ بینظيری دارد و مركز سلولهای بنيادی، انرژی هستهای و تحقيقات در علوم مختلف است». و دلایل جالبی از این دست؛ البته نزدیکی به مرکز، پایتخت کشور بودن در سه دورۀ تاریخی و همچنین انتخابشدن بهعنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام هم در این انتخاب بیتاثیر نبوده است. اما بهواقع نقطۀ قوت اصفهان در این پروژه، «نصف جهان» بودن آن است.
احمدیمهر گفته است: «این مرکز به گونهای طراحی شده که گویای عبارت معروف «اصفهان، نصف جهان» باشد؛ چراکه شکل نیمکرهبودنِ آن نماد نصفِ جهان است». وی در ادامه میگوید: «برای اجرای این پروژه طرحهای متفاوتی به روی میز آمد اما در نهایت طرحی که اجرا شد برگرفته از «اصفهان، نصف جهان» است که یک نیمکره به همراه یک هلال از ساختمانهای اطراف است که سمبل «اصفهان، نصف جهان» را برای اولینبار به تصویر میکشد». البته این طرح، نگاهِ سمبلیک به نیمی از جهان نیست و در واقع ترجمان شکلیِ این عبارت است و نیازی به طراحی و مانیفست ندارد. حتی کودکان آموزشندیده در زمینۀ معماری هم همیناندازه که زمین را بشناسند، «نصف جهان» را به همین شکل تصویر میکنند.
⭕️ادامۀ متن را با کلیک بر روی Instant View یا در سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
http://telegra.ph/yn1-01-07
http://koubeh.com/yn8/
@koubeh
یاسمین نعمت اللهی
پروژۀ «مجموعۀ سالنهای اجلاس سران كشورهای غيرمتعهد» در اصفهان در سایت ۵۰ هکتاری شهید کشوری در پنج فاز سالن اصلی، سالنهای چندمنظوره، ویلاهای اختصاصی، هتل پنجستاره، ساختمانهای خدماتی و اداری- تجاری در نظر گرفته و کلنگ آن سال ۱۳۹۰ به زمین زده شده است. بنا به گفتۀ «مهدی احمدیمهر»، مدیر این پروژه، این مرکز بهعنوان ميدانِ چهارم اين شهر در نظر گرفته میشود و نگينی پرافتخار براي شهر و كشور است؛ چراكه تمام امكاناتِ اين پروژه مطابق با استانداردهای روز دنيا در حال احداث است. ظاهراً اصفهان از میان شهرهای مختلف، به دلایل متعددی برای سایت این پروژه در نظر گرفته شده است؛ از جمله اینکه: «اصفهان شهر اديان الهی، زرتشتی، كليمی، مسيحی، اسلام و تشيع است كه در طول تاريخ همزيستیِ مسالمتآميزی با هم داشته و دارند و معابد، كنيسهها، كليساها و مساجد در اين شهر جلوۀ باشكوهی را از خود هويدا میسازند» یا اینکه «كريدور علمیِ كشور محسوب ميشود؛ زيرا اين شهر با داشتن هجده دانشگاه بزرگِ دولتی، غيرانتفاعی، آزاد اسلامی و حوزههای علميه، درخشش و نورافشانیِ علمیِ بینظيری دارد و مركز سلولهای بنيادی، انرژی هستهای و تحقيقات در علوم مختلف است». و دلایل جالبی از این دست؛ البته نزدیکی به مرکز، پایتخت کشور بودن در سه دورۀ تاریخی و همچنین انتخابشدن بهعنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام هم در این انتخاب بیتاثیر نبوده است. اما بهواقع نقطۀ قوت اصفهان در این پروژه، «نصف جهان» بودن آن است.
احمدیمهر گفته است: «این مرکز به گونهای طراحی شده که گویای عبارت معروف «اصفهان، نصف جهان» باشد؛ چراکه شکل نیمکرهبودنِ آن نماد نصفِ جهان است». وی در ادامه میگوید: «برای اجرای این پروژه طرحهای متفاوتی به روی میز آمد اما در نهایت طرحی که اجرا شد برگرفته از «اصفهان، نصف جهان» است که یک نیمکره به همراه یک هلال از ساختمانهای اطراف است که سمبل «اصفهان، نصف جهان» را برای اولینبار به تصویر میکشد». البته این طرح، نگاهِ سمبلیک به نیمی از جهان نیست و در واقع ترجمان شکلیِ این عبارت است و نیازی به طراحی و مانیفست ندارد. حتی کودکان آموزشندیده در زمینۀ معماری هم همیناندازه که زمین را بشناسند، «نصف جهان» را به همین شکل تصویر میکنند.
⭕️ادامۀ متن را با کلیک بر روی Instant View یا در سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
http://telegra.ph/yn1-01-07
http://koubeh.com/yn8/
@koubeh
Telegraph
اصفهان، نصفِ جهان است
پروژۀ «مجموعۀ سالنهای اجلاس سران كشورهای غيرمتعهد» در اصفهان در سایت ۵۰ هکتاری شهید کشوری در پنج فاز سالن اصلی، سالنهای چندمنظوره، ویلاهای اختصاصی، هتل پنجستاره، ساختمانهای خدماتی و اداری- تجاری در نظر گرفته و کلنگ آن سال ۱۳۹۰ به زمین زده شده است. بنا…
دو روایت از استاد حسن قمی
علی پوررجبی
متنِ پیش رو دو روایت از یکی از معماران دوره قاجار است. روایت اول از متن «خاطرات میرزامهدی خان شقاقی» انتخاب شده است. در این متن میرزامهدی خان شرح اولین برخوردش با «استاد حسن» در قم و همکاریشان در مسجد سپهسالار را بیان میکند و متن دوم مقالهای است از نویسندهای ناشناس که در شمارۀ اردیبهشت ۱۳۲۷ مجلۀ اطلاعاتِ ماهانه چاپ شده است؛ که در آن به شرح حال استاد حسن پرداخته و ماجرای جالبی از ایشان را نقل میکند.
روایت اول: از خاطرات میرزامهدی خان شقاقی
در سال ۱۲۹۳ قمری (مطابق ۱۲۵۳ شمسی و ۱۸۷۴ میلادی) با همین شخصِ محترم به زیارت حضرت معصومه(ع) رفتیم و موقع تحویل سال را در بقعۀ مبارکه حاضر بودیم. در همان چند روز اقامت به تماشای اماکنِ معروف که به فرمایش سلاطین صفویه ساخته یا تعمیر گشته بود رفتیم و از هنرها و صنایع و کاشیکاریهای آن عصر لذت بردیم و قبور سلاطین صفویه و قاجاریه را دیده و به فاتحه یاد کردیم. از آن جایی که فن و رشتۀ اصلی من مهندسی راه و پلسازی و ساختمان بود و از طراحی و معماری بیخبر نمیباشم، روزی در سر مقبرۀ فتحعلیشاه ایستاده و از زاویۀ دید تزئینات و کندهکاری و منبت کاری که در روی سنگ مرمر قبر نموده بودند نقشه برمیداشتم و در این کار به دستور علم مناظر و مرایا عمل میکردم. یک وقت ملتفت شدم که ریشِ مردی به صورت من میخورد. اگرچه سی سال از سنم میگذشت با وجود اینکه ریش میتراشیدم و بدمنظر هم نبودم ناراحت شدم. نگاه به عقب سر کردم مردی بلند بالا- کلاه بلندی را دیدم که ریشش تا پرشال آمده و از پشت سر من نگاه به ترسیمات من مینمود.
⭕️ادامۀ متن را با کلیک بر روی Instant View یا در سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
http://telegra.ph/ap4-01-12
http://koubeh.com/ap4/
@koubeh
علی پوررجبی
متنِ پیش رو دو روایت از یکی از معماران دوره قاجار است. روایت اول از متن «خاطرات میرزامهدی خان شقاقی» انتخاب شده است. در این متن میرزامهدی خان شرح اولین برخوردش با «استاد حسن» در قم و همکاریشان در مسجد سپهسالار را بیان میکند و متن دوم مقالهای است از نویسندهای ناشناس که در شمارۀ اردیبهشت ۱۳۲۷ مجلۀ اطلاعاتِ ماهانه چاپ شده است؛ که در آن به شرح حال استاد حسن پرداخته و ماجرای جالبی از ایشان را نقل میکند.
روایت اول: از خاطرات میرزامهدی خان شقاقی
در سال ۱۲۹۳ قمری (مطابق ۱۲۵۳ شمسی و ۱۸۷۴ میلادی) با همین شخصِ محترم به زیارت حضرت معصومه(ع) رفتیم و موقع تحویل سال را در بقعۀ مبارکه حاضر بودیم. در همان چند روز اقامت به تماشای اماکنِ معروف که به فرمایش سلاطین صفویه ساخته یا تعمیر گشته بود رفتیم و از هنرها و صنایع و کاشیکاریهای آن عصر لذت بردیم و قبور سلاطین صفویه و قاجاریه را دیده و به فاتحه یاد کردیم. از آن جایی که فن و رشتۀ اصلی من مهندسی راه و پلسازی و ساختمان بود و از طراحی و معماری بیخبر نمیباشم، روزی در سر مقبرۀ فتحعلیشاه ایستاده و از زاویۀ دید تزئینات و کندهکاری و منبت کاری که در روی سنگ مرمر قبر نموده بودند نقشه برمیداشتم و در این کار به دستور علم مناظر و مرایا عمل میکردم. یک وقت ملتفت شدم که ریشِ مردی به صورت من میخورد. اگرچه سی سال از سنم میگذشت با وجود اینکه ریش میتراشیدم و بدمنظر هم نبودم ناراحت شدم. نگاه به عقب سر کردم مردی بلند بالا- کلاه بلندی را دیدم که ریشش تا پرشال آمده و از پشت سر من نگاه به ترسیمات من مینمود.
⭕️ادامۀ متن را با کلیک بر روی Instant View یا در سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
http://telegra.ph/ap4-01-12
http://koubeh.com/ap4/
@koubeh
Telegraph
دو روایت از استاد حسن قمی
دو روایت از استاد حسن قمی متنِ پیش رو دو روایت از یکی از معماران دوره قاجار است. روایت اول از متن «خاطرات میرزامهدی خان شقاقی» انتخاب شده است. در این متن میرزامهدی خان شرح اولین برخوردش با «استاد حسن» در قم و همکاریشان در مسجد سپهسالار را بیان میکند و متن…
⭕️دانشگاه تهران قرار است تحتعنوان طرحی با نام «شهر دانش» گسترش یابد و برای این منظور تغییرات قابلتوجهی در ساختمانها و بافت پیرامونی دانشگاه ایجاد خواهد شد.
نظر به اهمیت این موضوع، کوبه بیانیهٔ دریافتی زیر را بازتاب میدهد. بدیهیست که موضع نویسندگان بیانیه لزوماً موضع کوبه نیست و کوبه از هر نوع بحث، گفتوگو و واکنش دربارهٔ این موضوع حساس استقبال میکند. ⬇️
نظر به اهمیت این موضوع، کوبه بیانیهٔ دریافتی زیر را بازتاب میدهد. بدیهیست که موضع نویسندگان بیانیه لزوماً موضع کوبه نیست و کوبه از هر نوع بحث، گفتوگو و واکنش دربارهٔ این موضوع حساس استقبال میکند. ⬇️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسجد جامع اِوَز در یک نگاه
شهابالدین تصدیقی
این مسجد یکی از مساجد جامع اهل سنت در جنوب فارس است و کهنترین کتیبهاش از تعمیر آن در ۱۱۹۴ هجری خبر میدهد.
@Koubeh
شهابالدین تصدیقی
این مسجد یکی از مساجد جامع اهل سنت در جنوب فارس است و کهنترین کتیبهاش از تعمیر آن در ۱۱۹۴ هجری خبر میدهد.
@Koubeh
قوانین و پیرایش شهر
سیدهشیرین حجازی
بازار، پل چوبی، فردوسی، ظهیرالاسلام، لالهزار، انقلاب و طالقانی محلههای نیازمند به توجه تهران و خانۀ یادگاران تهران قدیماند. این محلات علیرغم مجاورت با بخش تجارت مرکزی که موتور محرک سیستم شهری است، کمتر از آن بهره برده و دچار تحول میشوند (کلانتری، ۱۳۹۴). خیابانهای مجاور و منتهی به خیابان انقلاب مانند جمهوری، حافظ، فردوسی و ... همگی از مراکز اصلی انواع تجارت و کسبوکار در تهران به شمار میآیند. با اینکه این خیابانها در مرکز شهر هم قرار گرفتهاند و به واسطۀ شکلدهی نمای خیابان، میتوانند از جذابیتهای بصری شهر قلمداد شده و از اغتشاش منظر بخشهای مرکزی بکاهند، اما توجه شهرداری و ارگانهای مسئول به آنها بسیار اندک است. وجود کاربریهای متنوع با معماریهای مختلف موجب گردیده که در این محدوده بهویژه مقابل مراکز تجاری با کالبد بیهویت، شاهد خط آسمان آشفته و اغتشاش بصری در نما باشیم (فضائلی، ۱۳۹۱: ۳۹۶).
⭕️ادامۀ متن را در قسمت Instant View یا در سایت کوبه به نشانی زیر مشاهده کنید:
http://telegra.ph/sh9-01-30
http://koubeh.com/sh9/
@koubeh
سیدهشیرین حجازی
بازار، پل چوبی، فردوسی، ظهیرالاسلام، لالهزار، انقلاب و طالقانی محلههای نیازمند به توجه تهران و خانۀ یادگاران تهران قدیماند. این محلات علیرغم مجاورت با بخش تجارت مرکزی که موتور محرک سیستم شهری است، کمتر از آن بهره برده و دچار تحول میشوند (کلانتری، ۱۳۹۴). خیابانهای مجاور و منتهی به خیابان انقلاب مانند جمهوری، حافظ، فردوسی و ... همگی از مراکز اصلی انواع تجارت و کسبوکار در تهران به شمار میآیند. با اینکه این خیابانها در مرکز شهر هم قرار گرفتهاند و به واسطۀ شکلدهی نمای خیابان، میتوانند از جذابیتهای بصری شهر قلمداد شده و از اغتشاش منظر بخشهای مرکزی بکاهند، اما توجه شهرداری و ارگانهای مسئول به آنها بسیار اندک است. وجود کاربریهای متنوع با معماریهای مختلف موجب گردیده که در این محدوده بهویژه مقابل مراکز تجاری با کالبد بیهویت، شاهد خط آسمان آشفته و اغتشاش بصری در نما باشیم (فضائلی، ۱۳۹۱: ۳۹۶).
⭕️ادامۀ متن را در قسمت Instant View یا در سایت کوبه به نشانی زیر مشاهده کنید:
http://telegra.ph/sh9-01-30
http://koubeh.com/sh9/
@koubeh
Telegraph
قوانین و پیرایش شهر
بازار، پل چوبی، فردوسی، ظهیرالاسلام، لالهزار، انقلاب و طالقانی محلههای نیازمند به توجه تهران و خانۀ یادگاران تهران قدیماند. این محلات علیرغم مجاورت با بخش تجارت مرکزی که موتور محرک سیستم شهری است، کمتر از آن بهره برده و دچار تحول میشوند (کلانتری، ۱۳۹۴).…
کوبه
https://www.instagram.com/p/BdmPNuVjO9W/
کاشفانِ [نه چندان] فروتنِ بندر کنگ
شهابالدین تصدیقی
📣«توجه! توجه! ما محققین برجسته و زحمتکش، بندر ناشناخته و کاملاً گمنامِ کنگ را کشف کردهایم و بدینوسیله از سایر محققینی که پس از کشف این بندر، قصد پژوهش دربارهاش را دارند خواهشمندیم دست نگه دارند. پیشاپیش اعلام میکنیم که تمام محققین دانشگاهی که قصد تحقیق روی این بندر با ظرفیتهای دانشگاهی را دارند لمپن هستند و ضمناً اعلام میداریم که در مسابقهٔ معماری آیندهمان در بستر بندر کنگ، کسی حق ندارد به تحقیقی جز تحقیق ما دربارهٔ این بندر استناد کند وگرنه مردود است. حق انحصاری تحقیق روی این بندر الیالابد برای ماست و زنده باد ما پژوهشگران برجسته!»📣
اغراقآمیز به نظر میرسد، نه؟ ولی این تقریباً همان چیزی است که در صفحهٔ اینستاگرام مجلهٔ «هنرِ معماری» چندی پیش منتشر شد. کامنتهای اعتراضی قابل انتظار بود ولی اصلاً نمیشد انتظار داشت که این مجله در حرکتی بدیع، مدتی پس از فروکش کردن اعتراضها تمامی کامنتهای اعتراضآمیز را از آن پُست حذف کند.
عجیب نیست که برای موضوع تحقیقمان ارزش قائل باشیم، ولی عجیب است که اگر کسی دیگر بخواهد در موضوع تحقیقمان کار پژوهشی دیگری کند، انواع توهین و تهمتها را نثارش کنیم. چرا اصلاً تحقیق میشود؟ برای تبیین موضوعی جدید؟ گسترش علم؟ معلوم ساختن مجهولات؟ آگاهیبخشی؟ ... یا به هم زدن اسم و رسمی که هر روز در سایهٔ آن ارضا شویم و به همین خاطر اگر کسی بخواهد وارد موضوع تحقیقمان شود باید به او فحش بدهیم تا رویش کم شود؟!
عجیبتر این که تمام «آگاهی و دانش ما از بندر تاریخی کنگ» را مدیون تلاشهای خود میدانند؛ انگارنهانگار که اگر خردهتحقیقات پژوهشگران گمنامتر را هم کنار بگذاریم، سیمای کنگ را سالها پیشتر در سکانسهای «ناخدا خورشید» دیدهایم. جالب است: جریانی که خود را رادیکال و مبارز علیه جریانهای فاسد علمی معرفی میکند و از «اجحافهای مسابقات معماری» و «لمپنیسم دانشگاهی» به ستوه میآید، میتواند در انحصارطلبی گوی سبقت از همان جریانها برباید.
http://koubeh.com/sht7-2/
@Koubeh
شهابالدین تصدیقی
📣«توجه! توجه! ما محققین برجسته و زحمتکش، بندر ناشناخته و کاملاً گمنامِ کنگ را کشف کردهایم و بدینوسیله از سایر محققینی که پس از کشف این بندر، قصد پژوهش دربارهاش را دارند خواهشمندیم دست نگه دارند. پیشاپیش اعلام میکنیم که تمام محققین دانشگاهی که قصد تحقیق روی این بندر با ظرفیتهای دانشگاهی را دارند لمپن هستند و ضمناً اعلام میداریم که در مسابقهٔ معماری آیندهمان در بستر بندر کنگ، کسی حق ندارد به تحقیقی جز تحقیق ما دربارهٔ این بندر استناد کند وگرنه مردود است. حق انحصاری تحقیق روی این بندر الیالابد برای ماست و زنده باد ما پژوهشگران برجسته!»📣
اغراقآمیز به نظر میرسد، نه؟ ولی این تقریباً همان چیزی است که در صفحهٔ اینستاگرام مجلهٔ «هنرِ معماری» چندی پیش منتشر شد. کامنتهای اعتراضی قابل انتظار بود ولی اصلاً نمیشد انتظار داشت که این مجله در حرکتی بدیع، مدتی پس از فروکش کردن اعتراضها تمامی کامنتهای اعتراضآمیز را از آن پُست حذف کند.
عجیب نیست که برای موضوع تحقیقمان ارزش قائل باشیم، ولی عجیب است که اگر کسی دیگر بخواهد در موضوع تحقیقمان کار پژوهشی دیگری کند، انواع توهین و تهمتها را نثارش کنیم. چرا اصلاً تحقیق میشود؟ برای تبیین موضوعی جدید؟ گسترش علم؟ معلوم ساختن مجهولات؟ آگاهیبخشی؟ ... یا به هم زدن اسم و رسمی که هر روز در سایهٔ آن ارضا شویم و به همین خاطر اگر کسی بخواهد وارد موضوع تحقیقمان شود باید به او فحش بدهیم تا رویش کم شود؟!
عجیبتر این که تمام «آگاهی و دانش ما از بندر تاریخی کنگ» را مدیون تلاشهای خود میدانند؛ انگارنهانگار که اگر خردهتحقیقات پژوهشگران گمنامتر را هم کنار بگذاریم، سیمای کنگ را سالها پیشتر در سکانسهای «ناخدا خورشید» دیدهایم. جالب است: جریانی که خود را رادیکال و مبارز علیه جریانهای فاسد علمی معرفی میکند و از «اجحافهای مسابقات معماری» و «لمپنیسم دانشگاهی» به ستوه میآید، میتواند در انحصارطلبی گوی سبقت از همان جریانها برباید.
http://koubeh.com/sht7-2/
@Koubeh
کوبه
کاشفانِ [نه چندان] فروتنِ بندر کنگ | کوبه
📣«توجه! توجه! ما محققین برجسته و زحمتکش، بندر ناشناخته و کاملا گمنامِ کنگ را کشف کردهایم و بدین وسیله از سایر محققینی که پس از کشف این بندر، قصد پژوهش دربارهاش را دارند خواهشمندیم دست نگه دارند. پیشاپیش اعلام میکنیم که تمام محققین دانشگاهی که قصد تحقیق…
Forwarded from honare_memari
به مدیریت وبسایت و کانال تلگرامی کوبه
از طرف علیرضا عظیمی
مدیر واحد تحقیق و توسعهی مؤسسهی فرهنگی هنری هنرمعماری
آرزوی ما توسعهی تحقیقات پیرامون بندر کنگ است… تحقیقات نه شبه تحقیقات!
نظر به انتشار یادداشت(؟!) « کاشفانِ [نه چندان] فروتنِ بندر کنگ » به قلم شهاب الدین تصدیقی و مسائل طرح شده در آن در کوبه، پاسخنامهی زیر جهت انتشار در آن رسانهی محترم تقدیم میگردد؛ هرچند اینجانب کمتر به فرمایشات ابراز شدهی یاران، خصوصاً آنانکه که برد ایشان به بیشتر از فضای مجازی نمیرسد واکنش نشان میدهم لیکن نظر به رسالت معلمی خود و دلسوزی مادامی که برای کوبه داشتم، ترجیح به انجام فعل کنونی گرفتم. پیشاپیش تذکر میدهم که این موضع شخص اینجانب به عنوان یکی از خوانندگان و هواداران جریان کوبه است و نه مجموعهای که حقیر در آن در حال خدمت رسانی هستم. ناگفته پیداست که موضع و واکنش هنرمعماری میتواند چیزی کاملاً متفاوت از این یادداشت باشد.
۱- ابتدا به ساکن لازم به یادآوری است که اینستاگرام هنرمعماری صدای «هنرمعماری» است و نه هیچ فرد دیگری. هر آنچه در این صفحه منتشر میشود بصورت کامل مستقل از افراد و نهادها و توسط هنرمعماری تولید و منتشر میشود. کسانیکه گمان میکنند این صفحه متون و دغدغههای دیگر یاران را منتشر مینماید نه آن یاران را شناختهاند و نه هنرمعماری را. نسبت دادن این متون به دیگر اشخاص هرچند باعث ایجاد کدورت در این عزیزان شد اما متأسفانه چیزی جز تحلیلهای نادرست نگارندهی محترم یادداشت منتشر شده در کوبه را به ذهن نمیرساند.
۲- پست اینستاگرامی مذکور با هدف اطلاع رسانی و جلوگیری از سوءاستفادهی برخی از مطالعات انجام شده در مورد بندر تاریخی کنگ بوده است و کمی بیشتر که در ادامهی متن بدان خواهم پرداخت. امری که از وظایف بنیادین هر رسانهای است. خصوصاً هنرمعماری که مسئولیت خطیر برگزاری دوسالانه را بر عهده دارد.
۳- کامنتهای دانشجویان درج شده در زیر یکی از پستهای اینستاگرامی هنرمعماری که مورد اشارهی آقای تصدیقی بودند به درخواست یکی از اساتید دانشگاهی و در جهت حفظ شأنیت مقام دانشجو حذف شدند. باعث تأسف است که دانشجویان « چیزهایی » مینویسند که استادان آنها که در سطوح بالا و از نزدیک با هنرمعماری در حال همکاری هستند باید درخواست حذفشان را بدهند. امیدواریم زین بعد شاهد اینگونه رفتارهای هیجانی از جانب قشری که قرار است در آینده سکان مملکت را در دست بگیرند نباشیم زیرا همگان همچون هنرمعماری برخورد نمیکنند. اساساً حساب اینستاگرامی هنرمعماری کامنت حسابهای فیک را برای جلوگیری از اتلاف زمان ارزشمند خوانندگان خود حذف مینماید، کسی را بلاک نمیکند و پاسخ سوألات و انتقادات را در چارچوب رسالت آگاهی بخشی خود میدهد.
۴- هنرمعماری و مجموعههای همکار بسیار فروتنانه در حال خدمت رسانی در عرصههایی هستند که حتی ذکر لیستوار آنها در قالب این نامه قابل طرح نیست و اساساً خیلی از آنها به دلایل اعتقادی رسانهای نمیشوند. توقع نداریم هرکسی از این مسائل مطلع باشد. رعایت و ترویج ادب کار علمی که خود منظومهای از مفاهیم ارزشی است از آن جمله هستند. متأسفانه در مورد موضوع بندر تاریخی کنگ شاهد تخلفات و بداخلاقیهای علمی متعددی بودیم و هستیم و اخیراً نیز شاهد آن هستیم که هرکسی هر ترشح ذهنیای را که در نخستین بازدید از کنگ بدست میآورد را منتشر مینماید. باور داریم این قبیل رفتارها و نوستارهای غیرعلمی جز ایجاد حساسیت و انحراف از مسیر اصلی چیزی نخواهد داشت. همانگونه در مورد مطالعات معماری ایران این انحرافها و اشتباهات علمی به وفور یافت میشود که قطعاً دوستان کوبه خود به آن بهتر از این حقیر واقف هستند. امیدواریم دوستان متوجه باشند هر کاری علمیای صرفاً منجر به دستاورد تحقیقاتی نمیگردد، نمونهی دغدغهی طرح شده توسط حقیر قطعاً در کتابخانهی پردیس هنرهای زیبا، بخش پایاننامهها یافت میگردد.
از طرف علیرضا عظیمی
مدیر واحد تحقیق و توسعهی مؤسسهی فرهنگی هنری هنرمعماری
آرزوی ما توسعهی تحقیقات پیرامون بندر کنگ است… تحقیقات نه شبه تحقیقات!
نظر به انتشار یادداشت(؟!) « کاشفانِ [نه چندان] فروتنِ بندر کنگ » به قلم شهاب الدین تصدیقی و مسائل طرح شده در آن در کوبه، پاسخنامهی زیر جهت انتشار در آن رسانهی محترم تقدیم میگردد؛ هرچند اینجانب کمتر به فرمایشات ابراز شدهی یاران، خصوصاً آنانکه که برد ایشان به بیشتر از فضای مجازی نمیرسد واکنش نشان میدهم لیکن نظر به رسالت معلمی خود و دلسوزی مادامی که برای کوبه داشتم، ترجیح به انجام فعل کنونی گرفتم. پیشاپیش تذکر میدهم که این موضع شخص اینجانب به عنوان یکی از خوانندگان و هواداران جریان کوبه است و نه مجموعهای که حقیر در آن در حال خدمت رسانی هستم. ناگفته پیداست که موضع و واکنش هنرمعماری میتواند چیزی کاملاً متفاوت از این یادداشت باشد.
۱- ابتدا به ساکن لازم به یادآوری است که اینستاگرام هنرمعماری صدای «هنرمعماری» است و نه هیچ فرد دیگری. هر آنچه در این صفحه منتشر میشود بصورت کامل مستقل از افراد و نهادها و توسط هنرمعماری تولید و منتشر میشود. کسانیکه گمان میکنند این صفحه متون و دغدغههای دیگر یاران را منتشر مینماید نه آن یاران را شناختهاند و نه هنرمعماری را. نسبت دادن این متون به دیگر اشخاص هرچند باعث ایجاد کدورت در این عزیزان شد اما متأسفانه چیزی جز تحلیلهای نادرست نگارندهی محترم یادداشت منتشر شده در کوبه را به ذهن نمیرساند.
۲- پست اینستاگرامی مذکور با هدف اطلاع رسانی و جلوگیری از سوءاستفادهی برخی از مطالعات انجام شده در مورد بندر تاریخی کنگ بوده است و کمی بیشتر که در ادامهی متن بدان خواهم پرداخت. امری که از وظایف بنیادین هر رسانهای است. خصوصاً هنرمعماری که مسئولیت خطیر برگزاری دوسالانه را بر عهده دارد.
۳- کامنتهای دانشجویان درج شده در زیر یکی از پستهای اینستاگرامی هنرمعماری که مورد اشارهی آقای تصدیقی بودند به درخواست یکی از اساتید دانشگاهی و در جهت حفظ شأنیت مقام دانشجو حذف شدند. باعث تأسف است که دانشجویان « چیزهایی » مینویسند که استادان آنها که در سطوح بالا و از نزدیک با هنرمعماری در حال همکاری هستند باید درخواست حذفشان را بدهند. امیدواریم زین بعد شاهد اینگونه رفتارهای هیجانی از جانب قشری که قرار است در آینده سکان مملکت را در دست بگیرند نباشیم زیرا همگان همچون هنرمعماری برخورد نمیکنند. اساساً حساب اینستاگرامی هنرمعماری کامنت حسابهای فیک را برای جلوگیری از اتلاف زمان ارزشمند خوانندگان خود حذف مینماید، کسی را بلاک نمیکند و پاسخ سوألات و انتقادات را در چارچوب رسالت آگاهی بخشی خود میدهد.
۴- هنرمعماری و مجموعههای همکار بسیار فروتنانه در حال خدمت رسانی در عرصههایی هستند که حتی ذکر لیستوار آنها در قالب این نامه قابل طرح نیست و اساساً خیلی از آنها به دلایل اعتقادی رسانهای نمیشوند. توقع نداریم هرکسی از این مسائل مطلع باشد. رعایت و ترویج ادب کار علمی که خود منظومهای از مفاهیم ارزشی است از آن جمله هستند. متأسفانه در مورد موضوع بندر تاریخی کنگ شاهد تخلفات و بداخلاقیهای علمی متعددی بودیم و هستیم و اخیراً نیز شاهد آن هستیم که هرکسی هر ترشح ذهنیای را که در نخستین بازدید از کنگ بدست میآورد را منتشر مینماید. باور داریم این قبیل رفتارها و نوستارهای غیرعلمی جز ایجاد حساسیت و انحراف از مسیر اصلی چیزی نخواهد داشت. همانگونه در مورد مطالعات معماری ایران این انحرافها و اشتباهات علمی به وفور یافت میشود که قطعاً دوستان کوبه خود به آن بهتر از این حقیر واقف هستند. امیدواریم دوستان متوجه باشند هر کاری علمیای صرفاً منجر به دستاورد تحقیقاتی نمیگردد، نمونهی دغدغهی طرح شده توسط حقیر قطعاً در کتابخانهی پردیس هنرهای زیبا، بخش پایاننامهها یافت میگردد.
Forwarded from honare_memari
۵- اتفاقاً باعث افتخار ما است که بندر تاریخی کنگ مسئلهی پژوهش بسیاری از تلاشهای علمی کشور شده است. قطعاً این مهم حاصل اقدامات اطلاع رسانی این رسانه و خیلی قبلتر از ما، محصول تلاشهای دفتر معماری پلسار پارت است. تا آنجا که بنده اطلاع دارم، موضوع طراحی بسیاری از آتلیههای دانشگاهی، موضوع بسیاری از پایان نامهها و تلاشهایی از این دست به کنگ اختصاص یافته است. هنرمعماری و دفتر معماری پلسارپارت به مراتب برای تحقق بهتر این امور حمایتهایی را انجام دادهاند که نیاز به تبلیغات ندارد. « انحصار طلب » خواندن این مجموعههای خصوصی نشان دیگری از تحلیلهای نادرست جناب تصدیقی و نگارش بر اساس فرضیات حدسی و صرفاً اطلاعات شفاهی و اینستاگرامی دارد!
۶- در دفاع از سرکار خانم دکتر شیوا آراستهی عزیز این بند را مینویسم؛ با تأکید بر این نکته که ایشان هیچ نقشی در مطلب منتشر شده در حساب اینستاگرام هنرمعماری ندارند و ما براساس اخبار واصلهی خود و تحقیقات پسین و جلسات بعدی اقدام به انتشار محتوا مینماییم. باید بدانید که بنده شخصاً به «تضارب افکار» بیشتر از «تفاهم» ایمان دارم و از قضا در مسائلی با استاد والامقام خود، سرکار خانم دکتر آراسته اختلاف نظر داشته و دارم اما هیچگاه هیچ کدام از این مطالب باعث نشده است که ارزشهای ایشان را قبضه، تصاحب یا زیر سوأل ببرم. شفاف ابراز میدارم… تمام تحقیقات قبل از خانم دکتر آراسته در مورد کنگ تا جایی که ما در فضای انتشار عقاید و اهل رسانه هستیم حتی ارزش انتشار در وبسایت را نداشتند و دارای خطاهایی علمی متعددی بودند. از متن جناب تصدیقی مثالی میآوردم تا پیوند متن بنده و ایشان نیز قوام بیشتری یابد. ایشان از فیلم «ناخدا خورشید» نام بردند. منکر ارزشهای سینمایی اثر نمیشوم اما لازم به ذکر است که در تیتراژ پایانی همان فیلم به نام بندر تاریخی کنگ اشارهای نشده است و از بندر لنگه نام برده شده است! آیا این مثال برای عمق ناآگاهی ما کافی نیست؟ چند کتاب در باب معماری سنتی ایران، معماری خانههای تاریخی، خانه و فرهنگ و طبیعت و… چاپ شده است؟ در تمام این کتابها یک کلمه در مورد بندر تاریخی کنگ نوشته نشده است….. شده است؟ کافیست؟ ما نمیتوانیم واقعیت را تحریف کنیم، شناخت جامعهی معماران از بندر تاریخی کنگ و مسئولان کشوری مرهون زحمات خانم دکتر آراسته است. ۲۰ سال پیش مطالعات کنگ توسط سرکار خانم دکتر آراسته آغاز شد، و نتایج آن بصورت تحقیقی مفصل و مکتوب در مرکز اسناد دانشگاه شهید بهشتی موجود است و در ادامه نتیجهی تحقیقات اخیر ایشان روی بافت و معماری کنگ نیز توسط بخش انتشارات مجموعهی هنرمعماری در حال چاپ در قالب کتابی نفیس است.
۷- آنچه که در پست مذکور به عنوان دغدغه ذکر شده است این موضوع است که نظر به برگزاری سومین دوسالانهی معماری، شهرسازی و طراحی داخلی ایران توسط هنرمعماری و ابلاغ فراخوان مسابقهی طراحی اکوکمپ در بندر تاریخی کنگ، دانشجویان عزیز و شرکت کنندگان گرامی مستحضر باشند که برخی به دنبال نشر مطالب و فروش مضاعف آن و کسب شهرت به دلیل نیاز علمی دوستان هستند. امری که در فضای دانشگاهی ما متأسفانه شایع است. در این وضعیت وظیفهی دبیرخانه دوسالانه است که اعلام نماید که هر مطالب به ظاهر علمی نباید برای طراحیها به عنوان منبع و ملاک لحاظ گردد. واضح است که طراحی بر اساس اطلاعات غلط تنها باعث اتلاف سرمایههای کشوری میشود. اتفاقاً ما منتظر موج مطالعات و تحقیقات در مورد بندر تاریخی کنگ هستیم و از نشر آنها نیز استقبال میکنیم اما بعید است این مهم با ارسال پستی دانشجویان به دفاتر معماری و بندر کنگ و روشهای ابداعی برخی دانشگاهیان مهیا شود!
۸- برای ما به عنوان بخش حرفهای معماری که از قضا با مسائل علمی و تحقیقاتی سروکار داریم آنگونه به نظر میرسد که برخی دانشجویان ما دچار سوءتفاهم شدهاند. توصیه میکنیم استادان این عزیزان، سوءتفاهم بوجود آمده در خصوص «نوشتن معماری» را برای این جوانان رفع نمایند و مسیری که در آموزش معماری در چند دههی اخیر طی کردهاند را به کناری وانهند تا شاهد تربیت معمار – محققان بهتری باشیم. اعتراف میکنیم – همانگونه که همهی مجامع علمی خود مستحضر هستند – که هیچ ارتباط منطقی و مفیدی بین خروجی دانشگاه و نیازهای صنعت نداریم.
۹- در نهایت توصیهای به دوستان کوبه که با ما نیز چندان غریب نیستند. همانگونه که اطلاع دارید ما بر ترویج نقد و نظریه در فضای معماری ایران تأکید داریم. ما معتقدیم باید تمام نظرات ابراز و نوشته شوند تا فضای اندیشه توسعه یابد لیکن نباید متون ما در جهت تضییع حقوق دیگران یا عکس واقعیت باشند. این وظیفهی سردبیر و دروازهبانان خبر یک رسانه است. ما از کوبه بابت تلاش در این زمینه تشکر مینماییم و امیدواریم در راه خود مستدام باشند و در حفاظت از ارزشهای موجود موفقتر باشند.
۶- در دفاع از سرکار خانم دکتر شیوا آراستهی عزیز این بند را مینویسم؛ با تأکید بر این نکته که ایشان هیچ نقشی در مطلب منتشر شده در حساب اینستاگرام هنرمعماری ندارند و ما براساس اخبار واصلهی خود و تحقیقات پسین و جلسات بعدی اقدام به انتشار محتوا مینماییم. باید بدانید که بنده شخصاً به «تضارب افکار» بیشتر از «تفاهم» ایمان دارم و از قضا در مسائلی با استاد والامقام خود، سرکار خانم دکتر آراسته اختلاف نظر داشته و دارم اما هیچگاه هیچ کدام از این مطالب باعث نشده است که ارزشهای ایشان را قبضه، تصاحب یا زیر سوأل ببرم. شفاف ابراز میدارم… تمام تحقیقات قبل از خانم دکتر آراسته در مورد کنگ تا جایی که ما در فضای انتشار عقاید و اهل رسانه هستیم حتی ارزش انتشار در وبسایت را نداشتند و دارای خطاهایی علمی متعددی بودند. از متن جناب تصدیقی مثالی میآوردم تا پیوند متن بنده و ایشان نیز قوام بیشتری یابد. ایشان از فیلم «ناخدا خورشید» نام بردند. منکر ارزشهای سینمایی اثر نمیشوم اما لازم به ذکر است که در تیتراژ پایانی همان فیلم به نام بندر تاریخی کنگ اشارهای نشده است و از بندر لنگه نام برده شده است! آیا این مثال برای عمق ناآگاهی ما کافی نیست؟ چند کتاب در باب معماری سنتی ایران، معماری خانههای تاریخی، خانه و فرهنگ و طبیعت و… چاپ شده است؟ در تمام این کتابها یک کلمه در مورد بندر تاریخی کنگ نوشته نشده است….. شده است؟ کافیست؟ ما نمیتوانیم واقعیت را تحریف کنیم، شناخت جامعهی معماران از بندر تاریخی کنگ و مسئولان کشوری مرهون زحمات خانم دکتر آراسته است. ۲۰ سال پیش مطالعات کنگ توسط سرکار خانم دکتر آراسته آغاز شد، و نتایج آن بصورت تحقیقی مفصل و مکتوب در مرکز اسناد دانشگاه شهید بهشتی موجود است و در ادامه نتیجهی تحقیقات اخیر ایشان روی بافت و معماری کنگ نیز توسط بخش انتشارات مجموعهی هنرمعماری در حال چاپ در قالب کتابی نفیس است.
۷- آنچه که در پست مذکور به عنوان دغدغه ذکر شده است این موضوع است که نظر به برگزاری سومین دوسالانهی معماری، شهرسازی و طراحی داخلی ایران توسط هنرمعماری و ابلاغ فراخوان مسابقهی طراحی اکوکمپ در بندر تاریخی کنگ، دانشجویان عزیز و شرکت کنندگان گرامی مستحضر باشند که برخی به دنبال نشر مطالب و فروش مضاعف آن و کسب شهرت به دلیل نیاز علمی دوستان هستند. امری که در فضای دانشگاهی ما متأسفانه شایع است. در این وضعیت وظیفهی دبیرخانه دوسالانه است که اعلام نماید که هر مطالب به ظاهر علمی نباید برای طراحیها به عنوان منبع و ملاک لحاظ گردد. واضح است که طراحی بر اساس اطلاعات غلط تنها باعث اتلاف سرمایههای کشوری میشود. اتفاقاً ما منتظر موج مطالعات و تحقیقات در مورد بندر تاریخی کنگ هستیم و از نشر آنها نیز استقبال میکنیم اما بعید است این مهم با ارسال پستی دانشجویان به دفاتر معماری و بندر کنگ و روشهای ابداعی برخی دانشگاهیان مهیا شود!
۸- برای ما به عنوان بخش حرفهای معماری که از قضا با مسائل علمی و تحقیقاتی سروکار داریم آنگونه به نظر میرسد که برخی دانشجویان ما دچار سوءتفاهم شدهاند. توصیه میکنیم استادان این عزیزان، سوءتفاهم بوجود آمده در خصوص «نوشتن معماری» را برای این جوانان رفع نمایند و مسیری که در آموزش معماری در چند دههی اخیر طی کردهاند را به کناری وانهند تا شاهد تربیت معمار – محققان بهتری باشیم. اعتراف میکنیم – همانگونه که همهی مجامع علمی خود مستحضر هستند – که هیچ ارتباط منطقی و مفیدی بین خروجی دانشگاه و نیازهای صنعت نداریم.
۹- در نهایت توصیهای به دوستان کوبه که با ما نیز چندان غریب نیستند. همانگونه که اطلاع دارید ما بر ترویج نقد و نظریه در فضای معماری ایران تأکید داریم. ما معتقدیم باید تمام نظرات ابراز و نوشته شوند تا فضای اندیشه توسعه یابد لیکن نباید متون ما در جهت تضییع حقوق دیگران یا عکس واقعیت باشند. این وظیفهی سردبیر و دروازهبانان خبر یک رسانه است. ما از کوبه بابت تلاش در این زمینه تشکر مینماییم و امیدواریم در راه خود مستدام باشند و در حفاظت از ارزشهای موجود موفقتر باشند.
کوبه
به مدیریت وبسایت و کانال تلگرامی کوبه از طرف علیرضا عظیمی مدیر واحد تحقیق و توسعهی مؤسسهی فرهنگی هنری هنرمعماری آرزوی ما توسعهی تحقیقات پیرامون بندر کنگ است… تحقیقات نه شبه تحقیقات! نظر به انتشار یادداشت(؟!) « کاشفانِ [نه چندان] فروتنِ بندر کنگ » به…
ادعاهای نادرست علیرضا عظیمی
شهابالدین تصدیقی
متن آقای عظیمی سه نکتهٔ خلاف واقع داشت که لازم دیدم به تصویر بکشم. نقدهای دیگری نیز به متنشان وارد میدانم که به قضاوت مخاطبان بسنده میکنم.
@Koubeh
شهابالدین تصدیقی
متن آقای عظیمی سه نکتهٔ خلاف واقع داشت که لازم دیدم به تصویر بکشم. نقدهای دیگری نیز به متنشان وارد میدانم که به قضاوت مخاطبان بسنده میکنم.
@Koubeh
Forwarded from رسانهی هنرمعماری
📌 پاسخی مجدد به آقای تصدیقی در پی انتشار اسکرین شات هایی از اینستاگرام مؤسسهی فرهنگی هنری هنرمعماری
با عرض سلام و احترام
به اطلاع مخاطبین محترم کانال تلگرامی و وبسایت کوبه میرساند که:
1- بنده به شخصه منظور آقای تصدیقی از اسکرین شات اول را درک نکرده زیرا همانگونه که تأکید شده بود، کلیهی کامنتهای دانشجویان خاطی حذف شده و خواهد شد و اقدام آقای تصدیقی چیزی جز تشویش اذهان عمومی نیست. بنده صریحاً تأکید کرده و میکنم که حسب دستور، کلیهی نظرات بر خلاف رویهی معمول هنرمعماری در مورد این پست بخصوص، حذف خواهند شد. ضمناً نظر به جوانی و حس هیجانی جناب تصدیقی یادآوری میکنم که انتشار عمومی اسکرین شات بدون اجازه جرم تلقی میگردد و قطعاً هنرمعماری بابت این فعل کوبه و جناب تصدیقی حقوق خود را در نظر و محفوظ خواهد داشت.
2- آنچه که بنده در باب تیتراژ پایانی فیلم ناخدا خورشید مطرح کردم بنا بر شنیدهای بود که از دیگر دوستان داشتهام و از این بابت از خوانندگان محترم به جهت انتقال اطلاعات اشتباه رسماً پوزش میطلبم.
3- در باب اسکرین شات سوم که ارجاع به مقالهای است که در سال 1359 نگارش شده است، بنده همچنان بر نظر قبلی خود تأکید مینمایم. شاید از منظر جناب تصدیقی که هنوز رخت دانشجویی بر تن دارند، این متن یا هر متن دیگری ارزش انتشار داشته باشد اما از نظر ما در #هنرمعماری، به عنوان بزرگترین هولدینگ رسانهای کشور که تنها یکی از رسانههای آن – منظور مجلهی هنرمعماری است – به عنوان پرتیراژترین مجلهی تخصصی معماری کشور فعال است و بخش انتشارات آن نیز در چهار دورهی جایزهی دکتر مزینی چهار تندیس پیاپی دریافت نموده است، هنوز هیچ مقالهی علمی معتبری که در تعریف حدود و علوم معماری بندر تاریخی کنگ مؤثر باشد رؤیت نشده است. اساساً استناد به مقالهی سال 1359 در نوشتار جناب تصدیقی، در نوع خود جالب و نشان از سطح علمی طرفین دارد.
4- بنده از مقام خود و به سهم خود تلاش جناب تصدیقی را تحسین نموده و برای ایشان آرزوی موفقیت میکنم و درخواست میکنم کلیهی گزارههای خلاف واقع یادداشت اینجانب را منتشر نمایند تا مورد بررسی قرار گیرند. قطعاً این چالش فردی اگر تبدیل به فرصتی برای بازآموزی عمومی گردد مغتنم خواهد بود. لطفاً تلاشهای خود را تکمیل و اطلاع رسانی نمایید و پاسخ لازمه را نیز به فراخور دریافت نمایید، ارجاع دادن به مخاطبین چندان در شأن محققین اصیل نیست.
5- هرچند که جناب تصدیقی در عکس انتشاری خود تمایل دارند پای هنرمعماری را به میان بکشند اما همانگونه که قبلاً تأکید شد به نفع دوستان جوان کوبه و جناب تصدیقی است که حساب بنده را از حساب هنرمعماری جدا نمایند. اینکه ایشان دوست دارند بنده را بدون پیشوند و پسوند خطاب نمایند، به مسائل تربیتی و اخلاقی گذشتهی ایشان برمیگردد اما اگر قرار بر اظهار نظر هنرمعماری بود ، قطعاً شرایط این گفتگو امروز به گونهی دیگری بود.
با سپاس و احترام
علیرضا عظیمی
@AOAonlineIR
با عرض سلام و احترام
به اطلاع مخاطبین محترم کانال تلگرامی و وبسایت کوبه میرساند که:
1- بنده به شخصه منظور آقای تصدیقی از اسکرین شات اول را درک نکرده زیرا همانگونه که تأکید شده بود، کلیهی کامنتهای دانشجویان خاطی حذف شده و خواهد شد و اقدام آقای تصدیقی چیزی جز تشویش اذهان عمومی نیست. بنده صریحاً تأکید کرده و میکنم که حسب دستور، کلیهی نظرات بر خلاف رویهی معمول هنرمعماری در مورد این پست بخصوص، حذف خواهند شد. ضمناً نظر به جوانی و حس هیجانی جناب تصدیقی یادآوری میکنم که انتشار عمومی اسکرین شات بدون اجازه جرم تلقی میگردد و قطعاً هنرمعماری بابت این فعل کوبه و جناب تصدیقی حقوق خود را در نظر و محفوظ خواهد داشت.
2- آنچه که بنده در باب تیتراژ پایانی فیلم ناخدا خورشید مطرح کردم بنا بر شنیدهای بود که از دیگر دوستان داشتهام و از این بابت از خوانندگان محترم به جهت انتقال اطلاعات اشتباه رسماً پوزش میطلبم.
3- در باب اسکرین شات سوم که ارجاع به مقالهای است که در سال 1359 نگارش شده است، بنده همچنان بر نظر قبلی خود تأکید مینمایم. شاید از منظر جناب تصدیقی که هنوز رخت دانشجویی بر تن دارند، این متن یا هر متن دیگری ارزش انتشار داشته باشد اما از نظر ما در #هنرمعماری، به عنوان بزرگترین هولدینگ رسانهای کشور که تنها یکی از رسانههای آن – منظور مجلهی هنرمعماری است – به عنوان پرتیراژترین مجلهی تخصصی معماری کشور فعال است و بخش انتشارات آن نیز در چهار دورهی جایزهی دکتر مزینی چهار تندیس پیاپی دریافت نموده است، هنوز هیچ مقالهی علمی معتبری که در تعریف حدود و علوم معماری بندر تاریخی کنگ مؤثر باشد رؤیت نشده است. اساساً استناد به مقالهی سال 1359 در نوشتار جناب تصدیقی، در نوع خود جالب و نشان از سطح علمی طرفین دارد.
4- بنده از مقام خود و به سهم خود تلاش جناب تصدیقی را تحسین نموده و برای ایشان آرزوی موفقیت میکنم و درخواست میکنم کلیهی گزارههای خلاف واقع یادداشت اینجانب را منتشر نمایند تا مورد بررسی قرار گیرند. قطعاً این چالش فردی اگر تبدیل به فرصتی برای بازآموزی عمومی گردد مغتنم خواهد بود. لطفاً تلاشهای خود را تکمیل و اطلاع رسانی نمایید و پاسخ لازمه را نیز به فراخور دریافت نمایید، ارجاع دادن به مخاطبین چندان در شأن محققین اصیل نیست.
5- هرچند که جناب تصدیقی در عکس انتشاری خود تمایل دارند پای هنرمعماری را به میان بکشند اما همانگونه که قبلاً تأکید شد به نفع دوستان جوان کوبه و جناب تصدیقی است که حساب بنده را از حساب هنرمعماری جدا نمایند. اینکه ایشان دوست دارند بنده را بدون پیشوند و پسوند خطاب نمایند، به مسائل تربیتی و اخلاقی گذشتهی ایشان برمیگردد اما اگر قرار بر اظهار نظر هنرمعماری بود ، قطعاً شرایط این گفتگو امروز به گونهی دیگری بود.
با سپاس و احترام
علیرضا عظیمی
@AOAonlineIR
طرح یک پژوهش (۲): مکتب سقاخانه و مطالعات معماری ایران
پوریا محمودی اصل همدانی
تابستانی که گذشت، زمانِ زیادی را صرفِ پژوهشی کردم دربارۀ هنر نوگرای ایران و بهطور خاص «مکتب سقاخانه» در هنرهای تجسمی معاصر ایران. آخر هم قسمت! نشد و پایاننامه را چیزِ دیگری انتخاب کردم. اما پژوهشم نتایجِ جذابی –دستکم برای من- داشت. همچون نوشتهای که دربارۀ «نهاد مرجعیت شیعه و معماری دورۀ فتحعلیشاه قاجار» نوشتم، میخواهم ایدۀ دیگری را برای یک پژوهش طرح کنم؛ اما اینبار با این تفاوت که دربارۀ اینیکی، برخلافِ آنیکی، تاحدی پژوهشی منسجم انجام دادهام.
از میانِ ایدههایی که در فکرم هست، دو ایده را طرح میکنم:
ایدهٔ اوّل: پژوهشی تطبیقی دربارۀ تاریخنگاریِ «معماری» و «هنرهای تجسمی» در هنرِ دهههای سی و چهل و پنجاه. تاریخنگاریِ معماری آن سالها، چه در همان دهههای سی و چهل و پنجاه و چه در پژوهشهای متاخر، گرایشهای متفاوتی داشته است. در هنرهای تجسمی نیز داستان از همین قرار است. میتوان رگهای از تمامِ جریانهایی که دربارۀ معماری در دهههای پیش نوشتهاند را در تاریخنگاریِ هنرهای تجسمی این دوره نیز دید. از سنتگرایان تا مدرنیستها. مثلاً نگاه کنید به آنچه اتینگهاوزن، هنرشناسِ سرشناسِ آمریکایی دربارۀ آثار پرویز تناولی میگوید:«چنین مینماید که این پدیده (گرایشِ آثار تناولی) حاصل تلاقی دو گرایش است: یکی گرایش مدرن و دیگری گرایش ایرانی- اسلامی. این دو گرایش از بسیاری از جهات به هم مرتبط و حتی همانندند و یکدیگر را تقویت میکنند.» (پاکباز، ۱۳۸۱: ۱۴) چنانکه میتوان از این دست مثالها را دربارۀ تاریخنگاری معماری معاصر ایران نیز آورد.
شاید بپرسید خب که چه؟ چرا چنین تطبیقی انجام دهیم. فرض کنیم شباهتی میانشان باشد. نتیجه؟ پاسخم این است که میتوان از این منظر نگریست که هنر نوگرای ایران، در بحبوحۀ جدال و تفکر برای سنتیبودن یا جدیدشدن، چه امکاناتی را برای تاریخنگاریهایی اینچنین مشابه ایجاد کرده است؟ از همین رهیافت میتوان به اینجا رسید که چه گفتمانی بر اندیشۀ نظریهپردازان، هنرمندان و معمارانِ آن دوره غالب بوده است که نتیجهاش شد معماریِ «تاریخگرا» و مکتب «سقاخانه» در هنرهای تجسمی. و باز هم در برگشتی دیگر باید تحلیل کرد، چه قابلیتهایی برای نوشتههای مورخان و منتقدانِ هنر در خودِ «اثر هنری» نهفته بود؟ این قابلیتهای اثرِ هنری بود که امکاناتی جدید برای تاریخنگاریِ هنر و معماری (بهویژه در روایتهای سنتگرایانهاش) به ارمغان آورد؟ آیا معماری و هنرنوگرای ایران زبانی داشت که این زبان موثر بر و متاثر از تاریخنگاریِ هنر و معماری بود؟ اینان پرسشهای درخوریست. هرکدامشان نیاز به پاسخی جدی و مفصل دارد...
⭕️
ادامهٔ این مطلب را در وبسایت کوبه یا با کلیک روی Instant View بخوانید.
http://telegra.ph/%D8%B7%D8%B1%D8%AD-%DB%8C%DA%A9-%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4%DB%B2-%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8-%D8%B3%D9%82%D8%A7%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%88-%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-02-04
http://koubeh.com/pm5/
پوریا محمودی اصل همدانی
تابستانی که گذشت، زمانِ زیادی را صرفِ پژوهشی کردم دربارۀ هنر نوگرای ایران و بهطور خاص «مکتب سقاخانه» در هنرهای تجسمی معاصر ایران. آخر هم قسمت! نشد و پایاننامه را چیزِ دیگری انتخاب کردم. اما پژوهشم نتایجِ جذابی –دستکم برای من- داشت. همچون نوشتهای که دربارۀ «نهاد مرجعیت شیعه و معماری دورۀ فتحعلیشاه قاجار» نوشتم، میخواهم ایدۀ دیگری را برای یک پژوهش طرح کنم؛ اما اینبار با این تفاوت که دربارۀ اینیکی، برخلافِ آنیکی، تاحدی پژوهشی منسجم انجام دادهام.
از میانِ ایدههایی که در فکرم هست، دو ایده را طرح میکنم:
ایدهٔ اوّل: پژوهشی تطبیقی دربارۀ تاریخنگاریِ «معماری» و «هنرهای تجسمی» در هنرِ دهههای سی و چهل و پنجاه. تاریخنگاریِ معماری آن سالها، چه در همان دهههای سی و چهل و پنجاه و چه در پژوهشهای متاخر، گرایشهای متفاوتی داشته است. در هنرهای تجسمی نیز داستان از همین قرار است. میتوان رگهای از تمامِ جریانهایی که دربارۀ معماری در دهههای پیش نوشتهاند را در تاریخنگاریِ هنرهای تجسمی این دوره نیز دید. از سنتگرایان تا مدرنیستها. مثلاً نگاه کنید به آنچه اتینگهاوزن، هنرشناسِ سرشناسِ آمریکایی دربارۀ آثار پرویز تناولی میگوید:«چنین مینماید که این پدیده (گرایشِ آثار تناولی) حاصل تلاقی دو گرایش است: یکی گرایش مدرن و دیگری گرایش ایرانی- اسلامی. این دو گرایش از بسیاری از جهات به هم مرتبط و حتی همانندند و یکدیگر را تقویت میکنند.» (پاکباز، ۱۳۸۱: ۱۴) چنانکه میتوان از این دست مثالها را دربارۀ تاریخنگاری معماری معاصر ایران نیز آورد.
شاید بپرسید خب که چه؟ چرا چنین تطبیقی انجام دهیم. فرض کنیم شباهتی میانشان باشد. نتیجه؟ پاسخم این است که میتوان از این منظر نگریست که هنر نوگرای ایران، در بحبوحۀ جدال و تفکر برای سنتیبودن یا جدیدشدن، چه امکاناتی را برای تاریخنگاریهایی اینچنین مشابه ایجاد کرده است؟ از همین رهیافت میتوان به اینجا رسید که چه گفتمانی بر اندیشۀ نظریهپردازان، هنرمندان و معمارانِ آن دوره غالب بوده است که نتیجهاش شد معماریِ «تاریخگرا» و مکتب «سقاخانه» در هنرهای تجسمی. و باز هم در برگشتی دیگر باید تحلیل کرد، چه قابلیتهایی برای نوشتههای مورخان و منتقدانِ هنر در خودِ «اثر هنری» نهفته بود؟ این قابلیتهای اثرِ هنری بود که امکاناتی جدید برای تاریخنگاریِ هنر و معماری (بهویژه در روایتهای سنتگرایانهاش) به ارمغان آورد؟ آیا معماری و هنرنوگرای ایران زبانی داشت که این زبان موثر بر و متاثر از تاریخنگاریِ هنر و معماری بود؟ اینان پرسشهای درخوریست. هرکدامشان نیاز به پاسخی جدی و مفصل دارد...
⭕️
ادامهٔ این مطلب را در وبسایت کوبه یا با کلیک روی Instant View بخوانید.
http://telegra.ph/%D8%B7%D8%B1%D8%AD-%DB%8C%DA%A9-%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4%DB%B2-%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8-%D8%B3%D9%82%D8%A7%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%88-%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-02-04
http://koubeh.com/pm5/
Telegraph
طرح یک پژوهش:(۲) «مکتب سقاخانه» و مطالعات معماری ایران
تابستانی که گذشت، زمانِ زیادی را صرفِ پژوهشی کردم دربارۀ هنر نوگرای ایران و بهطور خاص «مکتب سقاخانه» در هنرهای تجسمی معاصر ایران. آخر هم قسمت! نشد و پایاننامه را چیزِ دیگری انتخاب کردم. اما پژوهشم نتایجِ جذابی –دستکم برای من- داشت. همچون نوشتهای که دربارۀ…
🛑 دريافت فايل نسخ خطی کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه تهران از طريق تلگرام امکانپذیر شد
@UT_Central_Library
@Koubeh
@UT_Central_Library
@Koubeh
کوبه
طرح یک پژوهش (۲): مکتب سقاخانه و مطالعات معماری ایران پوریا محمودی اصل همدانی تابستانی که گذشت، زمانِ زیادی را صرفِ پژوهشی کردم دربارۀ هنر نوگرای ایران و بهطور خاص «مکتب سقاخانه» در هنرهای تجسمی معاصر ایران. آخر هم قسمت! نشد و پایاننامه را چیزِ دیگری انتخاب…
🗒
طرح یک پژوهش (۳): ایدهٔ بازگشت به خود (هویت) در رابطۀ تطبیقی مکتب سقاخانه و تالار قندریز
ساناز آقاسی
نوشته آقای «پوریا محمودی» باعث شد که موضوع پایاننامۀ من که در این حیطه است مطرح گردد؛ ولی با دیدگاهی دیگر. اما این دوره بسیار جای کار دارد و متاسفانه، همچون بسیاری از حوزههای دیگر، هنوز کار گستردهای در این باب انجام نشده است. من در موضوعِ پایاننامهام، سعی دارم به دهههای ۳۰، ۴۰و ۵۰ خورشیدی بپردازم. اتفاقاتی که در این حین رخ میدهد و هدف نقاشان و معماران، دستیابی به هویت از دست رفته ایرانیان است. یعنی دورهای که مدرنیسم بر جامعه حاکم است، عدهای درصدد بازگشت به خود هستند. ایدههای بسیاری را میتوان در این حوزه پی گرفت. من نیز ایدۀ خودم را به پیوست نوشتۀ آقای محمودی، طرح میکنم.
در فضای پر جنبوجوش هنر و هنرمندان ایران در سالهای اول دهه ۴۰ شمسی، کهنه و نو، سنتی و مدرن در مقابل هم قرار گرفتند و هریک با تحرک و تکاپو برای بهدستگرفتنِ عرصههای هنری تلاش میکردند. برخورد میان گرایشهای کهنه و نو فضای هنر معاصر را فراگرفت که نهایتاً به پیروزی نوگرایان انجامید. در نقاشی دهۀ ۴۰ میتوان نوعی سعی و کوشش در جهت ایجاد ترکیب مناسب نقاشی مدرن غربی با نقاشی گذشتۀ ایران را مشاهده کرد. «منصور قندریز»، «ژازه طباطبایی»، «فرامرز پیلآرام»، «محمد احصایی»، «حسین زندهرودی»، «مسعود عربشاهی» و دیگران سعی داشتند در آثار گذشتۀ ایران سیری کنند و اندیشه و نگاه نو و جدید را با سنتهای ارزشمند نقاشی ایرانی و مینیاتور پیوند زنند. مجسمههای پرویز تناولی هم به نوعی دلبستگی او به اشیای فلزی خاصی چون قفل، زنجیر، ضریح، کوبۀ در و غیره که نمادهای ایرانی بودند را نشان میداد و حکایت از خلاقیت ویژهای داشت. یکی از اولین و مهمترین پاتوقهای این هنرمندان، «تالار قندریز» بود که روبروی «دانشکدۀ هنرهای زیبا» در خیابان شاهرضا قرار داشت؛ در این پاتوق، میشد کوششهای نقاشان ایرانی را در ترکیب نقاشی مدرن و نقاشی گذشته ایران مشاهده کرد.
روز چهارم تیرماه ۱۳۴۳ «تالار ایران» که در زیرزمین انتشارات علمی روبروی درب اصلی دانشگاه قرار داشت افتتاح شد. این تالار در سال اول حیاتش جمعاً ۱۰ نمایشگاه برگزار کرد. بنیانگذاران تالار ایران به هنر اعتقاد داشتند. همین علاقۀ وافر به هنر باعث شد که پس از مرگ نابهنگام منصور قندریز به علت تصادف اتومبیل در تاریخ ۷ اسفند ۱۳۴۴ نام وی را بر تالار بگذارند و با این کار نشان دهند که هنر و هنرمند بیش از هر چیز برای آنان ارزشمند است.
در کنار دو ایده آقای محمودی که عبارتند از:
ایده اول: پژوهشی تطبیقی درباره تاریخنگاری «معماری» و «هنرهای تجسمی» در هنر دهههای سی و چهل و پنجاه.
ایده دوم: تطبیق میان آنچه که از تصویر معماری گذشته ایران بر آثار هنرهای تجسمی «مکتب سقاخانه» نقش بسته است؛
من سعی میکنم «ایدۀ بازگشت به خود در رابطه تطبیقی مکتب سقاخانه و تالار قندریز» را بررسی کنم. چرا که روایت داستان تالار قندریز، بهعنوانِ یکی از اولین محلهای کنار هم بودن هنرمندان آن دوره، میتواند تصویری از آنچه که در فعالیت و کوششهای آن هنرمندان گذشته است را نشان دهد.
این ایدهها تنها بخشی از آن چیزی است که مطالب این دوره برای تاریخنگاری هنر و معماری ما به ارمغان میآورد. امیدواریم در آینده این مسیر جدیتر و با ایدههای نو پی گرفته شود.
منابعِ دیگری که میتواند به علاقهمندان در این حیطه کمک کند:
دایرة المعارف هنر، رویین پاکباز، انتشارات فرهنگ معاصر ۱۳۷۹.
مقاله: جامعهشناسی مکتب نقاشی سقاخانهای، حسین عابددوست/زیبا کاظمپور.
ایرج اسکندری، بررسی گرایشهای سنتی در نقاشی معاصر ایران، هنرنامه ش ۹.
کامران افشار مهاجر، هنرمند ایرانی و مدرنیسم، چاپ اول، تهران: نشر دانشگاه هنر ۱۳۸۴.
رویین پاکباز، نقاشی ایرانی، چاپ دوم، تهران: نشر زرین و سیمین، تهران ۱۳۸۰
محمد شمخانی، نوشت و نقدهایی درباره پیشگامان هنر معاصر ایران، چاپ اول تهران: نشر آگاه ۱۳۸۴.
مرتضی گودرزی، جستوجوی هویت در نقاشی معاصر ایران، چاپ اول، انتسارات علمی و فرهنگی ۱۳۸۰.
مرتضی گودرزی، تاریخ نقاشی ایران از آغاز تا عصر حاضر، چاپ اول، تهران، انتسارات سمت، ۱۳۸۴
حسن بلخاری، چگونگی شکلگیری هنر نقاشی دهههای ۴۰و۵۰ ایران، ۱۳۸۷.
🛑 لینک این نوشته در سایت کوبه:
http://www.koubeh.com/sa1
@Koubeh
طرح یک پژوهش (۳): ایدهٔ بازگشت به خود (هویت) در رابطۀ تطبیقی مکتب سقاخانه و تالار قندریز
ساناز آقاسی
نوشته آقای «پوریا محمودی» باعث شد که موضوع پایاننامۀ من که در این حیطه است مطرح گردد؛ ولی با دیدگاهی دیگر. اما این دوره بسیار جای کار دارد و متاسفانه، همچون بسیاری از حوزههای دیگر، هنوز کار گستردهای در این باب انجام نشده است. من در موضوعِ پایاننامهام، سعی دارم به دهههای ۳۰، ۴۰و ۵۰ خورشیدی بپردازم. اتفاقاتی که در این حین رخ میدهد و هدف نقاشان و معماران، دستیابی به هویت از دست رفته ایرانیان است. یعنی دورهای که مدرنیسم بر جامعه حاکم است، عدهای درصدد بازگشت به خود هستند. ایدههای بسیاری را میتوان در این حوزه پی گرفت. من نیز ایدۀ خودم را به پیوست نوشتۀ آقای محمودی، طرح میکنم.
در فضای پر جنبوجوش هنر و هنرمندان ایران در سالهای اول دهه ۴۰ شمسی، کهنه و نو، سنتی و مدرن در مقابل هم قرار گرفتند و هریک با تحرک و تکاپو برای بهدستگرفتنِ عرصههای هنری تلاش میکردند. برخورد میان گرایشهای کهنه و نو فضای هنر معاصر را فراگرفت که نهایتاً به پیروزی نوگرایان انجامید. در نقاشی دهۀ ۴۰ میتوان نوعی سعی و کوشش در جهت ایجاد ترکیب مناسب نقاشی مدرن غربی با نقاشی گذشتۀ ایران را مشاهده کرد. «منصور قندریز»، «ژازه طباطبایی»، «فرامرز پیلآرام»، «محمد احصایی»، «حسین زندهرودی»، «مسعود عربشاهی» و دیگران سعی داشتند در آثار گذشتۀ ایران سیری کنند و اندیشه و نگاه نو و جدید را با سنتهای ارزشمند نقاشی ایرانی و مینیاتور پیوند زنند. مجسمههای پرویز تناولی هم به نوعی دلبستگی او به اشیای فلزی خاصی چون قفل، زنجیر، ضریح، کوبۀ در و غیره که نمادهای ایرانی بودند را نشان میداد و حکایت از خلاقیت ویژهای داشت. یکی از اولین و مهمترین پاتوقهای این هنرمندان، «تالار قندریز» بود که روبروی «دانشکدۀ هنرهای زیبا» در خیابان شاهرضا قرار داشت؛ در این پاتوق، میشد کوششهای نقاشان ایرانی را در ترکیب نقاشی مدرن و نقاشی گذشته ایران مشاهده کرد.
روز چهارم تیرماه ۱۳۴۳ «تالار ایران» که در زیرزمین انتشارات علمی روبروی درب اصلی دانشگاه قرار داشت افتتاح شد. این تالار در سال اول حیاتش جمعاً ۱۰ نمایشگاه برگزار کرد. بنیانگذاران تالار ایران به هنر اعتقاد داشتند. همین علاقۀ وافر به هنر باعث شد که پس از مرگ نابهنگام منصور قندریز به علت تصادف اتومبیل در تاریخ ۷ اسفند ۱۳۴۴ نام وی را بر تالار بگذارند و با این کار نشان دهند که هنر و هنرمند بیش از هر چیز برای آنان ارزشمند است.
در کنار دو ایده آقای محمودی که عبارتند از:
ایده اول: پژوهشی تطبیقی درباره تاریخنگاری «معماری» و «هنرهای تجسمی» در هنر دهههای سی و چهل و پنجاه.
ایده دوم: تطبیق میان آنچه که از تصویر معماری گذشته ایران بر آثار هنرهای تجسمی «مکتب سقاخانه» نقش بسته است؛
من سعی میکنم «ایدۀ بازگشت به خود در رابطه تطبیقی مکتب سقاخانه و تالار قندریز» را بررسی کنم. چرا که روایت داستان تالار قندریز، بهعنوانِ یکی از اولین محلهای کنار هم بودن هنرمندان آن دوره، میتواند تصویری از آنچه که در فعالیت و کوششهای آن هنرمندان گذشته است را نشان دهد.
این ایدهها تنها بخشی از آن چیزی است که مطالب این دوره برای تاریخنگاری هنر و معماری ما به ارمغان میآورد. امیدواریم در آینده این مسیر جدیتر و با ایدههای نو پی گرفته شود.
منابعِ دیگری که میتواند به علاقهمندان در این حیطه کمک کند:
دایرة المعارف هنر، رویین پاکباز، انتشارات فرهنگ معاصر ۱۳۷۹.
مقاله: جامعهشناسی مکتب نقاشی سقاخانهای، حسین عابددوست/زیبا کاظمپور.
ایرج اسکندری، بررسی گرایشهای سنتی در نقاشی معاصر ایران، هنرنامه ش ۹.
کامران افشار مهاجر، هنرمند ایرانی و مدرنیسم، چاپ اول، تهران: نشر دانشگاه هنر ۱۳۸۴.
رویین پاکباز، نقاشی ایرانی، چاپ دوم، تهران: نشر زرین و سیمین، تهران ۱۳۸۰
محمد شمخانی، نوشت و نقدهایی درباره پیشگامان هنر معاصر ایران، چاپ اول تهران: نشر آگاه ۱۳۸۴.
مرتضی گودرزی، جستوجوی هویت در نقاشی معاصر ایران، چاپ اول، انتسارات علمی و فرهنگی ۱۳۸۰.
مرتضی گودرزی، تاریخ نقاشی ایران از آغاز تا عصر حاضر، چاپ اول، تهران، انتسارات سمت، ۱۳۸۴
حسن بلخاری، چگونگی شکلگیری هنر نقاشی دهههای ۴۰و۵۰ ایران، ۱۳۸۷.
🛑 لینک این نوشته در سایت کوبه:
http://www.koubeh.com/sa1
@Koubeh
کوبه
طرح یک پژوهش (۳): ایدهی بازگشت به خود (هویت) در رابطۀ تطبیقی مکتب سقاخانه و تالار قندریز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 در یک نگاه: ویلایی در خیابان ثریا، اثر وارطان هوانسیان
یاسمین نعمتاللهی
🛑 اسناد و نقشههای این ویلا در نشریهٔ «معماری نوین» منتشر شده است.
@Koubeh
یاسمین نعمتاللهی
🛑 اسناد و نقشههای این ویلا در نشریهٔ «معماری نوین» منتشر شده است.
@Koubeh