کوبه
2.18K subscribers
537 photos
5 videos
50 files
406 links
عرصه‌ای آزاد برای اندیشیدن دربارهٔ معماری ایران
www.koubeh.com
t.me/koubeh
instagram.com/koubeh_com
linkedin.com/company/koubeh/

ارتباط با کوبه:
@koubehmedia_admin
contact.koubeh@gmail.com
Download Telegram
▪️ خوانش‌های مختلف از یک اثر هنری؛ یکی برای همه!؟ یا همه برای یکی!؟

🖋 سید علی‌رضا سیدی| دانشجو کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

این روزها در شبکه‌های مجازی شاهد شکل‌گیری گفت و گوهای متعددی پیرامون یک اثر هنری هستیم؛ اثری که توسط دو هنرمند چینی به نام‌های «سان یوآن» و «پنگ یو» ، با همیاری دو مهندس متخصص در زمینه هوش مصنوعی، طراحی و ساخته شده است. اثر مذکور، داخل یا به بیانی دقیق‌تر متشکل از یک مکعب شفاف بزرگ است که بازویی رباتی، مشابه آنچه عمدتا در صنعت خودروسازی استفاده می‌شود، در مرکز کف آن مکعب، بر روی زمین قرار گرفته است. افزون بر این، در همین سطح، مایعی با رنگ قرمز تیره پیرامون ربات، با حالتی پراکنده ریخته شده است که بازو مذکور نظر بر این که به برنامه‌ریزی و سنسورهایی مختلف مجهز گردیده، با افزایش بیش از حد تعریف شده سطح مایع رنگی، آن را جمع‌آوری می‌نماید. ربات از بخش ثابت پایه و بخش متحرک بازو تشکیل گردیده است؛ بازو، خود متشکل از سه بخش برشمرده می‌شود، از جمله بخش انتهایی که پارویی مخصوص مشابه فرچه‌ است که با مایع رنگی تماس دارد و مایع فوق‌الذکر به وسیله آن جمع‌آوری می‌گردد. گفتنی است باتوجه به ثابت بودن پایه این ربات و نظر بر وضعیت گردش بازو آن، جمع‌آوری مایع در سطحی دوّار انجام می‌شود. این مهم در کنار فرچه‌ای بودن پارو، باعث باقی‌ماندن رد مایع رنگی در سطح می‌گردد، خاصه در گوشه‌های سطح کف که خارج از دایره فعالیت ربات هستند. همچنین حرکت سریع ربات باعث پاشیده شدن مایع رنگی موجود در فرچه بر سطوح شفاف جانبی مکعب می‌شود، چرا که در برنامه‌دهی این ربات، سی و دو حرکت ترکیبی برای بازو آن طراحی شده است که در مواقع گوناگون به اجرا درمی‌آید. این اثر در سال ۲۰۱۶ شروع به فعالیت نمود و در سال ۲۰۱۹ خاموش شد


⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/sas2-04-13
http://koubeh.com/sas2

@Koubeh
▪️مروری بر شمایل‌شناسی؛ به عنوان ابزاری مستعد برای معناسازی از لایه‌های درونی معماری

🖋 یاسمن نجاتی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

گفت‌وگو میان گذشته و حال

تاریخ، به معنایی که امروز از آن یاد می‌کنیم و می‌نویسیم، و همچنین به هر شکلی که در سابقۀ نگارش آن در میان مورخان و مراجعانش حضور داشته، گفت‌وگویی است میان آنچه رخ داده است و آنچه در جریان است یا قرار است رخ دهد. اهمیت این گفت‌وگو در امکان و استعدادش در تغییر اوضاع و شرایط است. گذشته به خودی خود روایی نیست، بلکه همانقدر آشفته، نامنسجم و پیچیده است که زندگی. مورخ در نقش کسی ظاهر می‌شود که این تودۀ در هم و بر هم را تا حد توان از هم باز می‌کند تا با پیدا کردن الگوها، معانی و داستان‌هایی از دل این گرداب، از آن سر دربیاورد. (۱)

«قصه‌ها، معرفت ما را بر اساس دو چیز سازمان‌دهی می‌کنند: نیاز ما به کنش و دغدغه‌های اخلاقی‌مان.» (۲) قصه‌گویی به افراد فارغ از پس‌زمینه‌ها و توانایی‌هایشان، قدرتی می‌دهد تا درکی از آن چه هست پیدا کنند و به نحوی بتوانند آن را صورت‌بندی کنند. (۳) این درک مقدمۀ کنش است. انسان امروز شاید بتواند با تلاش برای ایجاد نظمی فرهنگی از آنچه گذشته، نقش اثرگذاری در جریان زایندۀ زمانش ایفا کند. نظمی که از دل روایت‌ها و داده‌های پراکنده‌ای همچون روایات تاریخ بیرون می‌آید. تاریخ، مجموعه‌ای از داستان‌های واقعی است که ما نه تنها به ارائه‌شان نیازمندیم، بلکه توضیح و تفسیرشان به ما کمک می‌کند تا از شرح وقایع یک مرحله بالاتر رویم و معنا و مفهومشان را نیز درک کنیم.

بسیاری از وقایع تاریخی شناخته شده، با بستری که در آن به وقوع پیوسته‌اند، گره خورده‌اند. از این میان نیز بسترِ بسیاری، آثار معماری‌ نام‌آشنا هستند. با این حال داستان‌هایی که ازشان یاد می‌کنیم، به این وقایعِ بارها تجزیه و تحلیل شده محدود نمی‌شوند؛ بلکه پهنۀ نامحدودی از تجربیات زندگی را در بر می‌گیرند. اما پیدا کردن این داستان‌ها و درک معنا و مفهوم آن‌ها در بستری که رخ داده‌اند، چطور درکی عمیق‌‌تر از فضاهای امروزمان به ما می‌بخشد؟ به عبارتی، چه چیز می‌تواند پشت معماری و در لایه‌های درونی‌تر آن حضور داشته باشد که فارغ از الگوهای کالبدی، درک فضایی ما را غنا بخشد و در تعریف فضاهای تازه به ما کمک کند؟

در نوشتۀ پیش رو، شمایل‌شناسی را به عنوان رویکردی برای جرقه‌ زدن این گفت‌وگو میان گذشته و حال معرفی می‌کنیم و مراتب آن را به تخلیص از دیدگاه صاحب‌نظرانی چون پانوفسکی و واربورگ مطالعه می‌کنیم. در پایان هم دریچه‌ای باز می‌کنیم رو به پتانسیل رویکرد شمایل‌شناسانه برای درک معنا و جریان زندگی و شنیدن روایات در بستر کالبد بناها.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/yn1-04-17
https://koubeh.com/yn1/

@Koubeh
▪️معمارعلی ایرانی‌ها؛ عجم‌علی عثمانی‌ها

🖋 مهدی فرجی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

هنر و معماری همیشه به صورت درون‌زا متولد نشده است. گاه این تولد به صورت برون‌زا بوده است و به دلیل عوامل مختلفی مانند انتشار اثر در مکانی بیرون از زادگاهش، مهاجرت هنرمندان یا تربیت شاگردان از سوی هنرمندان و مهاجرت آنان به سرزمین های خود و نشر دادن هنری که پیش‌تر در آن جا آموزش دیده‌اند، نمود یافته است. از سوی دیگر، دلیلی که می‌توانیم برای انتقال هنر به شمار بیاوریم، حمله‌های نظامی و تسخیر شدن سرزمینی است که هنر و معماری متفاوتی از سبک هنری رایج در سرزمین حاکمان حمله‌کننده دارد. این موضوع می‌تواند موجب آشنایی با سبک هنر و معماری جدید در مقیاس بزرگ شود.
در پی جنگ چالدران و تصرف هشت روزۀ شهر تبریز، سلطان سلیم اول پادشاه عثمانی، غنیمت های جنگی بسیاری همراه با خود از تبریز به استانبول برد. در حین بازگشت از شهر تبریز، تمامی «اندوخته‌های آخرین شاهان بزرگ آذربایجان و خزائن سلطان ابوسعید تیموری و سلطان يعقوب آق قویونلو با اقمشه لطیفه بسیار و اسلحه نفيسه بی شمار نصيب و كسیب سلطان گرديد» (آژند، ۱۳۸۹: ۳۵ به نقل از هامر پور گشتال، ۱۳۶۷: ۸۴۶/۱)
سلیم اول علاوه بر غنیمت‌های جنگی بسیاری از ایران که آن روزها تحت فرامانروایی دولت صفوی بود، هنرمندان زیادی را نیز همراه خود برد و توانست زمینه‌های شروع مکتب هنری استانبول را فراهم کند. بر اساس سندی که در آرشیو کاخ توپقاپی‌سرای به شمارۀ ۱۰۷۳۴ موجود است که عنوان «دفتر اشیاء ضبط شده توسط سلطان سلیم از اسرا، از قصر هشت بهشت، از مهتر خانه ها و اساتید هنر» دارد ( آژند، ۱۳۸۹: ۳۵ به نقل از اوزون چارشلی، ۱۳۶۹: ۲۸۹/۲) در بین هنرمندان و صاحبان حرفه ممکن است معماری با نام «علی» نیز همراه سلطان سلیم به سرزمین عثمانی رفته باشد.
نام معمارعلی برای نخستین‌بار سال ۱۳۷۴ بود که در بین جامعۀ پژوهشگران معماری، در مجموعۀ ‌مقالات نخستین کنگرۀ تاریخ معماری و شهرسازی ایران (بم) به گوش رسید. آقای فرطوس موسوی در مقاله‌ای تحت عنوان: «پدران ما در سرزمین‌های دیگر درخشیده‌اند» معمارعلی را معرفی کردند. معمارعلی را ما ایرانیان دیر شناختیم؛ زیرا پیش از این در ترکیه، او همواره با بناهایی که معمار و بانی آن‌ها بود، شناخته می‌شد.
اما معمارعلی کیست؟ به چه دلیل و چگونه از ایران رفته است؟ چه بناهایی ساخته است؟ در جواب این سوالات بهتر است از ابتدا شروع به پاسخ سوالات کنیم؛ یعنی با معرفی معمارعلی.


⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/mf2-04-21
https://koubeh.com/mf2/

@Koubeh
▪️ نباید به این دلیل که منابع محدودی در اختیار دارید، میان‌مایگی را بپذیرید

🖋 نویسنده: رومولو باراتو
🖌 ترجمه: مریم محمودی کاهکش| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
📌 منبع: آرک‌دیلی

معماری آفریقایی در دهه‌ی اخیر به طور شایسته‌ای توجهات بین‌المللی را به خود معطوف داشته است، و یکی از بانیان اصلی این امر، بدون شک دییِبِدو فرانسیس کِرِه، برنده‌ی جایزه‌ی پریتزکر در سال ۲۰۲۲ است. کِرِه که در گاندو، در کشور بورکینافاسو متولد شد، فارغ‌التحصیل معماری در دانشگاه فنی برلین در آلمان است. او اکنون شعبه‌های شرکت معماری خود با نام معماری کِرِه را در هر دو کشور (آلمان و بورکینافاسو) اداره می‌کند، که از طریق آن به دنبال توسعه‌ی آثار خود با "تلفیقی از اتوپیا و پراگماتیسم"، با واکاوی مرز میان معماری غربی و الگوهای محلی است.

کِرِه و دفترش که به سبب مشارکت دادن اجتماع در فرآیند ساخت ساختمان‌هایش شناخته می‌شوند، آثاری را توسعه بخشیدند که از محدودیت‌های متعارف و مرسوم معماری فراتر رفته و بر روی موضوعاتی از قبیل اقتصاد محلی، مهاجرت، فرهنگ و برابری دست می‌گذارند. ما افتخار این را داشتیم تا با این معمار در خصوص برخی از پروژه‌هایش و نگرش وسیع‌تر او در خصوص معماری گفتگو کنیم. مصاحبه‌ی کامل با او را در ادامه می‌خوانید.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/mmk5-04-25
http://koubeh.com/mmk5

@Koubeh
▪️ رقابت نفس‌گیر فالوده و قهوه؛ روایتی از کافه‌های فسا

🖋 محمدفرید مصلح| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

«مسلماً مردم برای نوشیدن یک فنجان قهوه به کافی‌شاپ نمی‌روند». علل پیدا و پنهان دیگری برای این تصمیم وجود دارد که شال و کلاه کنی و پس از طی مسیری کم یا زیاد، در کافه‌ای بنشینی و تنها یا با دوستان، یک فنجان قهوه بنوشی. کافه برای تهرانی‌ها جای غریبی نیست و با تاریخچه‌ای دورودراز به خیابان خاطره‌انگیز لاله‌زار متصل می‌شود. کافه در یکی‌دودهۀ گذشته نیز دوباره توانسته جایی در زندگی مردم پیدا کند و به فضایی برای دیدار و فراغت تبدیل شود. تغییرات فرهنگی و نیازهای اجتماعی نسل جدید قطعاً از مهم‌ترین علل ترویج دوبارۀ کافه‌ها بوده. اما در دهۀ ۹۰ش. فرهنگ کافه‌گردی و کافه‌نشینی به شهرستان‌ها هم سرایت کرد و به نظر نگارنده نباید تأثیر سیمای ملی را نادیده گرفت که با پخش سریال‌های طنز موفقی مثل برره و مهم‌تر، ساختمان‌ پزشکان، موجودیت کافه را رسمیت بخشید. این روزها جوان‌ها برای دورهمی یا فرار از محدودیت‌های فضای عمومی به کافه‌ها پناه آورده‌اند و خانواده‌ها هم گاهی برای تنوع و دلخوشی به آنجا می‌روند. کافه این روزها یک فضای پذیرفته‌شدۀ عمومی است که مورداستقبال بخشی از طبقۀ متوسط قرار گرفته است. اما تمام این صحبت‌ها، با پیش‌فرض موقعیتِ تهران به میان می‌آید. در شهرستانی دور از پایتخت، کافه دقیقاً چه مختصاتی در زندگی روزمره دارد؟

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/fm10-04-29
http://koubeh.com/fm10

@Koubeh
▪️ معماری، ذهنیت و آگاهی

ایده‌هایی دربارۀ نسبت میان ذهنیت و معماری به عنوان مقدمه‌ای برای تبیین نسبت میان اندیشه و معماری

🖋 امیرعباس علی‌یاری| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

احتمالاً بسیاری از افراد این تجربه را از سر گذرانده‌اند که در مواجهه با یک اثر معماری مات و مبهوت شوند. شاید بتوان گفت چنین تجربه‌ای مستقل از عمقی که با معماری سر و کار داشته‌اند، از پیش چشمانشان گذشته است. چنین تجربیاتی حتی برای کسانی که عمری با معماری سر و کار داشته‌اند نیز پیش‌ آمده است. جالب‌تر اینجاست که ممکن است چنین واکنش‌هایی صرفاً به بناهای برجسته و با کیفیت شاخص نیز محدود نشود، بلکه گاهی آثاری با کیفیت نازل و حتی خرابه‌های بناهای نازل را نیز در بر بگیرد. نکته‌ای قابل تأمل در این بهت‌زدگی وجود دارد که نه در بهت پدید آمده، بلکه در آن جنبه‌ای از آن چیزی است که در لحظۀ بهت از ذهن آدمی می‌گذرد. شاید بشود گفت جنبه‌ای از آن، مجموعه‌ای از احساسات گوناگون است، اما آن جنبۀ مورد نظر، مجموعه‌ای از پرسش‌ها دربارۀ اثر معماری است. این که پدیدآورندۀ بنا چرا چنین کرده و چرا چنان نکرده؟ مثلاً به چه علت فلان تزئینات را انتخاب کرده؟ فلان فرم را برگزیده است؟ اینکه آیا در این‌گونه پدیدآوردن بنا اغراضی در کار بوده؟ یا اینکه کسانی که هر روز با بنا روبرو می‌شوند چه واکنشی نسبت به آن دارند؟ و از این قبیل پرسش‌ها...

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/aaa2
https://telegra.ph/AAA2-05-05

@Koubeh
▪️ چگونه حضور افغان‌ها در پارک‌های تهران را «سیاه» خوانش نکنیم؟

🖋 محمدفرید مصلح| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ نیروهای نظامی طالبان در یک پیشروی تند و غیرقابل‌انتظار توانستند کابل را اشغال کنند و پرچم جمهوری اسلامی افغانستان را پایین بکشند و آغاز حکومت دولت امارت اسلامی را اعلام کنند. تاریخ سیاسی افغانستان خیلی زود دوباره تکرار شد و مردمان این کشور، حتی اگر سواد خواندن تاریخ هم نداشتند، خوب به خاطر می‌آوردند که بیست سال پیش طالبان چه بر سرشان آورده است. در چنین شرایطی طبیعی بود که چشم‌انداز جامعۀ افغان تیره شود و انگیزه‌های مهاجرت فزونی بگیرد. ایران که در دهه‌های گذشته مأمن امنی برای پناهندگان افغان بوده، تا پیش از وقایع اخیر، پذیرای حدود سه میلیون مهاجر بود و با روی‌کارآمدن امارت اسلامی، بر اساس آمار اعلام‌شده از جانب ‌آیت‌الله‌رئیسی به چهار و از جانب امیرعبداللهیان به پنج میلیون رسید. عدم وجود آمارهای دقیق امکان صحت‌سنجی این اعداد را دشوار می‌کند و باتوجه به سیاسی‌شدن‌ حضور افغان‌ها در ایران در ماه‌های اخیر، در حال حاضر تخمین‌های عجیب و مبالغه‌آمیزی نیز به گوش می‌رسد؛ برای مثال روزنامۀ جمهوری اسلامی تعداد مهاجران افغان را هشت میلیون نفر قلمداد می‌کند(!) که با دانش مختصر نسبت به ساختار جمعیتی و قومی افغانستان به جرئت می‌توان ادعا کرد که این رقم مبالغه‌آمیز است و قطعاً انگیزه‌های سیاسیِ دیگری ورای چنین جوسازی‌هایی وجود دارد. البته در عالم روزنامه‌نگاری چنین مبالغه‌هایی عجیب نیست و در مواجهه با چنین گزارش‌هایی، باید بیش از کوشش برای صحت‌سنجی، پیامدهایش را سنجید. نکته از زمانی بیشتر جنبۀ عینی و فضایی می‌گیرد که این روزنامه و جریانِ مبالغه‌گر برای تصدیق گزاره‌هایش، با ارائۀ ویدئوها یا تصاویری به حضور پرشمار افغان‌ها در پارک‌های تهران اشاره می‌کند و پس از بیان یک سلسله‌گزاره، حضور این جمعیت جدید را یک بحران اجتماعی قلمداد می‌کنند.

در این گزارش قرار نیست که به تحلیل پدیدۀ مهاجران افغان از جنبۀ سیاسی بپردازم،‌ بلکه صرفاً می‌کوشم روایتی متفاوت و به‌زعم خود واقعی‌تر از حضور افغان‌ها در پارک‌ها و اساساً فضاهای عمومی تهران بیان کنم که با واقعیات روز جامعه تناسب بیشتری خواهد داشت.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/fm11-05-05
http://koubeh.com/fm11

@Koubeh
◾️پاسداری از میراث فرهنگی، پاسداری از زندگی
مروری بر کتاب «اتمسفر زاینده‌رود به مثابۀ میراث فرهنگی» نوشتۀ محمدعلی مرادی و رضا نساجی

🖋 علی پوررجبی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران

در سال ۱۳۹۸ و حدوداً یک سال پس از فوت محمدعلی مرادی، پژوهشگر فلسفه و فرهنگ، کتابی به قلم او و رضا نساجی منتشر شد. ناشر، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، با چاپ کتاب فقط در ۲۰۰ نسخه دسترسی افراد معدودی به آن را ممکن کرد. در شناسنامۀ کتاب، علاوه بر پدیدآوران، برای دست‌اندرکاران متعددی با عناوین «ناظر علمی»، «داور»، و «طرح و اجرا» جایی باز شده، اما کتاب باوجود همۀ این دست‌اندرکاران به بدترین وضعی که می‌شد تنظیم شده است. تعداد زیاد غلط‌های تایپی هر خواننده‌ای را به این اطمینان می‌رساند که این ناظران و داوران کوچکترین نظارتی بر تنظیم و چاپ کتاب نداشته‌اند. در بعضی قسمت‌های کتاب، اشکالات آن‌چنان آزاردهنده است که فقط می‌توان افسوس آن را خورد که این موضوع و محتوا با چنین وضعی به چاپ رسیده است و البته اینجا باید علاوه بر ناظران و داوران از پدیدآور دوم کتاب، رضا نساجی، نیز پرسید که چرا نسخۀ نهایی اثری ‌که نام او را در کنار استادش محمدعلی مرادی بر پیشانی‌ دارد را ویرایش نکرده است که دست‌کم با چنین جملاتی در متن کتاب روبه‌رو نباشیم: «بورکهارت نقش مسلط سیاست را در تاریخ به چالش کشید و منظری را که تاریخ و دولت را امری اخلاقی رقم بیان می‌کرد ناشی را یک توهم می‌دانست» (۹۲-۹۳) بیش از این دربارۀ اشکالات ویرایشی و نگارشی کتاب سخن نمی‌گویم و امیدوارم کتاب با اصلاحات مفصلی و در شمارگان بالاتری تجدید چاپ شود تا هم در دسترس همگان قرار گیرد و هم خواندنش این‌چنین دشوار نباشد.

⭕️ ادامهٔ مطلب را می‌توانید در Instant View یا وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/ap18-05-08
http://koubeh.com/ap18

@Koubeh
◾️نگاهی بر فضای شهری حکایت گنبد سرخ در منظومۀ هفت‌پیکر

🖋 ریحانه خرمی‌روز| دانش‌آموختۀ دکتری معماری

نظامی گنجوی را نمی‌توان تنها یک شاعر دانست، بلکه وی حکیم و متفکری است که در پی ساختن جامعۀ آرمانی خویش است و در این راه تمامی ابعاد وجودی انسان، حیات فردی و جمعی وی، تعامل اجتماعی و صفات معنوی‌اش را به تصویر می‌کشد. منظومۀ هفت‌پیکر از نظر ترتیب زمانی چهارمین منظومۀ نظامی و یکی از بارزترین ترسیم‌های زیبایی زمینی و آمیزه‌ای از جنبه‌های مختلفی است که می‌توان در کنار منابع ارزشمند ادبیات ایرانی، آن را از منابع ارجمند ایران زمین دانست. نقد این منظومه از دیدگاه ادبی توسط ادیبان فرهیخته بسیاری صورت گرفته اما کمتر موردتوجه معماران قرار گرفته است. هفت‌پیکر شامل هفت داستان روایی است که هفت دختر با هفت نام قابل‌تعبیر با شخصیتی ویژه و خصوصیاتی متمایز در هفت روز هفته در هفت گنبد که با رنگ‌ها متمایز می‌شوند روایتگر آنان هستند و در هر بخش، از آداب و رسوم روزمره و زندگی افراد متفاوت سخن می گویند. بن‌مایۀ هفت داستان یکی است و در نهایت نظامی تمامی آن‌ها را علی‌رغم برخورداری از شمایل‌های متفاوت به سویی می‌برد که نتیجه‌ای اخلاقی برای همگان دربرداشته باشد؛ نیکی بر بدی پیروز می‌شود و روشنایی بر تاریکی. در گزارش حاضر ما به بررسی یکی از این هفت گنبد به نام گنبد سرخ می‌پردازیم.

⭕️ ادامهٔ مطلب را می‌توانید در Instant View یا وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/rkh1-05-11
https://koubeh.com/rkh1/

@Koubeh
▪️ آیا پایداری، لاکچری جدید است؟

🖋 نویسنده: کریستل هاروک
🖌 ترجمه: مریم محمودی کاهکش| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
📌 منبع: آرک‌دیلی

متن حاضر ترجمه‌‌ی گفت‌وگویی است که آرک دیلی با خالق ویلاهای کارل لاگرفلد در شهر ماربلا در اسپانیا ترتیب داده است. اهمیت پرداختن به این موضوع و ترجمه‌‌ی آن، از آن جهت است که گرایش طراحان برندهای مد و فشن به دنیای معماری و حضور در این عرصه، موضوعی نسبتاً تازه است که در سالیان اخیر رو به گسترش نهاده و برندهای مشهور بسیاری در این عرصه ورود کرده‌‌اند.

اما پیش از شروع ترجمه‌‌ی این گفتگو، بد نیست که ابتدا توضیحی مختصر در رابطه با واژه‌‌ی لاکچری و انتخاب معادل عینی و مستقیم آن بیان شود. لاکچری، مانند هر مفهوم یا شیء دیگری، می‌‌تواند دو وجه پسندیده و ناپسند داشته باشد. بر این اساس، همان‌‌گونه که یک چاقو می‌‌تواند از یک سو ابزاری برای نجات جان انسان‌‌ها در دست یک پزشک باشد و از سوی دیگر آلت قتل وی در دست یک جانی، مفهوم لاکچری نیز می‌‌تواند به‌‌طور صحیح و به منظور آسایش و رفاه بیشتر به کار گرفته شود، و یا از سوی دیگر می‌‌تواند به‌‌طور غیراخلاقی و به منظور نمایش توانگری مالی به کار گرفته شود که پسندیده نیست. در حقیقت، مفهوم لاکچری وجوه مختلفی دارد.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/mmk6-06-17
http://koubeh.com/mmk6

@Koubeh
Forwarded from DalanMag
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما در شهر نفس می‌کشیم، اما از آن زیاد نمی‌دانیم، ولی متر کردن خیابان و حفظ بودن نقشه‌ی شهر هم ما را دانای شهر نمی‌کند.

دانستن شهر یعنی آگاهی از نحوه‌ی ارتباط آدم‌ها با آن؛ چه از راه خواندن تاریخ آدم‌های خیابانی قدیمی در دل شیراز، چه از راه شنیدن خاطرات زنی جوان و اجاره‌نشین در حاشیه‌ی تهران، و چه از راه صحبت کردن درباره‌ی در و دیوارهای خزه‌بسته‌ی سبزه‌میدان رشت. دالان تلاش می‌کند دانای شهر باشد و شما را هم دانای شهر کند.

در خم یک کوچه بمانید!

@dalanmag
www.dalanmag.com

#دالان
▪️معماری و عشق؛ مصادیقی از معماری برای تأملات فلسفی لوک فری

🖋 نویسنده: امیرحسین مقتدایی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران

در همین ابتدای جستار لازم است منظور از عشق مشخص شود. تعبیر لوک فری از عشق در آثار خود که این متن بازتابی از آن‌ها است، ازدواج مبتنی بر انتخاب آزاد از طریق و به‌خاطر شکوفایی عشق است. فری معتقد است دگرگونی از ازدواج مصلحتی به ازدواج مبتنی بر انتخاب آزاد و عشق در تمامی ابعاد زیست انسان از سپهر سیاسی تا اجتماع و هنر تأثیر گذاشته است. شاید در مواجه‌ی نخست چنین تأثیری اغراق‌آمیز به نظر آید، اما اندیشمندان دیگری نیز به تأثیرات ژرف نوع ازدواج بر جامعه توجه کرده‌اند. برای مثال اسلام‌شناس مشهور پاتریشیا کرون یکی از تفاوت‌های بنیادی جامعه‌ی ماقبل صنعتی اروپا با سایر جوامع ماقبل صنعتی مانند جهان اسلام، هند و چین را در نوع ازدواج و تشکیل خانواده (تک‌همسری و زیست فرزندان جدای از پدر و مادر پس از آن) می‌داند، امری که منجر به کنترل همیشگی جمعیت در اروپا شده بود و با جلوگیری از انفجارهای جمعیتی (چرخه مالتوسی ) که در همتایان آسیایی آن وجود داشت زمینه را برای رنسانس و صنعتی شدن غرب فراهم کرد. در حقیقت می‌توان گفت عشق با آن‌که همواره وجود داشته اما تا پیش از ازدواج عاشقانه نقش محوری را به عنوان پیوند اصلی میان خانواده و جامعه ایفا نمی‌کرده است. این متن در پی آن است که با توجه به آراء فری مصادیقی برای این تأثیر در معماری معاصر بجوید.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/am18-06-27
http://koubeh.com/am18

@Koubeh
▪️ ۷۳۰٪؛ رشد انفجاری ظرفیت پذیرش رشته‌ی مطالعات معماری در یک دهه‌ی اخیر

🖋 محمدفرید مصلح| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

هفده‌سال پیش طفلی در ارتفاعات ولنجک تهران متولد شد که دانشکده‌ی معماری دانشگاه بهشتی آن را «مطالعات معماری ایران» نامید. سال‌های آغازین حیاتِ این رشته به دانشگاه‌های بهشتی و هنر اصفهان محدود شده بود. اما طولی نکشید که دانشگاه‌ها و نهادهای بیشتری جذب این رشته شدند و برای ترویجش صف کشیدند. اکنون و در آستانه‌ی هجده‌سالگی گرایش «مطالعات معماری»، تعداد پیروان این مسیر بیش از هر زمانی شده و دانشجو‌های بیشتری قصد آمدن به این رشته را دارند.

اما، همیشه افزایش کمیت، یک پرسش کلیشه‌ای را به همراه دارد؛ اینکه چه بر سر کیفیت آمده؟ در این یادداشت قصد دارم با پیمایشی آماری، به تحولات کمّی اشاره کنم تا بهانه‌ای برای بررسی وضعیت کیفی این گرایش داشته باشم...

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/fm12-06-30
http://koubeh.com/fm12

@Koubeh
▪️ تهران به‌مثابه گنج؛ پیشنهادی به آقای شهردار

🖋 محمدفرید مصلح| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

«ما اگر این ۳۲۵ (ایستگاه مترو) را بلندمرتبه‌سازی کنیم... باهاش هم می‌شه نوسازی کرد، هم ایمنی رو برای شهر آورد، هم آسایش رو برای شهر آورد، هم هویت و معماری نوین ایرانی-اسلامی رو خلق کرد، هم اعتبار و امکان خلق کرد و رفت جای دیگه‌ای از شهر رو آباد کرد».
از آقای زاکانی -شهردار تهران- متشکرم که سه روز پیش، یعنی بیستم تیرماه ویدئویی سه‌دقیقه‌ای در پیج اینستاگرامی‌اش منتشر کرد. در این ویدئو او به «موضوع شهرسازی» اشاره می‌کند و بعد اضافه می‌کند: «ما راهی رو که باید دنبال بکنیم، این است که نوسازی شهری‌مان را با یک الگوی جدیدی دنبال کنیم!». ادامه‌ی صحبت‌های او این است که می‌توان با بلندمرتبه‌سازی بر فراز ایستگاه‌های ۳۲۵‌گانه‌ی متروی تهران اعتبار ۳۰۰.۰۰۰ میلیاردتومانی برای تکمیل متروی تهران جذب کرد و حتی مازاد این درآمد را برای آبادسازی سایر نقاط شهر به کار گرفت.

آقای زاکانی در ادامه‌ی این سخنرانی اعلام می‌کند که «نه دولت این پول را داره و نه کسی هم باید توقع داشته باشد که دولت این پول را بده. اما خود این شهر گنجه». خلاصه‌ی کلام اینکه، با بهره‌گیری از این الگوی جدید نوسازی -یعنی بلندمرتبه‌سازی بر فراز متروها- اعتبار لازم تأمین خواهد شد، به این شکل هم خطوط مترو تکمیل و هم شهر آباد می‌شود.

پیش از هر حرفی، قدردان آقای شهردار هستم که آمدند و رویکرد توسعه‌ی شهری‌شان را صراحتاً در اختیار افکار عمومی قرار دادند. فرصت را غنیمت می‌شمارم تا به‌عنوان یک دغدغه‌مند آماتور شهر، چند نکته را یادآوری کنم...


⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/fm13-07-13
http://koubeh.com/fm13

@Koubeh
▪️ معماری انسان‌دوستانه؛ زنگ خطری برای مرگ معماری

🖋 امیرحسین رشگی| کارشناس ارشد دانشگاه پلی‌تکنیک میلان

حتما تا‌به‌حال با اصطلاح «معماری انسان دوستانه» مواجه‌شده‌اید و بارها در وب‌سایت ها و فضای مجازی آن را خوانده‌اید؛ در واقع این اصطلاح به ترویج ایده‌ی معماری‌کردن برای مردم اشاره دارد و صرفاً پروژه‌هایی را سزاوار حوزه‌ی معماری می‌داند که برای مردم ساخته شده باشد و به فهم مردم نزدیک باشد و در راستای پاسخ‌گویی به نیازهای جامعه طراحی شده باشد. در ادامه می‌خواهم به این واقعیت اشاره کنم که به مرور زمان، این تلقی جدید از معماری به مرور از مسیر اصلی خودش منحرف شده و به ایجاد یک فهم نادرست از معماری منتهی شده است. حتی امروزه جامعه‌ی دانشگاهی و آکادمیک را درگیر کرده و به یک شبه‌ایدئولوژی تغییر حالت داده است...

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/ar1-07-16
https://koubeh.com/ar1

@koubeh
▪️نابخردی بی‌پایان؛ از امام‌زاده‌صالح تا امام‌زاده‌داوود

🖋 مهدی فرجی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

صبح روز پنجشنبه ۶مرداد۱۴۰۱، خبری از امام‌زاده‌داوود تمام رسانه‌ها و فضای مجازی را پر کرد: تصاویر و فیلم‌هایی از اطراف رودخانه‌ی کن سولقان نشان می‌داد این منطقه در سیل غرق شده است و مردمِ سراسیمه از سیل، به امام‌زاده پناه برده‌اند. در فیلمی سیل خروشان درب امام‌زاده را می‌شکند و به حیاط آن، بدون اذن ورود -که از شروط ورود به فضای مذهبی است- به امام‌زاده‌داوود داخل می‌شود! در کنار آن، آمار تعداد جان‌باختگان و آسیب‌دیدگان حادثه نیز اعلام شد.

اما باید پرسید که دلیل این حادثه چه بود؟ چرا همیشه وقتی که در ایران خبر از سیل‌های شهری است، ، آمار از دست رفتن هم‌میهنانمان و آسیب‌رسیدن به جان و مال آن‌‌ها بر اثر سوءمدیریت شهری و طراحی شهری شدت می‌گیرد؟ چرا سازمان مدیریت بحران که مهم‌ترین وظیفه‌اش مدیریت بحران است، از بحران پیشگیری نمی‌کند و همیشه چندی پس از وقوع بحران و حادثه وارد عمل می‌شود؟ مگر این حادثه برای اولین بار است در این موقع از سال اتفاق می‌افتد؟ احتمالاً فراموش شده است که سیلی مهیب‌تر از سیل امام‌زاده‌داوود، درست ۳۵ سال و ۲ روز پیش از آن، تجریش، امام‌زاده‌صالح و شمیرانات را در ۴مرداد۱۳۶۶ در نوردید...


⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/mf3-07-29
https://koubeh.com/mf3/

@Koubeh
▪️زن و تهرانی که مدرن شد؛ ترجمه‌ای آزاد از مقاله‌ی «کاوشی در تصورات شهری تهران»

🖋 یاسمن غلامی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

«ظهور و توسعه‌ی حیات شهری مدرن در تهران اغلب به واسطه‌ی مطالعه‌ی تاریخ طراحی، جغرافیا و معماری به ما معرفی شده است. مطالعه‌ای که شهر را در قالب تغییرات در معماری، مورفولوژی، الگوی خیابان‌ها، تغییرات فضایی شهری مانند توسعه‌ی خیابان‌ها، ساختار اداری شهر و... مطالعه می‌کند.»
مقاله‌ی «کاوشی در تصورات شهری تهران»، نوشته‌ی سمیه فلاحت، با جملات بالا آغاز می‌شود. جملاتی که نقدی است بر مطالعاتی که تاکنون در تلاش بوده‌اند ظهور مدرنیته در شهر و حیات شهری را خوانش کنند. نویسنده اما در این مقاله سعی دارد به شیوه‌ای دیگر به سراغ کنکاش تاثیرات ظهور مدرنیته‌ی شهری در تهران اوایل قرن بیستم برود:
«در حال حاضر نیاز مبرمی به بازنگری در مدرنیته‌ی شهری تهران وجود دارد. ... من تجربیات ذهنی زندگی شهری در تهرانِ دهه‌های ابتدایی قرن بیستم را که در بازنماهای فرهنگی شهر، به ویژه رمان‌هایی که در آن دوره نوشته شده‌اند و تکه‌هایی فرهنگی در پروسه‌ی مدرنیته بودند، بررسی خواهم کرد.»
سمیه فلاحت دو رمان را برگزیده است: تهران مخوف، نوشته‌ی مرتضی مشفق کاظمی در سال ۱۳۰۱ ش و زیبا، نوشته‌ی محمد حجازی در سال ۱۳۱۱ ش. نویسنده اما در این خوانش سوژه‌ای مشخص در نظر داد: زن. چرا که معتقد است بازنماییِ «ساختار شهرنشینی جدید» در این رمان‌ها پیوندی قوی میان فضای شهری و هویت زن نشان می‌دهد.



⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/yg4-07-31
https://koubeh.com/yg4/

@Koubeh
▪️تهران و رودهایش

🖋 محمدجواد احمدی‌زاده| دانشجوی کارشناسی ارشد ایران‌شناسی دانشگاه تهران

شهرها کجا به وجود می‌آیند؟ اگر بخواهيم با دانش جغرافيايي كه از كتاب‌‌هاي مطالعات اجتماعي دبستان به دست آورده‌ايم به اين سوال پاسخ دهيم، خواهیم گفت:‌ در دشت‌های آبرفتی، کنار رودها. جواب ساده‌ای به نظر می‌رسد اما به شکل شگفت‌آوری اگر به پنجاه کلانشهر اول دنیا از نظر جمعیت و وسعت نگاهی بیندازیم،‌ می‌بینیم که با تقریب خوبی بیشرشان از این الگو پیروی می‌کنند (برای مثال ر.ک. url2)؛ از میان بیشتر این شهرها رود‌های پرآبی می‌گذرد که شهر یا در جلگه‌ای که این رود ایجاد کرده قرار گرفته یا در دلتای آن کنار دریا و اقیانوس.

این شهرها اقلیم‌، عرض‌ جغرافیایی، تاریخ، فرهنگ‌ و شرایط بسیار متفاوتی با هم دارند، اما به نظر می‌رسد که حتی پس از گذشت چندین‌هزار سال از انقلاب کشاورزی هنوز هم انسان در دوران مدرن از الگوی مکان‌یابی‌ای استفاده می‌کند که در آن دوران برای دست‌یابی به زمین‌های کشاورزی بهتر و حداکثر تولید غذا به آن رسیده بوده است. ما اولین شهرهایمان را در کنار رودهای بزرگ و در زمین‌های آبرفتی ساخته‌ایم و هنوز هم آنجاییم، اگر هم قرار باشد شهر جدیدی بسازیم، باز همین جا را انتخاب می‌کنیم.

حال اگر به چند جدول رتبه‌بندی کلانشهرهای دنیا نگاهی بیندازید، تهران را معمولا در بین پنجاه شهر اول پیدا می‌کنید؛ گاهی بین ۲۰ تا ۳۰ و گاهی هم بین ۳۰ تا ۴۰ اما تهران آنقدر وسیع، پرجمعیت و متراکم است که در بین ۵۰ کلانشهر اول دنیا جای بگیرد. اما آیا تهران از این الگوی مکان‌یابی پیروی می‌کند؟

تهران برخلاف بیشتر کلانشهرهای دنیا در جلگه‌ای پست یا در دلتای رودی واقع نشده؛ بلکه در کوهپایه‌ي کوهی بلند قرار گرفته که بلندترین و پست‌ترین نقطه‌ی مسکونی‌اش بیش از ۱۰۰۰ متر اختلاف ارتفاع دارند. اما رود چه؟ آیا تهران رود دارد؟

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/ja2-08-03
https://koubeh.com/ja2

@koubeh
▪️روایتی از سِدِه در دهه اوّل محرم؛ شهری که محلات تاریخی آن در سایه «مذهب»، خودمختار می‌شوند.

🖋 وحید آقایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

در مرکز کشور، با فاصله یک خیابان از مرکز استان اصفهان، شهرستانی کمتر شناخته‌شده واقع است که افراد محلّی آن را به رسم قدیم، «سِدِه» می‌نامند و به طور رسمی و کشوری، نام «خمینی‌شهر» را بر آن نهاده‌اند و البته، معدود افرادی هم هستند که آن را با نام دوران پهلوی‌اش، یعنی «همایون‌شهر» نقل محفل کنند. دلیل وجه تسمیه تاریخی «سده»، تشکیل آن از سه محله امروزین و ده قدیمی «فروشان (پریوشان)»، «خوزان» و «ورنوسفادران» است.
این شهر که دومین شهر پرتراکم کشور به لحاظ جمعیت پس از تهران است و این روزها با فعالیت‌های اصغر فرهادی، کارگردان نامدار سینما اهل محله «خوزان» و صنعت سنگ آن به‌ویژه خاندان داورپناه ورنوسفادرانی، نامش بیشتر بر سر زبان‌ها افتاده است، مهم‌ترین بخش باقی‌مانده از «ماربین» یا «مهربین» کهن است؛ منطقه‌ای که از نظر قدمت و اهمیت در طول تاریخ تنه به تنه‌ی اصفهان می‌زند و مهم‌ترین یادگار آن‌ هم بقایای یک آتشگاه مدور و دژ باستانی بر فراز کوه است که به «دژ ماربین» یا «دژ مهربین» معروف است و آن را با نام «کوه آتشگاه اصفهان» نیز می‌شناسند. بر اساس اساطیر، این کوه را مدفن طهمورث می‌دانند و بر اساس شواهدی که تاکنون یافت‌ شده است، دست‌کم از دوران عیلام تاریخ دارد (شاهین، 1394: 12). سوای آنکه هنوز اسامی کهن محلات و بخش‌های مختلف این منطقه بر خیابان‌ها و محلات امروزین شهر مانده است و این موضوع، شاید ریشه در گویش پیش از اسلامی‌ای دارد که میان برخی مردم این شهر و به‌ویژه اهالی محله ورنوسفادران رایج است؛ گویش «ولایتی» که محلی‌ها آن را «ولاتی» می‌نامند و به اعتقاد زبان‌شناسان، از شقوق زبان‌های باستانی ایران در مناطق مرکزی است (URL 01). اسامی‌ای چون «آدریان»، «اسفریز» و «هرستان»، که برخی از آن‌ها نیز در متون تاریخی ذکر شده‌اند. از این گذشته، «سده» در دوران معاصر نیز حرف‌ها برای گفتن دارد و نمونه بارز آن قرارگیری دانشگاه صنعتی اصفهان در اراضی این شهرستان است و طرح‌های جامعی که به روایت افراد محلّی، برای بخش‌های شمالی این شهر تهیه شده بود تا مجموعه‌هایی مسافری، اقامتی و رفاهی را در آینده شکل دهد و در خدمت دانشگاه باشد، اما با وقوع انقلاب ناکام ماند و به مناطق مسکونی‌ و بخش جدید شهر با نام‌هایی چون «کوی پاسداران» و «منظریه» بدل شد.


⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/va3-08-12
https://koubeh.com/va3/

@koubeh
▪️ "پروژه ی نیم خانه الخاندرو آراونا در مقابل پروژه ی بازتولید سارایوو توسط لبیوس وودز"

🖋 امیرحسین رشگی| کارشناس ارشد دانشگاه پلی‌تکنیک میلان

پروژه ی آراونا پیشنهادی است برای معضل مسکن در شیلی و پروژه ی وودز برای بازتولید شهر جنگ‌زده‌ی سارایوو.
در پروژه‌ی مسکن اجتماعی آراونا نگاه اصلی به بودجه‌ی اقتصادی مردم است. و او می گوید شاید مردم نتوانند یک خانه‌ی خوب کامل داشته باشند ولی می‌توانند یک نیم‌خانه‌ی خوب داشته باشند. او در طرح خود به شکل زنجیروار خانه‌هایی را نمایش می دهد که خانه‌ای ساده یا به قول خود او یک نیم‌خانه ی ساده (مانند هزاران نمونه‌ی دیگر خانه که در سراسر دنیا ساخته می‌شود) در کنار یک فضای خالی که به گفته‌ی او مخاطب مختار است در آن فضای خالی هر کاری می خواهد انجام دهد...


⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/ar2-08-18
https://koubeh.com/ar2/

@koubeh